راهكارهاى حضرت محمدصلى الله عليه وآله براى رفع چشم و همچشمى مالى انج
تبهای اولیه
با سلام
راهكارهاى حضرت محمدصلى الله عليه وآله براى رفع چشم و همچشمى مالى انجام داد!!(رويارويى با اشرافىگرى)
1. جاىگزين كردن فرهنگ برادرى و اخوت دينى به جاى ارزشهاى منزلتى وقبيلهاى؛ :Sham:پيامبرصلى الله عليه وآله در سخنرانى پيش از جنگ اُحد فرمودند: «هر مؤمنى نسبت به مومنان ديگر، چون سر نسبت به پيكر است كه چون به درد آيد، همه بدن به درد مىآيد».21
مصعب بن عُمير تحت تأثير همين تفكر به محرز بن نضله كه ابو عزيز بن عمير، برادر پدر و مادرى مصعب را در جنگ بدر به اسارت درآورده بود، سفارش كرد كه مادرش ثروتمند است و فديه خوبى مىتواند از او بگيرد.
همچنين مصعب، در مقابل اعتراض برادرش ابو عزيز گفت: محرز، به جاى تو، برادر من است.22
اين در محيطى است كه كمى پيشتر (در دوران جاهلى) «قانون ثار» اجرا مىشد و هيچ قرشى يا مكى، اهالى يثرب را هم شأن و برادر خود نمىخواند.
2. پيامبرصلى الله عليه وآله و خانوادهاش با ساير افراد جامعه تفاوتى نداشتند؛:Sham: در حديبيه وقتى هدايا بين مردم تقسيم شد پيامبر و همسرش ام سلمه، همانند ديگران سهم بردند.23
3. در جامعهاى كه غنيمتجويى ارزش آفرين بود، تقسيم غنيمتها به طور مساوى و قرار دادن سهم براى كسانى كه به دليلهاى موجه در جنگ حضور نداشتند و برگرداندن اموال به ناحق گرفته شده به صاحبان آن،:Sham: مىتوانست از اهميت غنيمتجويى بكاهد؛ عمرو بن اميه، دو نفر از يهوديان بنىعامر را كه پيامبر به آنها امان داده بود كشت و رسول خداصلى الله عليه وآله وسايل جنگى و لباسهاى آنها را همراه خون بهايشان فرستاد.24
4. پاىبندى به پيمان؛:Sham: يكى از ويژگىهاى اشراف اين است كه هر گاه مقام و منزلت طرف قرارداد آنها پايينتر باشد يا آن پيمان، منافع آنها را در معرض خطر قرار دهد، آن پيمان را به طور يك جانبه نقض كنند.
پيامبرصلى الله عليه وآله براى از بين بردن اين خصيصه، اين گونه عمل كرد؛ هنگامى كه يهوديان و منافقان بعد از شكست مسلمانان در جنگ اُحد به تضعيف روحيه آنان پرداختند،
عمر بن خطاب اجازه خواست آنها را بكشد، ولى رسول خداصلى الله عليه وآله نپذيرفت و فرمود: «يهوديان در ذمه ما هستند و من ايشان را بيهوده نمىكشم. من از كشتن بيهوده كسانى كه شهادت به يگانگى خدا و پيامبرى من مىدهند نهى شدهام».25
5. جاىگزين كردن ارزشهاى معنوى به جاى ارزشهاى مادى؛:Sham: پيامبرصلى الله عليه وآله اسيرانى كه توانايى پرداخت فديه نداشتند بدون دريافت فديه آزاد مىكردند، از جمله آنها عبيد بن عمرو بن علقمه، سائب بن عبيد و ابو عزّه عمرو بن عبداللَّه بن وهب بودند.
پيامبرصلى الله عليه وآله اسيرانى كه قرعه به ايشان تعلق گرفت در ازاى آزادى يكى از مسلمانان آزاد كردند مانند عمرو بن ابو سفيان، از اسيران جنگ بدر كه در ازاء آزادى سعد بن نعمان بن اكال آزاد شد،26
ولى از ثروتمندان فديه خودشان و بستگانشان را گرفت؛ عباس عموى پيامبر مجبور شد فديه خود و پسران برادرش را بدهد.
6. توجه به توانايىهاى فردى و ديندارى در انتصابها به جاى طايفهگرايى و در نظر گرفتن مراتب منزلتى يا دارايى اشخاص؛:Sham:
7. كوشش در جهت فقرزدايى و كم كردن فاصله فقير و غنى و دگرگون كردن معيارهاى ارزش انسانها؛ حضرت محمدصلى الله عليه وآله تقوا و علم را نشانه برترى مىدانست.:Sham:
معيار ارجمندى
و اعتبار چشم و همچشمى مالى
توانايى بدنى، زيركى، مهارت در جنگ، ثروت مالى و دارايى مالى، غنيمتجويى شرافت خانوادگى، طايفه گرايى، برانگيختن رشك ديگران
روش طبقهمرفه حضور در جنگ و به دست آوردن غنيمت؛ دادن هزينه جنگ؛ داشتن منصبهايى،مانند: فرماندهى، سقايت، پردهدارى، رفادت، رياست ندوه، انحصار تجارت، داشتن اسلحه جنگى و حصار و قلعههاى مستحكم، افراد قبيله قريش و قبايل معتبر از منزلت و مقام بالايى برخوردار بودند.
يهوديان چون از بنىاسراييل بودند خود را برتر مىدانستند؛ برخوردارى از تخصص در مسائل جنگى كه يهوديان، قبيله ثقيف و هوازن، مسيحيان نجران، يمنيان، حبشيان از آن برخوردار بودند.
سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله تقسيم غنايم به طور مساوى بين قوى و ضعيف، اختصاص سهمى از غنايم به بردگان حاضر در جنگ و افرادى كه به دليل موجه در جنگ حضور نداشتند،
در انتصابها توجه به توانايىهاى فردى و ديندارى، خوددارى از طايفه گرايى، اهتمام به كارهاى توليدى و فقرزدايى از جامعه، ترويج فرهنگ اخوت و برادرى، جاىگزين كردن ارزشهاى معنوى به جاى ارزشهاى مادى، توجه به مصلحت جامعه و فرد.
آيات قرآن آياتى كه اشاره به اين ويژگىها دارد:Sham:
آياتى كه راه كار نشان مىدهد
حشر / 2. آياتى كه ويژگى كفار، منافقان، متكبران، دنياپرستان را توصيف مىكند. آياتى كه درباره تقسيم غنايم؛ ويژگى مؤمنان و جامعه اسلامى مىباشد. آياتى كه خداوند را مالك همه چيز معرفى مىكند و اين دنيا و ارزشهاى دنيوى را در مقابل آخرت و ارزشهاى اخروى ناچيز مىشمارد.
محمد بن عمر واقدى، كتاب المغازى، (بيروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1409ق / 1989م)،
21. همان، ج 1، ص 222 - 223.
22. همان، ص 140.
23. همان، ج 2، ص 592.
24. همان، ج 1، ص 364.
25. همان، ص 318.
26. همان، ص 138 - 142.