چرا سوره برائت فاقد بسم الله است؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا سوره برائت فاقد بسم الله است؟

با سلام
سوره برائت در ميان همه سوره‏هاى قرآن اين وضع‏استثنائى را دارد كه فاقد«بسم الله‏»است،«بسم الله‏»در اول اين‏سوره نيست.:Sham:
حالا چرا اين سوره فاقد«بسم الله‏»است؟
آيا اين سوره ‏يك سوره مستقل است و يا دنباله سوره انفال است و سوره جداگانه‏اى‏نيست و از اين جهت‏«بسم الله‏»ندارد،
زيرا در احاديث وارد شده كه ‏وقتى آيات قرآن نازل مى‏شد،مسلمين،اين مطلب را كه آيا يك سوره‏تمام شده است و سوره ديگرى است‏يا دنباله سوره پيشين است،با«بسم الله الرحمن الرحيم‏»مى‏فهميدند يعنى اگر وقتى كه آيه نازل‏ مى‏شد،با«بسم الله الرحمن الرحيم‏»شروع مى‏شد،اين امر علامت‏اين بود كه اين آيات يك سوره مستقل است.:Sham:

پس بعضى‏ها مى‏گويند«برائت‏»از اين جهت‏«بسم الله‏»ندارد كه سوره مستقلى نيست،وبعضى ديگر مى‏گويند علت اين كه‏«بسم الله‏»ندارد اين نيست بلكه‏اين آيات،سوره مستقلى است ليكن چون اين سوره،سوره اعلام خشم واعلام غضب است و«بسم الله‏»آيه رحمت است،از اين جهت‏«بسم‏الله‏»در اول اين سوره نيامده است.:Sham:

در اين سوره ما به مسائل زيادى برمى‏خوريم كه اين مسائل بيشتر دراطراف دو سه مطلب است:يكى درباره روابط مسلمانان با مشركان.
مشرك يعنى كسى كه در پرستشهاى رسمى غير خدا را پرستش مى‏كندمثل همان بت‏پرستهاى عربستان يا ستاره‏پرستان يا خورشيدپرستان ياانسان‏پرستها،يا آتش‏پرستها كه در دنيا بوده‏اند،و واقعا انسان يا ستاره‏يا آتش يا خورشيد و يا دريا را پرستش مى‏كرده‏اند.

مشركين از نظر قرآن‏با ساير غير مسلمانان يعنى افراد موحد و خداپرست مخصوصا آنها كه به‏يكى از اديان آسمانى كه ريشه‏اى دارد معتقدند حسابشان فرق مى‏كند.

«مشرك‏»از نظر روابط مسلمان با غير مسلمان يك وضعى دارد وغير مشرك كه در قرآن آنها را اهل كتاب مى‏گويند وضع ديگرى داردكه بعد ان شاء الله در همين سوره توضيح خواهيم داد.پس يك قسمت ازبحث،مربوط به مشركين است و ابتدا هم از مشركين شروع مى‏شود.
قسمتى از آيات اين سوره مربوط به اهل كتاب است،غير مسلمانانى كه‏خود را پيرو يكى از كتابهاى آسمانى سابق مى‏دانند يعنى يهوديها ومسيحيها و حتى مجوسيها.يك قسمت از اين سوره بحث درباره منافقان‏است.
درباره منافقان هم در اين سوره زياد بحث‏شده است.
منافقان‏يعنى كسانى كه متظاهر به اسلامند ولى در قلبشان و در عمق روحشان‏مسلمان نيستند،كافرند،غير مسلمانند،و در نتيجه مردمى هستند دوچهره:يك چهره‏شان چهره مسلمانى و چهره ديگرشان چهره كفراست.وقتى با مسلمانان مى‏نشينند اظهار مسلمانى مى‏كنند و عمل‏مسلمانى انجام مى‏دهند،و وقتى با كافران مى‏نشينند مانند آنها هستند وخودشان را از آنها به حساب مى‏آورند.آيات اول اين سوره تا نزديك‏چهل آيه مربوط به مشركين است.

اينجا يك تاريخچه‏اى هست كه ما بايد متوجه آن باشيم تا اينكه مفهوم سوره برائت برايمان روشن بشود:

تاريخچه نبرد مسلمين و كفار

مى‏دانيم كه اسلام دين توحيد است و براى هيچ مسئله‏اى به‏اندازه توحيد يعنى خداى يگانه را پرستش كردن و غير او را پرستش‏نكردن اهميت قائل نيست و نسبت به هيچ مسئله‏اى به اندازه اين‏مسئله حساسيت ندارد.
مردم قريش كه در مكه بودند مشرك بودند.

اين بود كه يك نبرد پى‏گيرى ميان پيغمبر اكرم و مردم قريش كه همان‏قبيله رسول اكرم بودند در گرفت.سيزده سال پيغمبر اكرم در مكه بودند.
بعد آمدند مدينه و در مدينه بود كه مسلمين قوت و قدرتى پيدا كردند.
جنگ بدر و جنگ احد و جنگ خندق و چند جنگ كوچك ديگرميان مسلمين كه در مدينه بودند با مشركين قريش كه در مكه بودنددر گرفت.در جنگ بدر مسلمانها فتح خيلى بزرگى نمودند.

