روزهای شوم در قرآن چه روزهایی اند؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روزهای شوم در قرآن چه روزهایی اند؟

اصلا روز شوم یعنی چه ؟ ایام نحسات که در قرآن آمده یعنی چه ؟ مگر خداوند نفرموده کل یوم هو فی شان، و یا اصلا می توان گفت ایام نحس داریم؟ مگر ایام نحس می شوند؟ دلیلتان چیست؟

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]آیا ایام واقعا نحس و سعد دارند و اگر دارند این نحوست و سعادت آیا ذاتی آنهاست؟
چرا مردم برخی روزها را نحس می دانند؟

آیا برای این مساله می توان از كتاب و سنت شاهد مثالی آورد؟

[=Century Gothic]اكنون این سوالات را از محضر علامه شهید استاد مطهری جویا می شویم؛ ببینیم ایشان چگونه پاسخ خواهند داد.

[=Century Gothic]******

[=Century Gothic]« در میان مردم معمول است که بعضى از روزها را روز سعد و مبارک، و بعضى را روز شوم و نحس مى شمرند، هر چند در تعیین آن اختلاف بسیار است، سخن اینجا است که این اعتقاد عمومى تا چه حد در اسلام پذیرفته شده است؟
[=Century Gothic] و یا از اسلام گرفته شده است؟

[=Century Gothic]البته این از نظر عقل محال نیست که اجزاء زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضى داراى ویژگیهاى نحوست، و بعضى ویژگیهاى ضد آن، هر چند از نظر استدلال عقلى راهى براى اثبات یا نفى چنین مطلبى در اختیار نداریم، همین اندازه مى گوئیم ممکن است ولى از نظر عقل ثابت نیست.
[=Century Gothic]بنابر این اگر دلائل شرعى از طریق وحى که افقهاى وسیعترى را روشن مى سازد بر این معنى در دست داشته باشیم قبول آن نه تنها بى مانع بلکه لازم است. در آیات قرآن کریم تنها در دو مورد اشاره به نحوست ایام شده است:
[=Century Gothic]یکى در آیات سوره قمر، و دیگرى در آیه 16 سوره فصلت که درباره همین ماجراى قوم عاد سخن مى گوید در آنجا می‌خوانیم: « فارسلنا علیهم ریحا صرصرا فى ایام نحسات...»
[=Century Gothic] ما تندبادى سخت و سرد در روزهاى شومى بر آنها مسلط ساختیم.
[=Century Gothic]و در نقطه مقابل، تعبیر مبارک نیز در بعضى از آیات قرآن دیده مى شود، چنانکه در باره شب قدر مى فرماید:
[=Century Gothic]«انا انزلناه فى لیلة مبارکة» ؛ ما قرآن را در شبى پر برکت نازل کردیم (دخان/3).
[=Century Gothic]نحس در اصل به معنى سرخى فوق العاده افق است که آنرا به صورت نحاس یعنى شعله آتش خالى از دود در مى آورد، سپس به همین مناسبت در معنى شوم به کار رفته است.

[=Century Gothic]به این ترتیب قرآن جز اشاره سربسته اى به این مساله ندارد، ولى در روایات اسلامى به احادیث زیادى در زمینه نحس و سعد ایام برخورد مى کنیم که هر چند بسیارى از آنها روایات ضعیف است و یا احیانا آمیخته با بعضى روایات مجعول و خرافات مى باشد، ولى همه آنها چنین نیست، بلکه روایات معتبر و قابل قبولى در میان آنها بدون شک وجود دارد، چنانکه مفسران نیز در تفسیر آیات سوره قمر بر این معنى صحه نهاده اند.

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]واضح است که در اینجا قرآن نمی خواهد بگوید که مثلا آن روز چون روز یکشنبه یا دوشنبه بود نحس بود و عذاب آمد. یکشنبه و دوشنبه هر هفته تکرار می شود. یا مقصود این نیست که چون مثلا سیزده ماه صفر بود اینها معذب شدند.
سیزده ماه صفر هر سال تکرار می شود، و بعلاوه اینجا دارد تصریح می کند: «فکیف کان عذابی و نذر» یعنی عذاب به علت تکذیب و به علت حق ناشناسی و کفران یک نعمت بزرگ بود.

[=Century Gothic]خداوند در مورد قوم عاد می فرماید: «کذبت عاد»؛ عاد هم تکذیب کرد. «فکیف کان عذابی و نذر»؛ عذاب و انذار من چگونه بود؟
[=Century Gothic] بعد به طور مختصر شرح می دهد: «انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر»؛ فرستادیم بر آنها بادی صرصر، بادی تند و شدید و ویرانگر. (قمر/18و19)

[=Century Gothic]بعضی مفسرین می گویند خود صرصر کأنه آن صدای باد را هم دارد مجسم می کند.«فی یوم نحس مستمر» در روزی شوم که شومی مستمری داشت.
[=Century Gothic] کلمه نحس به معنی شوم است. در اینجا مفسرین روی کلمه نحس بحث کرده اند که معنای شوم بودن یک روز چیست؟
[=Century Gothic]واضح است که در اینجا قرآن نمی خواهد بگوید که مثلا آن روز چون روز یکشنبه یا دوشنبه بود نحس بود و عذاب آمد. یکشنبه و دوشنبه هر هفته تکرار می شود. یا مقصود این نیست که چون مثلا سیزده ماه صفر بود اینها معذب شدند.
[=Century Gothic] سیزده ماه صفر هر سال تکرار می شود، و بعلاوه اینجا دارد تصریح می کند: «فکیف کان عذابی و نذر» یعنی عذاب به علت تکذیب و به علت حق ناشناسی و کفران یک نعمت بزرگ بود.

[=Century Gothic]پس روز، شوم بود ولی شومی اش نه از خود روز بود یا از آن جهت که روزی از روزهای هفته یا ماه است، بلکه به علت حادثه ای که در آن روز پیش آمد این روز شوم شد.
[=Century Gothic]دو مفهوم نحوست

[=Century Gothic]در موضوع نحوست ایام، دو مسأله است. یک مسأله این است که ما برخی روزهای سال را مبارک می شماریم و برخی را نحس و شوم، به اعتبار حادثه ای که در آن روز واقع شده، و مقصود ما این نیست که این روز از آن جهت که این روز است مبارک است یا این روز از آن جهت که این روز است شوم است، بلکه مقصود ما این است که این روز برای ما یادآور حادثه پر برکتی است یا این روز برای ما یادآور حادثه شومی است.

[=Century Gothic]مثلا ما روز عید غدیر را روز مبارک می دانیم ولی نه به اعتبار اینکه هجدهم ذی الحجه است که چون ماه، ماه ذی الحجه است و این روز هجدهمین روز ماه ذی الحجه است مبارک است، اعم از اینکه در این روز حادثه ای واقع شده باشد یا نشده باشد، اعم از اینکه در این روز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، علی علیه السلام را به خلافت نصب کرده باشد یا نکرده باشد، این روز، روز مبارک است و چون این روز مبارک بود، پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در این روز به خلافت نصب کرد، یعنی بخت حادثه یوم الغدیر بلند بوده که در این روز واقع شده است، این روز از قدیم الایام و قبل از این هم روز مبارکی بوده، از اولی که این آسمان و زمین درست شده روز هجدهم ذی الحجه روز مبارکی بوده و حادثه غدیر در روزی که خودش مبارک بود واقع شد.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]یا دهم محرم روزی بوده که از اولی که عالم ساخته شده اصلا این روز، بد ساخته شده، شوم ساخته شده و حادثه کربلا در روزی واقع شد که بالذات شوم بود و قهرا قبل از اینکه امام حسین علیه السلام هم شهید بشود هر سال که روز دهم محرم می آمد روز شومی می آمد، از زمان حضرت آدم علیه السلام و قبل از حضرت آدم این روز شوم بوده و الان هم روز دهم محرم شوم است، تا قیامت هم این روز از آن جهت که این روز است شوم است. حادثه کربلا هم در یک روز شوم واقع شد.

[=Century Gothic]یک وقت انسان این طور فکر می کند. این طرز فکر، اساسی نمی تواند داشته باشد. نه عقل می تواند آن را قبول کند و نه از نظر نقل ما می توانیم تأییدی برای آن بیاوریم. ولی یک وقت به آن معنای دوم است: هجدهم ذی الحجه، چون در این روز برای ما حادثه مبارکی رخ داده است ما این روز را مبارک می شماریم. هجده ذی الحجه مبارکی خودش را از حادثه غدیر دارد نه حادثه غدیر از هجدهم ذی الحجه. دهم محرم شومی خودش را (نه اینکه بالذات شوم است) از شهادت امام حسین دارد نه کشته شدن و قتل امام حسین شومی خودش را از دهم محرم دارد. نظیر لفظ و معنا می شود.
[=Century Gothic]الفاظ از نظر اینکه الفاظند یعنی حروف الفبا هستند ترکیب می شوند از الف و ب و پ و ت و ث وج تا آخر. هیچ لفظی با هیچ لفظ دیگری فرق نمی کند. ولی الفاظ برای معانی مختلفی وضع می شوند، بعضی الفاظ برای معانی بسیار عالی و لطیف وضع می شوند، مثل اینکه ما از الف و دو تا لام و یک الف دیگر و یک ه لفظ الله را ساخته ایم که نام خداوند است.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]چون معنا مبارک است لفظ هم برای ما لفظی است مبارک ، حتی احترام دارد و وقتی که به صورت کتبی در می آید دست بی وضو هم به آن نمی زنیم. همین طور اسماء پیغمبران و ائمه، یا اسمهایی که بر یک معانی خیلی عالی مثلا از مقدسات بشر دلالت می کند مثل لفظ علم که گویی خود این لفظ هم برای ما جلالتی دارد.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] در مقابل، ما الفاظی را وضع می کنیم برای معانی ای که مستقبح ذکره است یعنی بشر قبیح می شمارد که نام آنها را ببرد: «ما یستقبح ذکره».

[=Century Gothic]بعد چون آن معنا چیزی است که بشر نمی خواهد آن را بازگو کند گویی قبح معنا در لفظ اثر می گذارد و الا بدیهی است که لفظ، بالذات قبحی ندارد، قبح از معناست، لفظ به تبع معنا و چون نام این معناست قبیح شمرده می شود. حال اگر کسی در مجلسی شروع کند الفاظ زشت به زبان آوردن، مردم به او می گویند این کلمات چیست که به زبان می آوری؟ ممکن است جواب بدهد مگر کلمه هم با کلمه فرق می کند؟!
[=Century Gothic] راست هم می گوید، مگر کلمه هم با کلمه فرق می کند؟
[=Century Gothic] هیچ کلمه ای با هیچ کلمه دیگری فرق نمی کند، اما کلمه به اعتبار معنی اش با کلمه دیگر فرق می کند. وقتی می گویند این کلمات را به زبان نیاور، چون این کلمه را که شما می گویید، آن معنا به ذهن می آید و بنا نیست که بشر در مجامع آن معانی را در ذهن خودش مجسم کند.
[=Century Gothic]به این معنا البته درست است که برخی روزها روزهای مبارکی است. حتی می تواند یک سلسله دستورهای شرعی بر اساس همین روزها برقرار بشود برای اینکه این روز یادآور آن حادثه است.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]نحس در اصل به معنى سرخى فوق العاده افق است که آنرا به صورت نحاس یعنى شعله آتش خالى از دود در مى آورد، سپس به همین مناسبت در معنى شوم به کار رفته است.

منابع:
مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن 5، ص 246 -233
جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 23، ص 41

[=century gothic]

شومی ونحوست یک روز به اعتقادات غلط هر فرد بر می گردد
[=&quot]على عليه السّلام سربازان خود را براى جنگ با خوارج مهيا نمود، موقعى كه خواست حركت كند شخصى نزديك آمد و به حضرت عرض كرد اگر در اين وقت به جبهه جنگ بروى خائفم كه به مرادت نرسى و شكست خورده مراجعت نمائى و من اين خبر آينده را از راه محاسبه نجومى و دقت در اوضاع كواكب بدست آورده‏ام.[/][=&quot][/]
[=&quot]فقال عليه السّلام: أ تزعم انّك تهدى الى السّاعة الّتى من سار فيها صرف عنه السّوء و تخوّف من السّاعة الّتى من سار فيها حاق به الضرّ؟ فمن صدّقك بهذا فقد كذّب القرآن و استغنى عن الاستعانة باللَّه في نيل المحبوب و دفع المكروه و تبتغى في‏قولك للعامل بامرك ان يولّيك الحمد دون ربّه لانّك بزعمك انت هديته الى السّاعة الّتى نال فيها النّفع و امن الضّر. [/][=&quot][/]
[=&quot]على عليه السّلام به او فرمود: گمان دارى كه تو دگران را به ساعتى هدايت مى‏كنى كه هر كس در آن ساعت حركت كند ناملايمات و بديها دامنگيرش نمى‏شود و از ساعتى مى‏ترسانى كه هر كس در آن ساعت سير نمايد در زيان و ضرر محصور مى‏گردد. كسى كه تو را در اين سخن تصديق كند قرآن را تكذيب نموده و در راه جلب ملائم و دفع ناملايم از مددخواهى و طلب نصرت و يارى از بارى تعالى بى‏نياز شده است و از گفته‏ات برمى‏آيد كه متوقعى اجراكننده دستورت، تو را حمد و ثنا گويد نه خداى خود را زيرا به گمانت اين تو هستى كه او را به ساعتى هدايت نموده‏اى كه بر اثر آن به سود و بهره نائل آمده و از زيان و ضرر مصون مانده است.[/][=&quot][/]

موضوع قفل شده است