ميشه مدتي با هم دوست باشيم!

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ميشه مدتي با هم دوست باشيم!

...يك روز كه با دوستم از دانشگاه بيرون مي رفتيم، صدايي از پشت سر، توجه مرا جلبكرد؛ كسي من و دوستم

روصدا مي كرد. ما ايستاديم. او نزديك آمد و گفت: خانم!مي خواهم با شما حرفي بزنم. اول كمي عقب‌نشيني

كردم؛ ولي بعد گفتم:بفرماييد. گفت: نمي شه؛ بايد تنها با شما حرف بزنم. كمي از دوستم فاصلهگرفتم و گفتم

بفرماييد. گفت: ببخشيد! مدتي است شما را زير نظر دارم و ازاخلاق شما خيلي خوشم اومده، و دربارة شما كمي هم تحقيق كرده ام. اگر لطفكنيد، مدتي با هم دوست باشيم!

حالم خيلي خراب شد و خيلي سريع با او تنديكردم و بعد از آن، حدود سه ساعت فقط گريه مي كردم و

افسوس مي خوردم كه اوچرا بايد اين حرف را به من بزند؛ مگر من چه كار كرده بودم. دوستم دلداري ام مي داد

و سعي مي كرد آرامم كند. من به دوستم گفتم: برو به اوبگو: خيلي احمقي كه از اين حرف ها مي زني و پس از آن، تصميم گرفتم با اوحرف نزنم و قهر كنم!

... هفته ها و ماه ها گذشت و من هنوز با او قهر بودم؛ ولي در تمام مدت به فكر او و آن جمله اي بودم كه خيلي از پسرها با آن،دخترها را فريب مي دهند.
دوستم چندين بار دفتر و جزوه هايش را به اوداده بود و پيش من خيلي از او تعريف مي كرد. كم كم حس حسادت در من به وجود آمد و حسودي مي كردم كه دوستم با او حرف مي زند؛ ولي من نه! روزها بود كه دوستم مي گفت: «فلاني آن جاست؛ بريم به او سلام كنيم». من مي گفتم: نه، خودت برو؛ من نمي آيم و او مي رفت.
امتحانات پايان ترم، تمام شد ومن و او مجبور بوديم، جز وقت امتحان، همديگر را نبينيم. نمي دانم چگونهشد كه با او سخن گفتم و اين كار، بغض سكوت ميان ما را شكست و او شروع به حرفزدن كرد. خيلي خوشحال بودم كه با او حرف زدم؛ چون دلم به حالش مي سوخت واز يك نظر ناراحت بودم؛ چون ممكن بود دوباره رويش باز شود و حرف هايي كهنبايد بگويد، بر زبان براند.

از شما دوستاي خوبم ،سؤالاتي دارم: آيا اصلاً كار اشتباهي كردم كه با بچه هاي كلاسمان ارتباط برقرار كردم؟ درمسئله اي كه پيش آمد، اشتباهم كجا بود؟
به نظر شما، خانم... مي توانددوست خوبي برايم باشد؟ به نظر شما، بايد هنوز با او قهر كنم و چهار ماهقهر كم بود؟
در چنين مواقعي، چگونه بايد رفتار كنم؛ آيابا او كلاً حرف نزنم؟ آيا او را چون برادر دوست داشتن، گناه است؟ مرا راهنمايي كنيد.

منتظر راهنماييهاي قشنگتون هستم.

به نظر من اشكال اين كار همين جاست كه شما با او حرف زديد . از نظر من اول بايد اين رو به خونوادتون بگين چون اگه بعد كه دير بشه خودشون بفهمن خيلي بد ميشه.
يه سوال ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
او شما رو دوست داشته بعد رفته با دوستتون دوست شده؟
.
..
...
بقيه اش رو بعدا مي گم

محب المهدي;43410 نوشت:
...يك روز كه با دوستم از دانشگاه بيرون مي رفتيم، صدايي از پشت سر، توجه مرا جلبكرد؛

. گفت: ببخشيد! مدتي است شما را زير نظر دارم و ازاخلاق شما خيلي خوشم اومده، و دربارة شما كمي هم تحقيق كرده ام. اگر لطفكنيد، مدتي با هم دوست باشيم!

حالم خيلي خراب شد و خيلي سريع با او تنديكردم و بعد از آن، حدود سه ساعت فقط گريه مي كردم و

... هفته ها و ماه ها گذشت و من هنوز با او قهر بودم؛ ولي در تمام مدت به فكر او و آن جمله اي بودم كه خيلي از پسرها با آن،دخترها را فريب مي دهند.

