امام علی «علیه السلام» مبین قرآن و سنت

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امام علی «علیه السلام» مبین قرآن و سنت


:Sham:امام علی «علیه السلام » مبیّن قرآن وسنت.:Sham:



مهم ترین اختلاف میان مسلمانان بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بحث جانشینی آن حضرت بوده است. پیروان مکتب خلفا معتقدند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) از دنیا رفتند و جانشینی برای خود قرار نداده، و این امر را به مسلمین واگذار نمودند.

اما شیعه معتقد است پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز دعوت علنی خود[=&quot][1][/]و درمواردمتعدّددیگراز جمله در جریان حادثه مهمّ غدیر خم به امامت و جانشینی امام علی(علیه السلام) تصریح فرمودند که ما با ذکرمقدماتی این مساله را اثبات می نماییم.

-----------------------------

1-پیامبر مبیّن احکام الهی است .



با تأمّل در آیات قرآن در می یابیم که یکی از وظایف مهم پیامبر(صلی الله علیه وآله) تبیین آیات الهی بوده است، قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «و أنزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس مانزّل الیهم و لعلّهم یتفکّرون؛ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است را براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند»[=&quot][2][/].

وظیفه پیامبر(صلی الله علیه وآله) تبیین و تفسیر آیات قرآن بوده است.اینگونه نبوده که مردم بدون تفسیر پیامبر(صلی الله علیه و آله) به تمام آیات الهی عالم بوده باشندو مشکلی در فهم آیات نداشته باشند.

نکته مهم آن است که خداوند متعال متعال در این آیه می فرماید: «لتبیّن» و نمی فرماید: «لتقرأ» یا عباراتی به این معنی.واین امر اهمیّت امر تبیین را می رساند.وبا تأمل در قرآن

نیز می یابیم بسیاری از فروعات دینی در قرآن به صورت کلّی آمده وجزئیات وکیفیّت انجام آنهامشخص نشده است لذاتبیین و تفسیر آنها به عهدۀ پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است،

مثلا قرآن می فرماید: «اقیموالصلاة»[=&quot][3][/] اما این نماز چگونه باید به جا آورده شود، پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «صلوا کما رأیتمونی اصلی»[=&quot][4][/]

قرآن می فرماید: «ولله علی الناس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلا»[=&quot][5][/] اما چگونگی انجام آن را پیامبر(صلی الله علیه وآله ) بیان می فرمایند: «خذوا عنّی مناسککم»[=&quot][6][/] و موارد دیگر...

----------------------------------------


2- قول و فعل پیامبر«صلی الله علیه وآله»حجت و فصل الخطاب است.



قرآن کریم قول و فعل پیامبر(صلی الله علیه وآله) را حجّت می داند

خداوند متعال در این رابطه می فرماید:«. ْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا..؛وآنچه رسول خدا به شما داد،آن رابگیرید و از آنچه شما را بازداشت،بازایستید»[=&quot][7][/].ونیز می فرماید:« مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه ..؛هر کس از پیامبر فرمان برد،در حقیقت خدا را فرمان برده است[=&quot]»[8][/].ویا می فرماید:« وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ ؛إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏ ؛پیامبراز سر هوی و هوس سخن نمی گویدآنچه مى‏گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده، نمی باشد»[=&quot][9][/]‏.

لذا اگر مسائل جدیدی حادث می شد مردم نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) می آمدند و آن حضرت مرجع علمی آنها بود.

-------------------------------------------------


3-پیامبر(صلی الله علیه وآله) عمر جاویدان ندارد



آن حضرت عمر جاویدان ندارد وروزی از دنیا خواهند رفت همچنان که همه انسانهااز این دنیاخواهند رفت.

