جمع بندی این دعا را بخوانید تا به بهشت بروید ؛ یعنی به همین قاطعیت؟؟؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
این دعا را بخوانید تا به بهشت بروید ؛ یعنی به همین قاطعیت؟؟؟

این احادیثی که با قاطعیت با انجام چندتا کارآسون یا خوندن فلان دعا وعده بهشت میدن، جعل یا تحریف یا ....نشده؟اصلا درسته؟
بنظرم با عقل جور در نمیاد هر آدمی با هر سابقه ی رفتاری خوب یا بد با خوندن مثلا ی سوره یا دعا جزو بهشتی ها بشه....

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

رسانه;1024949 نوشت:
این احادیثی که با قاطعیت با انجام چندتا کارآسون یا خوندن فلان دعا وعده بهشت میدن، جعل یا تحریف یا ....نشده؟اصلا درسته؟
بنظرم با عقل جور در نمیاد هر آدمی با هر سابقه ی رفتاری خوب یا بد با خوندن مثلا ی سوره یا دعا جزو بهشتی ها بشه....

تعداد روایاتی که برای اعمال مختلف وعده­ ی بهشت داده اند بسیار بیشتر از آن است که گمان تحریف یا جعل در خصوص تمامی آنها برود، بنابراین با توجه به کثرت روایات مذکور، این اصل مسلّم است که در خصوص برخی رفتارها وعده ی بهشت داده شده است.
اما در خصوص سوال شما که چطور چنین چیزی با عقل سازگار است باید دو نکته عرض شود:

نکته اول:

آنچه در این روایات بیان میشود نقش این رفتارها به تنهایی است، اما روشن است که نباید مانعی در برابر این تأثیرگذاری باشد، مثل اینکه ما می گوییم اگر آتش را به پنبه نزدیک کنید پنبه آتش می گیرد و این هم حرف درستی است، اما طبیعتا به شرطی که مانعی چون خیس بودن پنبه در کار نباشد، اگر پنبه ای خیس بود و آتش نگرفت، آن قاعده ای که بیان شده زیر سوال نمی رود، بلکه اینجا به خاطر مانعی که در این بین هست پنبه آتش نگرفته است.

بنابراین رفتارهایی که در روایت به عنوان عامل بهشت معرفی شده اند، مشروط به آن هستند که شخص با سایر رفتارهایش مانعی در برابر آنها ایجاد نکرده باشد، این موانع گاهی در همان روایت آمده است، مانند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يُصَلِّي عَلَى الْجَنَائِزِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُنَافِقاً أَوْ عَاقّا»؛ هیچ مومنی نیست که بر جنازه دیگران نماز بخوند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند، مگر آن که منافق بوده یا عاق شده باشد.(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج9، ص301)

و گاهی در منابع دیگری غیر از آن روایت آمده است، به عنوان نمونه امام باقر(علیه السلام) در یک روایت فرموده اند: «مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛ هر کسی به وحدانیت خداوند و «لا اله الا الله» شهادت دهد بهشت بر او واجب میشود.(بحارالانوار، ج65، ص95)
اما امام رضا(علیه السلام) در یک روایت دیگری به شرط آن چنین اشاره کرده اند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ هِيَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ مَا مِنْ عَبْدٍ قَالَهَا مُخْلِصاً إِلَّا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛ ذکر «لا اله الا الله» کلمه اخلاص است، و هیچ عبدی نیست که آن را خالصانه بگوید مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود.(ج2، ص319)

بنابراین اگر انسان خودش باشد و این اعمال بهشت بر او واجب خواهد بود، اما از آنجا که روز قیامت به صورت مجموعی به اعمال نگاه میشود ممکن است خودش با سایر اعمالش، این رفتارهای نیک را از بین برده باشد، همانطور که قرآن میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُم‏»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خدا و رسول را اطاعت كنيد و اعمال خود را باطل مسازيد (محمد:33)

نکته دوم:
این مطلب تعارضی با عقل ندارد، آنچه موجب استبعاد ما در این خصوص میشود این است که بزرگی بهشت را با کوچکی این اعمال می سنجیم و در نظرمان نامعقول می نماید، در حالی که اتفاقا هرچقدر پاداش بیشتری در برابر عمل کمتر به کسی داده شود نشان دهنده بزرگی پاداش دهنده است. ما باید به جای چنین استبعادی، بزرگی پاداش دهنده را ببینیم، باید به بزرگی و کرامت وعده دهنده دقت کنیم که به هر بهانه ای به دنبال پاداش بهشت برای بندگانش است.

