روايت « لو لا علي (ع) لهلک عمر » در چه منابعي آمده است؟

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روايت « لو لا علي (ع) لهلک عمر » در چه منابعي آمده است؟

روايت « لو لا علي (ع) لهلک عمر » در چه منابعي آمده است؟ ایا از این روایت برای اثبات عدم صلاحیت عمر برای خلافت استفاده می شود؟

این عبارت که از زبان خلیفه دوم عمر بن خطاب ، در جریانهای مختلفی و بارها از زبان وی نسبت به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام صادر شده است كه ما ابتدا اسناد آن از كتب شیعه نقل كرده و سپس جریانات را از منابع معتبر اهل سنت نقل می كنیم كه برای اهل سنت نیز قابل اعتماد باشد .
لولاعلی در منابع شیعه

كافی ، كلینی ، ج 7 ، ص 424، تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی ، ج 6 ، ص 606، ج 10 ، ص50، من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق ، ج 4 ، ص 36 ،‌ اختصاص ، شیخ مفید ، ص 111 و 149 مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 311 ، المسترشد ، طبری شیعی ، ص 548 و 583 ، شرح الاخبار ، قاضی نعمان ، ج 2 ، ص 319 ، مدینه المعاجز ، علامه بحرانی ، ج 2 ، ص 460 و ج 5 ، ص 71، الشافی فی الامامة ، سید مرتضی ، ج 1 ، ص 203، ج 3 ، ص 130 ، منهاج الكرامة ، علامه حلی ، ص 18، الطرائف ، سید ابن طاووس ، ص 255 و 516.
لولاعلی در منابع اهل سنت :

تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152، مواقف ، ایجی ، ج 3 ، ص 627 و 636، شرح مقاصد ، تفتازانی ، ج 2 ، ص 294 ، تفسیر روح المعانی ، فخررازی ، ج 21 ، ص 22،شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ‌، ج 1 ، ص 18و ج 12 ، ص 179، تمهید الاوائل ، باقلانی ، ص 476 ، مناقب علی ابن ابیطالب ، ابن مردویه اصفهانی ، ص 88، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ، ج 1 ، ص 216و ج 2 ، ص 172و ج 3 ، ص 147 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه، ج 1 ، ص 162، تمهید الاوائل فی تلخیص الدلائل ، باقلانی ، ج 1 ، ص 476 و 547 ، الحاوی الکبیر ، ماوردی شافعی ، ج 12 ، ص 115 و ج 13 ، ص 213 ، تفسیر سمعانی ، ج 5 ، ص 154 ، المفصل فی صنعه الاعراب ، زمخشری ، ج 1 ، ص 432 ، العواصم من القواصم ، ابوبکر بن عربی ، ج 1 ، ص 203 ، حاشیه الرملی ، رملی ، ج 4 ص 39 ، الجد الحثیث ، سعودی غزی عامری ، ج 1 ، ص 186، بریقه محمودیه ، محمد بن محمد خادمی ، ج 2 ص 108، منع الجلیل ، محمد علیش ، ج 9 ، ص 648، دستور العلماء ، قاضی عبدالنبی نکری، ج 1 ، ص 80.
ماجراهای بیان این مطلب توسط عمر :

1 . قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال كان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن وقال فی المجنونة التی أمر برجمها وفى التی وضعت لستة أشهر فأراد عمر رجمها فقال له على إن الله تعالى یقول وحملة وفصاله ثلاثون شهرا الحدیث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحدیث فكان عمر یقول لولا على لهلك عمر.

استیعاب ابن عبدالبر ج 3 ص 1103.

و درباره زن دیوانه ای كه عمر امر به سنگسار او كرد و در مورد زنی كه شش ماهه بچه اش به دنیا آمده بود پس عمر خواست كه آنها را سنگسار كند پس حضرت علی به او گفت همانا خدای متعال می گوید : و حمل زن و شیر دادنش سی ماه است ... و همچنین به او گفت : هماا خدا تكلیف را از دیوانه برداشته است ... پس عمر می گفت : ‌اگر علی نبود عمر هلاك می شد.

سند روایت

سعید بن مسیب (از راویان صحیح بخاری)

سعید بن المسیب ... أحد العلماء الأثبات الفقهاء الكبار من كبار الثانیة اتفقوا على أن مرسلاته أصح المراسیل وقال ابن المدینی لا أعلم فی التابعین أوسع علما منه.

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 1 ص 364.

یحیی بن سعید ( از راویان بخاری)

یحیى بن سعید بن قیس بن عمرو ، الإمام أبو سعید الأنصاری ، قاضی السفاح ، عن أنس ، وابن المسیب ، وعنه مالك ، والقطان ، حافظ فقیه حجة ، مات 143

الكاشف فی معرفة من له روایة فی كتب الستة - الذهبی - ج 2 ص 366.

یحیى بن سعید بن قیس الأنصاری المدنی أبو سعید القاضی ثقة ثبت ، من الخامسة مات سنة أربع وأربعین أو بعدها / ع .

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 2 ص 303.

3 . سفیان ثوری (از راویان صحیح بخاری )

وقال شعبة ، وسفیان بن عیینة ، وأبو عاصم النبیل ، ویحیى بن معین ، وغیر واحد من العلماء : سفیان أمیر المؤمنین فی الحدیث .

تهذیب الكمال - المزی - ج 11 ص 165.

4 . مومل بن اسماعیل (از روات صحیح بخاری)

مؤمل بن إسماعیل البصری العمری مولاهم ... قال أبو حاتم : صدوق شدید فی السنة كثیر الخطأ ... مات 206 . ت س ق .

الكاشف فی معرفة من له روایة فی كتب الستة - الذهبی - ج 2 ص 309.

قال ابن أبی خیثمة عن ابن معین ثقة وقال عثمان الدارمی قلت لابن معین أی شئ حاله فقال ثقة قلت هو أحب إلیك أو عبید الله یعنی ابن موسى فلم یفضل وقال أبو حاتم صدوق شدید فی السنة كثیر الخطأ .

تهذیب التهذیب - ابن حجر - ج 10 ص 340

5 . عبید الله بن عمر القواریری (از راویان صحیح بخاری)

عبید الله بن عمر القواریری أبو سعید البصری الحافظ روى مائة ألف حدیث ... مات فی ذی الحجة 235 . خ م د س.

الكاشف فی معرفة من له روایة فی كتب الستة - الذهبی - ج 1 ص 685.

عبید الله بن عمر بن میسرة القواریری أبو سعید البصری نزیل بغداد ثقة ثبت.

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 1 ص 637.

6 . احمد بن زهیر

احمد بن زهیر بن حرب بن شداد ... الحافظ الكبیر ابن الحافظ ... قال الخطیب كان ثقة عالما متقنا حافظا بصیرا بأیام الناس وأئمة الأدب.

لسان المیزان - ابن حجر - ج 1 ص 174

بنابر این این روایت طبق مبانی رجالی اهل سنت صحیح می باشد.

2 . ان رجلا اتى به إلى عمر كأن قال : فی جوابهم لما سألوه كیف أصبحت قال : أصبحت أحب الفتنة ، وأكره الحق ، واصدق الیهود والنصارى ، وآمن بما لم أره وأقر بما لم یخلق ، فأرسل عمر إلى علی ( ع ) فلما جاء اخبره بما قال الرجل فقال : صدق قال الله تعالى : إنما أموالكم وأولادكم فتنة ، ویكره الحق یعنی الموت ، قال الله تعالى وجائت سكرة الموت بالحق ، وصدق الیهود والنصارى قال الله تعالى : وقالت الیهود لیست النصارى على شئ وقالت النصارى لیست الیهود على شئ ، ویؤمن بما لم یره یعنی الله ، ویقر بما لم یخلق یعنی الساعة فقال عمر : لولا علی لهلك عمر .

نظم درر السمطین زرندی حنفی ص 130.

