علم غیب

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علم غیب

آیا غیر از خداوند کسی علم غیبت می داند

بحث در مورد علم غیب و اینکه آیا این علم منحصر به خدای متعال است و دیگران از آن بهره ای ندارند و یا اینکه دیگران نیز می توانند دارای این علم باشند بحث گسترده ای است.
در این مسئله تردیدی نیست که خداوند متعال قادر است بخشی از علوم خود را هر قدر که صلاح بداند در اختیار اولیاء خود قرار دهد هم چنان که در قرآن به پاره ای از آنها اشاره نموده: مثلاً در مورد حضرت عیسی در قرآن کریم می خوانیم که آن حضرت می گفت: «و انبوکم بماتاكلون و ما تدخرون فی بیوتکم»[1]یا اینکه می فرماید: «عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول» [2]و آیات دیگر که به طور عموم و یا خصوص این حقیقت را اعلام می دارد که خداوند متعال هر گاه صلاح بداند برخی از بندگان خود را از غیب آگاه می سازد. بنابراین آیاتی که علم غیب را منحصر در خداوند متعال می داند مثل آیه«قل لا یعلم من فی السموات و الارض الا الله» [3] این آیه و آیات نظیر آن معنایش این است که منبع غیب خداوند است و جز از طریق او نمی تواند بر آن آگاهی یابند بنابراین هیچ منافاتی ندارند که غیب ها در نزد حضرت حق باشد و او برخی ازاوليا خود راارآن مطلع گرداند

[1] آل عمران،48
[2] جن ،26
[3] نمل ،65

با سلام و تشکر از جناب اعتماد عزیز:Gol:

این مطلب نظیر بسیاری امور و دیگر صفات موجود در انسان، در اصل، موهبتی الهی به انسان است، در حقیقت، همۀ صفات کمالی بشری، عرضی و تبعی است و اصل آن نزد خداست.

علم و قدرت و اراده و دیگر صفات کمالی انسان، ذاتاً از آن خداست و بشر آن موهبت را به قدر سعۀ وجودی اش از ان منبع فیاض دریافت نموده و بالاصاله و بالاستقلال چیزی از خودش ندارد.

علم غیب و حکمت و مقام شفاعت و دیگر کمالاتی که مخصوص به اصفیاء و اولیاء الهی است نیز بالتبع و موهبتی الهی است که از آن منبع فیاض به بندگان برگزیده عطا شده است.

این مطلب، برای اهل معرفت و صاحبان فهم و درک، مطلب چندان پیچیده ای نیست که جریان وهابیت، آن را بصورت شبهه ای ضعیف، با استفاده از آیات نورانی قرآن، بصورت مغالطه برای گمراهی عوام بکار می برند.

این تمثیل، گواه روشنی بر تمایز و تفکیک بین کمال بالاصالة و حقیقی و بالعرض و اعتباری است:

خداوند در قرآن می فرماید: "یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید" ای مردم شما همه فقیر و نیازمندید بسوی خداوند و تنها خداوند بی نیاز و ستودنی است.

با این تفصیل و با توجه به آیه کریمه، باید ثروتمند و دارائی در دنیا متصور نباشد و همه فقیر و محتاج باشند اما بوضوح در دنیا افراد ثروتمند و دارائی زیادی را می بینیم.

اما این بدان معنا نیست که ثروتمندان در دنیا ثروتشان را از خودشان بالاصاله و بالاستقلال دارند بلکه بدان معناست که ثروتشان را از منبع غنی و فیاض الهی گرفته اند و به عبارتی دارائی شان بالعرض و وابسته است.

حکایت علم و قدرت، شأن و منزلت، اراده و حکمت و علم به غیب و شفاعت اولیاء الهی و ... نیز از همین مقوله است.

موفق باشید ...:Gol:

صدیق;35417 نوشت:

این مطلب نظیر بسیاری امور و دیگر صفات موجود در انسان، در اصل، موهبتی الهی به انسان است، در حقیقت، همۀ صفات کمالی بشری، عرضی و تبعی است و اصل آن نزد خداست.


