جمع بندی پاسخ به شبهات درباره تحریف قرآن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاسخ به شبهات درباره تحریف قرآن

مرکز ملی پاسخ به شبهات دینی
باسلام و احترام،
به استحضار میرساند، اخیرا فیلمی بدست بنده رسیده که برشی از گفتگوی آقای حسین دهباشی با آیت الله کمال حیدری میباشد.
در این قطعه فیلم، در مورد صحت و سلامت قرآن کریم و مسائلی و شبهاتی در خصوص تحریف و کسر قرآن، مطرح شده است.
باتوجه به حساسیت موضوع و اینکه این قطعه فیلم گویا بهانه ای شده برای زیر سوال بردن دین اسلام، لذا خواهشمند است در خصوص شبهات مطرح شده که خود بصورت سوال در فیلم گفته و مشخص میگردد، روشنگری نموده و اطلاعات لازم را ارائه فرمایید.
پیشاپیش از حسن توجه آن مرکز محترم و کارشناسان مربوطه، قدردانی مینمایم.

باتشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد حکیم

[TD][/TD]

جمع بندی

پرسش

 اخیرا فیلمی بدست بنده رسیده که برشی از گفتگوی آقای حسین دهباشی با آیت الله کمال حیدری می باشد. در این قطعه فیلم، در مورد صحت و سلامت قرآن کریم و مسائلی و شبهاتی در خصوص تحریف و کسر قرآن، مطرح شده است.باتوجه به حساسیت موضوع و اینکه این قطعه فیلم گویا بهانه ای شده برای زیر سوال بردن دین اسلام، لذا خواهشمند است در خصوص شبهات مطرح شده که خود بصورت سوال در فیلم گفته و مشخص می گردد، روشنگری نمایید.

پاسخ:

تحریف از ریشه «ح ر ف» به معناى مایل كردن، به كنار بردن آمده و تحریف سخن، ایجاد نوعى دگرگونى در مقصود گوینده است.(1)دو نوع تحریف می تواند یک سخن را تهدید کند که در اصطلاح از آن دو به تحریف معنوی و لفظی یاد می شود.

 تحریف معنوی

تحریف معنوى، تفسیر و توجیه سخن بر خلاف مقصود گوینده است که بدون استناد به قواعد فهم درست كلام و بر اساس رأى شخصى و با انگیزه‌هاى خاص صورت مى‌پذیرد. در مورد این نوع تحریف قرآن، هیچ تردیدی وجود ندارد. خوارج از جمله کسانی اند که دست به چنین تحریفی زدند و امیرالمومنین علی علیه السلام در واکنش به آنان فرمود: کلام حقی می گویند اما آنچه که از آن اراده کرده اند باطل است (2)

تحریف لفظی

تحریف لفظى، تصرّف در ساختار الفاظ و عبارتهاست. این نوع تحریف، خود داراى اقسامى است که دو نوع آن مورد بحث ما است.

1.‌تحریف به فزونى؛ یعنى افزودن كلمه یا جمله‌اى به سخن و متن اصلى به اجماع دانشمندان این قسم از تحریف در قرآن واقع نشده و كسى هم چنین تحریفی را ادّعا نكرده است. خود قرآن‌كریم نیز از عدم وقوع آن به طور قطع خبر داده است(3)

2.‌ تحریف به كاهش؛ یعنى حذف بخشى از حروف، واژه‌ها یا جملات متندر مورد تحریف قرآن به كاسته شدن آیه یا آیاتى از آن،‌ دیدگاه مشهور میان مفسران این است كه هیچ آیه‌اى از قرآن كاسته نشده و قرآن رایج در میان مسلمانان ـ صرف‌ نظر از اختلاف قرائات ـ تماماً همان قرآنى است كه بر رسول خدا صلى الله علیه وآله نازل شده است.با این حال وجود برخى روایات در منابع اسلامى این دیدگاه مشهور را با آسیبها و چالشهایى مواجه ساخته و گاه این شبهه را القا می کند که آیه یا آیاتى از قرآن‌كریم كاسته شده است.