کسی که همواره بیش از اعمال متقین به آنها پاداش میدهد: «وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً»؛ و اگر عمل آنان حسنه باشد آن را مضاعف ساخته، و از ناحيه خود اجرى عظيم مى‏ دهد.(نساء:4)
و نیز می فرماید: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَة»؛ كسانى كه نيكى كردند، پاداش نيك و پاداشی افزون بر آن دارند.(یونس:26)

بنابراین این اجر عظیم در برابر یک ذکر یا یک دعا، نشان دهنده ی فضل عظیم خداوند است، و البته از آنجا که او خالق و مالک هستی است این عطاء و بخشش از جانب او هیچ منعی نخواهد داشت.

رسانه;1024949 نوشت:

این احادیثی که با قاطعیت با انجام چند تا کارآسون یا خوندن فلان دعا وعده بهشت میدن، جعل یا تحریف یا ....نشده؟اصلا درسته؟
بنظرم با عقل جور در نمیاد هر آدمی با هر سابقه ی رفتاری خوب یا بد با خوندن مثلا ی سوره یا دعا جزو بهشتی ها بشه....

با سلام

1- انجام واجبات مثل نماز روزه از نشانه های ایمان و دینداری است اما داشتن حیا از نشانه های تدیّن و باور به خدا نیست؟!!! ( امام صادق(ع): ایمان ندارد کسی که حیا ندارد)

بنابراین نباید صرف اینکه معصومین فرمودند " قرائت فلان سوره یا دعا در شب قدر یا ... بهشت را بر شخص واجب میکند"، فکر کنیم که پس منظورشان اینست که شخص بدون پیشنیازهای لازم مثل تقوا و مال حلال و.. دعایش مستجاب و بهشتی میشود!!!

خواندن سوره و دعاها هم شرایطی دارد که در سخنان معصومین بارها ذکر شده مثل موانع استجابت دعاها و زمان اجابت دعاها و...

البته باید سخنرانان و مولفان کتب در کنار ذکر حدیث و توصیه های این چنینی، شرایط اجابت این اعمال را هم برای مردم توضیح دهند و این اعمال را بدون توضیح کامل عرضه نکنند!

2- نکته دیگر اینکه معصومین بزرگوار در اکثر سخنانشان (بدون اشاره به مرتبه بهشت) فرمودند بهشت بر شخص واجب میشود که این درست برای مردم معنی و تفسیر نشده!

بهشت بر فرد واجب شدن یعنی شخص حتما بهشتی میشود به اینصورت که: اگر گناهانی هم دارد خداوند با ابتلایش به برخی بلایا و سختیها در دنیا و برزخ ، شفاعت در قیامت و... موجب بخشش گناهانش میشود

و اگر هم با وجود مواردی که گفتم باز گناهانش در حدی است که باید جهنم برود، در جهنم برای ابد نخواهد بود و بعد از سالها ماندن در جهنم و به اندازه گناهان مجازات شدن، به پایین ترین مرتبه بهشت میرود! خصوصا اینکه معصومین نازنین اشاره ای به مرتبه بهشت هم نکردند!

3- در ضمن برخی از این اعمال را وقتی انجام میدهیم مثلا سوره ای را در شب قدر میخوانیم بعد از اتمام قرائت، فرشتگانی مامور میشوند که برای آن شخص استغفار کنند و...

إنَّ للّه ِِ عزّ ذِكرُهُ ملائكةً يُسقِطونَ الذُّنوبَ عن ظُهورِ شِيعَتِنا كما تُسقِطُ الرِّيحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ في أوانِ سُقُوطِهِ ، و ذلكَ قولُهُ عزّ و جلّ : «يُسَبِّحُونَ بحَمدِ رَبِّهِم و يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنوا» .حديث و اللّه ِ ما أرادَ بهذا غَيرَكُم

امام صادق عليه السلام : خداوند كه يادش بر فراز باد، فرشتگانى دارد كه گناهان را از دوش شيعيان ما فرو مى ريزانند همچنان كه باد، برگ درختان را كه در آستانه ريزش است فرو مى ريزاند. و اين سخن خداوند عزّ و جلّ است آن جا كه مى فرمايد: «به ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و براى مؤمنان آمرزش مى خواهند» . به خدا سوگند كه مقصود [از مؤمنان] كسى جز شما نيست .

