جمع بندی انکار سادات از طرف فامیل

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انکار سادات از طرف فامیل

من سید هستم
ولی متاسفانه از طرف بعضی از افراد فامیل به سادات اعتقادی ندارن و رک اعلام می کنن که سید بودن رو به هیچ عنوان قبول ندارن
و من اینو نوعی توهین به خودم و جدم و سادات می دونم
چیکار کنم
شما رو به جدم راهنماییم کنید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد همدل

[TD][/TD]

احساسات ناخوشایند و تلخ شما را از این جریان درک می کنیم. در ابتدا این را بدانید که الزامی ندارد که همگان با نظرات و باورهای ما هم عقیده و موافق باشند. در روابط فامیلی هم همین طور می باشد و ممکن است باورها و عقاید برخی از آنان با شما موافق نباشد؛ مهم حفظ حرمت ها و پرهیز از ایجاد تنش در روابط می باشد.
البته گاهی در برخورد با آدم‌های مشکل دار و دشوار باید حد فاصل را رعایت کرد و مشکل را ختم نمود و گرنه آنها از کاه، کوه می‌سازند و بحران درست می‌کنند.

سوءگفتار و سوءرفتار برخی از بستگان شما می تواند از ضعف شخصیتی و ضعف در باورهای دینی آنان ناشی شده باشد که در این فرض همان طور که ما به خاطر بیماری افراد از آنها ناراحت نمی شویم به خودتان بقبولانید که آنها مریض و بیمار هستند و با بالا بردن آستانه تحمل خود با آنها براساس آموزه ‌های دینی و تعالیم اسلامی مدارا کنید تا آرامش زندگی تان مختل نشود و روابط فامیلی دچار تنش نشود.
امام علی (علیه‌السلام) در روایت زیبایی می‌فرماید:
«لَيْسَ الْحَكِيمُ مَنْ لَمْ يُدَارِ مَنْ لَا يَجِدُ بُدّاً مِنْ مُدَارَاتِه» (1)؛ «حكيم نيست كسى كه مدارا ندارد با شخصى كه چاره‏اى جز مدارا کردن با او نيست».
در حکایت ها آمده است:
«روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد:
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟
مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد: احساس دلسوزی، شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی، ‌آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟
بیماری فکری و روان نامش «غفلت» است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر. بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است».(2)

پی‌نوشت ها:

  1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ‏بحار الأنوار، بيروت‏: دار إحياء التراث العربي، ‏1403ق، ج75، ص57.
  2. مجله جوانان امروز، سال پنجاه و یکم، شماره 2257، مرداد 1397، ص11.

در هر صورت لازم است بر خودتان مسلط باشید، آرامش خودتان را حفظ کنید و در کمال آرامش و متانت سخن مخالفان را بشنوید؛ در گام دوم لازم است اطلاعات دینی خودتان را با مطالعۀ کتاب و مقالات مرتبط ارتقا دهید و نیز با مراکز پاسخگویی مرتبط باشید تا اگر پاسخ سؤال و شبهه ای را نمی دانید از عالمان و کارشناسان خبرۀ دینی بپرسید تا با آگاهی کامل در برابر مخالفان بیاستید و از منطق اسلام دفاع نمایید. هرگز نباید برآشفته شود و نقطۀ ضعف دست مخالفان دهید؛ بلکه بر شماست که با حفظ آرامش و خونسردی اطرافیان و بستگان تان را با توجه به سلسله مراتب امر به معروف و نهی از منکر، امر به معروف و نهی از منکر نمایید و با منطق و استدلال و پرهیز از تندی و پرخاش تلاش کنید آنها را متقاعد و مجاب کنید. حتی اگر امر به معروف و نهی از منکر شما تأثیری نداشته باشد در هر صورت نباید برآشفته شوید و به روابط خودتان با آنها ضربه وارد سازید؛ بلکه باید تلاش کنید با رفتار و گفتار پسندیده و مطلوب تان در آنها تأثیر مثبت بگذارید و نظر آنها را نسبت به اسلام و آموزه های دینی مثبت کنید.

