پيمان جوانمردان

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
پيمان جوانمردان

با سلام

يكى از خاطرات جالبى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از ايام جوانى خود داشت، و گاه گاهى از آن با خوشى و مسرت ياد مى‏كرد، شركت آن حضرت در پيمانى به منظور دفاع از مظلومان و ستمديدگان بود كه در تاريخ اسلام به نام «حلف اللفضول‏» مشهور است.
«حلف‏» به معناى پيمان و «فضول‏» جمع فضل است، و معناى هر دو كلمه «پيمان فضل‏ها» است.

بنا بر مشهور علت اين نامگذرى اين بود كه پيش از آن ايام، پيمانى ميان سه نفر از قبيله «جرهم‏» كه نام هر سه «فضل‏» بود بسته شده بود، و فضل‏ها تعهد كرده بودند كه به يارى مظلومان برخيزند.
به همين جهت پيمان آنها به خاطر اسامى اعضاى پيمان «حلف الفضول‏» خوانده شد. از آنجا كه بعدها در زمان رسول اكرم نيز چنين پيمانى منعقد گرديد، به ياد پيمان نخست، آن نيز به «حلف الفضول‏» موسوم گشت.

نظر ديگر اين است كه وقتى در زمان پيغمبر اين پيمان توسط جوانمردان قريش بسته شد، خردمندى از قريش گفت: اين عده وارد فضل از اين امر شدند، و از اينجا «حلف الفضول‏» يا پيمان جوانمردان خوانده شد.

موضوع اين بود كه مردى از «يمن » كالائى براى فروش به مكه آؤرد، «عاص بن وائل‏» پدر عمرو عاص معرئف همكار معاويه كه از طرف او به حكومت مصر رسيده، از قبيله بنيسهم به ظاهر آن را خريد، ولى وقتى مرد يمنى براى دريافت وجه آن به وى مراجعه نمود، عاص بن وائل از پرداخت قيمت و استرداد اصل مال سرباز زد. مرد يمنى از او به مردان قبيله بنى سهم شكايت برد و استمداد نمود، ولى به خاطر نفوذى كه عاص بن وائل داشت هيچ كس ترتيب اثرى به شكايت او نداد.

مرد يمنى چون اين ديد، آمد نزديك «حجر الاسود» و فرياد برداشت، و از مظلوميت‏خود ناله سرداد.
سپس به ميان ساير قبائل قريش رفت و استمداد كرد، اما نتوانست‏حس ترحم آنها را برانگيزد! مرد يمنى كه اين را ديد بالاى كوه ابوقبيس و در وقتى كه افراد متنفذ قريش در پيرامون كعبه اجتماع كرده بودند، با صداى رسا فرياد مظلوميت برداشت، سپس از كوه به زير آمد، و روى به جمع قريش نهاد.

در آن جمع زبير بن عبدالمطلب يكى از عموهاى پيغمبر (صلى الله عليه و آله) برخاست، و به ميان قبائل بنى هاشم و بنى مصطلق و بنى زهره و بنى اسد و بنى تميم گشت، و به جلب حمايت آنها از مرد مظلوم پرداخت.
در نتيجه مردانى از اين قبايل در خانه «عبدالله بن جدعان‏» كه از مردان نامى قريش و بزرگسال و كريم النفس و مورد احترام عموم بود، گرد آمدند، تا درباره اتفاق سوئى كه در ماه حرام (ذى القعده) كنار خانه خدا براى مرد غريبى پيش آمده بود، چاره جوئى كنند.

در اين جمع پيغمبر آينده اسلام كه در آن وقت بيست‏ساله و به روايتى بيست و پنج‏ساله بود هم شركت داشت.

مذاكرات اين مجلس گذشته از دفاع از حق مرد يمنى ، ابعاد وسيعى يافت، و به عقد پيمانى انجاميد كه بعدها به عنوان بهترين كار قريش در زمان جاهليت‏شهرت گرفت.
يعنى همان «پيمان جوانمردان‏» يا «حلف الفضول‏».

اعضاى پيمان درمنزل «عبدالله بن جدعان‏» تعهد كردند كه از آن پس درمحيط مكه هر اتفاق سوئى رخ دهد، چه براى غريب يا قريب باشد و چه آزاد و بنده، درمقام دفاع برخيزند، حق طرف را از متعدى بگيرند و از وى دفع ظلم كنند.
خواه ظالم و متعدى از طبقه بالا باشد يا پائين اهل شهر باشد يا بيگانه. علاوه بر اين، جوانمردان حاضر در مجلس تعهد نمودند مردم مكه را به كارهاى نيك تشويق كنند، و از اعمال طشت بر حذر دارند، تا بدين گونه هر گونه رفتار ناپسند و مظاهر ظلم و ستم را از مكه ريشه كن سازند.

پس از اين تعهد و عقد پيمان، حاضران مجلس به خانه عاص بن وائل رفتند، و مال مرد يمنيرا از وى گرفتند، و به صاحبش مسترد داشتند.

سالها بعد در زمانى كه پيغمبر به مقام نبوت رسيده بود و در مدينه به سر مى‏برد، به اين كار افتخار مى‏كرد و مى‏فرمود: من در خانه عبدالله بن جدعان در پيمانى شركت نمودم كه آن را از داشتن بهترين كالاها دوست‏تر دارم، اگر در اسلام نيز مرا در پيمانى مانند آن دعوت نمايند اجابت مى‏كنم.(فقد شهدت فى دار عبدالله بن جدعان حلفا لو دعيت به فى الاسلام لاجبت.)


تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت