جمع بندی منافات میان علم و دین

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منافات میان علم و دین

با سلام و خسته نباشید به شما ی سوال برای من پیش امده ان هم این است که منافات و علم و دین دی چیست و اینکه چرا موضوعاتی که میشه علت علمی ان را بدست اورد ولی به عنوان معجزه از سوی خداوند ذکر میکنند؟

برچسب: 

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

mobina.dzj;1027311 نوشت:
با سلام و خسته نباشید به شما ی سوال برای من پیش امده ان هم این است که منافات و علم و دین دی چیست و اینکه چرا موضوعاتی که میشه علت علمی ان را بدست اورد ولی به عنوان معجزه از سوی خداوند ذکر میکنند؟

اینطور نیست که تعارض میان علم و دین یک مسئله قطعی و مورد اتفاق همگان باشد تا سپس به دنبال پاسخ این سوال باشیم که منشأ این تعارض چیست. دراین خصوص دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، اما از نظر ما هیچ تعارضی میان علم و دین وجود ندارد، بلکه هر دو مؤید و مکمل یکدیگر هستند. عمده عاملی که موجب شده است که گمان شود میان علم و دین تعارض وجود دارد کاستی های مسیحیت و سوء رفتار کلیسا در دوران حاکمیتش است.

کتاب تحریف شده ی مسیحیت هرگز قابل استناد و اعتبار نبوده نیست، اما با این حال کلیسا بر آن پافشاری کرده و در دوران حاکمیتش با عالمان علوم تجربی که مخالف کتاب مقدس سخن می گفتند به شدت برخورد می کرد، به گونه ای که گالیله 8 سال از عمرش را به خاطر نظریه چرخش زمین به دور خورشید، در بازداشت به سر برد؛ اما در اسلام در اوج شکوفایی علمی، بزرگترین علمای علوم تجربی چون ابن سینا و خواجه طوسی و مانند ایشان، خودشان بزرگترین علمای دینی هم بوده اند.

اما دنیای غرب که فقط با مسیحیت آشنایی داشت، این علم ستیزی و این تعارض مسیحیت با علم را به پای همه ادیان گذاشته و بحث تعارض علم و دین را مطرح کرد، و خودش هم در مسیر دین ستیزی همان مسیر کلیسا را دنبال کرد، به تعبیر علامه جعفری: «چماق تکفیری که از علم پرستانِ علم زده بر مغز انسان­های ژرف نگر فرو می­آمد، هولناک­تر و کشنده­تر از آن چماق تکفیری بود که از تفتیش ارباب کلیسا بر مغز دانشمندان قرون وسطی و اواخر آن قرون فرود می­آمده»( جعفری، محمدتقی، شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص237)

این ها در حالی است که از نگاه اسلام تحصیل در علوم تجربی واجب کفایی بوده و تلاش در این مسیر مصداق عبادت است؛ هیچ دینی چون اسلام بر علم آموزی تأکید نکرده است به طور که پیامبر(ص) علم را گمشده ی مومن می داند که همه جا بدنبال آن است: «الْعِلْمُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِن‏»؛ علم گمشده ی مومن است.(مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج1، ص168)

در مورد معجزه هم همین مسئله صدق می کند، معجزه در اسلام و کلام مسیحیت و غرب تفاوت دارد؛ در الاهیات غربی به هر خارق العاده­ای که به تصرّف الهی باشد «معجزه» گفته می­شود(پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ص287) یعنی حتی استجابت دعای مادری برای فرزندش را معجزه می دانند، در حالی که در کلام اسلامی، معجزه فقط آن افعال خارق العاده ای است که برای اثبات یک منصب الهی چون نبوت از شخص مدعی صادر میشود.

بنابراین معجزه از نگاه اسلامی هرگز قابل تبیین علمی نیست، حتی اگر تبیین علمی داشته باشد بشر به آن تبیین دسترسی ندارد، اما جامعه ی فکری غرب که به دنبال تبیین علمی از معجزه است، منشأ انحرافش این است که در معنای معجزه دچار اشتباه شده است، طبیعتا شفای بچه به دعای مادر می تواند یک تبیین علمی داشته باشد، اما این در نگاه درست معجزه نیست! آنچه که حقیقتا معجزه باشد هرگز علم بشر به آن دست نخواهد یافت و هرگز نمیتواند آن را به صورت علمی تبیین کند، مثل خروج شتر از دل کوه، یا زنده شدن مردگان، یا تبدیل شدن چوب به مار و مانند آن.

[="Times New Roman"][="Black"]سلام

mobina.dzj;1027311 نوشت:

با سلام و خسته نباشید به شما ی سوال برای من پیش امده ان هم این است که منافات و علم و دین دی چیست
و اینکه چرا موضوعاتی که میشه علت علمی ان را بدست اورد ولی به عنوان معجزه از سوی خداوند ذکر میکنند؟

خود علم ابزاری برای اثبات بهتر دین اسلام است

حالا این ما هستیم که وقتی به قانونی پی می بریم اسم خودمون و جد و آبادمون رو روی اون قانون میزاریم

مثلا نیوتون خالق قانون جاذبه نبود. بلکه کاشف این قانون بود

یعنی این قانون از بدو خلقت بشر وجود داشته است

تمام قوانین عالم را خدای دین اسلام برای جهان هستی دونه به دونه مشخص کرده است

همه ی دین اسلام انسان رو دعوت به کسب علم و پیشرفت و پیروی از قانونمندی های جهان هستی میکنه

همانطور که مثلا برای تشخیص عید فطر از تکنولوژی استفاده میکنیم و اسلام هم هیچ مسئله ای نداره و استقبال هم میکنه[/]

با سلام خدمت شما
وقتی تعارض علم و دین در ظاهر دیده میشه، سه رویکرد ممکنه در پیش گرفته بشه:
1- تشکیک در نظریات علمی
2- تشکیک در مطلب دینی
3- تلاش برای رفع تعارض علم و دین.

رویکردی که علمای اسلامی در مواجعه با تعارضات دارند، ترکیبی از این سه تاست. رویکرد دوم فقط می تونه در مورد روایاتی به کار بره که سند محکمی نداشته باشند. رویکرد اول هم در مورد نظریات علمی به کار میره که جا برای تشکیک داشته باشند. در سایر موارد، معمولاً از تفسیر متون دینی استفاده میشه.

اکثر متون دینی تفسیر پذیر اند. این تفسیر پذیری به چند شیوه می تونه خودش رو نشون بده:
1- امکان ارائه تفاسیر نمادین از کلمات
2- وجود کلمات چند معنا
3- عدم ذکر جزئیات
4- امکان اینکه برخی متون دینی به توصیف پدیده ها از دید انسان پرداخته باشند
5- امکان اینکه به منظور مراعات سطح اطلاعات مخاطب، مسئله به شکل ساده بیان شده باشه
و ...

نمونه هایی از این تفاسیر رو می تونید در لینکهای زیر ببینید:
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/tr21594
https://www.pasokhgoo.ir/node/60121
https://www.tebyan.net/QuranIndex.aspx?pid=257676
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa4233

مسلم;1027670 نوشت:
اما با این حال کلیسا بر آن پافشاری کرده و در دوران حاکمیتش با عالمان علوم تجربی که مخالف کتاب مقدس سخن می گفتند به شدت برخورد می کرد