یکی از فانتزی هام یا شاید کابوس های بچگیام شنیدم و برخوردم با یک سری روایات بود.مثلا اینکه یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که ما روایت داریم از امام اول مثلا که بهترین عمل نمازه.بعد یک روایات معلم می گفت از امام دوم که بهترین عمل، مثل راستگوییست.بعد مجری تلویزیون می گفت امام سوم می فرماییند مثلا بهترین عمل نیکی به پدر و مادر هست و الی آخر...من مونده بودم که چطور میشه.اگر نماز بهترین عمله، پس این که امام دوم می گن که بهترین عمل راستگوییست چه صیغه ای؟؟ 8-> یعنی من گیج شده بوده بودم که بالاخره بهترین عمل چیه؟؟باید امامان یک مشورتی می کردن و به یک اجماع می رسیدن که بهترین عمل چیست.شاید منظور این بوده که ازبهترین اعمال یکیش نماز خوندنه.خوب این فرق میکنه که بگیم بهترین عمل نماز خوندنه.یعنی فرق می کنه بین اینکه بگم بهترین ورزش دو و میدانیه با اینکه بگم جزء بهترین ورزش هاست دو و میدانی... خلاصه اینو می خوام بگم، این یک مثال بود.این روایات و احادیث که از کودکی می شنیدیم و به ما می گفتن خیلی جاها برای ذهن کوچک و کم تجربه ی من مصیبیت و دغدغه می شدن.حالا این هم که موضوع تاپیکه، یک مثاله...اینو می خوام بگم که به نظرم جسارتا من فکر می کنم اونطورکه باید و شاید ذهنها رشد نکرده.گاهی احساس می کنم توی هزار و اندی سال پیش هنو گیر کردیم.:-s:-s:-s

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

پارسا مهر;1025452 نوشت:
یکی از فانتزی هام یا شاید کابوس های بچگیام شنیدم و برخوردم با یک سری روایات بود.مثلا اینکه یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که ما روایت داریم از امام اول مثلا که بهترین عمل نمازه.بعد یک روایات معلم می گفت از امام دوم که بهترین عمل، مثل راستگوییست.بعد مجری تلویزیون می گفت امام سوم می فرماییند مثلا بهترین عمل نیکی به پدر و مادر هست و الی آخر...من مونده بودم که چطور میشه.اگر نماز بهترین عمله، پس این که امام دوم می گن که بهترین عمل راستگوییست چه صیغه ای؟؟ 8-> یعنی من گیج شده بوده بودم که بالاخره بهترین عمل چیه؟؟باید امامان یک مشورتی می کردن و به یک اجماع می رسیدن که بهترین عمل چیست.شاید منظور این بوده که ازبهترین اعمال یکیش نماز خوندنه.خوب این فرق میکنه که بگیم بهترین عمل نماز خوندنه.یعنی فرق می کنه بین اینکه بگم بهترین ورزش دو و میدانیه با اینکه بگم جزء بهترین ورزش هاست دو و میدانی... خلاصه اینو می خوام بگم، این یک مثال بود.این روایات و احادیث که از کودکی می شنیدیم و به ما می گفتن خیلی جاها برای ذهن کوچک و کم تجربه ی من مصیبیت و دغدغه می شدن.حالا این هم که موضوع تاپیکه، یک مثاله...اینو می خوام بگم که به نظرم جسارتا من فکر می کنم اونطورکه باید و شاید ذهنها رشد نکرده.گاهی احساس می کنم توی هزار و اندی سال پیش هنو گیر کردیم.:-s:-s:-s

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
وقتی عملی بهترین باشد ملزومات رسیدن به اون هم بهترین است
شما اگر بگویی بهترین نوشیدنی آب است طبیعتا هر آبی بهترین نیست
بلکه آب خالص بدون آلودگی با املاح مناسب در شرایط مناسب
یک جمله کلی با دقت در جزییاتش کامل می شود
حال وقتی نماز می خوانی برای رسیدن به آن نیاز به رقت قلب، تمرکز حواس، زمان شناسی دین شناسی، داری
تا بتوانی به حد مطلوب یا اعلا برسانی
که شاکله بحث برای رسیدن به مقصود در نظر بنده توحید است.
امیدوارم روشن بیان کرده باشم.
یا علی(س)[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

رسانه;1024949 نوشت:
این احادیثی که با قاطعیت با انجام چندتا کارآسون یا خوندن فلان دعا وعده بهشت میدن، جعل یا تحریف یا ....نشده؟اصلا درسته؟
بنظرم با عقل جور در نمیاد هر آدمی با هر سابقه ی رفتاری خوب یا بد با خوندن مثلا ی سوره یا دعا جزو بهشتی ها بشه....

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بنظرم از منظر اخلاقی بررسی شود نتیجه مطلوبتری دارد
مثلا ایاک نعبد یعنی چی؟ آیا صرف همین کلام عبادت است یا خیر حتی گناه هم دارد؟
خود مضامین دعا چه می گویند؟ این را دقت کنید
یا علی(س)[/]

رسانه;1024949 نوشت:
این احادیثی که با قاطعیت با انجام چندتا کارآسون یا خوندن فلان دعا وعده بهشت میدن، جعل یا تحریف یا ....نشده؟اصلا درسته؟
بنظرم با عقل جور در نمیاد هر آدمی با هر سابقه ی رفتاری خوب یا بد با خوندن مثلا ی سوره یا دعا جزو بهشتی ها بشه....

سلام
فکر کنم در کتاب امام حسین علیه‌السلام آیت‌الله شوشتری بود که ایشان توضیحی در مورد اینکه اگر یک قطره اشک برای امام حسین علیه‌السلام بریزید بهشت بر شما واجب می‌شود داده بودند ... از نظر ایشان اینکه این روایت درست است که جای شک و شبهه‌ای نداشت، فقط می‌ماند تفسیر و توضیح آن که ایشان دو نظر را در این مورد محتمل می‌دانستند:
۱. اینکه بهشت بر او واجب می‌شود، اگر ایشان بعد از این دیگر جهنم را بر خودشان واجب نکنند و بر همین حال از دنیا بروند

۲. اینکه ایشان حتی اگر اهل جهنم بشوند هم در جهنم ابدی نمی‌شوند و بالأخره به بهشت وارد خواهند شد و عاقبت بخیر می‌شوند

البته نظر دوم ایشان در مورد آن عباداتی که گفته باشند مثلاً اگر اشک بریزید رسیدن آتش بر آن چشمی که اشک ریخته است حرام می‌شود، درست نیست ... در مورد نظر اولشان هم می‌توان گفت که مطابق آیات و روایات همین الآن هم بهشت و جهنم وجود دارند و «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿١٣ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ ﴿١٤ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ ﴿١٥ وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ ﴿١٦» ... مثل اینکه فرموده‌اند اگر جوانی چشم از حرام بربندد در عمق جانش یک شیرینی احساس می‌کند، این یعنی عمق جانش الآن «لَفِي نَعِيمٍ» است و در بهشت جای گرفته است ... اشک ریختن بر امام حسین علیه‌السلام هم می‌تواند شخص را چنان کند، چنانکه اگر کسی دلش برای امام حسین علیه‌السلام بشکند هم در عمق جانش احساس شادی و سبکی و وجد عارفانه و محبت شیرین نسبت به خدا و اهل بیت علیهم‌السلام را تجربه خواهد کرد ... اصلاً همان رقّت قلبی که پیدا کرده کم از بهشت نیست ... آن رحمتی که در دلش جای گرفته است خودش خیلی شیرین است ... به همین خاطر شخصاً با نظر اول ایشان در بالا موافق‌تر هستم ...
و بله با این توضیح، با ساده‌ترین کارها، و دعاها هم می‌شود اهل بهشت شد ... فقط باید مراقب باشد که بعد کاری نکند که اهل جهنم بشود و جایگاه حال او «لَفِي جَحِيمٍ» گردد و بدتر اینکه در آن حال بمیرد و عاقبت به شر شود ...

پارسا مهر;1025452 نوشت:
یکی از فانتزی هام یا شاید کابوس های بچگیام شنیدم و برخوردم با یک سری روایات بود.مثلا اینکه یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که ما روایت داریم از امام اول مثلا که بهترین عمل نمازه.بعد یک روایات معلم می گفت از امام دوم که بهترین عمل، مثل راستگوییست.بعد مجری تلویزیون می گفت امام سوم می فرماییند مثلا بهترین عمل نیکی به پدر و مادر هست و الی آخر...من مونده بودم که چطور میشه.اگر نماز بهترین عمله، پس این که امام دوم می گن که بهترین عمل راستگوییست چه صیغه ای؟؟