امتحانات پايان ترم، تمام شد ومن و او مجبور بوديم، جز وقت امتحان، همديگر را نبينيم. نمي دانم چگونهشد كه با او سخن گفتم و اين كار، بغض سكوت ميان ما را شكست و او شروع به حرفزدن كرد. خيلي خوشحال بودم كه با او حرف زدم؛ چون دلم به حالش مي سوخت واز يك نظر ناراحت بودم؛ چون ممكن بود دوباره رويش باز شود و حرف هايي كهنبايد بگويد، بر زبان براند.

از شما دوستاي خوبم ،سؤالاتي دارم: آيا اصلاً كار اشتباهي كردم كه با بچه هاي كلاسمان ارتباط برقرار كردم؟ درمسئله اي كه پيش آمد، اشتباهم كجا بود؟
به نظر شما، خانم... مي توانددوست خوبي برايم باشد؟ به نظر شما، بايد هنوز با او قهر كنم و چهار ماهقهر كم بود؟
در چنين مواقعي، چگونه بايد رفتار كنم؛ آيابا او كلاً حرف نزنم؟ آيا او را چون برادر دوست داشتن، گناه است؟ مرا راهنمايي كنيد.

منتظر راهنماييهاي قشنگتون هستم.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار این برخورد از جانب ان آقا مسلما" یک برخورد در حدود غیر از موازین شرعی بوده !

و پیامد این رابطه در خوش بینانه ترین شکل یک پیامد ناخوشایند برای شما میتواند باشد .

دلایل این ادعا عبارت است از :
1- ایشان از قصد سوءخود آگاه هستند و به همین دلیل میخواستند این مطلب را خصوصی به شما بگویند.
2- در شرع اسلام پیشنهاد دوستی از طرف یک آقا به یک خانم حرام است .وهر قدر هم که قصد خیر داشته باشند از این طریق ارتباط (حتی ارتباط کلامی) منجر به گناه خواهد بود .

اگر ایشان قصد سوءندارد چرا در یک روال وحالت عادی مثل دو هم کلاس با شما ارتباط کاری و کلامی را قبول ندارد و از شما فراتر از این ارتباط را طلب میکند؟
اگر مدعی قصد خیر داشتن است همان حدود حضور در دانشگاه برای شناخت اولیه ی شما و تصمیم ایشان برای اینکه از خانواده تان اجازه بگیرد تا بیشتر با هم آشنا شوید را در پیش نگرفته ؟

3 روش شما در قهر کردن با ایشان نشان دهنده ی تزلزل شما در این باره است بهترین روش در این موارد قاطعانه یک برخورد انسانی در حدی که به طرف مقابل بفهمانید نظر قطعی شما در این مورد چیست یا حتی اگر آمادگی برای پاسخ قطعی ندارید مثلابگویید فردا پاسختان را خواهم داد و روز بعد با کمال شجاعت برای ایشان تعیین حدود شرع را توضیح داده واز ایشان بخواهید که دیگر در این مورد با شما بحثی نکنند و بعد از ان هم روش عادی و معمول را در کلاس در پیش بگیرید.که این نشان دهنده ی شخصیت قوی شما خواهد بود.

4 - بزرگوار حضور اجتماعی بخصوص حضور اجتماعی خانمها در جامعه و تعامل اجتماعی باید که حد و مرزی داشته باشد . اشخاص در این حضور اجتماعی باید خطی قرمز در روابط خود با اشخاص به خصوص با جنس مخالف داشته باشند که این امر برای حفظ کرامت انسانی بسیار مهم است این خط قرمز در عرف اجتماعی ما همان حدود شرعی و همجنین رعایت موازین اخلاقی حاکم بر جامعه ی مسلمان است .

نتیجه : بزرگوار ابدا" از حدود شرع خارج نشوید و جز در موارد ضروری با ایشان صحبت نکنید و رفتاری محکم و عادی از خود نشان دهید که این به تقوا نزدیک تر است .


........................................................... حق یارتان :roz:...............................................................

سلام دوست عزیز

گفته های دوستان همه درست بود سعی کن قبل از هر عکس العملی به نتیجه اش فکر کنی.
قهر کردن شما هم خیلی درست نبوده چون باعث این شده که اون آقا به این فکر کنه که شما نظر مثبتی داشتید فقط از روی حیا و خجالت قهر کردید...

پس بهتره دیگگگه جلو نرید چون اگر نیت خیری داشت با عنوان بهتری مطرحش می کرد.

