هم سفر خورشید ۩۞۩ ویژه نامه وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام ۩۞۩
تبهای اولیه
همت سر تسلیم به دیوار تو سوده
پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده
تو در دل سختی به پیمبر گرویدی
هر بار بلا را به سر و دوش کشیدی
بال های سنگین فرشته وحی بر دوش محمد صلی الله علیه و آله فرود می آمد، تاب و توانش می زدود و اضطراب و خستگی اش می فزود، پس آن گاه تو با حضورت، حریری گسترده می شدی بر شقایق زارِ سرخ التهاب های روان او.
از همان روز که آخرین روایت گر بی انتهایی، آینه دار آفتاب شد، تو نخستین بودی در دفتر ایمان آوردگان و دل دادگان.
آن گاه که جاهلان و تیره اندیشان، از شنیدن نام «زن» ابرو در هم می کشیدند و تلخی می کردند، تو با آن همه دور اندیشی و بزرگواری و توانگری و تدبیر، واژه «زن» را در سطرهای کتاب ذهنیت مردمان نشاندی.
گاه می اندیشم جز رود روان هم نشینی با تو، خنکا و طراوت کدام باران بهاری می توانست غبار ملال و سایه بی پناهی را از شیشه نازک احساس محمد صلی الله علیه و آله فراری دهد؟
شعب ابوطالب، هنوز از خاطره حماسه تو سرشار است؛ همان کارزار ایمان آوردگان با صخره زار سترگ مصیبت ها و محرومیت ها را می گویم. آنجا و در آن دریای توفانی و موج های بیم و گرداب های تاریک تنهایی، تو در شط خروشان و خشمگین ایستاده مردان، ملازم و همدم پیامبر خدا شدی.
اگر نبود رویش پروانه های شادمان و زیبای حضور تو، چه بسا سوره کوثر از فرود در دیار اندوهگین اعراب، سر باز می زد.
حالا که رفته ای، این رفتار نورانی و لرزان ستارگان است که در یکدست بی روزن شب، با محمد صلی الله علیه و آله هم کلامی می کند.
مصطفی پورنجاتی
پایگاه حوزه
هنوز چهره مکه غبار ماتم داشت
هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت
دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود
به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت
سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود
کسی که حسن کمال چهار مریم داشت
چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامه عملش مُهر مِهر خاتم داشت
یگانه بانوی مردی که از عدالت خود
تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت
سخای حاتم طایی کجا و این سفره
که درب خانه جودش هزار حاتم داشت
برای حضرت ام الائمه این یک بس
که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت
خدیجه مادر ما اولین مسلمانی است
که با ولای علی عهد خویش محکم داشت
در آخرین نفسش با اشاره می فرمود
همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت
فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب
به روی گونه چو گلبرگ یاس شبنم داشت
به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند
به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت
کسی به صورت او لطمه بعد من نزند
شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت
پس از وصیت ام الائمه پیغمبر
خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت
در آن دمی که کفن از بهشت آوردند
هوای رحلت او روضه محرم داشت
محمود ژولیده
68 سال پیش از هجرت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه، در سرزمین حجاز و در خانه خُوَیلد، دختری چشم به جهان گشود که او را خدیجه نامیدند.
خویلد مرد شریفی بود و خدیجه از دوران کودکی، در خانواده ای بزرگ و با فضیلت، با اخلاقی پسندیده پرورش یافت.
او از لحاظ درایت، دوراندیشی و پاک دامنی، در میان بستگان خود مقامی ارجمند و بی نظیر داشت و سیره و رفتار نیکوی خدیجه، تا پایان عمر گران قدرش، همواره او را بر زنان دیگر هم عصر خود برتری می داد.
خدیجه، اولین بانویی است که دعوت رسول گران قدر صلی الله علیه و آله را لبیک گفت، به پیام آسمانی اش پاسخ مثبت داد
و در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله با همه نیرو و توانی که داشت در مقابل مشرکان ایستاد و مقاومت کرد.
امیر بیان، حضرت علی علیه السلام در خطبه ای که به غربت اسلام در آغاز بعثت اشاره نموده، می فرماید:
«خانواده مسلمانی در اسلام نبود، جز خانواده ای که از پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه تشکیل یافته بود و من سومین نفر آنها بودم».
حضور حماسی زنان مسلمان در طول تاریخ اسلام و تشیع، به حق حضوری انکارناپذیر، چشم گیر و همه جانبه بوده است.
زنان مسلمان، ضمن انجام مسئولیت های خطیر خانه داری و تربیت فرزند، در عرصه های اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و عبادی نیز فعالیت می کردند و حتی گاه بیشتر و بهتر از مردان به ایفای نقش می پرداختند. از شمار این زنان، خدیجه کبری علیهاالسلام است که مونس تنهایی پیامبر صلی الله علیه و آله و مدافع نبوت به شمار می آید.
او در سخت ترین مراحل صدر اسلام، همراه و همسو با پیامبر صلی الله علیه و آله حرکت می کرد و تا ابد، افتخاری برای زنان مسلمان خواهد بود.
پشتوانه پیامبر
خدیجه کبری علیهاالسلام و ابوطالب، دو پشتیبان بزرگ و کمک کار نیرومند و با وفا برای پیشرفت اسلام و دلگرم کردن رسول خدا بودند. ابوطالب با نفوذ سیاسی و سیادتی که در میان قریش داشت، و خدیجه علیهاالسلام با نثار ثروت فراوان و تقویت روحیه، پناهگاه و حامی مؤثری در برابر آزار دشمنان به شمار می آمدند.
معروف است که مرگ هر دو آن عزیزان، مصیبت های بزرگی برای پیامبر در پی داشت، ولی ایشان با صبر و رضا، این سختی های طاقت فرسا را تحمّل کرد و اسلام را از خطر نابودی نجات داد.
