مشاوره های کشکی(کباب کردن به جای ثواب)

نکته دوم خودم را با مثال دیگر بیان می کنم.
فکر کنید تو میدان مینی قرار دارید ولی اطلاع ندارید که این جا مین هست؟
چه می کنید؟ احتیاط؟ نه چون خیال و واهمه و ترسی نداری.
اما تصور کنید جایی هستید به شما می گویند این جا مراقب باشید احتمالا یک مین هست اما نمی دانیم کجاست.
اینجا چه می کنید باز هم بی خیال هستید. نه این جا احتیاط شرط عقل است.
در مشاوره افرادی که تخصص دارند مانند فردی عمل می کنند که گویی در میدان مین هستند با این که تخصص دارند هر حرفی نمی زنند و هر تکنیکی را تجویز نمی کنند.
اما افرادی که تخصص ندارند در واقع مثل کسی هستند که نمی دانند میدان مین هست. بنابراین قدرت مانورشان بیشتر است.
مشاوره یک امر واقعا تخصصی است.
امروزه مشاوره پرستیژ دارد ولی همکاران مشاورم اذعان دارند که مشاوره یک مهارت، هنر و یکی از پر مشقت ترین کارها است. نمی توان گتره ای و فله ای اقدام کرد.

هشدار به دوستان روحانی
همان گونه که در عمل می دانیدو می دانیم. امروزه مردم از شما استقبال زیادی می کنند به خاطر خدا به شما اعتماد دارند (نه خودتان) و چه خوب است ما هم خدایی باشیم تا مردم آدرس را درست آمده باشند.
یک تجربه تلخ از نمایشگاه قرآنی
امروز یکی از آشنایان کمی صبح با شوهرش رابطه اش شکر آب شده بود با هماهنگی به نمایشگاه قرآن رفته تا با مشاوره مشکلش را حل کند.اما مشاور محترم او را نسبت به زندگی اش سرد کرده بود تا حدی که حرف از طلاق می زند. مشاوره اگر مشاور باشد می داند که در مشاوره زن و شوهر نمی توان مشاوره ای جدی بدون لحاظ حرف دو طرف داد. وقتی با او صحبت کردم گفت مشاور چنین گفت:
گفتم همین که او بدون شنیدن سخنان شوهرت او را محکوم کرده مشخص می شود که او یا مشاور نیست یا مشاور تازه کار است. البته شما اگر دلسوز زندگی خود هستید همین گونه که برای عمل جراحی به هر جراح اعتماد نمی کنید در این جا هم نباید به هر مشاوری بدون توجه به مهارتش اعتماد کنید.

مشاوره مفهومی کلی
مشاوره مفهومی کلی است و دایره وسیعی را پوشش می دهد
از مشاور املاک گرفته تا مشاوره حقوقی و....
در مشاوره های غیرتخصصی خانوادگی دو ضعف وجود دارد
1- ضعف از مراجع که به هرکسی اعتماد می کند.
2- ضعف از مشاور که حیطه مشاوره خود را مشخص نمی کند.

خبر خوش
امروزه روحانیون زیادی با اصول و فنون مشاوره ای آشنایی دارند.
یک گروه: مشاوره را به شکل تخصصی پیگیری می کنند و در این رشته تخصص دارند.
گروه دیگر: به عنوان برنامه های فوق برنامه با اصول و فنون کلی آشنا می شوند تا جایی که می توانند کمک کنند آن جا که نمی توانند ارجاع دهند.
بله
راهنمایی،
مشاوره
و روان درمانی
سه حیطه مختلف است.
گروه دوم باید به راهنمایی بپردازند نه بیشتر.
وقتی کار غیر تخصصی می شود ممکن است به جای ثواب کردن کباب کنیم.

نمونه تلخ
خانم جلسه ای یک کتاب حوزوی هم نخوانده بود. که این هم یک بلا است چون اغلب مردم ما تخصص انگار براشون زیاد مهم نیست به هارت و پورت بیش از تخصص گرایش دارند.
بگذریم
این خانم
به یک فرد افسرده تجوز کرده است برای رفع افسردگی ازدواج کن تا خوب شوی چون قرآن گفته ازدواج برای آرامش است.
باید بگوییم نیک ذکری برزبان آورده است لیک سوراخ دعا گم کرده است.
حاصل این مشاوره ها جدایی، کودک آزاری، مشاجره و....افسردگی است.

حتما هنگام مشاوره های جدی (خانودگی، اختلالات روانی، مشکلات رفتاری کودکان، تحصیلی، و.. ) از افرادی کمک بگیرید که تخصص دارند( ت خ ص ص).

مشاور قبلی هیچی بارش نبود
از یک سو هم دقت کنید
در مسایلی که دو طرفی است حرف دو طرف را بشنوید و بعد ارزیابی کنید. ممکن است افرادی هم به شما بگویند مشاور مثلا به من چنین و چنان گفت که غیر منطقی است.یا اصلا چیزی حالیش نبود
مشکل ما در این مواقع اغلب این است که در چاه سخنان یک نفر گیر می کنیم. و سخنان طرف مقابل را نادیده می گیریم.
مشت نمونه خروار
در مشاوره زیاد پیش می آید که افرادی می گویند پیش فلان مشاور رفتم ولی هیچی حالیش نبود.
اغلب این موارد برای این است که
انتظارات از مشاور صحیح نیست. بسیاری از مراجعان فکر می کنند اتاق مشاوره جعبه جادویی است دوست دارند بروند و مشاور با اجی مجی و...او را متحول کند و خود یک گام هم برندارد یا تمایل دارند مشاور سخنان او را تأیید کند وگرنه مشاور خوب نیست.