جمع بندی احادیثی از پیامبر در مورد رسالت و عصمت خود ش در نهج الفصاحه

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احادیثی از پیامبر در مورد رسالت و عصمت خود ش در نهج الفصاحه

[="microsoft sans serif"] [="blue"]انی فیما لم یوح الی َّ کاَحدکم [/]
من در چیز هایی که به من وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم ( اشتباه بعید نیست)

[="blue"] انما انا بشر مثلکم و انَّ الظنَّ یخطی و یصیب ولکن ما قلت لکم قال الله فلن اکذب علی الله [/]

من بشری مانند شما هستم و گمان بخطا یا صواب میرود ! ولی هر جه را بگویم خدا گفته است پس بر خدا دروغ نمی بندم

[="blue"] انی لم أُمر ان انقب علی قلوب الناس و لا اشق بطونهم [/]

من مامور نیستم بر دلهای مردم راه یابم و یا باطن آنها را بشکافم ( عدم آگاهی از ضمیر مردم )

[="blue"] شفاعتی لاهل الکبائر من امتی [/]
شفاعت من وِیژه ی اهل کبائر امت من است ! [/]

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
احادیثی از پیامبر در مورد رسالت و عصمت خود ش در نهج الفصاحه انی فیما لم یوح الی َّ کاَحدکم من در چیز هایی که به من وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم ( اشتباه بعید نیست)[/quote]
به نام خدا
شکی نیست که پیامبر اکرم درس نخوانده و امی بودند چنانچه قرآن به آن تصریح دارد

الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّی (اعراف 157) کسانی که از فرستاده و پیامبر امی تبعیت می کنند....

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (اعراف 158)

پس به خدا و پیامبر امی اش،همو که به خدا و کلماتشایمان دارد،ایمان بیاورید و از او پیروی کنید تا هدایت شوید

و شکی نیست که آنچه که می داند از جانب خداست که با واسطه یا بی واسطه جبرئیل امین به ایشان تعلیم شده است
إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى( ) عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوى‏ ()(سوره نجم 4 و 5 )

و باز شکی نیست که هر چه ایشان به زبان می آورند چیزی جز وحی و آموخته خدایی نیست

وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ (نجم 3)

حال با توجه به این سه اصل مهم نتیجه میگیریم که ممکن است (به فرض )موردی از علم به ایشان ابلاغ نشده باشد و (به فرض )آن را ندانند آیا این به آن معناست که چون نمی دانند پس به گمانه زنی های شخصی خود در آن مساله مثل دیگران سخن می رانندبنابر این احتمال اشتباه در سخنشان باشد ؟؟؟؟یا اینکه به مضمون ( وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ ) اگر هم ندانند حرف محتمل الخطایی در آن باره به زبان نمی آورند و منتظر میمانند تا حکم مساله از طرف خداوند به او ابلاغ شود؟کمی انصاف موضوع را روشن می کند

آنچه موضوع را روشنتر میکند اینست که هر آنچه که دانستنی بود از تر و خشک ،هر آنچه که قرآن گنجایشش را داشت به یکباره بر پیامبر اکرم نازل شد چه اینکه قرآن می فرماید
-انا انزلناه فی لیله القدر -انا انزلناه فی لیله مبارکه -وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ .....
و انزال به نزول دفعی و یکباره می گویند و آنچه در دفعات مختلف، توسط فرشته وحی برایشان آورده می شد دستور بیان و ابلاغ جزء جزء آنچیزی بود که به یکباره دریافت نمود

لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ (قیامه 16 )إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (17قیامه)
زبانت را به تعجیل در بیان قرآن حرکت نده که همانا بر ما ست دستور ابلاغ آن
بنا بر این در آنچه که به ایشان وحی نشده حرفی بزبان نمی آورند نه اینکه ممکن است حرف بیجا به زبان بیاورند به عبارت دیگر یا مجاز به گفتن اند که به اذن خدا و از طرف او می گویند و یا مجاز به گفتن نیستند که در این صورت هیچ به زبان نمی اورند پس اشتباه از کجا ممکن است؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
:Gol:بر گل رویش صلوات :Gol:

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
احادیثی از پیامبر در مورد رسالت و عصمت خود ش در نهج الفصاحه انی فیما لم یوح الی َّ کاَحدکم من در چیز هایی که به من وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم ( اشتباه بعید نیست)

انما انا بشر مثلکم و انَّ الظنَّ یخطی و یصیب ولکن ما قلت لکم قال الله فلن اکذب علی الله
من بشری مانند شما هستم و گمان بخطا یا صواب میرود ! ولی هر جه را بگویم خدا گفته است پس بر خدا دروغ نمی بندم

به نام خدا
حدیث دومی که ذکر کردید کاملا عرض ما رو تایید میکنه بنابر این اگه همون قدر که به روایت این خبر اهتمام داشتید به درایت آن هم اهتمام می ورزیدید جواب خودتون رو میگرفتید و نمی گفتید "اشتباه بعید نیست"

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ رِوَايَةٍ فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيل(حکمه 98 نهج البلاغه )

در خبر کاوش فهم داشته باشید نه عطش نقل !!!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

جناب نوری

آیا شما کتاب نهج الفصاحه و احادیث آن را قبول می کنید؟ اگر قبول دارید بنده هم چند حدیثی از کتاب مذکور برایتان ذکر کنم!!!

اما در مورد احادیثی که ذکر کرده اید دقت کنید :

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
انی فیما لم یوح الی َّ کاَحدکم
من در چیز هایی که به من وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم ( اشتباه بعید نیست)

ایشان فرموده اند در چیزی که به من وحی نمی شود مانند یکی از شماها هستم. شما از کجا می دانید که چه چیزی به ایشان وحی شده و چه چیزی نشده است؟

البته خود قرآن جواب شما را می دهد:

سوره نجم
وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى(3)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏(4)
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى‏(5)

خب حالا شما بفرمایید که کدام کلام ایشان وحی و کدام غیر وحی است؟؟؟!!!

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
انما انا بشر مثلکم و انَّ الظنَّ یخطی و یصیب ولکن ما قلت لکم قال الله فلن اکذب علی الله

من بشری مانند شما هستم و گمان بخطا یا صواب میرود ! ولی هر جه را بگویم خدا گفته است پس بر خدا دروغ نمی بندم

در همین حدیث هم مطلب بالا صدق می کند و همچنان که خود ایشان هم به مطلبی که عرض کردم تاکید دارند :

ولکن ما قلت لکم قال الله فلن اکذب علی الله

ایشان می فرمایند اما من هرچه را بگویم پس خدا گفته است. ایشان اشاره به تنها قرآن ندارند بلکه می فرمایند هرچه را بگویم. یعنی چه قرآن و چه غیر قرآن!!!

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
انی لم أُمر ان انقب علی قلوب الناس و لا اشق بطونهم

من مامور نیستم بر دلهای مردم راه یابم و یا باطن آنها را بشکافم ( عدم آگاهی از ضمیر مردم )

این فرمایش برخلاف جهلی که شما به خرج داده اید به عدم آگاهی اشاره ندارد بنا به صراحت فرموده به این اشاره دارد که ایشان مامور به قضاوت به ظاهر افراد هستند نه به باطن افراد.

اگر شما خطابه غدیر را قبول کنید !!! در آنجا حضرت می فرمایند ( نقل به مضمون ) که من منافقانی که در بین شما هستند را می شناسم و می توانم کامل معرفی کنم ولی من مامور به قضاوت به ظاهر افراد هستم نه به ضمائر افراد.

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
شفاعتی لاهل الکبائر من امتی
شفاعت من وِیژه ی اهل کبائر امت من است !

البته بنده ربط این حدیث به مطلبتان را متوجه نشدم!!!

کاش سعی نمی کردید که تفسیر به رای کنید و بافته های ذهنیتان را به دیگران تحمیل نمایید!!!

باتشکر - یاعلی

بسم الله الرحمن الرحیم
تا حالا در چندین جا آقای نوری و بنده در مورد عصمت بحث کردیم اما دوستان بدون پاسخ دادن ما را متهم به وهابیت یا توهین به پیامبر و ائمه می کنند اما اگر دوستان قبول کنند یه تاپیک جدید به نام مناظره در مورد کیفیت عصمت ایجاد کنیم تا به یک نتیجه برسیم و من هم قول می دهم به جز این تاپیک به موضوعی دیگر فکر نکنم تا وقت لازم برای گفتگو داشته باشم

عقیل;39849 نوشت:
تا حالا در چندین جا آقای نوری و بنده در مورد عصمت بحث کردیم اما دوستان بدون پاسخ دادن ما را متهم به وهابیت یا توهین به پیامبر و ائمه می کنند اما اگر دوستان قبول کنند یه تاپیک جدید به نام مناظره در مورد کیفیت عصمت ایجاد کنیم تا به یک نتیجه برسیم و من هم قول می دهم به جز این تاپیک به موضوعی دیگر فکر نکنم تا وقت لازم برای گفتگو داشته باشم


با سلام

بزرگوار كارشناسان سايت بارها براي بحث در تمام مسايل اعتقادي در هر موردي اعلام امادكي كرده اند
ولي اين شما و جناب غلام علي هستيد كه مطالب را به حاشيه مي بريد و بحث را منطقي پي نمي گيريد ويا جواب سوالات را نمي دهيد

ولي باز در هر موردي كه شما بزرگواران بفرماييد بدون حاشيه و توجه به مطالب ديگران وارد بحث مي شويم

يا علي

منتظريم

[="microsoft sans serif"][="blue"]وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى(3)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى‏(4)
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى‏(5)
[/]
[/]

من بارها و بارها قبلا گفته ام که منظور از این آیات فوق چیست اما شما فقط مثل اینکه اصلا در آیات دقت نکرده و حرق حق را کتمان می کنید !

این آیات منظورش [="red"] در محدوده ی وحی قرآن است که جبرییل به پیامبر می آموزاند نه در سخنان معمولی و غیر وحی پیامبر[/]

اما شما برای رسیدن به مقاصدتان همواره این آیات را برای تمام سخنان پیامبر ( وحی و غیر وحی ) علم می کنید

[="red"] خوب جواب دهید [/]

اگر تمام سخنان پیامبر وحی است پس چرا در بعد از جنگ احد که شکم شکافته ی حمزه را دید گفت در مقابل این کار کفار هفتاد نفر را مثله می کنم و چنین و چنان می کنم

اما آیه ی زیر نازل شد و جلوی حرفاو احساسات پیامبر را گرفت !

[="red"]وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ [/]﴿126﴾

یا در سوره ی تحریم پیامبر حلالی را بر خود حرام کردکه سرزنش خدا را بدنبال داشت

[="blue"]شما چقدر محدود فکر می کنید ؟؟؟[/]
اگر تمام گفته های اورا وحی از طرف خدا می شمارید !!!! پس چرا خدا دوباره در مقابل سخنان پیامبر موضع گرفته است

یا وقتی که خدا به پیامبر می گوید
[="red"]عَفَا اللّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبينَ[/]

اینجا کاملا معلوم است که پیامبر بر اساس ذهن خود و بدون وحی کاری انجام داده که اینچنین مورد سرزنش قرار گرفته است

[="red"]من تعجب می کنم که شما چرا حرف حق و حقیقت را نمی پذیرد ودر پی توجیهات نامعقول هستید [/]

[="blue"] فکر می کنید امثال من و جناب عقیل با این دلایل آبکی شما قانع می شود[/] ؟؟؟

[="red"]هیهات هیهات[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل

عقیل;39849 نوشت:
تا حالا در چندین جا آقای نوری و بنده در مورد عصمت بحث کردیم اما دوستان بدون پاسخ دادن ما را متهم به وهابیت یا توهین به پیامبر و ائمه می کنند اما اگر دوستان قبول کنند یه تاپیک جدید به نام مناظره در مورد کیفیت عصمت ایجاد کنیم تا به یک نتیجه برسیم و من هم قول می دهم به جز این تاپیک به موضوعی دیگر فکر نکنم تا وقت لازم برای گفتگو داشته باشم

کاش سعی نمی کردید که با آقای نوری هم تیمی شوید! آیا مطالب ایشان را مطالعه نموده اید؟ ایشان اعتقادات نویی هم دارند که اگر مطالبشان را مطالعه کنید متوجه می شوید که ایشان حتی با اهل سنت هم مشکل دارند و مشکلشان تنها با شیعه نیست.

خواهشا فعلا قول ندهید که در تاپیک جدید فقط مطلب بنویسید چون من در تاپیکی که حدیث کاذبا آثما غادرا خائنا را نقل نموده ام به پاسخ شما منتظرم.

باتشکر - یاعلی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

آقای نوری

غلامعلی نوری *;40003 نوشت:
من بارها و بارها قبلا گفته ام که منظور از این آیات فوق چیست اما شما فقط مثل اینکه اصلا در آیات دقت نکرده و حرق حق را کتمان می کنید !