سلام،
می‌دانستید که همانطور که آیات قرآن شأن نزول دارند، احادیث هم شأن صدور دارند؟
باید دید هر فرمایشی از ایشان در چه جایگاهی و به چه کسانی زده شده است و موضوع بحث چگونه بوده است، اینکه فرمایش ایشان اشاره به کل داشته است یا اشاره به جزء؟ و هزار و یک مطلب دیگر که احتمالاً برای مخاطبان ایشان در زمان صدور این احادیث مشخص بوده است ولی شاید برای من و شما امروز نباشد، بخصوص که فقط اصل حرف به ما رسیده باشد و نه شرایط صدور آن ... حالا یا شرایط صدور به ما نرسیده باشد یا به آن توجه نداشته باشیم فرقی نمی‌کند ...
برای مثال فرض کنید ما یک استاد اخلاق دینی داریم که چند هفته است که سر کلاس درسشان شرکت می‌کنیم ... جلسه‌ی اول می‌آیند در مورد اصول دینداری صحبت می‌کنند و می‌گویند نماز ستون دین است و بعد هم حدیثی را می‌آورند که بهترین کار مثلاً اقامه‌ی نماز است ... بعد هفته‌ی بعد وارد فروعات دینداری می‌شوند و در ذیل یکی از فرعیات آن که مثلاً راجع به زندگی اجتماعی انسان هست می‌رسد به اینکه مثلاً بالاترین عمل نیکی کردن به والدین است، آدم‌ها همان آدم‌ها هستند و کلاس درس هم همان کلاس درس است، فقط موضوع بحث با پیشرفت بحث به جلو الآن کمی جزئی‌تر شده است ... و از این دست مثال‌ها بسیار است ...

سلام پارسامهر عزیز

پارسا مهر;1025452 نوشت:
یکی از فانتزی هام یا شاید کابوس های بچگیام شنیدم و برخوردم با یک سری روایات بود.مثلا اینکه یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که ما روایت داریم از امام اول مثلا که بهترین عمل نمازه.بعد یک روایات معلم می گفت از امام دوم که بهترین عمل، مثل راستگوییست.بعد مجری تلویزیون می گفت امام سوم می فرماییند مثلا بهترین عمل نیکی به پدر و مادر هست و الی آخر...من مونده بودم که چطور میشه.اگر نماز بهترین عمله، پس این که امام دوم می گن که بهترین عمل راستگوییست چه صیغه ای؟؟ یعنی من گیج شده بوده بودم که بالاخره بهترین عمل چیه؟؟باید امامان یک مشورتی می کردن و به یک اجماع می رسیدن که بهترین عمل چیست.شاید منظور این بوده که ازبهترین اعمال یکیش نماز خوندنه.خوب این فرق میکنه که بگیم بهترین عمل نماز خوندنه.یعنی فرق می کنه بین اینکه بگم بهترین ورزش دو و میدانیه با اینکه بگم جزء بهترین ورزش هاست دو و میدانی... خلاصه اینو می خوام بگم، این یک مثال بود.این روایات و احادیث که از کودکی می شنیدیم و به ما می گفتن خیلی جاها برای ذهن کوچک و کم تجربه ی من مصیبیت و دغدغه می شدن

تعبیر «افضل الاعمال» یک وصف است، «افضل» صفت است برای «اعمال» که بر آن مقدم شده است، بنابراین این واژه «برترین عمل­ها» ترجمه میشود، مثل ما که در فارسی می گوییم کمک کردن به دیگران بهترینِ اعمال است، هرگز نمی خواهیم بگوییم فقط این بهترین است، بلکه این از بهترین اعمال است، این «بهترین» صفت برای «اعمال» است.

بنابراین «افضل الاعمال» مجموعا یک وصفی است که برای پسندیده ترین کارها به کار می رود، همان طور که در برخی روایات به صورت شفاف تر به این وصف بودنِ مجموعیِ آن اشاره شده است، به عنوان مثال امام صادق(ع) می فرمایند:

«أَمَّا الْجِهَادُ... فَالْعَمَلُ وَ السَّعْيُ فِيهَا مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَال‏»؛ اما جهاد، پس عمل و سعی در آن از بهترین اعمال است.(الکافی، ج5، ص9)

می بینید «افضل الاعمال» یک وصفی است که بهترین رفتارها را در بر میگیرد، که جهاد هم یکی از آنهاست.

به همین خاطر این سوال شما هرگز برای خود اعراب پیش نیامده با این که گاهی از یک امام چندین روایت در خصوص «افضل الاعمال» در مورد اعمال مختلف بیان شده است.

