***كي حاضره با يه سني مناظره كنه***

تب‌های اولیه

161 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***كي حاضره با يه سني مناظره كنه***

سلام ! خوبين ؟ منم بد نيستم ! :Mohabbat:
راستش من اين تايپيك رو درستش كردم تا شما هم نظراتتون رو بگين تا بتونم يه گفتگو ومناظره واقعي داشته باشيم.
برا شروع بحث اين سوال رو مي پرسم::Sokhan:

آیا حضرت عثمان ابوذر را تازیانه زد وتبعید كرد؟

شيعه : چرا عثمان ابوذر را كه از پیامبر لقب صدیق گرفت و پیامبر او را انسانی راستگو نامید, تازیانه زد و او را تبعید كرد وسوار بر شتر برهنه كرد از دمشق تا مدینه برد وشكنجه داد...
جواب سني ::Ealam:
من سند درستی ندیدم که در آن نوشته شده باشد حضرت عثمان حضرت ابوذر را زد یا تبعید کرد و این هم حتما از دروغ های بی پایان شيعه است.
البته ابوذر از مدینه به شام رفت زیرا رسول الله به اوگفته بودند: «إذا بلغ البناء سلعاً فاخرج منها" أی: من المدینة. »
«وقتی ساختمان سازی در مدینه به منطقه سلع رسید از مدینه خارج شو»
رواه الحاكم، المستدرك (3/ 344)، وصححه الحاكم، وسكت عنه الذهبی.ورواه ابن سعد، الطبقات (4/ 226- 227)، وابن شبة، تاریخ المدینة (1037
**** ************** ****
و در بعضی از روایات آمده که رسول الله با دست به ایشان به جهتی که باید برود ( طرف شام ) اشاره کردند .
این روایت رفتن به شام هرچند که سندش درست است اما یک اشکال دارد و آن اینکه راوی یعنی ابن سیرین ملاقاتی با ابوذر نداشته و راوی اصلی مجهول است در هر حال اینها روایات در این باب است و غیر از این هرچه است تهمت شیعه است و لاغیر.


***** ****** ******


پس ابوذر تبعید نشد بلکه به طرف شام رفت با اختیار خودش، و بر اساس وصیت و امر رسول الله صلی اله علیه وسلم.
البته این نکته درست است که ابوذر با اصحاب پیامبر اختلاف داشت او پس انداز کردن مال را حرام میدانست!! و گمان میکرد مالی که زکاتش داده شده نیز نباید پس انداز گردد!! و او در این نظر تنها بود و هیچکس از اصحاب با او همراه نبود و به این خاطر با اصحاب دیگر کشمکش زبانی داشت اما چیزی بیشتر از این نبود نه تازیانه بود نه تبعید.
البته اشتباه ابوذر از آنجا ناشی شد که او دستور دوم رسول الله که مال زکات داده شده را مباح و جایز قرار داده بودند را نشنیده بود و روی قول اول ایشان محکم ایستاده بود!

و شما شیعه ها هم با اینکه حرف و رای و مذهب ابوذر را در اینجا قبول ندارد، ولی نمیدانم چرا سنگ ابوذر را به سینه میزند! :Sokhan:
چه جور بود چه جوابي بهش ميدين؟:Sham:






محب المهدي;46043 نوشت:
ولی نمیدانم چرا سنگ ابوذر را به سینه میزند!

سلام علیکم

پیامبر به ایشون صفت صدیق داده مانند ابوبکر صدیق

احترامش واجبه مانند ابوبکر

بینا که دوستش داره . ابوذر صداقت رو فراموش نمیکنه و رفیق علی بن ابی طالبه. لذا بینا دوستش داره.

ابوبکر رو همینطور و همینطور عمر و عثمان رو ولی این دوست داشتن یا دوست نداشتن برای بینا نون و اب نمیشه.

بنده خوب خدا شدن نون و آب بینا و امثال بینا است حال هرکاری که اینها کردند قاضی ای دارند که اسمش الله است.

او خودش بهترین قضاوتگرهاست.

سلام جناب بینا88
واقعا که حرف دل من رو زدی

bina88;46048 نوشت:
بنده خوب خدا شدن نون و آب بینا و امثال بینا است حال هرکاری که اینها کردند قاضی ای دارند که اسمش الله است.

خدا خیرت بدهد.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب محب المهدی

ببخشید اینطوری میگم. شما سنی هستید یا شیعه؟

یعنی سوال رو از طرف می فرمایید یا سوال خودتون هست؟

حالا فرض کنید که من جواب دادم آیا شما در طرف اهل سنت با من مناظره خواهید کرد؟

اما اگر اجازه دهید در مطلب جناب بینا مطلبی دیدم که باید به آن بپردازم :

دوست عزیز جناب بینا

bina88;46048 نوشت:
پیامبر به ایشون صفت صدیق داده مانند ابوبکر صدیق

احترامش واجبه مانند ابوبکر

بینا که دوستش داره . ابوذر صداقت رو فراموش نمیکنه و رفیق علی بن ابی طالبه. لذا بینا دوستش داره.

ابوبکر رو همینطور و همینطور عمر و عثمان رو ولی این دوست داشتن یا دوست نداشتن برای بینا نون و اب نمیشه.

بنده خوب خدا شدن نون و آب بینا و امثال بینا است حال هرکاری که اینها کردند قاضی ای دارند که اسمش الله است.

او خودش بهترین قضاوتگرهاست.

نوشتید پیامبر به ایشون هم مانند ابوبکر لقب صدیق دادند!!!

یعنی منظورتون اینه که به ابوبکر هم لقب صدیق رو پیامبر دادن؟

خیلی ببخشید می تونم سوالی بکنم؟ میشه برامون اثبات کنید که این لقب رو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به ابوبکر دادن؟

اما در مورد اینکه نوشتید بینا ابوبکر و عمر و عثمان رو هم دوست داره میشه علت این تولی تون رو بگید؟ ( ببنید واقعا برام جالبه نه اینکه بخوام خدای نکرده بیام که مسخره و ... استغفرالله )

اما نوشتید این دوست داشتن برای بینا نون و آب نمیشه. باز یه سوال البته این با بالایی فرق داره. میشه بگید اصلا دوست داشتن و دوست نداشتن برای چی هست؟ مثلا اینکه من فلان صحابی پیامبر رو دوست داشته باشم چرا و فلان رو دوست نداشته باشم چرا؟

اما در مورد قاضی بودن حق تعالی که شکی نیست. اما مطلبی اینجا هست که تبعیت از یکی سعادت و از دیگری بی سعادت شدن هست!!! پس ماها هم باید بدانیم که کدامشان حق و کدامشان ناحق بودند تا خدای نکرده ما رو به بی سعادتی نکشونن.

البته من به شخصه اصلا و اصلا و اصلا دوست ندارم که با یک شیعه بحث کنم و این مطالبی که نوشتم نه برای بحث است بلکه برای این است که مطلب روشن شود.

در آخر از هر دو دوست عزیزم تشکر می کنم و عذر می خواهم که مطلبم کمی طولانی شد.

التماس دعا - یاعلی

سلام علیکم
من اشتباها وارد این بحث شدم. عذر میخوام

نقل قول:
جناب حامدی دنیا سیاه و سفید نیست یک شخص پلید محض و نیکوی محض نیست چرا میتواند باشد ولی اگر پلید محض گردد دیگر دور و بر پیامبر نیست در لشگر مقابل پیامبر اس.

با عرض سلام خدمت دوست خوبم
من اين صحبت رو قبول ندارم
بار ها وبارها پيامبراني بودن كه در اطرافشان انسان هايي مخالف عقيده شان بوده
مگر موسي و فرعون در يك خانه زندگي نكردند؟
مگر زن لوط در خانه ي او نبود؟
آيا اگر پليد نبودند خداوند عذاب خودش را بر آنها نازل ميكرد؟؟
صرف كنار پيامبر بودن دليل بر خوب بودن نيست.
نقل قول:

من شیعه علیم
اگر علی چنین کرد من هم میکنم
او در زمانیکه عثمان را به قتل رساندند خودش و دو پسرش برای حفظ جان عثمان خیلی کارها کردند.

اگر میگوئید علی برای حفظ اسلام چنین کرد امروز هم همان وضع است امروز من هم برای حفض اسلام چنین میکنم.

در مورد عمر و ابوبکر هم مشابه چنین کاری کرد.
اگر باز هم میگوئید برای حفظ اسلام پس من هم برای حفظ اسلام چنین میکنم چون شیعه علیم.


دوست عزيز
يك سوال ميپرسم
اونوقت اينها خليفه ي پيامبر شناخته شده بودند و حاكم كل اسلام بودند، اگر علي كشته شدن همسرش را تحمل كرد به خاطر اين بود كه اسلام آن موقع دست اين ها بود، و اگر علي دست به جنگ ميزد، علي را ضد اسلام ميدانستند( چون نماد اسلام آن موقع آن سه خليفه بودند) علي سكوت كرد كه تشيع به عنوان اسلام به ما برسد. آيا الان كه شيعه وجود دارد همچين كاري لازم هست؟

نقل قول:

در مورد این بنده خدا ها هم باید بگویم دوست داشتن صرف ایشان از طرف من بخاطر این است که حداقل یک بار پیامبر را حمایت کردند. بر او سلام و درود فرستادند.
اینها اگر هم به پیامبر بعدها خیانت کرده باشند حداقل در زمانیکه پیامبر در میانشان بود دلش را شاد کردند.