این آیات منظورش در محدوده ی وحی قرآن است که جبرییل به پیامبر می آموزاند نه در سخنان معمولی و غیر وحی پیامبر

اما شما برای رسیدن به مقاصدتان همواره این آیات را برای تمام سخنان پیامبر ( وحی و غیر وحی ) علم می کنید

نظر شما که برای ما حجت نیست. فردا یکی هم بیاد یه چیز دیگه ای بگه باید قبول کنیم؟؟؟!!!

حرف حقی در کار نیست!!! اگر می تونید اثبات کنید که در اینجا حدی زده شده. دقت کنید در این آیه می فرماید : از هوای نفس سخن نمی گوید و هرچه می گوید وحیی است که به او وحی می شود و آن را خدا به او یاد داده است.

شما ینطق را چگونه تنها قرآن ترجمه می کنید؟ لطفا در همین آیه برای ما اثبات کنید که ینطق قید دارد به قرآن و بقیه سخنانشان مشمول این نیست.

البته استناد ما فقط این آیه نیست انشاءالله در آینده آیات دیگری نقل خواهم نمود که متوجه بشوید چه کسی برای اغراض شخصی علم می کند!!!

آیا شما قول می دهید که وقتی بنده اثبات کردم مطلب را قبول کنید؟ یا باز به عناد خود ادامه خواهید داد؟

اگر قول می دهید بنده برایتان اثبات کنم.

باتشکر - یاعلی

غلامعلی نوری *;40003 نوشت:
خوب جواب دهید اگر تمام سخنان پیامبر وحی است پس چرا در بعد از جنگ احد که شکم شکافته ی حمزه را دید گفت در مقابل این کار کفار هفتاد نفر را مثله می کنم و چنین و چنان می کنم اما آیه ی زیر نازل شد و جلوی حرفاو احساسات پیامبر را گرفت ! وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ ﴿126﴾ یا در سوره ی تحریم پیامبر حلالی را بر خود حرام کردکه سرزنش خدا را بدنبال داشت

[=Courier New]جناب نوری کمی تند شده و هوار می فرمایند!!

[=Courier New]در آیه فوق دو مطلب رو باید در نظر گرفت .اجازه بدید قبل از اینکه اون دو مطلبو بگم نکته ای بگم

[=Courier New]آقای نوری با همین الحاد شون مفید و پر ثمرن، چیزی که تفاوت مکتب علمی شیخ صدوق با شیخ مفیده یا به عبارتی مدرسه قم و ری با مدرسه بغداد

[=Courier New]اما اون دو مطلب یکی انتقامه و دیگری قصاص ؛انتقام در حق مشرکین و کفاره اما قصاص در حق مسلمینه و ذمی

[=Courier New]حضرت وقتی جنازه مبارک حمزه رو دیدن با اون وضع دل خراش ،فرمود هفتاد تن از مشرکینو جای حمزه می کشم

[=Courier New]خوب این انتقامه و مشکلی نداره، مشرکین ارزشی ندارن خونشون هدره و این تعداد رو پیامبر برای انتقام حمزه و فرو گذاشتن زخم کاری بر پیکر دشمن فر مودند و این کار رو هم می کردند نظیرشو در کلام امام علی ع هم داریم وقتی که خوارج به منطقه ای حمله کرده و غارت نمودند و سه چهار نفرو هم کشتند حضرت علی در مقابلشون فرمود فقط بخاطر کشتن یک نفر می تونم خون همتونو بریزم اما نصیحت کرد

[=Courier New]اما آیه وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ
[=Courier New]که نازل شد لطیفه ای با خود داشت و موضوع رو عوض کرد و در ضمن خودش خبر جدیدی برای پیامبر آورد و اون اینه که موضوع رو از انتقام به قصاص مبدل نموده و اون خبر ضمنی هم این بوده که قاتل حمزه مسلمون میشه چون قصاص مال مسلمونه پس این آیه به منزله وحیه برای تغییر موضوع از انتقام به قصاص و در قصاص هم بخشش بیشتر سفارش شده و خیرش هم بعدا معلوم شد چون وحشی که حمزه رو شهید کرد بعدا مسیلمه کذاب رو که ادعای پیامبری نمود ، بدرک فرستاد

[=Courier New]اما قضیه تحریم تو سوره تحریم از باب

[=Courier New]فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً (کهف 6 )

[=Courier New]هست که از سر دلسوزی و شدت رحمت بر امتش به خاطر کفر امتش ،خود خوری می کردن و خداوند از حبیبشون
[=Courier New]تفقد و دلجویی کردن نه سرزنش

[=Courier New]امید وارم فرق این دو تا رو بتونی بفهمی:Sham:

[="microsoft sans serif"]فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ﴿102﴾ [/]

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
انما انا بشر مثلکم و انَّ الظنَّ یخطی و یصیب ولکن ما قلت لکم قال الله فلن اکذب علی الله من بشری مانند شما هستم و گمان بخطا یا صواب میرود ! ولی هر جه را بگویم خدا گفته است پس بر خدا دروغ نمی بندم

جناب غلامعلی علیک ما تستحق من القابض
چرا در مطالبی که می خواهید راجع به قرآن و یا اول شخص عالم رسول خدا (ص) بنویسید دقت نمی کنید
چرا شما به محکمات قرآن مراجعه نمی کنید آیاتی که شما بیت الغزل خود قرار داده اید تا عصمت رسول خدا را زیر سوال ببرید همه جز متشابهات است مگر طبق تصریح قرآن نباید متشابهات را عرضه به محکمات کرد ؟
چه اصراری دارید که عصمت رسول خدا را مخدوش کنید ؟
یک بار دیگر به ترجمه ای که کردید دقت کنید جمله ان الظن یخطی و یصیب یعنی چه ؟
آیا معنای ان این است که من به ظن خود عمل می کنم و در ظن هم خطا و ثواب دارد ؟
یا این که معنای آن این است که من بشری مثل شما هستم (می خورم می اشامم می خوابم ...) و همانا ظن خطا وصواب می کند اما من آنچه به شما می گویم خدا گفته ( خدا هم طبق ظن و گمان عمل نمی کند )و هرگز بر خدا دروغ نمی بندم ( یعنی اگر طبق ظن عمل کنم در برخی موارد ناصواب است و دروغ بر خدا بسته ام )
دقت کنید ما در ماقلت لکم مای موصول است و عمومیت را می رساند ( هرچه می گویم خدا گفته )
کلمه لکن هم اعراض از جمله قبل است مثل این که شما بگوید این جماعت بدند واما من ....
می فرماید خاصیت گمان این است که خطا هم در آن است اما من چیزی را می گویم که خدا می گوید و خدا هم طبق ظن و گمان عمل نمی کند

