جمع بندی جعفر برمکی که بود و چه کرد؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جعفر برمکی که بود و چه کرد؟

با سلام
لطفا در مورد جعفر برمکی و زندگی او توضیح داده و بفرمایید چرا جعفر برمکی که در ابتدا مورد توجه هارون بود در آخر توسط او کشته شد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد ممسوس

[TD][/TD]

با سلام و احترام

خاندان برمکی در دستگاه و دربار عباسی به منصبهای متعددی رسیدند از وزارت گرفته تا سپهسالاری و دیوان داری. شخصیتهایی مانند یحی، جعفر، حسن و... در حکومت بنی عباس نقش تاثیر گذاری داشتند. از جمله آنها جعفر برمکی است. وی فرزند یحیی از دیگر شخصیت‌های برجسته برمکیان است که نزد هارون بسیار محبوب بود. سیطره و نفوذ وی بر دستگاه خلافت بی‌نظیر بود. (1) با توجه به سن او در زمان مرگ که به گفته مسعودی ۴۵ سال بود، (2) و سال مرگش (۱۸۷ق.)( 3)، احتمالا در ۱۴۳ق زاده شده است. در سال ۱۷۶ق. هارون ولایت بخش غربی قلمرو از شهر انبار تا شمال آفریقا را به جعفر بخشیده بود.(4) حکومت مصر در همان سال(5) فرونشاندن اختلافات قبیله‌ای مردم شام در سال ۱۸۰ق(6) حکومت شامات و جزیره در همان سال(7) فرماندهی نگهبانان خاص خلیفه(8) ریاست دیوان‌های مظالم (دیوان مسؤول رسیدگی به تخلفات کارگزاران حکومتی)،(9) خاتم (جهت مهر و امضای نامه‌های حکومتی و جلوگیری از جعل نامه)،(10) برید، وزارت و سپهسالاری،(11) از جمله مناصب و اقدامات حکومتی وی بودند. وی یحیی بن عبدالله علوی را به سفارش پدر از زندان آزاد کرد؛ ولی عبدالله افطس علوی را که هارون به وی سپرده بود به قتل رساند.(12)

پی نوشت:
1. جهشیاری، الوزراء والکتاب، دارالفکر الحدیث، 1408ق، بیروت،ص 120-121
2. مسعودی،مروج الذهب، دارالهجره، 1409ق، قم، ج 3، ص 386
3. ابن خلکان،وفیات الاعیان، دارصادر، بی تا، بیروت، ج، 1 ص 336
4. جهشیاری، الوزراء والکتاب، دارالفکر الحدیث، 1408ق، بیروت، ص 122
5. ابن اثیر، الکامل ج 6، ص 140
6. طبری، تاریخ، دار احیاء التراث العربی، بی تا، بیروت، ج 8، ص 262
7. تاریخ یعقوبی، داالکتب العلمیه، 1422ق، بیروت، ج2، ص 410.
8. ابن اثیر، الکامل، دارصادر، 1385ق، بیروت، ج6، ص 152.
9. جهشیاری،، ص 131.
10. جهشیاری، ص133.
11. بیهقی، تاریخ بیهقی، مهتاب، 1374ش، تهران، ج1، ص 227.
12. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه، بی تا، بیروت، ص411.

اما در مورد جعفر برمکی چنین نقل شده است که وی در دربار هارون جاه و جلال خاصی پیدا کرده بود و دیگر برادرانش هم هر یک به کار مشغول بودند و کشور را اداره می کردند.در این میان به دلیل علاقه شدید هارون الرشيد، تحمل دوري خواهرش عباسه و همچنين جعفربن‌يحيي را نداشت. از اين‌روي، به جعفر گفت: من عباسه را به ازدواج تو درمي‌آورم تا نگاه كردن به او برايت حلال باشد، ولي نبايد بدو نزديك شوي. عباسه و جعفر كه هر دو جوان بودند، پيوسته نزد هارون‌الرشيد گرد هم مي‌آمدند و گاه رشيد از نزد ايشان برمي‌خاست و آن دو مدت‌ها با يكديگر خلوت مي‌كردند. پس جعفر با وي نزديكي كرد و عباسه از او آبستن شد و دو فرزند زاييد و... تا آن كه رفته‌رفته رشيد بدان پي برد.
يحيي و ديگر فرزندانش از اين وصلت هراسناك شدند و آن را پايان زندگاني خويش مي‌دانستند. ضياء برني در کتاب اکرام الناس فی تاریخ البرامکة فی عهدبنی العباس مي‌گويد:

... تعزيت روزگار خود بداشتند و در مصيبت بنشستند و با يكديگر گفتند كه چون نام نيك و آوازة وجود ما عالم را بگرفت و جهانيان به ذكر ما رطب‌اللسان گشتند، اميرالمومنين را غيرت آمده و بر ما حسد كرده و راه بر انداختن خزائن عباسه را به جعفر دهد و او را متهم كند و بعد از آن در خون و مال ما نشيند. رفتم و گذاشتم و بعد از آن، ما را طريقة رفتگان زندگاني بايد كرد و زمان منتظر نكال و بال و هلاك بايد بود كه ما را با اين روزگار آراسته، فلك نتوانست ديد و روزگار بدين طريق چشم‌زخمي رسانيد.

پی نوشت:
1. برني، ضياءالدين، تاريخ آل برمك در عهد بني‌عباس، بمبئي، ميرزامحمد ملك‌الكتاب، چاپ سنگي، 1889م. ص 126


یکی از معماهای حل نشده درباره قتل برمکیان توسط هارون، علت و سبب قتل آنهاست. آنان که روزگاری در دربار عباسی اجر و قبی داشتند طولی نکشید که یا کشته یا زندانی شدند. مورخین عوامل مختلفی را در کشته شدن آنان بیان کردند که به نظر قاطعی در این باره نمیتوان رسید ولی از مجموع عوامل میتوان حدس زد هارون از ترس به قدرت رسیدن انان دست به چنین اقدامی زده است. اما در مورد جعفر برمکی برخی عامل قتل او را همان باردار شدن عباسه خواهر هارون توسط جعفر میدانند زیرا هارون با جعفر شرط کرده بود که فقط با خواهرش محرم باشد و از او دارای فرزند نشود اما وی دو بار حامله گردید و وجود فرزندان را از هارون مخفی کردند تا اینکه همسر هارون به این موضوع پی برد.
اگر اين روايت برني را صحيح بدانيم، مي‌توان به اين نكته پي برد كه اين عمل هارون عمدي، و در انديشة پيدا كردن بهانه‌اي براي برانداختن برمكيان بوده است؛ زيرا هارون مي‌دانست كه جعفر به قولي که داده است نمي‌تواند عمل كند. به گفتة برني «معلوم دانايان عالم است كه پنبه را با آتش در يك حقه داشتن از محالات است». خليفه وقتي كه از ماجرا اطلاع يافت ـ گويا همسر‌ش، زبيده، ماجرا را به اطلاع او رسانده بود ـ خشمگين شد و اين عمل جعفر را اهانتي در حق خويش و شايد هم خطري براي ولايت و حكومت شمرد. او از اين بيمناك بود كه فرزندِ زاده شده از آن دو، بعدها به خلافت برسد و خلافت از دست آنها بيرون رود و به ايراني‌ها برسد. به همين دليل، در سال 187 ق پس از بازگشت از سفر حج، جعفر را به تيغ جلاد سپرد. البته تا حدودي بايد در ظاهر قضيه شك كرد و مورخاني مانند يعقوبي و ابوالفرج اصفهاني نيز در آثار خود از اين ماجرا ياد نكرده‌اند. اما با توجه به اينكه هارون از برمكيان، فقط جعفر را به قتل رساند، به نظر مي‌رسد كه اين موضوع درست بوده است.