«انّک میت و انّهم میّتون» [=&quot][10][/]

حال بعد از بیان این مقدمات که پیامبر«صلی الله علیه وآله» مبیّن قرآن بوده اند وسخنشان حجّت شرعی بوده است امّا عمر جاودان نداشته اند سؤالی به ذهن می رسدو آن این است که: آیا پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای زمان بعد از خودشان کسی را به عنوان مبیّن احکام الهی در حوزه قرآن، فقاهت، سیاست، اخلاق و مسائل مستحدثه معیّن فرموند یا خیر؟

اگر بگوییم معیّن نفرمودند این برخلاف حکم عقل است و نمی توان پذیرفت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در مدت حیات شریف خود در خدمت تبیین آیات الهی باشند اما برای زمان بعد از خودشان و نیاز جامعه اسلامی کاری انجام نداده باشند.

آیا می توان پذیرفت پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای خروج از مدینه در تمام موارد و بدون استثناءکسی را جانشین خودشان قرار دهند. اما برای سفر آخرت که برگشتی برای آن نیست و در آن شرایط حساس تاریخ اسلام کسی را برای جانشینی خود معیّن نفرموده باشند.جالب اینجاست که ابوبکر قبل از مرگش عمر را به جانشینی خود معرفی می کند و خلیفه ثانی نیز شورای شش نفری را برای تعیین خلیفه قرار می دهد ،یعنی عقل آنها این مطلب را می پذیرد که جامعه بدون سرپرست دچار هرج ومرج می شود اما نعوذبالله پیامبر این مطلب را درک نمی کند!

-------------------------------------

[=&quot][1][/] [=&quot]. انّّّ هذا اخی و وصیّ و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا. تاریخ طبری، ج 2، ص 62، مسند احمد، ج 1، ص 111، ح 841، تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج 1، ص 133 _ 138، کامل ابن اثیر، ج 1، ص 585، تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 363 و...[/]

[=&quot][2][/] .سوره نحل/44.

[=&quot][3][/] .بقرة/43.بقرة/110.نور/56و...

[=&quot][4][/] . سنن الکبری، بیهقی، ج 2، ص 345، صحیح بخاری، ح 631.

[=&quot][5][/] .سورۀ ال عمران/97.

[=&quot][6][/] . سنن الکبری، بیهقی، ج 5، ص 125.

[=&quot][7][/] .سورۀحشر/7.

[=&quot][8][/] .سورۀ نساء/80.

[=&quot][9][/] .سورۀ نجم/3و4.

[=&quot][10][/] .سورۀ زمر /30.


مناظره هشام بن حکم با مرد شامی


در این رابطه مناظره هشام بن حکم با مرد شامی قابل توجه است. در این مناظره هشام از مرد شامی می پرسد. ای مرد آیا پروردگارت به مخلوقاتش خیر اندیش تر است یا مخلوقات به خودشان؟ مرد شامی می گوید: بلکه پروردگارم نسبت به مخلوقاتش خیر اندیش تر است.


هشام: در مقام خیر اندیشی برای مردم چه کار کرده است؟


شامی: برای ایشان حجت و دلیلی به پا داشته تا متفرق و مختلف نشوند و او ایشان را با هم الفت دهد و ناهمواری هایشان را هموار سازد و ایشان را از قانون پروردگارشان آگاه سازد.


هشام: او کیست؟ شامی: رسول خدا(صلی الله علیه وآله).


هشام: بعد از پیامبر(ص) کیست؟ شامی: قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله)


هشام: آیا قرآن و سنت برای رفع اختلاف امروز ما سودمند است. شامی: آری.


هشام:پس چرا من و تو اختلاف کردیم و تو برای مخالفتی که با ما داری از شام به اینجا آمده ای؟


شامی خاموش ماند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: پس چرا سخن نمی گویی؟


شامی گفت: اگر بگوییم قرآن و سنت از ما رفع اختلاف می کنند باطل گفته ام و اگر بگویم اختلاف داریم هر یک از ما مدعی حق می باشیم و قرآن و سنت به ما سودی نمی دهد و هر کدام از ما آن را به نفع خویش توجیه می کنیم.[=&quot][=Candara][1]


لذاقرآن به تنهایی پاسخگوی مشکلات و رافع اختلافات نمی باشد، بلکه باید در کنار قرآن یک فردی باشد که قرآن و پیامبر(صلی الله علیه وآله) او را مبیّن قرار داده باشند و قول او فصل الخطاب باشد حال آن شخص کیست؟



[=&quot][1] . اصول کافی، کتاب الحجه.

آیا خلفا مبیّن قرآن و سنت بودند؟






با بررسی تاریخ خلفا می یابیم که آنها هیچ گاه چنین ادعایی را در حق خود ننمودند در مورد خلیفه اول هنگامی که خواستند با وی بیعت کنند وی گفت:«اقیلونی لست بخیرکم».[=&quot][=Candara][1] یا «لا حاجه فی بیعتکم اقیلونی بیعتی». کسی که خود معترف است بهتر از مردم دیگر نیست چگونه می تواند جانشین پیامبر(صلی الله علیه وآله) باشد.




ممکن است گفته شود خلیفه اول از روی تواضع و فروتنی چنین سخنانی را گفته است پس ایرادی بر وی نیست. اما در جواب می گوییم: اگر او دارای شرایط خلافت بود، چرا خلیفۀ ثانی در مورد بیعت با او گفت: «انمّا کانت بیعة ابی بکر فلتة و تمّت الا و انّها قد کانت کذلک و لکنّ الله وقی الله شرّها»؛بیعت با ابوبکر امری ناگهانی بود اما صورت پذیرفت وتمام شد اما خداوند مسلمانان را از شر این امربازداشت.[=&quot][=Candara][2][=&quot][=Candara][3] یا «ایها الناس ان بیعةابی بکر کانت فلتة وقی الله شرّها، فمن دعاکم الی مثلها فاقتلوه»




این سخن نشان می دهد که خلیفه اول با شتابزدگی انتخاب شد و ابوبکر دارای شرائط خلافت نبوده است امام علی(علیه السلام) نیز در خطبه شقشقیه از سخن و عملکرد ابوبکر تعجب نمودند هنگامی که فرمودند: شگفتا! ابوبکر در حیات خود از مردم می خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ ، خلافت را به عقد دیگری درآورد؟[=&quot][=Candara][4]





[=&quot][1]
. الصواعق المحرقه، ج 30، ص 51، الامامة و السیاسة، ج 1، ص 14 و 20.
[=&quot][2]. صحیح بخاری، باب رجم الحبلی من الزنا اذا احصنت.
[=&quot][3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 29، مفصل داستان را آمده است.
[=&quot][4] . نهج البلاغه، خطبه سوم.

در مورد خلیفه دوم میگوئیم:وضع او از خلیفه اوّل روشنتراست ،شخصیّتی که مجموعه ای از خشونتها بود،[=&quot][1] چگونه وی می تواند در جایگاه پیامبر«صلی الله علیه وآله » بنشیند در حالی که پیامبر مظهر رحمت خداوند بود، قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏؛ از پرتو رحمت الهى در برابر آنها نرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل می بودى از اطراف تو پراكنده مى‏شدند»[=&quot][2].:از لحاظ علمی نیز شأنی برای او لحاظ نشده است .در حالی که مبیّن باید عالمترین افراد به قرآن و سنت باشد.






حاکم نیشابوری در مستدرک روایتی را نقل می نماید که :«عمر برای مردم خطبه خواند و گفت هر کس سؤال قرآنی دارد به ابی بن کعب و هر کس سؤال ازحلال و حرام دارد به معاذبن جبل و هر کس سؤال از فرائض«ارث»داردبه زیدبن ثابت وهر کس سؤال از اموال دارد به من مراجعه نماید، زیرا من خزینه دار اموالم. وی در ادامه می گوید این روایت بنابر شرط بخاری و مسلم صحیح است.[=&quot][=Candara][3]




کسی که دوازده سال طول کشید تا سورۀ بقره را بیاموزد.[=&quot][=Candara][4] و بارها گفت لولا علی لهلک عمر[=&quot][=Candara][5]و یا«أعوذبالله من معضلة لیس لها ابوحسن[=&quot][6]»ویا «کل واحد أفقه منک حتی العجائز یا عمر»[=&quot][=Candara][7] همه حتی پیر زنان هم از عمر افقه هستند یا«کل الناس افقه من عمر حتی المخدّرات فی البیوت»[=&quot][8]، تمام مردم فقیه ترند از عمر حتی پرده نشینان در خانه.حال چگونه چنین فردی می تواند مبیّن قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.