غلامعلی نوری *;37554 نوشت:
انی لم أُمر ان انقب علی قلوب الناس و لا اشق بطونهم من مامور نیستم بر دلهای مردم راه یابم و یا باطن آنها را بشکافم ( عدم آگاهی از ضمیر مردم )

باز بی دقتی
آیا معنای این جمله که می فرماید من مامور نیستم بر دلهای مردم راه یابم این است که من از ضمیر مردم آگاه نیستم
فرمود مامور نیستم نفرمود نمی دانم
در روایت امده که حضرت (ص) فرمود :
انما اقضی علیکم بالبینات
به قول مرحوم کاشف الغطاء :
بنا نبوده پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت او (در همه جا )عالم را با غیب اداره کنند
(

جناب غلامعلی و .....
آیا میدانیدکه با زیرسوال بردن عصمت حضرت رسول اکرم (ص) چه تیشه ای به ریشه خودمان می زنیم ؟
آیا میدانیدبا ترویج اینگونه افکار چه بهانه ای به دست دشمنان اسلام می دهیم ؟
آیا مید انیداسوه بودن رسول خدا (ص) در تمام کارها را زیر سوال می بریم؟ در حالی که قرآن اسوه بودن او را به مطلق بیان می فرماید ..
آیا می دانیدبا بیان این که پیامبر هم گناه و خطا داشته اند او را در برخی مواردالعیاذ باللهجز المغضوب علیهم و... قرار میدهیم ؟ چون گناهکار و گناه مورد غضب الهی است ؟
آیا میدانیدفرقه های گمراه در طول تاریخ سعی وتوانشان براین بوده وهست تا از رهبران دینی خود تا پای جان دفاع کنندو اشتباهات انان را با صدها توجیه تصحیح کنند اما ما باوجودی که صدها دلیل بر عصمت انبیاء داریم جاهلانه یا عالمانه آنها را زیر سوال میبریم !!!

خدا می داند این مطلب را بدون تعصب عرض می کنم :
ریشه همه این افکار و عقاید (معصوم نبودن پیامبر (ص)و ائمه اطهار (ع) ) در میان اهل سنت این استکه برادران اهل سنت گناهان و خلافکاری ها و اشتباهات خلفا(ابوبکر وعمر وعثمان ومعاویه) را نه می توانند کتمان و نه میتوانند توجیه کنند و نه شجاعت زیر سوال بردن آنها را دارند لذا دیواری کوتاه تر ازپیامبر را پیدا نکردند و شروع به اشکال تراشی علیه آن وجود مقدس کردند که اگر خلفااشتباه داشتند چیز بعیدی نیست چون رسول خدا هم اشتباه داشته است
والسلام علی من اتبع الهدی

مجید;40096 نوشت:

جناب غلامعلی علیک ما تستحق من القابض
چرا در مطالبی که می خواهید راجع به قرآن و یا اول شخص عالم رسول خدا (ص) بنویسید دقت نمی کنید
چرا شما به محکمات قرآن مراجعه نمی کنید آیاتی که شما بیت الغزل خود قرار داده اید تا عصمت رسول خدا را زیر سوال ببرید همه جز متشابهات است مگر طبق تصریح قرآن نباید متشابهات را عرضه به محکمات کرد ؟
چه اصراری دارید که عصمت رسول خدا را مخدوش کنید ؟
یک بار دیگر به ترجمه ای که کردید دقت کنید جمله ان الظن یخطی و یصیب یعنی چه ؟
[=14
[/][/]

جناب مجید

[="red"] اول [/]

اتفاقا حدس می زدم که از ترجمه هم ایراد بگیرید ! اما تر جمه مربوط به من نیست مربوط به مترجم نامی و گرانقدر استاد
ابو القاسم پاینده است و اگر ایرادی دارد در آینده به ایشان تذکر دهید !!!!!

[="red"] دوم [/]

شما چه اصراری دارید که در تمام مراحل پیامبر را معصوم بدانید از بدو ولادت معصوم باشد چه سودی برای ابلاغ وحی در بزرگسالی دارد ؟؟؟؟ چه لزومی به اینکار هست؟؟؟؟مگر نوزادان غیر معصوم دیگر چه گناهانی مرتکب می شوند که پیامبر باید از بدو تولد تحت قیمومیت معصومیت قرار گیرد ؟؟:Gig:
در حالی که آیات متعددی که در تاپیک های اسبق هم آورده بودم کاملا دلیل بر این است که پیامبر فقط در حالت دریافت و ابلاغ مصون از اشتباه بوده و در شرایط معمولی مانند انسانهای دیگر بوده و
احتما ل اشتباه داشته است

[="red"] سوم [/]

هیبت و بزرگی مقام پیامبر شما را به این غلو و برداشت ا شتباه انداخته که او اصلا در هیچ حالی اشتباه نمی کرده است

مثال بارز غلو معاصر شما همان تصوری است که در مورد امام خمینی دارید فکر میکنید اگر کسی بگوید
امام در فلان جا اشتباه کرده کفر کرده است و باید سزای عملش را ببیند!!!!!!!!! یا در مورد آقای خامنه ای هم همینطور

[="red"] عزیزان و دوستان من [/]

از سر صداقت بگویم شما و پیشنیانتان در افسانه سازی از بزرگان واقعا غلو کرده و می کنید

بابا آنها هم مثل بقیه در بعضی موارد اشتباه می کرده اند مقام بزرگ آنها شما را به یک نتیجه گیری کلی خام وادار نکند

[="red"]عاری از اشتباه فقط خداست و بس بقیه کم وبیش اشتباه می کنند [/]

زلال حدیث;40051 نوشت:
من بارها و بارها قبلا گفته ام که منظور از این آیات فوق چیست اما شما فقط مثل اینکه اصلا در آیات دقت نکرده و حرق حق را کتمان می کنید ! این آیات منظورش در محدوده ی وحی قرآن است که جبرییل به پیامبر می آموزاند نه در سخنان معمولی و غیر وحی پیامبر اما شما برای رسیدن به مقاصدتان همواره این آیات را برای تمام سخنان پیامبر ( وحی و غیر وحی ) علم می کنید

اينو ميگن يه تفسير به راي ناب ناب

خوب جواب دهید

اگر تمام سخنان پیامبر وحی است پس چرا در بعد از جنگ احد که شکم شکافته ی حمزه را دید گفت در مقابل این کار کفار هفتاد نفر را مثله می کنم و چنین و چنان می کنم

اما آیه ی زیر نازل شد و جلوی حرفاو احساسات پیامبر را گرفت !

وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ ﴿126﴾

جناب غلام علي
سوره نحل مكيه اين ماجرا در مدينه بوده براي همين اين شان نزول مخدوشه

از شما تعجب ميكنم خيلي جاها روايات شيعه رو كه نمي فهمي راحت رد ميكني اما در جائي كه نفع خودته روايات مخدوش را راحت ميپذيري و بهش استدلال ميكني

جناب غلام علي سوره تحريم رو يبار ديگه بخون

لم تحرم ما احل الله لك تبتغي مرضات ازواجك توبيخ همسران پيامبره نه پيامبر در ادامه زنان پيامبر را آنچنان تحديدي كرده كه مشركين و منافقين رو نكرده كه اگه دست به دست هم بدين عليه پيامبر خداوند و جبرئيل و صالح مومنين و همه ملائكه پشتيبان پيامبر خواهند بود مگه اونا ميخواستن چكار بكنن كه كفار و منافقين نميتونستن انجام بدن ؟:jangjoo:

ميثم تمار;40132 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : زلال حدیث من بارها و بارها قبلا گفته ام که منظور از این آیات فوق چیست اما شما فقط مثل اینکه اصلا در آیات دقت نکرده و حرق حق را کتمان می کنید ! این آیات منظورش در محدوده ی وحی قرآن است که جبرییل به پیامبر می آموزاند نه در سخنان معمولی و غیر وحی پیامبر اما شما برای رسیدن به مقاصدتان همواره این آیات را برای تمام سخنان پیامبر ( وحی و غیر وحی ) علم می کنید اينو ميگن يه تفسير به راي ناب ناب

جناب میثم تمار سلام

خواهشا تو نقل و قولتون دقت کنین . جمله بالا رو من نگفتم من از آقای نوری نقل کردم
شما از نقل من کپی برداشتی به اسم من در اومد اگه می خوای جواب نوری رو بدی یه راست از عبارت خودش کپی بردار نه از نقل قول من!!!!

زلال حدیث;40149 نوشت:
جناب میثم تمار سلام

خواهشا تو نقل و قولتون دقت کنین . جمله بالا رو من نگفتم من از آقای نوری نقل کردم
شما از نقل من کپی برداشتی به اسم من در اومد اگه می خوای جواب نوری رو بدی یه راست از عبارت خودش کپی بردار نه از نقل قول من!!!!

[="courier new"] اتفاقا شما خیلی بیشتر از من تفسیر رای می آورید چه اشکالی دارده که تفسیر شما هم به رای باشه اونم از نوع نابش که کمتر گیر میاد
[/]

ميثم تمار;40133 نوشت:
خوب جواب دهید

اگر تمام سخنان پیامبر وحی است پس چرا در بعد از جنگ احد که شکم شکافته ی حمزه را دید گفت در مقابل این کار کفار هفتاد نفر را مثله می کنم و چنین و چنان می کنم

اما آیه ی زیر نازل شد و جلوی حرفاو احساسات پیامبر را گرفت !

وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ ﴿126﴾

جناب غلام علي
سوره نحل مكيه اين ماجرا در مدينه بوده براي همين اين شان نزول مخدوشه

از شما تعجب ميكنم خيلي جاها روايات شيعه رو كه نمي فهمي راحت رد ميكني اما در جائي كه نفع خودته روايات مخدوش را راحت ميپذيري و بهش استدلال ميكني

[="Courier New"][="Black"]جالب است شما با خیالپردازی ، خود را بجایی رسانده که جرائت می کنید در مورد قرآن هم از اینجانب ایراد بگیرید ؟؟؟ دیگر چه؟؟؟
[/]

[="red"] اولا [/]
اگر اهل علم و تحقیق بودی ؟؟می دانستی که [="Red"]چند آیه ی آخر نحل مدنی است[/] (و بقیه ی آیات مکی )

[="red"]دوما[/]

این شان نزول در تفسیر های معتبر شما نوشته شده است از جمله تفسیر نور آقای قرائتی جلد ششم

مشکلی در مخدوش بودن شان دارین !!!! به ایشان بگویید تا تصحیح کنند :Gig:

[="Red"]سوم
[/]

اگر من روایات جعلی شیعه رو نمی فهمم خیالی نیست شما به فکر مشکل بزرگ خودتان باشید که قرآن را نمی فهمید و این خسران مبین است نه نفهمیدن چند روایت جعلی :khandeh!:

غلامعلی نوری *;40003 نوشت:
شما چقدر محدود فکر می کنید ؟؟؟ اگر تمام گفته های اورا وحی از طرف خدا می شمارید !!!! پس چرا خدا دوباره در مقابل سخنان پیامبر موضع گرفته است یا وقتی که خدا به پیامبر می گوید عَفَا اللّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبينَ اینجا کاملا معلوم است که پیامبر بر اساس ذهن خود و بدون وحی کاری انجام داده که اینچنین مورد سرزنش قرار گرفته است من تعجب می کنم که شما چرا حرف حق و حقیقت را نمی پذیرد ودر پی توجیهات نامعقول هستید فکر می کنید امثال من و جناب عقیل با این دلایل آبکی شما قانع می شود ؟؟؟ هیهات هیهات

[=Courier New]جناب گسترده اندیش !!!!:reading:

[=Courier New]رخصت غلوم!!:koodak:

[=Courier New]میگن کچل ها :grye: اسمشون زلف علی هست و کورا :Moteajeb!: عین علی و اونایی که فزرتشون غمصوره لابد رستم اند :Box: و من لم یجعل الله له نورا، نورین :aatash:

[=Courier New]حالا کسی که اصلا حرف علی رو نمی پذیره لابد بهش میگن غلامعلی !!!! :chakeretim: و اونی که اصلا عقل نداره رو این حساب باید بهش بگن عقیل :soal:، از قدیم گفتن بی نماز مهر و تسبیح جمع میکنه!!

[=Courier New]ببین عزیز دل برادر ،ما اونقدرایی که شما فکر میکنی کودن نیستیم اعتقادمونو از عقل و نقل گرفتیم .عقل که معرف حضورتون هست ؟!منظور از نقل هم کتاب خدا و آل الله یعنی عترت ند

[=Courier New]حالا ما چکار کنیم که شما از جنس حسبنا کتاب الله هستی و کلام عترتو قبول نداری؟

[=Courier New]حالا قرآنو که قبول داری (که نداری)؟قرآن در باره فرشتگان می فرماید:

[=Courier New]وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ (انبیا 26) لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ (27)

[=Courier New]مشرکین گفتن خدا فرزند اختیار کرده خدا فرموده زبون گاز بیگیرین بلکه بندگان مکرم هستند که در حرف زدن و سخن به زبان آوردن از خدا پیشی نمی گیرن و به امر خدا عمل می کنن

[=Courier New]فکر میکنم این مقدار از ادبیات بدونی که "تقدیم ما حقه التاخیر یفید الحصر "یعنی مقدم کردن چیزی که حقش تاخیره حصر و اختصاص رو می رسونه ،می دونی که "بامره" قید "یعملون "هست پس جاش بعد یعملونه یعنی(یعلمون بامره)
[=Courier New]اما حالا مقدم اومده پس معنیش حصر و اختصاصه .یعملون بامره یعنی به دستورش عمل می کنن و بامره یعملون یعنی فقط به دستورش عمل می کنن و کار دیگه نمی کنن یعنی تا امرش نباشه هیچ کار نمی کنن

[=Courier New]این آیه عصمت فرشتگان رو اثبات می کنه یا نه ؟ اعتراض فرشته ها به خلیفه قرار دادن آدم و نا توانیشون در بیان اسما و سرزنش شون از طرف خدا نشونه بی عصمتی شونه؟

[=Courier New]حتما می دونی عین این عبارت قرآن در زیارت جامعه کبیره در حق اهل بیت اومده

[=Courier New]السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّينَ فِي أَمْرِ اللَّهِ وَ التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِينَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عِبَادِهِ الْمُكْرَمِينَ الَّذِينَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ

[=Courier New]اما اینکه می گی چرا اصرار دارین که پیامبر رو از بچه گی معصوم بدونین ؟،اینم به عقل و نقله.

[=Courier New]اما عقلش :پیامبر ص بناست بزرگترین رسالت الهی رو به دوش بگیره و در این رسالت باید بی نقص باشه و این عصمت رو باید به اختیارش از خودش نشون بده نه به جبر،پس باید این عصمت در رفتارش ملکه بشه پس باید از بچه گی با بقیه متفاوت باشه و اشتباه به حریمشون راه پیدا نکنه خدا در باره یوسف نبی می فرماید

[=Courier New]كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ (یوسف 24)
[=Courier New]نمی گه او رو از بدی باز داشتیم میگه بدی و فحشا رو از حریمش دور کردیم

[=Courier New]این یوسف این درگاهه چه برسه به 14 معصوم

[=Courier New]اما نقلش :در نهج البلاغه امام علی ع می فرماید

[=Courier New]وَ مَا وَجَدَ لِي كَذْبَةً فِي قَوْلٍ وَ لَا خَطْلَةً فِي فِعْلٍ وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ ص مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالِاقْتِدَاءِ بِه‏ (خطبه 192)

[=Courier New]هرگز دروغى در گفتار من، و اشتباهى در كردارم نيافت. از همان لحظه‏اى كه پيامبر ص را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‏ترين فرشته (جبرئيل) خود را مأمور تربيت او كرد تا شب و روز، او را به راه‏هاى بزرگوارى و راستى و اخلاق نيكو راهنمايى كند، و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است، پيامبر ص هر روز نشانه تازه‏اى از اخلاق نيكو را برايم آشكار مى‏فرمود، و به من فرمان مى‏داد كه به او اقتداء نمايم.
زت زیاد !:gholdor:

غلامعلی نوری *;40101 نوشت:
اتفاقا حدس می زدم که از ترجمه هم ایراد بگیرید ! اما تر جمه مربوط به من نیست مربوط به مترجم نامی و گرانقدر استاد ابو القاسم پاینده است و اگر ایرادی دارد در آینده به ایشان تذکر دهید !!!!!

داداش ما داريم بحث علمي مي كنيم بحث ما راجع به لغزش هاي ترجمه كه نيست

مجید;40204 نوشت:
داداش ما داريم بحث علمي مي كنيم بحث ما راجع به لغزش هاي ترجمه كه نيست

[="black"][="microsoft sans serif"] فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا !!!![/][/]

سلام

غلامعلی نوری *;40152 نوشت:
عاری از اشتباه فقط خداست و بس بقیه کم وبیش اشتباه می کنند

کاش در مورد خودت هم این طور فکر می کردی

شاید با دقت بیشتری حرف میزدی

و این اتهامات رو به پیامبر خدا نمی زدی

واقعا پیامبر با داشتن مسلمان نماهایی مثل شما نیاز به دشمن نداره

من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

فعلا خدا حافظ
:Mohabbat:

با سلام خدمت جناب غلامعلی نوری

اگر شما با مفهوم انسان کامل، خلیفة الله، و تجلی اعظم خداوند آشنایی داشتید، مفهوم عصمت و روایات ائمه (ع) رو می فهمیدید. توصیه می کنم در رابطه با موضوعاتی که اشاره کردم تحقیقی انجام دهید.

التماس دعا
یا حق

بینام;40862 نوشت:
با سلام خدمت جناب غلامعلی نوری

اگر شما با مفهوم انسان کامل، خلیفة الله، و تجلی اعظم خداوند آشنایی داشتید، مفهوم عصمت و روایات ائمه (ع) رو می فهمیدید. توصیه می کنم در رابطه با موضوعاتی که اشاره کردم تحقیقی انجام دهید.

التماس دعا
یا حق

[="courier new"] درود بر شما گرانقدر گرامی

از لطفی که دارید ممنونم اما تصمیم دارم بعدا مستقیما از خودشون بپرسم

باور کن این دنیا هرچقدر هم تحقیق کنی باز به حقیقت نمی رسی

سر حقیقت اون ور آبه و ما فقط پاشو می بینیم

[/]

سلام

غلامعلی نوری *;40160 نوشت:
جالب است شما با خیالپردازی ، خود را بجایی رسانده که جرائت می کنید در مورد قرآن هم از اینجانب ایراد بگیرید ؟؟؟ دیگر چه؟؟؟

وااااااااااااااااااااااااااااي!!!!!!!!!

چه تكبري !!!!!!!!

چه غروري !!!!!!!!!

إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

هيچي از قرآن نمي فهمي !!!

فقط ادعا

فعلا خداحافظ
:Mohabbat:

kashef;41017 نوشت:
سلام

وااااااااااااااااااااااااااااي!!!!!!!!!

چه تكبري !!!!!!!!

چه غروري !!!!!!!!!

إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

هيچي از قرآن نمي فهمي !!!

فقط ادعا

فعلا خداحافظ
:Mohabbat:

خود خدا بلند پروازی و بلند مرتبگی را به من نشان داده

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ(آل عمران/139)
و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و[="Red"] شما برتريد[/] اگر ايمان داشته باشيد!

فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ(محمد/35)
پس هرگز سست نشويد و (دشمنان را) به صلح دعوت نکنيد و [="red"]شما برتريد[/]، و خداوند با شماست و چيزي از (ثواب) اعمالتان را کم نمي‌کند!

علاوه براین فرعون چه اش از من بیشتربوده که گفت[="red"] انا ربکم الاعلی [/]

من که اظهار خدایی نکرده ام فقط گفته ام که [="Red"] انا اعلیکم[/] :Ealam:

[="Red"] اگر باز هم از غرور من ناراحتین پس می گویم [="Blue"]انا ربکم الاعلی [/] [/]

[="Black"]واین کلمه ی حقی است که من می گویم:Gol:[/]

سلام

غلامعلی نوری *;41124 نوشت:
من که اظهار خدایی نکرده ام فقط گفته ام که انا اعلیکم اگر باز هم از غرور من ناراحتین پس می گویم انا ربکم الاعلی واین کلمه ی حقی است که من می گویم

اگر آیه کریمه (

إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ) را متوجه می شدی و می فهمیدی که خدا هیچ انسان متکبر فخر فروش را دوست نداره دیگه این حرف رو نمیزدی

البته بی شباهت به گوینده انا ربکم الاعلی هم نیستی

فقط مواظب باش عاقبتت مثل اون نشه

فعلا خداحافظ :Mohabbat:

kashef;41174 نوشت:
سلام

اگر آیه کریمه (

إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ) را متوجه می شدی و می فهمیدی که خدا هیچ انسان متکبر فخر فروش را دوست نداره دیگه این حرف رو نمیزدی

البته بی شباهت به گوینده انا ربکم الاعلی هم نیستی

فقط مواظب باش عاقبتت مثل اون نشه

فعلا خداحافظ :Mohabbat:

مگر آدم به اندازه ی فرعون عمر کنه مگه بده آرزوی هر جوانی ممکنه باشه :Kaf:

پرسش
وقتی خود پیامبر اکرم(ص) در روایات متعددی در نهج الفصاحه مثلا می فرمایند: «من در چیز هایی که به من وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم» یعنی اشتباه بعید نیست؛ یا فرموده اند: «من مامور نیستم بر دل های مردم راه یابم و یا باطن آنها را بشکافم(یعنی از ضمیر مردم آگاه نیستم)؛ یا فرموده اند: «من بشری مانند شما هستم و گمان بخطا یا صواب میرود! ولی هر چه را بگویم خدا گفته است پس بر خدا دروغ نمی بندم»؛ با این وجود چرا ما باز هم معتقد به عصمت ایشان هستیم؟

پاسخ

برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول

نکته ای پیش از تبیین روایاتی که بیان فرموده اید لازم است عرض کنم این است که ما عصمت رفتاری پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به واسطه ادله عقلی محکم و برهانی که مبتنی بر حکمت خداوند است اثبات می کنیم لذا هیچ نقلی توان نقض آن را ندارد و به خاطر وجود این ادله عقلی روشن میشود منظور از نقل چیز دیگریست، مثلا وقتی ادله عقلی برهانی حکم می کند که خداوند جسم نبوده و دست و صورت ندارد، حتی آیات قرآن مثل «ید الله» یا «وجه الله» هم نمی توانند دست و صورت برای خدا اثبات کنند، و به قرینه این ادله عقلی روشن میشود منظور قرآن از این تعابیر چیز دیگری است.
به چند مورد از ادله عقلی که عصمت رفتاری پیامبر(صلی الله علیه و اله) را اثبات می کند اشاره می شود:

دلیل اول:
از آن جا كه هدف از بعثت انبيا هدايت و راهنمايي انسانها به سوي حقايق و وظايفي است كه خداوند براي بشر تعيين كرده است، و در حقيقت انبيا و اوصياي آنان، خليفه و نمايندگان الهي در ميان بشر و مأمور ابلاغ دين خدا و هدايت بشرند، اگر خود آنان به دستورهاي دين و پيام رسالت‌شان عمل ننمايند و گرفتار لغزش‌هاي علمي و عملي بشوند، مردم هيچ گونه اعتمادي به آنان پيدا نمي‌كند، در نتيجه اهداف بعثت تحقق نخواهد يافت. بنابراين حكمت و لطف خداوند اقتضا مي‌كند كه فرستادگان او از مصونيت كامل و عصمت در هر دو بعد عقل نظري و عقل عملي برخوردار بوده و نه تنها دچار معصيت و گناه نشوند. بلكه سهو و نسيان نيز در ساحت قدس آنان راه پيدا نكند.(1)

دلیل دوم: دليل عقلي ديگر بر عصمت آن است كه انبيا، گذشته از آموزش و ابلاغ احكام خداوند مسئول پرورش و تربيت مردم نيز هستند. لذا در قرآن كريم آمده است: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ(2) به راستي خدا بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه در ميانشان پيامبري از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، در حالي كه بي ترديد پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.

بدون شک اين مهم (تربيت و تزكيه نفوس) در صورتي تأمين خواهد شد كه مربيان اصلاح و تربيت، خودساخته، صالح و از هرگونه معصيت و نقص پاك و منزه باشند، و گرنه به طور مسلّم «فاقد شيء معطي شيء» نخواهد شد.(3)
علاوه بر اینکه روشن است مردم به حرف كسي كه كردارش با گفتارش مطابقت ندارد، اطمينان نکرده، و از او پیروی نمیکنند، پس واجب است كه انبيا از چيزي كه سبب عذاب و خروج آنان از ولايت الهي مي‌شود، ‌منزه باشند.(4)