بر طبق عقيده ي شيعيان و همچنين گفته ي خودتون اونها بعد از پيامبر بر خلاف صحبتش عمل كردند. پيامبر هم الان حاضر باشد و ازو بپرسيم كه آيا حمايت كردن قبل از فوت، خيانت بعد از فوتشان را جبران ميكند؟ آيا پيامبر ايشان را دوست دارد كه ما دوست بداريم؟
[="red"]آيا شيعه ي علي، از علي تبعيت نميكند؟ آيا علي و پيامبر در قبال ظلم ها و خيانت اونهارا دوست دارند كه ما دوست بداريم؟ آيا در كتب روايي اهل سنت و شيعه نداريم كه حضرت زهرا هنگام فوتشان از آن دو غضبناك بودند؟[/]
شما مسئول كار خودتون هستيد و من نميتونم بگم كسي رو دوست داشته باشيد يا خير، و البته كاره اي هم نيستم كه بخوام كسي رو نصيحت و ارشاد كنم اما وقتي نظري مطرح ميشه از طرف يك انسان مذهبي، اون نظر شايد به مزاق بعضيا خوش بياد و قبولش كنن. و اگه من حرفي ميزنم به خاطر اين بود. وگرنه من در حضور اساتيد و حتي خود شما خيلي كوچكتر از اظهار نظر كردن هستم
ياعلي

يك دعايي هست از امام علي يا امام سجاد كه ميفرمايد:
اللهم ارزقني حبك و حب ما تحبه و حب من يحبك و العمل الذي يبلغني الي حبك و اجعل حبك احب الاشياء اليّ
خدايا حب خودت را به من عطا كن و هر چه را كه تو دوست داري و هر كسي كه تو را دوست دارد و راهي كه مرا به حب به تو برساند و حب خودت را دوست داشتني ترين چيزها نزد من قرار بده

خيلي خوب ميشه اگه حب و بغض هامون رو طبق حب و غضب خدا و پيامبر و ائمه در نظر بگيريم.

سلام به همگي عيدتون مبارك :Gol::Sham:

شما از بس خوب ومهربونيد حيفم اومد روز عيدي نيام انجمن.

مناظرمون جدي بالا گرفته وبحث داره به جاي خوبي ميرسه، از همه عزيزاني كه لطف دارن ودراين مناظره شركت مي كنند صميمانه قدردانم . تا يادم نرفته يه خواهش كوچولو دوستان جوابها رو با سند بگين وسعي كنيم خيلي طولاني نشه.
خيلي خوبين ، منتظر نظرات خوبتون هستم. :Mohabbat:

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام

این بعنوان هدیه عید فطر :

واعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی الذی ترکه و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا له حتی تعرفوا الذی نبذه

و بدانید هرگز به راه راست پی نمی برید تا اینکه کسی که آنرا واگذاشته بشناسید ، و هرگز به پیمان قرآن وفا نمی کنید تا کسی که آن را نقض کرده بشناسید ، و هرگز به کتاب خدا چنگ نمی زنید تا اینکه کسی که آنرا دور انداخته بشناسید
( نهج البلاغه فیض / خطبه 147 / ص 124 )


بهتره زیاد روی این مسئله صحبت نشه ، همونطور که میدونید ، تبری و تولی از فروع دین ماست ! یعنی مثل نماز و روزه و . . . واجبه !

اما باید بدونیم این تولی و تبری رو خرج کی کنیم ، و در ضمن دلیل این خرج کردن هم باید پیش خدا موجه باشه ، چون همونطوری که ار نماز و روزه سوال میشه ، از تولی و تبری هم سوال میشه !

چرا فلانی رو دوست داشی ؟

چرا از فلانی بیزاری میجستی ؟

و . . .

مطمئناً خالص ترین محبت ما ابتدا مخصوص خداوند و سپس پیامبر و اهل بیت گرامیشان و سپس همه انبیاء و اوصیاء و اولیاء خداوند و پیروان راستینشان خواهد بود !( درود خداوند بر همگی آنان )

اما تبری ما برای شخص یا اشخاصی است که با علم به حقیقت در مقابل این عزیزان ایستادند و یا ایستاده اند !

صرف اینکه شخصی فلان است یا فلان ، که نمی شه قضاوت کرد ! بلکه باید کُنه اعتقاداتش بازشناسی بشه و اونوقت تبری یا تولی ما خرجش بشه !

در ضمن تبری و تولی سرمایه گرانبهاییه ، مراقب حفظ و صیانتش باشیم تا از دستمون در نیارنش !



یا علی

سلام بچه ها خوبين:Sham:

من با نظر حميد كاملا موافقم . كاش دوستان در اين تايپيك مسير مناظره رو ادامه بدند تا به جايي برسيم،:Mohabbat:

چون مطالب زياده واگه قرار باشه حاشيه هاي اين جوري كه من فلاني رو دوست دام داشته باشه فكر نكنم بحث به جايي برسه.:Sham:

واگه شما هم موافقين برگرديم به بحث خودمون ؟
ودوستان عزيز سني هم اگه ميخوان نظرشون بذارن فرقي نمي كنه همه ماها،حب وبغض ها رو بذاريم كنار ويه بحث ومناظره علمي ومفيد داشته باشيم.

اگه يا حرفاي من موافقين برگرديم به بحث خودمون كه من در ابتداي مناظره مطرحش كردم . ممنونم موفق باشين

اقایون شیعه شما که می گید حضرت ابوبکر رو پیامبر لغب نداده

این حدث رو بخونید تو کتاب الکافی

شخصی از امام صادق سوال می کند آیا می شود شمشیر را با نقره اندود کرد ؟
جواب امام رو بشونید
امام صادق : بله ابوبکر صدیق چنین کرد
شخص:آیا شما هم می گویید صدیق؟
امام صادق: بله صدیق بله صدیق هر کس نگوید صدیق خداوند در دنیا و اخرت صدیقش نکند

حالا چرا فکر می کنید لقبش صدیق نبوده؟؟؟!

سلام هم نفس من مسلملان شیعه هستم اما تفکرم در کلیه موارد مذکور شخصی هست یه نظر کلی بگم در ان زمانها انسانهای وارسته دانا و حکیم ناطق و منطقی بودند اما حالا با سیاست و کیاستند . همه و همه اولیا اسلام افرادی در زمان خود مطرح و دانشمند بودند به نظر من انسان باید اول خودشو بشناسه بعد خدا بعد این مسایل من انشتن را دوست دارم چون مغزش کار میکرد همه خلفا ما هم قابل احترامند یه چیز دیگه هم بگم ما باید از خود به خدا برسیم حال هر کسی به طریقی این راه را طی میکند.

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته


سلام masodi جان به خدا منم هر چی تلاش برای اتحاد کردم نشد چرا بین ما مسلمونا یه یهودی باید اختلاف بندازه
هدف آمریکا چیست؟ تفرقه
آمریکا هیچوقت نمی تونهکشوری رو خودش تصرف کنه و با حیله و مکر چرا می تونه
مثال:
نیروهایاجتهادی افغانستان رو اونقدر با طالبا به جنگ درآورد و بینشون تفرقه انداخت تا افغانستان ضعیف ضعیف شد اونوقت راه تصرفش کرد
عراق اینقدر شیعه و سنی کرد و عرب رو به جون هم انداخت تا عراق ضعیف شد و تصرفش کرد
حالا ایران اینقدر داره تلاش می کنه که اتحاد مسلمانا رو بهم بزنه و ایرانی ها عراب ها رو به جون هم بندازه
به خدا اگه مسلمانا متحد شن دیگه آمریکا که نه کل کافرا متحد شن نمی تونن مسلمان رو شکست بدن و بی احترامی به قرآن و اسلام کنن

Baluch boy;46323 نوشت:
حالا ایران اینقدر داره تلاش می کنه که اتحاد مسلمانا رو بهم بزنه و ایرانی ها عراب ها رو به جون هم بندازه

سلام بر مرد بلوج
سلام بر عقیل گرامی

متاسفانه باید کمی به خود تسنن برادران شما و ما هم کمی عنایت کرد.

من شیعه نوعی امروز برای برادری این دو دسته تلاش میکنم.

شما هم برید در اهل تسنن بالاخص در بین حنفیان تبلیغ برادری کنید دست بردارند از این دشمنی.

این راه و رسم برادری است.

این فایل صوتی را گوش کنید ببینید مشکل از کجاهاست.

اگر امکان دانلود ندارید آنلاین گوش دهید من سعی میکنم حجم آنرا پائین می آورم

منظور بنده بخش دشمنی ای است که در این فایل صوتی ذکر میشود.

http://www.4shared.com/audio/Onvyl72U/mo...nrane.html

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

این سخنرانی را فشرده شده

فرمتش رو عوض کردم به 3gp اگر نرم افزار klite یا kmplayer یا 3gp player داشته باشید میتوانید بشنوید در موبال هم قابل پخش است با real player.

یاعلیم

سلام
اولا از شما تشکر می کنم که می خواهید بین این دو مذهب وحدت ایجاد کنید اما متاسفانه وحدت با قرار دادن این فیلم ها برقرار نمی شود و نتیجه اش تفرقه است من این فایل را نتوانستم دانلود کنم البته به خاطر حجم زیادش حوصله اش را نداشتم اما مطمئنم اگر چنین بگوید این عالم در ایران نسیت و این ملا محمد شریف ممکنه توی القاعده و اینا باشه. چون یک عالم اهل سنت در ایران خیلی فهمیده تر از این هاست
و هرگز امکان چنین سخنرانی در ایران وجود ندارد علمای ما نمی توانند در مورد کوچکترین مسائل صحبت کنند حالا چه برسه به این کارهای زشت.
حالا هر چه که باشد این کار محکوم است.

عقیل;46354 نوشت:
و هرگز امکان چنین سخنرانی در ایران وجود ندارد علمای ما نمی توانند در مورد کوچکترین مسائل صحبت کنند حالا چه برسه به این کارهای زشت. حالا هر چه که باشد این کار محکوم است.

سلام علیکم
با سپاس
من مطلب منقوله را حذف کردم انشاالله چنین باشد که شما میفرمائید.