محب المهدي;43410 نوشت:
..

حالم خيلي خراب شد و خيلي سريع با او تنديكردم و بعد از آن، حدود سه ساعت فقط گريه مي كردم و

افسوس مي خوردم كه اوچرا بايد اين حرف را به من بزند؛ مگر من چه كار كرده بودم. دوستم دلداري ام مي داد
.

سلام ....

من که متوجه این کاراتون نشدم !!!!!چرا گریه کردید و چرا افسوس خوردید ؟؟؟

خب یه کلام میگفتی نمیشم ...این که دیگه گریه نداره !!!

(( اگر هم این طور فکر کردید که شما رفتارتان طوری بود که نباید کسی به شما این پیشهاد را میداده به نظر من اشتباه فکر کردید ))

راستی شما این کار این جوان رو گذاشتی رو حساب گساخی ایشون ؟؟؟


[=&quot]سلام

[=&quot]ايام دانشگاه چند تا ازهمكلاسي هاي من دوست دختر پسر داشتن . ايني كه ميخوام بنويسم بين همشون مشترك بود

[=&quot]اولاش با مسائل درسي و غيره گپ و گفتگوشون شروع ميشد بعد يه مدت با هم دوست بودن اما ادامه اش واسه هر دو طرف آزار دهنده ميشد

[=&quot]چون يكي از دو طرف از ادامه رابطه خسته اش شده بود يا حالا دلشو زده بود و قطع ارتباط رو مي خواست و طرف ديگه شديدا وابسته شده بود و تحت تاثير قرار گرفته بود و نميخواست رابطشون قطع بشه .

[=&quot]تويه اين روابطي كه من ميديدم يا اون طرفي كه خسته اش شده بود خيلي راحت و با بي رحمي رابطشون رو به هم ميزد و طرف مقابل كلي دلش ميشكست و ضربه محكمي مي خورد يا در حق خودش ظلم ميكرد و تويه رودربايستي و دلسوزي رابطشون رو ادامه ميداد ولي بي ميلي و بي حوصلگي تويه قيافش داد ميزد .

[=&quot]گاهي هم يه رابطه ديگه رو شروع ميكرد تا به طرف بفهمونه

[=&quot]اين افراد خودشون رو تويه دانشكده كه نه كل دانشگاه رسوا كرده بودن و همه قضيه بهم زدن و سرخوردگي يكي از طرفين رو ميدونستن . خوب حالا كافيه كه يكي واسه ازدواج بره از دوستاي طرف تحقيق كنه طبيعتا وقتي بدونه همچين روابطي وجود داشته نظرش تغيير ميكنه .

[=&quot]فكر نكنيد ضربه روحي فقط متوجه خانم هاست .يه بار آقايي رو تويه سالن دانشگاه ديدم كه با موبايلش حرف ميزد و داد ميزد كه تو چرا با احساسات من بازي كردي و هزار حرف ديگه. اونقدر بهش فشار اومده بود كه براش مهم نبود كجا ايستاده و داره چه چيزايي رو داد ميزنه .

[=&quot]پس يه واقعيت وجود داره در اين جور دوستي ها [=&quot]وابستگي[=&quot] به طرف مقابل وجود داره اما[=&quot] تعهد[=&quot] و احساس مسئوليت در مورد طرف مقابل وجود نداره

[=&quot]در عوض تعهد بين زن و شوهر ها وجود داره و خيلي چيزا اونو تقويت ميكنه مثلا همون خطبه عقد كه خونده ميشه ،پشتيباني ، حمايت و تشويق خانواده ها ، تولد فرزند ، پيشرفت ها و موفقيت هاي مشترك ، زحمت كشيدن براي ساختن و تامين زندگي و ...

آدم ابهت و بزرگيه شخصيت خودش رو كه نميده دست يه عده آدم سو استفاده كن


يه تعداد سخنراني اينجا هست به موضوع تاپيك ربط داره . اگه خواستيد خلاصه بعضي هاشون رو بگم ولي آدم خودش گوش بده چيز ديگه است http://golezahra.mihanblog.com/post/178

دوست خوبم t4h9r: سلام
جوابتون رو ديدم خيلي عاليه ممنونم اگه لطف كنيد به سوالتي كه مطرح كردم جواب هم بديد ممنون ميشم .

سلام جدا چه جواب كامل و قانع كننده اي . ازهم شما عزيزاني كه اينقد لطف دارين ودرمشاوره ها جدي شركت مي كنين.