در آغاز بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و صدر اسلام جمعی از جوانان تازه مسلمان شده بودند؛ ولی هنوز والدین آنها بر شرک و کفر خود باقی بودند. جوانان تازه مسلمان طبق دستور اسلام و قرآن آن چنان زیبا و با نرمی و ملاطفت با پدر و مادر خود رفتار می‌نمودند که در نهایت، باعث گرویدن آنها با اسلام شدند. این مسئله گویای تأثیرگذاری رفتار پسندیده بر تغییر و اصلاح زشتی ها و ناهنجاری هاست. شما نیز می‌توانید این گونه عمل کنید و تا جایی که می تواند با فامیل و بستگان تان طبق سفارش اسلام به خوبی و نیکی رفتار کنید تا با رفتار خوب و پسندیده تان آنها را متوجه سوءگفتار و سوءرفتارشان نمایید و نزد وجدانشان شرمنده سازید.


به طور کلی، در آموزه های دینی و تعالیم اسلامی رفت و آمد و الفت با یکدیگر و برادران دینی بسیار سفارش شده است؛ این تأکید در خصوص بستگان و کسانی که نسبت فامیلی با ما دارند بیشتر است؛ چرا که صله رحم واجب است و قطع ارتباط با رحم و کسانی که با ما نسبت فامیلی و خویشاوندی دارند، جایز نیست و از گناهان بزرگ است، اما اگر در جایی ادامۀ ارتباط و گسترش آن سبب تأثیرپذیری منفی از عقیده و فکر منحرف افراد یا اخلاق بدی شان گردد، در این صورت قطع ارتباط اولویت دارد.


براي روشن شدن مطلب، توجه شما را به داستانی از سيرة اهل بيت (علیهم السلام) جلب می کنيم:
بعد از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) فتنه اي به وجود آمد و فرقۀ انحرافي واقفيه در شيعيان دو دستگي ايجاد کرد.
طرفداران اين فرقه امامت امام رضا (علیه السلام) را نپذيرفتند. امام رضا (علیه السلام) واقفي ها را منحرف شمردند و از آنها اعلام بيزاري نمودند. يونس بن عبدالرحمن که صحابي جليل القدر امام کاظم و امام رضا (علیهما السلام) بود، کماکان با برخي از واقفي ها رفت و آمد مي کرد و رفاقتش را با ايشان قطع نکرده بود؛ تا اين که روزي امام رضا (علیه السلام) او را سرزنش کرد و فرمود: چرا همنشيني با واقفي ها را قطع نکرده اي؟ امام اين آيه را براي يونس خواند: «
وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ... » (1)؛ و فرمود: نَحنُ آياتِ الله بنابراين، لازم است با آن ها رفت و آمد نکني».

مطابق اين فرمايش حضرت، وقتي فتنه اي ايجاد شود، با افرادي که دچار انحراف شده اند نبايد رفت و آمد کرد و همنشين شد؛ چرا که دوست و هم
نشين بد ناخودآگاه بر رفتار و تفکرات ما، خانواده و اطرافيان مان اثر مي گذارد؛ آن قدر که حتي مي توان شخصيت هر فرد را با توجه به دوستانش ارزيابي کرد.

پی نوشت:

  1. انعام(6)، آیه 68.

البته در مواردی که بحث صله رحم با فامیل یا برخی محارم نزدیک مطرح است و ارتباط با برخی بستگان سبب تأثیرپذیری منفی از عقیده و فکر منحرف افراد یا اخلاق بدی شان می گردد، قطع ارتباط به صورت کامل توصیه نمی شود؛ بلکه می توان با اتخاذ تدابیری صله رحم را در حد حداقل آن به جا آورد و در صورت رفت و آمد دیدارها را به حداقل رسانید و یا از شیوه های دیگر صله رحم مثل تماس تلفنی، نامه نگاری و جویای احوال شدن، شرکت در مجالس شادی و غم و... استفاده کرد و صله رحم را به قدر واجب آن انجام داد و مانع قطع رحم گردید تا تأثیرپذیری منفی صورت نگیرد.

رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«بِلُّوا أرحامَكُم وَ لَو بِالسَّلامِ» (1)؛ «بين خود و خويشانتان تجديد محبت كنيد اگر چه با سلام كردن باشد».
امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید:
«صَلُوا أرحامَكُم وَلَو بِالتَّّسليمِ» (2)؛ «صله ارحام كنيد گرچه با سلام كردن باشد»
همواره موفق و کامروا باشید.

پی نوشت ها:

  1. المجازات النبويّه، ص 80.
  2. اصول كافي، ج2، ص155، حديث 22. اين حديث از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در تحف العقول اين گونه نقل شده است: «صِلوُا اَرحامَكُم وَلَو بِالسَّلامِ».

البته اگر سید بودن خودتون رو نشانه برتری از دیگران می بینید به نظر من این طرز تفکر اشتباه هست. البته شما به چنین چیزی اشاره نکردید ولی لازم دونستم که بگم چون این تفکر در بین بعضی ها رواج داره. انسان باید خودش خوب باشه و این ربطی به سید بودن یا نبودن نداره.

persianhb;1024914 نوشت:
من سید هستم
ولی متاسفانه از طرف بعضی از افراد فامیل به سادات اعتقادی ندارن و رک اعلام می کنن که سید بودن رو به هیچ عنوان قبول ندارن
و من اینو نوعی توهین به خودم و جدم و سادات می دونم
چیکار کنم
شما رو به جدم راهنماییم کنید

یعنی چی به سادات اعتقاد ندارند ....

به این اعتقاد ندارند که ایشان تافته جدا بافته هستند و یا به این اعتقاد ندارند که سید ها وجود خارجی ندارند .

مثلا شما الان سیدی .... اگر سید نبودی چرا این رو توهین به خودت می دونی

جمع بندی

پرسش:

من سید هستم، ولی متاسفانه برخی از افراد فامیل به سادات اعتقادی ندارند و صراحتاً اعلام می کنند که سید بودن رو به هیچ عنوان قبول ندارند؛ من این را نوعی توهین به خودم و جدم و سادات می دانم؛ لطفاً راهنمایی کنید؟

 

پاسخ:

احساسات ناخوشایند و تلخ شما را از این جریان درک می کنیم. تردیدی در این نیست که سادات از جهت انتسابشان به رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) قابل احترام و اکرام هستند.

 

دلیل اکرام به سادات

اسلام دینی است که برای همۀ انسان ها حتی غیرمسلمانان احترام قائل است، اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبان به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) و فرزندان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را سفارش و تأکید کرده است.

 

از دلائل احترام به سادات آیۀ شریفۀ مودّت می باشد:

«... قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى...» (1)؛ «... بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏ کنم جز دوست ‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]...».

 

در واقع، ریشۀ اصلی احترام به سادات، آیۀ شریفۀ مودّت است که در مرتبۀ اول و به طور مستقیم، اهل بیت و عترت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) را شامل شده و سادات را که فرزندان با واسطه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بوده و نسب آنان به یکی از ائمۀ اطهار(علیهم السلام) می رسد، نیز شامل می شود.

 

گفتنی است سادات گرچه به جهت انتساب به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) از احترام خاصی برخوردارند؛ اما در انجام تکالیف و وظایف شرعی و اخلاقی همۀ امّت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مساوی مى ‏باشند و سادات، بر غیر سادات امتیاز و برتری ندارند و هیچ کس از انجام تکالیف الهی، معاف نیست. ضمن اینکه سادات به واسطۀ شرف انتساب به پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مسئولیّت بیشترى دارند که رعایت احکام و تکالیف را نسبت به آنها موکّدتر مى‏نماید.

 

به هر حال، الزامی وجود ندارد که همگان با نظرات و باورهای ما هم عقیده و موافق باشند. در روابط فامیلی و خویشاوندی هم همین طور می باشد و ممکن است باورها و عقاید برخی از آنان با شما موافق نباشد؛ مهم حفظ حرمت ها و پرهیز از ایجاد تنش در روابط می باشد.

البته گاهی در برخورد با آدم های مشکل دار و دشوار باید حد فاصل را رعایت کرد و مشکل را ختم نمود و گرنه آنها از کاه، کوه می سازند و بحران درست می کنند.

 

سوءگفتار و سوءرفتار برخی از بستگان شما می تواند از ضعف شخصیتی و ضعف در باورهای دینی آنان ناشی شده باشد که در این فرض همان طور که ما به خاطر بیماری افراد از آنها ناراحت نمی شویم به خودتان بقبولانید که آنها مریض و بیمار هستند و با بالا بردن آستانۀ تحمل خود با آنها براساس آموزه های دینی و تعالیم اسلامی مدارا کنید تا آرامش زندگی تان مختل نشود و روابط فامیلی دچار تنش نگردد.

 

امام علی (علیه السلام) در روایت زیبایی می فرماید:

«لَيْسَ الْحَكِيمُ مَنْ لَمْ يُدَارِ مَنْ لَا يَجِدُ بُدّاً مِنْ مُدَارَاتِه» (2)؛ «حکیم نیست کسى که مدارا ندارد با شخصى که چاره ‏اى جز مدارا کردن با او نیست».

 

در حکایت ها آمده است:

«روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.

علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد:

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی از کنارم گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت: چرا رنجیدی؟

مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.

سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.

آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد: احساس دلسوزی، شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت: همۀ این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی، آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟

بیماری فکری و روانی نامش «غفلت» است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزانید و کمک کرد.

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر. بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است».(3)

 

در هر صورت لازم است بر خودتان مسلط باشید، آرامش خودتان را حفظ کنید و در کمال آرامش و متانت سخن مخالفان را بشنوید؛ در گام دوم لازم است اطلاعات دینی خودتان را با مطالعۀ کتاب و مقالات مرتبط ارتقا دهید و نیز با مراکز پاسخگویی مرتبط باشید تا اگر پاسخ سؤال و شبهه ای را نمی دانید از عالمان و کارشناسان خبرۀ دینی بپرسید تا با آگاهی کامل در برابر مخالفان بیاستید و از منطق اسلام دفاع نمایید. هرگز نباید برآشفته شوید و نقطۀ ضعف دست مخالفان دهید؛ بلکه بر شماست که با حفظ آرامش و خونسردی اطرافیان و بستگان تان را با توجه به سلسله مراتب امر به معروف و نهی از منکر، امر به معروف و نهی از منکر نمایید و با منطق و استدلال و پرهیز از تندی و پرخاش تلاش کنید آنها را متقاعد و مجاب کنید. حتی اگر امر به معروف و نهی از منکر شما تأثیری نداشته باشد در هر صورت نباید برآشفته شوید و به روابط خودتان با آنها ضربه وارد سازید؛ بلکه باید تلاش کنید با رفتار و گفتار پسندیده و مطلوب تان در آنها به تدریج تأثیر مثبت بگذارید و نظر آنها را نسبت به اسلام و آموزه های دینی و سادات مثبت کنید.

گاهی برخی سادات با رفتارهای ناشایست همچون فخرفروشی، برتری جویی، خود را از دیگران تافتۀ جدا بافته دانستن و... باعث بدبینی دیگران به سادات می شوند که نیازمند اصلاح می باشد.

 

در آغاز بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و صدر اسلام جمعی از جوانان تازه مسلمان شده بودند؛ ولی هنوز والدین آنها بر شرک و کفر خود باقی بودند. جوانان تازه مسلمان طبق دستور اسلام و قرآن آن چنان زیبا و با نرمی و ملاطفت با پدر و مادر خود رفتار می نمودند که در نهایت، باعث گرویدن آنها با اسلام شدند. این مسئله گویای تأثیرگذاری رفتار پسندیده بر تغییر و اصلاح زشتی ها و ناهنجاری هاست. شما نیز می توانید این گونه عمل کنید و تا جایی که می تواند با فامیل و بستگان تان طبق سفارش اسلام به خوبی و نیکی رفتار کنید تا با رفتار خوب و پسندیده تان آنها را متوجه سوءگفتار و سوءرفتارشان نمایید و نزد وجدانشان شرمنده سازید.

 

به طور کلی، در آموزه های دینی و تعالیم اسلامی رفت و آمد و الفت با یکدیگر و برادران دینی بسیار سفارش شده است؛ این تأکید در خصوص بستگان و کسانی که نسبت فامیلی با ما دارند بیشتر است؛ چرا که صلۀ رحم واجب است و قطع ارتباط با رحم و کسانی که با ما نسبت فامیلی و خویشاوندی دارند، جایز نیست و از گناهان بزرگ است، اما اگر در جایی ادامۀ ارتباط و گسترش آن سبب تأثیرپذیری منفی از عقیده و فکر منحرف افراد یا اخلاق بدشان گردد، در این صورت قطع ارتباط اولویت دارد.

 

برای روشن شدن مطلب، توجه شما را به داستانی از سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) جلب می کنیم:

بعد از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) فتنه ای به وجود آمد و فرقۀ انحرافی واقفیه در شیعیان دو دستگی ایجاد کرد.

طرفداران این فرقه، امامت امام رضا (علیه السلام) را نپذیرفتند. امام رضا (علیه السلام) واقفی ها را منحرف شمردند و از آنها اعلام بیزاری نمودند. یونس بن عبدالرحمن که صحابی جلیل القدر امام کاظم و امام رضا (علیهما السلام) بود، همچنان با برخی از واقفی ها رفت و آمد می کرد و رفاقتش را با ایشان قطع نکرده بود؛ تا اینکه روزی امام رضا (علیه السلام) او را سرزنش کرد و فرمود: چرا همنشینی با واقفی ها را قطع نکرده ای؟ امام این آیه را برای یونس خواند: «وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ... » (4)؛ و فرمود: نَحنُ آیاتِ الله، بنابراین لازم است با آن ها رفت و آمد نکنی».

مطابق این فرمایش حضرت، وقتی فتنه ای ایجاد شود، با افرادی که دچار انحراف شده اند نباید رفت و آمد کرد و همنشین شد؛ چرا که دوست و همنشین بد ناخودآگاه بر رفتار و تفکرات ما، خانواده و اطرافیان مان اثر می گذارد؛ آن قدر که حتی می توان شخصیت هر فرد را با توجه به دوستانش ارزیابی کرد.

 

البته در مواردی که بحث صلۀ رحم با فامیل یا برخی محارم نزدیک مطرح است و ارتباط با برخی بستگان سبب تأثیرپذیری منفی از عقیده و فکر منحرف افراد یا اخلاق بدشان می گردد، قطع ارتباط به صورت کامل توصیه نمی شود؛ بلکه می توان با اتخاذ تدابیری صلۀ رحم را در حد ضرورت و حداقل آن به جا آورد و در صورت رفت و آمد دیدارها را به حداقل رسانید و یا از شیوه های دیگر صلۀ رحم مثل تماس تلفنی، نامه نگاری و جویای احوال شدن، شرکت در مجالس غم و شادی و... استفاده کرد و صلۀ رحم را به قدر واجب آن انجام داد و مانع قطع رحم گردید تا تأثیرپذیری منفی صورت نگیرد.

 

رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:

«بِلُّوا أرحامَكُم وَ لَو بِالسَّلامِ» (5)؛ «بین خود و خویشانتان تجدید محبت کنید اگر چه با سلام کردن باشد».

امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید:

«صَلُوا أرحامَكُم وَلَو بِالتَّّسليمِ» (6)؛ «صله ارحام کنید گرچه با سلام کردن باشد»

 

معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:

  1. عبدلی، هادی، تو هم گاهی مدارا کن! روش های ارتباط با افراد دشوار، تهران: کانون اندیشه جوان، 1397.
  2. سیادت حسینی، سیدعباس، دُر پنهان، شمه ای از فضائل سادات روابط متقابل سادات و مردم، تهران: سمیع، 1383.
  3. محمودی ارسنجانی، علی، حقوق والدین و صلۀ رحم، احترام به سادات و همسایه، قم: مدرسه امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، 1389.
  4. شرفی، محمدرضا، مهارت های زندگی در سیرۀ رضوی: مهارت های ارتباطی ـ اجتماعی، مشهد: قدس رضوی،1390.

 

پی نوشت ها:

  1. شوری(42)، آیه 23.
  2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ‏بحار الأنوار، بیروت‏: دار إحیاء التراث العربی، ‏1403ق، ج75، ص57.
  3. موسسه اطلاعات، «مجله جوانان امروز»، سال پنجاه و یکم، شماره 2257، مرداد 1397، ص11.
  4. انعام(6)، آیه 68.
  5. شریف الرضی، محمد بن حسین، المجازات النبویه، قم: موسسه فرهنگی دارالحدیث، 1422ق، ص 80.
  6. کلینی رازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ‎۱۲۸۸ق، ج2، ص155، حدیث 22. این حدیث از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در تحف العقول این گونه نقل شده است: «صِلوُا اَرحامَکم وَلَو بِالسَّلامِ».
موضوع قفل شده است