روزی مردی نزد عمر آمد و در پاسخ به این سوال كه به او گفته شد چگونه صبح كردی گفت : صبح كردم در حالیكه فتنه را دوست داشتم و از حق كراهت داشتم و یهود و نصاری را تصدیق می كردم و به چیزی كه ندیدم ایمان داشتم و به چیزی كه خلق نشده اقرار داشتم پس عمر به دنبال حضرت علی علیه السلام فرستاد پس زمانی كه حضرت آمد آنها را از حرفهایی كه مرد زده بود با خبر كرد و گفت راست می گوید زیرا خدای متعال می گوید : همانا اموال و اولاد شما فتنه است و از حق كراهت دارد یعنی مرگ (كه حق است) زیرا خدای متعال می گوید : و سكره موت به حق آمد و تصدیق می كند یهود و نصاری را خدا ی متعال می فرماید: و یهود می گوید نصاری چیزی نیستند و نصاری می گویند یهود چیزی نیست و به چیزی كه ندیده ایمان دارد یعنی خدای عزوجل و به چیزی كه خلق نشده اقرار دارد یعنی ساعة (قیامت ) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاك می شد.

قاضی عضد الدین ایجی از علمای علم مشهور اهل سنت در علم كلام در كتاب كلامی مواقف در بیان ادله در اعلمیت حضرت علی علیه السلام در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این روایت را نقل و آن را تایید می كند :

3 . وروى أن امرأة أتت بولد لستة أشهر من وقت النكاح فی زمان عمر رضی الله عنه فهم عمر برجمها ، فقال علی رضی الله عنه لا سبیل لك علیها ، وتلا قوله تعالى : * ( وحمله وفصاله ثلاثون شهرا ) فقال عمر : لولا علی لهلك عمر .

مواقف ایجی ج 3 ص 636 ، تفسیر سمعانی ج 5 ص 154.

روایت شده است كه زنی در زمان عمر فرزندش را شش ماه بعد از ازدواج به دنیا آورد پس عمر دستور به سنگسار او داد پس حضرت علی علیه السلام فرمود :‌تو اجازه چنین كاری نداری و آین آیه شریفه را تلاوت كرد (و حمله و فصاله ثلاثون شهرا) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاك شده بود .

خوارزمی بعد از نقل این ماجرا كلام عمر را به صورت كاملتر بیان می كند :

عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب ، لولا علی لهلك عمر

المناقب موفق خوارزمی ص 81

زنان عاجزند از اینكه مثل علی ابن ابیطالب به دنیا آورند اگر علی نبود عمر هلاك می شد.
اعوذ بالله من كل معضلة

در بسیاری از جریانات خلیفه دوم عبارت دیگری نیز دارد كه جالب است وی به خدا پناه می برد از هر مشكلی كه حضرت علی علیه السلام در آن حاضر نباشد و مسئله را حل نكند.

ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می نویسد :

وفی كتاب النوادر للحمیدی والطبقات لمحمد بن سعد من روایة سعید بن المسیب قال كان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن یعنی علی بن أبی طالب

فتح الباری ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 286.

وقال أحمد بن زهیر حدثنا أبی قال حدثنا ابن عیینة عن ابن جریح عن ابن أبی ملكیة عن ابن عباس قال قال عمر على أقضانا قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال كان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن.

استیعاب ، ابن عبدالبر ، ج 3 ، ص 1103 .

همچنین در منابعی نظیر : فیض القدیر ، مناوی ، ج 4 ، ص 470 ، اسدالغابة ،‌ ابن اثیر ، ج 4 ، ص 23 ، تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 296 ، من حیاة خلیفة عمر بن الخطاب ، احمد البكری ، ص 320 ، نهج الایمان ، ابن جبر ، ص 147 ، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ،‌ ج 2 ، ص 405 ، تاج العروس ،‌ ج 15 ، ص497 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152 ، الفائق فی غریب الحدیث ، زمخشری ،‌ ج 2 ،‌ ص 375 ، تاریخ مدینه دمشق ، ج 25 ، ص 369 و ج 42 ، ص 406 ، تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج 3 ، ص 638 ، البدایة و النهایة ، ابن كثیر ، ج 7 ، 397 ، المناقب ، موفق خوارزمی ، ص 96 ، غریب الحدیث ، ابن قتیبه ، ج 2 ، ص 293 ، النهایة فی غریب الحدیث ، ج 3 ، ص 254 ، لسان العرب ،‌ ابن منظور ، ج 11 ص 453 .

موفق باشید

موضوع قفل شده است