زمینه های قیام بنی عباس و برخورد اهل بیت(ع) با آن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
زمینه های قیام بنی عباس و برخورد اهل بیت(ع) با آن



تاریخ آینه تمام نمای بروز و ظهور حکومت­ها و اضمحلال آنهاست. ازجمله حکومت­هایي که در گستره تاریخ اسلام بیشترین زمان را به خود اختصاص داده است، حکومت و خلافت عباسیان است که از سیزدهم ربیع الاول سال 132هجری قمری آغاز و تا صفر سال665 هجری قمری[1] طول کشیده است. اینکه بنی عباس چگونه توانستند در برابر حکومتی جبار چون امویان سر برآورند، نیاز به بحث و بررسی بیشتری دارد. در این نوشتار به برخورد ائمه معصوم با قیام آنها پرداخته می­شود.

قیام بنی عباس
بنی عباس به خوبی توانستند نقاط ضعف بنی امیه را شناسایی نموده و به صورت کاملا محرمانه شبکه­ای گسترده از داعیان خود را به نواحی مختلف اسلامی از جمله خراسان روانه کنند. آنان که پس از رحلت پیامبر(ص) شیوه انتظار همراه با احتیاط را در پیش گرفته بودند، هیچگاه به صورت مستقیم با امویان درگیر نشدند و تنها در برخی مواقع به انتقاد لفظی بسنده کردند.[2] به همین خاطر، عباسیان بر خلاف علویان تحت تعقیب قرار نگرفتند، مگر آن زمانی که نهضت و قیامشان علنی شد. قیامی که با سوء استفاده از موقعیت ممتاز علویان در جامعه اسلامی و همچنین ضعف مفرط امویان؛ بهره هایی فراوانی گرفت و نیرومند گشت.این در حالی بود که فرزندان عباس از دیر باز نسبت به آل علی(ع) چندان صداقتی نشان نداده بودند؛ این واقعیت را با نگاهی گذرا به پیشینه عباسیان می­توان دریافت.
علی بن عبدالله بن عباس در تحریک ابو هاشم کوشید، تا امامت کیسانیه را به عباسیان انتقال دهد. او در این راستا پسر جوانش محمد را راهنمایی کرد تا اعتماد و نظر ابوهاشم را به دست آورد. بعد از چندی که ابو هاشم موفق شد موافقت سلیمان بن عبدالملک (خلیفه اموی) برای رفتن به خانه خود را دریافت کند. در حمیمه (ستاد عباسیان) با دسیسه خلیفه اموی یا توسط محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب مسموم شد و محمد بن علی را قبل از مرگ وصی خود قرار داد و نامه های پیروانش را در اختیار او گذاشت، بدین­وسیله عباسیان خود را به امامت کیسانیه پیوند زدند.[3] در پی این کار عباسیان فعالیت داعیان خود را در سراسر قلمروی اسلامی بخصوص خراسان را شدت بخشیدند. در این میان نقش ابو مسلم در بین داعیان دیگر عباسی نقشی پررنگ است که تا حدی اقدامات دیگران را کم­رنگتر می­کند.
آنان رهبری قیام را معلوم نساختند[4] و مردم با شنیدن شعار "الرضا من آل محمد"[5] این امر برایشان مشتبه شد، که شخصی از خاندان پیامبر(ص) به حکومت خواهد رسید. حتی وقتی از داعیان عباسی درخواست می­شد امام را معرفی نمایند می­گفتند؛ امامٍ مورد نظر به علت مشکلات امنیتی مشخص نمی­شود.[6] ولی همینکه عباسیان کارها را هموار نمودند خلیفه را از میان خود انتخاب نمودند.[7]
آنان از از شهادت زید بن علی و یحیی بن زید در خراسان سود شایانی بردند. آنان لباس سیاه بر تن نموده و گفتند که ما عزادار حسین بن علی (ع)، زید و یحیی بن زید هستیم.

ابو­ سلمه خلال
سر دسته داعیان عباسی در کوفه شخصی بنام ابی سلمه خلال بود که بعد از به قدرت رسیدن عباسیان به "وزیر آل محمد" معروف شد.[8] محل ماموریت وی کوفه بود. جایی که به صورت سنتی طرفدار امام علی(ع) بودند. هنگامی که عباسیان پس از مرگ ابراهیم (امام عباسی) از حمیمه به کوفه آمدند، ابوسلمه آنان را در خانه­ای پنهان نمود و نامه هایی به سه تن از سران بنی هاشم؛ یعنی جعفر بن محمّد الصّادق (ع) و عبد الله محض بن حسن بن حسن بن علىّ بن ابى طالب (ع). و عمر الاشرف بن زين العابدين (ع) نوشت[9].
فرستاده ابو سلمه ابتدا نزد امام صادق(ع) آمد و نامه را تقدیم نمود. امام صادق(ع) فرمود: مرا با ابو سلمه كه شيعه و پيرو ديگران است چه كار؟! و نامه را در آتش چراغ نهاد و آن را سوزانيد.[10] عمر بن زين العابدين (ع) نیز به توصیه امام صادق(ع) جواب منفی داد.
اقدام امام صادق(ع) در نپذیرفتن دعوت ابوسلمه، نتیجه پیش­بینی دقیق وقایع سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. و جالب آنکه هنوز پیک مزبور به کوفه بازنگشته بود که ابوالعباس عبدالله (سفاح) به عنوان خلیفه انتخاب شده بود.[11]

عکس العمل امام صادق (ع)
امامت امام صادق(ع) از سال 114هجری آغاز و تا سال 148 طول کشید. امامت امام صادق(ع) منطبق با یکی از حساسترین دوران تاریخ اسلامی بود و شامل بسیاری از حوادث تاریخ ساز ؛ از جمله: نهضت های خشونت آمیز، موضع گیری های سازشکارانه اهل الحدیث و مرجئه بود.
امام از چندسال پایانی حکومت امویان و همچنین چندین سال ابتدای حکومت عباسیان بهره های فراوانی برد و یک تنه و با هوشیاری کامل در مقابل تمام تبلیغات مخالفان از جمله عباسیان ایستادگی نمود و با زیرکی تمام نقشه­های شوم آنان را شناسایی نمود. آن امام همام(ع)، قیام در مقابل دشمنان را به علت کمی یار و یاور به صلاح نمی­دید و همچنین برای حفاظت اصل تشیع به سیاست تقیه روی آورد و اقدامات فرهنگی خود را در این راستا شدت بخشید.





منابع

1- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یقوبی، محمد ابراهیم آیتیف تهران، نشر علمی فرهنگی، هشتم، 1378، ج2، ص329.

2- همان، ج2، ص152.

3- اصفهانی، ابی الفرج؛ مقاتل الطالبین، کاظم المظفر، نجف، مکتب الحیدریه، دوم، ص85.

4- نامعلوم؛ اخبار الدوله العباسیه، عبد العزیز الدوری و عبد الجبار المطلبی، بیروت، دار الطلیعه،1391، ص194.

5- همان.

6- همان.

7- تاریخ یعقوبی، ص 330.

8- همان، 334.

9- ابن طقطقی، محمد بن علی؛ الفری فی الاداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، تحیق عبداقادر محمد مایو، بیروت، دار القلم العربی، اول، 1418، ص 151.

10- تاریخ یعقوبی، ج2، ص 329.

11- همان، ج2، ص 330.