گروهی از مسیحیان برای رفع تعارض علم و دین فقط رویکرد تشکیک در علم رو استفاده می کنند و از تکنیکهای تفسیر بهره نمی برند. همین موضوع باعث میشه که توانایی انعطاف کمتری در دفاع از دین داشته باشند.
جمع بندی ________________________________________________________________ پرسش: تعارض میان علم و دین در چیست؟ چرا موضوعاتی که میشود علت علمی آن را بدست آورد به عنوان معجزه از سوی خداوند تلقی می شوند؟ پاسخ: در نگاه درست هیچ تعارضی میان علم و دین وجود ندارد، بلکه هر دو مؤید و مکمل یکدیگر هستند. عمده عاملی که موجب شده است که گمان شود میان علم و دین تعارض وجود دارد کاستی های مسیحیت و سوء رفتار کلیسا در دوران حاکمیتش است. کتاب تحریف شده ی مسیحیت هرگز قابل استناد و اعتبار نبوده نیست، اما با این حال کلیسا بر آن پافشاری کرده و در دوران حاکمیتش با عالمان علوم تجربی که مخالف کتاب مقدس سخن می گفتند به شدت برخورد می کرد، به گونه ای که گالیله 8 سال از عمرش را به خاطر نظریه چرخش زمین به دور خورشید، در بازداشت به سر برد؛ اما در اسلام در اوج شکوفایی علمی، بزرگترین علمای علوم تجربی چون ابن سینا و خواجه طوسی و مانند ایشان، خودشان بزرگترین علمای دینی هم بوده اند. اما دنیای غرب که فقط با مسیحیت آشنایی داشت، این علم ستیزی و این تعارض مسیحیت با علم را به پای همه ادیان گذاشته و بحث تعارض علم و دین را مطرح کرد، و خودش هم در مسیر دین ستیزی همان مسیر کلیسا را دنبال کرد، به تعبیر علامه جعفری: «چماق تکفیری که از علم پرستانِ علم زده بر مغز انسان­های ژرف نگر فرو می­آمد، هولناک­تر و کشنده­تر از آن چماق تکفیری بود که از تفتیش ارباب کلیسا بر مغز دانشمندان قرون وسطی و اواخر آن قرون فرود می­آمده»(1) این ها در حالی است که از نگاه اسلام تحصیل در علوم تجربی واجب کفایی بوده و تلاش در این مسیر مصداق عبادت است؛ هیچ دینی چون اسلام بر علم آموزی تأکید نکرده است به طور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) علم را گمشده ی مومن می داند که همه جا بدنبال آن است: «الْعِلْمُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِن‏»؛ علم گمشده ی مومن است.(2) در مورد معجزه هم همین مسئله صدق می کند، معجزه در اسلام و کلام مسیحیت و غرب تفاوت دارد؛ در الاهیات غربی به هر خارق العاده­ای که به تصرّف الهی باشد «معجزه» گفته می­شود(3) یعنی حتی استجابت دعای مادری برای فرزندش را معجزه می دانند، در حالی که در کلام اسلامی، معجزه فقط آن افعال خارق العاده ای است که برای اثبات یک منصب الهی چون نبوت از شخص مدعی صادر میشود. بنابراین معجزه از نگاه اسلامی هرگز قابل تبیین علمی نیست، حتی اگر تبیین علمی داشته باشد بشر به آن تبیین دسترسی ندارد، اما جامعه ی فکری غرب که به دنبال تبیین علمی از معجزه است، منشأ انحرافش این است که در معنای معجزه دچار اشتباه شده است، طبیعتا شفای بچه به دعای مادر می تواند یک تبیین علمی داشته باشد، اما این در نگاه درست معجزه نیست! آنچه که حقیقتا معجزه باشد هرگز علم بشر به آن دست نخواهد یافت و هرگز نمیتواند آن را به صورت علمی تبیین کند، مثل خروج شتر از دل کوه، یا زنده شدن مردگان، یا تبدیل شدن چوب به مار و مانند آن. پی نوشت ها: 1. جعفری، محمدتقی، شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1360ش، ص237. 2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج1، ص168. 3. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، نشر طرح نو، تهران، چاپ ششم، 1388، ص287.  
موضوع قفل شده است