چرا امامان با اين همه قدرت روحي همه حاجتهاي مردم را نميدهند؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا امامان با اين همه قدرت روحي همه حاجتهاي مردم را نميدهند؟

اوّل‌ آنكه‌: غالباً دعاهاي‌ مردم‌ جدّي‌ نيست‌، و از درون‌ قلب‌ برنخاسته‌ است‌. دعاهاي‌ مردم‌ چه‌ بسا از روي‌ عادت‌ و تقليد و اتّكاء به‌ اسباب‌ ظاهريّه‌ و اعتماد به‌ امور اعتباريّه‌ است‌. و در اينصورت‌، حقيقت‌ دعائيكه‌ از سرّ ايشان‌ برخاسته‌ باشد نيست‌؛ وگرنه‌ در صورت‌ اضطرار و انقطاع‌ كامل‌، همين‌ دعاها مستجاب‌ و خواهشها برآورده‌ ميگردد.

أَمَّن‌ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوٓءَ.

«يا آن‌ كس‌ كه‌ دعاي‌ بيچارگان‌ و درماندگان‌ را برآورده‌ ميكند در صورتيكه‌ او را بخوانند، و گرفتاري‌ و مضرّت‌ را از آنان‌ برميدارد؟»

علّت‌ دوّم‌ اينستكه‌ دعاها غالباً به‌ منافع‌ شخصي‌ است‌

دوّم آنكه‌: دعاها غالباً به‌ منافع‌ شخصي‌ و إعراض‌ از منافع‌ عمومي‌ است‌. يعني‌ شخص‌ دعا كننده‌ براي‌ خودش‌ چيزي‌ را بخصوصه‌ مي‌طلبد در صورتيكه‌ اگر بر آورده‌ شود مستلزم‌ سلب‌ آن‌ چيز از وي‌ خواهد بود. مثلاً شخصي‌ متوسّل‌ به‌ امام‌ مي‌شود و جدّاً دعا ميكند كه‌ ظلم‌ همسايه‌ از وي‌ رفع‌ شود، درحاليكه‌ خودش‌ در درون‌ منزل‌ پيوسته‌ به‌ زنش‌ شديدتر از آن‌ ظلم‌ ميكند و كسي‌ هم‌ خبر ندارد؛ در اينصورت‌ اگر خداوند فقط‌ دعاي‌ او را دربارۀ همسايه‌ مستجاب‌ كند و او را از بين‌ ببرد، به‌ زن‌ بيچارۀ اين‌ ظالم‌ ظلم‌ نموده‌ است‌، چرا كه‌ ظلم‌ او را بر زنش‌ مستدام‌ داشته‌ است‌؛ و اگر دربارۀ همۀ ظالمان‌ كه‌ مقتضاي‌ سعۀ أسماء



جلاليّۀ اوست‌ مستجاب‌ نمايد، بايد در وهلۀ اوّل‌ خود اين‌ مرد را از ميان‌ بردارد، چرا كه‌ در درون‌ خانه‌ به‌ زنش‌ ظلم‌ مي‌نمايد. امّا چون‌ انسان‌ هميشه‌ به‌ خويشتن‌ خوش‌ بين‌ است‌، ظلم‌ خود را قبيح‌ نميداند، بلكه‌ ظلم‌ خود را ظلم‌ نمي‌بيند، آنگاه‌ دعا براي‌ رفع‌ ظلم‌ غير ميكند. اين‌ گونه‌ از دعا هم‌ مستجاب‌ نمي‌گردد، زيرا كه‌ مـآلش‌ به‌ از ميان‌ رفتن‌ جميع‌ ستمكاران‌ از جمله‌ خود اوست‌.