سلام بر جناب مستطاب استاد صدیق:Gol:

استاد اگر امکان دارد توضیح بفرمایید صفاتی که جزء صفات کمالی بشری شمرده نمی شوند و در نقطه ی مقابل آن قرار می گیرند به چه صورت هستند به عبارت دیگر اگر این صفات هم عرضی و تبعی است اصل آن نزد چه کسی است؟

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

قضاوت;36026 نوشت:
سلام بر جناب مستطاب استاد صدیق:Gol:

استاد اگر امکان دارد توضیح بفرمایید صفاتی که جزء صفات کمالی بشری شمرده نمی شوند و در نقطه ی مقابل آن قرار می گیرند به چه صورت هستند به عبارت دیگر اگر این صفات هم عرضی و تبعی است اصل آن نزد چه کسی است؟

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

با سلام

با عرض پوزش از تأخیر

یکی از تقسیمات مربوط به صفات الهی "صفات جمال و صفات جلال" است:

صفات جمال یا صفات ثبوتی صفاتی‎اند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‎كنند. مانند عالم و علم، قدرت و قادر، خلق و خالق، ‌رزق و رازق و غیره.

و صفات جلال یا صفات سلبی صفاتی‎اند كه چون بر نقصان و فقدان كمال دلالت می‎كنند، از خداوند سلب می‎شوند. مانند: تركیب، جسمانیت، مكان، جهت، ظلم، عبث و غیره.

اما در پاسخ به سؤال شما باید گفت: تمام صفات موجود در انسان اعم از صفات کمالی و نقصانی، وجه کمالی، ثبوتی و اصیل آن، ریشه در صفات جمال الهی داشته و برگرفته از ذات خداوند است. نظیر آنکه صفات خشم و غضب، غرور و عجب، تکبر و خود بزرگ بینی و امثالهم که در انسان رایج است، همه و همه برگرفته از صفت کمالی "قدرت" در ذات خدا هستند.

صفات مکر و حیله، نیرنگ و دو روئی، تزویر و فریب، تقلب و نفاق، شیطنت و سحر و امثالهم که بدلیل اطاعت از طواغیت و شیاطین، بعنوان صفات نقصانی در انسان رایج شده اند، در حقیقت، از صفت کمالی، حقیقی و اصیل "علم الهی" ناشی می شوند.

و نظایر آن ...

موفق باشید ...:Gol:

[=times new roman,times] وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ . قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَاْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ (سوره ملك آيه 25 و 26)[/][=times new roman,times]
[/][=times new roman,times] و (كفار، پيوسته از روى استهزاء) مى‏گويند: اگر راست مى‏گوييد اين وعده قيامت چه زمانى است؟ (به آنان) بگو: علم (به زمان قيامت) تنها نزد خداوند است و من تنها بيم دهنده آشكارم.[/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] پرتويى از اين عنايت را خداوند به غير پيامبران (مؤمنان با تقوا) نيز دارد. قرآن مى فرمايد: هركس اهل تقوا باشد، براى او نورى «يجعل الله له نوراً»(357) يا فرقان و وسيله تشخيص حق از باطلى «يجعل لكم فرقاناً»(358) قرار مى دهيم كه گرفتار تحيّر، ترديد و اغفال ديگران نشود. در حديث نيز مى خوانيم: «المؤمن ينظر بنور الله»(359) مؤمن با نور خدا مى بيند.
علم غيب دو نوع است: نوعى كه خداوند به برگزيدگان خود عنايت مى‏كند: «تلك من انباء الغيب نوحيها اليك»(360) يعنى آنچه گفتيم از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى كرديم.
و نوعى كه فقط مخصوص خداست و حتّى انبياى الهى به آن آگاهى ندارند، نظير علم به زمان برپايى قيامت: «انّما العلم عندالله» چنانكه در دعا مى‏خوانيم: «بحق علمك الذى استأثرت به لنفسك» به حق آن علمى كه براى خود نگاه داشته‏اى.
[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]357) نور، 40.
358) انفال، 29.
359) بحار، ج‏7، ص‏323.
360) هود، 49.
[/]

