جمع بندی تفسیر روایی و ادبی قرآن

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر روایی و ادبی قرآن

تفسیر روایی و ادبی قرآن چیست؟
آیا تفسیر روایی قرآن با علوم غریبه ارتباط دارد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد میقات

[TD][/TD]

[="Tahoma"]

رسانه;1025749 نوشت:
تفسیر روایی و ادبی قرآن چیست؟

با سلام و درود

تفسیر روایی

برخی تفاسیر به جمع آوری و نقل روایات و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) برای آیات قرآن، پرداخته اند، بدین گونه که برای هر آیه ای که روایت یا سنّتی از معصومین وجود داشته، در ذیل آن آیه، ذکر کرده اند.

به این تفاسیر، تفاسیر روایی گفته می شود.

تفاوت تفاسیر روایی شیعه و سنی در این است که تفاسیر شیعه به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نیز روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) پرداخته اند ولی تفاسیر اهل سنت، به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و صحابه ایشان پرداخته اند.

از آن‏ جا كه رسالت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) و ائمه معصومين (عليهم السلام)، تبيين، تفسير و بيان مقاصد آيات بوده، آن حضرات تا پايان دوره رسالت خود، در موارد لازم به تفسير آيات پرداخته و هر ابهامى را در باره تفسير قرآن رفع كرده و معانى و مصاديق آيات را مشخص كرده ‏اند، لذا تعداد زيادى از روايات در تفسير آيات، از آنان صادر شده و گروهى از آن روايات، اكنون در دسترس مفسران است.

نکته:
ارتباطی بین تفاسیر روایی و علوم غریبه نیست.

[="Tahoma"]آغاز تفسیر روایی

حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله) اولين مفسر قرآن است.

پس از رسول گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله)، حضرت على (عليه السلام) و شاگرد او «ابن عباس» و ديگر ائمه معصومين (عليهم السلام) به ‏ويژه امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) از ممتازترين مفسران تفسير به مأثور هستند.

تفسير مأثور در آغاز به‏ صورت شفاهى و سپس همراه با حديث نقل شد و در نهايت، از حديث تفكيک گرديد.(مؤدب، روشهاى تفسير قرآن، ص 170)

اعتبار تفسیر روایی

اگر تفسیر روایی، از نوع روايت معتبر و صحيحه باشد، ترديدى در اعتبار آن نيست و از بهترين تفسيرها، شمرده مى‏ شود.

اگر تفسير روايى، از نوع روايت غير قطعى باشد، قابل استناد در تفسير نيست و مى ‏بايد در باره آن ها، عمليات «فقه الحديثى» و بررسی های لازم از جهت سند، صدور و دلالت، روی آن ها انجام گيرد.

اگر تفسير روایی، از نوع تفسير قرآن به كلام صحابه و تابعین باشد، نزد شيعه، اعتبار تفسيرى ندارد، مگر اين ‏كه از طريق روايت مستند، به معصوم بازگردد، [یعنی به نوعی آن روایت را در مجموعه حدیثی شیعه داشته باشیم که از طریق معصوم صادر شده باشد؛ لذا چون این روایت را از طریق معصوم داریم، آن روایت صحابه نیز قابل قبول است، و الا اعتبار نداشت.](ر.ک: روشهاى تفسير قرآن، ص 170 و 171)

معرفی تفاسیر روایی

برخی از تفاسیر روایی شیعه

«تفسير فرات كوفى‏»؛ تأليف فرات بن ابراهيم كوفى، از عالمان بزرگ جهان تشيّع در قرن سوم و چهارم و به زبان عربى است.

«تفسير عياشى»‏؛ تأليف ابو نصر محمد بن مسعود عياش سلمى سمرقندى (م 320 ق)، به زبان عربى است.

«تفسير قمى»، منتسب به على بن ابراهيم قمى (م 329 ق)، و به زبان عربى است.

«منهج الصادقين فى الزام المخالفين‏»، معروف به تفسير ملّا فتح اللّه، تأليف ملّا فتح اللّه كاشانى (م/ 988 ق) و به زبان فارسى است.

«الصافى فى تفسير القرآن‏»؛ تأليف ملّا محسن محمد بن مرتضى، ملقّب به فيض كاشانى (م/ 1091 ق) از عالمان بزرگ قرن يازدهم شيعه و به زبان عربى است.

«البرهان فى تفسير القرآن‏»؛ تأليف سيد هاشم بن سليمان حسينى بحرانى (م/ 1107 ق) و به زبان عربى است.

«نور الثقلين‏»؛ تأليف عبد على بن جمعه عروسى حويزى (م/ 1112 ق)، از علماء و محدثان قرن يازدهم و به زبان عربى است.

«المعين‏»؛ تأليف مولى نور الدين محمد بن مرتضى كاشانى (م/ 1115 ق) و به زبان عربى است.

«كنز الدقائق و بحر الغرائب‏»؛ تأليف ميرزا محمد مشهدى (م 1125 ق) و به زبان عربى است.‏

برخی از تفاسير روايى اهل سنت‏

«جامع البيان عن تأويل آى القرآن» معروف به «تفسير طبرى‏»؛ تأليف ابو جعفر محمد بن جرير طبرى، از دانشمندان قرن سوم و چهارم هجرى است.

«تفسير ثعلبى (الكشف و البيان)»؛ تألیف ابو اسحاق، احمد ثعلبى نيشابورى (م 427 ق) است.

«معالم التنزيل فى التفسير و التأويل‏» معروف به «تفسیر بغوی»؛ تأليف ابو محمد، حسين بن مسعود بغوى (م 516 ق) است.

«تفسير القرآن العظيم‏» معروف به «تفسير ابن كثير»؛ تألیف حافظ، اسماعيل بن كثير قرشى دمشقى (م774 ق) است.

«الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور»؛ تألیف جلال الدين، عبد الرحمن بن ابى بكر بن محمد سيوطى (م 911 ق) است.

رسانه;1025749 نوشت:
تفسیر روایی و ادبی قرآن چیست؟

تفسير ادبى‏

گروهى از مفسران با گرايش به مباحث ادبى و نحوى به تفسير قرآن پرداخته، و این تفاسیر از نظر تقسیم بندی گرایش های تفسیری، در گروه تفاسیر ادبی، قرار گرفته اند.

در چنين تفسيرهايى، به مباحث واژگان ‏شناسى لغات زبان عرب، اهميت فوق ‏العاده‏ اى داده شده و بر پژوهش‏ هاى لفظى و عبارتى نيز براى كشف مفاهيم و مقاصد قرآن تأكيد شده است.

چنين مفسرانى با كمک از علوم ادبى و تسلط بر آن ها، مانند صرف و نحو، به تفسير آيات مى‏ پردازند و معانى آيات را با توجه به تركيب كلمات و قرائت آن ها، اجتهاد و بيان مى ‏كنند.

مفسران ادبى معتقدند كه قرآن به زبان عربى نازل شده، از اينرو مى ‏بايست قواعد آن را به‏ طور كامل فراگرفت و به ‏كار بست تا فهم معانى آن ميسر شود.

از امام صادق (عليه السلام) نيز چنين روايت شده است:

«تَعَلَّمُوا الْعَرَبِيَّةَ فَإِنَّهَا كَلَامُ اللَّهِ الَّذِي تَكَلَّمَ بِهِ خَلْقَهُ»؛ زبان عربى را فراگيريد كه قرآن به زبان عربى است و خداوند با مردم با اين زبان سخن گفته است.(صدوق، خصال، ص 258، ح 13)

معرفی برخی تفاسیر ادبی

در ذیل به تفاسیر ادبی که يا گرايش غالب و يا يكى از گرايش ‏هاى آن ها ادبى است، اعم از شيعه و سنی، اشاره مى ‏شود:

«التحصيل فى مختصر التفصيل‏»؛ تأليف ابو العباس احمد تميمى اندلسى (م 440 ق) از مفسران عالم تشيع و از بزرگان علم نحو و ادبيات عرب، به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات است.

«تفسير جوامع الجامع‏»؛ تأليف امين الاسلام ابو على فضل بن حسن طبرسى (م 548 ق)، از عالمان بزرگ عالم تشيع و به زبان عربى است.
این تفسیر دربردارنده تمامى آيات قرآن و به شكل گزيده‏ گويى است كه نكات ادبى و واژگان‏ شناختى كلمات قرآن را به ضميمه نكات بلاغى بيان داشته است.

«أنوار التنزيل و أسرار التأويل»، مشهور به «تفسير بيضاوى»، تأليف عبدالله بن عمر شيرازى شافعى بيضاوى (م 691 ق)، از عالمان و متكلمان و مفسران معاصر علامه حلّى و خواجه نصيرالدين طوسى بوده است.‏ این کتاب به زبان عربی است.

«البحر المحيط»؛ تأليف اثير الدين ابو حيان محمد بن يوسف بن حيان اندلسى غرناطى (م 745 ق)، و به زبان عربى نوشته شده است.

«عناية القاضى و كفاية الراضى على تفسير البيضاوى‏»، معروف به «حاشيه خفاجى»؛ تأليف احمد بن محمد بن عمر شهاب الدين خفاجى مصرى (م 1069 ق) و به زبان عربى است.
تفسير او حاشيه ‏اى از حواشى فراهم‏ شده بر تفسير بيضاوى است كه به تفصيل به نكته ‏هاى ادبى و بلاغى به تفصيل پرداخته شده و احتمالات واژه‏ شناسى را به ‏طور دقيق بررسى كرده است.

«تفسير القرآن و اعرابه و بيانه‏»؛ تأليف شيخ محمد على طه دره، از معاصران اهل سنت و به زبان عربى است.

جمع بندی   پرسش: تفسیر روایی و ادبی قرآن چیست؟ آیا تفسیر روایی قرآن با علوم غریبه ارتباط دارد؟   پاسخ: در دو مطلب، پاسخ شما را عرض می کنم: مطلب اول؛ تفسیر روایی برخی تفاسیر به جمع آوری و نقل روایات و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) برای آیات قرآن، پرداخته اند، بدین گونه که برای هر آیه ای که روایت یا سنّتی از معصومین وجود داشته، در ذیل آن آیه، ذکر کرده اند. به این تفاسیر، تفاسیر روایی گفته می شود. تفاوت تفاسیر روایی شیعه و سنی در این است که تفاسیر شیعه به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نیز روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) پرداخته اند ولی تفاسیر اهل سنت، به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و صحابه ایشان پرداخته اند. از آن‏ جا كه رسالت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) و ائمه معصومين (عليهم السلام)، تبيين، تفسير و بيان مقاصد آيات بوده، آن حضرات تا پايان دوره رسالت خود، در موارد لازم به تفسير آيات پرداخته و هر ابهامى را در باره تفسير قرآن رفع كرده و معانى و مصاديق آيات را مشخص كرده ‏اند، لذا تعداد زيادى از روايات در تفسير آيات، از آنان صادر شده و گروهى از آن روايات، اكنون در دسترس مفسران است. نکته: ارتباطی بین تفاسیر روایی و علوم غریبه نیست. ـ آغاز تفسیر روایی حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله) اولين مفسر قرآن است. پس از رسول گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله)، حضرت على (عليه السلام) و شاگرد او «ابن عباس» و ديگر ائمه معصومين (عليهم السلام) به ‏ويژه امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) از ممتازترين مفسران تفسير به مأثور هستند. تفسير مأثور در آغاز به‏ صورت شفاهى و سپس همراه با حديث نقل شد و در نهايت، از حديث تفكيک گرديد.(1) ـ اعتبار تفسیر روایی اگر تفسیر روایی، از نوع روايت معتبر و صحيحه باشد، ترديدى در اعتبار آن نيست و از بهترين تفسيرها، شمرده مى‏ شود. اگر تفسير روايى، از نوع روايت غير قطعى باشد، قابل استناد در تفسير نيست و مى ‏بايد در باره آن ها، عمليات «فقه الحديثى» و بررسی های لازم از جهت سند، صدور و دلالت، روی آن ها انجام گيرد. اگر تفسير روایی، از نوع تفسير قرآن به كلام صحابه و تابعین باشد، نزد شيعه، اعتبار تفسيرى ندارد، مگر اين ‏كه از طريق روايت مستند، به معصوم بازگردد، [یعنی به نوعی آن روایت را در مجموعه حدیثی شیعه داشته باشیم که از طریق معصوم صادر شده باشد؛ لذا چون این روایت را از طریق معصوم داریم، آن روایت صحابه نیز قابل قبول است، و الا اعتبار نداشت.](2) ـ معرفی تفاسیر روایی برخی از تفاسیر روایی شیعه بدین قرار است: «تفسير فرات كوفى‏»، «تفسير عياشى»،‏ «تفسير قمى»، «منهج الصادقين فى الزام المخالفين‏»، «الصافى فى تفسير القرآن‏»، «البرهان فى تفسير القرآن‏»، «نور الثقلين‏»، «كنز الدقائق و بحر الغرائب‏»، و... برخی از تفاسير روايى اهل سنت‏ بدین قرار است: «جامع البيان عن تأويل آى القرآن» معروف به «تفسير طبرى‏»، «تفسير ثعلبى (الكشف و البيان)»، «معالم التنزيل فى التفسير و التأويل‏» معروف به «تفسیر بغوی»، «تفسير القرآن العظيم‏» معروف به «تفسير ابن كثير»، «الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور»، و...   مطلب دوم؛ تفسير ادبى‏ گروهى از مفسران با گرايش به مباحث ادبى و نحوى به تفسير قرآن پرداخته، و این تفاسیر از نظر تقسیم بندی گرایش های تفسیری، در گروه تفاسیر ادبی، قرار گرفته اند. در چنين تفسيرهايى، به مباحث واژگان ‏شناسى لغات زبان عرب، اهميت فوق ‏العاده‏ اى داده شده و بر پژوهش‏ هاى لفظى و عبارتى نيز براى كشف مفاهيم و مقاصد قرآن تأكيد شده است. چنين مفسرانى با كمک از علوم ادبى و تسلط بر آن ها، مانند صرف و نحو، به تفسير آيات مى‏ پردازند و معانى آيات را با توجه به تركيب كلمات و قرائت آن ها، اجتهاد و بيان مى ‏كنند. مفسران ادبى معتقدند كه قرآن به زبان عربى نازل شده، از اينرو مى ‏بايست قواعد آن را به‏ طور كامل فراگرفت و به ‏كار بست تا فهم معانى آن ميسر شود. از امام صادق (عليه السلام) نيز چنين روايت شده است: «تَعَلَّمُوا الْعَرَبِيَّةَ فَإِنَّهَا كَلَامُ اللَّهِ الَّذِي تَكَلَّمَ بِهِ خَلْقَهُ»؛ زبان عربى را فراگيريد كه قرآن به زبان عربى است و خداوند با مردم با اين زبان سخن گفته است.(3) ـ معرفی تفاسیر ادبی در ذیل به تفاسیر ادبی که يا گرايش غالب و يا يكى از گرايش ‏هاى آن ها ادبى است، اعم از شيعه و سنی، اشاره مى ‏شود: «التحصيل فى مختصر التفصيل‏»، «تفسير جوامع الجامع‏»، «أنوار التنزيل و أسرار التأويل» مشهور به «تفسير بيضاوى»، «البحر المحيط»، «عناية القاضى و كفاية الراضى على تفسير البيضاوى‏» معروف به «حاشيه خفاجى»، «تفسير القرآن و اعرابه و بيانه‏»، و...   پی نوشت ها: 1. مؤدب‏، روشهاى تفسير قرآن‏، ناشر: اشراق‏ ـ قم‏، 1380ش، چاپ اول‏، ص 170. 2. همان، ص 170 و 171. 3. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين‏ ـ قم‏، 1362 ش‏، چاپ: اول‏، ص 258، ح 13.
موضوع قفل شده است