جمع بندی تصمیم برای بازگشت به زندگی مشترک با همسر سابق

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تصمیم برای بازگشت به زندگی مشترک با همسر سابق

سلام
واقعا این مشکل روانم خراب کرده شب و روز با خدا صحبت میکنم هی میگم خدایا خودت قلبم آروم کن
30 سال بامردی زندگی کردم که همیشه بهم دروغ میگفت خیلی پرخاشگر وتند خو بود من باهر روشی وهرشکلی که میشد باهاش رفتار میکردم که آرام بشه ولی متاسفانه این زفتار من باعث شد همسرم از من سوع استفاده کنه
همسرم سرهنگ باز نشسته البته ایتقدر هربار بای فرمانده دعوا نیکرد هربار ی مشگل درست میکرد که در 22سال خدمت باز نشسته ش کردن حتی اینقدر با خانواده خودش دعوا میکرد که خانواده خودش،برای همیشه ترکش،کردن حتی هربار من واسطه میشدم که با خانواده ش آشتی کنه دوباره به دربسته میخوردم
وبدترین رفتا ی که همسرم داشت از کسی پولی،قزض میگرفت دیگه بهش پس نمیداد یا کرایه خونه با بدبختی میداد که هربار ما باید با دعوا از اون خونه بلند میشدیم وهرجه من باهاش صحبت میکردم که تو ی فرد تحصیل کرده هستی باید درشانت زتار کنی وزندگی کنی گئش نمیداد
زفتار بدش وتند خویش رئی فرزندانم اثرگذاشت دوپسر ئیک دختر داذم که ازدواج کرده همان دخترم که مشگلش به شما کفت وشما به خوبی راهنماییش کردین وپسر بزرگم تازه عقد کرده

حاج آقا مجبور شدم باهر روشی که بود از همسرم طلاق بگیرم که حداقل فرزندانم به آ رامش برسن وحالا با حقئق پدرم داذم زندگیم را میگذرانم ولی ازاینکه زندگیم بعد از 30 سال بهم خورد خیلی در عذابم همیشه همسذم به دوتا پسرهام میگه به مادرتو ن بگید باهام آشتی کنه هرچند میدونم همسرم عوض بشو نیس ولی خودمم خیلی بعش وابسته بود ی وابستکی بد حای با تمام بدیهایش نمیخواستم جدا شم ولی محبور شدم جون واقعا پسرهایم درعذاب بودن وامکان داشت هرلحطه با پدرشون درگیربشن
ولی حالاکه جدا شدم بعضی،وقتها بجه هام میرن پدرشون میبینن وپدرشون باز نکرارمیکنه که با مادرتون صحیبت کنید
تورخدا منو راهنمایی کنید چکار کنم هم از این دوراهی نحات پیدا کنم

میترسم دئباره باهاش زندگی کنم دوباره تمام روزهایزقبل تکرار. بشه ولی این وابستگی که بهش داشتم داره عذابم میده واز اینکه نکنه همسرم دوباره ازدواج کنه منو دیونه میکنه

البته همسرم خیلی مشتاق که من برگردم تورخدا راهنماییم کنید درست ترین راه انتخاب کنم
حالا من با دوتا پسرهام وزندگی میکنم وبچه هام کاملا راضی هستن وخیلی احساس آرامش میکنن ولی تو دل خودم آشوب نمیدونم چطوری این قلبم آروم کنم خیلی هم دعا میخونم قران میخونم ولی هنوز از نبودنش عادت نکردم

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد نشاط

[TD][/TD]