علّت‌ سوّم‌: غالب‌ خواسته‌هاي‌ مردم‌، بر خلاف‌ مصالح‌ واقعيّۀ آنان‌ است‌

سوّم‌ آنكه‌: دعاهاي‌ مردم‌ غالباً بر خلاف‌ مصلحت‌ آنهاست‌؛ يعني‌ آنان‌ روي‌ انديشه‌ و فكر خود چيزي‌ را مي‌طلبند و بر آن‌ اصرار دارند كه‌ اگر بر آورده‌ شود بر ضرر آنهاست‌؛ ولي‌ چون‌ خودشان‌ در پردۀ حجاب‌ واقعند و بر أسرار آگاه‌ نيستند، چنين‌ تخيّل‌ مي‌نمايند كه‌ به‌ منفعتشان‌ است‌. مردم‌ غالباً از مصالح‌ و مفاسد معنوي‌ و حقيقي‌ غافلند، و مصلحت‌ و مفسده‌ را بر اساس‌ زياده‌روي‌ در شهوات‌ و تمتّع‌ از لذائذ خسيسۀ دنيويّه‌ و اندوختن‌ مال‌ و ثروت‌ و ما شابهها تصوّر مي‌كنند؛ خواه‌ موجب‌ آرامش‌ خيالشان‌ بشود يا نشود، و خواه‌ روحشان‌ را آزاد نگه‌ بدارد و يا ندارد، و يا نفسشان‌ را در تعب‌ بيفكند يا نيفكند، و بطور كلّي‌ خواه‌ درجه‌ و مقام‌ علمي‌ و قرب‌ آنان‌ را به‌ خداوند بيفزايد و يا نيفزايد؛ درحاليكه‌ اين‌ انديشه‌ خلاف‌ صلاحشان‌ ميباشد.
چه‌ بسا يك‌ قاشق‌ حلواي‌ شيرين‌، در بدنشان‌ ايجاد سمّ كشنده‌ بنمايد؛ و چه‌ بسا زيادي‌ مال‌ و زراندوزي‌، آنان‌ را به‌ طغيان‌ و سركشي‌ درآورد؛ و چه‌ بسا صحّت‌ مزاج‌، ايشان‌ را به‌ غفلت‌ و مَرَح‌ و فخريّه‌ بكشاند؛ و چه‌ بسا قدرت‌ بدن‌ و پهلواني‌ موجب‌ به‌ خاك‌ در آوردن‌ رقيب‌، و موجب‌ عُجب‌ و خودپسندي‌ آنها گردد؛ و امثال‌ اين‌ مثالها كه‌ چه‌ بسيار است‌. آنوقت‌ در برابر به‌ چنگ‌ آوردن‌ منفعتي‌ قليل‌ و موقّتي‌، مضرّتي‌ كثير و دائمي‌ به‌ آنها ميرسد و خودشان‌ هم‌ نميدانند. مسكينان‌ دنبال‌ لهو و لعب‌ مي‌روند، و چشم‌ به‌ لذّت‌ زودگذر ميدوزند، و از تعب‌ و خستگي‌ و درماندگي‌ روحشان‌ بدون‌ اطّلاع‌ ميباشند.




كلام‌ حدّاد: حاجات‌ مردم‌ غالباً امور مادّي‌ است‌؛ همه‌ مي‌گويند: وصله‌اي‌ به‌ وصله‌هاي‌ لباس‌ ما اضافه‌ كن‌!

حضرت‌ حدّاد قدَّس‌ الله‌ سرَّه‌ ميفرمود: من‌ مي‌بينم‌ در همۀ حرمهاي‌ مشرّفه‌ مردم‌ خود را به‌ ضريح‌ مي‌چسبانند و با التجا و گريه‌ و دعا ميگويند: وَصْله‌اي‌ بر وصله‌هاي‌ لباس‌ پارۀ ما اضافه‌ كن‌ تا سنگين‌تر شود. كسي‌ نمي‌گويد: اين‌ وصله‌ را بگير از من‌ تا من‌ سبك‌تر شوم‌، و لباسم‌ ساده‌تر و لطيف‌تر شود!
حاجات‌ مردم‌ غالباً راجع‌ به‌ امور مادّي‌ است‌ گرچه‌ مشروع‌ باشد، مثل‌ أدا شدن‌ قرض‌ و بدست‌ آمدن‌ سرمايۀ كسب‌ و خريدن‌ منزل‌ و ازدواج‌ دختر جوان‌ و شفاي‌ مريض‌ و ميهماني‌ دادن‌ در ماه‌ رمضان‌ و امثالها. و اينها خوب‌ است‌ در صورتيكه‌ موجب‌ قرب‌ و تجرّد انسان‌ گردد، نه‌ آنكه‌ بر شخصيّت‌ و أنانيّت‌ وي‌ افزوده‌ كند و هستي‌ او را تقويت‌ نمايد؛ زيرا اين‌ تقويتِ هستي‌ موجب‌ سنگيني‌ نفس‌ و بُعد از راه‌ خدا مي‌شود؛ به‌ خلاف‌ آنكه‌ اينها بايد موجب‌ قرب‌ و سبكي‌ و انبساط‌ نفس‌ گردد.
عملي‌ خوب‌ و صلاحِ واقعي‌ بشر است‌ كه‌ موجب‌ قرب‌ شود و نفس‌ او را آزاد كند، خواه‌ توأم‌ با منفعت‌ طبعي‌ و طبيعي‌ باشد و يا نباشد. و به‌ عبارت‌ ديگر: مجموعۀ انسان‌، مجموعه‌اي‌ مانند حيوان‌ و نبات‌ و جماد نيست‌ كه‌ فقط‌ پيكرش‌ ملحوظ‌ باشد و بس‌. انسان‌ داراي‌ نفس‌ ناطقه‌ و قابليّتِ ارتقاء به‌ أعلي‌ علّيّين‌ است‌. و در اينصورت‌ اگر به‌ آن‌ پيكر فقط‌ دلخوش‌ باشد بسي‌ زيان‌ كرده‌ است‌، و حقيقت‌ وجودي‌ و ثمرۀ حياتي‌ خود را به‌ ثمن‌ بَخْسي‌ فروخته‌، و در ميدان‌ بازي‌ اين‌ دنيا محروم‌ مانده‌ است‌.
در مثل‌ اين‌ فروض‌ اگر امامان‌ بخواهند حاجات‌ همه‌ را برآورند و دعاي‌ همه‌ را مستجاب‌ گردانند، برخلاف‌ مصلحت‌ ايشان‌ مَشْي‌ نموده‌اند. امامان‌ مُصلح‌ عالم‌ بشريّت‌اند. حكم‌ طبيب‌ را دارند كه‌ به‌ بيمار غذا و دواي‌ تلخ‌ و أحياناً عمليّۀ جرّاحي‌ و سوزن‌ و پرهيز و گرسنگي‌ ميدهد. عاقلان‌ ميدانند و از دستور طبيب‌ سرپيچي‌ نمي‌كنند؛ ولي‌ جاهلان‌ و شهوت‌پرستان‌، يا أطفال‌



