یا علی بن موسی الرضا میشه امامت رو برای ما شرح بدید ؟؟؟

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یا علی بن موسی الرضا میشه امامت رو برای ما شرح بدید ؟؟؟

عبدالعزیز بن مسلم گوید: ما در ایام حضرت رضا در مرو بودیم، در آغاز ورود، روز جمعه در مسجد جامع انجمن كردیم، حضار مسجد موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگو مى‏كردند، من خدمت آقایم رفتم و گفتگوى مردم را در بحث امامت بعرضش رسانیدم حضرت علیه السلام لبخندى زد و فرمود:
اى عبدالعزیز این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافل گشتند. همانا خداى عزوجل پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش كامل كرد و قرآن را بر او نازل فرمود كه بیان هر چیز در اوست حلال و حرام و حدود و احكام و تمام اختیاجات مردم را در قرآن بیان كرده و فرمود (38 سوره 6) (چیزى در این كتاب فرو گذار نكردیم) و در حجة الوداع كه سال آخر عمر پیغمبر(ص) بود این آیه نازل فرمود (3 سوره 5) (امروز دین شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم) و موضوع امامت از كمال دین است (تا پیغمبر (ص) جانشین خود را معرفى نكند تبلیغش را كامل نساخته است) و پیغمبر (ص) از دنیا نرفت تا آنكه نشانه‏هاى دین را براى امتش بیان كرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و على علیه السلام را بعنوان پیشوا و امام منصوب كرد و همه احتیاجات امت را بیان كرد پس هر كه گمان كند خداى عزوجل دینش را كامل نكرده قرآن را رد كرده و هر كه قرآن را كند به آن كافر است.
مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد كه باختیار و انتخاب ایشان واگذار شود، همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلش عالى‏تر و مكانش منیعتر و عمقش گودتر از آنستكه مردم با عقل خود به آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامى منصوب كنند، همانا امامت مقامى است كه خداى عزوجل بعد از رتبه نبوت و خلت در مرتبه سوم بابراهیم خلیل علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت مشرقش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده (124 بقره) (همانا من ترا امام مردم گردانیدم) ابراهیم خلیل علیه السلام از نهایت شادیش به آن مقام عرضكرد (از فرزندان من هم؟) خداى تبارك و تعالى فرمود (پیمان بر گزیده گذاشت، سپس خداى تعالى ابراهیم را شرافت داد و امامت را در فرزندان برگزیده و پاكش قرار داد و فرمود (72 انبیاء) (و اسحق و یعقوب را اضافه باو بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و ایشان را امام و پیشوا قرار دادیم تا بفرمان ما رهبرى كنند و انجام كارهاى نیك و گزاران نماز و دادن زكوة را بایشان وحى نمودیم آنها پرستندگان ما بودند) پس امامت همیشه در فرزندان او بود در دوران متوالى و از یكدیگر ارث مى‏بردند تا خداى تعالى آن را به پیغمبر ما (ص) به ارث داد و خود اوجل و تعالى فرمود (68 سوره 3) (همانا سزاوارترین مردم بابراهیم پیروان او و این پیغمبر و اهل ایمانند و خدا ولى مؤمنانست) پس امامت مخصوص آنحضرت گشت و او بفرمان خداى تعالى و طبق آنچه خدا واجب ساخته بود، آنرا بگردن على نهاد و سپس در میان فرزندان بر گزیده او كه خدا به آنها علم و ایمان داده جارى گشت و خدا فرموده (56 سوره 30) (آنها كه علم و ایمان گرفتند، گویند در كتاب خدا تا روز رستاخیز بسر برده‏اید) پس امامت تنها در میان فرزندان على است تا روز قیامت، زیرا پس از محمد(ص) پیغمبرى نیست این بی خردان از كجا و بچه دلیل براى خود امام انتخاب مى‏كنند: همانا امامت مقام پیغمبران و میراث اوصیاء است، همانا امامت خلافت خدا و خلافت رسول خدا(ص) و مقام امیرالمؤمنین علیه السلام و میراث حسن و حسین علیهما السلام است. همانا امامت زمانه دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است: همانا امامت ریشه با نمو اسلام و شاخه بلند آنست، كامل شدن نماز و زكوة و روزه و حج و جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات و اجراء حدود و احكام و نگهدارى مرزها و اطراف بوسیله امامست، امامست كه حلال خدا را حلال و حرام او را حرام كند و حدود خدا را بپا دارد و از دین خدا دفاع كند و با حكمت و اندوز و حجت رسا مردم را بطریق پروردگارش دعوت نماید، امام مانند خورشید طالع است كه نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است بنحوى كه دستها و دیدگان به آن نرسد. امام ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ایست راهنما در شدت تاریكى‏ها و رهگذر شهرها و كویرها و گرداب دریاها ، امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر بسوى هدایت و نجات بخش از هلاكت گاههاست هر كه از او جدا شود هلاك شود. امام ابریست بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدیست فروزنده سقفى است سایه دهنده، زمینى است گسترده، چشمه ایست جوشنده و بركه و گلستانست، امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به كودك، پناه بندگان خطا در گرفتارى سخت است، امام امین خداست در میان خلقش و حجت او بربندگانش و خلیفه او در در بلادش و دعوت كننده بسوى او و دفاع كننده از حقوق او است، امام از گناهان پاك و از عیبها بر كنار است، به دانش مخصوص و بخویشتن دارى نشانه داراست، موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاك كافرین است، امام یگانه زمان خود است، كسى به هم طرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جایگزین ندارد: مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بى‏آنكه خود او در طلبش رفته و بدست آورده باشد، بلكه امتیازیست كه خدا بفضل و بخشش باو عنایت فرموده.

كیست كه امام تواند شناخت یا انتخاب امام براى او ممكن باشد، هیهات، در اینجا خردها گمگشته، خویشتن داریها بیراهه رفته و عقلها سرگردان و دیده‏ها بى‏نور و بزرگان كوچك شده و حكیمان متحیر و خردمندان كوتاه فكر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخندانان درمانده‏اند كه بتوانند یكى از شئون و فضائل امام را توصیف كنند همگى بعجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممكن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان كرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى كه كار او را انجام دهد برایش پیدا كرد؟!! ممكن نیست، چگونه و از كجا؟!! در صورتى كه او از دست یازان و وصف كنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او كجا و انتخاب بشر؟!! او كجا و خزد بشر؟!! او كجا و مانندى براى او؟!! گمان برند كه امام در غیر خاندان رسول خدا(ص) یافت شود؟!! بخدا كه ضمیرشان بخود آنها دروغ گفته (تكذیبشان كند) و بیهوده آرزو بردند، بگردنه بلند و لغزنده‏اى كه بپائین مى‏لغزند بالا رفتند و خواستند كه با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه كننده خویش نصب امام كنند و جز دورى از حق بهره نبردند (خدا آنها را بكشد، بكجا منحرف مى‏شوند؟!!) آهنگ مشكلى كردند و دروغى پرداختند و بگمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند كه با چشم بینا امام را ترك گفتند (28 سوره 29) (شیطان كردارشان را در نظرشان بیاراست و از راه منحرفشان كرد با آنكه اهل بصیرت بودند) . از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا(ص) و اهل بیتش روى گردان شده و بانتخاب خود گرائیدند در صورتى كه قرآن صدا برآورد كه: (66 سوره 28) (پروردگارت هر چه خواهد بیافریند و انتخاب كند اختیار بدست آنها نیست خدا از آنچه با او شریك مى‏كنند منزه و والاست) و باز خداى عزوجل فرماید (36 احزاب) (هیچ مرد و زن مؤمنى حق ندارد كه چون خدا و پیغمبرش چیزى را فرمان دادند، اختیار كار خویش داشته باشد) و فرموده است (36 سوره 68) (شما را چه شده، چگونه قضاوت مى‏كنید؟!! مگر كتابى دارید كه آن را مى‏خوانید، تا هر چه خواهید انتخاب كنید، در آن كتاب بیابید یا براى شما تا روز قیامت بر عهده ما پیمانهاى رسا هست كه هر چه قضاوت كنید حق شماست، از آنها بپرس كدامشان متعهد این مطلب است و یا مگر شریكانى دارید، اگر راست گویند، شریكان خویش بیاورند) و باز خداى عز و جل فرموده است (24 محمد) (چرا در قرآن اندیشه نمى‏كنند یا مگر بر دلها قفل دارند و فرموده (مگر خدا بر دلهاشان مهر نهاده كه نمى‏فهمند) و یا (20 سوره Dirol (گفتند شنیدیم ولى نمى‏شنیدند و همانا بدترین جانوران بنظر خدا مردم كر و لالند كه تعقل نمى‏كنند، و اگر خدا در آنها خیرى سراغ داشت به آنها شنوائى مى‏داد و اگر شنوائى هم مى‏داشتند پشت مى‏كردند و روى گردان بودند) و یا (گفتند شنیدیم و نافرمانى كردیم) (منصب امامت اكتسابى نیست) بلكه فضلى است از خدا كه بهر كس خواهد مى‏دهد پس چگونه ایشان را رسد كه امام انتخاب كنند در صورتیكه امام عالمى است كه نادانى ندارد، سرپرستى است كه عقب نشینى ندارد كانون قدس و پاكى و طاعت و زهد و علم و عبادتست، دعوت پیغمبر به او اختصاص دارد، از نژاد پاك فاطمه بتول است، در دودمانش جاى طعن و سرزنشى نیست و هیچ شریف نژادى باو نرسد، از خاندان قریش و كنگره هاشم و عترت پیغمبر و پسند خداى عز و جل است، براى اشراف شرفست و زاده عبد منافست، عسش در ترقى و حلمش كاملست، در امامت قوى و در سیاست عالمست، اطاعتش واجبست، باو خداى عز و جل قائمست، خیرخواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست: خدا پیغمبران و امامان را توفیق بخشیده و از خزانه علم و حكم خود آنچه بدیگران نداده به آنها داده، از این جهت علم آنها برتر از علم مردم زمانشان باشد كه خدایتعالى فرموده (35 یونس) (آیا كسى كه سوى حق هدایت میكند شایسته‏تر است كه پیرویش كنند یا كسیكه هدایت نمیكند جز اینكه هدایت شود، شما را چه شده؟ چگونه قضاوت مى‏كنید؟!! و گفته دیگر خدایتعالى (359 بقره) (هر كرا حكمت دادند خیر بسیارى دادند) و باز گفته خدایتعالى درباره جناب طالوت (247 بقره) (خدا او را بر شما برگزید و بعلم و تن بزرگیش افزود خدا ملك خویش بهر كه خواهد دهد و خدا وسعت بخش و داناست) و به پیغمبر خویش (ص) فرمود: (113 نساء) (خدا بر تو كتاب و حكمت نازل كرد و آنچه را نمى‏دانستى بتو تعلیم داد، كرم خدا نسبت بتو بزرگ بود) و نسبت بامامان از اهل بیت و عترت و ذریه پیغمبر علیهم السلام فرمود: (54 نساء) و یا بمردم نسبت به آنچه خدا از كرم خویش بایشان داده حسد میبرند حقا كه ما خاندان ابراهیم را كتاب و حكمت دادیم و به آنها ملك عظیمى دادیم كسانى به آن گرویدند و كسانى از آن روى گردانیدند و جهنم آنها را بس افروخته آتشى است) همانا چون خداى عزوجل بنده‏اى را براى اصلاح امور بندگانش انتخاب فرماید سینه‏اش را براى آن كار باز كند و چشمه‏هاى حكمت در دلش گذارد و علمى باو الهام كند كه از آن پس از پاسخى در نماند و از درستى منحرف نشود، پس او معصومست و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته، از هر گونه خطا و لغزش و افتادنى در امانست، خدا او را باین صفات امتیاز بخشیده تا حجت رساى او باشد بر بندگانش و گواه بر مخلوقش و این بخشش و كرم خداست بهر كه خواهد عطا كند و خدا داراى كرم بزرگیست) آیا مردم چنان قدرتى دارند كه بتوانند چنین كسى انتخاب كنند و یا ممكن است انتخاب شده آنها اینگونه باشد تا او را پیشوا سازند بخانه خدا سوگند كه این مردم از حق تجاوز كردند و كتاب خدا را پشت سر انداختند مثل اینكه نادانند، در صورتیكه هدایت و شفا در كتاب خداست، اینها كتاب خدا را پرتاب كردند و از هوس خود پیروى نمودند، خداى جل و تعالى هم ایشان را نكوهش نمود، و دشمن دانست و تباهى داد و فرمود: (50 سوره 28) (ستمگرتر از آنكه هوس خویش را بدون هدایت خداى پیروى كند كیست؟ خدا گروه ستمكاران را هدایت نمى‏كند) و فرمود: (7 سوره 47) (تباهى باد بر آنها و اعمالشان نابود شود) ، بزرگست در دشمنى نزد خدا و نزد مؤمنان. خدا اینگونه بر هر دل گردنكش جبارى مهر مینهد) درود و سلام فراوان خدا بر محمد پیغمبر و خاندان او.
اصول كافى جلد 1 صفحه: 283 روایة: 1
موضوع قفل شده است