به نظر برخي مورخان، طرفداري برمكيان از علويان، از ديگر علل سقوط برمكيان است. ابن‌طقطقي صاحب تاريخ فخري در اين باره مي‌نويسد:

رشيد، جعفربن‌يحيي را به كشتن مردي از آل ابوطالب وادار كرد، ولي جعفر از آن كار سر باز زد و طالبي را رها كرد. رشيد از جعفر پرسيد: با مرد طالبي چه كردي؟ جعفر گفت: ‌وي در زندان است. رشيد گفت: به جان من سوگند ياد كن. جعفر آگاه شد كه رشيد به موضوع پي برده است. از اين روي، در پاسخ گفت: نه، به جان تو او را رها كردم؛ زيرا فهميدم آن مرد زياني براي تو نخواهد داشت. رشيد گفت: خوب كاري كردي. چون جعفر از نزد وي برخاست، رشيد گفت: خدا مرا بكشد، اگر تو را نكشم و از آن پس به آزار برمكيان پرداخت ...
(1)

ابن‌اثير در الكامل آورده است: علت قتل جعفر این بود که كاخي برافراشت كه هزينة آن بيست هزار درهم بود. گزارش آن به رشيد رسيد. هر كه اين گزارش شنيد، گفت: هزينة سراي او كه چنين شود ديگر هزينه‌ها و پاداش‌هاي او دوچندان شود و اين بر رشيد بسي گران آمد. (2)
مجموع عوامل مذكور سبب گرديد هارون قدر ولي‌نعمتان خود را نشناسد و آنها را مود غضب خود قرار دهد. بنابراين، در بازگشت از سفر حج، در شب آخر محرم سال 187 ق، دستور قتل جعفر را صادر کرد. اين دستور همان شب اجرا شد و سقوط برمكيان با اين قتل آغاز گرديد. همان شب به فرمان هارون، خانه‌هاي برمكيان و ياران و دست‌پروردگانشان را نيز محاصره کردند و بعضي‌ها را كشتند و برخي را نيز به زندان انداختند. طبري مي‌گويد:

رشيد بگفت تا آن شب كساني را فرستادند تا يحيي‌بن‌خالد و همة فرزندان وي، غلامان و وابستگانشان را محاصره كردند و هيچ كس از آنها كه آنجا بود فرار نتوانست كرد. يحيي‌بن‌خالد را نيز در خانه‌اش بداشتند. هرچه مال و ملك و كالا از آنها به دست آمد گرفته شد. سپاهيان نگذاشتند هيچ كس از آنها سوي مدينةالسلام يا جاي ديگر رود. (3)

البته دلائل دیگری در کشتار و زندانی برامکه در منابع نقل شده است که دیگر بیان نکردم.
پی نوشت:
1.ـ ابن‌طباطبا (ابن‌طقطقي)، محمدبن‌علي، تاريخ فخري، ترجمة محمدوحيد گلپايگاني، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360. ص 67

2.ـ ابن‌اثير، عزالدين، تاريخ كامل، تهران، اساطير، 1380ق، ص 211 3. طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ج 12، ص 8 و 53.

جمع بندی

پرسش:

جعفر برمکی کیست؟ چرا در ابتدا مورد توجه هارون بود اما در آخر توسط او کشته شد؟

پاسخ:

