صبر و استقامت درسيره علي (علیه السلام)

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
صبر و استقامت درسيره علي (علیه السلام)

ضرورت و اهميت مقاومت
زندگي دنيوي، آميخته با مشكلات و سختي هاي عجيبي است كه اگر انسان در مقابل آنها بايستد و صبر و مقاومت به خرج دهد، يقيناً پيروز خواهد شد ولي اگر ناشكيبايي كند و در برابر حوادث زانو خم كند،هيچ گاه به هدف و مقصود نخواهد رسيد.منظور از صبر همان استقامت در برابر مشكلات وحوادث گوناگون است و نقطه مقابل آن جزع، بي تابي و از دست دادن مقاومت و تسليم شدن در برابر مشكلات و سختي هاست.صبر يكي از واژه هاي كليدي قرآن است كه حدود70 بار به صورت هاي مختلف در آن بكار رفته است. اين واژه، به يكي از اصول مهم اخلاقي و صفات برجسته و ضروري انساني دلالت دارد كه زمينه ساز آراستگي آدمي به فضيلت هاي بسيار مي شود.
چگونگي مواجهه با مشكلات
مردم در برخورد با مشكلات و مصيبت ها به چند گروه تقسيم مي شوند:
1- برخي آنچنان بي تاب و كم تحمل اند كه به اعتراض مي پـردازند. قرآن در اشاره به اين افراد مي فرمايد:«ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسه الشر جزوعا: انسان مخلوقي سخت حريص و بي صبر است. چون شر و زياني به او رسد جزع و بي قراري كند.» (معارج20.)
2- گروهي نيز هنگام مواجه شدن با مصيبت ها، شكيبايي درپيش مي گيرند. قرآن با اشاره به اين افراد مي فرمايد:«اولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا ويدرءون بالحسنه السيئه و ممارزقناهم ينفقون؛ اينان را دو بار پاداش نيكو دهند. زيرا صبر و ثبات ورزيدند و بدي را به نيكي دفع مي كنند و از آنچه روزي آنان كرديم انفاق مي كنند.» (قصص. 54)
3- عده اي نيز افزون بر صبر و پايداري در برابر سختي، شكر خدا را به جاي مي آورند (لقمان31.) و دسته اي بالاتر از همه، چون از مراتب يقين افزونتري برخوردارند، خود به سوي سختي ها مي شتابند:«و لاعلي الذين اذا ما اتوك لتحملهم قلت لااجد ما احملكم عليه تولوا و اعينهم تفيض من الدمع حزنا الايجدوا ما ينفقون؛ همچنين بر آن مومناني كه مهياي جهاد شده و نزد تو آيند كه لوازم سفر آنها را مهياسازي و پاسخ دهي كه ندارم به شما مساعدت كنم وآنها برمي گردند درحالي كه اشك از چشمشان جاريست كه نمي توانند مخارج سفر خود را فراهم سازند بر آنها گناهي برترك جهاد نيست.»(توبه. 92)
دلايل انسان هاي صابر و مقاوم
به رغم مشكل بودن صبر و تحمل در برابر ناملايمات، در تمام دوره هاي تاريخ به انسان هاي بسيار شكيبا و با استقامتي برمي خوريم كه حوادث تلخ بزرگ هم اراده شان را متزلزل نساخته است. اين افراد به چند دليل راه صبر درپيش مي گيرند:
1- قوت نفس و اطمينان خاطر كه تا حدودي امري طبيعي است و در افراد مختلف فرق مي كند اما قابل تقويت و تربيت مي باشد.
2- اميد رسيدن به درجات معنوي و توقع ثواب و عنايت الهي.
3- تسليم دربرابر خواسته هاي الهي و دل درگرو مهريارنهادن. قرآن در توصيف اين افراد مي فرمايد:«اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون؛ آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهي و رحمت خاص خداوند و آنها به حقيقت به سوي خدا هدايت يافتگانند.» (بقره. 157)
صبر فقط براي خدا
توجه فراوان قرآن به صبر به خاطر ارزش ديني و اخلاقي آن است. صبر، يك فضيلت اخلاقي درجه دوم يا تكميلي نيست؛ بلكه يك ضرورت است و ترقي و تعالي و تكامل انسان- چه از جهت مادي و چه از جهت معنوي -جز در سايه آن امكان پذير نيست.