دلیل سوم: دليل ديگر آن است كه اطاعت و پيروي از پيامبران الهي واجب است و اگر آنان معصيت انجام دهند وظيفه مردم نسبت به آنان دو صورت خواهد داشت، اگر پيروي آن ها را نكنند و هر كاري كه پيامبران انجام مي‌دهند به جا نياورند، فايدة بعثت از بين خواهد رفت. زيرا خداوند پيامبران را براي آن فرستاده است كه مردم كردار آنها را سرمشق و الگو قرار دهند و با بهره‌گيري از آن سرمشق، خود را به كمال مطلوب انساني‌شان برسانند. و اگر پيروي كنند بايد مثل آنان هر كاري را، گرچه خلاف و معصيت باشد بايد انجام دهند.
در حالي كه هيچ پيامبري مردم را به گناه فرا نمي‌خواند و اساساً پيامبران براي هدايت و جلوگيري از معصيت فرستاده مي‌شوند. پس معلوم مي‌شود كه گناه اساساً با انگيزه بعثت ناسازگار است و انبيا نبايد گناه كنند.(5)

نکته دوم

یکی از آفات مباحث دینی و خصوصا اعتقادی، نگاه گزینشی به آیات و روایات است، عمده انحرافاتی که در اسلام به وجود آمدند به خاطر همین آفت است، مثلا در خصوص جبر و اختیار برخی آیات نفی جبر را دیدند و قائل به تفویض شدند، و گروهی فقط آیات نفی تفویض را دیدند و معتقد به جبر شدند! در حالی که اگر هر دو دسته آیات را با هم می دیدند قائل به امر بین الامرین میشدند.
در خصوص همین عصمت هم روایات بسیار عمیق تر و دقیق تر از این روایاتی که شما اشاره کردید وجود دارد که من به یک روایت از امام رضا(سلام الله علیه) اکتفا می کنم که فرمودند:
«إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ‏ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ‏ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِه‏»؛

هر گاه خداوند متعال شخصي را برای امور بندگانش برگزيند، به او شرح صدر عطا كرده، چشمه هاي حكمت هاي را در قلب او جاري مي سازد و علم به او الهام مي نمايد. پس از آن، از جواب دادن عاجز نمي شود و از صدق و ثواب منحرف نمي شود؛ امام معصوم و محفوظ است از گناه، قول و فعل او با درستي و صدق همراه و از خطاها و لغزش ها ايمن است، خداوند اين ويژگي ها را به امام داده است تا بر بندگان او حجت و بر خلق او شاهد و گواه باشد.(6)
علاوه بر روایات مشهور ثقلین، منزلت، سفینه، علی مع الحق، و... که هم در منابع شیعه و هم منابع اهل سنت آمده است، و دلالت التزامی و غیر مستقیم بر عصمت دارند.

نکته سوم

اما روایاتی که شما فرمودید هیچ کدام دلالت بر نفی عصمت ندارند:

روایت اول و دوم:

«انی فیما لم یوح الی َّ کاَحدکم»؛ من در چیز هایی که به من وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم(7)
«انی لم أُمر ان انقب علی قلوب الناس و لا اشق بطونهم»؛ من مامور نیستم بر دل های مردم راه یابم و یا باطن آنها را بشکافم.(8)

منشأ خطای شما در این دو روایت این است که عصمت را با علم نامحدود به یک معنا گرفته اید، در حالی که عصمت به معنای دانستن همه چیز نیست، بلکه به معنای آن است که آنچه که می دانند حق است، نه اینکه همه چیز را می دانند.

بنابراین مراد پیامبر(صلی الله علیه و اله) این است که من هر چه می دانم از جانب خداوند است و در هر مسئله ای که وحی نیامده باشد من هم مانند شما علم غیب نخواهم داشت؛ همانطور که در ماجرایی حضرت(صلی الله علیه و آله) از جای شتر خویش بی خبر بود و سپس جبرئیل آمد و ایشان را مطلع ساخت.(9)
پس اینجا سخن از دانستن و ندانستن است، نه خطا و صواب!

روایت سوم:
«انما انا بشر مثلکم و انَّ الظنَّ یخطی و یصیب ولکن ما قلت لکم قال الله فلن اکذب علی الله»؛ من بشری مانند شما هستم و گمان بخطا یا صواب میرود! ولی هر چه را بگویم خدا گفته است پس بر خدا دروغ نمی بندم.(10)

این هم ربطی به عصمت ندارد، این که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) می فرمایند ظن و گمان ممکن است به خطا رود چه ربطی به ایشان دارد؟!! قاعده کلی دارند بیان می کنند.
اگر قرار بود ایشان معصوم نباشند، و از روی عمد، یا سهو و فراموشی خطایی مرتکب شوند، خب در همان دروغ بستن به خدا هم این امکان وجود داشت، وقتی می فرمایند من هر چه از جانب خدا میگویم دروغ نمیگویم، و این حتی از روی سهو و فراموشی را هم شامل می شود چه دلیلی دارد بر اینکه سایر عرصه ها را خارج کنیم؟

هرگز نمی شود از این روایت برداشت کرد که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در اموری غیر از تعالیم شریعت که از جانب خداوند آورده، تابع ظن و گمان باشد، براستی چطور میشود چنین نسبتی به پیامبر داد در حالی که قرآن تابعین ظن و گمان را سرزنش می کند:

«ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني‏ مِنَ الْحَقِّ شَيْئا»؛ بيشتر آنان جز از گمان و ظن پيروى نمى‏كنند، يقيناً گمان و ظن به هيچ‏وجه انسان را از حق بى‏نياز نمى‏كند.(11)
و پیامبر(صلی الله علیه و اله) را به عنوان ااگوی رفتاری معین میفرماید:

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»؛ يقيناً پیامبر خدا براى شما در [روش و رفتار] الگوى نيكويى است‏.(12)

_________________________________
1. سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، انتشارات اسلامي، ج 5، ص32؛ مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، سال 1367ش، ج 2، ص67.
2. آل عمران:164/3.
3. سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، انتشارات اسلامي، ج 5، ص32؛ مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، سال 1367ش، ج 2، ص67.
4. سبحاني، جعفر، الهيات، علي هدي الكتاب و السنة و العقل، نشر المركز العالمي للدراسات الدينيه، چاپ دوم، سال 1411 ق، ج 2، ص 157..
5. جوادي آملي، عبدالله، وحي و نبوت، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، نشر مركز اسراء، چاپ اول، 1381 ش، ش3، ص 231.
6. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج1، ص302و303.
7. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، دنياى دانش‏، چاپ چهارم، 1382ش، تهران، ص348.
8. همان، ص 348.
9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403ق، بیروت، ج18، ص109.
10. نهج الفصاحه، ص344.
11. یونس:36/10.
12. احزاب:21/33.

موضوع قفل شده است