[=arial]جمع بندی
پرسش: من سی سال با همسرم ساختم، زندگی کردم؛ با اینکه اخلاق خوبی نداشت، خیلی تحمل کردم اما بالاخره صبرم تمام شد و ازهم جدا شدیم، الان همسرم بعد طلاق اصرار دارد دوباره با هم زندگی کنیم، لطفا بنده را راهنمایی کنید.
[=arial]
پاسخ: واقعا قبول می کنیم که در چنین مسائلی تصمیم عاقلانه و منقطی خیلی سخت می باشد ولی به هر حال باید یک تدبیر عاقلانه اختیار کرد. از آنجایی که با همسرتان سی سال زندگی کرده اید و بالاخره به این نتیجه رسیده اید که تحمل ادامه زندگی با ایشان را ندارید و باید از هم جدا شوید و حالا در شرایطی هستید که زمنیه بازگشت از جدایی و طلاق وجود دارد. تصمیمتان باید حساب شده و منطقی باشد. معمولا انسانها به همین راحتی عوض نمی شوند فلذا در این فرض، اگر انتظار این را داشته باشید که همسرتان اخلاق خود را کنار گذاشته و تغییر پیدا کرده، شاید نگاه منطقی نیست، حتی اگر اشتیاق همسرتان به شما بیشتر باشد و شما را دوست داشته و تمایل دارد دوباره با شما زندگی کند باز همان فرد سی سال پیش می باشد. در کنار مشکلات دیگر زندگی یک نقطه قوت در این رغبت و علاقه و اصرار همسرتان وجود دارد و یا بعبارتی جای امیدی هست، معلوم هست که شما را دوست دارد و همینکه اشتیاق دارد دوباره با شما زندگی کند، می توان با یک تعهدی قوی زندگی قابل تحملی را آغاز کرد. تنهایی زندگی کردن فکر و طرح خوبی نیست، شما می توانید در این شرایط خواستگاری، مختصری سخت گیر باشید و در عین حال انتظار تحول آنچنانی هم نباید داشته باشید. در هر صورت اگر در عمق وجودتان مهر و محبتی هست و می توانید دوباره تحمل کنید، برای شروع زندگی با همسر سابقتان مشکلی نیست. در چنین مسائلی در نظر گرفتن یک عده پارامتر برای شروع زندگی جدید لازم است؛ که ما به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
[=arial]
1. توجه به احساس و محبت درونی
[=arial]
اگر در عمق وجودتان محبتی نسبت به همسرتان هست و دوستش دارید و اخلاق های مثبت دیگری هم دارد که به دلتون می چسبد، شاید تحمل رفتارهای ایشان برایتون سهل شود و بتوانید دوباره با ایشان زندگی بکنید، شما در این بازه زمانی که از هم دور هستید، باید در ذهنتان قصه های گذشته را دوباره مرور کنید. در واقع یک عهد با خودتان ببندید که همسرتان این است و نباید بیش از این انتظار داشت و باید با هم بسازید وعهد دیگر با همسرتان داشته باشید، به این شکل که از او بخواهید؛ حداقل برخی از رفتاها و اخلاق خود را تغییر دهد و رفتارهایش حساب شده باشد (هر چند تغییر خیلی سخت می باشد، ولی خود همین تعهد می تواند یک نوع حالت بازدارنده ایجاد کند و بتدریج به کنترل رفتارهای اشتباه و منفی بیانجامد)
[=arial]
2. مرور عوامل گذشته اختلاف و نزاع
[=arial]
اگر در نزاع و اختلاف های گذشته، شما هم تقصیراتی داشتید، حداقل نسبت به سهم خودتان باید تصمیم به اصلاح بگیرید و حتی می توانید یک فهرستی از آن مسائل را نوشته و با همسر (سابقتان) بخواهید که در حضور مشاور نسبت به حل آنها اقدامات مفیدی را انجام بدهید. با توجه به اینکه عوامل جدایی و طلاق علت و منشائی دارد، برای برگشت به زندگی هم باید آن عوامل را شناسایی و رفع کرد. در غیر این صورت مشکلات به جای اینکه حل شود، شاید بدتر و وخیم تر هم بشود.
3. فراموشی گذشته

اگر تصمیم تان این شد که به زندگی با همسر سابقتان برگردید، باید هر دو شما خاطرات تلخ گذشته را در گذشته باقی بگذارید و از مرور آنها بپرهیزید به لحاظ اینکه می تواند منشا نزاع و اختلاف و تجدید رفتارهای تلخ گذشته بگردد.
[=arial]
4. تقویت بعد عاطفی
[=arial]
اگر بعد از مشاوره حضوری و تلاش جدی برای حل و رفع عوامل نزاع (و منشا طلاق) گام مثبتی برداشتید، لازم است در کنار قبول شرایط همدیگر و تلاش برای اصلاح، به بعد عاطفی همدیگر هم خیلی اهمیت بدهید. به خاطر اینکه تقویت بعد عاطفی محرک بسیار قوی برای رفع کدورت ها خواهد بود و حتی می تواند آستانه صبر و تحمل را بالا ببرد و زندگی را شیرین و گوارا کند.
[=arial]
5. درک متقابل
[=arial] همراه با احترام
نیاز است که با نگاهی جدید و دلسوزانه بخواهید که اخلاق همدیگر را بپذیرید و تحملتان را بالا ببرید و واقعا از ته دل قبول کنید که همدیگرا درک کنید و اصل احترام و تکریم همدیگرا حفظ کنید. بنابراین امید است با صحبت و گفتگو و متعهد شدن به رعایت شرایط همدیگر و تصمیم به سازگاری و درک متقابل به یک زندگی مسالمت آمیز برسید.
[=arial]

موضوع قفل شده است