آیا عدالت برای فقط یک عصر است؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا عدالت برای فقط یک عصر است؟

سالهاست که استکبار ، ظلم و ستم سراسر دنیا را فرا گرفته... سالهاست امثال هیتلر دنیا رو به خاک و خون کشیدند.. آیا دخترکان معصوم و بی گناه فلسطین عراق و افغانستان نیازی به عدالت ندارند... آیا شش میلیون کشته در لهستان که توسط هیتلر انجام شد نیاز به عدالت نداشتند؟

امام عصر ما پس از ظهور نه سال حکومت می کنند( بر طبق دانسته های من )... آیا این عدالت است که این همه انسان در ورای تاریخ با ظلم و بیپچارگی بروند و فقط یک عصر و یک نسل از وجود عدالت لذت ببرند؟

این خود بی عدالتی است...!

ممنون میشم پاسخ اینجانب رو بدهید.

daneshjoo65;41566 نوشت:
سالهاست که استکبار ، ظلم و ستم سراسر دنیا را فرا گرفته... سالهاست امثال هیتلر دنیا رو به خاک و خون کشیدند.. آیا دخترکان معصوم و بی گناه فلسطین عراق و افغانستان نیازی به عدالت ندارند... آیا شش میلیون کشته در لهستان که توسط هیتلر انجام شد نیاز به عدالت نداشتند؟ امام عصر ما پس از ظهور نه سال حکومت می کنند( بر طبق دانسته های من )... آیا این عدالت است که این همه انسان در ورای تاریخ با ظلم و بیپچارگی بروند و فقط یک عصر و یک نسل از وجود عدالت لذت ببرند؟ این خود بی عدالتی است...!

با سلام

بزرگوار اين سوال از جهات متعددي قابل بررسي است و پاسخ گويي

بنده از جايي شروع مي كنم با كمك شما و ادامه سوالات ان شاء الله به جايي برسيم

فرموده ايد سالهاست كه ظلم وستم همه جا را فرا گرفته است و استكبار در دنيا حكومت مي كند و هر كاري دلش مي خواهد مي كند

جناب دانشجو

هر ظلمي دو صورت دارد : ظالم و مظلوم

ظالم كسي است كه ظلم مي كند و مظلوم كسي است كه مورد ظلم واقع مي شود و به عبارتي ظلم را مي پذيرد

حال سوال؟؟
مظلوم چرا ظلم را مي پذيرد؟؟ چرا در مقابل ظلم نمي ايستد و در مقابل ظالم قد علم نمي كند؟؟
مگر مردم اين مرزو بوم مورد ظلم واقع نمي شدند و مظلوم نبودند ؟؟؟
مگر حالا همين مردم مورد ظلم واقع نمي شوند ؟؟

مسلم است كه بله
ولي با اين همه ظلم هايي كه بر اين مردم مي شود اگر اين مردم ظلم را قبول مي گردند و مقاومت نمي كردند باز هم عدالت خداوند و امام زمان(عج) زير سوال بود؟؟؟

بايد از مردماني كه ظلم را قبول مي كنند پرسيد كه چرا در مقابل اين ظالم قيام نمي كنيد؟؟؟
بله در مقايل ظلم ايستادن سختي دارد و كشته شدن دارد و اسارت دارد و............

مردمي كه در پي اسايش خود باشند و با سختي ها مبارزه نكنند مورد ظلم واقع مي شوند و شايد هم نشوند ولي وقتي كه ديدند ظالمي در صدد تجاوز است بايد در مقابل ظلم قد علم كنند و مبارزه كنند و بايستند

شايد بفرماييد انها كه دين ندارند و امام حسين (ع) ندارند و .....؟؟؟

در جواب مي گوييم كه عدالت و ظلم فطرتا درانسانها نهادينه شده است و اين نياز به دين ندارد

هرچند دين راه را مشخص مي كند و مسير را نزديكتر مي كند و اهداف را معين ميكند و راه را باز مي كند و برنامه مي دهد و هدف گذاري مي كند و ...........