پارسا مهر;1025452 نوشت:
حالا این هم که موضوع تاپیکه، یک مثاله...اینو می خوام بگم که به نظرم جسارتا من فکر می کنم اونطورکه باید و شاید ذهنها رشد نکرده.گاهی احساس می کنم توی هزار و اندی سال پیش هنو گیر کردیم

قطعا اینطور نیست، ما نباید با اطلاعات حداقلی در خصوص ادبیات عرب، به راحتی در خصوص آنها ابراز نظر کنیم
من بارها دیده ام که یک نفر منتقد یک روایت عجیبی را عَلَم کرده و با آن میخواهد اسلام را نقد کند، بعد رجوع کرده ام دیده ام یا اشتباه ترجمه کرده، یا اصلا سند نداره، یا به شأن صدور آن توجه نکرده و...
قضاوت در این خصوص به این سادگی نیست، اطلاعات جامعی می طلبد

رسانه;1024949 نوشت:
این احادیثی که با قاطعیت با انجام چندتا کارآسون یا خوندن فلان دعا وعده بهشت میدن، جعل یا تحریف یا ....نشده؟اصلا درسته؟
بنظرم با عقل جور در نمیاد هر آدمی با هر سابقه ی رفتاری خوب یا بد با خوندن مثلا ی سوره یا دعا جزو بهشتی ها بشه....

سلام
احتمالا منظور، خواندنی که صرف تکان خوردن زبان و بیان الفاظ باشد نیست.
بلکه خواندنی است که همراه با فهم مفاهیم آن دعا و عمل به آنها باشد.

شما اگر کتاب فیزیک کلاس چهارم دبیرستان را به دانش آموز دوم دبستانی بدهید، قسمتهای فارسی اش را می تواند بخواند. اما نمی داند این چیزهایی که میخواند، یعنی چه. و بر دانش او هیچ چیزی اضافه نمی شود. پس نمی شود گفت او «فیزیک» خوانده (یاد گرفته) است! در حالی که کتاب فیزیک را خوانده (تلفظ کردن) است .

مثلا فرموده اند که با خواندن سوره حمد، ممکن است مرده، زنده شود. یا با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم میتوان کن فیکون کرد.
بدیهی است مراد، تلفظ عبارات فوق نیست. بلکه مراد، سیر روح در افق مفاهیم مطروحه در آنها و مشاهده و درک حقایق آنهاست.

بنابراین، به احتمال زیاد، مراد از آن احادیث، پیاده کردن حقایق مطروحه در آن ادعیه یا سوره ها، در جان انسان است.
این «حقایق» وقتی در جان انسان پیاده می شوند که عامل ضد آنها وجود نداشته باشد. و پیاده شدن آنها هم کار آسان و سهل الوصولی نیست... یک عمر خون جگر خوردن و مبارزه در میدان جهاد اکبر میخواهد.
آسان است در عین حالی که سخت است.

پارسا مهر;1025452 نوشت:
یکی از فانتزی هام یا شاید کابوس های بچگیام شنیدم و برخوردم با یک سری روایات بود.مثلا اینکه یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که ما روایت داریم از امام اول مثلا که بهترین عمل نمازه.بعد یک روایات معلم می گفت از امام دوم که بهترین عمل، مثل راستگوییست.بعد مجری تلویزیون می گفت امام سوم می فرماییند مثلا بهترین عمل نیکی به پدر و مادر هست و الی آخر...من مونده بودم که چطور میشه.اگر نماز بهترین عمله، پس این که امام دوم می گن که بهترین عمل راستگوییست چه صیغه ای؟؟ 8-> یعنی من گیج شده بوده بودم که بالاخره بهترین عمل چیه؟؟باید امامان یک مشورتی می کردن و به یک اجماع می رسیدن که بهترین عمل چیست.شاید منظور این بوده که ازبهترین اعمال یکیش نماز خوندنه.خوب این فرق میکنه که بگیم بهترین عمل نماز خوندنه.یعنی فرق می کنه بین اینکه بگم بهترین ورزش دو و میدانیه با اینکه بگم جزء بهترین ورزش هاست دو و میدانی... خلاصه اینو می خوام بگم، این یک مثال بود.این روایات و احادیث که از کودکی می شنیدیم و به ما می گفتن خیلی جاها برای ذهن کوچک و کم تجربه ی من مصیبیت و دغدغه می شدن.حالا این هم که موضوع تاپیکه، یک مثاله...اینو می خوام بگم که به نظرم جسارتا من فکر می کنم اونطورکه باید و شاید ذهنها رشد نکرده.گاهی احساس می کنم توی هزار و اندی سال پیش هنو گیر کردیم.:-s:-s:-s

سلام و خسته نباشید

همین سوالاتی که از امامان بزرگوار می شد در زمان حیات پیامبر از خود پیامبر نیز اینگونه سوالات می شد.

