چرا اسلام در مورد احترام به پدر و مادر تاکید فراوان دارد

تب‌های اولیه

97 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا اسلام در مورد احترام به پدر و مادر تاکید فراوان دارد

سلام


برای من همیشه سوال بود چرا اینقدر سفارش به احترام به پدر و مادر شده هنوز


برام ملموس نیست به خاطر همین سوالاتی دارم که مطرح می کنم بلکه این موضوع قابل فهم بیشتر برای من شود چنانچه می دانید خیلی سفارش به احترام شده که حتی در قران امده درهمه حال احترام و تبعیت غیر از جای که حرفشان خلاف


حرف خدا باشد درغیراین صورتهمیشه احترام شوندحتی نمی توان یه اَف به پدر

و مادرگفت حتی اگر دعایمان بخواد براورهشود باید پدرو مادر ازما رضایت داشته باشنددر غیر این صورت دعا براورده نمی شود


تا این حد احترام واجب است برای من همیشه سوال بود چرا وقتی بعضی اوقات که

پدر و مادراحترام من را نگه نمی دارند با این حال من باید همیشه در همه حال احترامشان رانگه دارمحتی صدایم برایشان بلند نشود مگر نباید احترام متقابل باشد


نتونستم تا حالا جوابی پیدا کنم


مگر پدر مادر چه جایگاهی دارند که خدا این همه برایشان صحبت کردو تاکید فراوان داردفقط ما رو به دنیا اوردند و زحمتمون رو کشیدند این که وظیفه شون است در مقابل این وظیفه خدا چه مقامهای که نداده به پدر و مادر من اینو متوجه نمیشم




احترام به پدر و مادر در منطق اسلام


اگر چه عواطف انسانى و حق شناسى به تنهايى براى رعايت احترام در برابر والدين كافى است. ولى از آنجا كه اسلام حتى در مسائلى كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن رابوضوح در مى‏يابد سكوت روا نمى‏دارد و به عنوان تاكيد در اين گونه موارد هم دستورهاى لازم را صادر مى‏كند، درباره احترام به والدين آنقدر تاكيد كرده است كه در كمتر مسئله‏اى ديده مى‏شود به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى‏كنيم:

الف: در چهار سوره قرآن مجيد، به نيكى به والدين بلافاصله بعد از مسئله توحيد قرار گرفته است. اين همرديف بودن، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام مى‏گذارد.

1- ( .....لا تعبدون الا الله و بالوالدين احساناً» بقره /83 (.... بجز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد).

2. (واعبدوا الله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (نساء 36) و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

ب: اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه هم قرآن و هم روايات، صريحاً توصيه مى‏كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند، رعايت احترامشان لازم است.

1- ( وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احساناً» (اسراء 23) و پروردگارت حكم كرد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

2. (الا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (انعام 151) چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

3. (و آن جاهداك على ا ن تشرك بى ماليس لك به علم فلا تطعمها و صاحبهما فى الدنيا معروفاً» (لقمان 15) و اگر آنان به تو اصرار كنند كه با من آنچه را كه علم به آن ندارى، شريك كنند اطلاعتشان مكن ولى در دنيا به نيكى با آنان رفتار كن.

ج: شكرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجيد در رديف شكرگزارى در برابر نعمتهاى خدا قرار داده شده است؛ چنانكه مى‏خوانيم: «ا ن اشكرلى ولوالديك الى المصير» (لقمان 14) مرا و پدر و مادرت را شكركن كه بازگشت به سوى من است؛ با اين كه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابل احصا و شماره باشد، پس، اين دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.

قرآن حتى كمترين بى‏احترامى را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حديثى، امام صادق (ع) مى‏فرمايند: «لو علم الله شيئاً هو ادنى من اف لنهى عنده و هو من ادنى العقوق، و من العقوق ا ن ينظر الرجل الى و الديه فيجد النظر اليها» اگر چيزى كمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهى مى‏كرد. «اف» كمترين اظهار ناراحتى است. و از اين جمله، نظر كردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.

ه: با اينكه جهاد يكى از مهمترين برنامه‏هاى اسلامى است، تا هنگامى كه جنبه وجوب عينى نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در اين جهاد موجب ناراحتى آنان شود، جايز نيست. در حديثى از امام صادق (ع) آمده است كه مردى نزد پيامبر اسلام (ص) آمد و عرض كرد، جوان با نشاط وورزيده‏اى است و جهاد را دوست دارد، ولى مادرش از اين موضوع ناراحت مى‏شود. پيامبر (ص) فرمودند: «ارجع فكن مع والدتك فوالذى بعثنى بالحق لانسها بك ليله خير من جهاد فى سبيل الله سنه» برگرد و با مادر خويش باش. قسم به آن خدايى كه مرا به حق مبعوث كرد، يك شب مادر با تو مأنوس شود، از يك سال جهاد در راه خدا بهتر است.

البته، هنگامى كه جهاد جنبه وجوب عينى پيدا كند، كشور اسلامى در خطر قرار گيرد و حضور همگان لازم شود، هيچ عذرى حتى نارضايتى پدر و مادر پذيرفته نيست.

پبامبر (ص) فرمودند: «اياكم وعقوق الوالدين فان ريح الجنه توجد ممن سيرع الف عام ولايجدها عاق» از عاق پدر ومادر بترسيد زيرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مى‏رسد؛ اما هيچگاه به كسانى كه مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسيد.

اين تعبير، اشاره لطيفى به اين موضوع دارد كه چنين اشخاصى نه تنها در بهشت گام نمى‏گذارند، بلكه در فاصله بسيار زيادى از آن قرار دارند و حتى نمى‏توانند به آن نزديك شوند. سيد قطب در تفسير فى‏ظلال القرآن، حديثى به اين مضمون از پيامبر (ص) نقل مى‏كند كه مردى كه مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف مى‏داد، پيامبر (ص) را در همان حال مشاهده كرد. عرض كرد: «آيا حق مادرم را با اين كار انجام دادم».

پيامبر فرمودند: «نه، حتى جبران يكى از ناله‏هاى او را به هنگام وضع حمل» نمى‏كند.

يك نكتة كه دراينجا بايد ذكر شود، اين است كه گاه مى‏شود پدر و مادر پيشنهادهاى غير منطقى يا خلاف شرع به انسان مى كند، بديهى است اطاعت آنان در هيچ يك از اين موارد، لازم نيست. ولى با اين حال، بايد با برخورد منطقى و انجام دادن وظيفه امر به معروف و نهى از منكر در بهترين صورتش، با اين گونه پيشنهادها برخورد كرد. امام كاظم (ع) مى‏فرمايند: «كسى نزد پيامبر (ص) آمد و از حق پرد وفرزند سئوال كرد. فرمودند: بايد او را با نام صدا نزند (بلكه بگويد پدرم)، جلوتر از او نرود، قبل از او ننشيند و كارى نكند كه مردم به پدرش بدگويى كنند (نگويند خدا پدرت را نيامرزد كه چنين كردى)».

توحيد و نيكى به پدر و مادر، سرآغاز يك رشته احكام مهم اسلامى

«لا تجعل مع الله الها اخر فتقعد مذموماً مخذولاً و قضى ربك الا تعبدوا الا اياء و بالوالدين احساناً اما يبلغن عندك الكبر احدهما اوكلاهما فلا تقل لهما «اف» و لا تنهر هما و قل لهما قولاً و كريماً و احفض لهما جناح الذال من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ريبانى صغيراً ربكم اعلم بما فى نفوسكم ان تكونوا صالحين فانه كان للاوابين غفوراً» (اسراء 22-25) با خداى يكتا، خداى ديگرى به خداى مگير كه نكوهيده و خوار خواهى ماند. پروردگارت مقرر داشت كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. هر گاه تا تو زنده هستى هر دو يا يكى از آن دو سالخورده شوند، آنان را ميازار و به درشتى خطاب مكن و با آنان به اكرام سخن بگو. در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، همچنانكه مرا در خردى پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر كس ديگر به آنچه در دلهايتان مى‏گذرد. داناتر است. و اگر از صالحان باشيد. او توبه كنندگان را مى‏آمرزد.

آيات مورد بحث، سر آغازى براى بيان يك سلسه از احكام اساسى اسلام كه با مسئله توحيد وايمان شروع مى‏شود، توحيدى كه خمير مايه همه فعاليتهاى مثبت و كارهاى نيك و سازنده است. آيه نخست با توحيد شروع شده است و تاكيد مى‏كند كه نبايد براى خداوند يگانه هيچ معبودى قرار داد. آيه نمى‏گويد: «معبود ديگرى را با خدا پرستش مكن». بلكه مى گويد: قرار مده» تا معناى وسيعترى داشته باشد. يعنى، نه در عقيده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا، و نه در پرستش معبود ديگرى را در كنار «الله» قرار مده.

سپس به بيان نتيجه شرك مى‏پردازد، كه همانا با نكوهش و خوارى نشستن است. انتخاب كلمه «قعود» (نشستن) در اينجا، اشاره به ضعف و ناتوانى است، زيرا در ادبيات عرب، اين كلمه كنايه از ضعف است؛ همانگونه كه گفته مى‏شود: « قعد به الضعف عن‏القتال» (ناتوانى سبب شد كه از بيكار با دشمن بنشيند).از جمله بالا استفاده مى‏شود كه شرك، سه اثر بسيار بد در وجود انسان مى‏گذارد:

1- شرك مايه ضعف، ناتوانى، زبونى و ذلت است؛ در حالى كه توحيد، عامل قيام، حركت و سرافرازى است.

2- شرك، مايه مذمت ونكوهش است؛ چرا كه يك خط روشن انحرافى است، در برابر منطق عقل و كفرانى است آشكار، در مقابل نعمت پروردگار. و آنكس كه تن به چنين انحرافى دهد، در خور مذمت است.

3- شرك سبب مى‏شود كه خداوند، مشرك را به معبودهاى ساختگى‏اش واگذارد و دست از حمايتش بردارد. و از آنجا كه معبودهاى ساختگى نيز قادر به حمايتش بردارد و از آنجا كه معبودهاى ساختگى نيز قادر به حمايت كسى نيستند و خدا هم حمايتش را از چنين كسانى برداشته است، آنان «مخذول» و بدون يار و ياور خواهند شد. در آيات ديگر قرآن نيز همين معنا به شكل ديگرى مجسم شده است؛ چنانچه مى‏فرمايد: «مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتاً و ا ن اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون» ( عنكبوت 41) (مثل آنان كه غير از خدا را به دوستى گرفتند، مثل عنكبوت است كه خانه‏اى بساخت و همانا سست‏ترين خانه‏ها، خانه عنكبوت است، اگر مى‏دانستند.

بعد از اصل توحيد، به يكى از اساسى‏ترين تعليمات انسانى انبيا- با تاكيد مجدد بر توحيد- اشاره شده است؛ كه همانا نيكى به پدر و مادر است.