ولي افراد بي دين هم مي توانند با لبيك گفتن به نداي فطرت از زير سيطره ظلم بيرون ايند


نظرات خود را بفرماييد تا ادامه مطالب

طاها;41573 نوشت:
حال سوال؟؟ مظلوم چرا ظلم را مي پذيرد؟؟ چرا در مقابل ظلم نمي ايستد و در مقابل ظالم قد علم نمي كند؟؟ مگر مردم اين مرزو بوم مورد ظلم واقع نمي شدند و مظلوم نبودند ؟؟؟ مگر حالا همين مردم مورد ظلم واقع نمي شوند ؟؟ مسلم است كه بله ولي با اين همه ظلم هايي كه بر اين مردم مي شود اگر اين مردم ظلم را قبول مي گردند و مقاومت نمي كردند باز هم عدالت خداوند و امام زمان(عج) زير سوال بود؟؟؟

سلام و درود بر طاهای گرامی

حق را باید مظلوم از ظالم بگیرد این صحیح است.
در زمان ظهور این حق ستانی توسط امامی صورت می گیرد که از جانب خدا آمده و انواع نیروهای الهی با او همراهند.
مثلا لشگر سفیانی که می اید 2 لشگر حامیان امام زمان را شکست می دهد در نزدیک حجاز در زمین فرو می رود.

این نیروهای الهی اگر الان هم حامی مظلوم باشد ظالم سرنگون است.

چرا در آن زمان بخصوص ظالم و مظلوم که مقوله ایست در همه ادوار
آنقدر اهمیت می یابد.

فرقی هست بین مظلوم این دورانها با مظلوم آن دوران ؟

یاحق

bina88;41578 نوشت:
چرا در آن زمان بخصوص ظالم و مظلوم که مقوله ایست در همه ادوار
آنقدر اهمیت می یابد.

فرقی هست بین مظلوم این دورانها با مظلوم آن دوران ؟

بر طبق حرف های آقا/خانم طاها و جناب بینا حضور حضرت ولی عصر برای نبرد نهایی است؟ یعنی جنگ بزرگی در پیش است و او از آن جنگ به طرفداری از عدالت بر می خیزد؟ جنگی بزرگ تر از جنگ های جهانی و کشته شده های آنها؟

اگر مظلوم نیازمند طرفداری و احقاق حق دارد این مسئله ای برای تمام دوران هست... فرض ما مظلومی است که خودش توانایی دفاع از خودش را ندارد... مهدی ها نیاز هستند در همه اعصار... چرا فقط بعد از چندین هزار سال فقط در یک برهه نه ساله حضرت می آیند؟
نه سال عدالت برای بشریت کافی است؟! تمام عمر را در انتظار منجی بگذرانیم و بمیریم و او می آید و او می آید....

به به قول نظریه جناب بینا تفاوتی می کند مگر مظلومان هر نسلی با هم؟ نسل بعد از ما مظلوم تر از نسل ما هستند؟که حضرت برای آنها قیام می کنند؟
با تشکر.

bina88;41578 نوشت:
چرا در آن زمان بخصوص ظالم و مظلوم که مقوله ایست در همه ادوار آنقدر اهمیت می یابد. فرقی هست بین مظلوم این دورانها با مظلوم آن دوران ؟


با سلام

نمي دانم منظورتان از اين كه ظالم و مظلوم اهميت مي يابد چيست؟؟

اصلا فلسفه وجودي امام عادل اين است كه عدالت در جامعه پياده شود و ظلم زماني برچيده مي شود كه عدالت در جهان رواج يابد

با گسترده شدن عدالت در جامعه زمينه ها براي پيشرفت افراد جامعه هم فراهم ميشود و انسانها به تعالي مي رسند

همه قبول دارند كه بزرگترين مشكل بشريت امروز اين است كه در جامعه عدالت نيست اكر فردي بخواهد در مسند حكومت نشيند براي تبليغ هم كه شده از ستاندن حق مظلوم در جامعه سخن خواهد گفت
پس عدالت به اين اندازه ارزش و اعتبار دارد و با امدن عدالت هم ظلم برچيده مي شود

پس با اين حساب مقوله اصلي در حكومت حضرت رساند مردم به حق خود است و اين يعني اجراي عدالت واقعي
با اين حساب ظلم و ظالم فرقي با هم ندارند
فقط در ان زمان مقوله اصلي برچيدن ظلم خواهد بود واجراي عدالت

daneshjoo65;41771 نوشت:
بر طبق حرف های آقا/خانم طاها و جناب بینا حضور حضرت ولی عصر برای نبرد نهایی است؟ یعنی جنگ بزرگی در پیش است و او از آن جنگ به طرفداری از عدالت بر می خیزد؟ جنگی بزرگ تر از جنگ های جهانی و کشته شده های آنها؟ اگر مظلوم نیازمند طرفداری و احقاق حق دارد این مسئله ای برای تمام دوران هست... فرض ما مظلومی است که خودش توانایی دفاع از خودش را ندارد... مهدی ها نیاز هستند در همه اعصار... چرا فقط بعد از چندین هزار سال فقط در یک برهه نه ساله حضرت می آیند؟ نه سال عدالت برای بشریت کافی است؟! تمام عمر را در انتظار منجی بگذرانیم و بمیریم و او می آید و او می آید....

