رفتار حکومتهای شیعه نسبت به اهل سنت و رفتار حکومتهای سنی در مقابل شیعی

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
رفتار حکومتهای شیعه نسبت به اهل سنت و رفتار حکومتهای سنی در مقابل شیعی

دوران تسلط شيعه در ايران و عراق، يکي از بارورترين دوره هاي فکري در تاريخ تمدن اسلامي است. يک صد سال حکومت آل بويه در بغداد و ايران، دوراني است که نامش را عصر رنسانس اسلامي گذارند. آمدن ترکان سلجوقي و غزنوي دوران ضربه زدن به اين فرهنگ است. گرچه در همين اداوار هم شيعيان با نفوذ در مراکز اداري، خدمات شايان فرهنگي کردند.
يک نکته مهم در باره دولت هاي شيعه به نظر من آن است که به لحاظ مذهبي، متعصب نبوده اند.
اين مطلب را در باره دولتهاي آل بويه، حمدانيان، فاطميان و زيديان يمن به خوبي مي توانيم تجربه کنيم. صاحب بن عباد شيعه آن قدر وسعت مشرب داشت که قاضي عبدالجبار را که کتاب عليه شيعه مي نوشت به عنوان قاضي القضات منصوب کرده بود. چه کسي اين تحمل را دارد؟ اين قاضي حتي در تشييع جنازه صاحب بن عباد حاضر نشد!
فاطميان مصر نزديک دويست و پنجاه سال حکومت کردند اما هيچ کس نمي تواند نشان دهد که آنان کسي را به اجبار به مذهب خود درآورده باشند.اين در حالي بود که آنان براي تبليغ مذهب خود در تمام نقاط جهان اسلام تلاش مي کردند.
در دوران آل بويه هم همين رويه را سراغ داريم. هيچ کس در قدرت آنان در زمان تسلط بر بغداد ترديد ندارد. هيچ کس نمي تواند منکر قدرت بي چون و چراي عضدالدوله در بغداد باشد. آنان در شهرهاي مختلف ايران مانند شيراز و اصفهان و ري هم تسلط داشتند. اما منهاي آن که علاقه مند بودند فضا را براي شيعيان تحت فشار هموار کنند تا بتوانند شعائر خود را برپاي دارند، نه خليفه عباسي را برداشتند، نه براي سنيان، قاضي شيعه منصوب کردند و نه فکر خويش را به ديگران تحميل کردند.
اين در حالي است که تعصبات مذهبي دوره غزنوي عليه شيعيان ري و نابودن کردن آنان و کتابخانه هايشان در تمام تواريخ انباشته است.
تحمل صاحب بن عباد چنين بود و تحمل سلطان غزنوي با شيعيان و معتزليان ري که به دستور خليفه سني همه را قتل عام کرد و با افتخار به خليفه عباسي به نام القادر، نامه نوشت و فرمان سلطنت گرفت، چنان.
دولت حمدانيان که مانند سد سکندر برابر صليبيان ايستاده بود و قدرتي بسيار بزرگ به شمار مي رفت، دولتي شيعه بود که مشکلات فقهي اش را با شيخ مفيد در ميان مي گذاشت. اما همين دولت، هيچ سياست متعصبانه مذهبي نداشت.
اکنون بگذاريد و بنگريد که دولت ايوبيان و مماليک با شيعيان شام چه کردند. روزگاري که بخش عمده شام که قبايل عرب بودند مذهب شيعه داشتند، و شهر حلب يکپارچه در اختيارشان بود، و روزگاري که دولت فاطميان رو به ضعف نهاده بود، همين دولت ايوبي به جنگ شيعيان رفت و هيچ کس را در آن ديار باقي نگذاشت. امروزه فقط چند روستا در حاشيه حلب بر مذهب شيعه باقي مانده اند.
اگر دست ايوبيان به لبنان و بعلبک رسيده بود، امروزه يک شيعه در آن ديار هم نبود.