یاحق

این حدث رو بخونید تو کتاب الکافی

سلام دوست خوبم وقتتون بخير:Mohabbat:

اگه ميشه آدرس اين حديث رو هم بگين ممنون ميشم . يادمون باشه برا اثبات يه مطلب نمي تونيم به يه حديث فقط استدلال كنيم. :Sham:

سلام علیکم جمیعا

یک فایل صوتی دیگه هست از این دوست شیعه شده مطالبی رو در اون ذکر میکنه که تمنا دارم دوستان کارشناس و کابران گرامی در موردشون تفکر کنند نه بقصد موضع گیری به این نیت که کاری که دارند انجام میدهند و حرفی که دارند میزنند خدای ناکرده از روی ناپختگی نباشد لذا عنایت به این مطالب کنند و بخشهای نیک آنرا به یادگار نگهدارند و به حقوق دیگران احترام بگذارند.
این فایل را تغئیر فرمت ندادم تنها حجمش را کم کردم 1 ساعت جلسه پرسش و پاسخ هست 3 مگابایت فرمت mp3

یا من هو کبیر المتعال

باسمه تعالی
با سلام به دوستان
جناب آقای پسر بلوچ شما به حدیثی اشاره فرمودید اما یادتان رفت آدرس آن حدیث را نقل کنید.
کافی است شما به این فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله که در کتابهای اهل سنت آمده توجه کنید:
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]حاکم نیشابوری با سند صحیح نقل می‌کند که امیر المومنین(علیه السلام) فرمود:

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]إن مما عهد إلی النبی صلى الله علیه و آله أن الأمة ستغدر بی بعده.
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از جمله وصیت‌هایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود، این بود: أمت من بعد از من، در حق تو حیله و خیانت می‌کنند و حق مسلّم تو را پایمال می‌کنند.
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]المستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج3، ص140 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج6، ص244 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، ج4، ص107ـ الکامل لعبد الله بن عدی، ج6، ص216 ـ تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج11، ص216 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص447 ـ تذکرة الحفاظ للذهبی، ج3، ص995

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]یعنی کسانی که خلافت تو را قبول و با تو بیعت کردند و به تو بَخٍ بَخٍ لَکَ گفتند، بعد از من، پیمان‌شکنی می‌کنند.
از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه روزى ابى بكر در يكى از كوچه‏هاى «بنى نجّار» با امام عليه السّلام ملاقات كرد، پس از سلام و مصافحه گفت: اى ابا الحسن، آيا نسبت به انتخاب من از سوى مردم، و اباى تو از بيعت سقيفه، چيزى به دل دارى؟ به خدا قسم اين مسأله خواست من نبود و مسلمين بر آن اتفاق كردند و من نتوانستم با تصميمشان مخالفت نمايم، زيرا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: امت من بر گمراهى اتفاق نمى‏كنند؟
امام عليه السّلام در پاسخ فرمود: اى ابا بكر (منظور) امتى است كه پس از او و در زمان او، از فرمانش اطاعت كرد، و به راهش پايبند باشند و به آنچه با خدا پيمان بسته‏اند وفادار بمانند و تغيير و تبديلى صورت ندهند؟! (نه اين امت كه فرمان پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را زير پا نهادند).
«ابو بكر» گفت: سوگند به خدا اگر هم اكنون شخص مورد اعتماد شهادت دهد كه تو به امر «خلافت» سزاوارترى، آن را كنار گذاشته و به تو مى‏سپارم. و به رضايت و ناخشنودى ديگران، توجهى نمى‏كنم؟! امام عليه السّلام فرمود: آيا با اطمينان‏تر از پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سراغ دارى؟ در حالى كه در چهار مورد و در ميان گروهى از شما و از جمله عرشيان- در يوم الدار و در بيعت رضوان در زير درخت و در خانه ام سلمه و در غدير، پس از مراجعت از حج- برايم از شما بيعت گرفت، و همه شما اطاعت خود را نسبت به خدا و رسولش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ابراز داشتيد و به شما فرمود: خدا و رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بر كار شما شاهد است و همه شما، خدا و رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به شهادت پذيرفتند، آنگاه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خطاب به مردم فرمود: حاضران خبر را به غايبان برسانند و در آينده به آن شهادت دهند و هر كس اين پيام به گوشش رسيده به ديگران برسانند.
سپس همه شما بر پاى خاستيد و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و من كه اين كرامت نصيبم گشته بود تبريك گفتيد، آنگاه عمر نزديك شد و دستش را بر كتفم گذاشت و در حضور اجتماع گفت:
«بخ بخ لك يا ابن ابى طالب اصبحت مولاى و مولى المؤمنين» يعنى: مبارك باد بر تو، اى فرزند ابى طالب عليه السّلام كه سرور من و همه مؤمنان گشته‏اى؟...

ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏2 115 احتجاج على عليه السلام با ابو بكر ..... ص : 114
تشکر:Gol:


بسم الله الرحمن الرحيم
سلام

سعید;46961 نوشت:
با سلام به دوستان جناب آقای پسر بلوچ شما به حدیثی اشاره فرمودید اما یادتان رفت آدرس آن حدیث را نقل کنید. کافی است شما به این فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله که در کتابهای اهل سنت آمده توجه کنید: حاکم نیشابوری با سند صحیح نقل می‌کند که امیر المومنین(علیه السلام) فرمود: إن مما عهد إلی النبی صلى الله علیه و آله أن الأمة ستغدر بی بعده. از جمله وصیت‌هایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود، این بود: أمت من بعد از من، در حق تو حیله و خیانت می‌کنند و حق مسلّم تو را پایمال می‌کنند.

جناب سعيد از شما انتظار نداشتم اين قدر عربي تان ضعيف باشد پایمال کردن حق را از کجای این حدیث درآوردید لطفا فقط ترجمه متن عربی را بیاور نه این که چیزهایی را خود به آن اضافه کنی.
چرا می خواهی این را به خلفای راشدین بچسبانی آیا خوارج به حضرت علی خیانت نکردند آیا ابن ملجم و همدستانش به حضرت علی خیانت نکردند. منظور این حدیث آن چیزی که شما آرزوی آن را دارید نیست برادر.

دوستان عزيز
واقعا از شما ها انتظار ندارم
در روزهايي كه ما گريان و جوشان از فتنه هاي دشمن هستيم شما همچنان به دنبال دعواي شيعه و سني هستيد
اصلا مهم نيست فرعيات چيست ، مهم اتحاد است .
شما با اين حرفها فقط خود را مشغول دعواهاي بي خودي مي كنيد و بس

rassol;47124 نوشت:
دوستان عزيز
واقعا از شما ها انتظار ندارم
در روزهايي كه ما گريان و جوشان از فتنه هاي دشمن هستيم شما همچنان به دنبال دعواي شيعه و سني هستيد
اصلا مهم نيست فرعيات چيست ، مهم اتحاد است .
شما با اين حرفها فقط خود را مشغول دعواهاي بي خودي مي كنيد و بس

سلام عزیز دلم ما با کسی دعوا نداریم اما اگر حقیقت ها گفته نشود باعث اتفاقات ناگواری در تاریخ میشود یکی از این واقعه ها،واقعه ی عاشورا است که موجب آن پایمال شدن حق امیرالمومنین بوده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

rassol;47124 نوشت:
دوستان عزيز واقعا از شما ها انتظار ندارم در روزهايي كه ما گريان و جوشان از فتنه هاي دشمن هستيم شما همچنان به دنبال دعواي شيعه و سني هستيد اصلا مهم نيست فرعيات چيست ، مهم اتحاد است . شما با اين حرفها فقط خود را مشغول دعواهاي بي خودي مي كنيد و بس

حرف شما قبول اما آیا فتنه ای بزرگتر از توهین و لعن کردن امهات المومنین و صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم وجود دارد بزرگترین فتنه ای که دامن اسلام را امروزه گرفته همان فتنه ای است که 1400 سال پیش یهود وارد اسلام کرد.
آیا به نظر شما توهین و لعن کردن به جگر گوشه های پیامبر آن زنان پاک که قرآن آن ها را امهات المومنین می داند فتنه نیست؟
پس رسول جان تو هم اگر خودت را مومن می دانی باید از مادرت دفاع کنی.
آیا تهمت خیانت به عایشه بزرگترین فتنه نیست؟
آیا این مایه ی مسخره ی کفار به مسلمانان نمی شود که این مادرتان است که این جوری کرده است؟
آیا کافر و مرتد خواندن صحابه ای که جان و مال خویش را به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هدیه کردند دفاع نمی خواهد؟

rassol;47124 نوشت:
دوستان عزيز
واقعا از شما ها انتظار ندارم
در روزهايي كه ما گريان و جوشان از فتنه هاي دشمن هستيم شما همچنان به دنبال دعواي شيعه و سني هستيد
اصلا مهم نيست فرعيات چيست ، مهم اتحاد است .
شما با اين حرفها فقط خود را مشغول دعواهاي بي خودي مي كنيد و بس

جناب رسول

بی جهت و غیر مسئولانه در بحث ها مداخله ننمایید و بحث را گل آلود نفرمایید

بسمه تعالی
سلام ببخشید دیر جواب می دهم زیاد اینترنت نیستم

[=&quot](ابوبکر دو بار مرا زاده است)[=&quot] [=&quot]- کشف الغمة الأربلی 2/374.