«قضا»، مفهوم محكمترى امر دارد. و فرمان قطعى و محكم را مى‏رساند. اين مطلب، نخستين تاكيد در اين باره است، قرار دادن توحيد در كنار نيكى به پدر و مادر، تاكيد ديگرى بر اهميت اين دستور اسلامى است. مطلق بودن «احسان» كه هر گونه نيكى را در بر مى‏گيرد، و همچنين «والدين» كه مسلمان و كافر را شامل مى‏شود، سومين و چهارمين تاكيد در اين جمله است. نكره بودن «احساناً» كه دراين گونه موارد براى بيان عظمت مى‏آيد، پنجمين تاكيد محسوب مى‏شود. توجه به اين نكته لازم است كه فرمان، معمولاً روى يك امر اثباتى مى‏رود؛ در حالى كه در اينجا، روى نفى رفته است. اين نكته، ممكن است به خاطر آن باشد كه از كلمه «قضى»، فهميده مى‏شود كه جمله ديگرى در شكل اثباتى در تقدير است يا اينكه مجموع جمله نفى و اثبات : «الا تعبدوا الا اياه». در حكم يك جمله اثباتى؛ اثبات عبادت انحصارى پروردگار است.

سپس، يكى از مصداقهاى روشن نيكى به پدر و مادر بيان شده است. در اينجا، به قسمتى از ريزه‏كاريهاى برخورد بسيار مودبانه و احترام آميز فرزندان به پدران و مادران از ديدگاه قرآن، اشاره مى‏شود.

1. از يك‏سو، روى حالت پيرى آنان- كه در آن موقع نيازمندتر به حمايت ومحبت و احترامند- تاكيد مى‏كند، و فرزندانشان را از كمترين سخن اهانت آميز به آنان نهى مى‏كند. آنان ممكن است بر اثر كهولت، طورى شوند كه نتواند بدون كمك ديگرى حركت كنند، از جا برخيزند و حتى ممكن است قادر به رفع آلودگى از خود نباشند. در اين مواقع، آزمايش بزرگ فرزندان شروع مى‏شود.

2. از سوى ديگر، قرآن تاكيد مى‏كند كه در اين هنگام نه تنها به آنان نبايد «اف» گفت: و با صداى بلند و اهانت آميز با آنان صحبت كرد، بلكه با قول كريم و گفتار بزرگوانه بايد با آنان گفتگو كرد. همه اينها، نهايت ادب در سخن را مى‏رساند، كه زبان كليد قلب است.

3. از سوى ديگر، دستور به تواضع و فروتنى داده شده است، تواضعى كه نشاندهنده محبت و علاقه باشد، و نه چيز ديگر

4. سرانجام، سفارش شده است كه حتى موقعى كه فرزند رو به سوى درگاه خدا مى‏آورد، پدر و مادر را، چه در حيات و چه در ممات، نبايد فراموش كند و بايد تقاضاى رحمت پروردگار را برايشان بنمايد، بويژه اين تقاضايش را با اين دليل همراه سازد: «پروردگارا، همان گونه كه آنان در كودكى مرا تربيت كردند. تو به آنان رحم كن» نكته مهمى كه از اين تعبير- علاوه بر آنچه گفته شد- استفاده مى‏شود. اين است كه اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شدند كه به تنهايى قادر بر حركت و دفع آلودگيها از خود نباشند. فراموش نكن كه تو هم در كودكى چنين بودى و آنان را بايد جبران كرد. از آنجا كه گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر واحترام و تواضع به آنان، ممكن است لغزشيهايى پيش بيايد كه انسان آگاهانه يا نا آگاهانه به سوى آن كشيده شود. در آخرين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: «پروردگار شما به آنچه در دلهاى شماست، آگاهتر است؛ زيرا علم خدا در همه زمينه‏ها ضرورى، ثابت، ازلى و خالى از هر گونه اشتباه است؛ در حالى كه علوم انسانى واجد اين صفات نيست.

بنابراين اگر بدون قصد طغيان و سركشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمينه احترام و نيكى به پدر و مادر از انسان سر زد ولى بلافاصله پشيمان شد و در مقام جبران بر آمد، مسلماً مشمول عفو خدا خواهد شد.


1. «اواب» از ماده «اوب» به بازگشت توام با اراده گفته مى‏شود؛ در حالى كه «رجوع» هم به بازگشت با اراده و هم بى‏اراده اطلاق مى‏گردد. به همين دليل به «توبه»، «اوبه» گفته مى‏شود؛ چون حقيقت توبه، بازگشت توام با اراده به سوى خداست. از آنجا كه «اواب» صفت مبالغه است، به كسى گفته مى‏شود كه هر لحظه از او خطايى سر زند و در همان حال، به سوى پروردگار بازگردد. اين احتمال نيز وجود دارد كه ذكر صيغه مبالغه، اشاره به تعدد عوامل بازگشت به رجوع به خدا باشد؛ زيرا ايمان به پروردگار از يك‏سو، توجه به دادگاه عالم قيامت از سوى ديگر، وجدان بيدار از سوى سوم، و توجه به عدالت و آثار گناه از سوى چهارم، دست به دست هم مى‏دهند و انسان را موكداً از مسير انحرافى به سوى خدا مى‏برند.

2. «واذا خذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احساناًأ» (بقره 83) و به ياد آوريد هنگامى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

اگر چه آيات درباره بنى‏اسرائيل نازل شده است، ولى يك سلسله قوانين كلى براى همه ملل دنيا در بردارد. از ديدگاه قرآن، برقرارى و سربلندى ملتها در صورتى است كه به بزرگترين قدرت بى‏زوال تكيه كنند، در همه حال از او مدد بگيرند و فقط در برابر او سر تعظيم فرود آورند؛ كه اگر چنين كنند، از هيچ كس ترس و وحشتى نخواهند داشت. واضح است كه چنين تكيه گاه و مبدئى جز آفريدگار بزرگ نمى‏تواند باشد. از طرف ديگر، براى بقا و جاويدان ماندن ملتها، همبستگى خاص بين افراد خاص لازم است. اين عمل در صورتى امكان دارد، كه هر كس به پدر و مادر خود كه شعاع بستگى آنان به وى نزديكتر است، در مرحله بعد به خويشان و بعد از آنان به همه افراد اجتماع، نيكى كند. بدين گونه، همه بال و پر يكديگر مى‏شوند، و افراد ضعيف را حمايت مى‏كنند.

3. ( واعبدوالله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (نساء 36) و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

آيه فوق، نخست مردم را دعوت به عبادت و بندگى پروردگار و ترك شرك و بت پرستى ج كه ريشه اصلى برنامه‏هاى اسلامى است- مى‏كند. دعوت به توحيد و يگانه پرستى روح را پاك، نيت را خالص، اراده را قوى و تصميم را براى انجام دادن هر برنامه مفيدى محكم مى‏سازد. از آنجا كه اين آيه بيان كننده يك رشته از حقوق اسلامى است، قبل از هر چيز، اشاره به حق خداوند بر مردم، پرستيدن او و شريكى براى او برنگزيدن كرده است.

سپس، اشاره به حق پدر و مادر شده و توصيه گرديده است كه بايد به آنان نيكى كرد. از اين تعبيرهاى مكرر در قرآن كريم بر بندگى خدا واحسان به والدين، استفاده مى‏شود كه بيان اين دو ارتباط است. در حقيقت هم، چنين است، چون بزرگترين نعمت، نعمت هستى و حيات است كه در درجه اول از ناحيه خداست و درمراحل بعد، به پدر و مادر ارتباط دارد. بنابراين، ترك حقوق پدر و مادر، همدوش شرك به خداست.

4- «قل تعالوا اتل ما حرم ربكم عليكم الا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناًأ» (انعام 151) بگو، بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بيان كنم كه چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

ذكر نيكى به پدر و مادر بلافاصله بعد از مبارزه با شرك و قبل از دستورهاى مهمى مانند تحريم قتل نفس و اجراى اصول عدالت، دليل بر اهميت بسيار حق پدر و مادر در دستورهاى اسلامى است. اين موضوع وقتى روشنتر مى‏شود، كه توجه كنيم به جاى «آزار به پدر و مادر»- كه هماهنگ با ديگر تحريمهاى اين آيه است-،احسان و نيكى به آنان ذكر شده است. يعنى نه تنها ايجاد ناراحتى براى آنان حرام است، بلكه احسان و نيكى به آنان نيز لازم و ضرورى است. جالبتر اين كه، كلمه «احسان» به وسيله «ب» متعدى شده و فرموده است: « بالوالدين احساناً»احسان گاهى با «الى» و گاهى با «ب» ذكر مى شود، معناى‏آن نيكى كردن به طور مستقيم و بدون واسطه است، بنابراين، اين آيه تاكيد مى‏كند كه موضوع نيكى به پدر و مادر را بايد آنقدر اهميت داد، كه شخصاً و بدون واسطه، به آن اقدام كرد.

5- «ولقد اتينا لقمان الحكمه ان اشكر الله و من يشكر فانما يشكر لنفسه و من كفر فان الله غنى حميد و اذقال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنى لا تشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم و وصينا الانسان بوالديه حملته امه وهناً على وهن و فصاله فى عامين ان اشكرلى ولوالديك الى المصير و ان جاهداك على ان تشرك بى ما ليس من اناب الى ثم الى مرجعكم فانبئكم بما كنتم تعلمون» (لقمان 15-12) و آدمى را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر مى شد و پس از دو سال از شيرش باز گرفت. و سفارش كرديم كه مرا و پدر و مادرت را شكر گوى كه سرانجام تو نزد من است. اگر آن دو به كوشش از تو بخواهد تا چيزى را كه نمى‏دانى چيست با من شريك گردانى، اطاعتشان مكن. در دنيا با آنان به وجهى پسنديده زندگى كن و خود، راه كسانى را كه به درگاه من باز مى‏گردند. در پيش گير، بازگشت همه شما به سوى من است و من از كارهايى كه مى‏كرده‏ايد، آگاهتان مى‏كنم.

در آيه اول، نتيجه «شكر» و «كفران» نعمتها، به اين صورت بيان شده كه شكر نعمت، به سود خود انسان، و كفران هم به زبان خود او است. خداوند از همگان بى‏نياز است. اگر همه ممكنات شكر كنند، چيزى بر عظمتش افزوده نمى‏شود و اگر جمله موجودات كافر شوند. بر دامن كبريايى‏اش گردى ننشيند.

«ل» در جمله «ان اشكرالله»، براى اختصاص و در «لنفسه» براى نفع است. بنابراين، سود شكرگزارى كه همان دوام نعمت، و افزايش آن به اضافه ثواب آخرت است، به خود انسان بر مى‏گردد؛ همان گونه كه زيان كفران، فقط دامان خودش را مى‏گيرد.

تعبير: «غنى حميد»، اشاره به اين است كه شكر گزار در برابر افراد عادى، يا چيزى به بخشنده نعمت مى‏دهد يا اگر چيزى نمى‏دهد، با ستايش او مقامش را در انظار مردم بالا مى‏برد. ولى درباره خداوند، هيچ يك از اين دو، معنا ندارد.او از همگان بى‏نياز، و شايسته ستايش همه ستايشگران است. فرشتگان حمد او را مى‏گويند، و تمام ذرات موجودات به تسبيح و حمد او مشغولند. اگر انسانى به زبان قال كفران كند، كمترين اثرى ندارد؛ زيرا ذرات وجود خودش، به زبان حال مشغول حمد و ثناى اويند.

