هابیل و قابیل دو برادر از دو سنخ
تبهای اولیه
داستان هابيل و قابيل به روايت قرآن كريم و نکته های قرآنی این داستان
و بخوان بر ايشان به راستى، بى فزون و كاستى، قصه دو پسر آدم: قابيل و هابيل.
چون هر دو قربان كردند به نام مَلِك جليل: قابيل به بندى از كِشت خويش و هابيل را گوسفندى از رمه خويش، فربه و گرانمايه.
پذيرفته شد از يكى از ايشان و آن هابيل بود و پذيرفته نشد از آن ديگرى و آن قابيل بود. گفت قابيل: هر آينه بِكُشَمَت اى هابيل! تا مردمان چون ما را بينند نگويند كه اين يكى آن است كه قربان وى مقبول شده است و آن ديگرى آن است كه قربان وى مردود شده است، و وى مخذول شده است. هابيل گفت: خداى تعالى قربان كسى را پذيرد كه او راه تقوا گيرد. (مائده: 27)
اگر تو دست دراز كنى به من تا بكشى مرا، من بارى به تو دست دراز نكنم تا بكشم تو را؛ چه، من مىترسم از خداوند تعالى كه عالَم را آفريدگار، وى است و عالَم و عالميان را پروردگار، وى است. (مائده: 28)
من مىخواهم تا تو به گردن برى بزه كشتن مرا با ديگر بزههاى خويش، تا شوى از دوزخيان، و همچنين ببينند ظالمان، جزاى خويش. (مائده: 29)
سبك گردانيد بر وى تَنش، زدنِ برادر و كُشتنش. به كُشتنش شد از زيانكاران، بدين جهان و بدان جهان. (مائده: 30)
فرستاد خداى تعالى زاغى را كه در زمين كاويد، و گويند از آن خاك، زاغ كشته مىپوشيد، تا بنمايد قابيل را، كه چگونه پوشاند برادر خود هابيل را. گفت: اى واى بر من! عاجز آمدم از آنكه مانند اين زاغ باشم، و شد از پشيمانان. (مائده: 31)
1. ملاك پذيرش اعمال، تقواست. (مائده: 27)
2. تقوا و خداپرستى، عامل بازدارنده از گناه در حساسترين حالتهاست. (مائده: 28)
3. انحرافهاى بشر، بيشتر از ناحيه نفسپرستى و نفعپرستى است.
4. هابيل مردى باصفا و فداكار، و قابيل مردى تاريكدل، بخيل و حسود بود. در نتيجه، انحرافها و تبهكارىها، به صورت تدريجى در انسان نفوذ مىكند، نه به صورت دفعى. براى مثال، براى آلوده شدن جوان به مواد مخدر، مراحلى وجود دارد كه سرانجام به صورت يك معتاد سخت و بينوا در مىآيد.
5. اصل، تقرب به خداوند است، نه قربانى؛ قربانى هر چه مىخواهد باشد. (مائده: 27)
6. در پذيرفتن يا نپذيرفتن عمل نزد خداوند، انگيزه، روحيه و خصلتها مؤثرند.
7. ثواب، فقط به اعتبار ظاهر عمل نيست، بلكه آنچه اساس است، نيت و انگيزه عمل است.
8 . خداى سبحان در آن روز، كلاغى را فرستاد تا به بشر چيزهايى را بياموزد. پس معلم بشر، خداى تعالى است و سر نخ همه امور به دست اوست.
9. انسان بايد همواره در پى آموختن باشد، گرچه از حيوانات. پس اصل، آموختن و يادگيرى است از هر كسى و از هر كجا باشد.
10. حسد، مرز خانواده و عواطف خويشاوندى را در هم مىشكند. با توجه به اينكه حسادت قابيل، سبب ناديده گرفتن عاطفه برادرىاش با هابيل شد.
11. انگيزه بسيارى از خلافكارىها، مسئله حسد است. خداوند در آياتى به همگان گوشزد مىكند كه سرانجام حسد، چهقدر ناگوار است كه حتى به خاطر آن، برادر دست به خون برادر مىآلايد.
12. جنگ ميان حق و باطل و ستم و ستمگرى، در طول تاريخ بوده است.
منبع: سایت نور پورتال