در سوگ تو آتشين دلم مادرِ ياس
هجران تو گشته قاتلم مادرِ ياس
زهرا به كنارِ قبر تو ميگريد
از نالهي او منفعلم مادرِ ياس
هر ديدهي احمد آسماني ابريست
از آه نبي مشتعلم مادرِ ياس
در خلوت دل رسول با خود گويد
اي چارهي حلِ مشكلم مادرِ ياس
در بزمِ عزاي تو سرشكم جاريست
امشب شده غصه حاصلم مادر ياس
در ماه خدا اگر عزادار توأم
الطاف تو گشته شاملم مادرِ ياس
با جلب شفاعت رسول اكرم
كن در دو جهان تو قابلم مادرِ ياس
:Sham::Sham::Sham:
سلام.
ممنون گل ليلا كه يادي از خانم كردي.
هيچ كس براي پيامبر خديجه نشد.
السلام عليك يا خديجه الكبري.
تقدیم به بانوی مکرم اسلام حضرت خدیجه سلام الله علیها
محمّد را نكو همسر، خديجه
عزيز قلب پيغمبر، خديجه
يقين باشد، پس از زهرا و زينب
بُوَد از هر زني برتر، خديجه
پناه امّتي بود و ، نبي را
به روز بي كسي، ياور، خديجه
گهي غمخوار او هنگام سختي
صفا بخش دل شوهر، خديجه
گهي با خنده ي نوش آفرينش
سُرور قلب آن سَروَر، خديجه
ميان دلبران، همتاي او كيست؟
دل "لولاك" را، دلبر، خديجه
زني چون حوريان، مجذوب شوهر
همه آسايش همسر، خديجه
وجود " رَحْمةٌ لِلْعالَمينْ " را
پرستار و نوازشگر، خديجه
گرفته با ادب، چون هاله ي نور
چراغ وحي را در بر، خديجه
به طوفان بلا، چون كوه، محكم
به كشتيّ امان، لنگر، خديجه
مبارز محرمي، همراز و نستوه
شكوه غم، ز پا تا سر، خديجه
توان بخش صفوف مؤمنان بود
به تنهائي، چو يك لشگر، خديجه
چو مي شد سنگباران خانه او
به پيش مصطفي، سنگر، خديجه
به شام تار خورشيد نبوّت
بُوَد مهتاب روشنگر، خديجه
وفا و عشق و عفّت، زينت اوست
ندارد غير ازين زيور، خديجه
چه خوش"الله اكبر" گفت و بگذشت
زجان و مال، سيم و زر، خديجه
همين وارستگي، شايسته ي اوست
چو زهرا را بُوَد مادر، خديجه
كشد بار عطاي آسماني
چو باشد مادر كوثر، خديجه
چه كوثر، آنكه يكتا همچو طاهاست
صدف شد بر چنين گوهر، خديجه
ز نامش مادران برخود ببالند
كه دارد يك چنين دختر، خديجه
چه خوش باشد غلام خود بخوانَد
(حسان) را در صف محشر خديجه
[تفسير العياشي ] عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع قَالَ لِي لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي حِينَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ هَلْ لَكَ مِنْ حَاجَةٍ قَالَ حَاجَتِي أَنْ تَقْرَأَ عَلَي خَدِيجَةَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّي السَّلَامَ وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّهَا قَالَتْ حِينَ لَقَّاهَا نَبِيُّ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهَا الَّذِي قَالَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيْهِ السَّلَامُ وَ عَلَي جَبْرَئِيلَ السَّلَامُ - بحار ج 16 ص 7
همچنان كه امام باقر عليه السلام از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله نقل مي كند: شبي كه در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج به جبرئيل گفتم: اي جبرئيل! آيا خواسته اي از من داري؟ گفت: خواهش من اين است كه از طرف خداوند و من، به خديجه سلام برساني.
مجله مبلغان، ش 35 ص 40
حضرت خدیجه علیهاالسلام از شمار شخصیت های بزرگوار و عالی مقامی است که تاریخ، همواره از او به نیکی یاد خواهد کرد.
او سیره و رفتاری با کرامت داشت و از آغاز تا انجام زندگی، همواره در همان مسیر نیک گام برداشت و اطاعت خدا کرد.
یکی از دانشمندان در مورد رفتار خدیجه گفته است: به خدیجه دختر خویلد بانوی والامقام عرب، نیاز تهی دست را برآورده می کرد و گرسنه را اطعام می نمود و برهنه را می پوشانید. خدیجه در اخلاق و نسب و ثروتش، میان قوم خود و همگنانش یگانه و منحصر بود.
هدیه ثروت
خدیجه علیهاالسلام زنی با کمال و ثروتمند، و از نظر اخلاقی، پرهیزکار بود.
این بانوی خردمند، در همه حال از پیامبر خدا پیروی و مال خود را در راه تحکیم پایه های اسلام صرف کرد. خدیجه علیهاالسلام اسلام خویش را با هدیه ثروت هنگفت و قدرت های مالی فراوان خود در راه اسلام، و تحت تصرف پیامبر اسلام دنبال نمود.
پیامبر صلی الله علیه و آله این مال را به نیازمندانی که دینِ تازه را پذیرفته بودند، بخشید و در اموری که مصلحت می دید، مصرف نمود تا اینکه ثروت خدیجه به پایان رسید.
به حدّی که خدیجه می گفت: «از آن اموال فراوان، تنها دو پوست باقی مانده که روزها روی آن برای گوسفندان علوفه می ریزیم و شب ها آن را روانداز خود قرار می دهیم».
خدیجه کبری علیهاالسلام نمونه ای از پاک ترین و والا مقام ترین زنان صدر اسلام است و جایگاه و منزلت خاصی نزد امامان معصوم دارد. در حدیث شریفی از پیغمبر صلی الله علیه و آله منقول است که فرمود:
در شب معراج پس از آنکه خواستم از سدرة المنتهی برگردم، با جبرئیل خداحافظی کردم و گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من به شما این است که وقتی برگشتید، سلامم را به خدیجه برسانید».