با سلام

ببينيد بزرگوار

اين مساله اي است كه نمي توان با ديدن يك طرف ان در موردش قضاوت كرد

مساله مهدويت و امامت و عدالت و اجراي قوانين اسلام سخت به هم پيوند خورده اند كه نمي توان بدون در نظر گرفتن يكي در مورد ديگري سخن گفت

مهدويت تاريخ دارد و اين كه چرا امامان ما در راس حكومت نبودند و نتوانستند در راس حكومت اسلامي قرار بگيرند؟؟ و چرا ايشان كنار گذاشته شدند؟؟

مهدويت امامت است و اين كه منتخب و منتصب و نماينده خدا در بين مردم بود و مجري واقعي قوانين اسلام بدون اشتباه و بدون كم وكاست ، چه شد كه چنين فردي در راس حكومت قرار نگرفت؟؟

مهدويت با ظلمهايي كه در اين هزار و اندي سال بر امامان قبلي و مردم و مسلمين وكساني كه خواهان اجراي قوانين اسلام هستند گره خورده است
چرا در اين همه سال كساني كه خواهان اجراي قوانين اسلام بودند و دم از امامت و اسلام ناب مي زدند مورد هجوم شديد ترين تهاجمات قرار مي گرفتند؟؟

چرا هر كسي در عالم خواهان عدالت بوده است و خواسته با ظلم مبارزه كند مورد شكنجه قرار گرفته است؟؟
و..............

دانشجوي عزيز

نمي شود و نمي توانيم بدون در نظر گرفتن گذشته از اينده سخن بگوييم اين سوالات بايد حل شود اين مطالب بايد تبين شود
جواب مطالب شما در لابلاي اين مطالب بدست مي ايد

daneshjoo65;41566 نوشت:
سالهاست که استکبار ، ظلم و ستم سراسر دنیا را فرا گرفته... سالهاست امثال هیتلر دنیا رو به خاک و خون کشیدند.. آیا دخترکان معصوم و بی گناه فلسطین عراق و افغانستان نیازی به عدالت ندارند... آیا شش میلیون کشته در لهستان که توسط هیتلر انجام شد نیاز به عدالت نداشتند؟

امام عصر ما پس از ظهور نه سال حکومت می کنند( بر طبق دانسته های من )... آیا این عدالت است که این همه انسان در ورای تاریخ با ظلم و بیپچارگی بروند و فقط یک عصر و یک نسل از وجود عدالت لذت ببرند؟

این خود بی عدالتی است...!

ممنون میشم پاسخ اینجانب رو بدهید.

کجای کاری عزیز من

مگر نمی دونی حضرات پیغمبر علی وحسین وفرزندان او رجعت کرده و هر کدام ده ها هزار سال برای اجرای داد گری حکومت می کنند ؟؟ امام حسین 50 هزار سال و علی هم 44 هزار سال حکومت می کنند
علاوه بر این امام زمان هم بعد از اینکه چند سال معدود حکومت کرد فوت می کنه ولی بعد از چند سال دوباره زنده میشه و حکومت می کنه چند هزار سال !!

اینهم نشانی : :Sham:

طاها;41805 نوشت:
مهدويت با ظلمهايي كه در اين هزار و اندي سال بر امامان قبلي و مردم و مسلمين وكساني كه خواهان اجراي قوانين اسلام هستند گره خورده است
چرا در اين همه سال كساني كه خواهان اجراي قوانين اسلام بودند و دم از امامت و اسلام ناب مي زدند مورد هجوم شديد ترين تهاجمات قرار مي گرفتند؟؟

اصلا برای چی زندگی می کنیم؟ اصلا دین برای چه آمده است؟ اگر به این سوالات پایه ای فکر کنیم بهتر می توانید متن سوال بنده رو درک کنید...
مگر نه این است که دین خدا آمده است که راه درست زندگی کردن را به ما یاد دهد و مگر نه این است که هادیان او من جمله پیامبران وامامان آمده اند تا عدالت گسترانی کنند و اجرای عدالت و اسلام ناب باقی بماند...