و پیامبر بنابر مراعات حال سائل به هر کدام یک جواب می دادند یعنی می سنجیدند کدام بعد مهم دینی در فرد سوال کننده کم رنگ هست بعد جواب می دادند.

مثلا یک صحابی که شوق زیادی برای جهاد داشت اما نسبت به خانواده کم رنگ نشان می داد وقتی آن فرد از پیامبر در مورد بهترین عمل سوال می کردند.

به او می فرمودند: بهترین عمل نیکی به پدر و مادر هست

یا صحابی دیگر مثلا در نماز اول وقت کمی داشت و شوق زیادی برای جهاد یا کارهای دیگر داشت.

به او می فرمودند بهترین عمل نماز هست

ائمه نیز همینگونه به سوال کننده نگاه می کردند و جواب را می دادند .

............................................

در مورد سوال تاپیک فقط روایت لا اله الا الله صحت دارد که گوینده آن بهشت برایش واجب می شود (حال مستقیما می رود یا احتمال دارد بعد از مدتی عذاب می کشد و بعدها می رود !)

تمام احادیثی که می گویند اگر فلان ذکر را بکنی حتمابه بهشت می روی یا اگر اشک بریزی به بهشت می.روی معمولا اینگونه احادیث ساختگی اند.

البته هستند نوعی دیگر احادیث مثلا :

مثلا کسی که صدقه می دهد به بهشت نزدیک هست یا احادیث دیگر
اصل خاتمه انسان است و ایمان و کیفیت اعمال انسان

سلام
بهشت پاداش اعمال انسانهاست.
ادعیه ها مثل نسخه های پزشکی است.مثلا یک بیماری دارید و نسخه ای در دست که دوای درد شماست.مسلما با خوندن نسخه دردی از شما دوا نمیشه حالا هزار بار هم بخونی.لازمه شفا عمل است.

جمع بندی

_________________________________________________________

پرسش:
احادیثی که با قاطعیت با انجام چند کارآسان یا خواندن فلان دعا وعده بهشت میدهند، آیا جعل یا تحریف نشده اند؟ چون به نظر با عقل جور در نمی آید که هر آدمی با هر سابقه ای صرفا با خوندن مثلا یک سوره یا یک دعا بهشتی بشود. همچنین اینکه احادیث متعدد رفتارهای گوناگون را بهترین رفتار برشمرده اند چطور قابل توجیه است؟ بالاخره برترین عمل که یک عمل بیشتر نمیتواند باشد.

 

پاسخ:

در مورد بخش اول سوال شما باید عرض کنیم تعداد روایاتی که برای اعمال مختلف وعده­ ی بهشت داده اند بسیار بیشتر از آن است که گمان تحریف یا جعل در خصوص تمامی آنها برود، بنابراین با توجه به کثرت روایات مذکور، این اصل مسلّم است که در خصوص برخی رفتارها وعده ی بهشت داده شده است. اما در خصوص سوال شما که چطور چنین چیزی با عقل سازگار است باید دو نکته عرض شود:

نکته اول:

آنچه در این روایات بیان میشود نقش این رفتارها به تنهایی است، اما روشن است که نباید مانعی در برابر این تأثیرگذاری باشد، مثل اینکه ما می گوییم اگر آتش را به پنبه نزدیک کنید پنبه آتش می گیرد و این هم حرف درستی است، اما طبیعتا به شرطی که مانعی چون خیس بودن پنبه در کار نباشد، اگر پنبه ای خیس بود و آتش نگرفت، آن قاعده ای که بیان شده زیر سوال نمی رود، بلکه اینجا به خاطر مانعی که در این بین هست پنبه آتش نگرفته است.