من هم با اين نظر شما كاملا موافقم كه تنها راه حل مشكلاتي از اين قبيل رعايت حدود شرعي ارتباط با نامحرم است. واين بدست نمياد مگه با قاطعيت خانمها در ارتباط هاي اين جوري .

فعلا خداحافظ

سلام وقت بخير چرا اين سوال رو مي پرسين . مگه فرقي هم داره .
منتظرم بقيش رو بگين.

صبح یک ساعت تمام وقت گذاشتم جواب تایپ کردم نمی دونم دیتابیس سایت چش شده بود که ارور داد و ارسالش نکرد!
عمراً اگه دوباره بشینم اون همه جواب را تایپ کنم

فقط همین قدر که همیشه حفظ تعادل و حدود شرعی در ارتباطات اجتماعی، یک برخورد جدی، محترمانه و توام با وقار و متانت شما را از بسیاری از آسیب های اجتماعی حفظ خواهد کرد.

شما لزومی به سلام کردن به پسرهای دانشگاه، چه همکلاسی چه غیر همکلاسی ندارید. رد و بدل کردم جزوه بین دخترها و پسرها واقعاً معنایی ندارد وقتی از دوست هم جنس خود می توانیم جزوه را بگیرم.
دوستی خارج از حدود شرعی، دوستی که تنها برای ما خسران دارد واقعاً ارزش حسادت را ندارد.

صبح یک ساعت تمام وقت گذاشتم جواب تایپ کردم نمی دونم دیتابیس سایت چش شده بود که ارور داد و ارسالش نکرد!
عمراً اگه دوباره بشینم اون همه جواب را تایپ کنم

:Sham::Sham:سلام دوست خوبم از اينكه يه ساعت وقت گذاشتيد ممنونم.
ولي اگه لطف كنيد سختتون هم هست جوابتون رو دوباره ارسال كنيد ممنونم ميشم چون من خيلي مشتاقم تا جواب شما راببينم، ومطمنوم خيلي هم مثل من منتظرند تا حرف هاي قشنگتون رو بشنون ميگي نه شما جواب رو همين الان بذارين بعدش هم خودت قضاوت كن چقدر تشكر از تون ميشه.

من منتظر جوابتون هستم باشه .:Sham::Sham:

محب المهدي;43535 نوشت:
اگه لطف كنيد به سوالتي كه مطرح كردم جواب هم بديد ممنون ميشم .

سلام و اميدوارم هميشه خوش و موفق باشيد .اگه منظورتون سوالات زير بود بنده در حد چيزايي كه خوندم و مواردي كه ديدم نظر خودم رو بيان ميكنم . اگه جايي مشكل داره بفرماييد

آيا اصلاً كار اشتباهي كردم كه با بچه هاي كلاسمان ارتباط برقرار كردم؟

يه زماني تفسير قرآن ميخوندم اونجا كه دختران شعيب با موسي صحبت مي كردن اينجوري تفسير شده بود كه چنين روابطي فقط در موارد ضرورت بايد باشه نه بيخود و بي جهت و با رعايت حريم ها و مواردي كه كم و بيش باهاش آشنا هستيم . مثلا تويه قرآن آمده كه دختر حضرت شعيب (ع) زماني كه حضرت موسي (ع) را نزد حضرت شعيب (ع) راهنمايي ميكرد حتي تويه راه رفتن هم حيا و عفت را رعايت ميكرد كسي كه مسئله به اين ريزي رو ميبينه و رعايت ميكنه حتما موارد ديگرو هم رعايت مي كرده و ديگه اينكه البته اين نظر خودمه كمك حضرت موسي به دختران شعيب خودش راهي براي عفت بيشتر آنها بود كه زودتر كارشون تموم بشه و بتونن زودتر به خونه برگردن .

درمسئله اي كه پيش آمد، اشتباهم كجا بود؟
بنده كوچكتر از اظهار نظر در مورد اين سوال هستم اما اين جور مشكلاتي كه در جامعه پيش مياد و ميبينم فكر ميكنم به خاطر موارد زير هست
اطلاعات ناكافي از اينكه چرا اين روابط بوجود مي آيد ، شناخت ناكافي از اينكه اين روابط بايد در چه حدي باشد، گوش ندادن شخص به دانسته هاي خودش

به نظر شما، خانم... مي توانددوست خوبي برايم باشد؟ به نظر شما، بايد هنوز با او قهر كنم و چهار ماهقهر كم بود؟

منظور شما را درست متوجه نشدم اگه منظورتون قهر يا آشتي با دوستتون هست . اينو خودتون بايد تشخيص بديد من با روحيات شما و دوستتون آشنايي ندارم ولي ميگن ياربد بدتر بود از مار بد
اگه دوست شما بد باشه بايد خيلي مواظب باشيد روي شما تاثير بد نذاره ولي چرا خودتون رو اذيت كنيد و همش بخوايد مراقب باشيد دوستيتون در حد سلام عليك باشه . اگه دوست داشتيد مثال زيرو كه خودم ديدم بخونيد

يكي از دوستاي من ورودي يه سال بعد از ما بود سال اول ماكزيمم ميشد ولي دوستاي خوبي نداشت . افتاده بود تو كار اين جور دوستي ها اصلا واسه درس خوندن حواسش جمع نبود فارغ التحصيل كه شدم ازش پرسيدم سال ديگه تموم ميكني ديدم هنوز درساي سال دومش رو هم پاس نكرده . چرا با خودش و استعدادش بايد اينجوري رفتار كنه

در چنين مواقعي، چگونه بايد رفتار كنم؛ آيابا او كلاً حرف نزنم؟
گفته ميشه اين روابط بايد در حد ضرورت باشه . ولي بعضي ها ماهيتي دارن كه دوست نداريم حتي در ضرورت هم باهاشون رابطه داشته باشيم .
خانم ها در روابطشون نبايد ضعيف باشن . اين روابط بايد با قدرت از طرف خانم ها مدريت بشه .

آيا او را چون برادر دوست داشتن، گناه است؟

بد نيست متوجه باشيم برادر كيه . چرا به شما نگفت بيا تا هميشه دوست باشيم . يه مدت با هم دوست باشيم هر وقت هم آقا حوصله اش سر رفت اون موقع با شما چه برخوردي خواهد داشت

مگه ما ميخوايم با يه همجنس خودمون دوست باشيم بهش ميگيم بيا يه مدت دوست باشيم . يا اينكه دوستي حرمت و قداستي داره كه سعي ميكنيم پشت هم باشيم و همراه هم و اين دوستي رو تقويت كنيم و هميشگي باشه .به هر دو تا معني دوستي دقت كنيد.
درخواست و تقاضاي دوستي براي يك مدت موقت معني سواستفاده رو نميده ?

روابط با جنس مخالف من فكر ميكنم بايد در حد ضرورت باشه و به گونه اي كه هم حرمت و احترام طرف مقابل حفظ بشه و هم مهمتر عزت و كرامت و گرامي بودن خود شخص . البته اگر بعضي ها لياقت داشته باشن بهشون احترام بذاري.

اون سخنراني ها كه گذاشتم واقعا خوبن بيان خيلي راحتي داره و اطلاعات رو خوب بالا ميبره البته اين سخنراني ها همشون يكي بودن اومدن موضوعي جداشون كردن .

شاد و شادمان باشيد

سلام وقت بخير:Sham:

دوست خوبم جواب كامل وعاليتون رو چند بار خوندم خيلي عالي بود،
من كه بهتون گفته بودم اگه شما لطف كنيد وجوابتون رو بنويسد خيلي ها استفاده مي كنن. منتظر نظرتون هستم .

موفق باشيد :Sham:

محب المهدي;43410 نوشت:
...يك روز كه با دوستم از دانشگاه بيرون مي رفتيم، صدايي از پشت سر، توجه مرا جلبكرد؛ كسي من و دوستم

روصدا مي كرد. ما ايستاديم. او نزديك آمد و گفت: خانم!مي خواهم با شما حرفي بزنم. اول كمي عقب‌نشيني

كردم؛ ولي بعد گفتم:بفرماييد. گفت: نمي شه؛ بايد تنها با شما حرف بزنم. كمي از دوستم فاصلهگرفتم و گفتم

بفرماييد. گفت: ببخشيد! مدتي است شما را زير نظر دارم و ازاخلاق شما خيلي خوشم اومده، و دربارة شما كمي هم تحقيق كرده ام. اگر لطفكنيد، مدتي با هم دوست باشيم!

حالم خيلي خراب شد و خيلي سريع با او تنديكردم و بعد از آن، حدود سه ساعت فقط گريه مي كردم و

افسوس مي خوردم كه اوچرا بايد اين حرف را به من بزند؛ مگر من چه كار كرده بودم. دوستم دلداري ام مي داد

و سعي مي كرد آرامم كند. من به دوستم گفتم: برو به اوبگو: خيلي احمقي كه از اين حرف ها مي زني و پس از آن، تصميم گرفتم با اوحرف نزنم و قهر كنم!

