جمع بندی «تعرب بعد الهجره» یکی از هفت گناه کبیره

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
«تعرب بعد الهجره» یکی از هفت گناه کبیره

سلام
لطفا دلیل این مضمون رو بفرمایید که ظاهرا طبق روایات است
تعرب بعدالهجره یکی از هفت گناه کبیره ( امام صادق)
چرا تعرب یکی از ۷ گناه کبیره اصلی است؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

جمع بندی

________________________________________________

پرسش:

ظاهرا طبق روایات است "تعرب بعدالهجره" یکی از هفت گناه کبیره اصلی است، لطفا دلیل این امر را تبیین کنید.

پاسخ:

در روایات متعددی «تعرب بعد الهجره» نهی شده و یا گناه کبیره دانسته شده است، همانطور که پیامبر(صلی الله علیه و آاله) می فرمایند: «لَا تَعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَة»؛ بعد از هجرت، اعرابی و بادیه نشین نشوید.(1) و نیز نقل شده که چنین فرمودند: «ثلاثٌ من الكَبَائِر؛ مِنْها التَّعَرُّبُ بعدَ الهِجْرَة»؛ سه چیز از گناهان کبیره است، یکی از آنها بازگشت به بادیه نشینی پس از هجرت از آن است.(2)

«تعرب» در لغت به معنای شبیه شدن به اعراب، و بازگشت به بادیه نشینی پس از هجرت از آن است(3) اما آنچه که در این روایات به عنوان فعل حرام و گناه کبیره بیان شده است در حقیقت یک معنای کنایی است، و آن خروج از بلاد ایمان و بازگشت به بلاد کفر که انسان توان حفظ دین خویش را در آن نداشته، یا خوف آن را دارد که دین خودش، یا دین خانواده اش آسیب ببیند، چنین هجرتی حرام است. هجرت به هر منطقه ای که دین انسان آسیب ببیند در همین حکم بوده و پذیرفتنی نیست، اعراب در این خصوص موضوعیتی ندارد.

بنابراین آنچه در این حکم اصالت دارد، نه منطقه ی سکونت، بلکه لازمه ی آن است که از دست رفتن دین است، علت حرمت یک امر معرفتی است، همانطور که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «الْمُتَعَرِّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ التَّارِكُ لِهَذَا الْأَمْرِ بَعْدَ مَعْرِفَتِه‏»؛ بادیه نشین بعد از هجرت کسی است که این امر(دین) را بعد از شناخت آن، ترک کند.(4)

طبق آنچه که گذشت اهمیت این مسئله روشن میشود، چرا که اگر سایر گناهان کبیره که از سنخ رفتار هستند فقط به خاطر بزرگی آنها گناه کبیره تلقی شده اند، اما «تعرب» ممکن است منجر به از دست رفتن اصل ایمان شود، طبیعتا چنین رفتاری حرمت سنگینی خواهد داشت.

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص443.
2. ابن اثير جزري‏، النهاية في غريب الحديث و الأثر، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان‏، قم، چاپ چهارم، 1367، ج3، ص202.
3. ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، دار الفكر ، بیروت، چاپ سوم، 1414ق، ج1، ص587.
4. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعه، مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق، ج15، ص100.

موضوع قفل شده است