صفات خداوند و علت منزه بودن او !

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صفات خداوند و علت منزه بودن او !

به نام خدا
با عرض سلام
1- لطفا در مورد انواع صفات خداوند توضیحی ارائه بفرمائید .
2- فرقی بین صفات و اسماء الهی وجود دارد ؟
3- چرا نقص نمی تواند در خدا راه داشته باشد ؟ حتی اگر هم نقصی داشته باشد ، چون کامل ترین است نسبت به همه چیز خوب بر این اساس می توان کامل درنظر گرفت او را.
4- چرا خداوند ظالم نیست ؟ چرا این نوع صفات لزوما از خدواند صلب می شود و در او راه ندارد ؟
5- مگر لزوم خدا بودن ، کمال مطلق است ؟ نمی شود کمالش نسبی باشد اما نسبت به تمام موجودات و مخلوقات و هر آنچه غیر خداست کامل ترین باشد و از این رو کامل شمرده شود ؟

یکی از رفقا این کتاب ایت الله مکارم شیرازی در مورد خداشناسی گذاشته بود جواب اینها را می توانید اینجا پیدا کنید
[attach]5408[/attach]
من فقط نظرات خود را در حد اطلاعات خود می نویسم
در مورد سوال دوم
صفات و اسماء الهی یکی است هر صفتی موصوف خود را توصیف میکند اگر ما برای خدا صفتی قائل شویم خدا را چیزی دانستیم و صفات او را چیز دیگری و این اشتباه است چون خدا واحد است صفات خدا همان اسامی خداست
سوال چهارم
چطور خدائی که معنای ظلم و عدالت را به ما فهمانده و بدی ظلم را به ما فهمانده خودش ظالم میشود؟

nlpist;40691 نوشت:
به نام خدا
با عرض سلام
1- لطفا در مورد انواع صفات خداوند توضیحی ارائه بفرمائید .
2- فرقی بین صفات و اسماء الهی وجود دارد ؟
3- چرا نقص نمی تواند در خدا راه داشته باشد ؟ حتی اگر هم نقصی داشته باشد ، چون کامل ترین است نسبت به همه چیز خوب بر این اساس می توان کامل درنظر گرفت او را.
4- چرا خداوند ظالم نیست ؟ چرا این نوع صفات لزوما از خدواند صلب می شود و در او راه ندارد ؟
5- مگر لزوم خدا بودن ، کمال مطلق است ؟ نمی شود کمالش نسبی باشد اما نسبت به تمام موجودات و مخلوقات و هر آنچه غیر خداست کامل ترین باشد و از این رو کامل شمرده شود ؟

با سلام خدمت همه عزیزان در مورد سوال اول باید گفت: به نظر می رسد اسماء و صفات به یک معنا باشند و حاکی از کمالات ذات باری تعالی است .
در مورد سوال دوم نیز باید گفت : چون خداوند متعال واجب الوجود است پس در وجود و صفات کمالیه واجب بوده و قائم به نفس می باشد؛ وجود، ذاتی اوست و از غیر نگرفته است، حال که از غیر نگرفته است پس به غیر نیازی ندارد، لذا واجب الوجود گفته می شود چون بی نیاز از غیر است؛ در واقع معنای واجب بودن همین بی نیازی است و ممکن یعنی نیاز به غیر.
حال که بی نیاز است، از هر صفتی که به نحوی به نیاز برگردد بری می باشد، یکی از این صفات که به نیاز منتهی می گردد نقص و کمبود در واجب است؛ ما طبق این برهان معتقدیم واجب متعال باید جامع جمیع صفات کمالیه باشد و آن صفات را نیز در حد بی نهایت داشته باشد، چرا که هر نقصی به نیاز ختم می شود و نیاز، با بی نیازی سازگاری ندارد. اما چرا نقص به نیاز منتهی می شود؛ به خاطر اینکه اگر صفتی را نداشته باشد و یا داشته باشد اما آن صفت ناقص باشد قطعا به موجود دیگری نیاز خواهد داشت تا این نقص و کمبود را جبران کند، مثلا اگر واجب علم نداشته باشد درعلم خود به یک معلم نیاز خواهد داشت و اگر هم بی نهایت نباشد مثلا علمش 80درصد باشد، باز نسبت به آن 20درصد باقی مانده جهل خواهد داشت و باید کس دیگری باشد که این نقص را برطرف کند و علم اوجب متعال کامل گردد تا در خلق اشیاء توانایی کامل را داشته باشد. لذا خداوند تبارک و تعالی چون واجب الوجود است لزوما باید تمام صفات کمالی را دارا باشد و آن صفات نیز باید در حد تام و بی نهایت باشند تا واجب به کس دیگری غیر خود محتاج نباشد.
در مورد ظلم هم باید گفت : چون خداوند فیاض علی الاطلاق است هیچ داعیی بر ظلم ندارد و چون داعی ندارد از او صادر نمی شود؛ به عبارت دیگر هیچ گاه خداوند متعال با توجه به اینکه خیر محض است، انگیزه ای برای ظلم کردن ندارد و چون آن را اراده نمی کمند هرگز از او صادر نمی شود.
دلیل دوم بر رد ظلم این است که ظلم عقلا قبیح است و مورد نهی عقل، پس از خداوند حکیم هرگز صادر نمی شود، چرا که خداوند خیر محض است و فعل قبیح هرگز از او صادر نمی شود.

موضوع قفل شده است