... هفته ها و ماه ها گذشت و من هنوز با او قهر بودم؛ ولي در تمام مدت به فكر او و آن جمله اي بودم كه خيلي از پسرها با آن،دخترها را فريب مي دهند.
دوستم چندين بار دفتر و جزوه هايش را به اوداده بود و پيش من خيلي از او تعريف مي كرد. كم كم حس حسادت در من به وجود آمد و حسودي مي كردم كه دوستم با او حرف مي زند؛ ولي من نه! روزها بود كه دوستم مي گفت: «فلاني آن جاست؛ بريم به او سلام كنيم». من مي گفتم: نه، خودت برو؛ من نمي آيم و او مي رفت.
امتحانات پايان ترم، تمام شد ومن و او مجبور بوديم، جز وقت امتحان، همديگر را نبينيم. نمي دانم چگونهشد كه با او سخن گفتم و اين كار، بغض سكوت ميان ما را شكست و او شروع به حرفزدن كرد. خيلي خوشحال بودم كه با او حرف زدم؛ چون دلم به حالش مي سوخت واز يك نظر ناراحت بودم؛ چون ممكن بود دوباره رويش باز شود و حرف هايي كهنبايد بگويد، بر زبان براند.

از شما دوستاي خوبم ،سؤالاتي دارم: آيا اصلاً كار اشتباهي كردم كه با بچه هاي كلاسمان ارتباط برقرار كردم؟ درمسئله اي كه پيش آمد، اشتباهم كجا بود؟
به نظر شما، خانم... مي توانددوست خوبي برايم باشد؟ به نظر شما، بايد هنوز با او قهر كنم و چهار ماهقهر كم بود؟
در چنين مواقعي، چگونه بايد رفتار كنم؛ آيابا او كلاً حرف نزنم؟ آيا او را چون برادر دوست داشتن، گناه است؟ مرا راهنمايي كنيد.

منتظر راهنماييهاي قشنگتون هستم.

دانشگاه محیط درس و تحصیل هست

نه دوستی با جنس مخالف

و بهتر هست برای سخنان درسی خودتون با فرد دیگری مخصوصا که دختر باشه صحبت کنید

بالاخره بین این همه ادم یک دختر هست که کار شمارو راه بندازه

اگر این آقا هم خیلی اسرار داره بیاد خواستگاری

اگرم مرد این کار نیست اون رو به خیر و شما رو به سلامت...

عرض سلام به همه دوستان گرامی

من نظرات دوستان رو خوندم به نظر من درست میگن ولی
اینکه گفتن دلیل نداره به همکلاسیمون سلام کنیم فکر نمیکنم ایده خوبی باشه
میتونیم هم ادب رو رعایت کنیم و هم حریم رو

و دوست گرامی من فکر میکنم واقعا هیچ لزومی نداره که ما با یه جنس مخالف رابطه داشته باشیم
جو کلاس ما خیلی صمیمی هست(البته بین چند تا از دخترا و پسرا)اینا همیشه با هم بودن و در نهایت بینشون به هم خورد و الان تحمل دانشگاه واسشون خیلی سخته چون هر روز باید همدیگرو ببینن و خاطرات بدشون واسشون یاداوری میشه

و یه چیز دیگه این که اگه واقعا هدفشون ازدواج میتونن صبر کنن تا وقتی که رسمی شه چون دوستی قبل از ازدواج دلزدگی طرفین رو قبل از ازدواج و شکشون رو بعد از ازدواج به همراه داره

التماس دعا:Gol:

[=Microsoft Sans Serif]اميرجون سلام وقت بخير
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]ممنونم از اينكه مشاوره دادي و از اين صراحت بيان وصداقت لهجهت خوشمم آمد منتظرت نظرات بعديت هستم .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]فعلا خداحافظ
[=Microsoft Sans Serif]:Sham::Sham::Sham:

سلام دوباره

یه پسری هست با اینکه می دونه من شوهر دارم و باهاش ازدواج كردم به من زنگ می زنه و باهام حرف می زنه در حالی که کار ضروری نداره و اصلا حرف های تحریک آمیز ميزنه وخيلي هم اصرار داره كه با من رابطه برقرار كنه وشوهرم از اين موضوع خبر نداره تو رو خدا كمكم كنيد كه چيكار كنم كه از شر اين آدم خلاص بشم ؟