اما چه شد؟ یک دفعه بعد از یازده امام معصوم همه چیز متوقف شد! و یکی از ائمه مدت هزارو خورده ای سال از نظر ها غائب شده اند... اصل سوال من کاری به زمان رجعت و ظهور حضرت ندارد... اصل سوال این است که ما چه گناهی کرده ایم که در این فاصله زمانی به دنیا آمده ایم؟

ما چه گناهی کرده ایم که باید اسیر توهمات دینی برخی افراد باشیم؟! چه گناهی کرده ایم که از حضور عدالت خواهی مهدی بی بهره ایم... چرا ما نباید ایشان را در حضور داشته باشیم؟! مگر چند سال عمر می کنیم؟ عدالت برای یک نسل یا نسل های بعد ازمن نیست ... اسلام ناب برای نسل های بعد از من نیست...

من می خواهم در همین نسل به اسلام راستین دست پیدا کنم... در همین عصری که هستم جواب دانسته های دینی ام را از خود حضرتش بپرسم... این سوال من است... عدالت فقط برای یک عصر و یک نسل نیست .. عدالت برای همه عصر هاست... این خود بی عدالتی است...

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَمَانٍ التَّمَّارِ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع جُلُوساً فَقَالَ لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ
اصول كافى جلد 2 صفحه 132 رواية 1

يمان تمار گويد: خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بوديم ، به ما فرمود: همانا صاحب الامر را غيبتى است ، هر كه در آنزمان دينش را نگه دارد مانند كسى است كه درخت خارقتاد را با دست بتراشد ((3)) سپس فرمود: اينچنين و با اشاره دست مجسم فرمود كداميك از شما ميتواند خار آن درخت را بدستش نگهدارد، سپس لختى سربزير انداخت و باز فرمود: همانا صاحب الامر را غيبتى است ، هر بنده ئى بايد از خدا پروا كند، و بدين خود بچسبد.

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عِيسَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِى أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلُكُمْ عَنْهَا أَحَدٌ يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُكُمْ وَ أَجْدَادُكُمْ دِيناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوهُ قَالَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِى مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ عُقُولُكُمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلَامُكُمْ تَضِيقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَكِنْ إِنْ تَعِيشُوا فَسَوْفَ تُدْرِكُونَهُ
اصول كافى جلد 2 صفحه 132 روايت 2

على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر عليه السلام نقل كند كه فرمود: هرگاه پنجمين فرزند هفتمين ناپديد شود ((4)) خدا را، خدا را، نسبت بدينتان مواظب باشيد، مبادا كسى شما را از دينتان جدا كند، پسر جان ((5)) ناچار صاحب الامر غيبتى كند كه معتقدين بامامت هم از آن برگردند، همانا امر غيبت يك آزمايشى است از جانب خداى عزوجل كه خلقش را بوسيله آن بيازمايد، اگر پدران و اجداد شما (امامان و پيغمبران پيشين ) دينى درست تر از اين دين سراغ داشتند، از آن پيروى ميكردند (پس اگر ديگران بواسطه طول غيبت امام از دين برگشتند شما ثابت و پا برجا باشيد) من عرضركردم : آقاى من ! پنجمين فرزند هفتمين كيست ؟ فرمود. پسر جان ! عقل شما از درك آن كوچكتر و مغز شما از گنجايش آن تنگتر است ولى اگر زنده باشيد بدان خواهيد رسيد.

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِى نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُسَاوِرِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ التَّنْوِيهَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَتُمَحَّصُنَّ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ قُتِلَ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَتُكْفَؤُنَّ كَمَا تُكْفَأُ السُّفُنُ فِى أَمْوَاجِ الْبَحْرِ فَلَا يَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ وَ كَتَبَ فِى قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشْتَبِهَةً لَا يُدْرَى أَيٌّ مِنْ أَيٍّ قَالَ فَبَكَيْتُ ثُمَّ قُلْتُ فَكَيْفَ نَصْنَعُ قَالَ فَنَظَرَ إِلَى شَمْسٍ دَاخِلَةٍ فِى الصُّفَّةِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأَمْرُنَا أَبْيَنُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ
اصول كافى جلد 2 صفحه 133 روايت 3

مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود: بپرهيزيد از شهرت دادن و فاش كردن (خصوصيات امر امام دوازدهم عليه السلام ) همانا بخدا كه امام شما سالهاى سال از روزگار اين جهان غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كه بگويند: امام مرد، كشته شد، بكدام دره افتاد ولى ديده اهل ايمان بر او اشك بارد، و شما مانند كشتيهاى گرفتار امواج دريا متزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست ، جز براى كسى كه خدا از او پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و بوسيله روحى از جانب خود تقويتش ‍ نموده ، همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد كه هيچ يك از ديگرى تشخيص داده نشود (حق از باطل شناخته نشود).
مفضل گويد: من گريستم و عرضكردم : پس ما چكنيم ؟ حضرت بشعاعى از خورشيد كه در ايوان تابيده بود اشاره كرد و فرمود: اى ابا عبداللّه : اين آفتابرا ميبينى ؟ عرضكردم : آرى ، فرمود: بخدا امر ما از اين آفتاب روشنتر است (يعنى علوم و معجزات و اخلاق و كمالات امام زمان عليه السلام براى راهنمائى مردم بحق از آفتاب روشن تر است ).

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ
اصول كافى جلد 2 صفحه 197 روايت 1
زراره گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: امامت را بشناس ، زيرا هرگاه امامت را شناختى تقدم يا تاءخر اين امر زيانت ندهد

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَقَالَ يَا فُضَيْلُ اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِى عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ قَالَ وَ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص
اصول كافى جلد 2 صفحه 197 روايت 2

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق عليه السلام درباره قول خدايتعالى ((روزيكه هر دسته از مردم را بامامشان مى خوانيم 71 سوره 17 )) پرسيدم . فرمود: اى فضيل ! تو امامت را بشناس ، زيرا هرگاه امامت را شناختى تقدم يا تاءخر اين امر زيانت ندهد، كسيكه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر بميرد، مانند كسى است كه در لشكر آنحضرت بوده است ، نه بلكه مانند كسيكه زير پرچم آنحضرت نشسته باشد. در اينجا يكى از اصحابش گفت : مانند كسى است كه در ركاب رسولخدا صلى اللّه عليه وآله شهيد شده باشد.

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى الْفَرَجُ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ وَ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ فَقَدْ فُرِّجَ عَنْهُ لِانْتِظَارِهِ
اصول كافى جلد 2 صفحه 198 روايت 3

ابوبصير گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم : قربانت گردم ، كى فرج و گشايش باشد؟ فرمود اى ابا بصير! تو هم از جمله دنيا خواهانى ؟ كسى كه اين امر را بشناسد، براى او بواسطه انتظارش فرج حاصل شده .

الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَلَوِيُّ عَنْ سَهْلِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَلَّا يَمُوتَ فِى وَسَطِ فُسْطَاطِ الْمَهْدِيِّ وَ عَسْكَرِهِ
اصول كافى جلد 2 صفحه 198 روايت 6

امام باقر عليه السلام فرمود: براى كسيكه در انتظار امر (فرج و ظهور) ما مرده است زيانى نيست (چه زيانى است ) كه در ميان خيمه حضرت مهدى و در ميان قشون او نمرده باشد.

روایاتی تأمل برانگیز. حالا ما از کجا امام را بشناسیم؟ از کجا به دین راستین دست پیدا کنیم؟

عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ النّمَيْرِيّ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى إِنّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلّتِي هِيَ أَقْوَمُ قَالَ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 314 روايه: 2

امام صادق عليه السلام راجع بقول خدايتعالى (9 سوره 17) (همانا اين قرآن بدانچه استوارتر است، راهنمائى كند) فرمود: بسوى امام راهنمائى مى‏كند.

علم قرآن از کجا بیاوریم؟ چگونه قرآن را درک کنیم؟ سوره 75:

لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حركت مده (۱۶)

إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
چرا كه جمع‏كردن و خواندن آن بر عهده ماست (۱۷)

فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
پس هر گاه آن را خوانديم از خواندن آن پيروى كن (۱۸)

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس بیان و توضيح آن نيز بر عهده ماست (۱۹)

پس (سوره 73):

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۱۹﴾
قطعا اين [آيات] اندرزى است تا هر كه بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پيش گيرد (۱۹)

سوره 76:

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿۲۹﴾
اين [آيات] پندنامه‏اى است تا هر كه خواهد راهی به سوی پروردگار خود پيش گيرد (۲۹)

آیت الله بهجت (ره) سخنانی پر مغز در این باب دارند:

«اگر مساله امام شناسی بالا رود ، خداشناسی هم بالا می رود ؛ زیرا چه آیتی بالاتر از امام (ع) ؟ امام آینه ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می دهد.»
در محضر بهجت ج 1 ص 41

«چقدر بگوییم که حضرت صاحب عج در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!»
آیت الله بهجت (ره)

اگر خالصانه به دنبال دین راستین باشیم، نیازی به مفسر تراشی (فضولی در تأویل آیات) نیست، چرا که:

[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]«اگر کسی اهلیت داشته باشد ؛ یعنی طالب معرفت باشد و در طلب ، جدیت و خلوص داشته باشد ، در و دیوار به اذن خداوند معلمش خواهند بود ؛ وگرنه سخن پیغمبر ([=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]ص) [=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]هم در او اثر نخواهد کرد چنانکه در ابوجهل اثر نکرد.»
[=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]در محضر بهجت ج[=times new roman]1 [=times new roman (arabic)][=times new roman (arabic)]ص [=times new roman]22

ما وارد این راه بشویم، دست از هوای نفس برداریم، به دانسته های خودمان درباره قرآن و دین عمل بکنیم، علمی که نداریم به ما داده می شود، شده به واسطه نگاه کردن به یک تکه سنگ.

خداوند همه طالبان حقیقت را به صراط مستقیم هدایت کند. :Gol:
التماس دعا
یا حق

ممنون از پاسخگویی مفصل جناب "بی نام" و وقت گذاشتن ایشون در این رابطه... اما خواهشا جوابی مستقیم به این شبهه به من بدهید... مدت هاست که شبهاتی از این دست، سراسر تفکرات من و افراد دور و بر من را فراگرفته است...

نقل قول:
ممنون از پاسخگویی مفصل جناب "بی نام" و وقت گذاشتن ایشون در این رابطه... اما خواهشا جوابی مستقیم به این شبهه به من بدهید... مدت هاست که شبهاتی از این دست، سراسر تفکرات من و افراد دور و بر من را فراگرفته است...

با سلام خدمت دوست عزیز، خواهش می کنم. :Gol:

من در واقع سعی کردم راهی را نشان دهم که تمام شبهات را برطرف می کند، و علم یقینی به همراه دارد. تنها راه برای برطرف کردن حقیقی شبهات این است که قدم به این راه گذاشته شود. چرا که حتی اگر شبهه ای هم به غیر از این راه برطرف شود، خیلی زود شبهه ای دیگر پدید می آید، و این روند آنقدر ادامه دارد تا بالاخره شبهاتی ایجاد می شوند که با منطق و استدلال قابل حل نیستند، و چه بسا ایمان فرد را به نابودی بکشانند.

البته منظور من این نیست که تحقیق درباره پاسخهای عقلانی شبهات کار بدی باشد. ولی کافی نیست، سلوک عملی با نیت خالص هم باید به موازات آن انجام شود، تا خداوند ما را به پاسخ حقیقی شبهات هدایت کند. انشاالله

در رابطه با پاسخ مستقیم برای این شبهه باید گفت که در جهان هیچ ظلمی اتفاق نمی افتد که بی پاسخ بماند، چون خداوند سریع الحساب است. لطفاً به این روایت دقت کنید:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْحَنَّاطِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى يَعْفُورٍ قَالَ شَكَوْتُ إِلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ كَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِى يَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِى الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيضِ
اصول كافى ج : 3 ص : 354 رواية :15

عبد الله بن ابى يعفور كه هميشه بيماربود گويد: از دردهائيكه بمن ميرسد بامام امام صادق (ع ) شكايت كردم ، حضرت بمن فرمود: اى عبدالله اگر مؤ من پاداشى را كه براى مصيبتها دارد بداند، آرزو ميكند كه او را با مقراضها تكه تكه كنند.

