··▪▪••●●:مشاعره (درمورد امام زمان (عج)):●●••▪▪··

تب‌های اولیه

1288 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
··▪▪••●●:مشاعره (درمورد امام زمان (عج)):●●••▪▪··

یک شب سر جانماز خود یادم کن*** با گوشه چشم خویش آبادم کن

تا از نگرانـــی به در آیــد دل مــن*** این جمعه سر آمدنت شـادم کن

«ن»

[=Times New Roman]نگاهم مثل طفلان، زیر باران خیره شد بر ابر :Sham: ببیند تا مگر در آسمان رنگین کمانت را

[=Times New Roman]کهن شد انتظار اما به شوقی تازه بال افشان :Sham:تمام جسم و جان لب شد که بوسد آستانت را

[=Times New Roman]کرامت گر کنی این قطره ناچیز را شاید :Sham: که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را

[=Times New Roman]حسین اسرافیلی

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي :Gol: دل بي تو به جان آمد وقت است كه باز آيي

سوالي ساده دارم از حضورت من ايا زنده ام وقت ظهورت
اگر كه امدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم
دعايم كن دوباره جان بگيرم بيايم در ركاب تو بميرم

مثل فصل سرد قطبي بي شب وروزم هنوز بر سر راهي كه رفتي چشم مي دوزم هنوز
بار غم خاكسترم را جستجويي كرد وديد گر چه خاموشم ولي در خويش مي سوزم هنوز
من به پاس نذر هاي روزگار انتظار جمعه شب ها شمع يادت را مي افروزم هنوز


ز انتهاي شب آن شهسوار مي آيد
کليد صبح به دست ؛ سرود عشق به لب

ز تنگناي خيالم گذشته است و کنون
به پهندشت دلم؛ آشکار مي آيد


در آرزوی تو هستم؛ همیشه نورانی

اسیر زلف تو هستم، نگفته می دانی


یک جمعه از شروع سحر با نبود تو :Sham: یک ریز تا نماز عشاء گریه می کنم


مژده وصل تو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

من دل شکسته هر دم به امید در نشستم

که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی


بقیه الله!
خورشید جمعه ای دیگر دارد به غروب ماتم می نشیند و انگار ، داغ هجران تو همچنان بر دل ما می ماند.

یا بقیه الله!
چشمان اشکبارم را ببین که به راه آمدنت سفید شد و تو باز هم نیامدی.

یا بقیه الله!
شاید خدایت نیامدنت را فرصتی دیگر برای من قرار داده است تا وقتی که تو می آیی خروش، پاک پاک باشد.

یا بقیه الله!
تو که خود فرموده ای که به احوال شیعیانت آگاهی. پس لابد خوب می دانی که میان ما و اذان ظهر و آسمان ، چه رابطه ای است!!!

یا بقیه الله!
تو که خود خوب می دانی برخروش چه دارد می گذرد! پس جان مادرت فاطمه، هق هق غروب جمعه ما را در دفتر عشقبازی های عشاقت ثبت کن.

یا بقیه الله!
خروش را کمک تا از نگاه پنهانش ، غریبی سیراب شود.

یا بقیه الله!
در این غروب جمعه ای دیگر، ضجه غریبانه خروش و نگاه خیسش را که به پیشگاه با شکوهت تقدیم می کند بپذیر.

یا بقیه الله!
وقتی که تو می آیی ، خروش در چه حال است ... خروش در چه حال است...

یا بقیه الله...یا بقیه الله... یا بقیه الله... یا بقیه الله

تو شبى محفل ما را ز رخت روشن كن

اى كه نام تو بود روشنى محفل ما

از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟

تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است.


[="DarkGreen"]تا بوده و هست نور خواهد تابید :Gol: تا سلسله حضور خواهد تابید
خورشید مه آلوده عالم یک روز :Gol: از پنجره ظهور خواهد تابید
طرفه سن[/]

دردم از يار است و درمان نيز هم :Sham:دل فداي او شد و جان نيز هم


[="DarkGreen"]مولاي من وقت آمدنت دير شد بـيــا
اين دل در انتظار تـو پيـر شد بـيـــــا
ديدم به خواب امدي از جاده هاي دور
گفتم دلم ؛ خواب تو تعبير شد بـيـــــــا
اين جمعه هم گذشت ، وليكن نيامدي
آيات غربتم همه تفسير شد بـيـــــــــا
گفتي كه پاك كن دلت ازهرچه غير ماست
قلبم به احترام تو تطهير شد بـيــــــــا
هر شب به ياد خال لبت گريه مي كنم
عكست ميان آينه تصوير شد بـيــــــــا
در دفترم به ياد تو نرگس كشيده ام
نرگس هم از فراق تو دلگير شد بـيــا[/]

انتـــــــــــــــــــــــــظار یعنی گــــــــــلاب گل شــدن :Sham: گــــــــــــل نرگــــــــس،نــر گـــس خـــدا شــــدن

انتـــــــــــــــــــــــظار یعنی شفاعت یا ضما نـــــت :Sham: انتـــــــــــــــــــــظار یعـــنی،رهـــــا یی از اسا رت..


[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو ای باد بهاری مـده جولان به گلستان
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روا نیست که [=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خـوش نفحه سوارم نرسیدست
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]


[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به ظاهر لب خندان و به باطن دل گریان[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سُرورم همه بـاطل چو که [=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یـارم نرسیدست
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]

تا صف مشحر دمد بوی گل از بسترم

گر که به رویا شبی با تو کنم گفتگو

ای پسر فاطمه ای به فلک قائمه

بی تو حیات همه بسته به یک تار مو

والله بر تمام سلاطين روزگار

دارد شرف گداي تو يا صاحب الزمان

نسیم صبح فروردین عنبر سود می آ‌ید
شمیم دلپذیر نافه ، بوی عود می‌ آید

در انتظار مانده ‌ام ... آقا ! چه می‌ شود
در کوچه ‌های شهر بپیچد ، صدای تو ؟


وای از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

وای از آن مست که با مردم هشیار چه کرد (حافظ)

در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند


سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند

تو بیایی همه‌ ساعت‌ها و ثانیه‌ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند

قیصر امین پور

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده بیدار من دیده بیدار تو
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عمر گذشت و نشد فرصت دیدار تو

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در به درم ای طبیب چاره دردم بجوی
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هست فقط دست تو داروی بیمار تو

وی جوشش می از تو ...... وی شکر نی از تو
و از هر دو؛ تویی خوش تر ...... از مات سلام الله

همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان

که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی



یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی

تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی

دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته

تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی

تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی




يابن الحسن مژده آمدنت قيمت جان مي‌ارزد

تاري از موي تو آقا به جهان مي‌ارزد


در دل خود كشیده ام؛ نقش جمال یار را


پیشه خود نموده ام؛ حالت انتظار را




اى نهان ساخته از ديده ما صورت خويش

بدر از پرده غيب آى و نُما طلعت خويش



:Gol:

شنيدم وقتي بياي شهرو چراغون مي کني
تموم خاک و پر از بيداي مجنون مي کني

شنيدم وقتي بياي غصه هامون پر ميگيرن
قحطي گريه مياد خنده رو ارزون مي کني

:Gol:

یک فصل ، مانده تا به طلوع نگاه تو


یک فصل مانده است به فرخنده فالی ‌ام


مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ

ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی.

يابن الحسن

يک روز مي رسد که در آغوش گيرمت

هرگز بعيد نيست خدا را چه ديده اي

:Gol:


یك شب كه عشقت باز از دل در گذر شد
نام ترا بردم پیاپى تا سحر شد



تا صبحدم آن شب به یادت گریه كردم
هر قطره اشكم در پى تو در سفر شد




در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم

بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ما منتظریم از سفر برگردی
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یکروز شبیه رهگذر بر گردی

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با کاسه آب و مجمری از اسپند
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ما آمده ایم پشت در برگردی

یـازده پــله زمــیــن رفــت بـــه سـمت ملکـوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد


دســت خــالی، پــای خــــسته، رهـــسپار کـوی یارم

یــــــک نـــــیستان نـــالـه در دل، از غــم هــجر نـگارم


ماییم و دلی زعشق رویت سرشار

ای مرد خدا! سوار آیینه تبار

هر فاصله ترجمان دلتنگی ماست

بازآ و همه فاصله ها را بردار . . .

دل گفت: زراه آشنا می آیی

از جاده سرخ کربلا می آیی

یک روز ز روزهای زیبای خدا

یک روز به دلجویی ما میآیی . . .

یقین بدان که اثر می‌کند دعای فرج / و از عنایت آن صاحب‌الزمان برسد


شروع دفتر باور به نام او زيباست / اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد . . .

:Sham:

دور از بهار روي تو بي‌برگ مانده‌ام
بي برگ و بار مانده به دنيا چه مي‌کند؟

بنشين ز راه لطف دمي در کنار دل
آخر بپرس اين دل تنها چه ميکند

در این جهان بی دروپیکر خدای ما
دستان سبزپوش تو را سایبان نوشت

دنبال ردّپای تو گشتم، نیافتم
گویی خدا نشان تو را بی نشان نوشت


تـنـها تو می دانـی، تو ای زیبا گل نرگس

راز غـم ایــن چشــم های خیس و بارانی


یک جمعه از شروع سحر با نبود تو

یک ریز تا نماز عشاء گریه می کنم

:Ghamgin:

مسیر مسیح بهاران کجاست؟
صفا گستر لاله زاران کجاست؟

رگ و ریشه لاله از هم گسست
گل اندیشه سربداران کجاست؟

تقديم ميكنم سر و جان را ز فرط شوق



گر بشنوم صداي تو يا صاحب الزمان

نه من ، که پیش نگاهت جهان به خاک افتد

زمین به سجده درآید ، زمان به خاک افتد


[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دلم دوباره خبر می دهد ظهور تورا[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بدون فاصله حس میکنم حضور تورا[/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به من مگو که نرفته چگونه باز آید[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مسیر جاده خبر می دهد عبور تورا[/]

الا اي آنکه جانم با صفا گردد زيادت
نما يک گوشه چشمي بر گداي خانه زادت

:Gol:

تويى آن گوهر يكدانه درياى شرف

كه خداوند جهان خواند ترا حجّت خويش