آيا توسل باعث شرك است
تبهای اولیه
« و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر، ان تدعوهم لا یسمعوا دعائکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم و یوم القیامه یکفرون بشرککم و لا ینبئک مثل خبیر ». غیر از خدا کسانی را که می خوانید و صدا می زنید مالک پوست هسه خرمایی هم نیستند. اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمی شنوند. و اگر فرضا بشنوند اجابتتان نمی کنند و روز قیامت شرک شما را انکار می کنند. بنابر این آیات که آیه 13 و 14 فاطر هستند آيا شيعيان كه غیر از خدا را می خوانند و حاجاتشان را از او می طلبند مصداق مشرکین هستند. چرا که همه قدرت از آن خداست و باید فقط از او خواست. و خود خداوند هم فرمود ادعونی استجب لکم . یعنی از من بخواهید نه از دیگران.
[=Century Gothic]با سلام
[=Century Gothic]جناب هیوا فکر کنم عنوان درستی انتخاب نکردید!!!
حداقل اگر قصد تحقیق دارید! سوالتان را درست بپرسید نه با توهین!!!
مثل اینکه این یه رسم بین شما!!!؟
[=Century Gothic]
فرقهاى از مسلمانان (وهّابيون) براى تأييد عقايد خود مبنى بر جايز نبودن توسّل به پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه: به اين آيه استدلال مىكنند،
غافل از آن كه اين آيات دربارهى توسّل به بتهاست نه اولياى الهى كه خداوند حتّى پس از مرگ آنان نيز با آنها سخن مىگويد.:Sham:
در آيات متعدّدى از قرآن خداوند به انبيا سلام كرده از جمله: (سلام على ابراهيم) ، (سلام على موسى وهارون)
و راستى اگر آنان سلام خدا را نشنوند پس سلام چه معنايى دارد!؟
گويا حيات برزخى كه شهدا دارند مورد قبول اين گروه نيست!
در روايات زيادى آمده است كه پيامبر اسلام با مردگان سخن گفته،
از جمله: در سر چاه بدر به كشتگان کفّار كه در چاه افتاده بودند آنگونه گفتگو كرد كه مورد اعتراض قرار گرفت كه چگونه با مرده حرف مىزنى،
ولى فرمود: شما از آنان شنواتر نيستيد.
1- براى شرك زدايى، از هيچ استدلالى دريغ نكنيد. (لا يملكون من قطمير) (آيه قبل) (لا يسمعوا دعاءكم) سخن و ناله شما را نمىشنوند.
(ما استجابوا لكم) بر فرض بشنوند پاسخ نمىدهند.
(يكفرون بشرككم) در قيامت حتّي معبودها از مشركان متنفر خواهند بود.
2- بشر به جايى مىرسد كه دعوت خداى شنواى پاسخ دهنده (ادعونى استجب لكم) را رها كرده، به سراغ جمادات كر و كور و بى خاصيّت مىرود. (ان تدعوهم لا يسمعوا... و ما استجابوا):Sham:
3- معبودهاى پوشالى، در قيامت از مشركان برائت مىجويند.
(يكفرون بشرككم) و مىگويند: شما ما را پرستش نمىكرديد بلكه بنده خيالات و هوسهاى خود بوديد.
(و قال شركائهم ما كنتم ايّانا تعبدون)
4- شرك نه در دنيا سود مىدهد، (ما استجابوا) و نه در آخرت. (يكفرون بشرككم)
5- خبرهاى مهم را از اهل خبره بگيريد. (و لا يّنبّئک مثل خبير)
6- اخبار قيامت را جز از طريق وحى نمىتوان دريافت. (و يوم القيامه... لا يُنبّئک مثل خبير)
.
حضرت یعقوب هم پیراهن یوسف را که یک جسم بود بر چشمانش کشید وبینا شد پس باید گفت که ایشان (العیاذ بالله )مشرکند:khandeh!:
« و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر، ان تدعوهم لا یسمعوا دعائکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم و یوم القیامه یکفرون بشرککم و لا ینبئک مثل خبیر ». غیر از خدا کسانی را که می خوانید و صدا می زنید مالک پوست هسه خرمایی هم نیستند. اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمی شنوند. و اگر فرضا بشنوند اجابتتان نمی کنند و روز قیامت شرک شما را انکار می کنند. بنابر این آیات که آیه 13 و 14 فاطر هستند از آنجا که شیعیان غیر از خدا را می خوانند و حاجاتشان را از او می طلبند مصداق مشرکین هستند. چرا که همه قدرت از آن خداست و باید فقط از او خواست. و خود خداوند هم فرمود ادعونی استجب لکم . یعنی از من بخواهید نه از دیگران.