البته این روایت به این معنا نیست که ما دست روی دست بگذاریم و اجازه دهیم دیگران به ما ظلم کنند، چون در اسلام صراحتاً دعوت به مبارزه با ظالم شده است (و این امر از واجبات است). ولی مصیبتهایی که در این راه به ما می رسند، در حقیقت نعمتند. لطفاً به این آیات دقت کنید:

سوره 10:

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿۴۵﴾
و روزى كه آنان را گرد مى‏آورد گويى جز به اندازه ساعتى از روز درنگ نكرده‏اند با هم اظهار آشنايى مى‏كنند قطعا كسانى كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت] راه نيافتند (۴۵)

سوره 46:

فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۳۵﴾
پس همان گونه كه پيامبران نستوه صبر كردند صبر كن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده روزى كه آنچه را وعده داده مى‏شوند بنگرند گويى كه آنان جز ساعتى از روز را [در دنيا] نمانده‏اند [اين] ابلاغى است پس آيا جز مردم نافرمان هلاكت‏ خواهند يافت (۳۵)

سوره 55:

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ ﴿۵۵﴾
و روزى كه رستاخيز بر پا شود مجرمان سوگند ياد مى‏كنند كه جز ساعتى [بيش] درنگ نكرده‏اند [در دنيا هم] اين گونه به دروغ كشانيده مى‏شدند (۵۵)

سوره 16:

وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۷۷﴾
و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن] نيست زيرا خدا بر هر چيزى تواناست (۷۷)

اگر فردی عمیقاً به قیامت ایمان داشته باشد به طوری که این ایمان کاملاً در قلب او نفوذ کرده باشد، از اندیشه در این آیات به حالتی می رسد که هیچ ظلمی در دنیا او را ناراحت نمی کند، چرا که می داند قیامت یک چشم بر هم زدن یا نزدیکتر از آن برپا می شود، و خداوند عادل، حق همه را به همه می رساند.

در نتیجه تأخیر در ظهور، یا کوتاه بودن مدت حکومت امام زمان، به معنی بی عدالتی در نظام هستی نیست. عدل اصلی، قیامت برپا خواهد شد، و حکومت امام زمان در دنیا، تجلی مادی آن است.

به هر حال این را در نظر داشته باشید که روایاتی که جزئیات مسائل ظهور را بیان می کنند، مشکوک، و در صورت صحت، جزو متشابهاتند. خود ائمه فرمودند که اگر از ما روایتی شنیدید، آن را با قرآن بسنجید. داستان نه سال حکومت امام زمان به ظاهر غیر قابل سنجش با قرآن است. چرا که هیچ جای قرآن اشاره ظاهری به این موضوع نشده، مگر آنکه در عمق قرآن، کسانی که تأویل آیات برای آنها روشن شده، صحت و معنای این روایت را درک کنند، و کسی با استدلال به این مقام نمی رسد.

ما موظف به عمل بر اساس چیزی که به آن علم نداریم نیستیم (در حقیقت از این کار نهی شده ایم). پس بنیان گذاشتن اعتقادات بر مبنای چیزهایی که صحت آنها مشکوک است، جز گمراهی چیزی به بار نخواهد آورد.

و راه دریافت علم هم در قرآن و روایات بیان شده:

«من عمل بما علم رزقه الله علم ما لم یعلم او علمه الله» (المیزان، ج 7، چاپ بیروت، ص 350)

پس راه اصلی برای درک حقیقی مسائل، همان سلوک عملی منطبق با قرآن است که در ابتدای عرایضم اشاره کردم.

با تشکر فراوان :Gol:
یا حق

سلام و درود بر بینام گرامی

ناچار صاحب الامر غيبتى كند كه معتقدين بامامت هم از آن برگردند، همانا امر غيبت يك آزمايشى است از جانب خداى عزوجل كه خلقش را بوسيله آن بيازمايد،

این مطلب این سئوال را پاسخ می دهد که چرا در تمامی ادوار بغیر از ان 9 سال اهمیت بین ظالم و مظلوم متفاوت است.
چنانکه در غیر آن 9 سال مردم در آزمایشند مانند همه ادیان تا قبل از ظهور پیامبری جدید که در گمراهی بسر می برند.


خب عدالت در زمان امام آخر الزمان بر پا می گردد و هرکس که در زمانی قبل بوده تحت آزمایش الهی بوده وحتی در روایات داریم بعضی ها زنده می شوند.

حال یک سئوال دیگر:
در قرآن چنین آیه ای آمده
لقد خلقنا الانسان فی کبد.
ما انسان را در مشقت و سختی آفریدیم.
ولی در زمان ظهور و اسقرار حکومت مهدوی می گویند مشقات بر انسان به پایان می رسد.