شكر با «صيغه مضارع» نشانه تداوم واستمرار است، و كفر با «صيغه ماضى» كه حتى بريك مرتبه است بيان شده است. اين نكته، اشاره به اين است كه كفران حتى براى يك بار، ممكن است عواقب دردناكى بار آورد اما شكر لازم است كه مستمر و مداوم باشد تا انسان مسير تكامل خود را طى كند.

بعد از معرفى لقمان و مقام و حكمت او، به نخستين اندرز وى- كه در عين حال مهمترين توصيه به فرزندش مى باشد- اشاره شده است. حكمت لقمان ايجاب مى‏كند كه قبل از هر چيز، به سراغ توحيد، اساسى‏ترين مسئله عقيدتى، برود؛ زيرا هر حركت تخريبى و ضد الهى، همچون: دنيا پرستى، مقام پرستى و هوا پرستى، شاخه‏اى از شرك به شمار مى‏روند. نكته قابل توجه اينكه، لقمان حكيم دليل بر نفى شرك را اين ذكر مى‏كند كه شرك، ظلم عظيم است؛ آن هم با تعبيرى، كه از چند جهت تاكيد دارد. و چه ظلمى از اين بالاتر، كه هم درباره خدا انجام بگيرد و موجود بى‏ارزشى را همتاى او قرار دهند، و هم درباره خويشتن انجام شود. و انسان از اوج عزت عبوديت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غير او ساقط كند. دو آيه بعد، در حقيقت جمله‏هاى معترضه‏اى است كه در لابه لاى اندرزهاى لقمان از سوى خداوند بيان شده است. البته معترضه، به معناى بى‏ارتباط نيست، بلكه به معناى سخنان الهى است كه ارتباط روشنى با سخنان لقمان دارد. در اين آيه، بحث از وجود، زحمات، خدمات و حقوق پدر و مادر، و قرار دادن شكر آنان در كنار شكر خداوند است. به علاوه، تاكيدى بر خالص بودن اندرزهاى لقمان، به فرزندش نيز شمرده مى شود، زيرا پدر و مادر با اين علاقه وافر و خلوص نيت، ممكن نيست جز خير و صلاح فرزند را در اندرزهايشان بازگو كنند.

آنگاه، به زحمات بسيار مادر اشاره مى‏شود. اين مسئله از نظر علمى ثابت شده و تجزيه نيز نشان داده است، كه مادران در هنگام باردارى گرفتار سستى مى‏شوند؛ زيرا شيره جان و مغز استخوان را به پرورش جنين خود اختصاص مى‏دهند، و از تمام مواد حياتى وجود خود بهترينش را تقديم او مى‏كنند. به همين دليل، مادران در دوران باردارى گرفتار كمبود انواع ويتامينها مى‏شوند كه اگر جبران نشود، ناراحتى‏هايى را براى آنان به وجود مى‏آورد. اين ويژگى، در دوران رضاع و شير دادن نيز ادامه مى‏يابد؛ چرا كه شير، شيره جان مادر است. لذا به دنبال آيه، آمده است كه پايان نكته، اشاره شده است: «والوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين» (بقره 233) مادران فرزندانشان را دو سال تمام شير دهند. البته، منظور دوران، كمتر از دوسال انجام شود. به هر حال، مادر در اين 23 ماه، دوران حمل و دوران شير خوارگى، بزرگترين فداكارى راهم از نظر روحى و عاطفى، هم از نظر جسمى، و هم از جهت خدمات، دربارة فرزندش انجام مى‏دهد.

جالب اينكه در آغاز توحيد، پدر و مادر را ذكر مى‏كند، ولى به هنگام بيان زحمت و خدمات، تكيه روى زحمات مادر است تاانسان متوجه ايثارگريها و حق عظيم او شود. سپس، به شكر خداوند و شكر پدر و مادر سفارش شده است. شكر خدا را بايد كرد، زيرا خالق و منعم اصلى انسان، خداست كه چنين پدر و مادر مهربانى را به ما داده است. و هم شكرگزار پدر و مادر بايد بود، كه به واسطه اين فيض و عهده‏دار انتقال نعمتهاى خداوند به انسان مى‏باشند.

و در پايان، آيه با لحنى كه خالى از تهديد و عتاب نيست، مى فرمايد: «بازگشت همه شما، به سوى من است». اگر در اينجا كوتاهى كنيد، در بارگاه الهى تمام اين حقوق، زحمات و خدمات مو به مو بررسى و محاسبه مى‏شود. بعضى از مفسران در اينجا به نكته‏اى توجه كرده‏اند كه در قرآن مجيد، تاكيد بر رعايت حقوق پدر و مادر بارها آمده است. اما سفارش به فرزندان- جز درباره نهى از كشتن فرزندان كه يك عادت شوم و زشت استثنايى در عصر جاهليت بود- كمتر ديده مى‏شود. اين نكته به دليل آن است كه پدر و مادر به حكم عواطف نيرومندشان، كمتر ممكن است فرزندان را به دست فراموشى بسپارند. در حالى كه بسيار ديده شده است كه فرزندان، پدر و مادر را به ويژه به هنگام پيرى و از كار افتادگى، فراموش مى كنند: اين دردناكترين حالت براى پدر و مادر، و بدترين ناشكرى براى فرزندان محسوب مى‏شود. از آنجا كه توصيه نيكى درباره پدر و مادر ممكن است اين توهم را براى بعضى ايجاد كند كه حتى در مسئله عقايد، كفر و ايمان بايد با آنان مماشات كرد، در آيه بعد تاكيد مى‏كند كه هرگز نبايد رابطه انسان با پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد. پس، هرگز نبايد عواطف خويشاوندى، حاكم بر اعتقاد مكتبى انسان شود. تعبير به «جاهداك»، اشاره به اين است كه پدر و مادر گاه به گمان اينكه سعادت فرزندشان را مى‏خواهند، تلاش و كوشش مى‏كنند كه او را به عقيده انحرافى بكشانند. وظيفه فرزندان اين است كه هرگز در برابر اين فشارها تسليم نشوند، استقلال فكرى خود را حفظ كنند، و عقيده توحيد را با هيچ معاوضه نكنند. همچنين، جمله «ماليس لك به علم».اشاره به اين است كه اگر فرضاً دلايل بطلان شرك را ناديده بگيريم، حداقل دليلى بر اثبات آن نيست. از آنجا كه ممكن است اين فرمان اين توهم را به وجود آورد كه در برابر پدر و مادر مشرك بايد شدت عمل داشت و بى‏حرمتى كرد، بلافاصله اضافه مى كند كه اطاعت نكردن از آنان در كفر و شرك، دليل بر طرز شايسته‏اى رفتار كرد، ولى از نظر اعتقاد و برنامه‏هاى مذهبى تسليم افكار و پيشنهادهايشان نشد. اين رفتار، درست نقطه اصلى اعتدال، و راه پيامبران و مومنان راستين است. لذا، بعد مى‏افزايد كه مومنان بايد راه كسانى را پيروى كنند، كه به سوى خداوند باز مى‏گردند؛ چرا كه بازگشت همه به سوى خداوند است، و خداوند انسان را ازكارهايشان آگاه مى‏سازد و طبق آن پاداش و كيفرى مى‏دهد.

نفى و اثباتهاى پى در پى، و امر و نهى‏ها در آيات فوق، براى اين است كه مسلمانان در اين گونه مسائل كه در بدو نظر تضادى در ميان انجام دادن دو وظيفه لازم تصور مى‏شود- خط اصلى را پيدا كنند و بدون كمترين افراط و تفريط، در مسير صحيح قرار گيرند.اين دقت و ظرافت قرآن در اين ريزه كاريها، از چهره‏هاى فصاحت و بلاغت عميق آن است.

وصينا الانسان بوالديه حسنا و ان جاهداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما الى مرجعكم فانبئكم بما كنتم تعملون» (عنكبوت Dirol و به آدمى سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند و اگر آن دو بكوشند كه تو چيزى را كه بدان آگاه نيستى شريك من قرار دهى، اطاعتشان مكن. بازگشت همه شما به سوى من است و شما را به كارهايى را مى‏كرده‏ايد، آگاه مى‏كنم. روايات مختلفى در شان نزول اين آيه آمده، كه چكيده آن اين است كه «بعضى از مردانى كه در مكه بودند، ايمان و اسلام را پذيرفتند. هنگامى كه مادرشان از اين مسئله آگاه شدند، تصميم گرفتند كه غذا نخورند و آب ننوشند تا فرزندانشان از اسلام باز گردد. گر چه هيچ كدام از اين كدام از اين مادران به گفته خود وفا نكردند و اعتصاب غذا را شكستند. ولى اين آيه نازل شد و خط روشنى در برخورد با پدر و مادر در زمينه ايمان و كفر به دست همگان داد

یه وقتایی آدم تا خودش در جایگاه پدر و مادر قرار نگیرد نمی تواند سختیها و مشقتهایی که والدین در راه تربیت و پرورش فرزند متحمل می شوند را به خوبی درک کند.

پدر و مادر واسطه فیض در خلق و بقا و تربیت فرزندان هستند ، و چه نیکی و احسانی بالاتر از اینها . آیا جواب این احسان ، احسان نیست ؟
پدر و مادر یکی از مهمترین اسباب خلقت و دوام اشرف مخلوقات یعنی انسان می باشند و در حقیقت بخشی بزرگ از این خلقت وجودی ما به یمن پدر و مادر بوده است ، خداوند یکی از معیارهای سعادت دنیوی و اخروی انسان را احسان در حق والدین قرار داده است ، چه در حال حیات آنها و چه در حال ممات آنها . توجه به نصوص قرآنی و روایی ما را در عظمت مقام پدر و مادر آگاهتر می کند . به خصوص که این رتبه تکوینی پدر یا مادر بودن در انتظار فرزندان می باشد . قطع و یقین توجه و مراعات احسان نسبت به والدین ، خشنودی باریتعالی و احسان فرزندان پدران و مادران آینده را به ارمغان دارد
و برعکس عاق والدین ، ناخشنودی خداوند و عاق فرزندان پدران و مادران آینده را در پی دارد .
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : رضاءالله مع رضاء الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین .1
یعنی رضایت خداوند در رضایت پدر و مادر و خشم و ناخشنودی خداوند در خشم و ناخشنودی پدر و مادر است .خداوند توفیق احسان در حق پدر و مادر به همه ما نصیب بفرماید .