واقعا عجب شبهه بزرگی به شیعیان وارد کردید!!!!!! ایا ان غیر خدا که مقصود شماست با رد خدایی کردن خدا خوانده می شوند یا برای نزدیکی به همان خدایی که قادر علی کل شی هست ؟
غیر خدا خواندن در این ایه یعنی اعتقاد به حرکت و حل مشکل رفع حاجت از کسانی یا چیزی که هیچ اراده ای بر ان امر ندارد و فراموشی اراده خدا؟ نعوذ بالله شیعیان از کدام غیر خدا می خواهند و خدا را در متن خواسته شان فراموش کرده اند؟؟ انان که که غیر می خوانیدشان وسیله اند به درگاه بی نیاز. و عباد عزیز و ابرومند خدا و مصداق عینی ایه قران::"يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيله.
همه قران را بخوانید و تدبر کنید و بعد حکم صادر کنید.
از آنجا که شیعیان غیر از خدا را می خوانند و حاجاتشان را از او می طلبند مصداق مشرکین هستند
جناب هیوا چند سوال از شما دارم
1- شرک را برای ما معنا کنید ؟
2- آیا شرک ، برای خداوند شریک قائل شدن در خالقیت و یا الوهیت ویا ربوبیت و.یا عبودیت و.. است ؟ یا هر کمک گرفتی از غیر خدا به عنوان این که او واسطه فیض است و استقلالا از خود چیزی ندارد شرک میدانید ؟
2- آیا هر در خواستی از غیر خدا شرک است ؟
3- میشه بفرمایید شما برای این مشکلات چه کار می کنید :
الف - اگر مریض بشوید آیا از دکتر کمک می گیرید یا نه ؟ چرا شفاء را مستقیما از خود خدا نمی گیرید ؟
ب- اگر مشکل اداری پیدا کنید آیا از مسول مربوطه کمک نمی گیرید ؟
ج- آیا ما یحتاج خود را خوراک ، پوشاک ، مسکن و.. مستقیما از خود خدا می گیرید یا از غیر او هم طلب کمک می کنید ؟
منتظر جواب حضرتعالی هستم
با عرض سلام
اگر شخصی بگوید: «یا امام زمان، گناهان مرا بیامرز!» شرک ورزیده است. ولی اگر کسی بگوید: «یا امام زمان، برایم دعا کن تا خداوند گناهانم را بیامرزد» آنگاه شرکی در کار نخواهد بود. همچنین می توان گفت: «خداوندا تو را به حق امام زمان گناهانم را بیامرز».
توسل حقیقی چنین حالتی دارد و خالی از شرک است. من تکذیب نمی کنم که ممکن است گروهی از مردم عقاید مشرکانه ای نسبت به ائمه داشته باشند، ولی این موضوع خللی در خود مذهب شیعه وارد نمی کند. مذهب شیعه هیچگاه ادعا نمی کند که ائمه دارای قدرتی از ناحیه خودشان هستند. بلکه اگر امام روز قیامت شفاعت کسی را بکند، با اذن الهی این کار را انجام می دهد، و قطعا امام شفاعت کسی را که خداوند نخواهد، نمی کند.
با تشکر
سلام،هیوا جان.به نظر من شما خیلی زود قضاوت کردید.من برای اثبات این که شیعیان مشرک نیستند،دلیلی از خود قرآن می آورم که به نظرم صریح ترین آیه درباره ی آن است.
این آیه، آیه ی 23 سوره ی شوری است.
«.....قل لا اسئلکم اجرا الاالمودة فی القربی........» بگو مزدی از شما نمی خواهم جز دوستی خویشانم.مگر نزدیکترین خویشان پیامبر دخترش،دامادش و فرزندان آنان نیست؟!حتی من حدیثی از پیامبر خوانده ام که می فرمایند:«اگر مردم حب علی را در دل داشتند،خدا آتش جهنم را خلق نمی کرد.» پس حب و مودة فقط دوست داشتن خالی نیست بلکه پیروی از آنان هم هست. اعتقاد شیعه مبنی بر پیروی اهل بیت درست است.بنابراین
وسیله همان شفاعت است
خداوند تعالی فرماید: " من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه (بقره ۲۵۵)"
مفسران در مورد اين آيه می گویند: هیچکس نمی تواند نزد او شفاعت کند مگر این که خداوند به او اجازه سخن گفتن بدهد. و این خود به آن معناست که خدای تعالی به بعضی از بندگان خود از پیامبران و اولیاء- به امر و اراده خودش- اجازه شفاعت می دهد، و از آنجا که شفاعت بین خالق و مخلوق ثابت شده است در نتیجه وساطت بین آنها هم به ثبوت می رسد. زیرا شفاعت همان وساطت است وهمه متونی که شفاعت را ثابت می کنند در حق وحقیقت دلایلی برای اثبات صحت توسل به وسیله ای در نزد خدای تعالی نيز هستند.
