مسائل فقهی شیعه و سنی: سجده بر مهر
تبهای اولیه
1. زمين، مانند خاک و سنگ و مانند آن دو.
2. چيزي که از زمين مي رويد، مشروط بر اين که پوشيدني و خوردني نباشد.
به خاطر الزامي بودن سجده بر زمين، ياران رسول خدا«صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» براي پرهيز از گرما، سنگريزه ها را در دست خود نگاه مي داشتند تا مقداري خنک شود آنگاه به هنگام فرود براي سجده، بر آنها سجده مي کردند.
در اين مرحله فقط و فقط سجده بر زمين، آن هم به صورت طبيعي جايز بود.
در حدیث از پیامبر زمین محل سجده گاه قرار داده شده وچون ما بر خود زمین سجده نمی کنیم (اوقاتی که در مسجد هستیم )قطعه ای از خاک زمین را به عنوان مهر برای خودمان قرار می دهیم در حدیث از پیامبر زمین محل سجده واقع شده نه فرش که اهل سنت بر فرش سجده می کنند
إنّ اللَّه تعالى جعل لى الأرض مسجدا و ترابها طهورا.
خداى تعالى زمين را براى من و امّت من مسجد كرده است و خاكش را پاككننده.
شهاب الأخبار369 ص الباب السابع واصول کافی ج 2 ص 18
پيامبر گرامي اسلام « صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» فرمودند:«وجعلت لي الأرضُ مسجداً وطهوراً»[1]: زمين براي من سجده گاه و مايه پاکيزگي قرار داده شده است».
مسلماً مقصود از زمين در اين حديث زمين طبيعي است، نه زمين مفروش با فرش و سجاده به گواه اين که براي زمين دو ويژگي قايل شده اند: أ. سجده گاه است (مسجداً).
ب. و طهور است (مطهر و مايه پاکيزگي). مسلماً حکم دوم که مايه پاکيزگي است از آنِ زمين طبيعي است که انسان جُنب بر اثر تيمم بر زمين، نوعي طهارت پيدا مي کند. قرآن کریم در این رابطه مي فرمايد:
«وَإِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فاطّهروا وَإِنْ کُنْتُمْ مَرضي أَوْ عَلي سَفَر أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِط أَوْ لامَسْتُمُ النِّساء فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً»[2]. «اگر جنب باشيد خود را بشوييد و (غسل کنيد) و اگر بيمار و يا مسافر باشيد يا يکي از شما از قضاي حاجت بازگشت يا با زنان تماس گرفت و آبي براي غسل و يا وضو نيافتيد با خاک پاک تيمم کنيد». آيه به روشني نشان مي دهد که دو چيز به ترتيب مايه پاکيزگي است، يکي غسل با آب، دومي تيمم بر خاک. بنابراين از آنجا که زمين طبيعي داراي چنين ويژگي است، قهراً همان نيز سجده گاه پيامبر صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم و همه مسلمانان است.
احمد بن علي معروف به جصاص (305ـ370) در کتابي که پيرامون آيات احکام تأليف کرده آورده است:
«إِنّ ما جَعَلَهُ مِنَ الأَرْضِ مَسْجِداً هُوَ الَّذِي جَعَلَهُ طَهُوراً»[3] .
«آنچه را که مايه پاکيزگي قرار داده همان را نيز سجده گاه معرفي کرده است».
[="][1] .صحیح بخاری ،کتاب تیمم،ح2.
[="][2] .سورۀ مائده/6.
[="][3] .احکام القرآن ،جصاص،ج2ص389.نشر بیروت.
بيهقي از استاد خويش نقل مي کند که اين حديث گواه بر اين است که بر لباسي که بر تن است نمي توان سجده کرد، زيرا سجده بر چنين لباسي آسان تر از خنک کردن سنگ ريزه ها با دست به دست کردن است[2].
انس بن مالک نيز يادآور مي شود و مي گويد:
«ما با پيامبر در سخت ترين گرما نماز مي گزارديم هر يک از ما سنگريزه هايي به دست مي گرفت، آنگاه که خنک مي شد به زمين مي گذاشت و بر آن سجده مي کرد».
اصرار پيامبر صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم بر سجده بر زمين به حدي بود که به شکايت ياران خود از گرمي سجده گاه ترتيب اثر نمي داد چون وحي الهي به او چنين اجازه نداده بود.
خبّاب بن أرتّ مي گويد:
«شَکَونا إِلي رَسُولِ اللّهِ سَجدَةَ الرّمضاءِ في جِباهِنا وَاکفّنا فَلَمْ يَشُکَّنا»[4]. [4] .
«از زيادي گرمي سجده گاه و زير دست ها به پيامبر شکايت برديم، او به شکايت ما ترتيب اثر نداد».
ابن اثير در کتاب ارزشمند خود «النهاية» ذيل ماده (شکي) مي گويد:
آنگاه که ياران پيامبر از گرماي زيردست و سجده گاه براي پيامبر شکايت بردند، پيامبر اجازه نداد آنان بر گوشه لباس خود سجده کنند.
شايسته بود ابن اثير بر مفهومي گسترده تر استدلال کند و آن اين که پيامبر«صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم »اجازه نداد بر غير زمين مانند سجاده و فرش و غيره سجده کنند.
اين احاديث که نمونه هايي از آنها را ياد کرديم حاکي از آن است که در اين مرحله فقط و فقط سجده بر زمين مشروع بود.
[=Times New Roman][2][=Times New Roman].سنن بیهقی ،ج2ص105.
[=Times New Roman][3][=Times New Roman].سنن بیهقی ،ج2ص106.
[=Times New Roman][4][=Times New Roman].سنن بیهقی ،ج2ص105.
رسول گرامي اسلام «صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم »کساني که بر گوشه دستار خود سجده مي کردند و به نوعي از سجده بر زمين دوري مي جستند، از اين کار منع مي کرد و دستار را از زير پيشاني آنها بيرون مي کشيد.
روي انّ النبي «صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» کانَ إِذا سَجَدَ رَفَعَ العَمامَةَ عَنْ جَبْهَتهِ.[1]
روايت شده: پيامبر «صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» به هنگام سجده، عمامه از پشاني خود برطرف مي کرد.
«صالح بن حيوان مي گويد: أنّ رسول اللّه« صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» رأي رجلاً بِجَنْبِهِ يَسْجُدُ وَقَدْ اعتمَّ عَلي جبْهَته فَحَسر رَسُول اللّه صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم عَنْ جبهَته»[2].
پيامبر گرامي «صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم »مردي را که در کنارش قرار گرفته مشاهده کرد که بر پيشاني خود پارچه بسته و بر آن سجده مي کند پيامبر «صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» پارچه را از پيشاني او کنار زد.
روايت با این مضامین زیاد است که در مصادر زیر به آنها اشاره شده است.[3]
با ملاحظه اين روايات که در مرحله نخست بيان شد، نتيجه مي گيريم که نخستين سال هاي تشريع اسلامي که پيامبر «صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم »در مدينه مي زيسته اند، جز سجده بر زمين در سرما و گرما، سجده بر چيزي جايز نبود، و اگر کسي از اين سنت پا فراتر مي نهاد، عملاً با مخالفت پيامبر روبرو مي شد ولذا ياران او چاره اي جز اين نداشتند جز اين که به خنک کردن سنگريزه ها بپردازند.:Sham:
[="][1]. طبقات ابن سعد:1/ 151. فيض القدير شرح الجامع الصغير: المناوي ،جلد : 5،ص181.
[="][2]. سنن بيهقي:2/ 105.
[="][3]. لطفاً به مسند احمد:6/ 301؛ طبقات کبري:1/ 151؛ منتخب کنز العمال که در حاشيه مسند چاپ شده است:3/ 194 و غيره مراجعه فرماييد.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله»در حدیثی فلسفۀ سجدۀ بر خاک را چنین بیان می فرمایند: «إذا صَلّي أَحدکُمْ فَليَلزم جَبْهَتَهُ وَأَنفه الأَرض حَتّي تخرج مِنْ الرَّغم»[1]. «هرگاه کسي از شما نماز گزارد، پيشاني و بيني خود را بر زمين قرار دهد تا ذلت وخضوع خود را آشکار سازد».
هشام بن حکم از امام صادق «عليه السَّلام» فلسفه سجده بر زمين را پرسيد. امام در پاسخ او چنين فرمود:
زيرا سجده، خضوع و فروتني در برابر خدا است و هرگز شايسته نيست انسان پرستشگر، بر خوردني ها و پوشيدني ها سجده کند، زيرا معبود دنياپرستان خوراک و پوشاک است بنابراين نبايد بر آنچه معبود دنيا پرستان است سجده کرد، در حالي که سجده بر خاک و زمين، بالاترين و برترين مظهر فروتني و خضوع در برابر خداست.[2]
از آنجا که سجده بر خاک مظهر کامل عبوديت و اظهار بندگي است، عمر بن عبدالعزيز بر حصير تنها اکتفا نمي کرد، بلکه مقداري خاک بر حصير مي ريخت و بر آن سجده مي نمود.
ابن حجر در شرح صحيح بخاري مي گويد:
کانَ عُمَرُ بْنُ عَبدالعَزيز الخَليفَةَ الأَموَي لا يکتَفي بالخَمرَة، بَلْ کانَ يَضَعُ عَلَيْها التُّرابَ وَيسجُد عَلَيه[3].
حتّي عروة بن زبير نيز جز بر زمين بر چيزي ديگر سجده نمي کرد.[4]
مسروق که يکي از تابعان است، به هنگام سفر خشتي را با خود برمي داشت تا در کشتي بر آن سجده کند.[5]
علي بن عبداللّه بن عباس که از تابعان است به «رزين» نوشت:«أَن ابْعَثْ إِلَيّ بِلَوح مِنْ أَحجارِ المَروَة أَسْجُدُ عَلَيْهِ»[6]: قطعه سنگي از سنگ هاي کوه مروه براي من بفرست تا بر آن سجده کنم.
ابن ابي شيبه، شيخ بخاري مي گويد: نماز بر «طنفسة» (که نوعي فرش کرک دار است) امري است جديد؛ و از رسول خدا به سند صحيح روايت شده است که بدترين امور، امر بي سابقه است و هر امر بي سابقه بدعت است[7].
[1].النهاية في غريب الحديث ،ابن الأثير،جلد : 2،ص239.
[2]. بحارالأنوار:82/ 147، باب ما يصحّ السجود عليه.
[3].فتح الباري ج 1 ص 410 وشرح الأحوذي ج 1 ص 272 . هو عمر بن عبد العزيز بن مروان الخليفة الأموي ، ولد سنة 69 وولي سنة 99 ومات سنة 101 .
[4]. فتح الباري:1/ 410؛ شرح الاحوذي:1/ 272.
[5] . كان مسروق إذا خرج يخرج بلبنة يسجد عليها في السفينة.الطبقات الكبرى لابن سعد ج 6 ص 53 ، والمصنف لعبد الرزاق ج 2 ص 583 ، وسيرتنا ص 136 عن المصنف لابن أبي شيبة ج 2 باب ما كان يحمل في السفينة شيئا يسجد مليه فأخرجه بسندين .
[="][6] . اخبار مکه، تأليف ارزمي3/ 151.
[7]. المصنف:2.
در بحث سجده بر مهر برخی افراد نادان یا مغرض تصور نموده اند شیعیان به هنگام سجده، که سر را به روی مهر می گذارند، مهر را پرستش نموده اند و این شرک اشکار است؛ چه اینکه سجده برای خداست و اینها به مهر سجده نموده اند.
این افراد لحظه ای تدبر ننموده اند که اگر این عمل شرک است نعوذبالله کار رسول مکرم اسلام«صلی الله علیه وآله»که مراقبت بر سجود بر ارض داشته اند نیز شرک بوده و همچنین کار صحابی ای که سجده بر سنگ می نمودند .
این افراد ظاهرا به کار خود نیز توجهی ننموده اند که آیا به هنگام سجده سر را بر روی چیزی می گذارند یا خیر؟آیا با این معیار کار آنها نیز شرک نمی شود؟
در واقع این افراد فرقي ميان «مسجودٌ له» و «مسجودٌ عليه» نگذاشته اند و پنداشته اند سنگ يا تربتي که در برابر نمازگزار نهاده ميشود بتي است که نمازگزار آن را با نهادن پيشاني بر آن ميپرستد. ولي شيعه را چه باک، اگر مخالفش کوتاه بين است و بين اين دو نکته فرق نميگذارد و ميپندارد آنچه بر آن سجده ميشود همان کسي است که براي او سجده ميشود و کار موحّد را با مشرک قياس ميکند، تنها به اين دليل که ظاهر کارشان مثل هم است و او ظاهر را ميبيند، با اينکه معيار، توجه به درون و باطن است، بتپرست، بت را ميپرستد و براي آن سجده ميکند و جلوي خود ميگذارد و در برابر آن رکوع و سجود ميکند، ليکن موحّدي که ميخواهد تا نهايت مراتب بندگي را ابراز کند، براي خداي سبحان خضوع و سجود ميکند و پيشاني بر خاک و سنگ و سنگريزه مينهد، تا با اين کار، خاکساري و بيقدري خود را اظهار کند و بگويد: خاک کجا و آفريدگار املاک کجا؟
آري، سجده کننده بر تربت، آن را نميپرستد، بلکه با سجود بر آن در پيشگاه خدا کرنش ميکند .
بنابراین فرق است بين مسجود له و مسجود عليه، شيعه اماميه که بر تربت امام حسين (عليه السلام) سجده مي کند آنرا مسجود له قرار نمي دهد، بلکه آنرا مسجود عليه قرار مي دهد، يعني شيعه براي تربت امام حسين (عليه السلام)سجده نمي کند، بلکه بر روي تربت امام حسين براي خداوند متعال سجده مي نمايد. و بين اين دو فرق آشکار است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
باتشکر از مطالب بسیار عالی و مفید واقعا استفاده کردم و لذت بردم.
اما در جواب کسانی که به شیعیان برای سجده به مهر مهر شرک می زنند یک جواب کوتاه هم می شود داد و آن اینکه:
اگر شیعه به مهر سجده می کند نشانه ی پرستش آن است کسی که به فرش یا موکت یا هرچیز دیگری سجده می کند پس او هم فرش و موکت و ... را می پرستد.
اگر بگوید نه ما آن را نمی پرستیم و فقط پیشانی بر آن می گذاریم شیعه هم می گوید نه ما هم مهر را نمی پرستیم و فقط پیشانی بر خاک میساییم!!!
التماس دعا - یاعلی