در ادامه به روایاتی از این دست اشاره می کنیم.در منابع و مدارك اهل‌سنت، كم و بیش احادیثى به چشم مى‌خورند كه در ظاهر بر تحریف قرآن دلالت دارند. مانند این دو روایت: عایشه می گوید: از جمله آیات قرآن آیه «...‌خَمسُ رَضَعات معلومات یَحرِمنَ‌..»بود. پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) از دنیا رفت، در حالى كه این آیات از قرآن، قرائت مى‌شد(4)و نیز از مالك‌ بن انس نقل شده كه چون اوایل سوره برائت ساقط شد، در پى آن بسم‌الله هم افتاد و این ثابت است كه حجم سوره برائت به اندازه سوره بقره بوده است(5) و در برخی از کتب شیعه مانند این روایت که بیش از ثلث قرآن از خلال یک آیه ساقط گردیده است ممکن است وجود داشته باشد.(6)

هر دو گروه به دلیل ادله متقنی که بر عدم تحریف قرآن وجود داردتلاش کردند تا این دسته از روایات را توجیه و علاج کنند. كوشش اهل‌سنت براى توجیه احادیث تحریف‌نما از قرن سوم آغاز شده و تا عصر حاضر ادامه دارد و اکنون اکثردانشمندان اهل سنت قائل به تحریف ناپذیرى قرآنند.خوارج از جمله کسانی اند که دست به چنین تحریفی زدند و امیرالمومنین علی (علیه السلام)در واکنش به آنان فرمود: «کلام حقی می گویند اما آنچه که از آن اراده کرده اند باطل است.»(7)

اما روایاتی که در منابع شیعه وجود دارد و مستمسک برخی دوستان جاهل و عده ای دشمن مغرض واقع شده است خارج از این سه دسته نیستند.

1.مراد آنها تحریف معنوی است و نه لفظی

 با تأمل در مضامین بخشی از این روایات، مى‌توان با قاطعیت گفت كه تحریف قرآن در لسان آن روایات در تحریف معنوى یعنى حمل آیات بر خلاف مراد خدا ظهور دارد و به معنای تفسیر به رای است. مانند روایتی که امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: منافقین قسمت زیادی از قرآن را تحریف کردند بِأَنَّ الْمُنَافِقِینَ قَدْ غَیَّرُوا وَ حَرَّفُوا كَثِیراً مِنَ الْقُرْآنِ(8) خلاصه آن که واژه تحریف در برخی احادیث ـ كه شمار آنها حدود 20 روایت است ـ یا به معناى تغییر‌در‌قرائت آیات یا به معناى تحریف در معناى آیات است(9)

2.روایات باید به تاویل برده و تفسیر شوند.

روایاتی که در آنان از مشتقات نزل به کار رفته است از این قبیلند. مانند این روایت که امام باقر علیه السلام فرمود: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) بِهَذِهِ الْآیَةِ هَكَذَا إِنَّ الَّذِینَ... ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ لَمْ یَكُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقاً. إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً ثُمَّ قَالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فِی وَلَایَةِ عَلِیٍّ فَآمِنُوا خَیْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ»(10)در این روایت سه فراز وجود دارد که در اصل آیه نیست اما این اضافات تنها برای تفسیر و توضیح آیه در خلال آن بیان شده است. باید توجه داشت که «نَزَلَ» به معناى فرود آوردن و در اصطلاح روایات به همین معناى لغوى و شامل فرود آوردن وحى قرآنى و وحى غیر قرآنى (وحى تفسیرى) مى‌شود. این واژه در اصطلاح روایات با توجه به شواهد و قراین، بیشتر براى فرود آوردن معنا و تفسیر قرآن به كار رفته است.

