بت‏هاى عرب

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
بت‏هاى عرب

بسم الله الرحمن الرحيم.

بت‏هاى عرب

مردم عرب به خصوص قريش «الله‏» را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمين و مدبر عالم و فرستنده باران مى‏دانستند، و هنگام بردن نام او مى‏گفتند: «بسمك اللهم‏» يعنى به نام تو اى خدا كه در اسلام به جاى آن «بسم الله الرحمن الرحيم‏» نخستين آيه سوره مباركه قرآن مجيد آمد.
در عين حال قريش بت‏هائى داشتند كه آنها را مظاهر خداى واقعى مى‏دانستند. در حقيقت چون دسترسى به «الله‏» نداشتند، بت‏ها را پرستش مى‏كردند، و از آنها يارى مى‏جستند، و مى‏گفتند: «اين كه ما بتها را مى‏پرستيم به خاطر اين است كه اينها ما را به خداى واقعى نزديك مى‏كنند».(ما نعبدهم الا ليقربونا الى الله زلفا - سوره زمر آيه 3)


چنان كه پيشتر گفتيم قبائل عرب قبلا پيرو دين حضرت ابراهيم بودند، و نخستين كسى كه آنها را دعوت به بت‏پرستى كرد، عمرو بن لحى بود كه بت «هبل‏» را از شام به مكه آورد، و قريش را به پرستش آن فرا خواند، و به دنبال آن قريش و ساير قبائل عرب بتها ساختند، و هر قبيله بتى را پرستيد و بسيارى از آنها را در درون و بالاى كعبه قرار داده بودند.

قريش براى بتان خود نذر مى‏كردند، و در مقابل آنها كرنش و قربانى مى‏نمودند، و در جنگ و صلح آنها يارى مى‏جستند. حتى گاهى بعضى از آنها را بر استرى يا شترى سوار كرده، به ميدان جنگ مى‏آوردند، تا حضور آنها باعث پيروزى‏شان شود!


«الله‏» را يكتا و يگانه نمى‏دانستند، بلكه داراى زن و فرزند و دختران مى‏پنداشتند.


از جمله بتان آنها «لات‏» و «منات‏» و «عزى‏» بود كه آنها را دختران خدا مى‏دانستند. به همين جهت نسبت به آنها توجه مخصوصى داشتند.
«لات‏» خداى آفتاب و از سنگى سفيد بود و معبد آن در طائف واقع در دوازده فرسخى مكه بود. منات سنگى سياه و خداى سرنوشت و مرگ بود، و معبد آن در محلى به نام «قديد» ميان مكه و مدينه نزديك بحر احمر قرار داشت.
«عزى‏» خداى زهره و معبدش در «وادى نخله‏» بين طائف و مكه بود.
اين خدايان اختصاص به قريش نداشتند، بلكه مورد پرستش همه قبايل بودند، ولى قريش در بزرگداشت آنها اهتمام خاصى داشت.
اين احترام به خصوص نسبت به عزى بيشتر بود. در مقابل بت عزى بود كه قربانى انسان انجام مى‏گرفت.



آنها قبل از سفر و هنگامى كه به جنگ مى‏رفتند نيز در مقابل بت‏هاى خود كرنش نموده و با آنها توديع كرده و با فتح و پيروزى بر دشمن يارى مى‏جستند.با اين وصف كعبه و مكه به عنوان يادگار ابراهيم و اسماعيل احترام خود را حفظ كرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس‏ترين مكانها بود.
نقل مى‏كنند كه «ابو احيحه سعد بن عاص‏» مردى از بنى اميه هنگام مرگ سخت مى‏گريست، ابوجهل كه براى عيادتش آمده بود، پرسيد: علت گريه چيست؟

آيا از مرگ مى‏ترسى كه هيچ كس را از آن گريزى نيست؟

گفت: نه، ولى از آن مى‏ترسم كه مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نكنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را بخاطر تو نمى‏پرستند كه با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند
(الاصنام - كلبى - ص 23 به نقل از تاريخ اسلام دكتر عبد الحسين زرين كوب.)



﴿از كتاب:تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت﴾

﴿علي دواني