راسته میگن تو جاهلیت خیلی ها مشکل نسبی داشتن؟

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راسته میگن تو جاهلیت خیلی ها مشکل نسبی داشتن؟

تا اونجا که یادم هست می گن تو دوره جاهلیت خیلی ها مشکل نسبی داشته اند آیا این درسته؟

[=&quot]در منابع تاریخی در موارد زیادی از جمله در این روایتی که بدان اشاره می شود آمده است که بعضی از صحابه به نزد رسول الله می آمده و از وی سوال می کردند که ای رسول الله پدر من کسیت؟ و حضرت نیز در پاسخ می فرمودند پدر تو فلانی است . این مساله نشان می دهد اعراب در جاهلیت به نسب خود اطمینان کافی نداشتند و اگر در مواردی برایشان ممکن می شد از نسب خود سوال می کرده اند. در گزارشی تاریخی آمده است: عبد الله بن حذافة هذا هو القائل لرسول الله صلى الله عليه و سلم حين قال: سلوني عما شئتم: من أبى؟ فقال: أبوك حذافة بن قيس. فقالت له أمّه: ما سمعت بابن أعقّ منك، أمنت أن تكون أمّك قارفت ما تقارف نساء أهل الجاهلية فتفضحها على أعين الناس! فقال: و الله لو ألحقنى بعبد أسود للحقت به. و كانت في عبد الله بن حذافة دعابة معروفة.[=&quot][1] زمانی رسول الله فرمود هر کس سوالی دارد بپرسد، یکی پرسید: ای رسول الله پدر من کسیت؟ حضرت فرمود: پدر تو حذافه پسر قیس است. مادر حذافه به او گفت : من پسری که به اندازه تو نافرمانی کند ندیده ام . آیا مادرت را با زنانی که در جاهلیت مورد اتهام هستند یکی می دانی و مادرت را در پیش چشم مردم رسوا می کنی؟ عبدالله گفت : به خدا قسم اگر پیامبر بگوید تو پسر یک برده سیاه هستی حرفش را باور می کنم. گفته اند عبدالله مرد شوخی بود .

[=&quot]سئل النبي صلّى الله عليه و سلّم عن أشياء كرهها، فلما أكثر عليه غضب، ثم قال للناس: سلوا عما شئتم، فقام رجل فقال: من أبي يا رسول الله؟ قال: أبوك حذافة، فقام آخر، فقال: من أبي يا رسول الله، قال: أبوك سالم مولى شيبة، فلما رأى عمر- رضي الله تبارك و تعالى عنه- ما في وجه رسول الله صلّى الله عليه و سلّم‏ [=&quot]من الغضب، قال: يا رسول الله إنا نتوب إلى الله [=&quot][2][=&quot]. در این روایت علاوه بر پسر حذافه از شخص دیگری هم نام برده شده است. او از پیامبر پرسید ای رسول خدا پدر من کسیت ؟ حضرت فرمود: پدرت سالم بنده شیبه است. در این حال پیامبر ناراحت شد که چرا این سوالات را از او می پرسند . عمر که ناراحتی را در چهره پیامبر دید گفت : ای رسول خدا ما از اینکه این گونه سوالات را از تو پرسیده ایم و تو را ناراحت کرده ایم به خدا پناه می بریم.

[=&quot]سمعت رسول الله صلی الله علیه و سلّم أن يقول: سلوني، قال أنس: فقام إليه رجل، فقال: أين مدخلي يا رسول الله؟ قال: النار، فقام عبد الله بن حذافة، فقال: من أبي يا رسول الله؟ قال: أبوك حذافة، قال: ثم أكثر أن يقول: سلوني، قال: فبرك عمر- رضي الله تبارك و تعالى عنه- على ركبتيه، فقال: رضينا باللَّه ربا، و بالإسلام دينا و بمحمد رسولا.[=&quot][3] در ا ین گزارش پس از آنکه عبدالله بن حذافه سوالش را مطرح کرد، آمده است که عمر بر روی زانوهایش نشست و گفت : از اینکه خدای ما الله است خشنودیم و از اینکه اسلام دین ماست خرسندیم و از اینکه محمد پیامبر خداست راضی هستیم .

[=&quot]قال: فقام ذلك الرجل، فقال: من أبي؟ قال: أبوك فلان، قال: فنزلت هذه الآية: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ [=&quot][4] ( مائده 101) در ا ین گزارش پس از انکه آن شخص سوال مورد نظر خود را می پرسد، گفته شده است که آیه نازل می شود: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار گردد شما را اندوهناك مى‏كند مپرسيد. و اگر هنگامى كه قرآن نازل مى‏شود، در باره آنها سؤال كنيد، براى شما روشن مى‏شود. خدا از آن [پرسشهاى بيجا] گذشت، و خداوند آمرزنده بردبار است. پس با اندکلی تامل در گزارشهای تاریخی آشکار می شود که در جاهلیت مشکل ابتلا به گناه بزرگ « زنا » بسیار گسترده بود به طوری که بعضی ها حتی برای همیشه به اسم مادرشان خوانده شدند از جمله زیاد بن سمیه که بعدها معاویه اعلام کرد او پسر ابوسفیان است. و او را به ابوسفیان ملحق کرده، برادر خود خواند.حتی آیه 33 نور هم می فرماید کنیزانتان را برای فحشاء و کسب درآمد از این طریق وادار نکنید. این یعنی که در جاهلیت برای کسب ردآمد کنیزانشان را به معرض عمل شنیع زنا قرارد می داده اند. خیلی ها به اسم مادرشان معروف می شدند و صدا زده می شدند. اسامی و نامهایی مانند « ابن الزرقاء» : مروان بن حکم که امام حسین او را پسر زن چشم کبود صدا زد، یا « ابن مرجانه » عبیدالله بن زیاد که به این نام معروف شد ، یا « ابن الصهاک الحبشیه » که امام علی به عمر بن خطاب گفت، از جمله نامهایی هستند که در تاریخ به چشم می آید.همچنين آيه »‌عتل بعد ذلك زنيم »‌ قلم آيه 13‌)هم اشاره مي كند كه بسياري به زنا شهرت داشته اند و به اين صفت زشت شناخته مي شدند.


[=&quot]

[=&quot][1] [=&quot]- الاستیعاب ج 3 ص 889

[=&quot][2] [=&quot]- امتاع الاسماع ج 11 ص 239 .

[=&quot][3] [=&quot]- امتاع الاسماع ج 11 ص 240

[=&quot][4] [=&quot]- امتاع الاسماع ج 11 ص 243
موضوع قفل شده است