[=Century Gothic]
منبع:[=Century Gothic] http://gomgashtehdel.blogfa.com
برای اطلاعات بیشتر این صفحه رو مطالعه کنید![=Century Gothic]
http://gomgashtehdel.blogfa.com/post-56.aspx
* در ضمن این گناه بزرگیه که چیزی رو که نمیدونین مثل یک حکم قرار میدین و اونو عنوان حرفاتون میذارین.وقتی اطلاع ندارین و دلایل منطقی هم ندارین لطفا به صورت سوالی عنوانش کنین نه قطعی.در صورت امکان پاسخگوها عنوان این تاپیک رو سوالی کنند.
« و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر، ان تدعوهم لا یسمعوا دعائکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم و یوم القیامه یکفرون بشرککم و لا ینبئک مثل خبیر ». غیر از خدا کسانی را که می خوانید و صدا می زنید مالک پوست هسه خرمایی هم نیستند. اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمی شنوند. و اگر فرضا بشنوند اجابتتان نمی کنند و روز قیامت شرک شما را انکار می کنند. بنابر این آیات که آیه 13 و 14 فاطر هستند از آنجا که شیعیان غیر از خدا را می خوانند و حاجاتشان را از او می طلبند مصداق مشرکین هستند. چرا که همه قدرت از آن خداست و باید فقط از او خواست. و خود خداوند هم فرمود ادعونی استجب لکم . یعنی از من بخواهید نه از دیگران.
این موضوع از ابتدایی ترین شبهات وهابیون به شیعیان است که بارها پاسخ گفته شده است.
کسی از اهل بیت خواسته خود را نمی خواهد بلکه آنها را شفیع بین خود و خداوند قرار می دهد تا به واسطه آنان خدا درخواستش را اجابت کند.
در ضمن منظور اینکه از من بخواهید و نه دیگران نیروهای غیرالهی هستند که اگر بخواهیم آنها را بحث کنیم جستار منحرف می شود
[="Arial Black"]اگر شخصی بگوید: «یا امام زمان، گناهان مرا بیامرز!» شرک ورزیده است. ولی اگر کسی بگوید: «یا امام زمان، برایم دعا کن تا خداوند گناهانم را بیامرزد» آنگاه شرکی در کار نخواهد بود. همچنین می توان گفت: «خداوندا تو را به حق امام زمان گناهانم را بیامرز».
« و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر، ان تدعوهم لا یسمعوا دعائکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم و یوم القیامه یکفرون بشرککم و لا ینبئک مثل خبیر ». بنابر این آیات شيعيان كه غیر از خدا را می خوانند و حاجاتشان را از او می طلبند مصداق مشرکین هستند.
با سلام و عرض ادب
در این آیه و آیات شبیه به آن مخاطب آیات مشخص است که مشرکین اند کسانی که بتها وفرشتگان را می پرستیدند «تدعون من دون الله»،نه مسلمانان، وبدیهی است که هر خواندنی نیز شرک نمی باشد در غیر این صورت همه انسانها از جمله خود اشکال کننده نیز مشرک محسوب می شود.
نکته ای که باید در تفسیر این آیات لحاظ شود این است که: در تمام استعمالات قرآنی هنگامی که لفظ«یدعون» یا «تدعون» به همراه«الله» آمده، مراد از آن پرستش است نه مطلق خواندن، که ما برای نمونه مواردی را ذکر می کنیم:
1. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ»[1].
2.«إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ»[2].
3.«وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ؛ وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ؛يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ؛ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ».[3]
4. «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً »[4].
5.«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ»[5].
با توجه به آیات فوق می یابیم واژه« تدعون» در قرآن به معنای پرستش است نه مطلق خواندن و پرستش نیز دارای دو رکن اساسی است که با فقدان یکی از آن دو نمی توان عملی را متصف به این نام نمود.
1) انجام فعلي که گوياي خضوع و تذلّل باشد.
2) عقيده و انگيزه خاصي که انسان را به عبادت و خضوع نسبت به آن شخص وا داشته است، از قبيل:
الف) اعتقاد به الوهيت کسي که در مقابل اوخضوع کرده است.
ب) اعتقاد به ربوبيت کسي که بر او خضوع شده است.
لازمۀ عدم اخذ این دو رکن در مفهوم پرستش چنین است که سجدۀ ملائکه برآدم سجدۀ عبادی باشد و عنوان شرک بر عمل آنها صدق نماید و ملائکۀ مقرب الهی در خیل مشرکین جای گیرند و شیطان متمرد در سلک موحدین، در حالی که چنین سخنی باطل محض است.
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ»[6] . و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده و خضوع كنيد، همگى سجده كردند جز شيطان كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبر) از كافران شد!