از این سخن، عظمت شأن این بانوی بزرگ معلوم می گردد که جبرئیل امین، بزرگ ترین ملک مقرب الهی برای او سلام و تهیّت می فرستد.
تجلیل پیامبر از خدیجه
خدیجه علیهاالسلام از شمار چهار زن برگزیده است که پیامبر از آنها نام می برد و او را زنان با فضیلت اهل بهشت برمی شمارد.
پیامبر در تجلیل از مقام همسر گرامی اش این گونه می فرماید: «او هنگامی به من ایمان آورد که تمام مردم کافر بودند، زمانی مرا تصدیق کرد که همگان تکذیبم می کردند،
در دورانی ثروت خود را در اختیار من گذاشت که دیگران مرا محروم کردند، و هنگامی که زنان به من توجهی نداشتند، به همسری من درآمد و خداوند از او فرزندانی به من بخشید».
حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام در تمام دوره پر شور و حادثه پیش از هجرت، به عنوان همسری فداکار در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و لحظه ای آن حضرت را در کوران حوادث تنها نمی گذاشت.
او سرانجام سه سال پیش از هجرت پیامبر به مدینه، دنیا را بدرود گفت و آخرین سخنش در آستانه مرگ با آن سابقه خدمت و فداکاری این بود که:
«ای رسول خدا، من درباره تو کوتاهی نمودم و آنچه در خور توست، به انجام نرساندم و در این لحظه اگر خواسته ای داشته باشم، آن خواسته رضایت توست».
دهم رمضان، سالروز وفات بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام است.
در این روز، یار باوفا و همسر گرامی پیامبر و مادر فرزندان آن حضرت، دعوت حق را لبیک گفت و فاطمه پنج ساله را تنها گذاشت.
آن بانوی والامقام که مونس تنهایی پیامبر اسلام و غم خوار واقعی رسول خدا بود، در 65 سالگی و سه سال پیش از هجرت پیامبر، دارفانی را وداع گفت و به دیدار حق تعالی شتافت.
من آن كنيز خدايم كه يار طاهايم
منم كه مادر امّ الائمه زهرايم به افتخار كنيزي مصطفي اين بس
كه من شريك نبي در نشاط و غمهايم خداست شاهد حالم كه من چهها ديدم
اگر چه شاد ز يك عمر امتحان هايم گهي به شعب ابي طالبم گواه بلا
گهي ستم كش اهل حجاز و بطحايم اگر بهشت برين جايگاه شأن من است
براي اينكه به دنيا مطيع مولايم ز نيش طعنه نمامهاي آل قريش
هنوز وارث درد و بلاست زهرايم تمام هستي خود را به عشق بخشيدم
به عشق اينكه به بيت نبي است مأوايم ولي چه زود شنيدم پس از من و احمد
حريم عشق بسوزد به دست اعدايم ستم به فاطمه ام از قديم عادت داشت
از آن زمان كه به دل بود انيس غم هايم هميشه فاطمه ميگفت از درون با من
كه من يگانه معين تو در بلاهايم خدا گواه بسوزم از اين كه در غم و درد
نبود سايه من بر سر تو، اي وايم مرا كفن ز بهشت آيد اي خداي حسين
اگر چه مادر آن بي كفن به صحرايم.
مدتی پس از فوت حضرت ابوطالب، همسر گرامی پیامبر حضرت خدیجه کبری هم دار فانی را وداع گفت و رسول خدا او را به دست خود در محلّی به نام حجون دفن نمود.
وقتی آن حضرت به خانه بازگشت، فاطمه پنج ساله به گرد رسول خدا می گشت و می گفت: مادرم کجاست؟ آن حضرت سخنی نمی فرمود تا اینکه جبرئیل امین نازل شد و گفت:
خدای بزرگ می فرماید:
«سلام مرا به فاطمه برسان و بگو مادرت در بهشت، در کاخی از لؤلؤ است که در آن تَعَب و رنجی نیست و خانه اش میان خانه آسیه و مریم قرار دارد».
خانه حضرت خدیجه علیهاالسلام منزلگاهی است که رهبر بزرگ ترین نهضت جهانی و گرامی ترین پیشوای الهی، به هنگام آغاز رسالت خویش در آن می زیست و نیز جایگاه نزول وحی الهی بر رسول خدا می باشد.
آن خانه، زنده کننده خاطره نخستین بانوی فداکار مسلمان و زادگاه گرامی ترین زنان جهان، حضرت فاطمه علیهاالسلام است. اکنون این خانه با عظمت، به صورت مخروبه ای بیش نیست.
در جهان امروز، خانه ای که رهبران بزرگ، نهضتِ فراگیر خود را از آنجا آغاز نموده اند، ارزش و موقعیت خاصی دارد، ولی از شمار آثار صدر اسلام که در سرزمین حجاز به دست فراموشی سپرده شده، منزل حضرت خدیجه علیهاالسلام همسر باوفای پیامبر گرامی اسلام است.
پدیدآورنده: نرگس کاملی
سلام بر تو ای خدیجه، بانوی طاهره نور که آهنگ کوچ تو، یادآور سال های دلواپسی محمد در انتشار آخرین نغمه های آسمانی است.
آن زمان که مکیّان، دشنه بر دل سنگی شان می ساییدند تا محمد را در رسالت خویش تنها بگذارند، تنها تو بودی که ثروت خویش را بر زخم های قلب محمد مرهم کردی تا امروز، عطر اسلام، از پس تاریخ، به دست هایمان برسد.
این، لبخند آفتاب خیز تو در دوره حیاتت بود که سال های رفتنت را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، به (عام الاحزان) مبدّل کرد.
سلام و درود فرشتگان بر تو باد، ای بانوی رحمت!
رزیتا نعمتی
پایگاه حوزه
کوچه های شهر را غمی سنگین فرا گرفته است. فضای مکه گویی آکنده از اندوه است!
کعبه نیز چند روزی است بر فرشته ای لبخند نمی زند و مگر می توان چهره نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله را گرفته و اندوهناک دید و بی تفاوت بود؟!
وقتی شب پیش، یکی از اصحاب در کنار زمزم، آهسته در گوش دیگری گفت: «خدیجه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت بیمار است»، زمزم گویی دیگر نمی جوشید، اشک می افشاند! حتی سنگریزه های حرم نیز دریافته اند دل رسول خدا صلی الله علیه و آله از چه لبریز غم است.
این رسول خداست که از خانه بیرون می آید؛ چقدر شکسته شده! آه، این قطرات اشک است که از چشمان آسمانی اش می ریزد؛ چه شده؟ خدای من، چه بر زبان زمزمه می کند؛
«انّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»
روح الله حبیبیان
پایگاه حوزه
حضرت خدیجه(س) پانزده سال پیش از عامالفیل در مکه، در خانوادهای بزرگ و ارجمند به دنیا آمد. در دوران جوانی که با تشکیل کاروانهای تجاری به کسب درآمد پرداخت.
درخشانترین صحنه زندگی او پیش از بعثت رسولخدا(ص) مربوط به زمانی است که با وجود مکنت و ثروت، هرگز در جامعه فاسد آن روزگار، خود را به دست امواج سهمگین جاهلیت نسپرد و به درجهای از کمال و پاکی رسید که به «طاهره» ملقب گشت.
افزون بر این لقب، به برخی دیگر از القاب او میتوان اشاره کرد از جمله: «مبارکه»، «سیده نسوان»، «کبری» به معنی ارجمند و والامقام که پیامبر(ص) این لقب را پس از ازدواج به او داد.
بنا بر منابع تاریخی، رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه(س) در اجداد خود اشتراک داشتهاند و نوه عموی یکدیگر بودهاند و خویشاوندی نزدیکی میان آنها وجود داشته است
حضرت خدیجه(س) در ابعاد گوناگون انسانی، شخصیتی والا و ارزشمند داشت. او از چنان شخصیت ممتازی برخوردار بود که پیامبر(ص) او را به همسری پذیرفت و با توجه به ویژگیهای ارزشمند او بود که پس از رحلت او همواره یادش را در خاطره داشت. برخی از ویژگیهای حضرت خدیجه عبارت است از:
مقاومت و پایداری:
رفتارهای فروتنانه و مدبرانه خدیجه در برابر پیامبر(ص) و عظمت معنوی او، مورد سرزنش برخی از زنان قریش قرار میگرفت که با مفاهیمی چون راستگویی، امانتداری و خوشرفتاری بیگانه بودند و فلسفه ازدواج زنی ثروتمند با مردی تهیدست را درک نمیکردند.
ازاینرو، آنان به خدیجه(س) طعنه میزدند و او را میآزردند و با او رفتارهای نامناسب داشتند. پاسخ خدیجه(س) به این همه ناسپاسی و نادانی، تنها مقاومت و پایداری در کنار حضور آرامبخش همسرش بود. او در پاسخ به سرزنشکنندگان میگفت: «آیا کسی مانند محمد در نیکویی، نیکرفتاری، خصلتهای پسندیده و فضیلت و شرافت، در تمام سرزمین عرب سراغ دارید»؟
انفاق و احسان:
یکی از ویژگیهای حضرت خدیجه(س) این بود که بر اثر تدبیر و تلاش و کوشش در تجارت و امور اقتصادی، از ثروتمندان عصر خود بود. با این همه، او هرگز از یاری فقیران روی برنمیگرداند و خانهاش همواره پناهگاه نیازمندان بود. او در راه تحقق آرمانهای اسلام، همه ثروت خود را انفاق کرد و این عمل او برای پیشبرد اسلام، بسیار سودمند و مهم بود؛
تا آنجا که پیامبر(ص) فرمود: «ما نَفَعَنی مالٌ قَطُّ مِثلُ نَفَعَنی مالُ خَدیجَةَ؛ هیچ ثروتی هرگز مرا سود نبخشید که ثروت خدیجه به من سود بخشید
سادهزیستی:
حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر(ص) خانهای باشکوه و مجلل داشت. او پس از ازدواج، تمام این جلال و شکوه را به پای همسرش ریخت و آن خانه که پیش از طلوع اسلام پناهگاه مستمندان بود، پس از اسلام پایگاه مؤمنان شد. پیامبر(ص) و خدیجه(س) با رفتار خود در دوری از تجملگرایی و با عمل به سادهزیستی، الگوی پیروان و مسلمانان شدند
پایگاه حوزه
ای بزرگ بانوی اسلام! ای اولین ستاره درخشان ایمان! دستان بخشنده تو بود که چون کشتی نوح، دین محمد را از گردباد حوادث، به ساحل نجات و عافیت رساند.
آن شب که ستاره عمر تو رو به خاموشی رفت، نبودی تا ببینی کهکشانِ اشک در آسمان چشم رسول الله، حکایت از غمی بیپایان میکرد.
بیمهر رخت روز مرا نور نمانده است
از عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است
رزیتا نعمتی
پایگاه حوزه
نیست زنی در سخا به پای خدیجه
چشم فلک خیره بر وفای خدیجه
بنت «خُوَیلِد» که چرخ پیر عقیم است
تا که بزاید زنی به جای خدیجه
نقل محافل بود سخاوت حاتم
حاتم طایی بود گدای خدیجه
رفعت طبع و صفای باطن وی را
کس نشناسد مگر خدای خدیجه
یک زن و اینقدر جانفشانی و ایثار!
چشمِ خِرَد مات بر عطای خدیجه
مؤمنه اول است در صف اسلام
گشته خدا راضی از رضای خدیجه
بـین ز کــجا تـا کـجا رسیـد مقامش
اشکِ نبی ریـخت در عـزای خدیجـه
مدیون توایم ای خدیجه کبری علیها السلام
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم:
اسلام با دو عامل اساسی گسترش یافت:
جهاد و فداکاری علی علیه السلام و ثروت خدیجه علیها السلام
واکنون امت اسلام رهین منت ام المومنن حضرت خدیجه علیها السلام
ضمن عرض تسلیت وتعزیت به صاحب عزای واقعی حضرت امام رمان روحی فداه
وهمه دوستان اسک دینی این سایت در این ایام به حضورتان معرفی می گردد.
http://www.khadijeh.com
التماس دعا
تو در دل سختی به پیمبر گرویدی
آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود
در سینه او سِرّ خداوند نهان بود
پیش از همه پیغمبریاش بر توعیانبود
حـق بر همهْ زنهای جهان سروریاتداد
تنها نشدی همسر و دلدار محمد(ص)
در سختترین روز شدی یار محمد(ص)
حضرت خدیجه(س) زنی بود از جنس آسمان که با عروج روحانیاش به ملکوت، دیگر کسی رسول خدا را شادمان ندید.
در تعریف خدیجه(س) همان بس که فاطمه از دامان او برخاست و محمد با تکیه بر حمایتهای او بر قلّه رسالت نشست.
عظمت مقام خدیجه(س) از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی، لحظهای در حقانیت رسول خدا(ص) شک نکرد.
اگر نبود دست یاریگر خدیجه(س)، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش میشد.
وفات خدیجه کبرا، همسر و همسِرِّ رسول خدا، بزرگ بانوی رنج و صبر و دعا را تسلیت میگوییم!
جبرئیل درباره خدیجه(س) میفرماید:
«یا محمد! بر خدیجه(س) از جانب پروردگارش سلام برسان و او را به خانهای از زبرجد در بهشت بشارت ده»
خدیجه(س)، مظهر خلوص و تمثیل «عبادالله الصّالحین» بود.
درک آسمان عظیمی همچون رسول خدا(ص)، نیازمند اقیانوسی مانند خدیجه کبرا بود تا تصویر آسمانی او را در تمام خویش منعکس کند.
خدیجه(س) بانویی بود که داراییاش موجب والاییاش و ثروتش ابزار همّت و کرامتش بود.
امشب، همدرد با امّابیها، کوچ بانوی آفتابی خانه وحی را به سوگ مینشینیم؛ خاموشی شعله امید رسول خدا، خدیجه کبرا را تسلیت عرض میکنیم.
وفات نخستین بانوی لبیکگوی رسالت، الهه کرامت و آبروی نجابت، حضرت خدیجه کبرا(س) را تسلیت میگوییم.
حضرت خدیجه(س) یکی از چهار زن کامله آفرینش بود که دوازده ستاره درخشان امامت از وجود او ریشه گرفتهاند.
همسری رسول خدا(ص)، لیاقتی میخواست که ذات مقدس الهی، این شایستگی را در وجود حضرت خدیجه(س) آفرید.
استواری درخت را از میوه شیرین آن میتوان شناخت و معنای خدیجه را از زلالی زهرا(س).
اکنون، سایه سار صدای تو جای دیگری است؛ اما سوگواری خلوتت نیز خالی از سنگ و ستاره نبود.
سنگ، هدیه سرسلامتی همان کسانی بود که پیش از این نیز، سر مرا شکسته بودند و دل تو را، و ستاره، مهریه چشم های دختر کوچکت که نگاه گرم و آرام بخش تو را به یادم می آورد.
تو نیستی تا شب تنهایی مرا با چراغ بی خوابی هایت روشن کنی، اما تاریکی و سیاهی و بغض، بی قراری که پناهی نمی یابد، هست!
تو نیستی تا عطر حضور گرمابخشت، خانه کوچکم را به پهنای آسمان، وسعت بخشد، اما هوای مسموم کینه و دشنام و تهمت، در حوالی احوال من هست.
اگر دستان کوچک فاطمه علیهاالسلام عزیزم می گذاشت، چشم هایم در یادت جز به گریستن باز نمی شد. تنهایی و بی کسی رسول اللّه صلی الله علیه و آله را هم اگر فاطمه اش علیهاالسلام مرهم بنهد، از این پس، اسلام، غربت خویش را بر کدامین شانه های استقامت بنهد؟
هنوز زهرای مهربانم، کوچک تر از آن است که بار مظلومیت دین را بر دوش کشد. وقتش که برسد، او نیز در راه حفظ و ثبات اسلام موی به سپیدی می نشاند و قامت به خمیدگی.
زیرا که این دختر مهربان، از دامان مهر و شکیبایی تو برخاسته است؛ گویی تمام آن ایثارها و مقاومت ها که از تو سر زد، در وجود او برنشست. با وجود این، جایت در قلب من و کنار اسلام خالی است!
مگر می توان از یاد برد که تو، آن گاه به یاری من شتافتی و با من، نه عهد و پیمان زناشویی که بیعت دینی بستی، که مردانگی و فتوت و آزادگی در نطفه مردان خفه شده بود و شجاعت و ایثار در وجودشان مرده بود.
مگر می توان فراموش کرد که تو بعد از علی مرتضی علیه السلام ، نخستین کسی بودی که بر حقانیت من شهادت دادی و رسالت مرا باور کردی؟!
کجا زنی را می توان یافت که تمام اندوخته هایش از دنیا را وقف آخرتی کند که دیگر مردمان آن را شعر و افسانه می خواندند؟!
کجا تاجری را دیده ایم که تمام سرمایه هایش از مال و خاندان و شهرت و اعتبار خویش را رها کند و در عوض آن، مهر پیامبری را بخرد که جز غم مهجوری و غریبی، ارمغان دیگری برایش نخواهد داشت.
بی جهت نیست که تو محبوبه دو دنیای منی!
نزهت بادی
بعد از تو، ستاره های خانه پیامبر کم سو شدند.
آینه ها در غبار، به فراموشی رسیدند و مهربانی اشک شد.
عطر خوش بودنت، هنوز از دیوارهای خانه برمی خیزد و مهربانی ات هنوز در آینه لبخند می زند.
هر طرف خانه که قدم می گذارد، چهره آشنای تو پدیدار می شود.
هر صبح، در این خانه، آفتاب با مهربانی های تو طلوع کرده و عشق، با عطر نفس های تو جوانه زده بود. حالا خزان در آستانه در ایستاده است تا غربت، اتاق های پر از مهربانی تو را محاصره کند.
بی شک، بعد از تو غریب ترین مرد قریش، محمد صلی الله علیه و آله خواهد بود.
تو آمدی تا هم قدم و هم شانه شوی برای آخرین و والاترین پیامبران.
آمدی تا ستاره ها، لبخندهایت را رصد کنند و کوچه ها، عطر قدم هایت را نفس بکشند.
بعد از رفتن تو، دوباره گرد یتیمی، چهره معصومانه محمد صلی الله علیه و آله را می پوشاند و غربت و تنهایی، بی درنگ او را در آغوش می کشد.
این روزها، روزهای دیرگذرند؛ روزهایی که تلخ می گذرند. دیگر هیچ آوازی دل غمگین او را شاد نخواهد کرد.
می ترسم که تکان شانه هایش، شانه های اندوهگین خاک را بلرزاند.
بعد از تو، تحمل این روزهای دلتنگی و غربت در بین این همه دشمن آشنا، سخت تر از پیش خواهد شد.
بعد از تو، باران ها، بوی چشم های پیامبر را خواهند داد.
بعد از تو، حتی پرنده ها سر پرواز نداشتند؛ چه برسد به این درخت هایی که سال هاست هم بستر پاییزهای رنگارنگ شده اند.
آفتاب، بعد از تو داغ تر از پیش خواهد تابید و عطش تکثیر خواهد شد.
بی شک، بعد از تو تشنگی سال های نیامده فراوان است. بی شک بعد از تو، تنهایی پشت پلک های قریش جریان خواهد یافت.
بگذار تا همه ترانه های عاشقانه، به بدرقه تو بیاید.
بعد از تو عشق تنهاست؛ همچون پرنده ای که بی دانه، پشت برف ها مانده است. بگذار تا حنجره هامان بغض هایشان را برای تو آواز کنند و آوازهای عاشقانه ما، از دوری ات اشک شوند!
عباس محمدی
پایگاه حوزه
توی قشنگ ترین باغ دنیا، یک گل خیلی زیبا و کوچک به نام زهرا علیهاالسلام ناراحت و غمگین است.
او گریه می کند. صورت او از اشک های دانه دانه خیس است و چشم های قشنگش قرمز شده است؛
چون مادرش به یک سفر خیلی طولانی رفته است. مادرش از دنیا رفته است. نام مادر او خدیجه است.
او دلش برای مامان خدیجه تنگ شده و نوازش گرم پدر را احساس می کند. امروز در زیباترین باغ دنیا یعنی در خانه پیامبر، جای خدیجه خالی است.
او همسر پیامبر است و مادر حضرت زهرا علیهاالسلام .
امروز دهم رمضان است و سالگرد رحلت حضرت خدیجه علیهاالسلام یادش را گرامی می داریم با یک صلوات.
پایگاه حوزه
فاطمه علیهاالسلام هر روز که از خواب بیدار می شد، به سراغ مادر می رفت، روی دامن او می نشست و با او حرف می زد.
با لبخند مادر شاد می شد و نوازش گرم او را احساس می کرد؛ اما یک روز صبح وقتی فاطمه علیهاالسلام چشم های قشنگش را باز کرد، از خنده ها و نوازش مادر خبری نبود.
غم زیادی روی قلبش نشست؛ چون مادر از دنیا رفته بود و حالا کسی نبود تا بااو حرف بزند و او را نوازش کند.
فاطمه می دانست خدا پدری به او داده که از همه پدرهای دنیا، بهتر است.
پیامبر برای فاطمه، هم پدر بود و هم مادر.
هر وقت فاطمه به یاد خدیجه، مادر مهربانش می افتاد، با نگاه به پدر آرام می شد و از آن روز به بعد حرف های دلش را به پدر می گفت.
پیامبر سال مرگ خدیجه علیهاالسلام را سال غم نامید و همیشه از دوری خدیجه علیهاالسلام ناراحت و غمگین بود.
خدیجه بهترین دوست برای پیامبر بود و فداکاری های او آن قدر زیاد بود که بدون آن ها، اسلام و مسلمانان موفق نمی شدند.
خدیجه علیهاالسلام زنی ثروتمند بود و از مال و ثروت خودش برای کمک به مسلمانان استفاده کرد.
او زنی با ایمان و خداشناس بود که تا آخرین لحظه دست از کمک به پیامبر برنداشت. او از دنیا رفت و برای پیامبر یک یادگاری گذاشت؛
دختر پنج ساله ای که فاطمه علیهاالسلام نام داشت.
اى پیشتر ز بعثت احمد مُحمّدى
اى بارها سلام ترا بر رسول خود
ابلاغ كرده ذات خداوند سرمدى
چون شمع در فروغ نبوّت گداختى
پیش از نزول وحى نبى را شناختى
اى بر تو لحظه لحظه سلام پیمبران
خاك در تو سجده گه خیل سروران
پیش از پیمبرى پیمبر به روى او
چشم تو دید آنچه ندیدند دیگران
در قلب تو كتاب كمالش نوشته شد
سر خط مادریت به آلش نوشته شد
« میثم » غلامرضا سازگار
بى دامن توختم رسل كوثرى نداشت
نخل بلند آرزوى او برى نداشت
حتى على كه جان عزیز پیمبر است
در ملك بى حدود خدا همسرى نداشت
اى همدم رسول خدا در نزول وحى
اى دامن تو مركز نور بتول وحى
تووصل بر رسول و ز هستى جدا شدى
تو آفتاب بیت سراج الهدا شدى
نیزار وحى مثل على شیر مرد داشت
اى شیر زن تو تالى شیر خدا شدى
دانایى تو هدیه به پروردگار شد
در جنگ اقتصاد نبى ذوالفقار شد
تو دیگر و زنان جهان جمله دیگرند
سادات عالمت پسرانند و دخترند
دانایى تو، تیغ على، خُلق مصطفى
در پیشبرد فتح نبوّت برابرند
دامان پاك تو ثمرش یازده ولی است
اینرتبهات بساست كه داماد تو علیست
در دور بت پرستى و تاریكى جهان
بودت رخ نیاز به درگاه بى نیاز
پیش از نزول وحى الهى تو و على
خواندید با رسول خدا در حرم نماز
چون تو كه با رسول خدا همسرى كند
دُرّ یتیم آمنه را مادرى كند
« میثم » غلامرضا سازگار
اى تكیهگاه خواجهى لولاك شانهات
اى لحظه لحظه ذكر مُحمّد ترانهات
بر یازده ستارهى توحید، آسمان
روى منیر فاطمه خورشید خانهات
در بیت آفتاب مه تام كیست
تو اول زن مجاهد اسلام كیست
تو پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش
زهراست هم كلام تو پیش از ولادتش
گویى كه با تو گرم سخن بود فاطمه
حتى به لحظههاى غروب شهادتش
با آنكه سالها ز جهان چشم بستهاى
انگار دور بستر زهرا نشستهاى
اى ام پاك ام پدر، ام مؤمنین
اى مادر بزرگ امامان راستین
روزى كه یار هر دو جهان یاورى نداشت
روزى كه آن معین بشر بود بى معین
مردانه ایستادى و كردى حمایتش
تا جاودانه ماند چراغ هدایتش
در مكّه مكرّمه بودى مكرّمه
دشمن شدند با تو دغل دوستان همه
از هست خویش دست كشیدى و ذات حق
بخشید گوهرى به تو مانند فاطمه
الحق تویى تویى تو كه جان پیمبرى
شایستهاى كه بهر نبى كوثر آورى
آزرد اى فرشتهى حق اهرمن ترا
زخم زبان زدند بهر انجمن ترا
از بس كه ریخت عطر قداست ز پیكرت
پیراهن رسول خدا شد كفن ترا
از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزن نبى ارتحال تو
روح تو در بهشت به پرواز مىشود
درهاى غم به قلب نبى باز مىشود
در فصل خردسالى و آغاز زندگى
بى مادرى فاطمه آغاز مىشود
اشك نبى براى تو اى جان پاك ریخت
بادست خویش بر تن پاك تو خاك ریخت
بارفتن تو یار مُحمّد ز دست رفت
خورشید روزگار مُحمّد ز دست رفت
شد حمله ور به گلشن دین لشكر خزان
تو رفتى و بهار مُحمّد ز دست رفت
زیبد كه با هزار زبان در ثناى تو
«میثم» دُر قصیده بریزد بپاى تو
« میثم » غلامرضا سازگار
فرمود: «المقربون السابقون؛ رسول الله، و علی بن ابیطالب و الأئمه، و فاطمه بنت محمد؛»
«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه بنت مزاحم و مریم بنت عمران؛»
«سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از: خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم» (3)
«اشتاقت الجنه إلی أربع من النساء: مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون و هی زوجه النبی، فی الجنه و خدیجه بنت خویلد زوجه النبی فی الدنیا و آلاخره و فاطمه بنت محمد» (4)
بهشت مشتاق چهار زن است: 1- مریم دختر عمران 2- آسیه دختر مزاحم- همسر فرعون، که همسر پیامبر در بهشت است. 3- خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا و آخرت 4- فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه واله)
2- محمد ، محمدی اشتهاردی، ص 189.
3- رک، عبدالحمید، معتزلی، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، قم بی¬نا، 1404 هجری قمری، ج 10، ص 266.
4- رک، محمدتقی، مجلسی، همان، ج 43، ص 54، 53. (استفاده از cd جامعالحادیث)
5- پژوهشکده فرهنگ و معارف، شهرزاد مهدوی ایزدی
تهیه: گروه دین و اندیشه_شکوری
در این قسمت به آیاتی از قرآن پرداخته می شود كه از نگاه احادیث و مفسران در باره حضرت خدیجه نازل شده و یا درارتباط با ایشان می باشند .
خدیجه پاك و برگزیده...
و اذ قالت الملائكه یا مریم ان الله اصطفیك و طهرك و اصطفیك علی نساء العالمین
آنسان كه ملائكه گفتند : ای مریم خداوند شما را پاك گردانید و برگزید و نیز بر تمام زنان جهان هستی برتری داد )سوره آل عمران آیه 42(
مخاطب قرآن در این برتری كمال و پاكی حضرت مریم صلوات الله علیها می باشد لكن با توجه به اینكه مفسرانی چون قرطبی طبرسی ابن كثیر و آلوسی بغدادی در ذیل تفسیر این آیه با استناد به كلامی از رسول الله صلی الله علیه و آله كه فرمودند : فضلت خدیجه علی نساء امتی كما فضلت مریم علی نساء العالمین یعنی خدیجه بر زنان امتم برتری یافت همانگونه كه مریم بر زنان جهان برتری داشت و نیز در كلام دیگری كه حضرت علی علیه السلام فرمودند كه از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم كه می فرمودند : خیر نسائها مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد (تفسیر ابن كثیر ج 1 ص 323 ) یعنی بهترین زنان مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد هستند گویای این واقعیت است كه مصداق دیگر این آیه حضرت خدیجه صلوات الله علیها نیز می باشند
بر استواری این ادعا احادیثی است كه مفسران در ذیل تفسیر این آیه گزارش كرده اند و در آنها نام مبارك این بانوی كم نظیر جهان هستی بیان شده است چنانچه قرطبی می نویسد : ظاهر قرآن و احادیث اقتضا می كند كه حضرت مریم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خدیجه و بعد آسیه باشد (تفسیر جامع الاحكام ج 4 ص 59 )
این سخن مفهوم كلامی است كه از رسول الله علیه و آله گزارش شده است
نقش حضرت خدیجه در بی نیازی رسول الله از نظر مالی و...
ووجدك عائلا" فاغنی (سوره ضحی،آیه 8)
و تو را فقیر الی الله یافت و سپس بی نیاز كرد
درتفسیر فرات كوفی با استناد به كلامی از ابن عباس خدیجه را عامل غنای رسول الله دانسته است .عن ابن عباس رضی الله عنه : ووجدك ضالا" عن النبوه "فهدی" الی النبوه "ووجدك عائلا" فاغنی" بخدیجه. (تفسیر فرات كوفی حدیث 730)
اگرچه برخی از مفسران (زمخشری در كشاف ج 4/768 و علامه طباطبائی در المیزان ج 20/311 ) بی نیازی را اقتصادی دانسته اند لكن كلی بودن آیه و كلام امام رضا (ع) (در تفسیر صافی ج 4/342 و كنز الدقایق ج 14/321) كه فرمودند : خداوند با مستجاب نمودن دعای حضرت ایشان را بی نیاز نمودند .می توان خدیجه (س) را عاملی بشری انسانی و مادی برای فراهم نمودن بستربی نیاز معنوی و مادی حضرت دانست .
و بر استواری این نتیجه كلام قرطبی است در تفسیر این آیه كه می نویسد:شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود.(تفسیر الجامع الاحكام ج 20/72)
منبع: پایگاه اطلاع رسانی شهید آوینی
در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثتخدیجه بانوى فداكار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنجسالگى از دنیا رفت، و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد، و حزن در گذشت
او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشتحضرت خدیجه را «عام الحزن» سال اندوه نام نهاده، بلى خدیجه همسر بىهمتاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) بانوئى كه از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلى الله علیه و آله) راستشد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن» نام نهاد و مصیبت پیامبر (صلى الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا كه پیامبر (صلى الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهراى مرضیه را از دست داده و یارى همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد.
به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده است.(1)
عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمىرفت مگر آنكه خدیجه سلام الله علیها را یاد مىكرد، و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مىنمود، روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مىخورد سپس فرمود:
نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصدیق كرد مرا، هنگامى كه مردم مرا تكذیب مىكردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود»(2)
عایشه: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (ص) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مىخورد
آری! پیامبر سالها بعد از مرگ او به خوبی از تنها یار وفادار خود یاد می کرد. بارها بیاد او گریه می کرد. به نقل از عایشه که هر وقت پیامبر گوسفندی را ذبح می کرد، می فرمود: گوشت های آن را برای دوستان خدیجه بفرستید و عایشه بر او رشک می برد و می گفت که پیامبر زیاد از او یاد می کرد. در روایت مشهور دیگری است که چون برای پیغمبر هدیه ای می آوردند گااهی می فرمود: برای فلان بانوئی ببرید که از دوستان خدیجه بوده است.
رسول خدا درباره خدیجه می فرماید: خداوند بهتر از او را به من نداده است. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردم کفر داشتند، تصدیق نبوت من کرد، زمانی که دیگران مرا تکذیب کردند و اموال خود را در اختیار من گذاشت در وقتی که دیگران محروم کردند و خداوند متعال از او فرزندانی به من عطا کرد و در روز فتح مکه، پیغمر مسیر حرکت را به گونه ای تنظیم کرد که از کنار مزار خدیجه سلام الله علیها عبور نمود.
1و2.ُسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.
3. دایرة المعارف طهور
تبیان
خدیجه علیهاالسلام با سلاح صبر و سپر امیدش به آینده روشن اسلام، به مصاف زنان مکّه می رفت و آنها را از کویر سوزان دل و فقر معنوی سرزمین جانشان باخبر می کرد؛
مگر می شود آسمان دل خاتم الانبیاء نگیرد؟!
پایگاه حوزه
آفتاب، در حصار ابرهای تیره، به انتظار نفس های واپسین نشسته بود و یاران افسرده از غم، شاهد سوزناک ترین خاطره زندگی بودند!
آسمان، شرمنده کرامت توست و زمین، آستان بوسِ شرافتت.
سید علی اصغر موسوی
پایگاه حوزه
در سوگ تو آتشين دلم مادرِ ياس
هجران تو گشته قاتلم مادرِ ياس
زهرا به كنارِ قبر تو ميگريد
از نالهي او منفعلم مادرِ ياس
هر ديدهي احمد آسماني ابريست
از آه نبي مشتعلم مادرِ ياس
در خلوت دل رسول با خود گويد
اي چارهي حلِ مشكلم مادرِ ياس
در بزمِ عزاي تو سرشكم جاريست
امشب شده غصه حاصلم مادر ياس
در ماه خدا اگر عزادار توأم
الطاف تو گشته شاملم مادرِ ياس
با جلب شفاعت رسول اكرم
كن در دو جهان تو قابلم مادرِ ياس
به نام خدا
با سلام و آرزوی قبولی طاعات وعبادات
سالروز وفات ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به ساحت مقدس امام عصر روحی فداه
وشما بزرگواران تسلیت وتعزیت عرض می کنم
در پایان ابیاتی که زبانحال حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه واله وسلم است
تقدیم می گردد:
یارب خدیجه عاشق و همراز من بود
در راه قرآن چون علی جانباز من بود
ای در غریبی آشنایم ای خدیجه
ای جان نثار باوفایم ای خدیجه
در موج طوفانها فداکاری نمودی
با مال و جان خود مرا یاری نمودی
در راه من زخم زبانها را شنیدی
هر درد و محنت را به جان و دل خریدی
ای هر نگاهت در خزان غم بهاران
در حفظ تنهائی او دلهای ما را
لرزانده اشک دخترت عرش خدا را
سوزانده تنهائی او دلهای ما را
كرده مريم به محضر تو قيام
همسر مصطفي درود، درود
مادر فاطمه سلام، سلام
همتت وقف مكتب توحيد
ثروتت پشتوانة اسلام
هم سلام تو را رسانده خدا
هم به تو فخر كرده خير الانام