اگر صبر نباشد سعادت و خوشبختي فرد وجامعه هيچ كدام ميسر نمي گردد. بدون صبر نه دين پايدارمي ماند و نه دنيا برقرار. بنابر اين صبر، هم يك ضرورت دنيوي است و هم يك ضرورت ديني. چه در دنيا و چه آخرت، پيروزي و رستگاري جز در پرتو صبر ميسر نيست.
قرآن به صراحت بر اين نكته تاكيد مي ورزد كه صبري مورد ستايش خداوند است كه انگيزه آن فقط جلب رضايت و خشنودي خداوند متعال باشد نه اينكه شخص بخواهد به وسيله آن كسب شهرت كند يا با صبر و تحمل سختيها و شكنجه ها درنظر ديگران به صورت قهرمان در آيد.«ولربك فاصبر؛ و براي خدا صبر و شكيبايي پيش گير» (مدثر. 7) و باز در تبيين اوصاف خردمندان واقعي مي فرمايد:«والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلوه و انفقوا ممارزقناهم سرا و علانيه و يدرون بالحسنه السيئه اولئك لهم عقبي الدار؛ و آنان كه در طلب رضاي خدا راه صبر پيش مي گيرند و نماز به پا مي دارند و از آنچه نصيبشان كرديم به فقرا پنهان و آشكار انفاق مي كنند و درعوض بديهاي مردم نيكي مي كنند اينان هستند كه عاقبت منزلگاه نيكو يافتند (رعد22.) اين طرز تحليل قرآن در رابطه با صبر كه قرآن آن را مايه و پايه خوشبختي و رمز تكامل انسان مي داند، نشان از يك حقيقت مهم دارد كه ويژگي اخلاقي قرآن است. در مكتب اخلاقي قرآن همه چيز رنگ خدايي و رباني دارد. قرآن به رفتارهاي قراردادي كه در ظاهر، اخلاق به حساب مي آيد و ريشه درمعنويات ندارد، و با جان و دل انسان سروكار ندارد، توجهي نكرده است.
علاوه بر زندگي مادي، در زندگي معنوي نيز صبر وجود دارد. اگر انسان در برابر نفس سركش و هوا و هوس ها و زرق و برق دنيا و جاذبه هاي گناه ايستادگي نكند و در طريق معرفه الله و اطاعت فرمان او با مشكلات نجنگد، هرگز به جايي نمي رسد. از اين رو علماي علم اخلاق، صبر را به سه دسته تقسيم مي كنند:
1-صبر بر طاعت، يعني شكيبايي دربرابر مشكلاتي كه در راه اطاعت وجود دارد.
2- صبر بر معصيت، يعني ايستادگي در برابر انگيزه هاي نيرومند و محرك گناه.
3- صبر بر مصيبت، يعني پايداري در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالي و ترك جزع و فزع.
اما صبر برحسب زمينه ها و موارد گوناگون نمونه هاي ديگري نيز دارد كه به جرأت مي توان امام علي(ع) را نمونه عيني و مصداق كامل آنها دانست.
استقامت در برابر آزار ديگران
صبر نمونه هاي مختلفي دارد كه از آن جمله صبر و استقامت درمقابل مشكلاتي است كه انسان درحصول آن ازخود اختياري ندارد ولي در دفع آن مختار و صاحب اراده مي باشد. مانند آزار و اذيتي كه ازسوي جاهلان و سفيهان برفردي وارد مي شود.
خداوند درقرآن كريم بارها و بارها پيامبر(ص) را امر به صبر درمقابل اذيت و آزار قولي و فعلي افراد سفيه نموده است. اين آيات در حقيقت عاملي است براي ايجاد روحي بزرگ در افراد مؤمن و مسلمان تا در پرتو آن با وقار و سنگيني تمام از كنار آزار ديگران گذر كنند: «واصبر علي ما يقولون و اهجرهم هجرا جميلا، و بر طعن و ياوه گويي كافران و تكذيب كنندگان صبورباش و به شيوه اي نيكو از آنان دوري گزين.» (مزمل10.)