بي‌سرپرست‌ گوش‌ فرا نمي‌دارند، و با دست‌ خود گور خود را در مقابل‌ خود حفر مي‌نمايند.
البتّه‌ چون‌ نفسِ التجا و دعا محبوبيّت‌ دارد، اين‌ متوسّلين‌ و دعا كنندگان‌ بهرۀ معنوي‌ مي‌برند، و در اين‌ أعتاب‌ عاليه‌ داراي‌ بهجت‌ و نشاط‌ و سبكي‌ مي‌گردند، و از لذّت‌ دنيا و عبادت‌ بهره‌ور مي‌شوند؛ و احياناً مي‌بينيم‌ در صورتي‌ كه‌ مصلحت‌ اقتضا كند حاجاتشان‌ برآورده‌ ميگردد، و مريضهاي‌ مشرف‌ به‌ مرگ‌ و كور و افليج‌ شفا مي‌يابند، و با برآورده‌ شدن‌ نيازها به‌ أوطان‌ خود مراجعت‌ مي‌نمايند.


منبع: كتاب روح مجرد

سادات;39769 نوشت:
علّت‌ سوّم‌: غالب‌ خواسته‌هاي‌ مردم‌، بر خلاف‌ مصالح‌ واقعيّۀ آنان‌ است‌

و چهارم اینکه :
آنها نیستند که حاجت می دهند آنها دع می کنند در حق دیگران ولی اجابت با خداست.

آنها هیچ درخواستی را رد نمی کنند ولی بعضیها را هم می دانند مستحق دریافت این نعمت که می خواهند نیستند.

لذا بقول سادات عزیز عیب از خودمان است دنبال معلولش در جای دیگر نباشیم.

یاحق

چون ایمه از طرف خداوند مامور هستند که احکام الهی را طبق امور عادی انجام دهند وازامام کاظم (ع) نقل شده است :أبى اللّه أن يجرى الأمور إلّا بأسبابها ( اصول الكافي كتاب الحجّة ح 7.)

bina88;39860 نوشت:
و چهارم اینکه :
آنها نیستند که حاجت می دهند آنها دع می کنند در حق دیگران ولی اجابت با خداست.

آنها هیچ درخواستی را رد نمی کنند ولی بعضیها را هم می دانند مستحق دریافت این نعمت که می خواهند نیستند.

لذا بقول سادات عزیز عیب از خودمان است دنبال معلولش در جای دیگر نباشیم.

یاحق

سلام.
خيلي وقتها به زور از ايشان حاجتهامون رو ميخواهيم. انگار از ائمه طلب كاريم...
ماشاالله تو اعمال و رفتار والگو برداريمون براشون سنگ تمام ميگذاريم بعد هم ميگيم ياالله بديد...
چقدر كوچيكيم ما ...
چقدر كوچك و حقيرند حاجت هاي ما...
تندي هم كه حاجت گرفتيم ميشمريم 14 تا تسبيح به نيت فلان امام تا سه هفته صلوات بفرست هفته سوم حاجت ميگيري و بين خلق الله پخش مي كنيم...
بس كنيد ديگر اين خرافات را ....
چي از جان امامان ميخواهيد...
يكبار شد خالصانه اونا را براي خودشان بخواهيد...
يكبار شد به نيت فلان امام دستي روي سر بچه يتيمي بكشيد..
دلي رو شاد كنيد...
زخم زبان نزنيد و غيبت نكنيد...
دست برداريد از اين حاجت و حاجت بازيها...
اصلا ببين به صلاحته يا نه...
ببين به قول دوستمان مستحقي يا نه...

موضوع قفل شده است