اعتماد;35359 نوشت:
آیا غیر از خداوند کسی علم غیبت می داند

بحث در مورد علم غیب و اینکه آیا این علم منحصر به خدای متعال است و دیگران از آن بهره ای ندارند و یا اینکه دیگران نیز می توانند دارای این علم باشند بحث گسترده ای است.
در این مسئله تردیدی نیست که خداوند متعال قادر است بخشی از علوم خود را هر قدر که صلاح بداند در اختیار اولیاء خود قرار دهد هم چنان که در قرآن به پاره ای از آنها اشاره نموده: مثلاً در مورد حضرت عیسی در قرآن کریم می خوانیم که آن حضرت می گفت: «و انبوکم بماتاكلون و ما تدخرون فی بیوتکم»[1]یا اینکه می فرماید: «عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول» [2]و آیات دیگر که به طور عموم و یا خصوص این حقیقت را اعلام می دارد که خداوند متعال هر گاه صلاح بداند برخی از بندگان خود را از غیب آگاه می سازد. بنابراین آیاتی که علم غیب را منحصر در خداوند متعال می داند مثل آیه«قل لا یعلم من فی السموات و الارض الا الله» [3] این آیه و آیات نظیر آن معنایش این است که منبع غیب خداوند است و جز از طریق او نمی تواند بر آن آگاهی یابند بنابراین هیچ منافاتی ندارند که غیب ها در نزد حضرت حق باشد و او برخی ازاوليا خود راارآن مطلع گرداند

[1] آل عمران،48
[2] جن ،26
[3] نمل ،65




با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما

کسی هست که ادعا میکند که از علم غیب برخوردار است و سرنوشت آدما در آخرت رو میداند!!!

چگونه به کذب یا صدق گفتار وی پی ببرم ؟

باتشکر قبلی از پاسخ شما

یا سلام اعمال انسان در آخرت را فقط خداوند متعال می داند وبس چون ممکن است فردی در عالم دنیا اعمالی را انجام داده باشد ولی فردی که این ادعا را می کند آن را نداند در ثانی ما مسلمانان به شفاعت انبیا وايمه اعتقاد داریم وبا شفاعت سرنوشت افراد تغییر می کند هم چنان که در این دنیا شاهد نمونه ای از آن بوده ایم مانند حر بن یزید بن ریاحی

با سلام خدمت همه دوستان


علم غیب به زبان ساده


شکی نیست که همه علوم نزد خداست و بس .


و هر کسی ادعا کند که من هم به همه علوم واقف هستم شکی در دروغگو بودنش نکنید .


خداوند برخی از علومش را که برای عموم انسانها مفید بوده از چند راه به مردم ابلاغ نموده است که عقل ، فطرت و پیامبران الهی برخی از راههای رسیدن به آنهاست .


مابقی علوم که از نظر انسانها مخفی است و ضرورت چندانی برای دانستن آن نیست ، اصطلاحا علم غیب می گویند .


حال بنا به مصالحی خداوند برخی از آن علوم غیبی را به پیامبرانش اعطا می کند که مصارف خاص خودش را هم دارد .


نا گفته پیداست که این علوم از نظر مردم غایب است و برای خدا غیب معنایی ندارد .


اگر شیعیان ، معتقد به دانستن برخی از این علوم غیبی توسط ائمه خویش هستند، به همین معناست که خدا برخی از آن علوم را به ایشان بنا به مصالحی اعطا فرموده است.


آیات و روایات در این زمینه بسیار است چنانکه دوستان به برخی از آنها در پست های گذشته اشاره فرمودند .


حال وقت آنست که وهابیها و دیگرانی که چشم بسته گفتار آنها را تکرار می کنند بگویند ایراد دانستن علم غیب با این اوصاف چه اشکال دارد .


امید که با دقت بیشتر در مباحث به رشد علوم در یکدیگر کمک کنیم .