در روايتي وارد شده است كه اميرالمؤمنين مشغول خواندن نماز صبح بود كه ابن كواء از پشت سر آن حضرت با صداي بلند اين آيه قرآن را تلاوت كرد: «لقد اوحي اليك و الي الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين؛ بر تو و بر رسولان پيش از تو چنين وحي شده كه اگر به خدا شرك آوري عملت را محو و نابود مي گرداند و سخت از زيانكاران خواهي گرديد. (زمر65.) و مرادش از تلاوت اين آيه اين بود كه به علي(ع) بگويد نمازت باطل است چرا كه جهت خودنمايي و ريا نماز برپا مي كني، كسي كه عبادت خود را جهت ريا و خودنمايي برپا كند مشرك است پس نماز تو باطل است.
امام بار اول كه ابن كواء اين آيه را تلاوت كرد ساكت شد و به آيه گوش فرا داد و ابن كواء براي بار دوم نيز اين آيه را تلاوت كرد، امام(ع) به احترام قرآن همچون بار اول، سكوت اختيار كرد و به آيه قرآن گوش فرا داد. ابن كواء براي بار سوم تلاوت خويش را تكرار كرد و امام اين بار نيز چون بار اول و دوم سكوت اختيار كرد و پس از استماع آن اين آيه را تلاوت فرمود «فاصبر ان وعدالله حق ولا يستخفنك الذين لايوقنون؛ پس صبر پيشه كن كه وعده خدا حق و حتمي است و مراقب باش كه مردم بي علم و يقين، مقام حلم و وقارت را به خفت و سبكي نكشانند. (روم60.) (1)
استقامت در برابر مصائب
يكي ديگر از نمونه هاي صبر، صبر و استقامت بر مشكلات و حوادث ناگواري است كه آدمي نه در حصول و پيدايش آن از خود اختياري دارد و نه در دفع آن مي تواند مختار و صاحب اراده باشد. صبر بر مصيبت به معناي ترك جزع مي باشد. از اين روست كه قرآن كريم صبر برمصيبت را درمقابل جزع قرار داده است. «وبرزالله جميعا فقال الضعفاء للذين استكبروا انا كنا لكم تبعا فهل انثم مغنون عنا من عذاب الله من شيء قالوا لو هداناالله لهديناكم سواء علينا اجزعنا ام صبرنا ما لنا من محيص؛ و روزي كه مردم از قبرها برانگيخته و به پيشگاه خداوند حاضر شوند در آن روز ضعيفان به گردنكشان گويند ما در دنيا تابع رأي شما بوديم آيا امروز شما هم از عذاب خدا ما را كفايت خواهيد كرد؟ جواب دهند اگر ما را از خدا سعادت هدايت بود ما هم شما را هدايت مي كرديم. اكنون هرچه جزع و التماس كنيم يا صبر و تحمل نمائيم يكسان است و هيچ گريزگاهي از عذاب نداريم. (ابراهيم21.)
خداوند درقرآن صابران را اينچنين معرفي مي نمايد: «الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انالله و انا اليه راجعون؛ آنان كه چون به حادثه سخت و ناگواري دچار شوند صبوري پيش گرفته و گويند ما از آن خدائيم و به سوي او رجوع خواهيم كرد. (بقره. 165) و امام علي(ع) نمونه راستين صابران است. صبر و استقامت امام (ع) درجريان رحلت پيامبر(ص) و پس از مدتي كوتاه واقعه تلخ و جانگداز شهادت صديقه كبري(س)، برجسته ترين مصداق اين آيه شريفه است.
در روايت است هنگامي كه حضرت زهرا(س) وفات كرد امام علي(ع) خود كار كفن و دفن آن بانو را برعهده گرفت. وقتي با دست مبارك خود آن بانو را درخاك نهاد، اندوه و غم بردلش هجوم آورد. سيلاب اشك بر گونه هايش جاري شد و رو به جاي قبر رسول خدا(ص) گرداند و گفت: «اي رسول خدا! از من به تو سلام باد و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبه ات و نور ديده ات و زاير و كسي كه در آرامگاه تو در ميان خاك خفته و آن كس كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول الله! صبرم درفراق دختر برگزيده ات كاسته شد و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستي گراييده، جز اين كه در تأسي من به سنت تو و در اندوهي كه با جدايي تو بر من فرود آمد. جاي صبر و بردباري (برعزاي فاطمه) باقي است....(2)
فقدان زهرا آنقدر بر علي سنگين بود كه زهرا خود از قبل علي را به صبر و استقامت بر اين مصيبت دعوت مي كرد.(3) پس از رحلت رسول خدا(ص) ماجراهاي بسيار تلخي نسبت به خاندان آن حضرت رخ داد كه امام علي(ع) در بحراني ترين شرايط قرار گرفت. ازيك سو فراق پيامبر(ص) ازسوي ديگر شهادت حضرت زهرا(س) و ازسوي ديگر غصب مقام رهبري و هتاكي هاي شكننده اما آن حضرت با صبر و استقامت انقلابي همه ناملايمات را بر خود هموار مي كرد و مي فرمود: «ديدم صبر و تحمل به عقل و خرد نزديك تر است از اين رو با اينكه (دربرابر حوادث سخت) همچون كسي بودم كه خاشاك چشمش را پركرده و استخوان راه گلويش را گرفته، صبر و استقامت نمودم (4) شايد به جرأت بتوان گفت پس ازپيامبر(ص) هيچ كس مانند امام علي(ع) با مصايب و رنج ها مواجه نشد ولي هرگز اظهار عجز و ضعف ننمود. امام صادق(ع) مي فرمايد: «آن حضرت در مواقع طاقت فرسا برمي خاست و نماز مي خواند و در پناه نماز به خود آرامش مي بخشيد و اين آيه را تلاوت مي فرمود: «واستعينوا بالصبر والصلاه » (5)
استقامت در جهاد
يكي ديگر از نمونه هاي صبر، استقامت در جنگ است. جامعه اسلامي براي داشتن زندگي شرافتمندانه و حفظ اصالت و استقلال و ايجاد امنيت براي مال و ناموس و عرض خود بايستي درمقابل دشمن، سرسختانه ايستادگي كند و از كيان خويش پاسداري نمايد. عزت وشرف در گرو جنگ است. شرافت و عزت جنگ در پيروزي و غلبه بر دشمن تنها در سايه صبر و استقامت امكان پذير است. همچنان كه خداوند مي فرمايد: «يا ايهاالذين آمنوا اذا لقيتم الذين كفروا زحفاً فلا تولو هم الادبار. و من يولهم يومئذدبره الا متحرفا لقتال او متحيزا الي فئه فقد باء بغضب من الله و مأواه جهنم و بئس المصير؛ اي اهل ايمان هرگاه با تهاجم و تعرض كافران در ميدان كارزار روبرو شويد مبادا ازبيم آنها پشت كرده و از جنگ بگريزيد. هركه در روز جنگ به آنها پشت نمود و فرار كرد به طرف غضب خدا روي آورده و جايگاهش دوزخ كه بدترين منزل است خواهدبود مگر آن كه از ميمنه به ميسره و يا از قلب به جناح براي مصالح جنگي رود يا از فرقه اي به ياري فرقه اي ديگر شتابد. (انفال16.)
خداوند در قرآن كريم صبر و استقامت در جنگ را از نيكي ها و افراد ثابت قدم و با استقامت در ميدان كارزار را از نيكوكاران دانسته است. (بقره177.)
امام علي(ع) خطاب به فرزندش محمدبن حنيفه در جنگ جمل، در باب صبر و پايداري در جنگ و فرارنكردن از ميدان جنگ، چنين مي فرمايد: «پاي خود را چون ميخ در زمين بكوب (يعني در ميدان جنگ ثابت قدم و استوار باش و از بسياري دشمن نترس)» (6)
در جنگ احد كه دشمن يكباره دست به حمله زد و از شكاف گردنه بر مسلمانان هجوم آورد، مسلمانان به كوه هاي اطراف گريختند و تنها امام علي(ع) و تني چند ازياران پيامبر بودند كه به مقابله با دشمن ادامه دادند. قرآن از اين جوانمردان با ايمان و اين مجاهدان شكست ناپذير تجليل مي كند، و كساني را كه به ميدان نبرد پشت كرده، پيامبر(ص) را تنها گذاشتند و رفتند، مورد سرزنش قرار مي دهد: «ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين. و لقد كنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه و انتم تنظرون؛ آيا گمان كرده ايد كه (تنها با ادعاي ايمان) مي توانيد به بهشت درآييد؟! در حالي كه خداوند هنوز مجاهدان راستين و صابران پولادين شما را مشخص نساخته است. مگر شما نبوديد كه پيش از آن كه مرگ به ديدارتان بيايد، آرزوي مرگ مي كرديد؟ حال كه مرگ به ديدارتان آمده است، چرا اين چنين چشمانتان آن را مي نگرد (و حاضر نيستيد به آن تن در دهيد)؟» (آل عمران143.) در اين جنگ امام علي(ع) ثابت قدم ماند و از پيامبر(ص) و رسالت الهي او دفاع كرد و از هر طرف كه دشمنان به وي حمله مي كردند در مقابل حملات آنها جان خود را سپر رسول خدا(ص) قرار مي داد. ثبات قدم امام در اين جنگ به حدي بود كه در روايت است كه در آن روز بيش از 60 زخم و جراحت از شمشير و نيزه و تير بر بدن علي(ع) وارد شده بود اما حضرت هم چنان مقاومت مي كرد و از هر سو كه دشمن حمله مي نمود آن را دفع مي كرد. (7) در همين جنگ بود كه جبرئيل سند افتخار «لاسيف الا ذوالفقار، لا فتي الا علي» را در بين جمع ارائه نمود و با آواز بلند كه براي همگان قابل شنيدن بود، قرائت نمود. (8)
استقامت در عهد و پيمان
استقامت در عهد و پيمان يكي ديگر از نمونه هاي صبر و شكيبايي است. خداوند در آيه اي، چهار مورد از مواردي كه استقامت در آنها نيكو و پسنديده است، برشمرده و دارندگان اين صفت نيكو را مي ستايد «... و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرين في الباساء و الضراء و حين البأس، اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون؛... و با هر كه عهد بسته به عهد خود وفا كند و در كارزار و سختي ها صبور و شكيبا باشد و به وقت رنج و سختي صبر پيشه كند كساني كه بدين صفت آراسته اند آنها به حقيقت راستگويان عالم و آنها پرهيزكارانند» (بقره. 177) از جمله اين صفات بر طبق اين آيه شريفه استقامت در عهد و پيمان است.
استقامت در عهد و پيمان يا همان وفاي به عهد امري است كه همه عقلا و خردمندان آنرا تأييد كرده اند. پسنديده بودن وفاداري به عهد و پيمان ريشه در فطرت انساني دارد. اين امر، امري سفارش شده در اسلام است آن چنان كه حقيقت دين را با عهد توأم كرده است. رسول خدا(ص) مي فرمايد «لا دين لمن لا عهد له؛ كسي كه به عهد خود وفادار نيست، دين ندارد»(9) چراكه در حقيقت دين، پيمان و عهدي است ميان پروردگار و بنده و بنده اي كه به عهد خود وفا نكند پيمان خود با خدا را شكسته و اسلام او تنها اسلام ظاهري است.