اگر کسي از فقيهان و قاضيان آن روزگار شهر شيعي حلب، کسي فتواي تندي بر ضد سنيان يافت، نمونه اي نشان دهد. اما برابر آن، صدها برگ فتوا و مطلب از ابن تيميه که امروز سمبل تسنن در مصر و عربستان و بسياري از نقاط در تکفير ساير فرقه ها در دست است. نه فقط فلسفه از نظر او محکوم است که کتاب عليه منطق هم مي نويسد. امروز، تمام گروه هاي تکفيري و وهابي افتخارشان انتساب به افکار ابن تيميه است.
به نظرم حتي دولت صفوي هم - منهاي درگيري هاي عصر نخست خود که باني و باعث آن هم عثماني ها و حمله سلطان سليم بود که بيش از هزار کيلومتر راه براي حمله به اين دولت و شهر تبريز آمده بود - دولتي است که در طول حکومت خود با شهروندان سني خود برخوردي متعادل دارد. اين دولت دويست سال، سنيان ايران را تحمل کرده و هيچ نوع فشار و حمله اي براي وادار کردن آنان به پذيرش مذهب شيعه نداشت.
اين سلطان سليم سني و مدافع تسنن، بيش از دويست هزار نفر سني را در شامات و مصر کشت تا دولت مماليک را سرنگون کرد و افتخار خادم الحرميني يافت. چه کسي جنايات سليم را در کتشار مسلمانان سني فراموش مي کند؟ اين علاوه بر قتل عام شيعيان در آناتولي بود. و علاوه بر آن که تمام مردان فاميل را کشت تا مبادا کسي برابرش سبز شود.
اگر کسي در تاريخ دوره صفوي – باز تأکيد مي کنم منهاي عصر اول که شيعه کشي در آن سوي هم رواجي کامل داشت – و قاجار، فشاري از ناحيه دولت مرکزي روي سنيان سراغ دارد مي تواند، ما را هم به آن ارجاع دهد.
در قرن دوازدهم ، نادرشاه تمام تلاش خود را کرد تا به رغم همه کارهايي که در محدود کردن مذهب شيعه انجام مي دهد، اجازه بگيرد که امام جماعت مذهب جعفري هم در کنار مذاهب ديگر در مسجد الحرام نماز بخواند و تشيع در حد يک فرقه فقهي کنار مذاهب ديگر باشد، اما کوچکترين امتيازي به دست نياورد.
و اکنون، سالهاست که جمهوري اسلامي به رغم همه قدرت و تواني که دارد، نه تنها روي شعار وحدت مسلمانان تکيه کرده، و نه تنها رهبر اين نظام، در نخستين روزهاي حکومتش، جواز اقامه نماز را پشت سر امام جماعت مسجد الحرام و مسجد النبي داده، و نه تنها در برابر افراط گري هاي مخالفان با دوستي و محبت برخورده کرده، در داخل، نهايت تلاش خود را براي رعايت حقوق سنيان به کار گرفته است. شگفت آن که دوستي که امسال (1385) به ديدن مسوول امر به معروف و نهي از منکر در مکه رفته بود، تعريف کرد که او گفت چرا زايران ايراني در نماز جماعت مسجد الحرام شرکت نمي کنند. ايشان گفت: به او گفتم، اکنون بيست و هشت سال است که امام خميني اقامه جماعت را در هتل ها ممنوع کرده و زايران ايراني در مسجد الحرام نماز را به جماعت مي خوانند. تو چه مسوولي هستي که در طول اين سالها اين حقيقت را درنيافته اي و بر چنين مسندي نشسته اي؟
مقايسه فشارهايي که طي صد سال گذشته از سوي سعودي بر شيعيان آن کشور وجود داشته و يا در عراق با رفتار وحشتناک عثماني ها و دوره پادشاهي و بعثي بر ضد شيعيان اعمال شده، با رفتاري که جمهوري اسلامي و حتي در دوران پهلوي و قاجار و صفوي با با سنيان داشته، مي تواند نشان دهد که دولت هاي شيعه تا چه اندازه معتدل بوده اند.
حتي رهبران شيعه در اوج فشار عثماني عليه شيعه، باز هم در وقت فشار انگليسي ها عليه آن دولت، شعار اتحاد اسلام را قبول کردند و بيانيه در دفاع از دولت عثماني دادند.
امروزه مي تواند ظاهر بيني دولت سعودي را در قالب يک نظام سني وابسته به امريکا و القاعده را به عنوان يک سازمان سني مخالف قدرت ها، رفتارشان را محک و معياري براي سنجش اسلام منهاي روح غدير مورد بررسي قرار داد. اگر کساني خود را مفتخر مي کند که دولت بعثي عراق هم به رياست صدام يک دولت سني بوده است، بايد آن را هم بر آن تجربه گذشته در سختگيري بر مخالفان از نوع حجاجي آن بيفزايند. در اين نگاه از امويان هم دفاع مي شود کما اين که ابن تيميه از آنان هم دفاع مي کرد.
البته سنيان معتدل فراواني در مصر و شمال افريقا هستند، به خصوص سنياني که متأثر از عقايد عارفانه اند و نبايد مورد غفلت قرار گيرند. همين طور سنيان معتدل فراواني هم در هند و پاکستان و نقاط ديگر هستند. وحدت با اينان که نشانه هايي از اسلام اعتدالي دارند، امري ممکن و حتمي است.
بسياري از کساني هم که نان خور وهابي ها بوده اند امروز از رفتارهاي تند آنان سرخورده شده و دگم بودن و قشري بودن آنان را مطرح کرده و به صراحت معتقدند که القاعده زاييده رفتارهاي قشري گري تند وهابي ها و سعودي هاست. اين سنيان که از قضا اکثريت سنيان اما مستضعفاني هستند که تحت تأثير پولهاي وهابي ها هستند، مي توانند صورتي از اسلام علوي و اعتدالي را که در خود داشته باشند.
بدون ترديد بايد به اتحاد با آنان براي نجات اسلام دل بست و تلاش کرد و الا اسلام وهابي آبرويي براي اسلام باقي نخواهد گذاشت، چنان که القاعده به عنوان سمبل اين اسلام افراطي طي اين چند سال آبروي اسلام را در معرض خطر قرار داده است. اين روزها کار به جايي رسيده که در اين اسلام، صدام هم اسباب افتخار شده است.
امروز تشيع امام خميني را مي پرورد که باور عميق به وحدت اسلامي دارد و تمام آرزويش اتحاد عالم اسلام برابر اسرائيل و براي نجات فلسطين است. کسي که دادن پول را به هر نحو به فلسطينان سني روا مي شمرد و مهم ترين هدفش پس از درآوردن ايران از دست پهلوي، نجات فلسطين بود. به نظرم او اين مطلب را از متن تشيع استخراج کرده بود. او دست پرورده اين تفکر بود. اين همان راهي است که اکنون هم ايران دنبال مي کند.
امروز تشيع آيت الله سيستاني را مي پرورد که با تمام وجود براي حفظ حقوق همه طوايف در عراق تلاش کرده و تا به امروز حاضر نشده است نيم سطر فتوا بر ضد سنيان بدهد. اما حتي معتدل ترين رهبر سنيان مثل قرضاوي، از پس از واقعه سامرا، يکسره عليه شيعيان سخنراني کرده و در خطبه نماز جمعه اش در دومين جمعه پس از اعدام صدام از او دفاع کرده است.