تصاوير: عنایت امام رضا ( علیه السلام) در تشرف یک مسیحی به مذهب حقه تشی

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تصاوير: عنایت امام رضا ( علیه السلام) در تشرف یک مسیحی به مذهب حقه تشی

به گزارش خبرنگار «شیعه نیوز» از قم ، صبح روز 17 فروردین یک مسیحی در موسسه تحقیقاتی ولیعصر با حضور دکتر حسینی قزوینی مسؤل این مرکز اسلامی، پس از ادای شهادت به اسلام و مذهب حقه جعفری گروید.
.
اقای اندرو وریانی در خانواده ای دیده به جهان گشود که پدر وی هندی و دارای مذهب هندو و مادر وی اهل فیلیپین و ایین مسیحی بودند .

پدر و مادر اندرو در ایران با یکدیگر آشنا می شوند بقیه ماجرا را از زبان اندرو می خوانیم :

پدرم مرا آزاد گذاشته بود تا آزادانه در باره دین و مذهبی که می خواهم در آینده انتخاب کنم تصمیم بگیرم .چون مادرم بر من نفوذ بیشتری داشت دین مسیحیت را انتخاب کردم . بعد از فوت پدرم مشکلات زیادی به ما روی آورد ومن برای حل مشکلاتمان و به دست آوردن آرامش از دست رفته خود یک بار به معبد سیک ها و یک بار به کلیسا می رفتم و ادعیه مربوط به آنها را می خواندم ولی احساس میکردم کسی به حرفهای من گوش نمیدهد . یک دوست هم مدرسه ای داشتم که مسلمان بود پس از اینکه اوضاع و احوال مرا دید به من پیشنهاد داد تا به مشهد و زیارت امام رضا برویم ،من نیز پیشنهاد او را پذیرفتم و با هم عازم شهر مشهد شدیم . وقتی که رسیدیم به حرم امام رضا (علیه السلام)رفتیم ، من که فکر می کردم ورود یک مسیحی به این حرم گناه دارد از رفتن به داخل حرم امتناع کردم ولی او مرا تشویق کرد و گفت: که او را همراهی کنم. .وقتی وارد حرم شدم ناگهان حالت عجیبی به من دست داد و حس کردم که تمام بدنم سفت شده و قادر به حرکت نیستم ،حتی عینکم از چشمم افتاد و شکست. وقتی بهوش امدم احساس آرامش و حالت وصف ناشدنی به من دست داد که تا آن موقع همچنین حسی را تجریه نکرده بودم . وقتی مطلب را با دوستم مطرح کردم به من گفت وضو بگیر و مثل من دو رکعت نماز بخوان و من که هنوز در آن حال و هوای معنوی خودم بودم به صورت تقلیدی دو رکعت نماز خواندم.

چهار روز در مشهد توقف کردیم ،خیلی خوش گذشت و هر بار که به حرم امام رضا(علیه السلام) می رفتم احساس آرامش و نورانیت خاصی می کردم. هر گاه که نماز می خواندم ،حس فرزندی را داشتم که با پدر خود صحبت می کند.تازه فهمیدم که دارم با خدا صحبت می کنم، تمامی مشکلات و گرفتاری هایم را فراموش کرده بودم و بهترین اوقات زندگی خودم را در آنجا سپری می کردم. بعد از مراجعت از مشهد بدون اینکه از خدا برای رفع مشکلاتم حاجتی خواسته باشم ، آنها یک به یک و خود به خود حل می شدند همین امر باعث شد تا درباره دین اسلام تحقیق کنم. در تهران، محله نارمک، با آقای خیرآبادی صحبت می کردم و ایشان سؤالات مرا پاسخ می داد از نظر من صحبت کردن با ایشان خیلی آرامش بخش بود. بعد از مدتی دوباره دلم برای حرم امام رضا(علیه السلام) تنگ شد و تصمیم گرفتم که ایندفعه تنها بروم ، صبح ها می خوابیدم و شب ها به حرم مشرف می شدم و در آنجا از روحانیون که بودند سؤالاتم را می پرسیدم. یک روز یکی از دوستانم که علاقه مرا به اماکن مذهبی و مراسم های مسلمانان دیده بود به من گفت که بیا با هم به اعتکاف برویم، به او گفتم که اعتکاف چیست؟ گفت : یکی از مراسم های معنوی مسلمانان است که در آن طی سه روز مردم فقط به عبادت خدا می پردازند و از هر گونه ارتباط با دنیای مادی دوری می کنند و من که برای شرکت در اعتکاف می بایست نام نویسی می کردم اسم خودم را با نام مستعار علی در آنجا ثبت کردم . در آن سه روز احساس راحتی و نشاط خاصی در خودم دیدم که باعث شد تصمیم بگیرم که برای همیشه از کلیسا خداحافظی کنم و فهمیدم آنچه را که تا کنون دنبال آن می گشتم را پیدا کرده ام.از آنجا به بعد برای خودم نام مقدس و مبارک علی را برگزیدم و از آنجا که علاقه شدیدی نسبت به امام رضا (علیه السلام) دارم دوستانم مرا علیرضا می نامند.

در این جلسه که در مرکز تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عجل الله فرجه)برگزار گردید دکتر حسینی قزوینی به نمایندگی آیت الله مکارم شیرازی در سخنانی گرویدن اقای علی وریانی به دین اسلام و مذهب حقه تشیع و عنایتی که توسط امام هشتم به ایشان شده بود را به وی تبریک گفتند و از ایشان خواستند تا در میان اقوام و آشنایان خود به عنوان نماینده امام رضا(علیه السلام) از این دین مقدس تبلیغ کرده و چهره یک مسلمان واقعی را در میان آنها به نمایش بگذارد. همچنین در پایان این مجلس با میمنت، دکتر قزوینی به همراه این برادر تازه مسلمان و گروه همراه ،به دیدار آیت الله مکارم شیرازی رفتند و این مرجع تقلید طی رهنمودهایی به ایشان برای همه افراد حاضر دعای خیر و درخواست سلامتی از خدای متعال نمودند.




.

سلام

خیلی جالب بود مرسی
دیدم با "سپاس" نمیشه جبرانش کرد!!!!!!!!

واقعا ممنون