1 - (مشکاة الانوار فی غرر الاخبار مرحوم ابی الفضل طبرسی ابن مؤلف مکارم الاخلاق - طبع نجف ص 162)

و من الله التوفیق

  • کسی که می تواند شاهکاری را نقاشی کند یا کتابی بنویسد که بر میلیونها نفر تاثیر بگذارد، شایسته تحسین و تمجید بشر است، اما کسی که با موفقیت خانواده ای از پسران و دختران شایسته و سالم را بزرگ می کند- که روح های جاودان آن ها در طی سال ها تاثیر گذار خواهد بود- مدت ها بعد که این نقاشی ها از رنگ و رو افتادند و کتاب ها و مجسمه ها نابود شدند، شایسته بیشترین احترامی است که که آدمی می تواند ابراز کند.( دیوید مک کی)

زمانی بین برادرم و پدر و مادرم دعوا شده بود من گاهی از پدر و مادر دفاع میکردم و گاهی از برادر بعد از مدتی نمی دانستم که کدام راست میگویند برای همین دیگر دخالت نکردم یک شب در خواب یک حیوان اهلی دیدم به نظرم امد که این حیوان را می شناسم دقت کردم دیدم که این همان برادر خودم است برادرم بخاطر ازار پدر ومادرم از حالت انسانی خارج شده بود --------------- من فکر میکنم چون کسی مرا نمیشناسه و این نوشته ها باعث خیر است تا شاید باعث شود امثال خودم کمی از پوست دنیا خارج کند چیزهائی را که دیدم مینویسم اگر فکر میکنید صلاح نیست بگویید تا پاک کنم و دیگر ننویسم

سلام
من فکر می کنم پدر و مادر حق زیادی بر ما دارند چون مهم ترین سرمایه خود یعنی عمرشون را برای ما صرف کردن ،
اما من ( فرزند ) حقی بر آنها ندارم چون کاری برای آنها انجام نداده ام .
در مقابل هر حقی ، وظیفه و تکلیفی هست و احترام ( در هر شرایطی ) کمترین وظیفه ایست که بر عهده ما است.

اگرچه جواب دوستان در جای خودش کامل و خوب بود ... اما هیچ کدوم از دوستان منظور سوال کننده رو متوجه نشدند .

با سلام،

به قول قدیمیا تا پدر و مادر نشی قدر پدر و مادرت رو نمی دونی. بعضی از سوالا برای انسان هیج جوری قابل درک نیست و نمی تونه براش جوابی پیدا کنه و یا جوابهایی رو که دیگران میدن براش قابل توجیه نیست و نمی تونه قبول کنه اینجاست که گذر زمان همه چیزو آشکار می کنه. پس آنهایی که هنوز برای احترام به پدر و مادرشون دلیل موجهی پیدا نکردن یه کم صبر کنن تا خودشون پدر و یا مادر بشن.
البته اگه تا اون موقع پدر و یا مادر از دستشون نرنجیده باشن!

به نظر من اون چیزی که بیشتر تو این پرسش مد نظر این دوستمون بوده فلسفه احترام هست ،نه اهمیت احترام.
همه ما میدونیم که باید احترام به پدر ومادرمون بزاریم اما این که فلسفه ودلیل این احترام چیه ممکنه برای خیلی هاسوال باشه.


اگر خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار می بایست پرستش شود، پدر و مادر نیز به عنوان واسطه فیض وجود و نعمت های خداوندی بر انسان، باید مورد احترام و احسان قرار گیرند.
شکرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید ،در ردیف شکرگزاری در برابر نعمتهای خدا قرار داده شده است؛ چنانکه می‏خوانیم: «ا ن اشکرلی ولوالدیک الی المصیر» (لقمان ۱۴) مرا و، پدر و مادرت را شکرکن که بازگشت به سوی من است

در روايتي از امام سجاد ـ عليه السلام ـ حقّ مادر اين چنين بيان شده است: «و اما حق مادرت بر تو، اين است كه بداني او تو را در جايي حمل كرده است كه هيچ كس، ديگري را حمل نمي كند ،و از ميوة دلش به تو داد ،كه احدي به ديگري نمي دهد، و تو را با تمام أعضايش حفظ كرد ،و اهميتي نمي داد كه خود گرسنه باشد، اما تو سير باشي ،و خودتشنه باشد ،اما تو را سيراب كند و خود برهنه باشد ،اما تو را بپوشاند، و خود زير آفتاب باشد، امّا تو را سايه افكند، و به خاطر تو خواب را بر خود حرام كند ،و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد. بنابراين تو جز با كمك و توفيق الهي، از پس قدرداني او بر نمي آيي.»(ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، ترجمة حميدرضا شيخي، ناشر دارالحديث، چاپ اول، 1377، جلد 14)

پس اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهي کنند و چه بسا ظلمي انجام دهند، اين سبب نمي شود که فرزند هم درباره آنان به وظيفه اش عمل نکند. از اين رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چيز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نيکي به پدر و مادر؛ چه خوب باشند آن دو و چه بد» (اصول کافي، ج 2، ص 129، ح 15).

هر چند پدر و مادر رفتار صحیحی با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گرامیداشت والدین و کسب رضایت آنان است و نمی تواند مقابله به مثل نماید.

در جاى جاى قرآن ،ما امر به احترام به والدين شده ايم و اين در وهله اول ،به دليل رنجى است كه آنها براى تربيت و پرورش ما متحمل شده اند. علت بعدى آن، نقشى است كه به عنوان معلم و مربى در ابتدايى ترين مقاطع رشد اخلاقى و شخصيتى ما بر عهده دارند.اسلام از نظر حقوقى حساب ويژه‏اى براى پدر و مادر بازكرده ،همان گونه كه در جنبه‏هاى عاطفى نيز حساب جداگانه‏اى براى آنها در نظر گرفته است .

عقل و شرع احترام به پدر و مادر را به صورت مطلق،
خوب، اخلاقي و لازم مي داند. در اين هيچ استثنايي وجود ندارد.

پدر و مادر و فرزندان از نظر اسلام هر كدام حقوقي نسبت به يكديگر دارند كه اگر رعايت نكنند ،شرعاً مسؤول هستند.
پس پدر و مادر براي فرزند آنقدر زحمت مي كشند كه شايستگي بيشترين خدمات و نيكي ها از طرف فرزندان را داشته باشند.

pardis;40587 نوشت:
اگرچه جواب دوستان در جای خودش کامل و خوب بود ... اما هیچ کدوم از دوستان منظور سوال کننده رو متوجه نشدند .

اولین دلیل از علتهای احترام به پدر و مادر چیست؟

سوال شده چرا در دین اینقدر به نگاه داشتن احترام پدر و مادر تاکید شده ؟ چرا مگر اونا چه میکنند که لایق این همه احترام و عظمت اند؟

یکی از صفات خدای متعال ( ربّ ) است و دقیق ترین و جامع ترین سیستم تربیتی را برای بشر به کار گرفته که هرچی بیشتر از این نظام عالی تربیتی بدانیم تحیرمان بیشتر میشود.
یکی از نکات در رابطه با احترام پدر و مادر ؛

(1) تمرین اطاعت از خداست. >>>


برای رسیدن به دیپلم و کارشناسی باید از دبستان به راهنمایی رفت و بعد دبیرستان و بعد ...
دبستان و راهنمایی اطاعت خدا ، اطاعت از پدر و مادر است.
اگر شما از پدر و مادری که مانوس با آنها هستید و طبیعتا خجالت و رودرباسی و ... بینتان نیست، اطاعت کامل داشته باشید تمرین کردید تا از خدایی که ندیده اید و فقط از او شنیده اید، نیکوتر فرمانبرداری کنید.
به نظر شما این دلیل خوبی برای احترام و اطاعت از والدین نیست؟
ادامه دارد....


دومین ......
یکی دیگر از مواردی که در بحث فلسفه های احترام به پدر و مادر مطرح میشود شکرگذاری از خداست.
آزمون شکر و تمرین شاکر بودن در رابطه ی با پدر و مادرمان مطرح میشود.
در کتاب شریف ینابیع الحکمة باب شکر خواندم که وقتی حضرت باری تعالی به پرونده بنده ای مینگرد و او شکر از مخلوقات ندارد، شکر از خالقش را قبول نمی نماید و خطاب میرسد :
(2)* چرا از مخلوقم تشکر نکردی؟ *

- خدا میخواهد شما را بیازماید که آیا شاکر مخلوق هستید یا نه؟
- اله مهربان به شما می آموزد که شکر گذار خوبیها و نیکیها باشید تا وجودتان به کمال برسد، تا انسانیت در جامعه رشد کند، تا همه مشتاقانه به یکدیگر مهر بورزند.
:Gol:
به نظر شما خانواده یک کلاس درس خوب برای یادگیری ما نیست؟

:Gol:

يكي از راه‌هاي رسيدن به لقاءالله «نيكي و بر‍ّ به والدين» است؛ اين راه،‌ طريقي است كه انسان را به سرعت به مقاصد والا مي‌رساند، چنانچه اولياي الهي در مواقعي كه مشكلي برايشان ايجاد مي‌شد، به محضر پدر و مادر مي‌رسيدند و از ايشان درخواست دعا داشتند و در مواقعي كه ايشان در قيد دنيا نبودند به زيارت قبور ايشان رفته و در خواست دعا براي حل مشكل خود مي‌كردند؛ بنابراين در خواست از پدر و مادر مانند درخواست از خداوند است.
حضرت زهرا (ع) در مورد فلسفه‏ احسان به والدین مى‏فرماید: «خدا نیکى به پدر و مادر را لازم کرد براى این که شما را از غضب خود مصون بدارد»
ازآنجا كه بى احترامى به والدين جزو گناهان كبيره محسوب مى شود، اين عمل عوارض ناخوشايندى درتمام شئون زندگى بر جاى مى گذارد كه به هيچ عنوان قابل حل نخواهد بود، همچنانكه خداوند مى فرمايد: حتى قبولى طاعات شما بستگى به رضايت والدين دارد.

خلاصه کلام آن که دليل اين همه احترام و نيکي در حق پدر و مادر در يک چيز است و آن بزرگترين نعمت خداوند يعني حق حيات است که اگر پدر و مادر نبودند؛ فرزنداني هم به وجود نمي آمدند از اين رو هر چه درباره پدر و مادر احترام و احسان شود به جا خواهد بود.

سومین از .....
برای اینکه بتوانیم با آرامش و احساس رضایتمندی زندگی کنیم و از طرفی بندگی ما در پیشگاه خدا به کمال برسد(هم دنیا هم آخرت چرا که اسلام نسیه کار نمی کند) باید جامعه ما دارای ثبات روانی باشد.
آرامش اجتماعی نتیجه ثبات خانواده>>>
قابل انکار نیست که رابطه پر از احترام و که حتما محبت را به دنبال دارد آرامش روانی و استقامت اخلاقی ایجاد می کند.
میدانید نقش خانواده در موفقیت های مادی و معنوی و علمی اجتماع چقدر است؟؟؟
اگر خانواده ای داشته باشیم که روابط بین اعضای آن نامنظم و نادرست باشد،فرزندانی ناموفق تحویل جامعه خواهد داد.
پس => احترام و اطاعت نسبت به پدر ومادر --->روابط خوب اعضای خانواده ---> ثبات روانی عاطفی خانواده ---> جامعه ی موفق ---> بندگانی موفق.

یکی از دلایل این احترام اینست که :
براى بقاء و جاويدان ماندن ملتها همبستگى خاصى بين افراد آنها لازم است، اين عمل در صورتى امكان دارد كه هر كس نسبت به پدر و مادر خود كه شعاع بستگى آنها نسبت به وى نزديكتر است، و در مرحله بعد نسبت به خويشاوندان و بعد از آنها نسبت به تمام افراد اجتماع نيكى بخرج دهد تا همه بال و پر يكديگر باشند مخصوصا افراد ضعيف را تحت حمايت قرار دهند تا در دامان دشمن نيفتند (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا)بنابراین یکی از جنبه های این دستور جنبه بقای نسل آدمی ودیگری انسجام اجتماعی است.

با سلام و عرض احترام خدمت دوستان و تشكر از جواب هاي خوبشان.
بنده هم مطالبي رو جسارتا عرض كنم . در روايتي كه در بالا هم دوستان اشاره كردند از امام سجاد ـ عليه السلام ـ حقّ مادر اين چنين بيان شده است: «و اما حق مادرت بر تو، اين است كه بداني او تو را در جايي حمل كرده است كه هيچ كس، ديگري را حمل نمي كند و از ميوة دلش به تو داد كه أحدي به ديگري نمي دهد و تو را با تمام أعضايش حفظ كرد و اهميتي نمي داد كه خود گرسنه باشد، اما تو سير باشي و خودتشنه باشد اما تو را سيراب كند و خود برهنه باشد اما تو را بپوشاند و خود زير آفتاب باشد امّا تو را سايه افكند و به خاطر تو خواب را بر خود حرام كند و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد. بنابراين تو جز با كمك و توفيق الهي، از پس قدرداني او بر نمي آيي.»


و در جاي ديگر حق پدر را اينگونه بيان مي دارد:
«اما حق پدرت، اين است كه بداني او اصل و ريشه‌ي توست؛ زيرا اگر اونبود تو هم نبودي، پس هر خصلت خوشايندي كه در خود ديدي بدان كه منشاء و ريشة آن نعمت در وجود پدرت مي باشد. بنابراين خداي را بستاي و براي آن نعمت از پدرت سپاسگزار باش.»


دوستان خوبم حقي كه پدر و مادر بر گردن ما دارند به هيچ وجه براي فرزندان قابل أداء كردن نيست. زيرا حقوق والدين بسيار بيشتر از آن حدّي است كه توسط فرزندان قابل أدا كردن باشد به همين خاطر در روايات متعدّد داريم كه چون نمي توانيد حقوق والدين را اداء كنيد به همين خاطر احسان و نيكي به والدين كنيد.
حقوق پدر و مادر آنقدر عظيم است كه در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است كه: «كمترين بي احترامي به پدر و مادر «أفّ» گفتن است و اگر خداوند عزّوجلّ چيزي كمتر از آن سراغ داشت، بي گمان از آن نهي مي كرد.»
پس پدر و مادر براي فرزند آنقدر زحمت مي كشند كه شايستگي بيشترين خدمات و نيكي ها از طرف فرزندان را داشته باشند. و اين مهرباني ها و نيكي ها و كمك هاست كه پدر و مادر را دلگرم مي كند تا صاحب فرزند شوند و تمام مشكلات آنها را تحمّل كنند و در موقعي كه فرزندان نياز دارند نيازهاي آنها را از هر جهت فراهم كنند.



ولي اگر فرزندان موقعي كه بزرگ شدند و پدر و مادر به كمك و محبت آنها نياز داشتند فرزندان هر كدام راه خود را كشيده و بروند و بر نيازهاي پدر و مادر اعتنائي نكنند و اين كم توجهي و بي محبتي نسبت به پدر و مادر در جامعه شايع شود در اين صورت است كه هيچ زن و شوهري به خود جرأت نمي دهد كه صاحب فرزند شود و او را با زحمات فراوان بزرگ كنند و موقعي كه بزرگ شد به دنبال زندگي خودش برود و پدر و مادر را به حال خود رها كند و به نيازهاي آنها اصلاً توجهي نكند. حداكثر لطفي كه بكند آنها را به خانة سالمندان بفرستد. ديگر پدر و مادر انگيزه توليد نسل و تربيت آنها را نخواهد داشت. و اگر در جامعه اي چنين روحيه اي حاكم شود به سرعت نسل ها منقرض مي شود و اگر بچه اي هم متولد شود بي پدر و مادر خواهد ماند و نتيجه و عاقبت چنين فرزندي كه بدون مهر مادري و محبت پدري رشد كرده باشد، روشن است.



چون طبق نتايج خود جامعه شناسان غربي اكثر جرم و جنايت و فحشاها را اين فرزندان بي هويت انجام مي دهند. و اگر جامعه اي به چنين مسأله اي مبتلا شود هيچ قانون يا سنّتي قادر نخواهد بود ديگر نهاد خانواده را مستحكم و جامعه را از بدبختي ها نجات دهد.


در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ داريم: خداوند نافرماني پدر و مادر را از اين جهت حرام فرموده است كه موجب از دست دادن توفيق طاعت خداوند عزوجل و بي احترامي به پدر و مادر و ناسپاسي نعمت و از بين رفتن شكر و سپاسگزاري و كم شدن نسل و قطع شدن آن مي شود؛ زيرا نافرماني والدين سبب مي گردد كه به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حقّ و حقوق آنها شناخته نشود، پيوندهاي خويشاوندي قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بي رغبت شوند و به علت نيكي نكردن و فرمان نبردن فرزند از پدر و مادر، آنان نيز كار تربيت او را رها سازند.»

جقدر زيبا احترام به بدر و مادر را توضيح داديد

خدا بدر و مادر هاتون را براتون نكه دارد

خادمة الحجة;110153 نوشت:
جقدر زيبا احترام به بدر و مادر را توضيح داديد

خدا بدر و مادر هاتون را براتون نكه دارد

چهارمین ...
خدا برای اینکه به پرورش بندگانش بپردازد و بهترین نظام تربیتی را در دانشگاه بنده پروری داشته باشد، به ازای هر فرد کلاس خصوصیه خانواده را قرار داده و هر فرد با دو معلم (پدر و مادر) واقعا دلسوز و فداکار رشد می یابد.
* کجا می شود پاک تر و مخلص تر از پدر و مادر معلمی را پیدا نمود که پی گیر تر از آن دو برای ما باشند؟
علاوه بر هزار و یک نکته که در این حکمت هست این هم باید اضافه شود که سیستم کلاس خصوصی همیشه نتیجه بهتری داشته نسبت به کلاس های دسته جمعی.
علقه ها و رابطه تنگاتنگی که در یک خانواده است خیلی خوب تضمین کننده رشد بالنده فرد در اطاعت خدای عالم و سعادت در دنیا و آخرت است.
خانواده برترین کلاس بندگی در نظام آموزشی است>>>

آثار رفتار و برخورد با پدر و مادر خیلی سریع و در همین دنیا در زندگی ما جلوه می کند و نتیجه اش مشاهده می شود.

به نظر من آقا عرفان زندكي خوب تنظيم مي شه بشرط اينكه بدر و مادر درس خودنه باشند
جون خيلي از جوانها بخاطر بعضي از دبر و مادرهاي بيفكر توي جاه مي يفتند

و بايد جوانها هم درك كنن كه با وجود بدر و مادر خيلي از مشاكل درست مي شه خيلي از جوانها مي ترسن كه خيلي از مشكلاتشون را به بدر و مادر بكويند ولي من خودم تجربه كردم كه با كفت مشكلاتكم شايد عصباني شدند ولي مشكلم نصف شد و آنها من را كمك كردند
واقعا والدين براي جوانها خيلي ضروري هست به شرط اينكه هم بدر و مادر با فهم باشند و هم جوانها از والدينشان نصيحت قبلول كنن

خادمة الحجة;110499 نوشت:
به نظر من آقا عرفان زندكي خوب تنظيم مي شه بشرط اينكه بدر و مادر درس خودنه باشند
جون خيلي از جوانها بخاطر بعضي از دبر و مادرهاي بيفكر توي جاه مي يفتند

و بايد جوانها هم درك كنن كه با وجود بدر و مادر خيلي از مشاكل درست مي شه خيلي از جوانها مي ترسن كه خيلي از مشكلاتشون را به بدر و مادر بكويند ولي من خودم تجربه كردم كه با كفت مشكلاتكم شايد عصباني شدند ولي مشكلم نصف شد و آنها من را كمك كردند
واقعا والدين براي جوانها خيلي ضروري هست به شرط اينكه هم بدر و مادر با فهم باشند و هم جوانها از والدينشان نصيحت قبلول كنن

* گریز *
خدمت خام الحجة گرامی عرض کنم که اگر پای درس خدا بشینید می بینید خدای مهربان عالم در طول آموزش، یک مسلمان را اهل مطالعه و وجدان کاری و با انصاف و صبور و با تدبیر و موفق در اقتصاد بار می آورد که در نتیجه پدری خوب و مادری حکیم میباشد تا فرزندان با اعتماد کامل مسائل را با آن دو در میان گزارند.
آن دو هم رفع مسئله کنند و فرزند را در رسیدن به موفقیت یاری نمایند.
از دوستان خواهش میکنم مباحثی را که از پست های کوتاه بنده دریافت می کنند، پروش دهند و سطحی بررسی نکنند. باور کنید دنیا ها مطلب است که مجال شرح آن نیست و بنده مجبورم کلید واژه ای طرح بحث نمایم.:Gol:

کلمه پدر.مادر ازبارمعنایی خاصی برخوردار است ازناحیه فرزند درهرمرتبه فکری لازم است که حرمت انان را نگه دارد حتی اف نگوید

اما هیچ نیازی نیست که اندیشه وجهت زندگی رامقلدانه به انها بسپرداگر محققانه جلو امدند به عنوان یکی از موارد عقلانی پذیراباشید والا دردامشان واحساساتشون وتهدیدهایشان نیفتید

وبه انچه علاقه دارید درهرزمینه ورشته برویدبادرایت وزیرکی

قران فرمود احسان کنید اما تمام معنای احسان وقتی اجراشود که کلمه والدین هم درست تعریف شود

عده کمی از والدین شامل این ایه اند اما فرزند حق بی احترامی ندارد همچنانکه نسبت به دیگران اینگونه باید باشدکه ازبدیهیات عقلی است

از مجموع مباحث دوستان تا کنون و با اضافاتی ، حکمت احترام و احسان در حق والدین را در فهرست زیر می توان خلاصه نمود :

1 - حق شناسی در مقابل وساطت در خلقت و هدایت : پدر و مادر واسطه ی فیض در خلق ما هستند اگر نمی بودند ما نیز نمی بودیم ، اگر از ما مراقبت نمی کردند زود نابود می شدیم لذا حیات ما به برکت زحمات عاشقانه پدر و مادرمان است . و فرزندان نمی توانند با هیچ مزدی جبران این زحمات کنند مگر لااقل کوچک ترین بی احترامی نسبت به ایشان نداشته و شکر این دو نعمت بزرگ الهی را به جای بیاورند . و بعد از مسئله ی خلق آنان واسطه ی فیض در هدایت ما نیز هستند و این وظیفه ی فرزندان مسلمان و با ایمان را نسبت به والدین دو چندان می کند .