ویا در مورد اکرام و خضوع نسبت به والدین باید بگوئیم که خداوند متعال به ما دستور شرک ورزیدن داده است.آیا چنین سخنانی قابل پذیرش است؟!
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً ، وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً»[7].
در جواز توسل به اولیای الهی صرف نظر از وجود آیاتی که اصل توسل را مطلوب می داند [8]جواب دیگری که می توان داد این است که: در توسل مطلوب حقیقی خداوند است و ولی خدا تنها وسیله ای است که وصول انسان به مطلوبش را سهل می گرداند و شخص متوسل نیز هیچگاه وسیله را مستقل و در عرض خدا نمی داند، بلکه آن ولی خدا هرچه دارد به عنایت وتوجه خاص خداوند نسبت به اواست لذا توسل به اولیای الهی که به قصد توجه به خداوند متعال صورت می پذیرد تخصصا از تحت آیات پرستش خارج است.
نکتۀ دیگری که در بررسی آیات مربوط به کار مشرکین بایدمورد توجه قرار گیرد این است که اعتقاد مشرکین نسبت به اله چه عرضی بوده باشد[9](اله خود را در عرض خدای متعال قرار دهند) که مفاد برخی از آیات است وچه طولی[10] (معتقد بودند خدا یکی است ولی امور را به غیر خود تفویض نموده و آنها مدبر امورند مستقلا)که مفاد برخی دیگر است هیچ ربطی به بحث توسل ندارد چه اینکه مشرکین «اله» خود را حتی در صورت طولی بودن می پرستیدند، و اعتقادشان این بود که این عمل موجب تقرب آنها به خدا می شود در حالی که در توسل به اولیای الهی کسی آنها را نمی پرستد و این امری بدیهی است.
موفق باشید.
[1].انعام/56. ». بگو من از پرستش كسانى كه غير از خدا مىخوانيد نهى شدهام، بگو من از هوى و هوسهاى شما پيروى نمىكنم اگر چنين كنم گمراه شدهام و از هدايت يافتگان نخواهم بود.
[2] .اعراف/194-195. آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد (و پرستش مىكنيد) بندگانى همچون خود شما هستند، آنها را بخوانيد و اگر راست مىگوئيد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را بر آورند).آيا (آنها لا اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟ يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟ يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ (نه، هرگز، هيچكدام) بگو (اكنون كه چنين است) اين بتهايى را كه شريك خدا قرار دادهايد (بر ضد من) بخوانيد و براى من نقشه بكشيد و لحظهاى مهلت ندهيد (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست!).
[3] .حج/73. آنها غير از خداوند چيزهايى را مىپرستند كه خدا هيچگونه دليلى براى آن نازل نكرده است، و چيزهايى كه علم و آگاهى به آن ندارند، و براى ظالمان ياور و راهنمايى نيست.و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنهاخوانده مىشود در چهره كافران آثار انكار مشاهده مىكنى، آن چنان كه نزديك است برخيزند و با مشت به كسانى كه آيات ما را بر آنها مىخوانند حمله كنند! بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتش سوزنده (دوزخ) است كه خدا به كافران وعده داده، و بدترين جايگاه است! اى مردم مثلى زده شده است گوش به آن فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد نمىتوانند آن را باز پس گيرند، هم اين طلب كنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان و هم آن معبودان)، آنها خدا را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختند، خداوند قوى و شكست ناپذير است.
[4] .فاطر /40. بگو آيا فكر نمىكنيد اين معبودانى را كه شريك خدا قرار دادهايد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند؟ يا اينكه شركتى در (آفرينش و مالكيت) آسمانها دارند؟ يا به آنها كتابى (آسمانى) دادهايم و دليلى از آن براى (شرك) خود دارند؟ نه هيچيك از اينها نيست، ظالمان فقط وعدههاى دروغين به يكديگر مىدهند.
[5] .زمر/38. و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟ حتما مىگويند: خدا، بگو آيا هيچ در باره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد آيا آنها مىتوانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتى براى من اراده كند آيا آنها توانايى دارند جلو رحمت او را بگيرند؟بگو: خدا مرا كافى است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند.
[6].البقرة/34.
[7].الاسری/24.
[8] . اسراء: 57:«اولَئِکَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً»آنچه مشرکان به عنوان معبود خود مي خوانند (از ملائکه، جن و انس)، خود براي تقرّب به درگاه پروردگارشان به دنبال وسيله هستند تا به او نزديک تر باشند. همه اميد رحمت از خداوند دارند و در تمامي حوايج زندگي به او مراجعه مي کنند و نافرماني اش نمي کنند؛چراکه بايد خود را از عذاب خدا دور سازند.
[9].ابراهیم/30« وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّا».
[10].یونس /18.«وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ».