جمع بندی آیا خدای یکتا تکامل یافته خدایان پیشین است؟

تب‌های اولیه

53 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدای یکتا تکامل یافته خدایان پیشین است؟

سلام

در بسیاری از جاها خوانده ام که خدای یکتا تکامل یافته خدایان پیش از خود است
به این معنی که همانطور که انسان پیشرفت عقلی و اجتماعی کرد و در همه علوم پیشرفت کرد
در علم خداشناسی هم پیش رفت کرد و به این نتیجه رسید که خداباید یکتا باشد

البته مسلمانان این مطلب را قبول ندارند

حال من می خواهم بدانم دلایل مسلمانان برای رد این موضوع چیست ؟

با تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد قول سدید

[TD][/TD]

**گلشن**;1026965 نوشت:
سلام

در بسیاری از جاها خوانده ام که خدای یکتا تکامل یافته خدایان پیش از خود است
به این معنی که همانطور که انسان پیشرفت عقلی و اجتماعی کرد و در همه علوم پیشرفت کرد
در علم خداشناسی هم پیش رفت کرد و به این نتیجه رسید که خداباید یکتا باشد

البته مسلمانان این مطلب را قبول ندارند

حال من می خواهم بدانم دلایل مسلمانان برای رد این موضوع چیست ؟

با تشکر

با سلام و عرض ادب و آرزوی توفیق روزافزون

تردیدی نیست که خداباوری در ادیان و اقوام مختلف، دارای تفاوت هایی است و گاهی خداوند آنچنان متعالی و دور از دسترس است که توصیف بردار نیست و حتی نمی توان آن را موجود توصیف کرد و گاهی چنان در دسترس است که آن را مجسم و دارای شخص انسانی می دانند.

در مواجهه با این واقعیت تاریخی، حداقل دو رویکرد وجود دارد:

1. بنا بر یک رویکرد قرآنی - که متکی به وحی و علم الهی است- از ابتدا خداباوری اصل مسلمی بوده است که آدم ع و نسل او به آن معتقد بوده و خداوند را یکتا می دانستند و انبیای بعدی نیز از توحید و یکتا بودن خداوند سخن می گفتند اما مخالفان و یا حتی پیروانشان بواسطه عوامل مختلف، بعد از مدتی به شرک مبتلا می شدند و مثلا گوساله پرست می شدند(اعراف: 152) و یا به تثلیث معتقد می شدند(مائده: 17 و 72) و ... بنابراین، خداباوری و یکتاباوری، اصل مسلم دینی است که از ابتدای تاریخ نسل آدم، مطرح بوده است و دچار تکامل نشده است اگرچه همیشه در کنار این اصل، شرک و نفی توحید و یا الحاد و انکار خدا نیز به مثابه یک انحراف مطرح بوده است و توسط برخی از انسانها ترویج می شد.

2. اما رویکرد دیگری نیز در عصر مدرن شکل گرفت مبنی بر این که آنچه امروز در دسترس ما است،محصول تکامل و انتخاب طبیعی است. این ایده زیست شناسانه چنان تسلطی بر اذهان پیدا کرد که در حوزه های دیگر علمی نیز توسط برخی از متفکران به کار بسته شد. از این منظر، مفاهیم اخلاقی و دینی (مثلا خوبی عدالت و توحید و یکتاباوری و ...) نیز محصول تکامل ذهن بشری است که به نحو طبیعی و بشری پدید آمد و به نقطه فعلی رسیده است و باید همین مسیر تکاملی را بپیماید و به نقطه مطلوب دست یابد. این متفکران سعی می کنند شواهد تاریخی در متون به جا مانده از اقوام مختلف را به نحوی تنظیم کنند که این انگاره تقویت شود مفهوم خدای یکتا سابقه تاریخی نداشته و به مرور زمان و با تکامل ذهن و مفاهم دینی، پدید آمده است و کاملا بشری و ناشی از سیر طبیعی بوده است.

متفکران مسلمان عمدتا رویکرد2 را قبول ندارند؛ برخی از آنها حتی در حوزه زیست شناسی با نظریه تکامل مخالفند و برخی از آنها با تعمیم این اصل به سایر حوزه ها مخالفند. مخالفت آنها از چند طریق ابراز می شود:

1. بیان محدودیت ها و اشکالات و حفره های معرفتی این نظریه و تعمیم آن به تمامی حوزه ها؛
2. نقد شواهد تاریخی و یا نقض استنتاجی که از این شواهد ارائه می شود؛
3. بیان تناقض این تبیین با رویکرد قرآنی و دینی که متصل به وحی و علم الهی است و حاکم بر دستاوردهای بشری خطاپذیر است.

در پست های سابق، کلیاتی در این زمینه تقدیم شد. سایر نکات را در ادامه گفتگو عرض خواهم کرد.

قول سدید;1027112 نوشت:
1. بیان محدودیت ها و اشکالات و حفره های معرفتی این نظریه و تعمیم آن به تمامی حوزه ها؛
2. نقد شواهد تاریخی و یا نقض استنتاجی که از این شواهد ارائه می شود؛
3. بیان تناقض این تبیین با رویکرد قرآنی و دینی که متصل به وحی و علم الهی است و حاکم بر دستاوردهای بشری خطاپذیر است.

سلام بزرگوار

ممنون می شم موارد یک و دو را کاملتر توضیح بدهید ؟

سلام و عرض ادب

**گلشن**;1027140 نوشت:
ممنون می شم موارد یک و دو را کاملتر توضیح بدهید ؟

قول سدید;1027112 نوشت:
1. بیان محدودیت ها و اشکالات و حفره های معرفتی این نظریه و تعمیم آن به تمامی حوزه ها؛

در این بخش به دو مطلب اشاره داشتم: یکی این که خود نظریه تکامل چه اشکالاتی دارد و دوم این تعمیم این نظریه به سایر حوزه های بشری چه ایرادی دارد. در واقع، بسیاری از کسانی که تکامل را اصل مسلم طبیعت و ذهن آدمی می دانند، در مواجهه با هر پدیده ای(حتی خداباوری و الهیات و ...)، سعی می کنند آن را تبارشناسی کرده و آن را نسخه تکامل یافته دستاوردهای سابق طبیعت تلقی کنند. از این رو، همیشه نیازمند نقطه ای در تاریخ هستند که فرودست تر از نقطه حاضر است تا از این طریق، تحول یکی به دیگری را تبارشناسی کنند.

حقیقتا بررسی این مطالب نیازمند تاپیک مستقل است.

قول سدید;1027112 نوشت:
2. نقد شواهد تاریخی و یا نقض استنتاجی که از این شواهد ارائه می شود؛

در این قسمت، ناظر به نظری بودم که شما در پرسش به آن اشاره فرمودید. یعنی فارغ از درستی یا نادرستی نظریه تکامل و ذهنیت آنها، می بایست شواهد تاریخی خاصی که این نظریه برای تایید دیدگاه خودش ارائه می کند را رصد کند و مورد نقد و بررسی قرار داد.

سلام بر گلشن گرامی
از زمانی که مدارک تاریخی وجود داره، دیدگاههای تک خدایی و چند خدایی همزمان در جهان وجود داشتند. مثلاً شما در یونان باستان، اعتقاد به خدایانی مثل زئوس رو می بینید اما همزمان فیلسوفانی هم بوده اند که مشابه دانستن خدا با انسان را مورد نقد قرار می دادند و یک دیدگاه مجرد از خدا رو معرفی می کردند (افلاطون به خاطر مخالفت با خدایان یونان باستان کشته شد) یا مثلاً در شرق آسیا هم ادیانی مثل هندو رو داریم که خدایانی متعدد و مجسم شده را معرفی می کنند و در عین حال تائوییسم رو هم داریم که معتقد به یک خدای کاملاً مجرده.

تکامل عقاید که اشاره فرمودید به نظرم به دو شیوه قابل انجامه:
1- مردم از بین عقایدی که در دسترس اونها قرار داره، به عقیده ای بیشتر متمایل میشن که با عقل سازگارتر به نظر بیاد.
2- عقاید به شیوه ای تفسیر و بازبینی میشن که سازگاری بیشتری با عقل و همچنین علم پیدا کنند.

این تغییرات در خیلی از مذاهب اتفاق افتاده اند. بعضی تعداد خدایانشان را کم کرده اند، بعضی خدایانی را اضافه کرده اند، بعضی معتقد به یگانگی خدایانی شده اند که پیش از این متعدد تصور میشد یا تفسیرهای مجردتر از موجوداتی ارائه داده اند که پیش از این قائل به تجسمشان بوده اند. این تغییرات در قالب اصلاحات مذهبی مطرح میشن. بعضی مذاهب و عقاید هم سعی می کنند خودشون رو با علم سازگار کنند، چه اونهایی که خودشون رو با مدلهای جدید زمین و منظومه شمسی تطبیق داده اند و چه اونهایی که سعی کرده اند اعتقاداتشون رو به فیزیک کوانتوم و ... ارتباط بدن.

تغییر در اعتقادات همیشه در جریانه و اعتقادی می تونه باقی بمونه که مورد پذیرش عمومی قرار بگیره. عقل و علم هم یکی از معیارهای پذیرشه. پس طبیعیه که بخشی از عقاید موجود در دنیا تحت تاثیر چنین ساز و کاری باشند. ضمن اینکه بعضی عقاید توحیدی از طرف فلاسفه ای مطرح شده اند که ادعای وحی نداشته اند.

اما وجود این ساز و کار لزوماً به معنای رد وجود وحی نیست. همون طور که تکامل زیست شناختی می تونه با خلقت سازگار در نظر گرفته بشه. مثلاً میشه تصور کرد که خیلی از موجودات زنده بر اثر تکامل به وجد آمده باشند و فقط انسان مستقیماً از گل آفریده شده به زمین فرستاده شده باشه. یا میشه تصور کرد که موجودات آفریده شده باشند و بعد تحت تاثیر تکامل قرار گرفته باشند.
به همین شیوه می تونیم بین وحی و تکامل اعتقادی سازگاری ایجاد کنیم. مثلاً ممکنه خیلی از عقاید بر اثر تکامل به وجد آمده باشند و فقط بعضی ادیان مستقیماً از طریق وحی نازل شده باشند. یا میشه تصور کرد که ادیان نازل شده باشند شده باشند و بعد تحت تاثیر تکامل قرار گرفته باشند.

قول سدید;1027303 نوشت:
در این بخش به دو مطلب اشاره داشتم: یکی این که خود نظریه تکامل چه اشکالاتی دارد و دوم این تعمیم این نظریه به سایر حوزه های بشری چه ایرادی دارد. در واقع، بسیاری از کسانی که تکامل را اصل مسلم طبیعت و ذهن آدمی می دانند، در مواجهه با هر پدیده ای(حتی خداباوری و الهیات و ...)، سعی می کنند آن را تبارشناسی کرده و آن را نسخه تکامل یافته دستاوردهای سابق طبیعت تلقی کنند. از این رو، همیشه نیازمند نقطه ای در تاریخ هستند که فرودست تر از نقطه حاضر است تا از این طریق، تحول یکی به دیگری را تبارشناسی کنند.

سلام

ببینید من به خود نظریه تکامل داروین اصلا کاری ندارم که ایا درسته یا نه

ولی در حوزه های دیگر که نیک نگاه کنیم مانند ریاضی و فیزیک و علم و روانشناسی و ....
مساله تکامل را به وضوح می بینیم
حالا چه ایرادی دارد که حوزه الهیات هم دچار تکامل شده باشد ؟

قول سدید;1027303 نوشت:
در این قسمت، ناظر به نظری بودم که شما در پرسش به آن اشاره فرمودید. یعنی فارغ از درستی یا نادرستی نظریه تکامل و ذهنیت آنها، می بایست شواهد تاریخی خاصی که این نظریه برای تایید دیدگاه خودش ارائه می کند را رصد کند و مورد نقد و بررسی قرار داد.

دقیقا استاد هدفم از این تاپیک همین است که شواهد تاریخی مورد بررسی و نقد قرار بگیرد

فروردین;1027309 نوشت:
سلام بر گلشن گرامی
از زمانی که مدارک تاریخی وجود داره، دیدگاههای تک خدایی و چند خدایی همزمان در جهان وجود داشتند. مثلاً شما در یونان باستان، اعتقاد به خدایانی مثل زئوس رو می بینید اما همزمان فیلسوفانی هم بوده اند که مشابه دانستن خدا با انسان را مورد نقد قرار می دادند و یک دیدگاه مجرد از خدا رو معرفی می کردند (افلاطون به خاطر مخالفت با خدایان یونان باستان کشته شد) یا مثلاً در شرق آسیا هم ادیانی مثل هندو رو داریم که خدایانی متعدد و مجسم شده را معرفی می کنند و در عیم حال تائوییسم رو هم داریم که معتقد به یک خدای کاملاً مجرده.

تکامل عقاید که اشاره فرمودید به نظرم به دو شیوه قابل انجامه:
1- مردم از بین عقایدی که در دسترس اونها قرار داره، به عقیده ای بیشتر متمایل میشن که با عقل سازگارتر به نظر بیاد.
2- عقاید به شیوه ای تفسیر و بازبینی میشن که سازگاری بیشتری با عقل و همچنین علم پیدا کنند.

این تغییرات در خیلی از مذاهب اتفاق افتاده اند. بعضی تعداد خدایانشان را کم کرده اند، بعضی خدایانی را اضافه کرده اند، بعضی معتقد به یگانگی خدایانی شده اند که پیش از این متعدد تصور میشد یا تفسیرهای مجردتر از موجوداتی ارائه داده اند که پیش از این قائل به تجسمشان بوده اند. این تغییرات در قالب اصلاحات مذهبی مطرح میشن. بعضی مذاهب و عقاید هم سعی می کنند خودشون رو با علم سازگار کنند، چه اونهایی که خودشون رو با مدلهای جدید زمین و منظومه شمسی تطبیق داده اند و چه اونهایی که سعی کرده اند اعتقاداتشون رو به فیزیک کوانتوم و ... ارتباط بدن.

تغییر در اعتقادات همیشه در جریانه و اعتقادی می تونه باقی بمونه که مورد پذیرش عمومی قرار بگیره. عقل و علم هم یکی از معیارهای پذیرشه. پس طبیعیه که بخشی از عقاید موجود در دنیا تحت تاثیر چنین ساز و کاری باشند. ضمن اینکه بعضی عقاید توحیدی از طرف فلاسفه ای مطرح شده اند که ادعای وحی نداشته اند.

اما وجود این س

سلام برفروردین عزیز

حقیقتا مطالب کامل و جامعی نوشتید
به نظر من هم اگر بتوان ثابت کرد مفهوم خدای یکتا از همان اولین شروع تاریخ وجود داشته احتمال اینکه وحی در این القا موثر باشه خیلی زیاده

ولی اگر شواهد تاریخی نشان دهد مفهوم خدای یکتا بامرور زمان پیدا شده وضع خیلی فرق می کند

در هرحال منتظر اطلاعات از طرف پاسخگوی گرامی و سایر کاربران هستم

**گلشن**;1027336 نوشت:
حقیقتا مطالب کامل و جامعی نوشتید

ممنون @};-
**گلشن**;1027336 نوشت:

به نظر من هم اگر بتوان ثابت کرد مفهوم خدای یکتا از همان اولین شروع تاریخ وجود داشته احتمال اینکه وحی در این القا موثر باشه خیلی زیاده
ولی اگر شواهد تاریخی نشان دهد مفهوم خدای یکتا بامرور زمان پیدا شده وضع خیلی فرق می کند

لازمه چنین بررسی اینه که عقاید ملل مختلف در دوره های مختلف تاریخی بررسی بشن اما سندهای مکتوب کمی از زمانهای خیلی دور باقی مانده که این بررسی دقیق تاریخی رو سخت یا شاید غیر ممکن می کنه.

فروردین;1027380 نوشت:
لازمه چنین بررسی اینه که عقاید ملل مختلف در دوره های مختلف تاریخی بررسی بشن اما سندهای مکتوب کمی از زمانهای خیلی دور باقی مانده که این بررسی دقیق تاریخی رو سخت یا شاید غیر ممکن می کنه.

بدتر از همه این هست که هیچ اثری از پیامبران و اموزه های انان در تاریخ نیست

فروردین;1027380 نوشت:
ممنون

خواهش می کنم

قول سدید;1027113 نوشت:
در پست های سابق، کلیاتی در این زمینه تقدیم شد. سایر نکات را در ادامه گفتگو عرض خواهم کرد.

سلام استاد

اینجا فرمودین مطالبی را می خواهید بگویید
منتظرم که از بیانات شما استفاده کنم

**گلشن**;1027390 نوشت:
بدتر از همه این هست که هیچ اثری از پیامبران و اموزه های انان در تاریخ نیست

اگر از یک دوره زمانی سند تاریخی مکتوبی در اختیار نداشته باشیم، پس اگر پیامبری هم بوده باشه آثاری از آموزه هاش به ما نرسیده. به جز مطالبی که سینه به سینه نقل شده اند و شاید زیاد نشه بهون استناد کرد.

به هر حال در طول تاریخ افراد زیادی بوده اند که آموزه هایی و پیروانی داشته اند. اما تشخیص اینکه کدامشان پیامبر واقعی بوده اند کار ساده ای نیست. البته خیلی از این افراد ادعای پیامبری نداشته اند بلکه ادعای فیلسوف یا عارف بودن می نمودند.

حتی تشخیص اینکه کدام مذاهب واقعاً یکتاپرست بوده اند کار ساده ای نیست. مثلاً اگر تورات رو بخونید، در بعضی قسمتها می بینید که خدا (یهوه) در آن به صورت یک موجود شبه انسان تجسم شده. ولی ما به عنوان یک اعتقاد دینی اسلامی معتقدیم که تورات امروزی تحریف شده و تورات اصلی یک خدای مجرد را توصیف می نموده نه یک خدای انسان وار.
[SPOILER]


و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ می‌خرامید، و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند.
و خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت: «کجا هستی؟»
...
و خداوند خدا گفت: «همانا انسان مثل یکی از ما شده است، که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورَد، و تا به ابد زنده ماند.»

https://fa.wikisource.org/wiki/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3_(%DA%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C)/%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B4#%D8%A8%D8%A7%D8%A8_%DB%B3
[/SPOILER]

سلام و عرض ادب

**گلشن**;1027324 نوشت:
ببینید من به خود نظریه تکامل داروین اصلا کاری ندارم که ایا درسته یا نه

ولی در حوزه های دیگر که نیک نگاه کنیم مانند ریاضی و فیزیک و علم و روانشناسی و ....
مساله تکامل را به وضوح می بینیم
حالا چه ایرادی دارد که حوزه الهیات هم دچار تکامل شده باشد ؟

قبول دارم که در علوم مختلف تکامل رخ داده است اما نباید اینطور تلقی کرد که حتما در همه حوزه ها به سوی تکامل می رویم! در واقع، این پیش فرض که جهان قهرا به سوی تکامل پیش می رود و علوم بشری نیز باید در همین چارچوب قهرا متکامل شوند، مطلبی فاقد دلیل است.

افزون بر این که مساله ما، ناظر به عقیده خاص یکتاباوری است. این که بگوییم حتما سیر الهیات تکاملی بوده و باید نقطه ای را در نظر گرفت که فروتر از نقطه فعلی باشد (مثلا چندخداباوری نسبت به تک خداباوری) و نقطه فعلی نیز نسبت به مرحله بعد، فروتر است؛ مطلبی فاقد دلیل است.

**گلشن**;1027324 نوشت:
دقیقا استاد هدفم از این تاپیک همین است که شواهد تاریخی مورد بررسی و نقد قرار بگیرد

اگر شاهدی علیه خداباوری مطرح شده و آن را لزوما تکاملی می داند، مطرح بفرمایید تا با مشارکت دوستان به نقد و بررسی این مطلب بپردازیم.

طرح شواهد مخالفان و نقد و بررسی آنها یک پروژه پژوهشی است که زمانبر است و کارشناسان بواسطه محدودیت زمانی و طرح تاپیک های موازی فعال، نمی توانند به آن بپردازند.

**گلشن**;1027336 نوشت:
ولی اگر شواهد تاریخی نشان دهد مفهوم خدای یکتا بامرور زمان پیدا شده وضع خیلی فرق می کند

در این مورد با جناب فروردین موافقم که مرقوم فرمودند:

فروردین;1027380 نوشت:
لازمه چنین بررسی اینه که عقاید ملل مختلف در دوره های مختلف تاریخی بررسی بشن اما سندهای مکتوب کمی از زمانهای خیلی دور باقی مانده که این بررسی دقیق تاریخی رو سخت یا شاید غیر ممکن می کنه.

و همین امر زمینه مناسبی برای تفاسیر مختلف و محتمل است و نمی توان به صورت قطعی در این زمینه حکم کرد. به همین جهت، شخصا -بواسطه اعتمادی که یک مسلمان به اعتبار قرآن دارد و آن را ناشی از علم الهی و منطبق بر واقعیت می داند- تفسیر قرآنی و دینی از تاریخ خداباوری را ترجیح می دهم که در پست های سابق اجمالا به آن اشاره کردم.

ظاهرا همیشه خداوند خداباوری و یکتاباوری را به مردم الهام و وحی میکرد و افزون بر ندای عقل، پیامبران را نیز به سوی مردم فرو می فرستاد. اما همیشه شیطان و عناصر شیطانی، با این پیام مخالفت کرده و از شرک و الحاد سخن می گفتند. به همین جهت، حتما در اسناد تاریخی شواهدی خواهیم یافت که به شرک گروهی از مردم و توحید گروهی دیگر اشاره کند اما نمی توان صرفا مستند به این شواهد این نتیجه را گرفت که خط الهیات در تاریخ از شرک به توحید بوده است.

قول سدید;1027410 نوشت:

قبول دارم که در علوم مختلف تکامل رخ داده است اما نباید اینطور تلقی کرد که حتما در همه حوزه ها به سوی تکامل می رویم! در واقع، این پیش فرض که جهان قهرا به سوی تکامل پیش می رود و علوم بشری نیز باید در همین چارچوب قهرا متکامل شوند، مطلبی فاقد دلیل است.

این موضوع یک پایه ریاضی داره که بهش میگن تئوری جهانی انتخاب. طبق این تئوری، هر سیستمی که در آن سه عامل تغییر، انتخاب و وراثت وجود داشته باشه به سمت سازگار شدن با معیارهای انتخاب پیش میره:
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Universal_Darwinism

قول سدید;1027410 نوشت:
قبول دارم که در علوم مختلف تکامل رخ داده است اما نباید اینطور تلقی کرد که حتما در همه حوزه ها به سوی تکامل می رویم

سلام
میشه یک مورد مثال بزنید که تکامل درش اتفاق نیفتاده ؟

قول سدید;1027410 نوشت:
در واقع، این پیش فرض که جهان قهرا به سوی تکامل پیش می رود و علوم بشری نیز باید در همین چارچوب قهرا متکامل شوند، مطلبی فاقد دلیل است.

نمیشه گفت که کلا فاقد دلیل هست
یک دلیل می تواند این باشد که چون مغز انسان و به نتیجه ان دانش بشری رو به تکامل هست پس جهان هم رو به تکامل هست

مگر شما مثال نقضی برای ان بیاورید ؟

قول سدید;1027410 نوشت:
این که بگوییم حتما سیر الهیات تکاملی بوده و باید نقطه ای را در نظر گرفت که فروتر از نقطه فعلی باشد (مثلا چندخداباوری نسبت به تک خداباوری) و نقطه فعلی نیز نسبت به مرحله بعد، فروتر است؛ مطلبی فاقد دلیل است.

این چیزها دلیل ریاضی که ندارد
دلیلش همان مشاهدات است که انسانها اول توتم و سنگ و چوب و روح می پرستیده اند سپس روی به مجسمه و بت اورده اند و سپس روی به چند خدایی و سپس تک خدایی
ایا این مسیر تکامل را نشان نمی دهد ؟

فروردین;1027448 نوشت:
این موضوع یک پایه ریاضی داره که بهش میگن تئوری جهانی انتخاب. طبق این تئوری، هر سیستمی که در آن سه عامل تغییر، انتخاب و وراثت وجود داشته باشه به سمت سازگار شدن با معیارهای انتخاب پیش میره:

سلام

لینکی که معرفی فرمودین به زبان اینگلیسی می باشد من زبانم زیاد خوب نیست

ایا این لینک می خواهد بگوید همه چیز در جهان رو به تکامل است ؟

**گلشن**;1027474 نوشت:
ایا این لینک می خواهد بگوید همه چیز در جهان رو به تکامل است ؟

این تئوری میگه هر سیستمی که دارای سه عامل وراثت، تغییر و انتخاب باشه، تمایل پیدا می کنه که در جهت سازگار شدن با معیارهای انتخاب تغییر کنه.

مثلاً جامعه ای رو در نظر بگیرید که در اون عقاید مختلفی وجود داره. در این جامعه وراثت وجود داره چون وضعیت اعتقادی در هر زمانی تا حدی به وضعیت اعتقادی زمان قبل از خودش وابسته است و به نوعی اعتقادات رو از زمانهای قبل به ارث برده. تغییر هم هست، چون عقاید می تونند تغییر کنند، عقاید جدید معرفی بشن، عقاید موجود با هم ترکیب بشن و ... . انتخاب هم ناشی از نحوه پذیرش عقاید توسط جامعه است.

در این جامعه انتظار میره که عقاید طوری تغییر کنند که با معیارهای انتخاب سازگار بشن. مثلاً اگر در یک جامعه عقلانی بودن عقاید باعث پذیرششون بشه، پس انتظار میره که عقاید عقلانی تر و عقل پسند تر در اون جامعه خودشون رو بیشتر نشون بدن.


حالا ممکنه معیار پذیرش در جوامع مختلف و در زمانهای مختلف متفاوت باشه. مثلاً ممکنه یک جامعه عقیده ای رو ترجیح بده که وعده پاداش و عذاب بزرگتری رو میده، جامعه دیگری به دنبال عقیده ای باشه که بهش آرامش میده، جامعه دیگری به دنبال کارکرد اجتماعی عقاید باشه و ... .

به هر حال برخلاف داروینیسم، تغییر عقاید صرفاً حاصل فرآیندهای تصادفی نیست و می تونه آگاهانه انجام بشه. مثلاً یک فیلسوف ممکنه ایرادهای فلسفی یک مذهب خاص رو تشخیص بده و با تصحیح این ایرادها یک نسخه عقلانی تر ارائه کنه. یا ممکنه یک عقیده برای ایجاد یک کارکرد اجتماعی خاص تغییر پیدا کنه.

سلام

پس طبق فرمایشات جناب سدید و جناب فروردین
این سوال من جواب قطعی که به ان بشود اطمینان کرد ندارد

**گلشن**;1027622 نوشت:
پس طبق فرمایشات جناب سدید و جناب فروردین
این سوال من جواب قطعی که به ان بشود اطمینان کرد ندارد

با تکیه بر اسناد تاریخی شاید نشه به طور قطع بهش پاسخ گفت. اما اگر بتونید به شیوه دیگری وحیانی بودن اسلام رو بررسی کنید، به جواب این سوال هم می رسید.

فروردین;1027652 نوشت:
با تکیه بر اسناد تاریخی شاید نشه به طور قطع بهش پاسخ گفت. اما اگر بتونید به شیوه دیگری وحیانی بودن اسلام رو بررسی کنید، به جواب این سوال هم می رسید.

سلام
راستش این تاپیک و زدم که از نظر تاریخی این سیر چندخدایی به تک خدایی بررسی بشه
ولی گویا نه استاد حالشو داره و نه بقیه کاربران Beee

**گلشن**;1027667 نوشت:
راستش این تاپیک و زدم که از نظر تاریخی این سیر چندخدایی به تک خدایی بررسی بشه

بررسی های تاریخی در خصوص عقاید وجود داره، اما اون دقت و یقینی که در بحثهای خداشناسی بهش نیاز داریم رو به ما نمیدن.

یک مثال بزنم:
مثلاً در کتابهای اولیه یهودی مثل سفر پیدایش، اشاره ای به شیطان دیده نمیشه. به طور مثال در داستان آدم و حوا گفته شده که مار ایشان را فریب داد که از میوه ممنوعه بخورند و به همین خاطر، خداوند مار را مجازات کرد که بر شکمش راه برود (لینک). اما در کتابهای بعدی یهود موجودی به نام شیطان معرفی شده و گویا این مربوط میشه به زمانی بعد از نجات داده شدن یهودیان از بابل توسط ایرانیان. با کنار هم گذاشتن این مسائل، یک تاریخدان ممکنه نتیجه بگیره که یهودیان بعد از آشنایی با ایرانیان، مفهوم اهریمن را از آیین زرتشتی اقتباس کرده باشند.

اما مذهبیان احتمالات دیگری رو هم در نظر میگیرند. مثلا این احتمال وجود داره که شیطان در کتابهای اولیه یهود هم وجود داشته و بعد از تحریف از بین رفته. پس این بررسی تاریخی، یقینی که برای بررسی مذاهب نیاز داریم رو به ما نمیده.

یا مثلاً

روایاتی داریم در مورد این که حضرت موسی و حضرت عیسی نیز مراسم حج (زیارت کعبه) را اجرا کرده اند، اما یک تاریخدان ممکنه نشانه ای از اون رو در کتابهای مذاهب یهود و مسیحیت پیدا نکنه. در نتیجه از دیدگاه اسلامی آیین حج کعبه در مذاهب پیشین وجود داشته و بر اثر تحریف حذف شده، اما دیگران ممکنه منشا دیگری برای آیین حج در نظر بگیرند.

پس اینجا ما دو تا مسئله در مورد بررسی تاریخی مذاهب داریم:
1- کمبود منابع مکتوب از زمانهای گذشته دور
2- احتمال تحریف مذاهب پیشین

فروردین;1027681 نوشت:
بررسی های تاریخی در خصوص عقاید وجود داره، اما اون دقت و یقینی که در بحثهای خداشناسی بهش نیاز داریم رو به ما نمیدن.

یک مثال بزنم:
مثلاً در کتابهای اولیه یهودی مثل سفر پیدایش، اشاره ای به شیطان دیده نمیشه. به طور مثال در داستان آدم و حوا گفته شده که مار ایشان را فریب داد که از میوه ممنوعه بخورند و به همین خاطر، خداوند مار را مجازات کرد که بر شکمش راه برود (لینک). اما در کتابهای بعدی یهود موجودی به نام شیطان معرفی شده و این مربوط میشه به زمانی بعد از نجات داده شدن یهودیان از بابل توسط ایرانیان. با کنار هم گذاشتن این مسائل، یک تاریخدان ممکنه نتیجه بگیره که یهودیان بعد از آشنایی با ایرانیان، مفهوم اهریمن را از آیین زرتشتی اقتباس کرده باشند.

اما مذهبیان احتمالات دیگری رو هم در نظر میگیرند. مثلا این احتمال وجود داره که شیطان در کتابهای اولیه یهود هم وجود داشته و بعد از تحریف از بین رفته. پس این بررسی تاریخی، یقینی که برای بررسی مذاهب نیاز داریم رو به ما نمیده.

یا مثلاً روایاتی داریم در مورد این که حضرت موسی و حضرت عیسی نیز مراسم حج (زیارت کعبه) را اجرا کرده اند، اما یک تاریخدان ممکنه نشانه ای از اون رو در کتابهای مذاهب یهود و مسیحیت پیدا نکنه. در نتیجه از دیدگاه اسلامی آیین حج کعبه در مذاهب پیشین وجود داشته و بر اثر تحریف حذف شده، اما دیگران ممکنه منشا دیگری برای آیین حج در نظر بگیرند.

پس اینجا ما دو تا مسئله در مورد بررسی تاریخی مذاهب داریم:
1- کمبود منابع مکتوب از زمانهای گذشته دور
2- احتمال تحریف مذاهب پیشین

سلام

بله حق با شماست و استاد است بررسی این موضوع یک پروزه طولانی و زمانبر می تونه باشه که از حوصله
این قبیل تاپیکها خارج است
یک نفر علاقمند و پی گیر می خواهد که به بررسی کلیه ادیان بپردازد
ان هم ادیانی که تحریف شده

**گلشن**;1026965 نوشت:
سلام

در بسیاری از جاها خوانده ام که خدای یکتا تکامل یافته خدایان پیش از خود است
به این معنی که همانطور که انسان پیشرفت عقلی و اجتماعی کرد و در همه علوم پیشرفت کرد

در علم خداشناسی هم پیش رفت کرد و به این نتیجه رسید که خدا باید یکتا باشد

البته مسلمانان این مطلب را قبول ندارند

حال من می خواهم بدانم دلایل مسلمانان برای رد این موضوع چیست ؟

سلام وقت بخیر

من چند بار عنوان تاپیک رو خوندم اول یک برداشت کردم و بعد برداشت های دیگه و بعد متن تاپیک رو خوندم و برداشت های مختلف کردم...

در حدی که منظورتون رو حس میکنم متوجه شده باشم میگم که...

چرا باید من به عنوان یک مسلمان این مطلب شما رو رد کنم ؟!8-|

مگه ایرادش چی هست ؟

درواقع پیامبران یکتا پرستی رو عنوان می کردند و مردم به مرور زمان و با پیشرفت های مختلف و فکری به این نتیجه میرسیدند که خدا باید یکتا باشه.

منظورتون این هست که خدای یکتای امروز ساخته ی بشر هست ؟ و بشر از چند خدایی شروع کرده و به مرور رسیده به بهترینش که تک خدایی هست ؟

خب مشکلش چی هست این ؟

منظورتون اینه که پیامبری در کار نبوده ؟ و خدایی وجود نداره ؟

تشکر

سلام علیکم

برای اینکه قائل به یک ساختار و ربط کمالگرای ساختاری ، بین پدیدارهای معرفتی و شناختی ای شویم لازم است شواهدی متقن در مقدمات خود یافته باشیم .
یعنی اینکه اگر فرصا قائل به تکامل یک عقیده باشیم باید مبانی و مبادی یک اعتقاد رو در تمام گزاره ها یافته و بعد یک چینش و ساختاری مرتبط و بشکلی علی و معلولی استخراج و تبیین کنیم و نهایتا با شناختی جامع ادله خود را ارائه داده و پاسخگوی سوالات شناختی باشیم .

حال ادعای تکامل مفهوم خدا و خداشناسی رو از ادیان غیر توحیدی به توحیدی و یا بر عکس بخواهیم بررسی کنیم لازم است ابتداعا به چیستی خدایان در ادیان غیر توحیدی رجوع کنیم و برسیم به چیستی خداوند در ادیان توحیدی و بالعکس

شروع کننده موضوع کتاب قومهای کهن - رقیه بهزادی ( میانرودان ) رو معرفی کردند
همچنین کتاب اسطوره های آفرینش بابلی - شروین وکیلی کتابی است که همان بخش میانرودان رو بر اساس کتاب انوما البش نوشته شده
کتاب متاخر نسبت به دوره اسلامی کتاب الاصنام هشام الکلبی و
کتاب [=HelveticaNeue]باورها واسطوره های عرب پیش از اسلام - محمود سلیم الحوت

منابع کافی ای برای شناخت سیر اسطوره ها و خدایان در منطقه بین النهرین بنظر میرسد . معانی ای که از این اسطوره ها و چیستی آنها برداشت میشود حاکی از کثرتی است که قابل تطبیق و همسانی بین این دو بازه زمانی و حتی زمان خود نیست .
همچنین یافتن اشتراکی بین این اساطیر و خدایان و طرح دعوی تکامل بر اساس اشتراکات ، بدلیل کثرت تعابیر یا ممکن نیست یا اگر اشتراکاتی بین چند اسطوره موجود است ترمیم و اصلاح شود لزوما به یک تعریف جامع و مانع چنانکه در ادیان توحیدی است نمی انجامد .