خاندان برمکی در دستگاه و دربار عباسی به منصبهای متعددی رسیدند از وزارت گرفته تا سپهسالاری و دیوان داری. شخصیتهایی مانند یحیی، جعفر، حسن و... در حکومت بنی عباس نقش تاثیر گذاری داشتند. از جمله آنها جعفر برمکی است. وی فرزند یحیی از دیگر شخصیت‌های برجسته برمکیان است که نزد هارون بسیار محبوب بود. سیطره و نفوذ وی بر دستگاه خلافت بی‌نظیر بود. (1) با توجه به سن او در زمان مرگ که به گفته مسعودی ۴۵ سال بود، (2) و سال مرگش (۱۸۷ق.)( 3)، احتمالا در ۱۴۳ق زاده شده است. در سال ۱۷۶ق. هارون ولایت بخش غربی قلمرو از شهر انبار تا شمال آفریقا را به جعفر بخشیده بود.(4) حکومت مصر در همان سال(5) فرونشاندن اختلافات قبیله‌ای مردم شام در سال ۱۸۰ق(6) حکومت شامات و جزیره در همان سال(7) فرماندهی نگهبانان خاص خلیفه(8) ریاست دیوان‌های مظالم (دیوان مسؤول رسیدگی به تخلفات کارگزاران حکومتی)،(9) خاتم (جهت مهر و امضای نامه‌های حکومتی و جلوگیری از جعل نامه)،(10) برید، وزارت و سپهسالاری،(11) از جمله مناصب و اقدامات حکومتی وی بودند. وی، یحیی بن عبدالله علوی را به سفارش پدر از زندان آزاد کرد؛ ولی عبدالله افطس علوی را که هارون به وی سپرده بود به قتل رساند.(12) اما در مورد جعفر برمکی چنین نقل شده است که وی در دربار هارون جاه و جلال خاصی پیدا کرده بود و دیگر برادرانش، هر یک به کاری مشغول بودند و کشور را اداره می کردند. در این میان به دلیل علاقه شدید هارون الرشيد، تحمل دوري خواهرش عباسه و همچنين جعفربن‌يحيي را نداشت. از اين‌روي، به جعفر گفت: من عباسه را به ازدواج تو درمي‌آورم تا نگاه كردن به او برايت حلال باشد، ولي نبايد بدو نزديك شوي. عباسه و جعفر كه هر دو جوان بودند، پيوسته نزد هارون‌الرشيد گرد هم مي‌آمدند و گاه رشيد از نزد ايشان برمي‌خاست و آن دو مدت‌ها با يكديگر خلوت مي‌كردند. پس جعفر با وي نزديكي كرد و عباسه از او آبستن شد و دو فرزند زاييد و... تا آن كه رفته‌رفته رشيد بدان پي برد. يحيي و ديگر فرزندانش از اين وصلت هراسناك شدند و آن را پايان زندگاني خويش مي‌دانستند. (13) یکی از معماهای حل نشده درباره قتل برمکیان توسط هارون، علت و سبب قتل آنهاست. آنان که روزگاری در دربار عباسی اجر و قربی داشتند طولی نکشید که یا کشته یا زندانی شدند. مورخین عوامل مختلفی را در کشته شدن آنان بیان کردند که به نظر قاطعی در این باره نمی­توان رسید ولی از مجموع عوامل می­توان حدس زد، هارون از ترس به قدرت رسیدن آنان دست به چنین اقدامی زده است. اما در مورد جعفر برمکی برخی عامل قتل او را همان باردار شدن عباسه خواهر هارون توسط جعفر می­دانند. زیرا هارون با جعفر شرط کرده بود که فقط با خواهرش محرم باشد و از او دارای فرزند نشود اما وی دو بار حامله گردید و وجود فرزندان را از هارون مخفی کردند تا اینکه همسر هارون به این موضوع پی برد. اگر اين روايت برني را صحيح بدانيم، مي‌توان به اين نكته پي برد كه اين عمل هارون عمدي، و در انديشة پيدا كردن بهانه‌اي براي برانداختن برمكيان بوده است؛ زيرا هارون مي‌دانست كه جعفر به قولي که داده است نمي‌تواند عمل كند. به گفتة برني «معلوم دانايان عالم است كه پنبه را با آتش در يك حقه داشتن از محالات است». خليفه وقتي كه از ماجرا اطلاع يافت ـ گويا همسر‌ش، زبيده، ماجرا را به اطلاع او رسانده بود ـ خشمگين شد و اين عمل جعفر را اهانتي در حق خويش و شايد هم خطري براي ولايت و حكومت شمرد. او از اين بيمناك بود كه فرزندِ زاده شده از آن دو، بعدها به خلافت برسد و خلافت از دست آنها بيرون رود و به ايراني‌ها برسد. به همين دليل، در سال 187 ق پس از بازگشت از سفر حج، جعفر را به تيغ جلاد سپرد. البته تا حدودي بايد در ظاهر قضيه شك كرد و مورخاني مانند يعقوبي و ابوالفرج اصفهاني نيز در آثار خود از اين ماجرا ياد نكرده‌اند. اما با توجه به اينكه هارون از برمكيان، فقط جعفر را به قتل رساند، به نظر مي‌رسد كه اين موضوع درست بوده است. به نظر برخي مورخان، طرفداري برمكيان از علويان، از ديگر علل سقوط برمكيان است. ابن‌طقطقي صاحب تاريخ فخري در اين باره مي‌نويسد: رشيد، جعفربن‌يحيي را به كشتن مردي از آل ابوطالب وادار كرد، ولي جعفر از آن كار سر باز زد و طالبي را رها كرد. رشيد از جعفر پرسيد: با مرد طالبي چه كردي؟ جعفر گفت: ‌وي در زندان است. رشيد گفت: به جان من سوگند ياد كن. جعفر آگاه شد كه رشيد به موضوع پي برده است. از اين روي، در پاسخ گفت: نه، به جان تو او را رها كردم؛ زيرا فهميدم آن مرد زياني براي تو نخواهد داشت. رشيد گفت: خوب كاري كردي. چون جعفر از نزد وي برخاست، رشيد گفت: خدا مرا بكشد، اگر تو را نكشم و از آن پس به آزار برمكيان پرداخت ... (14) ابن‌اثير در الكامل آورده است: علت قتل جعفر این بود که كاخي برافراشت كه هزينة آن بيست هزار درهم بود. گزارش آن به رشيد رسيد. هر كه اين گزارش شنيد، گفت: هزينة سراي او كه چنين شود ديگر هزينه‌ها و پاداش‌هاي او دوچندان شود و اين بر رشيد بسي گران آمد. (15) مجموع عوامل مذكور سبب گرديد هارون قدر ولي‌نعمتان خود را نشناسد و آنها را مود غضب خود قرار دهد. بنابراين، در بازگشت از سفر حج، در شب آخر محرم سال 187 ق، دستور قتل جعفر را صادر کرد. اين دستور همان شب اجرا شد و سقوط برمكيان با اين قتل آغاز گرديد. همان شب به فرمان هارون، خانه‌هاي برمكيان و ياران و دست‌پروردگانشان را نيز محاصره کردند و بعضي‌ها را كشتند و برخي را نيز به زندان انداختند. طبري مي‌گويد: رشيد بگفت تا آن شب كساني را فرستادند تا يحيي‌بن‌خالد و همة فرزندان وي، غلامان و وابستگانشان را محاصره كردند و هيچ كس از آنها كه آنجا بود فرار نتوانست كرد. يحيي‌بن‌خالد را نيز در خانه‌اش بداشتند. هرچه مال و ملك و كالا از آنها به دست آمد گرفته شد. سپاهيان نگذاشتند هيچ كس از آنها سوي مدينةالسلام يا جاي ديگر رود. (16)

پی نوشت:

1. جهشیاری، الوزراء والکتاب، دارالفکر الحدیث، 1408ق، بیروت،ص 120-121

2. مسعودی،مروج الذهب، دارالهجره، 1409ق، قم، ج 3، ص 386

3. ابن خلکان،وفیات الاعیان، دارصادر، بی تا، بیروت، ج، 1 ص 336

4. جهشیاری، الوزراء والکتاب، دارالفکر الحدیث، 1408ق، بیروت، ص 122

5. ابن اثیر، الکامل ج 6، ص 140

6. طبری، تاریخ، دار احیاء التراث العربی، بی تا، بیروت، ج 8، ص 262

7. تاریخ یعقوبی، داالکتب العلمیه، 1422ق، بیروت، ج2، ص 410.

8. ابن اثیر، الکامل، دارصادر، 1385ق، بیروت، ج6، ص 152.

9. جهشیاری،، ص 131.

10. جهشیاری، ص133.

11. بیهقی، تاریخ بیهقی، مهتاب، 1374ش، تهران، ج1، ص 227.

12. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه، بی تا، بیروت، ص411.

13. برني، ضياءالدين، تاريخ آل برمك در عهد بني‌عباس، بمبئي، ميرزامحمد ملك‌الكتاب، چاپ سنگي، 1889م. ص 126

14. ابن‌طباطبا (ابن‌طقطقي)، محمدبن‌علي، تاريخ فخري، ترجمة محمدوحيد گلپايگاني، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360. ص 67

15. ابن‌اثير، عزالدين، تاريخ كامل، تهران، اساطير، 1380ق، ص 211 3

16. تاریخ طبری، ترجمه، ابوالقاسم پاینده، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ج 12، ص 8 و 53

موضوع قفل شده است