[=&quot]

[=&quot] یعنی اوّل از طریق مادرش فاطمه بنت قاسم بن محمد بن ابی‌بکر. [=&quot]و دوّم از طریق مادر بزرگش اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی‌بکر که اسما مادر فاطمه بنت قاسم بن محمد بن ابی‌بکر است

حدیث دوم
[=&quot][=&quot] که زنی از امام صادق پرسید که آیا ابوبکر و عمر را دوست بدارم؟! جعفر صادق گفت: آنها را دوست بدار. آن زن گفت: وقتی به لقای پروردگارم بروم به او می‌گویم: که تو مرا به دوست داشتن آنها فرمان داده‌ای؟! جعفر صادق به او گفت بله[=&quot] [=&quot][=&quot][=&quot] روضة الکافی 8/237.

از اینگونه احادیث در کتب شیعه زیاد است ولی اگر بگویید این احادیث صحت ندارند ما هم مثل شما می گوییم در کتاب شما هستند اگر چه صحت دارند یا نه

اما در رابطه با نوشته آقای رسول
آقای رسول حق با شماست اکنون زمان وحدت است ولی وحدت یکطرفه اچگونه صورت بگیرد
هر وقت شما به اصحاب پیامبر توهین نکردید و به خلفای راشدین تهمت و اهانت نکردید هرگاه در تلویزیون ها و مراسمات به جای کلمه شیعه از از کلمه مسلمان استفاده کردید ووو آنوقت هیچ کدورت و دشمنی بین مسلمانان نیست و دست سیهونیست و آمریکا از اسلام کوتاه می شود

[=&quot]

با سلام و عرض ادب :Gol:

فعلاً که این دولتهای عربی هستند که با نوکری غرب و چراغ سبز نشان دادن به صهیونستها باعث بدبختی شده اند. وگرنه ایرانیان (حتی پیروان دیگر فرقه ها و ادیان)، با پیروی از مکتب امام حسین (ع)، جلوی دشمنان ایستاده، و مقاومت می کنند. چه دیگران با آنها همراهی بکنند و چه نکنند.

فکر نمی کنم اگر شیعیان از اعتقادات خودشان عقب نشینی کنند، دولتهای عربی تغییری در سیاستهایشان ایجاد کنند.

یا حق

تسليت محضر مقدس امام زمان (عج) ...محكوم كردن جسارت به قرآن كريم

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


همونطوری که ما مسلمانها وظیفه داریم ، تمام اعمال خودمون رو عالمانه انجام بدیم ! ( با علمی کامل یا نسبی که بتونه تا حد زیادی حقیقت را بر ما روشن کنه ) باید وحدتمون هم عالمانه باشه !

به نظر من دونستن حقایق منافاتی با وحدت نداره ، چه برسه که خودش مایه وحدته !

حقیقت یک چیزه ! و دو تا نیست ! حالا اگه ما بتونیم به هم در پیدا کردن حقیقت کمک کنیم ، مطمئناً به وحدت مورد نظر هم دست پیدا میکنیم !

اما دوست عزیزمان عقیل مطلب خوبی را فرمایش کردند که بهتر بود اینجا در مورد اون صحبت نشه ، ولی شد !

ام المومنین بودن همسران پیامبر !

خدا اموات همه دوستان رو رحمت کنه !

شما از لعن ما نسبت به یکی از همسران پیامبر اینطور آزرده خاطر شدید ! اما زمانی که میگوییم چرا امیرالمومنین را که نفس پیامبر ، برادر پیامبر ، دروازه شهر علم پیامبر ، عزیزترین افراد نزد پیامبر ، و . . . بود را آزردند جوابی ندارید !

آیا ما نباید از این اذیت و آزار ها که اتفاقاً همان ام المومنین عایشه هم در آن دست داشته ناراحت باشیم !

آیا عایشه نزد پیامبر عزیز تر بود یا علی ؟ آزرده شدن کدامیک از اینها باید قلب ما رو جریحه دار کنه درست وقتی که این دو شخصیت مقابل هم قرار گرفتن ؟ طبق معمول میگویید به ما گفته شده در دعوای صحابی و نزدیکان پیامبر سکوت اختیار کنیم چون علم بدان نداریم !

دوست من چرا ما مثلاً ام سلمه رضی الله عنها را محکوم نمی کنیم ؟
چرا از بین صحابی معاویه را لعن میکنیم ، اما سلمان و ابوذر را لعن نمی کنیم ؟

جواب این سوالات کاملاً مشخصه !


اما بدونید ما هم مخالف وحدت نیستیم ، اما وحدت عالمانه و آگاهانه !

همونطور که قبلاً گفتم ما تو منطقه ای زندگی میکنیم که سنی ها خیلی زیادن ، ولی با هم مشکلی نداریم ، فقط گهگاهی اگه صحبتی پیش بیاد با هم بحث میکنیم و تمام ! عملاً کسی چوب و چماق نگرفته که شما داد وحدت یکطرفه سر میدید !

یه نگاهی به برخورد هم مسلکانتون با شیعیان بندازید !

همین قضیه فلسطین ، به خدا اگه شیعه بودن هیچکی نگاهشون نمی کرد ! حالا شما میگید عمل ایران نمادینه ! خب حداقل همین عمل نمادین رو هم داره ! اما دوستان شما واسه شیعه های لبنان چکار کردند !

شیعیان افغانستان چی ! یا شیعه های خیلی از کشور ها که موج موج کشته میشن و کسی هم ککش نمی گزه !

اصلاً اینا هیچی ، همین عربستان که بزرگ کشور های اهل سنته ، ببینید دارن با شیعه چکار میکنن ! اصلاً بدتر از اینکه معتقدن هر کی هفت تا شیعه بکشه تو بهشته ! مگه نه اینکه هنوزهم که هنوزه به ماها میگن رافضی ( مشرک ) ؟؟؟؟
آیا خود شما که میگویید وهابی نیستید ما را رافضی یا مشرک نمی دونید ؟


دوست من ، وحدت ایران اگه بهتر از وحدت بقیه کشور ها نباشه ، بدتر نیست !

قضاوت درست انجام بدید تا همه گفته هاتون رو تأیید کنن !

اما در مورد دوست عزیز بلوچ بوی !

خوبه که آدم وقتی جواب به سوالی رو نمی ده ، حیا کنه ! نشه مثل اینایی که انگار نه انگار که یه جایی از یه بحثی فرار کردن ! راست راست بیاد و تو تایپیک های دیگه حمله کنه !

کجا ؟

الان عرض میکنم !

بالاخره دوست خوب ما بلوچ بوی نفرمودن که مولانا خیر شاهی راست گفته بودن یا دروغ ؟؟؟ ( داستان مار رو میگم ، همون 60 سانتیه اندازه یه بند انگشت ، شکل عمر شده بود )

بهشون زحمت نمی دم یه بار دیگه سوالات و مینویسم ، امیدوارم این سری دیگه جواب بدن !

1. آیا مردگان میتوانند صدای ما را بشنوند و یا از اعمال ما آگاهی پیدا کنند ؟

اگر خیر چطور طبق داستان مولانا خیرشاهی حضرت عمر از عمل شخصی که بخاطر احترام نامشان از کشتن مار خودداری کرده بود مطلع شد و از او تشکر کرد ؟

2. این مردگان چطور به نیات درونی ما که جز خودمان و خدا از آن آگاهی نداریم واقف میشوند ؟
( چطور حضرت عمر فهمیده بود که مولانا خیر شاهی میخواسته بره مکه و نتونسته !!! و از اونطرف بجای ایشون حج رو بجا آورد ؟؟؟؟؟ آیا حج مردگان قبول است ؟؟؟؟ )

بالاخره ما متوجه نشدیم که میشه یا ...........................!!!!



با تشکر !

نقل قول:

سلام

همونطوری که ما مسلمانها وظیفه داریم ، تمام اعمال خودمون رو عالمانه انجام بدیم ! ( با علمی کامل یا نسبی که بتونه تا حد زیادی حقیقت را بر ما روشن کنه ) باید وحدتمون هم عالمانه باشه !

به نظر من دونستن حقایق منافاتی با وحدت نداره ، چه برسه که خودش مایه وحدته !

حقیقت یک چیزه ! و دو تا نیست ! حالا اگه ما بتونیم به هم در پیدا کردن حقیقت کمک کنیم ، مطمئناً به وحدت مورد نظر هم دست پیدا میکنیم !

اما دوست عزیزمان عقیل مطلب خوبی را فرمایش کردند که بهتر بود اینجا در مورد اون صحبت نشه ، ولی شد !

ام المومنین بودن همسران پیامبر !

خدا اموات همه دوستان رو رحمت کنه !

شما از لعن ما نسبت به یکی از همسران پیامبر اینطور آزرده خاطر شدید ! اما زمانی که میگوییم چرا امیرالمومنین را که نفس پیامبر ، برادر پیامبر ، دروازه شهر علم پیامبر ، عزیزترین افراد نزد پیامبر ، و . . . بود را آزردند جوابی ندارید !

آیا ما نباید از این اذیت و آزار ها که اتفاقاً همان ام المومنین عایشه هم در آن دست داشته ناراحت باشیم !

آیا عایشه نزد پیامبر عزیز تر بود یا علی ؟ آزرده شدن کدامیک از اینها باید قلب ما رو جریحه دار کنه درست وقتی که این دو شخصیت مقابل هم قرار گرفتن ؟ طبق معمول میگویید به ما گفته شده در دعوای صحابی و نزدیکان پیامبر سکوت اختیار کنیم چون علم بدان نداریم !

