علی وار!

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علی وار!

امام علی (ع) پول دار شد

به مکه رفته بود.عربی را دید که دامان ((کعبه)) را گرفته و از خداوند می خواهد چهار هزار درهم به او بدهد.نزد مرد رفت و علت درخوستش را پرسید.مرد گفت:هزار در هم بدهکارم.با هزار درهم دیگرش خانه ای می خرم.هزار درهمش را مهر همسرم می کنم و هزار درهم آخر را سرمایه زندگی ام قرار می دهم.
امام به او فرمود:((وقتی به مدینه آمدی،به سراغ من بیا!)).روزی گذر عرب به مدینه افتاد و از کودکان سراغ خانه ی علی (ع) را گرفت.کودکی به وی گفت:با من بیا تا تو را به خانه علی (ع) ببرم.عرب از کودک پرسید:تو کیستی؟کودک گفت:((حسین،پسر علی)).به خانه ی مولا رسیدند،از قضا دست امام خالی بود،سلمان را خواست و به او فرمود:((برو نخلستانی را که رسول خدا (ص)درختانش را کاشته است، بفروش!)).سلمان رفت و نخلستان را به بهای دوازده هزار درهم فروخت و بازگشت.امام چهار هزار درهم از آن را به عرب داد.به فقرای مدینه خبر رسید که علی (ع)پول دار شده است.نزد او آمدند و امام به هر یک مقداری پول داد و با دست خالی به خانه اش بازگشت.

این خرماها برای توست

برای نظارت مستقیم بر امور جامعه ،گاهی به بازار می رفت و در مغازه ی میثم تمار می نشست.روزی میثم یرای انجام دادن کاری از مغازه بیرون رفت.امیر مومنان،علی (ع)به جای او مشغول فروش خرما شد.پس از مدتی میثم برگشت و مقداری خرما در گوشه ی مغازه دید و با تعجب به امام نگریست.امام گفت:((این خرماها برای توست،ولی اگر علیه تو بود،چه می کردی؟)) میثم تمار با حیرت بیشتری پرسید:مقصودتان چیست؟ امام پاسخ داد:((هر بار که مقداری خرما فروختم،یکی برای تو کنار گذاشتم و یک خرمای اضافه به مشتری دادم.به اندازه ی این خرماها به مردم احسان شده و پاداش و ثواب آن برای توست،اما فکر کن اگر به همین مقدار از هر خریدار کم می گذاشتی،آنگاه چه می کردی؟))

براي يك عمر خوشبختي من همين بس كه نام مولايم اميرالمونين علي عليه السلام به گوشم خورد.
خداياما را علي وار بميران.

امرار معاش

روزی امام علی (ع) را در ((بازار کوفه)) دیدند که کناری ایستاده و شمشیرش را به فروش گذاشته است.پرسیدند:چرا می خواهی شمشیرت را بفرشی؟با لبخند گفت:((به پولش نیاز دارم تا امرار معاش کنم)) و این در حالی بود که مالیات فرآوان دولت اسلامی در اختیار آن حضرت بود.

خیانت

زمستان بود،حضرت علی (ع) را در ((بازار بصره)) دیدند که لباسی از دو پارچه ی کم قیمت به تن داشت.پرسیدند:در این هوای سرد،چرا لباس کافی به تن نکرده ای؟فرمود:((روزی که به این شهر آمدم،بیش از این لباس به تنم نبود و اگر روزی که می خواهم از این شهر بروم،چیزی بیش از این همراه داشته باشم،خیانت کرده ام.))

خدا را شکر حب علی (ع) را در دل دارم ان شاءالله که همگی علی وار زندگی کنیم
مطالب قشنگی بود دست گلتون درد نکنه :Kaf:

رب النوع عشق و شمشير

شناخت تو را از ما گرفته اند اما عشق تو را عليرغم تاريخ در عمق وجدان خويش، در پس پرده هاي دل خويش همچنان مشتعل نگه داشته ايم.

امیر المومنین

فردی خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت:السلام علیک یا امیر المومنین!امام از جای برخاست و فرمود:((از به کار بردن این تعبیر،جز برای علی بن ابی طالب (ع) خودداری کن که کسی جز او صلاحیت این لقب را ندارد و خداوند فقط او را به این لقب نامیده است.))از امام پرسیدند:پس قائم شما را با چه نام بخوانیم و چگونه به او سلام کنیم؟ امام صادق (ع) گفت:((السلام علیک یا بقیه الله،السلام علیک یابن رسول الله صلی الله علیه و آله.

فقط در خانه ی علی (ع) باز بماند

در خانه ی چند تن از یاران رسول خدا (ص) به مسجد باز می شد.روزی پیامبر (ص) فرمان داد به جز در خانه ی علی (ع) همه ی درها را ببندید.مردم به این دستور پیامبر (ص) اعتراض کردند.پیامبر (ص) در پاسخ به این اعتراض به مسجد رفت و پس از حمد و ثنای خداوند،فرمود:((بدانید که به من فرمان رسیده بود همه ی درها به جز در خانه ی علی بسته شود.برخی مردم چیزهایی گفته اند،ولی به خدا سوگند!من از جانب خودکاری نکردم،بلکه فرمانی دریافت و آن را اطاعت کردم.))

موضوع قفل شده است