و بر عکس

Mellate Ebrahim;1027699 نوشت:
چرا باید من به عنوان یک مسلمان این مطلب شما رو رد کنم ؟!

سلام

چون مسلمانان این مطلب را قبول ندارن
(البته خودم هم مسلمان هستم ولی درمورد این مساله درحال تحقیق هستم )

Mellate Ebrahim;1027699 نوشت:
مگه ایرادش چی هست ؟

درواقع پیامبران یکتا پرستی رو عنوان می کردند و مردم به مرور زمان و با پیشرفت های مختلف و فکری به این نتیجه میرسیدند که خدا باید یکتا باشه.

منظورتون این هست که خدای یکتای امروز ساخته ی بشر هست ؟ و بشر از چند خدایی شروع کرده و به مرور رسیده به بهترینش که تک خدایی هست ؟

خب مشکلش چی هست این ؟

منظورتون اینه که پیامبری در کار نبوده ؟ و خدایی وجود نداره ؟

منظورم این هست که مفهوم خدای یکتا از اول پیدایش بشر نبوده و کم کم با پیشرفت علم انسانها به این نتیجه رسیدن که خدا باید یکتا باشه

اگه اینطوری باشه نشون می ده پیامبری یک امر بشریست نه از طرف خدای یکتا

**گلشن**;1027729 نوشت:
اگه اینطوری باشه نشون می ده پیامبری یک امر بشریست نه از طرف خدای یکتا

پس درواقع شما به دنبال اثبات وجود و حقانیت پیامبران هستید.

البته اگر ثابت بشه که نتیجه تکامل بوده , لزوما ثابت نمیشه که امری بشری بوده.

چون همین الان هم قطعا میتونه اینطوری باشه که تکامل فکری انسان ها باعث شده که بهتر مسائل الهی رو درک و مدیریت کنند کما اینکه میبینیم تو کتب ادیان الهی هم بسته به فهم مردمش احکام شرایع متفاوته میشده, اما این دلیل محکمی نیست برای اینکه نشون بده پیامبری یک امر بشری بوده.

یعنی اثبات تکامل باعث نفی پیامبران نمیشه.
همونطور که تکامل داروین باعث نفی وجود خدا نمیتونه بشه و ای بسا اصلا تایید کننده برخی آیات و روایات هم هست.

Mellate Ebrahim;1027768 نوشت:
پس درواقع شما به دنبال اثبات وجود و حقانیت پیامبران هستید.

همچنین اثبات وجود خدا

Mellate Ebrahim;1027768 نوشت:
البته اگر ثابت بشه که نتیجه تکامل بوده , لزوما ثابت نمیشه که امری بشری بوده.

اتفاقا لزوما ثابت میشه
چون اگر پیامبرانی بوده اند که از همان ابتدای خلق انسان وجود خدای یکتا را تذکر داده باشند
دیگه تکامل معنا ندارد

Mellate Ebrahim;1027768 نوشت:
چون همین الان هم قطعا میتونه اینطوری باشه که تکامل فکری انسان ها باعث شده که بهتر مسائل الهی رو درک و مدیریت کنند کما اینکه میبینیم تو کتب ادیان الهی هم بسته به فهم مردمش احکام شرایع متفاوته میشده, اما این دلیل محکمی نیست برای اینکه نشون بده پیامبری یک امر بشری بوده.

اگر از همان ابتدای خلقت موضوع یکتایی خدا مطرح شده باشد
دیگه تکامل در ان نقشی ندارد
ولی اگر بشر با تکامل به این موضوع رسیده باشد پس پیامبرانی نبوده اند که از ایتدا این موضوع را مطرح کرده باشند

**گلشن**;1027776 نوشت:
همچنین اثبات وجود خدا

خب به نظرم راه های بهتری هست برای اثبات خدا و پیامبران.
اگر از اون راه ها برید , این سوالات هم ای بسا خود به خود پاسخ داده بشند.

**گلشن**;1027776 نوشت:
اتفاقا لزوما ثابت میشه
چون اگر پیامبرانی بوده اند که از همان ابتدای خلق انسان وجود خدای یکتا را تذکر داده باشند
دیگه تکامل معنا ندارد

به نظر من که ربطی نداره.

پیامبران نهایتا یک سری بشر بودند که اغلب هم از دید مردمان زمانشون یا دیوانه خطاب میشدند یا مدعیِ دروغین و کشته میشدند و همچین حرفشون سَنَد نبوده و قابل پذیرش , مضاف بر اینکه حالا یک پیامبر نظرشو به عنوان یک بشر بگه که خدا باید یکی باشه , نظر این شخص چرا باید تکامل فکری مردمان رو بی معنی کنه ؟

مثلا قضیه تکامل داروین از 1400 سال پیش توی قرآن و احادیث به شکل های مختلف دیده میشه , بعد بشر و داروین با علم به این نتیجه رسیدند که تکاملی وجود داشته - یعنی میشه هم پیامبر باشه هم تکامل خودِ بشر.

پیامبران نظر خودشون رو میگفتن , دانشمندا هم نظر خودشون. و هیچ کدوم دیگری رو بی معنی نمیکنه.

ضمن اینکه قضیه یکتا پرستی و اینکه همیشه 1 نفر باید نفر اصلی و فرمانروای فرمانروایان باشه , همیشه تو ذهن بشریت به عنوان یک اصل بدیهی بوده قضیه ریاست و حرفِ آخر- فرعون هم خدای خدایانی بوده -

یعنی منظورم اینه که این احتمال همیشه به راحتی میتونسته باشه برای بشر که 1 خدای قدرتمند که برتر از همه خدایان هست آیا هست ؟ یا اینکه چند نفرن ؟

این وسط بودنِ این رشدِ فکری تکاملی, ارتباطی با نفی وجود پیامبران نداره !8-|

**گلشن**;1027776 نوشت:
اگر از همان ابتدای خلقت موضوع یکتایی خدا مطرح شده باشد
دیگه تکامل در ان نقشی ندارد

یعنی شما میگین چون یک نفر اعلام کرده خدا یکی است , پس تکامل تعطیل میشه ؟ دلیلتون چیه ؟
اصلا همون یک نفر یا همون پیامبر خودش هم در زمانی اومده که ای بسا به مرحله ای از تکامل فکری و روحی رسیده که این قضیه رو درک و مطرح کنه .

**گلشن**;1027776 نوشت:

ولی اگر بشر با تکامل به این موضوع رسیده باشد پس پیامبرانی نبوده اند که از ابتدا این موضوع را مطرح کرده باشند

خب دلیلتون چیه برای اثبات حرفتون ؟

دلیلتون چیه که باید یا تکامل پذیرفته بشه یا پیامبران ؟ چرا دوتاش نه ؟

اینکه بشر با تکامل به این نتیجه برسه که باید 1 خدا باشه و بعد یک پیامبر ظهور کنه و بگه بله 1 خدا وجود داره و احکام و شرایع اش هم به این شکل هست , مشکل کجاست ؟

سلام وعرض ادب خدمت محققان گرانقدر و عزیز

بواسطه فعال بودن تاپیک های موازی و چالشی بودن آنها (که شما عزیزان نیز در آن مباحث مشارکت داشتید)

موفق نشدم در تایید یا ردّ فرمایش دوستان در این تاپیک، پستی بنویسم.

انشاءالله در اسرع وقت، در گفتگوی شما عزیزان مشارکت خواهم کرد.@};-

دو تا عامل باعث رشد بیشتر تک خدایی نسبت به چند خدایی است:
1. وجود پشتوانه های قویتر فلسفی و عرفانی
2. انگیزه بیشتر تک خداباوران به ترویج اعتقادات

من شنیدم که در بعضی مذاهب هند، بت به عنوان یک وسیله شخصی تلقی میشه و هر کسی سعی می کنه بت خودش رو بپرسته. اما در مذاهب تک خدایی تمایل به تشویق دیگران برای پرستش یک خدای مشترک وجود داره که این موضوع می تونه به گسترش دین کمک کنه.

وحی رو میشه عاملی در کنار این دو عامل دید. فردی که به تک خدایی باور پیدا کرده (که می تونه یک پیامبر، یک فیلسوف یا یک عارف باشه ) اعتقادش رو به دیگران عرضه می کنه و بعد از این دیگه بر عهده مردم هست که چه عقایدی را بپذیرند یا برای ترویج چه عقایدی تلاش کنند.

Mellate Ebrahim;1027791 نوشت:
خص چرا باید تکامل فکری مردمان رو بی معنی کنه ؟

مثلا قضیه تکامل داروین از 1400 سال پیش توی قرآن و احادیث به شکل های مختلف دیده میشه , بعد بشر و داروین با علم به این نتیجه رسیدند که تکاملی وجود داشته - یعنی میشه هم پیامبر باشه هم تکامل خودِ بشر.

پیامبران نظر خودشون رو میگفتن , دانشمندا هم نظر خودشون. و هیچ کدوم دیگری رو بی معنی نمیکنه.

ضمن اینکه قضیه یکتا پرستی و اینکه همیشه 1 نفر باید نفر اصلی و فرمانروای فرمانروایان باشه , همیشه تو ذهن بشریت به عنوان یک اصل بدیهی بوده قضیه ریاست و حرفِ آخر- فرعون هم خدای خدایانی بوده -

یعنی منظورم اینه که این احتمال همیشه به راحتی میتونسته باشه برای بشر که 1 خدای قدرتمند که برتر از همه خدایان هست آیا هست ؟ یا اینکه چند نفرن ؟

این وسط بودنِ این رشدِ فکری تکاملی, ارتباطی با نفی وجود پیامبران نداره !

سلام

راجع این پستتون باید بیشتر فکر کنم
بعد جواب می دم

سلام و عرض ادب

**گلشن**;1027469 نوشت:
نمیشه گفت که کلا فاقد دلیل هست
یک دلیل می تواند این باشد که چون مغز انسان و به نتیجه ان دانش بشری رو به تکامل هست پس جهان هم رو به تکامل هست

**گلشن**;1027469 نوشت:
این چیزها دلیل ریاضی که ندارد
دلیلش همان مشاهدات است که انسانها اول توتم و سنگ و چوب و روح می پرستیده اند سپس روی به مجسمه و بت اورده اند و سپس روی به چند خدایی و سپس تک خدایی
ایا این مسیر تکامل را نشان نمی دهد ؟

دوست عزیز

ظاهرا برای اثبات سیر تکاملی از چندخدایی به تک خدایی، به دو دلیل استناد می جویید:

یکی این که اصل علمی تکامل مستلزم آن است که هر پدیده ای را بر اساس تکامل و پیشرفت توضیح بدهیم.

دوم این که در مورد چندخدایی و تک خدایی نیز شواهد تاریخی گویای تکامل از چندخدایی به تک خدایی است.

در پست های سابق، درباره بند دوم، هم بنده و هم سایر دوستان محقق، نکاتی را تقدیم کردند که بهتر است تکرارشان نکنیم (مثلا این که شواهد تاریخی محدود و ناچیز است و قابل تفاسیر مختلف است و بسیاری از احوال و عقاید باستانی از بین رفته و یا چه بسا تحریف شده هایش باقی مانده و ...).

اما درباره بند اول نکاتی را عرض می کنم :


اصل علمی تکامل، حقیقتا متضمن تکامل و پیشرفت نیست؛ یعنی حتی در همان حوزه زیستی، «Evolution» دقیقا به معنای برآوردن چیزی از چیز دیگر است. شواهد علمی نیز اگر بتوانند برآوردن چیزی از چیز دیگر را اثبات کنند، قطعا نمی توانند تکامل آن چیز دوم نسبت به چیز اول را اثبات کنند.

توضیح مطلب این که اگر ما باشیم و طبیعت و مشاهدات حسی و تجربه، نظریه «Evolution» فقط میگوید:

الف. تغییرات تصادفی کوچک و ظاهرا خود به خودی در میان افراد یک نوع مشهود است. ب. بعضی تغییرات، امتیاز نامحسوسی در رقابت و تنازع شدیدی که برای بقاء در میان افراد یک نوع و یا انواع گوناگون در یک محیط هست، به بار می‌آورند. پ. افرادی که از چنین امتیازی برخوردار باشند، بیشتر عمر می‌کنند و زاد و ولد بیشتری دارند، و در نتیجه، سریعتر افزایش می‌یابند. ت. در دراز مدت، بر اساس انتخاب طبیعی (انتخاب اصلح)، تغییرات نامطلوب‌تر کاهش می‌یابند و سرانجام محو می‌شوند، تا جایی که تبدیل تدریجی نوع رخ دهد.
(باربور، ایان، علم و دین، ترجمه خرمشاهی، فصل چهارم: زیست شناسی و الهیات در قرن19، انتشارات علمی فرهنگی)

شواهد علمی ای که طرفداران تکامل به آن استناد می کنند در حوزه زیستی صرفا بر پایه مشابهت میان موجودات است؛ یعنی چون یک موجود مشابه موجود دیگر است، گفته شده یکی از دیگری برآورده شده است و تبدّل نوعی به نوع دیگر محقق شده است؛ مثلا انسان به مرور زمان و در یک فرآیند طولانی، از میمون برآورده شده است و نوعی از نوعی جدید متولد گشته است (نه این که انسان دفعتا به اذن الهی متولد گردد و نسلش از آدم و حوا ادامه یابد). اما به این مطلب افزوده دیگری نیز اضافه می شود مبنی بر این که حتما روند و فرآیند تغییر، رو به پیشرفت و تکامل است.

در نقد این مطلب اجمالا می توان گفت:

اولا کسی منکر تغییرات تدریجی موجوداتی که از یک نوعند نیست اما مساله این است که آیا حقیقتا نوعی از نوع دیگر متولد شده است یا نه. شواهد علمی فقط مشابهت میان دو نوع (مثلا نوع انسان و نوع میمون) را نشان می دهد اما نمی توان از مشابهت آنها نتیجه گرفت که حتما یکی از دیگری متولد شده است.در واقع، ما با دو گزاره مواجهیم که هیچ ربط منطقی ای ندارند: گزاره اول: « x مشابه y است»؛ گزاره دوم: « x از y بوجود آمده است». گزاره اول و دوم هیچ ارتباط منطقی ای ندارند و هیچ گزاره سومی نیز در دست نیست که دو گزاره اول و دوم را به هم مرتبط سازد.

ثانیا فرضا اگر تبدل انواع رخ داده باشد، شواهد علمی فقط از رخداد چنین اتفاقی در چند نوع خبر می دهد و نمی توان از این موارد، به حکم جهانشمول در سایر انواع رسید؛ چه برسد به این که بخواهیم بر اساس آن آینده را نیز پیش بینی کنیم و کل تاریخ را تفسیر کنیم.

ثالثا شواهد علمی اثبات نمی کند که این تغییر تدریجی همیشه رو به تکامل و پیشرفت است؛

مگر این که منظور از تکامل و پیشرفت، سازگاری بیشتر با محیط برای بقاء باشد.

اما نمی توان از این سازگاری با محیط، بهتر بودن را استناج کرد. اساسا نظریه داروین، نمی تواند از جهت داری (پیشرفت یا پسرفت) سخن بگوید. اساسا اشتباه از اینجا آغاز شد که انتخاب طبیعی اصلح و سازگارتر با محیط را به معنای انتخاب بهتر اخذ کردیم. این که گروهی از متفکران متمایلند این اصل را جهت دار توضیح بدهند، بدون پشتوانه علمی و شواهد تجربی است.

در مورد تک خدایی و چندخدایی نیز گفتنی است که اگر ما باشیم و شواهد تاریخی، نمی توان مدعی شد که یکی از آنها متکاملتر از دیگری است. نظریه داروین حتی اگر در حوزه الهیاتی و اعتقادات نیز جاری شود فقط به برآمدن یکی از دیگری اشاره می کند و این که دومی حتما سازگاری بهتری با محیط پیرامونیش داشته است. اما هیچ گاه نمی تواند از صادق بودن یا عقلانی بودن و یا ارزشمندتر بودن یکی نسبت به دیگری خبر بدهد. می توان تصور کرد که عموم انسانها دارای تعقل ضعیفتر و احساسات قویتری هستند و به خرافات بیشتر از حقایق اعتنا می کنند. در این صورت، سازگار بودن یک اعتقاد با محیط پیرامونی برای بقاء، به این است که بیشتر جنبه عاطفی و احساساتی انسانها را مراعات کرده باشد نه این که عقلانی تر و نزدیکتر به واقعیت باشد. همچنین می توان تصور کرد که بعد از مدتی چنان محیط زیست تخریب شود که از گونه های پرنده فقط آنهایی که با محیط زیست سازگاری بیشتری دارند، باقی بمانند؛ چنانچه در شهرهایی بزرگی مثل تهران، کلاغ واجد چنین ویژگی ای هست؛ اما آیا این به معنای برتر بودن و پیشرفته تر بودن این حیوان نسبت به سایر گونه های پرندگان است؟! همچنین می توان تصور کرد که به مرور زمان و بواسطه جنگهای عظیم و هسته ای، نوع انسان از بین برود و حتی حیوانی باقی نماند تا جایی که فقط موجودات تک سلولی باقی بمانند چرا که تناسب و سازگاری بهتری با محیط دارند و ...

بنابراین، نظریه داروین، چیزی درباره جهت داری و پیشرفت و پسرفت و ارزشمندی و صادق بودن نمی گوید بلکه صرفا بر پایه مشابهت میان موجودات، به تبدّل نوعی به نوع دیگر حکم می کند.

رابعا بگذریم از این که کسانی که از نگرش تاریخی و باستانی و تکاملی به خداباوری دفاع می کنند، عمدتا درصدد بیان این نکته هستند که ذهن بشر بواسطه تکاملی که داشته از چند خدایی به تک خدایی رسیده و حالا نوبت بی خدایی و رصد امور بر اساس علل مادیشان است. در واقع، آنها درصدد القای این نکته هستند که خداباوری امری ذهنی و انسانی است و ارتباطی با وحی و عوالم روحانی ندارد و به مرور زمان شکل گرفته و احتمالا در آینده منقضی می شود. اما همانطور که عرض شد شواهد تجربی اگر هم نظریه داروین را اثبات کنند و تبدّل انواع را توضیح بدهند، نمی توانند آن را به تمامی حوزه ها تعمیم دهند و یا از جهت داری این تغییر و تبدّل سخن بگویند.

قول سدید;1028120 نوشت:

ثالثا این تغییر تدریجی همیشه رو به تکامل و پیشرفت است مگر این که منظور از تکامل و پیشرفت، سازگاری بیشتر با محیط برای بقاء باشد.

برای اعتقادات، سازگاری به معنی پذیرفتنی تر شدن برای مردمه. برای گروهی معیار پذیرش عقله، گروه دیگری به دنبال آرامشه، دیگری به دنبال کارکردهای اجتماعیه و ... به همین خاطره که هر جامعه ای به عقاید متفاوتی متمایل میشه.

همان طور که اشاره فرمودید، این تغییر همیشه به معنی تکامل نیست. به همین خاطره که امروزه کلمه فرگشت واژه جایگزین بهتری تلقی میشه.

Mellate Ebrahim;1027791 نوشت:
مثلا قضیه تکامل داروین از 1400 سال پیش توی قرآن و احادیث به شکل های مختلف دیده میشه

سلامhappy@};-@};-

خدا کی گفته بشر میمون بوده رفته کنار جوی آب شکل و روش دیده مرتب کرده کم کم عاقل شده آدم شده!!

خلقت انسان از آدم و حوا در قرآن هست;;)@};-

من موندم این حرفها و پیامها خیلی وقتها عین جنگ هفتاد و دو ملت هست که باید همه را عذر بنهیم!! به قول شاعرعارف:

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

یک کلمه تفسیر سوره ی توحید پاسخ تمام اینهاست قل هوالله احد خدا یکی است و تمام شد رفت.happy@};-@};-

وقتی خدای هندوها تصویب کرده نیم ساعت زنان هندو صف بکشند شلاق بخورند که رسم هست و خدا ازشون راضی باشه اونها هم مجبورند این همه خدایان دروغین رو رها کنند دنبال خدایی بگردند که آرامش و امنیت نصیبشون کرده..:-t8->8-|

فلسفه با عرفان قاتی شده این جا یکی یکی مطالب رو اگه بررسی کنید احساسی حرف زدید اگه مبحث فلسفه هست از عرفان خداشناسی جداکنید تا استاد هم بیان نتیجه خوبی بگیریم

ممنون از همگیhappy@};-@};-@};-

mellate ebrahim;1027791 نوشت:
یعنی شما میگین چون یک نفر اعلام کرده خدا یکی است , پس تکامل تعطیل میشه ؟ دلیلتون چیه ؟
اصلا همون یک نفر یا همون پیامبر خودش هم در زمانی اومده که ای بسا به مرحله ای از تکامل فکری و روحی رسیده که این قضیه رو درک و مطرح کنه .


سلام

در مورد عبارت قرمز رنگ :یک نفر نبوده که اعلام کرده خدا یکیست بلکه بنا به نظر مشهور 124000 نفر پیامبر اعلام کردن خدا یکیست

خوب ببینید وقتی جمع کثیری از پیامبران اعلام کردن که خدا یکیست دیکه
رسیدن از چند خدایی به تک خدایی در طول زمان معنی نداره

در مورد قسمتی هم که ابی کردم
به نظرم حرف عجیبیست
یعنی شما معتقد هستید که پیامبران هم در جرگه تکامل بوده اند ؟
یعنی پیامبرانی بوده اند که معتقد به چند خدایی بوده اند و سپس به تک خدایی رسیده اند ؟

( در مورد این پستتون من خیلی فکر کردم تا به نتیجه ای برسم و بتوانم جواب درخوری بدهم
نهایتا به چند سوال رسیدم )

سلام وقت بخیر ممنون

فریال;1028165 نوشت:
خدا کی گفته بشر میمون بوده رفته کنار جوی آب شکل و روش دیده مرتب کرده کم کم عاقل شده آدم شده!!

والا نه من گفتم نه خدا نه شاید داروین [-x
بشر بشره و میمون میمون.
داروین بخشی از حقیقت رو گفته یا حدس زده نه همه ی حقیقت.
قرآن نگفته میمون بودیم, اما گفته اگر تعقل نکنیم از میمون هم گمراه تر میشیم Beee پس حداقل تکامل از انسان به میمون در قرآن ذکر شده :-??

اما از این بگذریم...

انسان یک جسم داره و حداقل یک روح الهی با ارزش.
داروین تمرکزش روی جسم هست و جسم رو میگه - یا اصلا مهم نیست داروین چی میگه اما اون بخشی که به درد ما میخوره و مخالفتی با قرآن نداره ,
جسم انسان هست که بله جسمش 99% میتونه نیای مشترک با میمون داشته باشه نه نفسش - نفس ما از میمون نیست.

حتی جسم ما هم از میمون به این شکل در نیومده بلکه نیای مشترک با میمون داشتند در زمان های قدیم و اون جسم و موجود یک سرش به میمون شدن رفته و یک شاخه اش به جسمِ انسان شدن.

پس حتی آدم و حوا هم میتونند پدر و مادر داشته باشند و نفس اونها متفاوت از پدر و مادرشون شده.
ما شواهدی از بودن انسان 2 میلیون سال پیش هم داریم و چون بحث در قرآن راجعبه خلقت نفس هست بله اشکالی نداره نفسشون آن واحد خلق شده باشه اما جسمشون حاصل تکامل باشه.

امام صادق (ع) به راوى فرموده:
“شاید شما گمان مى کنید که خداى عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید”.[۱۸ شیخ صدوق، توحید، ص ۲۷۷، ج ۲]

حتی قبل از آدم ع کعبه وجود داشته و طواف میشده توسط مردم قبل از آدم ع.

شما انسان هایی که مشکل ذهنی دارند ببینید - چه به اونها بگی میمون چه بگی دکتر فرقی به حالشون نداره , چون شما داری با جسمشون حرف میزنی, چون نفس و روح و عقلشون به درستی به جسمشون متصل نیست و براشون فرقی نداره از چه نسلی باشند.

اما برای ما فرق داره چون ما اصلا میمون نیستیم اما جسممون نیای مشترک داره بعد از تکامل طی سال ها با مدیریت خدا و هوشمندانه به مرحله ای میرسه که زمانش میرسه نفس ها وارد این جسم بشن برای امتحان.

واقعا انکار کردن تکامل امروز , مثل انکار کردن گِردیِ زمین در گذشته است. البته خیلی بدتر - چون اون موقع شواهد چندانی در دست نبوده - اما الان تکامل دیگه کیش و مات کرده.
اما تکامل سعی داره فقط به جسم نگاه کنه که غلطه.

فریال;1028165 نوشت:
یک کلمه تفسیر سوره ی توحید پاسخ تمام اینهاست قل هوالله احد خدا یکی است و تمام شد رفت.

بله خدا یکی است.
منتها وقتی سوره های دیگه و احادیث دیگه هم میخونیم میبینیم که قضیه به ان سادگی ها هم نیست و ظرافت های خاص خودش هم داره.

این پست من هم بخونید لطفا اگر وقت دارید :

http://www.askdin.com/showthread.php?t=65705&p=1028180&viewfull=1#post1028180

**گلشن**;1028173 نوشت:
سلام

در مورد عبارت قرمز رنگ :یک نفر نبوده که اعلام کرده خدا یکیست بلکه بنا به نظر مشهور 124000 نفر پیامبر اعلام کردن خدا یکیست

خوب ببینید وقتی جمع کثیری از پیامبران اعلام کردن که خدا یکیست دیکه
رسیدن از چند خدایی به تک خدایی در طول زمان معنی نداره

سلام

درواقع من حس میکنم شما این طور تصور کردید و بنارو بر این گذاشتید که گویا زمانِ اولین پیامبر , انسان ها شعورشون در حد میمون بوده و نه تجزیه و تحلیل داشتند و امکان نداشته به ذهنشون رسیده باشه که نکنه خدا یکی باشه8-|
در حالی که ما داریم راجعبه انسان هایی حرف میزنیم که حتی توانایی فهمیدن احکام و شرایع رو داشتند.

اصلا همین که به ذهن بشر برسه که ممکنه چند خدا وجود داشته باشه , آنِ واحد هم به ذهنش میاد که چرا یکی نباشه:-/
حتی برعکس , پیامبر بیاد بگه خدا یکی هست , بلافاصله به ذهن میاد که چرا چندتا نباشه 8-|

چیزی بلاخره جلوی رشد و تکامل رو نمیگیره.

**گلشن**;1028173 نوشت:
یعنی شما معتقد هستید که پیامبران هم در جرگه تکامل بوده اند ؟

بنده معتقدم پیامبرها هم اختیار داشتند , فکر داشتند, تجزیه و تحلیل داشتن و تعقل داشتند و وقتی ممتاز میشدند از طرف خدا انتخاب میشدند برای هدایت مردم.

**گلشن**;1028173 نوشت:

یعنی پیامبرانی بوده اند که معتقد به چند خدایی بوده اند و سپس به تک خدایی رسیده اند ؟

خیر
ولی اونها هم ربات که نیستند.
به ذهن اونها هم میاد که خدا چرا باید یکی باشه - چرا اگر چندتا باشه کفر هست و چه اتفاقی می افته اگر یکی نباشه - آیا جسم داره یا نداره و و و...

Mellate Ebrahim;1028222 نوشت:
این پست من هم بخونید لطفا اگر وقت دارید :

سلام بله خوندم پاسخ شما هم قبلا داده شده :

@};-در خود خداوند اندیشه نکنید در نشانه های خلقت خداوند اندیشه کنید @};-

مشکل اینه که ما دنبال خیلی از کلمات هستیم درحالی که خودخدا منبع و سرچشمه هست کسی که برای گردش به کنار گل و گیاه رفته باشه از منبع نمی پرسه چرا زلالی اسمت چیه؟!!8->گل

بلکه اون لحظه رو به سپاس و شکرگذاری می پردازه که این فرصت هست دراین دنیا باشه ببینیه بفهمه حس کنه و با کارهای خوب راهی اون دنیای ابدی بشه@};-

متاسفانه ما ایرانی ها فلسفی نبودیم که تازگی ها شدیم!!:-|:-ss[-(

ایرانی جماعت که از زرتشت بری تحقیق کنی از365روز سال بیشتر از سیصد روز انواع جشن ها و شادی خواری هارو داشت به جایی افتاده که اندوه فلسفی ازش می باره!!

الهی شکر که انسان هستیم اگه قرار بود مثل انسان هم فکرکنیم چه بهترhappy@};-

الگوی من افکار فلسفی نیست این برای خودم گفتم بعد بقیه اگه از خدا طلب کنیم راه نجات و فهم هم بیشتر می شه;;)@};-

اللهم اعنی علی ذکرک و شکرک وحسن عبادتک

موفق و شاد باشیدhappy@};-

Mellate Ebrahim;1028226 نوشت:
درواقع من حس میکنم شما این طور تصور کردید و بنارو بر این گذاشتید که گویا زمانِ اولین پیامبر , انسان ها شعورشون در حد میمون بوده و نه تجزیه و تحلیل داشتند و امکان نداشته به ذهنشون رسیده باشه که نکنه خدا یکی باشه
در حالی که ما داریم راجعبه انسان هایی حرف میزنیم که حتی توانایی فهمیدن احکام و شرایع رو داشتند.

اصلا همین که به ذهن بشر برسه که ممکنه چند خدا وجود داشته باشه , آنِ واحد هم به ذهنش میاد که چرا یکی نباشه
حتی برعکس , پیامبر بیاد بگه خدا یکی هست , بلافاصله به ذهن میاد که چرا چندتا نباشه

چیزی بلاخره جلوی رشد و تکامل رو نمیگیره.

سلام

اینکه انسانها به ذهنشون برسه چرا خدا یکی نباشه
با اینکه از پرستش چند خدایی به تک خدایی برسند خیلی فرق داره
ممکنه به ذهنشون برسه چرا خدا یکی نباشه ولی هنوز به پرستش چند خدا ادامه بدهند

یه نکته به ذهنم رسید امروز:
شاید سنگی بودن بتها باعث شده که بت پرستی در اکتشافات باستان شناسی نمود بیشتری پیدا کنه.

یعنی باستان شناسان نشانه های بیشتری رو از مذاهب دارای بت پرستی پیدا می کنند در حالی که یک مذهب خداپرست ممکنه نشانه زیادی از خودش به جا نگذاره.

همین موضوع می تونه ما رو در مورد فراوانی اعتقادات باستانی به اشتباه بندازه.

فروردین;1028338 نوشت:
یه نکته به ذهنم رسید امروز:
شاید سنگی بودن بتها باعث شده که بت پرستی در اکتشافات باستان شناسی نمود بیشتری پیدا کنه.
یعنی باستان شناسان نشانه های بیشتری رو از مذاهب دارای بت پرستی پیدا می کنند در حالی که یک مذهب خداپرست ممکنه نشانه زیادی از خودش به جا نگذاره.
همین موضوع می تونه ما رو در مورد فراوانی اعتقادات باستانی به اشتباه بندازه.

نه گرامی، هر اندازه هم که آثار باستانی یک قوم نابود شده باشد باز نام خدا(یا خدایان)شان را بخاطر تقدس بارها تکرار میکردند.
گذشته از این، باورهای پیشین هر قوم و ملتی بر دیدگاه پسین‌شان اثر میگذارد. برای نمونه اخناتون فرعون مصر ایدۀ تکخدایی
به ذهنش رسید اما نتوانست بر مردمش تاثیر خوبی بگذارد و پس از او مصریان دوباره به خدایان پیشین برگشتند. افلاتون هم در
یونان باستان فرضیه‌هایی علیه خدایانشان ارائه کرد اما مورد قبول واقع نشد.

این باور مردمان است که باید نسبت به خدای پیشین فروریزد تا خدایی تازه جایش را بگیرد. باز برای نمونه نبونئید تلاش کرد
خدای خودش را بر بابلیان باستان تحمیل کند اما با ورود کوروش بزرگ، همه به مردوک خدای بزرگشان برگشتند و دیگر شهرها
هم به خدایان خودشان دوباره رسیدند.

در خارج از جهان آریائی ایدۀ تکخدایی وجود نداشته یا مقبولیت نداشت. کهنترین سندی که
یکتایی خداوند را نشان میدهد گفتار اشوزرتشت در گاتها است که پیشینه‌ای 3500 ساله دارد.

آرسین;1028371 نوشت:
در خارج از جهان آریائی ایدۀ تکخدایی وجود نداشته یا مقبولیت نداشت. کهنترین سندی که
یکتایی خداوند را نشان میدهد گفتار اشوزرتشت در گاتها است که پیشینه‌ای 3500 ساله دارد.

خود زرتشت هم میگن تحت تاثیر آیین ودایی بوده

فروردین;1028372 نوشت:
خود زرتشت هم میگن تحت تاثیر آیین ودایی بوده

این گفتارتان از این منظر که هندیان و ایرانیان یک زمانی باهم و در یکجا میزیستند(سپس هندیان جدا شدند)، میتواند دارای اهمیت شود.
شاید تاریخ این جدایی حدود 5000 سال پیش باشد. اما پیشینه‌ای که میتوان به مجموعه اوستا و سانسکریت هندیان بویژه در وداها(ریگودا)
نسبت داد 3500 تا 4000 سال پیش است. این یعنی دست کم 1000 سال از یکجا بودن با یکدیگر دور شده‌اند. با توجه به محتوای این دو
مجموعه، رخدادهای بسیار کهنتر از 4000 سال پیش هم تا اندازه‌ای گفته شده‌اند منتها مهم این است که از دیدگاه زبانشناسی این کتابها
نمیتوانند پیشتر از این تاریخ نوشته شده باشند.

درهر صورت اینکه 5000 سال پیش ایرانیان و هندیان به چه می‌اندیشیدند و آیا آن زمان هم یکتاپرستی در اندیشه‌شان بوده است یا نه،
امروز خیلی نمیتوانیم روشن بگوییم اما همین اندازه که هندیان ایرانیان را متهم(!) به اهوراپرستی میکردند نشان میدهد که این ایدۀ تکخدایی
ظاهرا از سوی ایرانیان پیشنهاد شده است!

آرسین;1028374 نوشت:

امروز خیلی نمیتوانیم روشن بگوییم اما همین اندازه که هندیان ایرانیان را متهم(!) به اهوراپرستی میکردند نشان میدهد که این ایدۀ تکخدایی
ظاهرا از سوی ایرانیان پیشنهاد شده است!

هندوها و زرتشتیها اعتقاداتشون بر عکس همه.
در مذهب زرتشتی اهورا خدای خوبه و دیوها مظهر پلیدی اند. اما در آیین هندو دیوها خدایان خوبند و آسوراها مظهر پلیدی. احتمالا اختلافشون به همین دلیله که هر کدوم چیزی رو می پرستند که دیگری پلید می دونه.