دوران زندگي 13 ساله پيامبر(ص) در مكه سرشار از حمايت هاي بي دريغ امام علي(ع) است و آخرين آن ماجراي ليله المبيت بود؛ يعني شبي كه بنا بود پيامبر(ص) با نقشه اي زيركانه در خانه اش ترور شود و مرد شجاعي لازم بود كه اين توطئه را خنثي كند. امام در جاي پيامبر(ص) خوابيد و با اين كار هم جان آن حضرت را نجات داد و هم مانع لو رفتن نقشه هجرت گرديد. و بدين سان يكبار ديگر به عهدي كه در مهماني خويشان پيامبر، با آن حضرت بسته بود، وفا نمود. (10)
استقامت در تبليغ عملي
يكي ديگر از جلوه هاي صبر، استقامت در تبليغ با رفتار و كردار است. خداوند در قرآن خطاب به پيامبر(ص) مي فرمايد «فلذلك فادع و استقم كما أمرت...؛ اي رسول تو همه را به دين اسلام و كلمه توحيد دعوت كن و چنانكه مأموري پايداري كن...» (شوري. 15)
تبليغ با رفتار و يا دعوت عملي، بسي مشكل تر و سخت تر از دعوت با زبان و گفتار است. دعوت با رفتار مؤثرتر از دعوت به وسيله گفتار است. از همين روست كه پايداري در دعوت با رفتار، بسيار مشكل تر از استقامت و پايداري در دعوت به وسيله گفتار است. استقامت در تبليغ با كردار از سويي نشان دهنده اين است تبليغ كننده به مرام خود پاي بند بوده و به هدف خويش ايمان دارد و از سويي ديگر اثري كه در تبليغ با كردار است در تبليغ با گفتار نيست؛ چراكه مردم آنچه را كه به چشم خويش مي بينند زودتر و سريعتر مي پذيرند.
امام علي(ع) كه تمامي لحظات زندگي اش دعوت عملي و تبليغ اسلام راستين با كردار و رفتار بود، در جنگ صفين پس از آن كه سپاهيانش آب را از لشكر معاويه گرفتند در پاسخ يارانش كه از حضرت خواستند تا مانع برداشتن آب توسط سپاه معاويه شود فرمود: «مانع و حايل ميان آنان و آب نشويد، و من آن كاري را كه جاهلان و نادانان كردند نمي كنم، ما كتاب خدا را برايشان عرضه خواهيم كرد و به هدايت دعوتشان خواهيم نمود اگر پذيرفتند كه به هدف خود رسيده ايم وگرنه زبانه تيز شمشير ما را از اين كارهاي جاهلانه بي نياز خواهد كرد.»(11) و بدين ترتيب مانع از اين شد كه يارانش آب را از سپاه معاويه دريغ دارند و بدين سان با عمل خود اسلام راستين را تبليغ نمود.
جنگ هاي امام هيچ يك با هدف پيروزي براي رسيدن به حكومت نبود بلكه جنگ انسانيت بود. از همين رو بود كه امام هدف عالي خود را با رفتار و كردار تبليغ مي كرد. آب دادن به سپاه تشنه دشمن، خود پيروزي بود؛ زيرا يكي از اصول اسلام و انسانيت به اجرا درآمده و راه حقيقت براي همگان نشان داده شده بود.
به حقيقت علي(ع) شخصيتي است كه بر قله رفيع تاريخ نشسته و نظاره گر و گواه اعمال ماست. او وسيله تقرب به خدا و صراط مستقيم و دستاويز محكم و جان پيامبر(ص) است؛ شخصيتي كه عدالت به وجودش مفتخر است. انساني متعالي، مظهر حق و كمال كه هيچ كس را توان هم پروازي با وي نبود. صبر و استقامت، شاگرد مكتب او بودند. پی نوشتها
1- مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص.113
2- شيخ مفيد، امالي، ص320
3- عبدالوهاب بن احمد شعراني، الطبقات الكبري، ج2، ص.247
4- نهج البلاغه، خطبه.3
5- بقره 45، تفسير صافي ذيل همين آيه.
6- نهج البلاغه، خطبه.11
7- سيدهاشم رسولي محلاتي، زندگاني اميرالمؤمنين، ص102
8- شيخ مفيد، الارشاد ج1، ص.73
9- بحارالانوار، ج69، ص.198
10- بحارالانوار، ج19، ص.60
11- زندگاني اميرالمؤمنين، ص.518