تسليت محضر مقدس امام زمان (عج) ...محكوم كردن جسارت به قرآن كريم

با عرض سلام
همه مي دونن كه من شيطونم
در سوال اول بايد بگم از ديد من اصلا دوستي چيز بدي نيست ؟ چرا رابطه داشتن با يك خانم غريبه بايد اينقدر در جامعه ما منفور باشه ؟
مگه چه عيبي داره . در اين روزايي كه خيل زياد جوانان موجود است دوستي و آشنايي را نمي توان محدود كرد . حالاشم همه دوستي ها به نتيجه ختم نشه مگه مشكلي داره مارو به خير شما رو به سلامت تموم
« بعضي از دوستان شايد خوششون نياد چون همچنان باور هاي قديمي دارند . اما بايد قبول كرد كه امروز با سي سال پيش فرق داره »

اما در پاسخ به مورد شماره دو
ترجيحا موضوع را با برادر خود در ميان بگذاريد نه با شوهر خود چون مرد ها حرف يكديگر را بهتر مي فهمند .
ثانيا سعي كنيد سيم كارت خود را تعويض كنيد
ثالثا شمارشو وردارين برين مراجع قضايي شكايت كنين
چون اين جور كارا مال آدماي مجرده ، آدم از وقتي متاهل شد ديگه بايد يك سري حريم هايي رو رعايت كنه و براي بقيه نسبت به خودش محدوديت بذاره :Sham:

سلام و درود:Gol:

rassol;47396 نوشت:

همه مي دونن كه من شيطونم

اعوذ بالله من الشیطان رجیم:khandeh!:

rassol;47396 نوشت:

در سوال اول بايد بگم از ديد من اصلا دوستي چيز بدي نيست ؟

ما هم عرض نکردیم بده ولی تا ببینیم طرف مقابلمون کی باشه خوب باشه یا شیطون باشه:khandeh!:

rassol;47396 نوشت:
چرا رابطه داشتن با يك خانم غريبه بايد اينقدر در جامعه ما منفور باشه ؟

شیطان جان خداوند فرموده نکنه باز هم می خوایین از دستور خدا سرپیچی کنید:khandeh!:

rassol;47396 نوشت:
مگه چه عيبي داره . در اين روزايي كه خيل زياد جوانان موجود است دوستي و آشنايي را نمي توان محدود كرد .

آره دوستان شیطان این روزها زیاد شده :khandeh!:بدا به حالشون:Cheshmak:

عیبش اینه که موجب مفسده اس عیبش اینه که خلاف دستور خداست:Narahat:


rassol;47396 نوشت:
حالاشم همه دوستي ها به نتيجه ختم نشه مگه مشكلي داره مارو به خير شما رو به سلامت تموم

همیشه گفتن که شیطون دوست خوبی نیست و آدم و موقعی که بهش نیاز داره رها می کنه:khandeh!:

شما تشریف می برید دنبال زندگیتون ولی اون خانم چی که یک عمر باید تقاص این دوستی رو بده:Narahat:


rassol;47396 نوشت:

« بعضي از دوستان شايد خوششون نياد چون همچنان باور هاي قديمي دارند .

باور های قدیمی نداریم باور های خدایی داریم :khandeh!:شیطون هم که با این باور ها مخالفه:khandeh!:


rassol;47396 نوشت:
اما بايد قبول كرد كه امروز با سي سال پيش فرق داره »

نه فرقی نکرده؟

انسان همون انسانه ! خدا همون خداست ! شیطون همون شیطونه! و دستورات خدا هم همونهایی است که سی سال پیش بود!

یا علی

rassol;47396 نوشت:
با عرض سلام
همه مي دونن كه من شيطونم
در سوال اول بايد بگم از ديد من اصلا دوستي چيز بدي نيست ؟ چرا رابطه داشتن با يك خانم غريبه بايد اينقدر در جامعه ما منفور باشه ؟
مگه چه عيبي داره . در اين روزايي كه خيل زياد جوانان موجود است دوستي و آشنايي را نمي توان محدود كرد . حالاشم همه دوستي ها به نتيجه ختم نشه مگه مشكلي داره مارو به خير شما رو به سلامت تموم
« بعضي از دوستان شايد خوششون نياد چون همچنان باور هاي قديمي دارند . اما بايد قبول كرد كه امروز با سي سال پيش فرق داره »

سلام به شما
اول یه چیزی بپرسم؟!

واقعا این عقاید واقعیتونه یا همیشه میخواید ساز مخالف بزنید؟!!!!!!!!!!!!!!!!!:Gig:

اخه اقای محترم مگه دخترای مردم بازیچه هستن که یه مدت باهاشون بگردیدو بعد بگید مارو به خیر و شما رو به سلامت واقعا باعث تاسف اگه واقعا راهکارتون این باشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اخه فکر کنید اون دختره مثه خواهر شماس بازم این کارا رو حاضرید انجام بدید؟!

سوره یس:

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۶۰﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست (۶۰)

وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (۶۱)

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾
و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقل نمى‏كرديد (۶۲)

در ضمن، با سی سال پیش که هیچی، با 1400 سال پیش هم فرقی نکرده. قوانین الهی ثابتند، و قرآن مال تمام زمانها و مکانهاست.

یا حق

rassol;47397 نوشت:
ترجيحا موضوع را با برادر خود در ميان بگذاريد نه با شوهر خود چون مرد ها حرف يكديگر را بهتر مي فهمند .

یعنی میگین شوهرشون مرد نیستند؟! . . :Gig:

من نمی دونم چرا هر وقت توی این تاپیک مطلب تایپ می کنم مطلبم همش می پره!

یک هدف از دوستی اینه که آدما تنها نباشن
اما دوستی دو جنس مخالف توجیهی برا ما مسلمونا نداره چون به غیر این معتقدیم
در ضمن راههای صحیح بودن این دو جنس هم تعریف و مشخصه
بگذریم از کسانی که خدشون رو با این توجیه کردن که زمان گذشته و شرایط تغییر کرده در حالی که واقعا انسان فطرتا" خواهان سعادت و خوبیه

اگر اب و اتیش تونستن با هم دوست بشن شما هم دوست بشین ایناحربه های پسرهای حرفه ایه اگر واقعا قصدش خیره باید ازراهش بیاد ازاین ادم وامثال اون بشدت فرار کنین اگر ابروتونو دوست دارین

ماه بانو;55434 نوشت:
یا اینکه شما راوی سوالات مردم هستید ببخشیدا این سوال رو کردم چون واقعا ذهنم رو مشغول کرده

من يه طلبه ساده واگه خدا قبول كنه مبلغ ديني ام .و چون با نوجونا وجوونا خيلي سرو كار دارم واز طرفي اعتمادي كه به بچه هاي گفتگوي ديني دارم ازشون كمك مي گيرم.

^^^^^ با سلام و تشکر

واقعا شرمنده ام من متوجه این موضوع نشدم که شما سوالات جوونا و نوجوونای اطراف تون رو اینجا مطرح می کنید


امیدوارم در سایه توجهات امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف موفق و موید باشید . :Gol: :Gol: :Gol:

التماس دعا

t4h9r1;43459 نوشت:
يه تعداد سخنراني اينجا هست به ضوع تاپيك ربط داره . اگه خواستيد خلاصه بعضي هاشون رو بگم ولي آدم خودش گوش بده چيز ديگه است http://golezahra.mihanblog.com/post/178

سلام به همگي مخصوصا دوست خوبم t4h9r1لطف كردين از لينكي كه گذاشته بودين خيلي استفاده كردم.

دل ادم اگر يه چيزيو بخاد نميشه كاريش كرد يعني هرچي بگي فايده نداره بايد يه بلايي سر اين دل اورد و درستش كرد تا بدتر نشده

ازاداندیش;58009 نوشت:
دل ادم اگر يه چيزيو بخاد نميشه كاريش كرد يعني هرچي بگي فايده نداره بايد يه بلايي سر اين دل اورد و درستش كرد تا بدتر نشده

سلام چه بلايي رو بايد به سرش بياريم؟

ازاداندیش;58009 نوشت:
دل ادم اگر يه چيزيو بخاد نميشه كاريش كرد يعني هرچي بگي فايده نداره بايد يه بلايي سر اين دل اورد و درستش كرد تا بدتر نشده

نباید بلایی سرش آورد،اگه تشخیص میدین خواستش درست و بجا نیست فقط توجه نکنید.دل آدمیزاد خیلی حساسه

arshyan;58135 نوشت:
دل ادم اگر يه چيزيو بخاد نميشه كاريش كرد يعني هرچي بگي فايده نداره بايد يه بلايي سر اين دل اورد و درستش كرد تا بدتر نشده

سلام 100تا سلام 1300تا سلام :Mohabbat:دل آدم جاي فهميدن عشقه نه اينكه به هر كي اعتماد كنه وهرروز يكي رو دوست داشته باشه.مگه نه؟

گناه نیست ولی آیا به پسرا میشه اعتماد کرد که دل آدم رو بازیچه ی خودشون نکنند؟
من میگم تحت نظارت خانواده خیلی بهتره

موضوع قفل شده است