[=&quot][1].همان.
[=&quot][2].آل عمران/159.
[=&quot][3]. مستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 271 و 272، ح 5187.
[=&quot][4].«تعلّم عمر سوره البقره فی اثنتی عشره سنه فلمّا ختمها نحر جزورا». الدر المنثور، ج 1، ص 21؛ شعب الایمان بیهقی، ج 2، ص 331، ح 1957؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 341، سیره ابن جوزی، ص 165، شرح نهج ابن ابی الحدید، ج 3، ص 111، ج13، ص 223، خطبه 223.
[=&quot][5]. السنن الکبری، ج 7، ص 442؛ مختصر جامع العلم، ص 150؛ الریاض النضرة، ج 2، ص 194؛ ذخائر العقبی، ص 82، تفسیرالرازی، ج 7، ص 474.
[=&quot][6].الطبقات ابن سعد ج2 ،ص339،تاریخ الخلفا،سیوطی،ص171،الاستیعاب، ج3،ص40: .تاریخ الاسلام،ذهبی ،قسمت تاریخ خلفا،ص638.
[=&quot][7]. الریاض النضره، ج 2، ص 57؛ الفتوحات الاسلامیه، ج 3، ص 408، نورالابصار، ص 69.
[=&quot][8].الاربعین فی اصول الدین ،فخر رازی ،ج2ص203.تفسیر قرطبی ج5ص66.تفسیر ابن کثیرج1ص442

وضعیت عثمان نیز به گونه ای روشن بود که مردم بخاطر اقدامات مختلف خلاف سنت وی علیه وی قیام نموده و اورا کشتند[=&quot][1]،او کسی بود که بنی امیّه و شجرۀ ملعونۀ در قرآن را بر پشت مردم سوار نمود و بیت المال را میان بنی امیه تقسیم نمود و مناصب دولتی را به اقوام وخویشان خود سپرد و صحابی جلیل پیامبر(صلی الله علیه وآله) را تبعید نمود و...




سیوطی در تفسیرش نمونه ای از قضاوتهای وی را نقل نموده که مقام علمی او را روشن می سازد او می نویسد: از بعجةبن عبدالله جُهَنی نقل شده است: که وی گفت: مردی از مابا زنی از قبیلۀجهینه ازدواج نمود،پس از شش ماه فرزندی برای وی متولّد شد،شوهرش نزد عثمان رفت و عثمان دستور داد تا وی را سنگسار کنند .خبر آن به امام علی «علیه السلام» رسید،حضرت نزد عثمان رفتند و فرمودند:چه کار می کنی؟چنین مجازاتی بر او نیست ؛زیرا خداوند تعالی می فرماید:« ً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرا »[=&quot][2]




دوران حمل و از شیر باز گرفتن طفل سی ماه است. و نیز فرموده است:« وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْن»[=&quot][3]. مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند. بنابراین




دوران شیر خوارگی بیست و چهار ماه و دوران بارداری هم شش ماه است.




عثمان گفت :به خدا قسم من متوجّه چنین چیزی نشده بودم ،لذا دستور داد که او را برگردانند،ولی اورایا فتند که سنگسار شده بود.حال آیا چنین شخصی صلاحیت مبیّن بودن قرآن و سنت را دارا است؟





[=&quot][1].الامامة والسیاسةج1ص32.تاریخ طبری ،ج5ص116.تذکرةالخواص،ص69.
[=&quot][2].سورۀ احقاف/15.
[=&quot][3].سورۀ بقره/233.

:Sham:امام علی(علیه السلام) مبیّن و مفسّر بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) :Sham:



علی بن ابی طالب(علیه السلام) دارای صفات وویژگی های پیامبر(صلی الله علیه وآله) است[=&quot][1] و نفس او نفس آن حضرت است همچنان که در آیۀمباهله وروایات متعدد آمده است[=&quot][2] منزلت او نسبت به پیامبر همچون منزلت هارون نسبت به موسی است[=&quot][=Candara][3] اویکی از افراد آیۀتطهیر است،[=&quot][=Candara][4] و کسی است که لحظه ای از مسبر توحید منحرف نگشت[=&quot][5] ،کسی است که اطاعت او در قرآن واجب گشته است.[=&quot][=Candara][6][=&quot][=Candara][7] کسی که دروازه شهر نبوی است.[=&quot][=Candara][8] و تنها کسی است که گفت سلونی قبل ان تفقدونی،[=&quot][=Candara][9] کسی که معیار حق است و حق با او سنجیده می شود.[=&quot][=Candara][10]ودشمنی با او موجب کفر و نفاق است. کسی که با قرآن است و هرگز از آن جدا نمی شود.[=&quot][=Candara][11] کسی که در خانۀ خدا متولد گردید و در دامان پیامبر(صلی الله علیه وآله) پرورش یافت و در خانه خدا هم به شهادت رسید. کسی که در فضایل همتایی در صحابه ندارد.[=&quot][=Candara][12]وپیامبر «صلی الله علیه وآله»در مورد او فرمودند: «علی بهترین امت من ،وداناترین آنهاوبا فضیلت ترین آنها ازلحاظ بردباری است»[=&quot][13].ویا «علی بهترین کسی است که پس از خودم می گذارم»[=&quot][14]. کسی است که به نص قرآن و روایات فریقین ولی و سرپرست مومنان است.



حال« أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون»[=&quot][15]. آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته است یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می شود چگونه داوری می کنید.




[=&quot][1]
.«اشبهت خلقی وخُلقی وأنت من شجرتی الّتی أنا منها.تودر خلقت و اخلاق شبیه من هستی و تو از همان درختی هستی که من از آن درخت هستم ». تاریخ بغدادج11/171شمارۀ5870.

[=&quot][2]

«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ »؛آل عمران/61.تاریخ الاسلام ،ذهبی،مجلد تاریخ خلفاص627.

[=&quot][3]

. انت منی بمنزله هارون من موسی الاانه لانبی بعدی.

[=&quot][4]

. احزاب، 33،« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»صحیح مسلم، مناقب اهل البیت حدیث کسا، سنن ترمذی ، ج 5، ص 656، کتاب المناقب، مسند احمد، ج 6، ص 292.

[=&quot][5]

.انت منی وانا منک.صحیح بخاری ج4ص18.

[=&quot][6]

. نساء، 59،« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»، مستدرک حاکم، ج 3، ص 121، تفسیر فخررازی ،ج1، ص 144، اولی الامر باید معصوم باشد.

[=&quot][7]

. مائده، 55،«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ».

[=&quot][8]

. مستدرک حاکم، ج 3، ص 126، جامع الاصول، ج 9، ص 473، الاستیعاب، ج 3، ص 1102، جامع الصحیح، ج 5، ص 637.

[=&quot][9]

. تاریخ الخلفاء، سیوطی ص171، الاستیعاب، ج3، ص 41، تاریخ الاسلام، ذهبی، مجلد تاریخ الخلفاء، ص 638.

[=&quot][10]

. مستدرک حاکم، ج 3،ص 135، ح 4629، جامع ترمذی، ج 5، ح 3724، التفسیر الکبیر فخررازی، ج 1، ص 205، کفایه الاطالب، ص 265، باب 62.

[=&quot][11]

. مستدرک حاکم، ج 2، ص 134، المعجم الاوسط، ج 5، ص 445، ح 4877، الصواعق المحرقه، ص 71، الجامع الصغیر، ج 2، ص 177، ح 5594.

[=&quot][12]

. ماورد الاحد من اصحاب رسول الله من الفضائل ماورد لعلی، حاکم مستدرک، ج 3، ص 107، وافقه الذهبی فی تلخیصه تاریخ الاسلام، مجلد تاریخ الخلفا، ص 638.

[=&quot][13]

.«علی خیر امتی ،اعلمهم علما ،و أفضلهم حلما».الذریة الطاهرةص93.مسند احمد ج5ص26ح19796و....