با سلام خدمت دوستان شما می گویید چرا فقط به ام المومنین عایشه (رض) اهانت می کنید همانطور که قبلا گفتم ریشه این بحث ها ادعای امامت شماست و چون حضرت عایشه (رض) دختر پاک حضرت ابوبکر صدیق (رض) بوده و شما ادعا دارید خلافت توسط حضرت ابوبکر غصب شده و از ان سو می بینید پیامبر اسلام (به قول شما پیامبر (ص) علم غیب داشته و قبلا می دانسته بعد از فوت ان حضرت چه اتفاقی می افتد) ولی باز می بینید که پیامبر (ص) با عایشه (رض) ازدواج کرده اند و شما راهی نمی بینید برای رهایی از این واقعیت مجبور به اهانت به ام المومنین عایشه (رض) می کنید و جنگ جمل را بهانیه ای بر این می بینید ولی یادتان باشد در این جنگ مقصر هر دو طرف بوداند اگر حضرت علی (ع) خوارج را از بین می برد دیگر جنگی بین مسلمانان صورت نمی گرفت
اما گفته بودید حضرت علی به پیامبر نزدیک تر است یا حضرت عایشه به نظر شما (با عرض معذرت) همسر شما به شما نزدیک تر است یا پسر عموی شما

ی

نقل قول:
ه نگاهی به برخورد هم مسلکانتون با شیعیان بندازید !

همین قضیه فلسطین ، به خدا اگه شیعه بودن هیچکی نگاهشون نمی کرد ! حالا شما میگید عمل ایران نمادینه ! خب حداقل همین عمل نمادین رو هم داره ! اما دوستان شما واسه شیعه های لبنان چکار کردند !

عمل نمادین است یا نه ولی چند روز قبل در همین تهدید قرآن مجید به خوبی دیدید که پاکستان سیل زده و افغانستان جنگ زده آن ها همه عتراض کردند و کنسول گری آمریکا حمله کردند و پرچم آمریکا را جلوی چشماشان اتش زدند اما اقدام ما ایرانی ها چه بود؟؟

نقل قول:
شیعیان افغانستان چی ! یا شیعه های خیلی از کشور ها که موج موج کشته میشن و کسی هم ککش نمی گزه !

اصلاً اینا هیچی ، همین عربستان که بزرگ کشور های اهل سنته ، ببینید دارن با شیعه چکار میکنن ! اصلاً بدتر از اینکه معتقدن هر کی هفت تا شیعه بکشه تو بهشته ! مگه نه اینکه هنوزهم که هنوزه به ماها میگن رافضی ( مشرک ) ؟؟؟؟
آیا خود شما که میگویید وهابی نیستید ما را رافضی یا مشرک نمی دونید ؟

دوست عزیز تبریک می گم شما اولین نفری هستید که برچسب وهابیت را از روی ما برداشتید ولی ما شما را مشرک یا کافر نمی دانیم چون ملاک اسلام قبول داشتن یگانگی الله و فرستادش حضرت محمد است و شما چه با اینکه همه اهل سنت این کلمه را قبول دارند باز هم کلمه جدید به نام وهابیت را روی ما زده اند و ما را .... همانگونه که آقای دانشمندن به ناسزا گویی ما پرداخته وووو

نقل قول:
وست من ، وحدت ایران اگه بهتر از وحدت بقیه کشور ها نباشه ، بدتر نیست !

قضاوت درست انجام بدید تا همه گفته هاتون رو تأیید کنن !

اما در مورد دوست عزیز بلوچ بوی !

خوبه که آدم وقتی جواب به سوالی رو نمی ده ، حیا کنه ! نشه مثل اینایی که انگار نه انگار که یه جایی از یه بحثی فرار کردن ! راست راست بیاد و تو تایپیک های دیگه حمله کنه !

کجا ؟

الان عرض میکنم !

بالاخره دوست خوب ما بلوچ بوی نفرمودن که مولانا خیر شاهی راست گفته بودن یا دروغ ؟؟؟ ( داستان مار رو میگم ، همون 60 سانتیه اندازه یه بند انگشت ، شکل عمر شده بود )

بهشون زحمت نمی دم یه بار دیگه سوالات و مینویسم ، امیدوارم این سری دیگه جواب بدن !

1. آیا مردگان میتوانند صدای ما را بشنوند و یا از اعمال ما آگاهی پیدا کنند ؟

اگر خیر چطور طبق داستان مولانا خیرشاهی حضرت عمر از عمل شخصی که بخاطر احترام نامشان از کشتن مار خودداری کرده بود مطلع شد و از او تشکر کرد ؟

2. این مردگان چطور به نیات درونی ما که جز خودمان و خدا از آن آگاهی نداریم واقف میشوند ؟
( چطور حضرت عمر فهمیده بود که مولانا خیر شاهی میخواسته بره مکه و نتونسته !!! و از اونطرف بجای ایشون حج رو بجا آورد ؟؟؟؟؟ آیا حج مردگان قبول است ؟؟؟؟ )

بالاخره ما متوجه نشدیم که میشه یا ...........................!!!!


اولا خود مولوی خیر شاهی این خواب رو ندیده اند و شخصی که این خواب را دیده اصلا مولوی خیر شاهی را نمی شناخته اگر سخنرانی را خودتان گوش داده اید و اگر هم نه برایتان آپلود می کنم ثانیا شما باید فرق رویاهای صادقانه با مرده را بهتر بدانید و اگر بدانید و قبلا هم بیان کرد ام
[=&quot]پیامبر (ص) فرمود«النوم أخُ الموت» (خواب برادر مرگ است)
وقتی کسی خواب است گویی مرده است و عالم خواب و بیداری با هم فرق می کند
چنانچه خداوند می فرماید

(کهف/19)
و اصحاب كهف 309 سال در غاري به خواب رفتند و پس از آنكه بيدار شدند از يكديگر سوال كردند كه چقدر در آنجا بوده اند هيچ يك از آنها جواب اين سوال را نمي دانست و مي گفتند: «يك روز، يا بخشى از يك روز!»
می بینید که خواب با بیداری چقدر فرق دارد

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ t: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ r قَالَ: «الرُّؤْيَا الْحَسَنَةُ مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِينَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ». (بخارى:6983

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ t قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ r يَقُولُ: «لَمْ يَبْقَ مِنَ النُّبُوَّةِ إِلاَّ الْمُبَشِّرَاتُ» قَالُوا: وَمَا الْمُبَشِّرَاتُ؟ قَالَ: «الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ». (بخارى:6990)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

Baluch boy;47502 نوشت:
با سلام خدمت دوستان شما می گویید چرا فقط به ام المومنین عایشه (رض) اهانت می کنید همانطور که قبلا گفتم ریشه این بحث ها ادعای امامت شماست و چون حضرت عایشه (رض) دختر پاک حضرت ابوبکر صدیق (رض) بوده و شما ادعا دارید خلافت توسط حضرت ابوبکر غصب شده و از ان سو می بینید پیامبر اسلام (به قول شما پیامبر (ص) علم غیب داشته و قبلا می دانسته بعد از فوت ان حضرت چه اتفاقی می افتد) ولی باز می بینید که پیامبر (ص) با عایشه (رض) ازدواج کرده اند و شما راهی نمی بینید برای رهایی از این واقعیت مجبور به اهانت به ام المومنین عایشه (رض) می کنید و جنگ جمل را بهانیه ای بر این می بینید ولی یادتان باشد در این جنگ مقصر هر دو طرف بوداند اگر حضرت علی (ع) خوارج را از بین می برد دیگر جنگی بین مسلمانان صورت نمی گرفت
اما گفته بودید حضرت علی به پیامبر نزدیک تر است یا حضرت عایشه به نظر شما (با عرض معذرت) همسر شما به شما نزدیک تر است یا پسر عموی شما

سلام بر دوست عزیز بلوچ بوی !

عزیز من اسماء بنت عمیس همسر ابوبکر و محمد فرزندش ، فرزند ابوبکر بوده ! پس اگر قرابت را دلیل بر لعن شیعه میدانید ، چرا این دو از طرف شیعه لعن نمی شوند ؟؟؟

به چه دلیل امیرالمومنین را در جنگ با عایشه محکوم میکنید ، حداقلش اینه که طبق بیان خودتون اون موقع امیرالمومنین اولی الامر بوده ! جنگ برابر اولی الامر ؟؟؟؟

این هم بماند !

مسئله ، مسئله جالبیه ، و اتفاقاً ظرفیت این رو داره که تو یه پست جداگانه بررسی بشه ! ( فعلاً با این قضیه کاری نداریم )

اما در مورد اینکه فرمودید : عایشه به پیامبر نزدیک تو بوده ، نشان از بی اطلاعی شما از متون دینی است ، من هیچ روایتی نمی آورم ، شما تنها چند روایت صحیح از کتب خودتان بیاورید که عایشه از همه افراد به پیامبر نزدیک تر بوده ، بعدش من هم سیل روایات صحیح را از منابعتان گسیل میکنم ، تا ببینیم که به پیامبر از هر کسی نزدیک تر بوده !

این مسئله رو هم براحتی میشه بررسی کرد !

Baluch boy;47502 نوشت:
دوست عزیز تبریک می گم شما اولین نفری هستید که برچسب وهابیت را از روی ما برداشتید ولی ما شما را مشرک یا کافر نمی دانیم چون ملاک اسلام قبول داشتن یگانگی الله و فرستادش حضرت محمد است و شما چه با اینکه همه اهل سنت این کلمه را قبول دارند باز هم کلمه جدید به نام وهابیت را روی ما زده اند و ما را .... همانگونه که آقای دانشمندن به ناسزا گویی ما پرداخته وووو

لطفاً پای نظرات شخصی رو وسط نکشید ، آقای دانشمند یه شخصه ولی ما میتونیم از منابعتون حدیث بیاریم ، حدیث صحیح که بزرگانتون در مسائل اعتقادی فرمودند هر کسی که به خلافت ابوبکر اعتقاد نداشته باشه کافره و با رو در آتش جهنمه !

وقتی شما نظرات یه شخص رو ملاک قرار میدید ، ما نمی تونیم احادیث به ظاهر صحیحتان را ملاک قرار بدیم !

اما به نظر بنده این مباحث بیهوده است ، بهتره به دنبال کشف حقایق باشیم و زیاد به دنبال احادیث و گفتار ها نباشیم تا یه وقت از هم دیگه دلخور نشیم !

Baluch boy;47502 نوشت:
اولا خود مولوی خیر شاهی این خواب رو ندیده اند و شخصی که این خواب را دیده اصلا مولوی خیر شاهی را نمی شناخته اگر سخنرانی را خودتان گوش داده اید و اگر هم نه برایتان آپلود می کنم ثانیا شما باید فرق رویاهای صادقانه با مرده را بهتر بدانید و اگر بدانید و قبلا هم بیان کرد ام
[=&quot]پیامبر (ص) فرمود«النوم أخُ الموت» (خواب برادر مرگ است)
وقتی کسی خواب است گویی مرده است و عالم خواب و بیداری با هم فرق می کند
چنانچه خداوند می فرماید

(کهف/19)
و اصحاب كهف 309 سال در غاري به خواب رفتند و پس از آنكه بيدار شدند از يكديگر سوال كردند كه چقدر در آنجا بوده اند هيچ يك از آنها جواب اين سوال را نمي دانست و مي گفتند: «يك روز، يا بخشى از يك روز!»
می بینید که خواب با بیداری چقدر فرق دارد

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ t: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ r قَالَ: «الرُّؤْيَا الْحَسَنَةُ مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِينَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ». (بخارى:6983

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ t قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ r يَقُولُ: «لَمْ يَبْقَ مِنَ النُّبُوَّةِ إِلاَّ الْمُبَشِّرَاتُ» قَالُوا: وَمَا الْمُبَشِّرَاتُ؟ قَالَ: «الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ». (بخارى:6990)

دوست من ، شما با این صحبت ها اعتقاد خودتون رو رد میکنید یا صداقت علماتون رو ؟؟؟

بحث من روی خواب و رویای صادقه نیست !

من میگم چطور با اینکه حضرت عمر از دنیا رفته باز از عمل اون شخص خبردار شده و حتی از نیت مولوی که غیر خودش و خدایش از آن خبر نداشته آگاه گشته ؟؟؟؟

بالاخره ، طبق اعتقادات عمومی اهل سنت مردگان حتی قادر به شنیدن صدای ما هم نیستن چه برسه آگاهی از نیات درونی ، پس صد در صد این قضیه باید دروغ باشه !

حالا سوال اینجاس ، آقای مولوی خیرشاهی چرا با اینکه میدونن این قضیه دورغه اینطور با احساسات پاک عوام اهل سنت بازی میکنند ؟

یا نه شاید ، قضیه عوض شده ، یا استثناء هم داره ؟ شاید مثلاً الان با توجه به گسترش وسایل ارتباطی و ارتباطات وایر لس ( wire less ) دیگه مردگان هم میتونن بشنون و از نیات درونی و پنهان ما آگاه بشن !

یا شاید حضرت عمر بخاطر مقام قربشان در نزد خداوند متعال یک استثناء هستند ؟؟؟؟

سوال من اینهاست نه این که رویای صادقه چیه و تفاوتش با خواب چیه و . . . !

با تشکر !

حمید گرامی سلام
پلوچ عزیز سلام
بر
همه عزیزان درود

تمنا میکنم بحث عایشه ام المومنین را قلم بگیرید ایشان طبق نص آیات الهی جزو امهات مومنین هستند.

چون حداقل اینجا متن قرآنی با نام درج شده و حکم مستقیم الهی است پس قضاوت را هم طبق همان نص صریح به او بسپاریم.

علی علیه السلام بعد از جنگ جمل بحکم فتنه گری میتوانست قتل عام کند ولی ایشان با عایشه ام المومنین با احرتام رفتار کردند
لذا اگر این مورد را حرمت بگذارد کسی به آیات الهی حرمت نهاده بد یا خوب در این مورد بگذاریم به عهده او.

یاحکیم

بسم الله الرحمن الرحیم

bina88;47626 نوشت:

حمید گرامی سلام
پلوچ عزیز سلام
بر
همه عزیزان درود

تمنا میکنم بحث عایشه ام المومنین را قلم بگیرید ایشان طبق نص آیات الهی جزو امهات مومنین هستند.

چون حداقل اینجا متن قرآنی با نام درج شده و حکم مستقیم الهی است پس قضاوت را هم طبق همان نص صریح به او بسپاریم.

علی علیه السلام بعد از جنگ جمل بحکم فتنه گری میتوانست قتل عام کند ولی ایشان با عایشه ام المومنین با احرتام رفتار کردند
لذا اگر این مورد را حرمت بگذارد کسی به آیات الهی حرمت نهاده بد یا خوب در این مورد بگذاریم به عهده او.

یاحکیم


سلام بر دوست عزیز بینا :

مطلبی را از سر خیر خواهی بیان نمودید ! اما . . .

ببین برادر من ، بحث عایشه را دوست بزرگوارمان عقیل مطرح کردند و در پی آن طرح شبهه نمودند و ما هم در مقام پاسخگویی بر آمدیم !

در ضمن همانطور که میبینید ، کسی در این تایپیک شخص دیگری را لعن و نفرین نکرده !

ثالثاً هدف از این مباحث توهین و زیر سوال بردن شخصیت ها و یا طرف مقابل نیست ، بلکه هدف اینه که به همدیگه کمک کنیم تا بتونیم واقعیت رو پیدا کنیم ، و بررسی از این دید نه تنها اشتباه نیست که عین صواب هم هست !

با تشکر از لطف بسیارتون !

گریز و آدرس
خدمت دوستان گرامی سلام عرض میکنم پست ها رو به دقت مطالعه کردم و پیشنهاد دارم گریزی به این آدرس و سوال های مطرح در اون،داشته باشید.مخصوصا از جناب
Baluch boyدعوت میکنم دقت بیشتری این مطالب داشته باشند. از طرفی بحث از پراکندگی بیرون میاد.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5322

سؤالي دارم :
بر طبق ايه زير آيا هركس ميتواند (((به صرف اينكه در حال نماز باشد وبه فقير زكات وصدقه دهد)) ولي مسلمين گردد يا خير؟:Kaf:
.
.
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
ترجمه :
ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند همان كسانى كه نماز برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند
.
.
اگر اينطور باشد :Gig:
پس من هم ميتوانم ولي مسلمين شوم يا خير؟:Ealam:

bina88;47626 نوشت:
حمید گرامی سلام
پلوچ عزیز سلام
بر
همه عزیزان درود

تمنا میکنم بحث عایشه ام المومنین را قلم بگیرید ایشان طبق نص آیات الهی جزو امهات مومنین هستند.

چون حداقل اینجا متن قرآنی با نام درج شده و حکم مستقیم الهی است پس قضاوت را هم طبق همان نص صریح به او بسپاریم.

علی علیه السلام بعد از جنگ جمل بحکم فتنه گری میتوانست قتل عام کند ولی ایشان با عایشه ام المومنین با احرتام رفتار کردند
لذا اگر این مورد را حرمت بگذارد کسی به آیات الهی حرمت نهاده بد یا خوب در این مورد بگذاریم به عهده او.
یاحکیم

انتقاد
از شرکت شما در بحث تشکر میکنم باید اما موضع خودتون رو روشن کنید شیعه یا سنی؟؟؟؟؟؟؟؟
بحث عائشه رو هم نمی توان قلم گرفت چرا که نقطه تشخیص دو راهی حق و باطل است و ایشان مصداق آیه مذکور نمیشود.

سوالي دارم :
چرا پيامبر در روز مباهله با علماي مسيحيت سخن خدا را گوش نكرد ........چطور؟
خدا از پيامبر (ص) خواسته بود كه در روز مباهله ونفرين عليه دروغگويان ؛
1 - خودش تشريف بياورد
2 - همسرانش
3 - فرزندانش
ولي متاسفانه پيامبر به دستور وسفارش خدا عمل نكرد:Kaf:
دليل ايه زير را بخوانيد :

فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿۶۱﴾
.
.
ترجمه :
پس هر كه در اين [باره] {روشن شدن حقانيت دينت را) با تو محاجه كند
بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان وخودتان
را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت‏خدا را بر دروغگويان قرار دهيم
.
.
پيامبر اكرم ؛ براي مباهله ؛ خودشان تشريف اوردند
ولي نه خبري ازهسرانش بود ...........
ونه خبري از پسرانش ( اصلاً پيامبر پسري نداشت )
بلكه دخترش فاطمه به جاي اهل بيتش آورد
حسن وحسين را به جاي پسرانش آورد........
وحضرت علي به جاي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ آورد؟
از برادان اهل سنت سوالي دارم ؟
اينجا پيامبر چرا به سخن خدا گوش نداد ؟:Gig:

سوالي دارم :
مگر حضرت علي خليفه چهارم از خلفاء الراشدين نبود ( ابوبكر وعمر وعثمان وعلي ) واهل سنت اين را قبول دارند ........
خوب ؛
خانم عايشه ؛ به چه مجوز ديني عليه خليفه مسلمين زمان خودش يعني علي كرم الله وجهه ؛ قيام كرد ؟؟؟؟؟؟؟؟/
مگر عايشه ام المؤمنين نيست ؟........چرا هست :Kaf:
خوب وقتي مؤمنين از خليفه مسلمين ( علي بن ابي طالب ) تبعيت واطاعت ميكنند ؛ چرا ام المؤمنين ؛ خلاف راي وخواسته مؤمنين عمل كرد وقيام نمود ؟
كجاي كار گير دارد؟ :Gig:

در مثل مناقشه نيست
زن لوط ..........چقدر به پيامبر خدا لوط از نظر فكري وايماني نزديك بود :Gig:
زن نوح ..........چقدر به پيامبر خدا نوح از نظر فكري وايماني نزديك بود :Gig:
عايشه زن محمد ..................................................................:Gig:

سوالي دارم :
مگر جهاد وجنگ بر زنان مسلمان واجب است ؟ .........جواب ...........خير
خوب
عايشه خانم ؛ در كجاي دين اسلام ؛ واجب شدن جهاد وجنگ عليه خليفه مسلمين علي ( كرم الله وجهه ) ؛ ...........پيدا كرد ؟:Gig:
جهاد وجنگ مخصوص مردان است نه زنان ............:Ealam:
وآنگهي خدا در قران از زنان پيامبر خواسته بود كه در منزلشان بمانند ...............

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ
خوب چرا عايشه خانم كه ام المؤمنين است سخن خدا را ...........:Gig:
.
.

سوالي دارم :
مگر ابوبكر توسط مردم بعنوان خليفه مسلمين به جاي علي بن ابي طالب انتخاب نكردند ...........
جواب ......آري
خود عمر به علي در محاجه گفت :
يا علي مردم ابوبكر را انتخاب كردند وشما بايد مثل مردم با ابوبكر بيعت كنيد
.
.
خوب سوالي دارم :
چرا عمر بن خطاب از طرف مردم بعنوان خليفه مسلمين انتخاب نشد ؟
بعبارتي ؛ چه كسي عمر را بعنوان خليفه رسول الله برگزيد ؟
اهل سنت ميگويند :
مردم علي را انتخاب نكردند ؛ پس علي بايد خانه نشين شود ......قبول
خوب
مگر مردم عمر را انتخاب كردند كه ...........شد خليفه ؟:Gig:

سوالي دارم:
مردم وخواص از راه شوراي ( در سقيفه ) ابوبكر را بعنوان جانشين رسول الله انتخاب كردند .....قبول
.
.
خوب
شوراي شش نفره كه عثمان را بعنوان جانشين رسول الله انتخاب كردند.............آيا اين شورا توسط مردم وخواص تشكيل شد ............يا توسط يك نفر بنام عمر بن الخطاب
.
.
پس عثمان توسط شوراي انتصابي عمر انتخاب شد ونه توسط مردم وخواص.............
چرا ؟:Ealam:
انتخاب عمر وعثمان توسط مردم همچون ابوبكر نبود ...............چرا؟:Narahat:

سوالي داشتم:
مردمي كه در شوراي سقيفه اجتماع كردند وابوبكر را بعنوان جانشين رسول الله انتخاب نمودند...
آيا ازنظر بلوغ عقلي وبينش فكري مناسبي برخوردار بودند يا خير؟
جواب
عقل سالم حكم ميكند كه اگر گروهي بخواهند فردي را از ميانشان بعنوان ليدر ؛ مسئول ؛ راهبر ؛ زمامدار ؛ راهنما وسكاندار ؛ خويش قرار دهند ......
بايد آن فرد در خصوصيات مثبت نمره بيست داشته باشد
خوب
كداميك از اصحاب رسول الله در خوبي ها........ نمره بيست داشته است
ابوبكر
عمر
عثمان
طلحه
زبير
علي
و
و
جواب :
هم دوستان وهم دشمنان وتمام مؤرخين تاريخ اعتراف ميكنند :
تنها فردي از اصحاب رسول الله كه در تمام جنبه هاي مثبت ؛ نمره بيست داشته است ؛ حضرت علي بود
پس مردمي كه در سقيفه ؛ شاگر اول را رها مي سازند وسراغ ........
.
.
از نظر فكري وعقلي ..........:Labkhand::Gig:

سلام علیکم جمیعا

عرفان;47662 نوشت:
انتقاد از شرکت شما در بحث تشکر میکنم باید اما موضع خودتون رو روشن کنید شیعه یا سنی؟؟؟؟؟؟؟؟ بحث عائشه رو هم نمی توان قلم گرفت چرا که نقطه تشخیص دو راهی حق و باطل است و ایشان مصداق آیه مذکور نمیشود.


عرفان گرامی

هرکسی میتواند وسیله ای بجوید برای تقرب به خداوند و راه یافتن آنهم توصیف شده لذا میتواند بفهمد که آیا عایشه ام المومنین کار درستی در فلان رابطه کرده یا خیر لذا در آن مورد خاص از آن طبعیت یا رد نماید.

در عین حال حق صدور رای برای امهات مومنین را ندارد.

او میتواند طبق آموزه های دینی و قرآنی آنرا الگو سازد یا نسازد.


لذا حق دشنام دادن توهین کردن و غیره از او ساقط است.
چون موضوع اصلی یافتن وسیله است و توهین و .. جزو وسایل هدایت نیست .

بررسی عملکرد هرکسی که در گذشته اتفاق افتاده میتواند درس خوبی برای هدایت گردد ولی این مطلب باید با دید ولایت جوئی صورت پذیرد تا انشاالله هدایت شامل حال همگان گردد.

حمید و محب مهدی گرامی پیشنهاد خوبی دادند من دوباره پیشنهاد ایشان را در اینجا مطرح میکنم.

اگر ادامه موضوع من باب احکام صادره و اجرای آن از طرف هرکدام از خلفاء و صحابه مورد بررسی قرار گیرد تا بدانیم که آیا میتوان از این حدود مطرح شده تبعیت نمود یا خیر و به چه دلیل . این روش نیل به مقصود مطلوب را میسر خواهد نمود.


مطمئناً خالص ترین محبت ما ابتدا مخصوص خداوند و سپس پیامبر و اهل بیت گرامیشان و سپس همه انبیاء و اوصیاء و اولیاء خداوند و پیروان راستینشان خواهد بود !( درود خداوند بر همگی آنان )

اما تبری ما برای شخص یا اشخاصی است که با علم به حقیقت در مقابل این عزیزان ایستادند و یا ایستاده اند !

صرف اینکه شخصی فلان است یا فلان ، که نمی شه قضاوت کرد ! بلکه باید کُنه اعتقاداتش بازشناسی بشه و اونوقت تبری یا تولی ما خرجش بشه !

در ضمن تبری و تولی سرمایه گرانبهاییه ، مراقب حفظ و صیانتش باشیم تا از دستمون در نیارنش !

یاحسیب

من با شیعه هستم یا سنی

عرفان گرامی علی علیه السلام میفرماید
هر آنچه را که بر خود می پسندی بر دیگران نیز بپسند و هرآنچراکه بر خود نمیپسندی بر دیگران نیز نپسند.

خداوند بدلایلی همسران پیامبر را امهات مومنین خوانده و من و شما حق نداریم بی احترامی کنیم.

جدا هم نکرده که بفرماید این ها امهات هستند یا نیستند لذا میتوان فهمید این اعتبار بدلیل نسبت ابشان با پیامبر است.

شما آنچراکه بر خود روا میدارید بر پیامبر ص هم روا بدارید و آنچراکه بر خود روا نمیدارید بر پیامبر هم روا مدارید.
اگر چنین نکنید شیعه نیستید هیچ مسلمان هم نیستید.

یاحق

سلام بر همگي .انداختن شبهه مثل شكستن شيشه است كه كار راختي است اما جواب دادن به شبهه،مثل درست كردن شيشه شكسته است كه كار مشكلي است اما بنده با عنايت امام زمان با هر سني مذهبي بحث ميكنم ،به شرطي كه سني باشد؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر دوستان عزیز علی الخصوص بینا و عرفان گرامی


إِنَّمَا يخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ(فاطر/28)
تا زمانی که با علم صحبت کنیم ، در حصن حصین خشیت الهی در امان هستیم!

این مطلب رو مینویسم به امید اینکه اختلاف مورد نظر حل بشه !

چرا x یا y از طرف شیعه لعن میشه ؟

اولاً باید بدونیم که کلاً ما از لعن کردن بازداشته شدیم ، یعنی در مجموع لعن کردن کار پسندیده ای نیست ، اما همین لعن که در مجموع کار پسندیده ای نیست ، در پاره ای موارد از طرف خود خداوند انجام شده !
یعنی خود خدا به بندگان یاد میدهد لعن کردن اگر چه در مجموع کار پسندیده ای نیست اما در پاره ای موارد عین صواب و خشنودی ذات اقدس اوست !

مثلاً :

إِنَّ الَّذِينَ يكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَينَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَينَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ(البقرة/159)

کتمان حقایق در راه هدایت آن قدر در نزد خداوند عظیم و ثقیل است که خود خدا ، عامل به آن را لعن کرده و فرموده که همه لعن کنندگان عامل یا عاملین به آن را لعن کنند !

همچنین مرگ در حال کفر و عدم اعتقاد به خداوند :

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ(البقرة/161)

یا اصلاً اصل مباهله بر قرار دادن لعن خداوند بر دروغگویان بوده ( و باید بگویم مباهله یکی از معجزات جاویدان اسلام است و الآن هم مسلمان واقعی میتواند مباهله کند و مورد حمایت خداوند قرار گیرد )

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(آل عمران/61)

و یا شکستن عهد و میثاق خداوند ( با توجه به تفسیر آیه 40 سوره بقره - َأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ - که جداً به دوستان توصیه میکنم به تفسیرش رجوع کنن ) :

وَالَّذِينَ ينْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يوصَلَ وَيفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ(الرعد/25)

و . . .

نهایتاً اینکه ما حق نداریم لعن کنیم مگر در مواردی که خود خدا جواز بر لعن کردن داده !

اما دوست عزیز بینا گرامی ، ما به آیات به دید کلی گرایانه نگاه میکنیم ، درست است که همسران پیامبر ام المومنین معرفی شده اند ، اما
در پاره ای آیات خداوند صراحتاً از نزدیکان انبیاءی صحیت به میان می آورد که از همه کس نسبت به آنان دورتر بودند و بنابراین عذاب و لعنت خداوند را بر خود حتم و فرض ساختند !

در پاره ای دیگر از آیات صاحبان و عاملان به اعمالی خاص را لعن و نفرین فرموده و برای آن قید و شرط تعیین نکرده !

پس من نمی گویم که مثلاً دوستان بیایند و x یا y را لعن کنند ، بلکه اول کُنه اعتقاد آنها را ( با توجه به اعمال ثبت شده شان در تاریخ ) بازشناسی کند و نهایتاً اگر مشمول لعن خداوند شدند آنها را لعن نماید و مطمئن باشد عملش عین صواب است !

و اما روی صحیتم با دوست عزیز عرفان کارشناس محترم سایت ، ببینید دوست من هیچ کدوم ما عالم مطلق نیستیم و نمی تونیم همچین ادعایی بکنیم ، شاید یکی از دوستان یا حتی گروهی از آنان دید کاملاً درستی نسبت به یک موضوع نداشته باشند ، ما حق نداریم حمله کنیم ، بلکه وظیفه مون توضیح و توجیه شخص مقابله ! و مطمئن باشید که طرف مقابل هم قانع میشه !

مثلاً اگه بنده بگم تا حالا با خیلی از افرادی که ولایت رو از عمق جونشون قبول دارن در مورد عصمت انبیاء بحث کردم ، باورتون میشه ؟ افرادی که کاملاً قائل به ولایت هستن هم حتی امکان داره دید کاملآً صحیحی نسبت عصمت انبیاء نداشته باشن و شاید به جرأت بگم اصلاً بهش اعتقاد نداشته باشن و دلایلشون هم از همین آیات قرآن باشه !

آیا این امر دلیل میشود ما حمله کنیم ، خدا رو شکر وقتی ابعاد عصمت رو میشنون و در خیلی از آیات به تفاسیر رجوع میکنن تازه میفهمن که عصمت انبیاء یعنی چی و به اشتباه خودشون پی میبرن !

در ضمن دوست عزیز بینا هم کاربر با دانش و آگاهی است و مطمئناً از بیان خودشون منظور خاصی دارن ، اما اشتباهشون اینه که تمامی ابعاد منظورشون رو شفاف بیان نمی کنن تا دوستان بهشون ایراد نگیرن ! بنده تا حد زیادی مطمئنم که دوست ما با لعن کردن مخالف نیست ، بلکه با لعن کردن تو این شرایط و مباحث و میدان ها که میدان مباحثه دوستانه است مخالفه !

همونطور که دوست عزیز بینا گرامی فرمودن : تولی و تبری سرمایه گرانبهاییه ، و از واجبات دینه و مطمئن باشیم ازش سوال میشه !!!! پس حواسمون باشه که حب و بغضمون رو برای چه فرد یا افرادی خرج میکنیم !


علی یارتون

..یا ستار..

با سلام..

بحث لعن و تعلقات ان پیش کشیده شد خواستم مطلبی عرض کنم ؛البته ممکن است این مرقومات با افکار برخی از دوستان معارض باشد ولی ؛به نظر راهگشا در برخی از موارد قطعا هست...

جناب حمید فرمودند ؛لعن کردند مطلقا نهی شده است ولی شرع ان را تخصیص می زند؛با احترامی که برای این دوست عزیز قائلم ولی به نظر چونین توجیهی درست نباشد...

ببینید ؛برخی از کلمات به صورت مطلق و نفسی اساسا دارای جهت خاصی نیستند ؛به عبارتی حیثیت خوب و بد بودن را نفسا ندارند بلکه ؛وقتی این کلمه به لفظی یا عبارتی تعلق بگیرد انرا معنا دار می کند...

به عنوان مثال خوفی که در قران است ؛نفسا خنثی می باشد و جهت پذیر نیست ولی وقتی همین خوف تعلق به کلمه دیگری بگیرد معنا اصلی خود را نمایان می کند ؛یک وقت این خوف از خدا و یا برای خداست ؛که تعلق مربوطه مخصوص اولیا می باشد ؛ویک بار این خوف به نفس و مال و غیره تعلق می گیرد که بر حسب مراتب مختلف مذموم و ممدوح نسبی می باشد..

این لعن نیز همین حکم را دارد ؛به عبارتی خود لعن نفسا و مطلقا بی معنی می باشد و ظهور در معنای خاصی را ندارد ؛یعنی مصداقی ندارد که انرا رونمایی کند ؛ولی همین لعن وقتی تعلق به چیزی گرفت انوقت ؛جدایی و فصل مشخصی برای خود باز می کند ؛و مصادیق را نشان می دهد...

نتیجتا لعن به خودی خود حیثیت و جهتی ندارد ؛ولی تعلقات انرا باید دید و اگاه شد؛ که قران و روایات سبیل این تعلقات را برای ما بازگو نموده اند...

اما عایشه ؛و اینکه ایا او می تواند یکی از تعلقات و اویختگان لفظ و معنای لعن قرار گیرد ؛این امر را باید از شرع شناخت ؛از یک طرف خداوند همسزان پیامبر را مادر مومنان خطاب می کند و احکام مادر بودن از قبیل ازدواج واحترام را برای انها محرز می داند ؛واز طرفی خطابهایی به ایشان می دهد ؛و انان را ملزم به رعایات ان می کند ؛البته برخی از شرایط والدین را نیز برای مجوز در اطاعت بیان نموده است ؛که البته برای همسران پیامبر بر حسب چونین نسبتی قابل تعمییم می باشد ...

از جهتی همین قران ازر را پدر ابراهیم قلمداد می کند ؛ولی پیامبر از پدرش تبری می جوید ؛پس خود قران شرط پدر بودن را دال بر برائت نجستن وجهنمی نبودن ان پدر نگذاشته است؛پس پدر پیامبر نیز ممکن است جهنمی باشد ؛وکسی که جهمنی است از این قاعده لعن مستثنی نیست...چه برسد به مادر مومن...

اما یک نکته اینجا قابل تامل است وان اینکه ؛فحاشی و الفاظ رکیک و همچونین بی احترامی و موارد رکیک عملی از دایره لعن خارج است ؛به عبارتی لعن از تعلقات باطنی است و ارتباطی به احترام وغیر ان ندارد چون غایت لعن اتخاذ جهنم برای شخص ملعون می باشد در حالی که بی احترامی و فحاشی خارجی دارد که منجر به افعال خارجی می گردد؛ مگر در شرایطی خاص که خود شرع تخصیص زده است...

نتیجتا لعن اشخاص بر حسب اعمال و اثراتی که از خود به جا می گذارند ؛تابع عواملی است که تحقق انرا متقن نماید ؛و پی بردن و چگونگی ان از شرع قابل دسترسی می باشد...مثلا لعن علنی باشد یا نباشد و غیرهم...

یا حق

سلام علیکم جمیعا

عرفان علوی گرامی اگر لعن بمنظور تبری صورت گیرد و منظور و مطلوب تبری باشد ( البته آنطوریکه از مفاهیم بیان شده شما متوجه شدم ) تبری شکل و وجوه دیگری هم داردکه میتوان از آنها استفاده کرد.
مثلا به ولایت نگرفتن آن شخص . اینهم تبری است.

سب کردن که مربوط به دین نیست

اما لعن و نفرین کردن بدین شکل که بگوئیم لعنت الله علیه
در این نوع لعن اگر از لحاظ جهت معنائی و معنوی بخواهیم بررسی کنیم میبینیم که این لعن لعن مشروط است.

یعنی ما لعن خود را بر او نمی فرستیم بلکه لعن الهی را که شامل قضاوت و حکمت الهی میشود را بر آن شخص می فرستیم.

این نوع لعن لعنی اسلامی است بطوریکه شخصیکه لعن میکند خواست خداوند را مشروط کرده که اگر خواست خداوند در آن نبود لعن به حسب توکل آن شخص لاعن به خدا باطل گردد و معصیتی به پای شخص در صورت اشتباه درج نگردد.

از طرفی این نوع لعن تبری از خشم و کینه شیطانی هم هست .

حتی میتوان گفت این نوع لعن بانی تقرب هم ممکن است بشود.

ولی لعنی که شخص خود لعن میکند و میگوید مثلا لعنت بر تو اینجا خدا را شاید در نظر نداشته باشد و لعنی معیوب است.

اما در مورد همسران پیامبر

صفتی که در قرآن در مورد ایشان ذکر گردیده را عنایتی مجدد بفرمائید.

مادران مومنین و نه حتی مادران مسلمین.

همانطوریکه همه ما میدانیم مومن به کسی اتلاق میشود که یکی از مراتب یقین شامل حالش گردیده.

وی هرکسی با گفتن شهادتینٍ تنها مسلم میشود.

حال آیا خداوند در آنچه که اتفاق می افتد آگاه نیست که چنین لقبی را به ایشان میدهد ؟

لذا اگر تبری مد نظر است به ولایت نگرفتن هم تبری است.

یاحق

اساتید بزرگوار حمید گرامی عرفا و عرفان علوی عزیز

با عنایت به آنچه که عرض شد
1- اساسا سب کردن متعلق به مومن نیست

2- لعن شخصی هم متعلق به مومن نیست

3- لعن مومن بدین اشکال است
اللهم العن ...
لعن الله ..

این لعنی است که درخواست اجرای عدل الهی میکند و مشروط به خواسته اوست.


خداوند عایشه را ام المومنین خطاب نموده

عدل الهی یوم الحساب برای همه مقرر است

و ما اگر خداوند را به اجرای عدالت بخوانیم و برای همسر پیامبر لعن الهی بطلبیم آیا قابلیت اجرائی دارد که خداوند حکم خود را حداقل در این دنیا لغو نماید ؟


همانطوریکه عرض کردم تبری شکل دیگری هم دارد و ممکن هم هست
ولی لعن الهی را برای همسران پیامبر خواستن اشتباه است.

یاحق

موضوع قفل شده است