در احدبر عكس شكست‏خوردند يعنى اول پيروز شدند ولى بعد در اثر يك‏اشتباه شكست‏خوردند و بعد دو مرتبه خودشان را جمع و جور كردند.پاى‏هم مسلمين در احد شكست‏خوردند.در خندق باز مسلمين فاتح شدند.

بعد جريان حديبيه پيش آمد :ايام حج وماههاى حرام بود و همه مردم مجاز بودند براى انجام عمل حج بروند به‏سوى كعبه.و طبق قانون جاهليت،قريش بايد به دشمنان خودشان‏هم اجازه بدهند ولى به پيغمبر و مسلمين اجازه ندادند.

پيغمبر از نزديك‏مكه برگشت در حالى كه قرارداد صلحى با قريش امضا كرده بود.اين‏قرارداد،بعد،از طرف قريش نقض شد و چون نقض شد از طرف‏مسلمين هم ديگر نقض شده بود.
جريان حديبيه در سال ششم هجرى‏است.
در سال هشتم هجرت،پيغمبر اكرم مكه را فتح كرد،فتحى بدون خونريزى.فتح مكه براى مسلمين يك موفقيت بسيار عظيم بودچون اهميت آن تنها از جنبه نظامى نبود،از جنبه معنوى بيشتر بود تاجنبه نظامى.
مكه ام القراء عرب و مركز عربستان بود.قهرا قسمتهاى‏ديگر تابع مكه بود و به علاوه يك اهميتى بعد از قضيه عام الفيل و ابرهه‏كه حمله برد به مكه و شكست‏خورد پيدا كرده بود.
بعد از اين قضيه اين‏فكر براى همه مردم عرب پيدا شده بود كه اين سرزمين تحت‏حفظ وحراست‏خداوند است و هيچ جبارى بر اين شهر مسلط نخواهد شد.

وقتى پيغمبر اكرم به آن سهولت آمد مكه را فتح كرد گفتند پس اين امردليل بر آن است كه او بر حق است و خدا راضى است.به هر حال‏اين فتح خيلى براى مسلمين اهميت داشت. مسلمين وارد مكه شدند.

مشركين هم در مكه بودند.تدريجا از قريش هم خيلى مسلمان شده‏بودند.
يك جامعه دو گانه‏اى در مكه به وجود آمده بود،نيمى مسلمان‏و نيمى مشرك.حاكم مكه از طرف پيغمبر اكرم معين شده بود يعنى‏مشركين و مسلمين تحت‏حكومت اسلامى زندگى مى‏كردند.
بعد از فتح‏مكه مسلمين و مشركين با هم حج كردند با تفاوتى كه ميان حج‏مشركين و حج مسلمين وجود داشت.آنها آداب خاصى داشتند كه‏اسلام آنها را نسخ كرد. گفتيم حج‏يك سنت ابراهيمى است كه كفارقريش در آن تحريفهاى زيادى كرده بودند.اسلام با آن تحريفها مبارزه‏كرد.پس يك سال هم به اين وضع باقى بود.

آشنايى با قرآن

شهيد مرتضى مطهرى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن عباس گويد: از على - كه خدا از او خشنود گردد - پرسيدم چرا در سر آغاز سوره برائت ((بسم الله الرحمن الرحيم )) نوشته نشده است .
در پاسخم فرمود: ((چون بسم الله ... )) پناه و زنهار است و در برائت زنهارى نيست با فرمان دست بر قبضه شمشير زدن و بر فرق مشركين كوبيدن نازل شده است .1
1-سيماى نماز در آثار آية الله حسن زاده آملى ، ص 135.

با سلام

درباره ي علت نيامدن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در آغاز سوره ي توبه ميان مفسران اختلاف نظر وجود دارد.

1 - برخي حكمت آن را ارتباط سوره هاي انفال و توبه يا آن كه اين دو سوره را يك سوره دانسته و آن را دليل عدم ذكر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ معرفي نموده اند.

كساني كه ارتباط ميان سوره ي انفال و توبه را دليل نيامدن «بسم الله» در آغاز سوره ي توبه مي دانند، به روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ تمسك كرده اند كه مي فرمايد: «انفال و برائت يك سوره محسوب مي شوند»(1) و معتقدند: تناسب و ارتباط ميان اين دو سوره، از ارتباط ساير سوره ها با يك ديگر بيش تر است بلكه در بيش تر مسايل، گويي سوره ي توبه متمم سوره ي انفال است. چرا كه بيش تر مطالب اين دو سوره در اصول و فروع دين ، سنن الهي، شريعت و قانون، به ويژه قوانين جنگ و آن چه مربوط به آن است مانند آمادگي رزمي ، اسباب پيروزي و غيره از امور روحي ، مالي ،احكام معاهدات ، پيمان ها از نظر حفظ ، نقض به موقع آن ها و نيز احكام ولايت در جنگ ميان مؤمنان با يكديگر و كافران با هم و هم چنين ويژگي مؤمنان راستين ،كفرپيشگان ، منافقان و بيماردلان، آن چه در سوره ي انفال به طور اجمال مورد اشاره قرار گرفته در سوره ي توبه به تفصيل آمده است.(2)

2- بعضي ديگر، دليل آن را عدم تناسب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ـ كه نشانه ي رحمت است ـ با اعلام برائت ـ كه نشانه ي غصب است ـ دانسته اند.

كساني كه اين دو را يك سوره نمي دانند و حكمت نيامدن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در آغاز سوره ي توبه را عدم تناسب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ با اعلام برائت دانسته اند، استناد نموده اند به روايتي از حضرت علي ـ عليه السلام ـ كه مي فرمايند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ براي امان و رحمت است ولي سوره ي برائت براي برداشته شدن امان از شمشير نازل شده است.(3)
اين گروه عقيده دارند سوره ي توبه مستقل است و نيامدن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در آغاز آن به خاطر لحن قهرآميز سوره نسبت به مشركان و اعلام تنفر از مشركان پيمان شكن است كه اين موضوع با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ كه نشانه ي صلح و رحمت است سازگار نمي باشد.

3- بعضي از مفسّران كه اين دو سوره را يك سوره دانسته اند, علاوه بر وجود ارتباط معنوي، بين دو سوره محسوب شدن سوره ي انفال از سوره هاي هفت گانه ي طولاني (سبع طوال) در روايات(4) و به دنبال آن سوره هاي مئون (صد آيه)، در صورتي كه سوره ي انفال به تنهايي 75 آيه است . تأييدي است بر اين كه دو سوره ي انفال و توبه، مجموعاً هفتمين سوره ي طولاني قرآن است, ضمن اين كه نيامدن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در ميان دو سوره را تأييد ديگري بر يكي بودن اين دو سوره دانسته اند.(5)

نتيجه:

سوره ي توبه با اعلان جنگِ عمومي با مشركان و طردِ تمام پيمان هاي پوشالي آنان افتتاح گشته است و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ حاملِ روح صلح و آرامش و هم زيستي مسالمت آميز است, به همين جهت سوره ي جنگ و نبرد و يا سوره ي قتال و پيكار با مشركين، با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آغاز نشده است.
ممكن است علت نيامدن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در اول سوره ي توبه، مشابهت آن با سوره ي انفال باشد كه به سانِ بخشي از آن تلقي مي شود. سوره ي انفال بازگوكننده ي جهادِ مسلمين در جنگ بدر است و سوره ي توبه جهادِ مسلمين را در جنگ تبوك گزارش مي كند, پس داستان مندرج در سوره ي انفال ـ از لحاظ هدفِ كلي ، تشويقِ مسلمين به جهاد و برحذر داشتن آن ها از تخلف نسبت به اوامرِ خدا و رسول ـ همانند داستانِ موجود در سوره ي توبه است, از اين رو، سوره ي توبه همراه سوره ي انفال و به دنبال آن آمده است.(6)

به نظر ما مي توان ميان دو موضوع جمع كرد و با توجه به روايت امام صادق -عليه السلام- و حضرت علي-عليه السلام- ، حكمت ترك بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ در آغاز سوره ي توبه، ارتباط و تناسبِ ميان سوره ي انفال و توبه و هم چنين عدم تناسب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ با اعلان جنگ با مشركان پيمان شكن بدانيم, زيرا در غير اين صورت، موضوع عدم تناسب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ با اعلام برائت، به تنهايي با سوره هايي مانند كافرون، منافقون و مسد كه با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آغاز شده اند، نقض خواهد شد و از سوي ديگر، درست است كه سوره ي توبه با آيات برائت شروع شده است ،ولي متضمن موضوع توبه، محبت به پرهيزكاران، دادن چهار ماه مهلت به مشركان و ... مي باشد كه نشان دهنده ي رحمت خداوند، حتّي در حق دشمن مي باشد.

نتيجه آن كه ارتباط عميق ميان مطالب مطرح شده در سوره ي انفال و توبه و عدم تناسب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ با آيات ده گانه ي برائت در آغاز سوره ي توبه مي تواند دليل ذكر نشدن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ باشد.


پاورقی:
1. طبرسی ، فضل بن علی . مجمع البيان، ج 3، ص 6.
2. تفسير كاشف، ج 5، ص 255 به نقل از: عبده، محمد، تفسير المنار، ج 10، ص 148.
3. مجمع البيان، ج 3، ص 7.
4. ر.ك: تفسير ابن كثير، ج 1، ص 55, و تفسير طبري، ج 1، ص 34, و سيوطي: الدر المنثور، ج 1، ص 189 و ج 6 ص 101 و روض الجنان، ج 1، ص11 .
5. تفسير كاشف، ج 5، ص 255.
6. حجتي، سيد محمد باقر، اهداف و مقاصد سوره هاي قرآن كريم، ص 185.

موضوع قفل شده است