بنابراین رفتارهایی که در روایت به عنوان عامل بهشت معرفی شده اند، مشروط به آن هستند که شخص با سایر رفتارهایش مانعی در برابر آنها ایجاد نکرده باشد، این موانع گاهی در همان روایت آمده است، مانند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يُصَلِّي عَلَى الْجَنَائِزِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُنَافِقاً أَوْ عَاقّا»؛ هیچ مومنی نیست که بر جنازه دیگران نماز بخوند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند، مگر آن که منافق بوده یا عاق شده باشد.(1)

و گاهی در منابع دیگری غیر از آن روایت آمده است، به عنوان نمونه امام باقر(علیه السلام) در یک روایت فرموده اند: «مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛ هر کسی به وحدانیت خداوند و «لا اله الا الله» شهادت دهد بهشت بر او واجب میشود.(2)
اما امام رضا(علیه السلام) در یک روایت دیگری به شرط آن چنین اشاره کرده اند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ هِيَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ مَا مِنْ عَبْدٍ قَالَهَا مُخْلِصاً إِلَّا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛ ذکر «لا اله الا الله» کلمه اخلاص است، و هیچ عبدی نیست که آن را خالصانه بگوید مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود.(3)

بنابراین اگر انسان خودش باشد و این اعمال بهشت بر او واجب خواهد بود، اما از آنجا که روز قیامت به صورت مجموعی به اعمال نگاه میشود ممکن است خودش با سایر اعمالش، این رفتارهای نیک را از بین برده باشد، همانطور که قرآن میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُم‏»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خدا و رسول را اطاعت كنيد و اعمال خود را باطل مسازيد (4)

نکته دوم:

این مطلب تعارضی با عقل ندارد، آنچه موجب استبعاد ما در این خصوص میشود این است که بزرگی بهشت را با کوچکی این اعمال می سنجیم و در نظرمان نامعقول می نماید، در حالی که اتفاقا هرچقدر پاداش بیشتری در برابر عمل کمتر به کسی داده شود نشان دهنده بزرگی پاداش دهنده است. ما باید به جای چنین استبعادی، بزرگی پاداش دهنده را ببینیم، باید به بزرگی و کرامت وعده دهنده دقت کنیم که به هر بهانه ای به دنبال پاداش بهشت برای بندگانش است.

کسی که همواره بیش از اعمال متقین به آنها پاداش میدهد: «وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً»؛ و اگر عمل آنان حسنه باشد آن را مضاعف ساخته، و از ناحيه خود اجرى عظيم مى‏ دهد.(5) و نیز می فرماید: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَة»؛ كسانى كه نيكى كردند، پاداش نيك و پاداشی افزون بر آن دارند.(6)

بنابراین این اجر عظیم در برابر یک ذکر یا یک دعا، نشان دهنده ی فضل عظیم خداوند است، و البته از آنجا که او خالق و مالک هستی است این عطاء و بخشش از جانب او هیچ منعی نخواهد داشت.
 

بخش دوم سوال 

اما در مورد «برترین اعمال» که به رفتارهای متعددی نسبت داده شده باید دقت بفرمایید که تعبیر «افضل الاعمال» یک وصف است، «افضل» صفت است برای «اعمال» که بر آن مقدم شده است، بنابراین این واژه «برترین عمل­ها» ترجمه میشود، مثل ما که در فارسی می گوییم کمک کردن به دیگران بهترینِ اعمال است، هرگز نمی خواهیم بگوییم فقط این بهترین است، بلکه این از بهترین اعمال است، این «بهترین» صفت برای «اعمال» است.

بنابراین «افضل الاعمال» مجموعا یک وصفی است که برای پسندیده ترین کارها به کار می رود، همان طور که در برخی روایات به صورت شفاف تر به این وصف بودنِ مجموعیِ آن اشاره شده است، به عنوان مثال امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «أَمَّا الْجِهَادُ... فَالْعَمَلُ وَ السَّعْيُ فِيهَا مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَال‏»؛ اما جهاد، پس عمل و سعی در آن از بهترین اعمال است.(7)

می بینید «افضل الاعمال» یک وصفی است که بهترین رفتارها را در بر میگیرد، که جهاد هم یکی از آنهاست. به همین خاطر این سوال شما هرگز برای خود اعراب پیش نیامده، یعنی عرب زبانان در صدر اسلام که روایت های متعددی با عنوان «افضل الاعمال» در خصوص رفتارهای متفاوت از معصومین می شنیدند هرگز اعتراض نکردند که مگر ما چند عمل برتر داریم؟ یعنی آنها نیز برداشت می کرده اند که منظور ائمه(علیهم السلام) از «افضل العمال» یکی از برترین اعمال است.

پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج9، ص301.
2. بحارالانوار، ج65، ص95.
3. همان، ج2، ص319.
4. محمد:33/47.
5. نساء:4/4.
6. یونس:26/10.
7. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص9.

 

 

موضوع قفل شده است