2 - حفظ نظام خانواده و اجتماع بشری :
اصل و اساس و عمود خیمه ی خانواده پدر و مادر می باشد اگر این دو خیمه آسیب ببیند نظام خانواده از هم فرو خواهد پاشید و بالتبع موجب فرو ریختگی و از هم گسیختگی نظام اجتماعی و ایجاد و هرج و مرج شده و در آن هنگام چه مصیبت دردناکی در انتظار بشر خواهد بود .

3 - جنبه عبادی : احترام و احسان در حق والدین امر حضرت حقّ بوده و جزو برترین عبادات محسوب می شود . و موجب جلب رضای باری تعالی است . و چه چیزی بالاتر از رضایت الهی .

4 - منفعت آتی : احسان در حق والدین حیّاَ و میّتاَ ، احسان متقابل فرزندانمان را در آینده و در حال درماندگی و کهولتمان را در پی خواهد داشت . پس احسان فرزندان منفعت و ذخیره ای است برای آتیه ی خودشان . و منافع این احسان به عوالم دیگر چون قبر و برزخ و آخرت نیز کشیده می شود .

5 - تمرین اطاعت : احسان و اطاعت از والدینی که تنها واسطه ی حیات ما بوده اند ما را به اطاعت خالق همه ی هستی و محسن کلّ رهنمون میدهد ، و این یعنی تمرین اطاعت .

6 - بقای نسل بشر : احترام و احسان در حق پدر و مادر موجب امید بخشی به پدران و مادران آینده در تشکیل خانواده و در نتیجه بقای نسل بشر خواهد بود .

7 - آثار وضعی : احسان به پدر و مادر و تحمل آنان و دعای خیر آنان و بر عکس عاق و نفرین آن ها به تجربه ثابت گردیده که موجب آثار وضعی مثبت و منفی در زندگی دنیوی فرزندان می شود . که در این خصوص داستان های ثبت و ضبط شده ای وجود دارد و دوستان کم باور برای باور بیشتر این حقیقت می توانند با رعایت اصول شرعی به عنوان یک پروژه ی میدانی در اجتماع پیرامون خود نیز به تحقیق و تفحص پرداخته با چشمان خود این حقیقت غیر قابل انکار را دریابند .

8 - تمرین عشق و محبت : احسان و محبت فرزندان نسبت به والدین ، عواطف آنان را رشد میدهد و به تجربه ثابت گردیده فرزندانی که عاشق پدر و مادرشان هستند به عواطف همسر و فرزندان خود بهتر و برتر توجه و در اجتماع افرادی مهربان و دلسوز و نوع دوست محسوب می شوند .

خداوند همه ی ما را محسن در حق و پدران و مادرانمان قرار دهد


و من الله التوفیق

[=&quot]چهارمین ....
[/]

[=&quot]
[/]

[=&quot]آزمایش الهی[/]

[=&quot]ما در عالم امتحان و آزمایش هستیم و دائم در حال امتحان شدن.خدای حکیم و مهربان در عرصه های مختلف انسان را می آزماید و یک از آن جاهایی که آزمایش و آزمون گرفته می شود رابطه با پدر و مادر است.[/]

[=&quot]از یک جهت امتحان سختیست چرا که هر روز در ارتباط با آنها هستم و رابطه بدون تعارف و رودربایستی است.[/]

[=&quot]اگر اینجا خوش رفتاری و نیکو سیرتی را در حد بالا و اطاعت و احترام کامل نشان دادی لایق نمره خوبی هستی.
آزمایش بندگان نمی تواند علت این حکم باشد؟
[/]

[=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

[=&quot]پنجمین ...[/]

[=&quot]پاداش
[/]

[=&quot]خدای از مادر مهربان تر برای بندگانش ، به دنبال بهانه ای می گردد تا رحمانیت و رحیمیت خود را نصیب آنها کند.[/]





[=&quot]علاوه بر نکاتی که عرض شد ، رفتار شایسته و اطاعت از پدر و مادر دلسوز ، وسیله خوبیست برای اینکه امید ما را به کسب سعادت زیاد کند و اله رحمن هم امتیاز و پاداش دهی کند.[/]




[=&quot]همان طور که می دانید اطاعت از پدر و مادر در آیات قرآن بعد از اطاعت از خدای عالم ذکر شده و یا آیات و روایاتی که از احترام به آنها صحبت می کنند ، این نشان دهنده جایگاه رفیع والدین است و از طرفی وسیله ای برای اعطای پاداش این عمل نیک است.[/]



[=&quot]اعطاء پاداش حکمت دیگر حکم احترام به پدر و مادر است. [/]

عرفان;110940 نوشت:
باور کنید دنیا ها مطلب است که مجال شرح آن نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب استاد عرفان کاملا درست می فرمایند

یک نکته مشترک در زندگی تمامی واصلان راه حقیقت بلا استثناء احترام فوق العاده بالای انان نسبت به پدر و مادر بوده است
چه نکته ای استوار تر از اینکه احترام به پدر و مادر دقیقا بعد از توحید بیان شده است؟:Sham:

در چهار سوره قرآن ، به نيكى به والدين بلافاصله بعد از مسئله توحيد اشاره شده. اين همرديف بودن، بيانگر اينه كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام اهمیت قائل شده.
از آیه ها و روایت های تربیتی بدست میاد که احسان به پدرو مادر در همه حال لازمه.

پيامبر اکرم(ص) فرمود: بخشش پنهاني و نيکي بهپدر ومادر، تهيدستي را برطرف مي کند و عمر را دراز مي نمايد و هفتاد قسم مردن بد را دور مي کند.

بعضی ها احساس می کنند که والدینشان شایسته این احترام نیستند ،چون پدر و مادر خوبی براشون نبوده اند،ممکنه والدینشان حتی خیلی هم اونها را اذیت کرده باشند اما همیشه باید بدونند که پدر ومادر چه جایگاهی دارندوجایگاه خودشون را هم به عنوان فرزند فراموش نکنند. پس حتی اگر آنها درست با شما رفتار نکردند، هرچه که در توان دارید برای احترام به آنها صرف کنید.

یه نکته مهمی که باید بهش توجه کرد اینه که سفارش به فرزندان شده نه والدین: در قرآن آیات زیادی تأكید بر رعایت حقوق پدر و مادر اومده، امّا به والدین نسبت به فرزندان سفارش كمتر می‌شه مگر در مورد نهی از كشتن فرزندان كه یك عادت شوم و زشت در عصر جاهلیت بوده. این هم به خاطر اینه که پدر و مادر به حكم عواطف نیرومندشون كمتر ممكنه فرزندان خود را فراموش كنند در حالی كه زیاد اتفاق می‌افته كه فرزندان پدر و مادر خود را مخصوصاً در دوران پیری فراموش كنند.

بنابراين «احسان ونيکي»به پدر ومادر يعني همواره خالصانه، ايثارگرانه، صبورانه و متواضعانه و با چهره ي گشاده و سخاوتمندانه با ايشان رفتار بشه و حوائج و نيازهاي آن ها مورد توجه قرار بگیره. زیرا آن ها براى ما خیلى زحمت کشیده اند و براى بزرگ کردن ما رنج هاى بسیارى را تحمّل کرده اند.علاوه بر این احترام به پدر و مادر به حفظ نهاد و کانون گرم خانواده کمک فراوان مى کنه.
[=times new roman]


شكرگزارى در برابر پدر و مادر در آیات قرآن در رديف شكرگزارى در برابر نعمت هاى خدا قرار داده شده‌ با اين كه نعمت خدا بيشتر از اونی كه قابل شمارش باشه و اين خود دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادرانه.
انسان فراموشکار وقتي به قدرت وموقعيتي رسيد دوران عجز وکوچکي خودش را از ياد مي بره وپدر و مادر و زحمات طاقت فرساي آنان را فراموش مي کندوچه ناسپاسي و کفراني بدتر از اين؟

علامه مجلسى مى گوید: «عقوق والدین به این است که فرزند حرمت آن‌ها را رعایت نکند و بى ادبى نماید و آن‌ها را با گفتار یا رفتارى برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایى که عقلاً و شرعاً مانعى ندارد، از آن‌ها نافرمانى نماید و این عقوق گناه کبیره است»

پس احترام به والدین حتی در صورتی که آن ها به وظایف خود در قبال فرزندشان عمل نکنند واجبه و عمل نکردن پدر و مادر به حقوقی که فرزند بر گردن آن ها دارد نمی تونه توجیهی برای بی احترامی به آن ها باشه..
در سوره احقاف آیه 15 ، احسان به پدر و مادر سفارش شده و در آن زحمات مادر در دوران بارداری، تولد، شیردهی و رشدفرزندان بازگو شده . در اینجا علاوه بر ریزبینی قرآن که به همه نکات توجه شده، در می یابیم مسائلی که اغلب ما کمتر آنها را مورد توجه قرار داده و بابت آنها سپاسگزار و قدردان نستیم، تا چه اندازه ارج و قرب و اهمیت داره.

از جمله آثاری که قرآن کریم در مورد احترام به پدر ومادر به آن تصریح نموده، اینه که نیک یبه والدین صفت جبار و عصیانگری را از انسان دور می کنه و همچنین دچار شقاوت نمیگرده..
قرآن کریم می فرماید:

یَا یَحْیَی خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَصَبِیّاً * وَ حَنَاناً مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً وَ کَانَ تَقِیّاً * وَ بَرّاًبِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّاراً عَصِیّاً . مریم‎/ ۱۲-۱۴
گفتیم: ای یحیی کتاب آسمانی را به جدّ و جهد بگیر و به او درعهد کودکی نبوت بخشیدیم و از سوی خویش بر او رحمت آوردیم و پاکیزه اش داشتیم و اوپرهیزگار بود و او را سفارش به نیکی به پدر و مادرش نمودیم و او جبار و عصیانگرنبود.

در حديث است كه امام باقر(ع) فرموده است: پدرم به مردى نگريست كه همراه پسرش راه می ‏رفتند و پسر به بازوى پدرش تكيه ‏داده بود. پدرم تا زنده بود، با آن جوان (به خاطر اين بی حرمتى نسبت‏ به ‏پدرش) صحبت نكرد. بحارالانوار، ج‏71، ص‏64.

قرآن حتی کمترین بی ‏احترامی را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حدیثی، امام صادق (ع) می‏فرمایند: «لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنده و هو من ادنی العقوق، »
اگر چیزی کمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهی می‏کرد. «اف» کمترین اظهار ناراحتی است. و از این جمله، نظر کردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.
همچنين ،در قرآن به فرزندان توصيه شده كه به والدين خود كمك كنند و اگر ثروتى دارند، به پدر و مادرشان انفاق كنند و هنگامى كه مرگشان فرا رسيد، از دارايى خود به والدينشان وصيت نمايند. اين بخشش و حمايت مالى غير از احترام و احسان عاطفى است كه فرزندان بايد نسبت به والدين انجام دهند.

يسئلونك ماذا ينفقون قل ما انفقتم من خير فللوالدين
مى گويند كه چه چيز را انفاق كنند، بگو: آنچه انفاق كنيد براى پدر و مادر از بهترين رواست .

نتيجه اين كه از نظر دين مقدس اسلام , نيكي و احسان به والدين و اداي حقوق آنان واجب و عاق شدن يعني آزردن و رنجاندن آن ها حرام و از گناهان بزرگ است .

[=&quot]چه کسی بهتر از پدر و مادر برای نثار محبتت؟


[=&quot]اسلام عزیز ما فقط به عبادیات بندگان نپرداخته و با آیات و روایات مختلفی برخورد می کنیم که به بُعد عاطفی و مسائل اجتمائی یک فرد هم رسیدگی نموده است.

[=&quot]از جمله نیاز های بشر نیاز عاطفی روانی اوست که اشتباه نیست اگر بگویم جزء مهمترین هاست.

[=&quot]حال چه جایی امن تر از کانون گرم خانواده برای اینکه به عاطفه افراد جواب داده شود؟

[=&quot]خدای عالم با حکمت سرشار و بی نهایت خود، خانواده را محلی برای رفع نیازهای مهم انسان قرار داد تا از خطاها و یا سوء استفاده ها و ... جلو گیری شود و سکوی پرشی باشد برای تعالی بشریت.

[=&quot]وقتی فرد از جنبه های مختلف تامین باشد و ثبات کافی پیدا نماید بهتر می تواند
رفتاری متعادل و شایسته ازخود نشان دهد.
گزارش ها و تحقیق های میدانی مراکز علمی نشان میدهد بسیاری از ناهنجاریهای جامعه
از کمبود های اساسی بشر سرچشمه می گیرد که عاطفه راس آنهاست.

:Gol: حال آیا خانواده ها واقعا از این جایگاه رفیع بهره می برند یا نه ؟ حرف دیگریست.

متاسفانه پیرامون والدین هیچ بحث اساسی صورت نمی گیرد وبااشاره کوتاهی سریع به سراغ فرزند وباید های او می روند باانکه والدین ریشه هستند وتاریشه خوب افت زدایی نشود یقینا هیچ انتظاری از ثمره ان که سالم باشد نخوااهد بود انقدر مقام والدین را بالا برده ایم که هرکار خواستند می کنندوهرروشی را در تربیت انخاذ می کنند وهرتلقی را برای فرزند خواستند دارندوچون والدینند سکوت باید کردوبعد اثارش را باید خون دل خورد

فرزند بدون هیچ اختیاری وارد دنیا می شود بدون هیچ انتخابی دونفرپدرومادراومی شوندبدون هیچ درکی تاسالها باید باکسانی که اسما والدین اویندزندگی حیوانی کند ودعوا بشنود کتک بخورد بخاطر اینکه مطابق میل انها نیست په صحنه هایی را دیده ام که از گفتنش منفعلم دوازده سال وگاهی بیشتر درس می رود (اگربرود)که مانند یک توهم وخیال نه از علاقه او می پرسند نه از اینکه کجا بخوانی ،نزد چه کسی بخوانی باید بخواند وبعد هم ادامه دانشگاه واکثرا دررشته وارد می شوند که خودشان هم ابتدانمی دانند چی هست درگیری فرزندان در خانه وووو ایا به کدام پدر ومادر باید احسان کرد بله فرزند باید باید باید اما این خیل اسیب دیده فرزندان از باید ها خسته اند فریاد دارند یک نهضت بزرگ می طلبد که با حساسیت به سراغ والدین رود وباید ها رافقط باانها داشت

اگرفرزندی خواست اندیشه ای متفاوت داشته باشد وان خلاف نگاه والدین باشد همه اوراسرکوب می کنند این کلمه احترام به والدین راه را برای فرزند بسته است فرزنددرتعریف والدین خود قراردارد واگر تخطی کند یا اندیشه انان را نپسندد مورد اسیب روحی وجسمی قرار می گیرد

دریک کلام همه انان می گویند که ما خیر فرزندمان را می خواهیم جامعه فرزندان راببینید وقضاوت کنید این خیر را

وبسی تعجب که با انکه خود روزی فرزند بودند چراالان که والدین شدند هنوز همان را ه کور رابرای فرزندانشان ترسیم می کنند .....ادامه دارد

ز;114002 نوشت:
اگرفرزندی خواست اندیشه ای متفاوت داشته باشد وان خلاف نگاه والدین باشد همه اوراسرکوب می کنند این کلمه احترام به والدین راه را برای فرزند بسته است فرزنددرتعریف والدین خود قراردارد واگر تخطی کند یا اندیشه انان را نپسندد مورد اسیب روحی وجسمی قرار می گیرد

دریک کلام همه انان می گویند که ما خیر فرزندمان را می خواهیم جامعه فرزندان راببینید وقضاوت کنید این خیر را

وبسی تعجب که با انکه خود روزی فرزند بودند چراالان که والدین شدند هنوز همان را ه کور رابرای فرزندانشان ترسیم می کنند .....ادامه دارد



سلام به جناب alisadra
نکته ای که بنده خطاب به خادمة الحجة در پست شماره 22 دادم برای تکمیل این حرف شما کافی نیست؟
در ضمن؛ بله اگر یک جانبه به رابطه والدین و فرزندان نگاه کنیم ، به درد دل شما میرسیم اما قرار نیست تک بُعد زندگی کنیم و مسائل را تحلیل کنیم.

وظائف دو طرفه است یعنی هم والدین در مقابل فرزندان وظائفی دارند و هم فرزندان که روز قیامت بازخواست می شوند.

alisadra;113989 نوشت:
متاسفانه پیرامون والدین هیچ بحث اساسی صورت نمی گیرد وبااشاره کوتاهی سریع به سراغ فرزند وباید های او می روند باانکه والدین ریشه هستند وتاریشه خوب افت زدایی نشود یقینا هیچ انتظاری از ثمره ان که سالم باشد نخوااهد بود انقدر مقام والدین را بالا برده ایم که هرکار خواستند می کنندوهرروشی را در تربیت انخاذ می کنند وهرتلقی را برای فرزند خواستند دارندوچون والدینند سکوت باید کردوبعد اثارش را باید خون دل خورد

در حدیثی که از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده،آمده است:
به پدر و مادر خود نیکی نمایید حتی اگر در حق شما ظلم کنند.(ینابیع الحکمة باب احترام الوالدین)
به نظر شما این تاکید ها ، مثل نوع حرف زدن من و شماست که سر سری باشد؟
نکاتی که ذکر کردم در این باره و چند نکته هم هنوز مانده ، کافی نیست که بگوییم: خدا درسی می خواهد به ما بدهد؟

و یا خدا پیامی داده و آن پیام چیست؟

س: این همه تاکید باید منفی بافی یا انکار را برانگیزد یا کنجکاوی ما را برای تحقیق و تامل بیشتر؟

alisadra;113995 نوشت:
فرزند بدون هیچ اختیاری وارد دنیا می شود بدون هیچ انتخابی دونفرپدرومادراومی شوندبدون هیچ درکی تاسالها باید باکسانی که اسما والدین اویندزندگی حیوانی کند ودعوا بشنود کتک بخورد بخاطر اینکه مطابق میل انها نیست په صحنه هایی را دیده ام که از گفتنش منفعلم دوازده سال وگاهی بیشتر درس می رود (اگربرود)که مانند یک توهم وخیال نه از علاقه او می پرسند نه از اینکه کجا بخوانی ،نزد چه کسی بخوانی باید بخواند وبعد هم ادامه دانشگاه واکثرا دررشته وارد می شوند که خودشان هم ابتدانمی دانند چی هست درگیری فرزندان در خانه وووو ایا به کدام پدر ومادر باید احسان کرد بله فرزند باید باید باید اما این خیل اسیب دیده فرزندان از باید ها خسته اند فریاد دارند یک نهضت بزرگ می طلبد که با حساسیت به سراغ والدین رود وباید ها رافقط باانها داشت

این نگاه شما به خواننده القاء میکند که خدا انسان را به حال خود رها نموده و هیچ مهربانی و یاری در کار نیست و زندگی را هم ما با دستان خود ساخته ایم و .....
اگر شما این چنین است توضیح بدهید شاید ما اشتباه می کنیم.

باانکه محیط خیلی محدوده ولی سعی میکنم روشن کنم

شما می دانید انقدر که به احترام والدین سفارش شده به فرزند پرداخته نشده ومااصلا نمادین هم روزی به عنوان فرزند نداریم

بنده قبلا عرض کردم در پست که ما حق هیچ گونه بی ادبی چه نسبت به والدین وبقیه نداریم مطلقا

اما فرزندان والدین اینده اند

حرف برسر مسیر زنگی فرزند است که فرزند نقشی ندارد

alisadra;114228 نوشت:
حرف برسر مسیر زنگی فرزند است که فرزند نقشی ندارد

اتفاقا برعکس هر انسان چه در مقام فرزند چه پدر چه مادر کاملا در انتخاب مسیر زندگی آزاد است و جامعه ما نیز اینگونه است

چه اینکه در جامعه امروزی فرزندان برای والدین تعیین تکلیف می نمایند و نه والدین برای انان

فکر می کنید اینهمه فساد و بی بند و باری در جامعه نشات گرفته از کجاست؟

ما الله را استفاده ابزاری می کنیم بلکه الله تمام شرایط را ابزار را فراهم کرده که خودمان مسیر را انتخاب کنیم شما ببینید چنددرصد انسانها مسیر انتخابی خود را دارند واقع را ببینید شما در انتخاب رشته صد انتخاب دارید این یعنی فاجعه مگر من ماکزیمم علائقم چندتاست اما وقتی براساس علائقم مسیر را نیامده ام تا اخررا تیک مبزنم واین همه زندگیست بطور خلاصه

والدین نسبت به درامد منطقه سکونت وووو فرزند را به دنیا می اورند وسریع برچسب الله روزی رسان است می زنند واین فرزند بدون اختیار باید مسیر نعریف شده اجباری را برود و...

جناب عبداله

سخن شما باز والدین را نشانه می رود مسیر تحمیلی انان باعث این اتفاق است ووقتی کمی فرزندبزرگ شد قابل کنترل نیست

این ازادی به چه معناست تا حدود بیست سالگی که دردست والدین است شما کلان جامعه راببینیدبیست سال کم نیست

ادامه پیدا کردن نسل بشر با ادامه پیدا کردن انگیزه والدین

تا به حال دقت کردید وسیله منتقل شدن شما به این دنیا چه کسانی بوده اند؟

بله پدر و مادری که از جانب خدا مکلف شدند قدوم شما را به دنیا باز کنند همانهایی که در شما امانت به دست آنها هستید.

شما وسیله امتحان و آزمایش آنها هستید و در این راه سختیها می کشند. در آیات (46 کهف) ، (7 یونس) ، (29 نجم) و .... می بینید که خدای حکیم از بندگانش توسط دنیا امتحان می گیرد و از بین آنها ، امتحان فرزند سخترین آزمون الهیست.

همیشه خدا به همان وسیله ای که برای ما سخت است و مورد دلبستگی ماست، آزمایش بر قرار می کند.

از طرفی زحمتهای فراوان والدین برای فرزند را اضافه نمایید که طاقت فرساست، نتیجه این می شود که اگر مثل احترام و اطاعت را در خانواده ها قائل نباشیم، بشر انگیزه ای برای ادامه نسل نخواهد داشت و تربیت فرزندان منحرف می گردد و بی میلی و بی رقبتی نسبت به فرزندان نُقل هر خانه ای می شود.



تکلیف بشر تربیت نشده چه می شود؟!

بزرگترين نعمت‏ها، نعمت هستى و حيات است كه اوّل از ناحيه خدا و بعد والدين است و لذا والدين، معمولاً در كنار توحيد مطرحند.

احسان به والدين چهار مرتبه پس از عبادتِ خدا مطرح شده است:

وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكوا بِهِ شَيئاً وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[نساء/36].




لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[بقره/83].




أَلاّ تُشْرِكوا بِهِ شَيئاً وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[انعام/151].





أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِياهُ وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[اسراء/23

سینا;114830 نوشت:
بزرگترين نعمت‏ها، نعمت هستى و حيات است كه اوّل از ناحيه خدا و بعد والدين است و لذا والدين، معمولاً در كنار توحيد مطرحند.

احسان به والدين چهار مرتبه پس از عبادتِ خدا مطرح شده است:

وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكوا بِهِ شَيئاً وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[نساء/36].

لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[بقره/83].

أَلاّ تُشْرِكوا بِهِ شَيئاً وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[انعام/151].

أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِياهُ وَ بِالْوالِدَينِ إِحْساناً[اسراء/23


شما میدانید که توحید اصل الاصول است تاتوحید تبیین نشود اطاعت بنده مقلدانه وکورکورانه و...است پس اگر احسان به والدین درطول توحید است پسلازمه اش تبیین والدین است تا مقلدانه اطاعت نشوند

اگه مطالب داغ مربوط به عالم ذر به نتیجه برسه یکی دیگه و شاید مهمترین دلیل این قضیه هم مشخص بشه. چون معلوم میشه که این رنج سختی فرزند داری یه جورایی فقط به انتخاب پدر و مادر نبوده..:Gig:

عرفان;114802 نوشت:
از طرفی زحمتهای فراوان والدین برای فرزند را اضافه نمایید که طاقت فرساست، نتیجه این می شود که اگر مثل احترام و اطاعت را در خانواده ها قائل نباشیم، بشر انگیزه ای برای ادامه نسل نخواهد داشت و تربیت فرزندان منحرف می گردد و بی میلی و بی رقبتی نسبت به فرزندان نُقل هر خانه ای می شود. تکلیف بشر تربیت نشده چه می شود؟!

عرفان بزرگوار احترام به پدرومادر لازم وواجب اخلاقی اما دقت کنید شما نسبت بگیرید چقدر این را چوب میکنند وبرسر فرزندان می زنند خب این فرزند مگر کیست همان والدین اینده والدین باورشان امده اینکه لازمه اطاعتند وفاجعه اسیب ها در دورانهای مختلف فرزند راببینید

اکثر والدین خود تربیت درست نشده اند حال چگونه تربیت کنند جامعه که بحران است از مهد تا دانشگاه یا حوزه هیچ خبری از تربیت نیست اما تا دلت بخواهد کنگره وهمایش وسمینار واقعا بحران است

منجم باشی;114874 نوشت:
اگه مطالب داغ مربوط به عالم ذر به نتیجه برسه یکی دیگه و شاید مهمترین دلیل این قضیه هم مشخص بشه. چون معلوم میشه که این رنج سختی فرزند داری یه جورایی فقط به انتخاب پدر و مادر نبوده..

جناب منجم باشی قبل وبعد این عالم وجود ندارد وفقط یک اگاهی است از طرف الله برای همین جا

حرف بنده اینه که یک تبیین واقعی از والدین داشته باشیم نه این کلمات تکراری مقلدانه

خب شما این تبیین واقعی را بفرمایید تا از این رهگذر مسائلی نو گشوده شود انشاالله

اولین تبیین اینکه مسیر نگاه را به فرزند تغییردهیم فقط ببینیم فرزند چه می خواهد وچگونه میخواهد باشد زیرا او اولاالان فرزنداست وثانیا اوپدرومادراینده است پس از هردو جهت ثمرمیدهد

2 فرهنگ سازی تربیت فرزند برای والدین

3-رکن اساسی خانواده را فرزند معرفی کنیم

4-روزی را نمادین برافرزند بگذاریم

5- تمام جامعه ازپدرومادر ومعلم ووووفرزند رافقط تکریم کنند

6- هرپدرومادر که نسبت به فرزند کمترین توهین یا دخالت درسرنوشتش را به اجبار داشت از امور اجتماعی طردش کنند

7- فرزند ازابتدای تولدش تمام استعدادهایش کشف وشکوفاشود

8- اورادرانتخاب همه هویتش درزندگی ازاد گذارندحتی انتخاب اسم

9- احترام به اوراس همه احترامها در خانواده واجتماع باشد..ادامه دارد

[=&quot]به نظر شما [/][=&quot]چطور [/][=&quot]رفتار صحیح با پدر ومادر داشته باشیم ؟[/]


یه جوونی به بنده میگفت: پدر و مار بدی دارم.
به من خیلی ظلم می کنند. در حق من کوتاهی های زیادی کردند
حتی رفتار بدشون رو ادامه میدند.
من چطور با اونها خوب باشم؟

[=&quot]در جواب به اون جوون پاک و باصفا گفتم: از تغییر نگاه و نگرش نسبت به اونها شروع کن.
یعنی چی؟
توضیح خواهم داد.
[/]

alisadra;115057 نوشت:
8- اورادرانتخاب همه هویتش درزندگی ازاد گذارندحتی انتخاب اسم


ازادی تا یک حد معنا دارد اگر فراتر رود سلب آزادی است

خوب شما می گویید نام اختیاری باشد

تا چند سالگی فرزند بدون نام باشد؟!!

پس غیر معقول است

اما در بزرگسالی می توان فرزند را به لقب صدا زد

که این ایرادی هم ندارد

آیا ایرادی توش هست؟

اینکه توی جامعه ما فقط حرف از والدین می زنند خیلی ازار دهنده است

و فرزندان نیز به گردن پدر و مادر حقی دارند

و این گونه عدالت بر قرار می گردد

رودخانه زیبا و پر برکت

خدای متعال برای اینکه به بندگان لطف کند و رحمت نماید فرصت های طلائی در اختیار آنها می گذارد.این فرصت از صفت رحمانیت خدا سر چشمه می گیرد، چرا که لطفی عام است و شامل همه انسان ها می شود.
پدر ومادر از جمله این فرصت های طلائی هستند که به جرات می گویم: می توان توسط این سکوی صعود به عرش اعلی رسید.
آن دو رودخانه زیبا و پر از برکت اند، هر که از این نعمت عظیم الهی استفاده کرد، به سعادت نزدیک شده است.
بیایید تصور کنیم این رودخانه ده درخت کمتر از انتظار ما دارد، حال صحیح است که بگوییم این نقمت است نه نعمت؟
یکی از نزدیکان آیت الله صفائی حائری می گفت: مادر ایشون هر وقت مریض می شوند، خود ایشون تمام کار ها رو رها می کنند و با دستان خودشون از مادر پرستاری می کنند و وقتی مادر بهبود پیدا میکند، اجازه مرخصی از مادر میگیرند و بعد به کار ها و زندگی خود می رسند.
خود آیت الله صفائی به ما می فرمودند: من هر چه دارم از احترام به پدر و مادر است و خصوصا مادر.
شما به دنبال این باشید که بار ببندید برای آخرت و نه اینکه آیا پدر و مادر من انجام وظائف می کنند و حق فرزند را ایفا می نمایند یا نه؟
اگر نگاه رودخانه ای ما ادامه پیدا کند حتما عزیز درگاه خدا می شویم، چرا که این دو نعمتهای بی نهایت خدایند و سرچشمه محبت اله مهربان اند.
روزی پدر شهید همت به پادگان دوکوهه رفت. ابراهیم جلسه بود، وقتی آمد بعد از حال و احوال پرسی پدر نگاهی به کفشهای ابراهیم کرد و گفت: این کفشها خراب است و دیگر کار نمی کند برویم تا برایت کفش بخرم.
ابراهیم همت فرماده لشگر بیست و هفت محمد رسول الله ، مثل کودکی پنج ساله مطیع و مودب و با تواضع ، چشم گفت.
به شهر اهواز رفتند و پدر یک جفت کفش کنتانی سفید برای ابراهیمی که حالا دیگر فرمانده یک لشگر است، خرید. ابراهیم کفشها را پوشید و هیچ نگفت.
بین راه ، در جاده سربازی را سوار کردند تا جایی برسانندش، ابراهیم که نمی خواست دل پدر را بشکند ولی این کفشها هم در شان او نبود و از طرفی نو بود و او لباس نو نمی پوشید، پاره و خراب بودن کفشهای آن سرباز را بهانه مودبانه خود قرار داد و با پوشیدن کفشهای قدیمی خود آرام گرفت.
چون دل پدر هم خوشحال و راضی و خود هم از دنیا دور نموده بود.

عرفان;116130 نوشت:
پدر ومادر از جمله این فرصت های طلائی هستند که به جرات می گویم: می توان توسط این سکوی صعود به عرش اعلی رسید.

مرحوم نخودکی رحمت الله علیه همه سعادت و درجات خود را مدیون احترام به پدر و مادر می دانستند :Gol:

mkk1369;115499 نوشت:

ازادی تا یک حد معنا دارد اگر فراتر رود سلب آزادی است

خوب شما می گویید نام اختیاری باشد

تا چند سالگی فرزند بدون نام باشد؟!!

پس غیر معقول است

اما در بزرگسالی می توان فرزند را به لقب صدا زد

که این ایرادی هم ندارد

آیا ایرادی توش هست؟

اینکه توی جامعه ما فقط حرف از والدین می زنند خیلی ازار دهنده است

و فرزندان نیز به گردن پدر و مادر حقی دارند

و این گونه عدالت بر قرار می گردد

1 -فراترازازادی سلب ازادی نیستبلکه باز ازادی است درمعنایی فراتر
2-نام برای فرزند مثالی است برای احترام به هویت او
3- شما به مشاوره ها وپست های این سایت دراین موضوع دقت کنید تعادل برقرار نیست

شاید خیلی از پدر ومادرها باعث آزار فرزندان باشند من هم این را قبول دارم ولی چیزی که نباید ازش غافل شد آثار مطلوبی هست که این احترام برای ما به بار میاره ،حتی اگه اونها حقوق ما را ادا نکنند.
با دقت تو آیات قرآن وروایات به این نکته میرسیم که حتی تو این شرایط هم اگه احترام بذاریم چیزی را از دست ندادیم ودر عین حال خیلی ازآثار خوب دنیایی وآخرتی را هم نصیب خودمون کردیم

موضوع قفل شده است