[=&quot][14]

.«علی خیر من اترکه بعدی»مواقف ایجی،ج3ص276.مجمع الزوائدج9ص113.

[=&quot][15]

.سورۀ یونس /35

:Gol::Gol::Gol:


براستی ناامیدی کفار اززوال دین اسلام و اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت خداوند متعال از دین اسلام که در آیه شریفه مائده، 2، آمده:« الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» باکدام واقعیت خارجی انطباق دارد؟




با توجه به اینکه سوره مائده آخرین سوره کامل نازل شده بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است لذا بحث اکمال دین ربطی به بیان احکام فرعی نداشته چه اینکه این احکام قبلا بیان شده بودند بلکه این آیات اقتضاء می کند که حادثه مهمی اتفاق افتاده است که بسی مهم تر از بیان احکام است که با تحقق آن دین کامل کشته و نعمت تمام شده و رضایت الهی را هم به همراه داشته و در کنار آن یأس کفار هم محقق شده است.




آیا این امر جز با انتصاب امام و جانشین و مبیّن قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) سازگاری دارد؟[=&quot][=Candara][1]




پس همچنان که جایگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) تبیین و تفسیر قرآن و هدایت بشر بوده است.




این جایگاه باید بعد از ایشان نیز باقی بماند و این امر جز با وجود مفسرو مبیّنی که قول او فصل الخطاب است و مورد تایید خداوند متعال است محقق نمی شود.




لذا یأس کفار،اکمال دین ،اتمام نعمت ورضایت خداوند از دین اسلام مبتنی بر وجود مبیّن است و با فقدان او،این چهار ویژگی هم منتفی خواهد بود.






حاکم نیشابوری نیز درکتاب مستدرک خود با سند صحیح این روایت را نقل می نماید :...عن انس بن مالک أنّ النبیّ«صلی الله علیه وآله»قال لعلیّ:«أنت تبیّن لامّتی ما اختلفوا فیه من بعدی»هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه[=&quot][2].






ای علی تو هستی که تبیین می کنی برای امّتم؛ آنچه را که بعد از من، در آن اختلاف می کنند .سپس وی می گوید این حدیث طبق شرط بخاری و مسلم صحیح است لاکن آنها این حدیث را نیاورده اند.پس همانطور که پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله » مبیّن قرآن است ،امام علی «علیه السلام»نیز مبیّن قرآن و سنت آن حضرت خواهد بود.






:Sham:والسلام علی من اتبع الهدی.:Sham:




[=&quot][1]. ذهبی، تاریخ الاسلام، مجلد تاریخ الخلفاء، ص 628 و 633، تاریخ کبیر بخاری، ح 2458، تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 14، شواهد التنزیل، ح 1، ص 201، ح 211. الدرالمنثور، ج 2، ص 359، مناقب خوارزمی، ص 80 و 94.
[=&quot][2].مستدر ک حاکم نیشابوری ،ج3ص122ح4597.تاریخ دمشق،ابن عساکر،ج42ص387.مناقب خوارزمی .ص329

صدرا;44173 نوشت:

حاکم نیشابوری نیز درکتاب مستدرک خود با سند صحیح این روایت را نقل می نماید :...عن انس بن مالک أنّ النبیّ«صلی الله علیه وآله»قال لعلیّ:«أنت تبیّن لامّتی ما اختلفوا فیه من بعدی»هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه[=&quot][2].

ای علی تو هستی که تبیین می کنی برای امّتم؛ آنچه را که بعد از من، در آن اختلاف می کنند .سپس وی می گوید این حدیث طبق شرط بخاری و مسلم صحیح است لاکن آنها این حدیث را نیاورده اند.پس همانطور که پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله » مبیّن قرآن است ،امام علی «علیه السلام»نیز مبیّن قرآن و سنت آن حضرت خواهد بود.

:Sham:والسلام علی من اتبع الهدی.:Sham:

[=&quot][2].مستدر ک حاکم نیشابوری ،ج3ص122ح4597.تاریخ دمشق،ابن عساکر،ج42ص387.مناقب خوارزمی .ص329

با تشکر از جناب صدرا :Gol:

موضوع قفل شده است