موفق باشید . :Gol::Gol::Gol:

البته بعضی از افراد که ادعای علم غیب می کنند الهامات شیطانی است وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ و شياطين مطالب وسوسه‏انگيزى به طور مخفيانه به دوستان خود القا مى‏كنند، تا با شما به مجادله برخيزند(121/انعام)واین نمی تواند الهام وحیانی از جانب خداوند باشد

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

با اجازه اساتید گرامی بنده هم چند خطی در این موضوع بنویسم.

در قرآن در سوره نمل در ماجرای جضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام آمده زمانی که ایشون به بلقیس نامه نوشتند و او خواست که به خدمت حضرت بیاید حضرت سلیمان فرمودند که چه کسی می تواند تخت فرمانروایی بلقیس را قبل از رسیدن او به نزد من بیاورد :

قَالَ يَأَيهَُّا الْمَلَؤُاْ أَيُّكُمْ يَأْتِينىِ بِعَرْشهَِا قَبْلَ أَن يَأْتُونىِ مُسْلِمِينَ(38)

در خدمت ایشون پیر زنی از جنیان بود و گفت که تا شما از جایتان بلند شوید من می تونم این کار رو بکنم! و من براین کار قوی و امین هستم!

قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الجِْنّ‏ِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَ إِنىّ‏ِ عَلَيْهِ لَقَوِىٌّ أَمِينٌ(39)

بعد شخص دیگری که از علم کتاب مقدار کمی داشت و بنا به فرموده ی احادیث نام او آصف ابن برخیا بوده است گفت که او می تواند این کار را قبل از اینکه شما چشمانتان را ببندید و باز کنید انجام دهم :

قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَاذَا مِن فَضْلِ رَبىّ‏ِ لِيَبْلُوَنىِ ءَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبىّ‏ِ غَنىِ‏ٌّ كَرِيمٌ(40)

در این مورد حدیث بسیار زیبایی از حضرت محمد مصطفی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد امیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه است که می فرماید :

قَالَ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ قَالَ ذَاكَ وَصِيُّ أَخِي سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ قَالَ ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب‏

وسائل‏ الشيعة جلد 27 صفحه 188

یعنی اینکه راوی می گوید از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدم در مورد آیه قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ ایشان فرمودند او وصی برادرم سلیمان ابن داوود بود راوی می گوید عرض کردم یا رسول الله در مورد آیه قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ چه می فرمایید؟ حضرت فرمودند او برادرم علی ابن ابیطالب است.

پس دقت کنید کسی که در اختیار او مقدار کمی از علم کتاب بود توانست آن کار را بکند و بنا به فرموده حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تمام علم کتاب در اختیار حضرت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است.

و این هیچ منافاتی با توحید و عالمیت خداوند ندارد. چرا که بنا به گفته اساتید محترم هیچ یک از این امتیازات را شیعه بالذات در خود 14 معصوم علیهم السلام نمی داند و همه را باالله یعنی اینکه خدا به آنها عطا نموده است می داند و مگر نه این است که خدا هرچه بخواهد می کند؟؟؟!!!

البته با توجه به آیات فوق مطالب دیگری هم استنباط می شود.

اول مانند یاری خواستن از غیر خدا که وهابیون شیعه را در یاری خواستن از غیر خدا مشرک می دانند که در این آیه میبینید که حضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام اینچنین نمودند و از غیر خدا کاری را خواستند ( حتی کار خارق العاده که بعضا وهابی ها می گویند کار ساده عیبی ندارد خارق العاده نباید باشد که فکر نمی کنم از این خارق العاده تر مثالی بخواهند وهابیها )

دوم اینکه می گویند اگر صفات الهی را در مخلوقات فرض کنیم مشرک می شویم که در خود قرآن عالم بودن آصف ابن برخیا را به صراحت اعلام می کند پس عالم بودن 14 معصوم علیهم السلام به علم کتاب یا علم غیب هیچ منافاتی با توحید ندارد.

سوم اینکه عالم بودن از غیب چون موهبتی الهی است که به برخی عطا نموده است باز هیچ منافاتی با توحید ندارد.

و ...

باتشکر - یاعلی

موضوع قفل شده است