این با نص قرآن در تضاد است مشکل از کجاست؟

اگر مشقت قرار بود در زمانی به پایان برسد چرا پس از این آیه کلمه الا نیامده؟

مثل الا لیعبدالله مخلصین له الدین.

از طرفی این دنیا محل امتحان است و گذر قرار بر ماندن نیست چرا باید موقعیتی ایجاد شود که این ماندن موقت غیر از خلقتی باشد که در مشقت بوده؟

مثلا شما در یک جائی در سفر موقتا بیطوطه می کنید چرا لازم است آن بیطوطه گاه را برای زندگی ای آنچنانی و راحت آماده سازید در حالیکه زمانی گذرا در هر صورت در آنجا می مانید؟

یاحق

با سلام و عرض ادب خدمت دوست بزرگوار :Gol:
ممنون از نکات خوبی که مطرح کردید.

نقل قول:
حال یک سئوال دیگر:
نقل قول:

در قرآن چنین آیه ای آمده
لقد خلقنا الانسان فی کبد.
ما انسان را در مشقت و سختی آفریدیم.
ولی در زمان ظهور و اسقرار حکومت مهدوی می گویند مشقات بر انسان به پایان می رسد.

این با نص قرآن در تضاد است مشکل از کجاست؟

من خیلی روایات مربوط به ظهور را نمی دانم. همانطور که گفتم، از نظر من این روایات از متشابهات هستند، و تا وقتی علم یقینی نسبت به معنای حقیقی آنها نداشته باشم عقیده ای را بر اساس آنها بنا نمی کنم. نه آنها را رد می کنم و نه تأیید.

ولی در پاسخ به این نکته، شاید بتوان گفت در روایات منظور از مشقات، مشقاتی است که ظالمان برای مظلومان ایجاد می کنند، و در قرآن منظور از مشقت و سختی، هر نوع مشقتی است. در زمان ظهور، به هر حال مردم بیمار می شوند، و بیماری، مشقت و سختی به همراه دارد. یا مثلاً باردار شدن زنان، فکر نمی کنم با ظهور امام زمان درد زایمان ناپدید شود. (مگر اینکه روایاتی باشند که صراحتاً بگویند مردم اصلاً هیچ نوع مشقتی حتی جسمی نخواهند داشت).

برداشت دیگری هم می توان کرد، و آن این است که چون مردم در سایه ولایت آن حضرت رشد معنوی زیادی می کنند، این روایت درباره آنها تحقق پیدا می کند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْحَنَّاطِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى يَعْفُورٍ قَالَ شَكَوْتُ إِلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ كَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِى يَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِى الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيضِ
اصول كافى ج : 3 ص : 354 رواية :15

عبد الله بن ابى يعفور كه هميشه بيماربود گويد: از دردهائيكه بمن ميرسد بامام امام صادق (ع ) شكايت كردم ، حضرت بمن فرمود: اى عبدالله اگر مؤ من پاداشى را كه براى مصيبتها دارد بداند، آرزو ميكند كه او را با مقراضها تكه تكه كنند.

یعنی مشقت هست، ولی مردم آن را دوست می دارند.

البته آنچه گفتم گمانی بیش نیست. :Gig:
سوره 10:

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾
و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى‏كنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‏نياز نمى‏گرداند آرى خدا به آنچه مى‏كنند داناست (۳۶)

خوشبختانه درست یا نادرست بودن این قبیل روایات تغییری در اصول دین و شیوه و راه سلوک ایجاد نمی کند. پس در بدترین حالت، روایت جعلی است و سالک راه حق در حین سلوک از این موضوع آگاه می شود. انشاالله

التماس دعا
یا حق

بسم الله الرحمن الرحیم..
بنده قانع نشدم.

با سلام

اگر به نکته خاصی در عرایضم اشاره دارید، که در این صورت علت قانع کننده نبودن مطلب را بیان کنید تا به آن پرداخته شود.

البته اگر اجرای عدالت در قیامت شما را قانع نمی کند، خوب من دیگر چه می توانم بگویم؟ تنها توصیه ای که می توانم بکنم این است که سلوکی را که به آن اشاره کردم آغاز کنید تا قدم به قدم تمام شبهات برای شما حل شود.

از نظر من آنچه گفتنی بود گفته شده.

یا حق

موضوع قفل شده است