3. این گونه روایات ضعیفند و ارزش علمی ندارند

امام خمینی (رحمت الله علیه) می‌فرماید: «اخباری كه در تحریف قرآن بدان‌ها تمسك جسته شده یا ضعیف و غیرقابل استدلال می‌باشند یا طبق شواهدی ساختگی هستند و یا غریب و مایه شگفتی است و اما روایات صحیح از آنها مربوط به تأویل و تفسیر می‌باشند كه فقط تحریف در این مورد می‌باشد (معنوی) نه لفظ قرآن»(11)بنابراین اگر نتوان تأویلى درست براى اینگونه از احادیث یافت، ناگزیر به دلیل تعارض با ادله عدم تحریف قرآن از درجه اعتبار ساقط خواهند بود. به همین جهت اكثر مفسران شیعه به عدم تحریف قرآن باور دارند(12)و دیدگاه رایج در میان دانشمندان شیعى عدم تحریف قرآن‌كریم است.بنا بر این در نگاهی دیگر می توان گفت قرآن کریم به دلایل ذیل تحریف نشده است.

4.اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن

قرآن به عنوان کتاب مقدس مسلمانان در بین آنها از جایگاهی ویژه ای برخوردار است. مسلمانان همیشه برای قرآن احترام خاصی قائل بوده و سعی در ترویج آن می نموده اند. از طرفی دیگر قرآن مرجع اصلی مسلمانان در همه مسایل زندگی است (از فعالیت های دینی گرفته تا فعالیت های سیاسی و… )

بنابراین انگیزه های زیادی برای نقل و حراست از قرآن در بین مسلمانان وجود دارد و مرجع و ملاک اصلی آنها قرآن بوده و هست.لذا اگر تغییر و تحریفی در قرآن رخ می داد بی ترید شاهد اخبار متواتری در این زمینه می بودیم در حالی که چنین نشده است.

4.تواتر قرآن

يـكـى از دلايـل مـهـم كه شبهه تحريف را ازبين مى برد اين است كه قرآن بايد متواتر باشد, يعنى مـجـمـوع و اجـزاى آن , هـم سـوره ها و هم آياتش و حتى جمله ها، كلمات، حروف، بلكه قرائت و حركات حروفش همگى بايد بطور متواتر رسيده باشد.پيامبر صلی الله علیه و آله قرآن را در ميان جمعيت فراوانى -كه به حد تواتر مى رسيدند- ايراد مـى فـرمـود، چـراكـه معجزه و نشانه راستگويى اوست و اگر به آن حد از جمعيت ابلاغ نمى كرد معجزه او محقق نمى گشت و حجتى بر نبوتش باقى نمى ماند (13)

از این گذشته قرآن همواره به صورت متواتر در کتاب ها ضبط شده حتى تمام حروف، صداها، نحوه نگارش و مسائلى از اين قبيل هـمـگـى مـشـخص شده به طورى كه انسان گمان قوى، بلكه يقين پيدا مى كند چيزى بر قرآن افزوده يا از آن كم نشده است.

 

5.معجزه بودن قرآن

قرآن معجزه ی جاوید پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است.تحريف با معجزه بودن قرآن منافات دارد؛ زيرا با تحريف، معانى قرآن ضايع مى گردد و مدار اعجاز فصاحت و بلاغت است كه دايرمدار معنى و لفظ هستند. مـعجزه بودن قرآن كه براى آن تحدى هم شده است و معارضان و مخالفان در اين تحدى شكست خـورده انـد، بـه شـرط حفظ كليت و تماميت آن و اينكه تمامى آن قابل استناد به حق تعالى باشد درست است، و اين امر جزو معتقدات مسلمانان است كه قرآن معجزه جاودانه الهى و نبوى است(14)

 6.آيات قرآنى و وعده هاى صريح الهى بر حفظ قرآن

 مشهورترين اين آيات سه آيه است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَبی؛ ‏ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود(15)مراد از الذكر قرآن است . چـنـانـكـه در چند آيه پيشتر در همين سوره مى فرمايد : «و قالوا يا ايها الذى نزل عليه الذكر انك لمجنون؛(16) ( و گفتند اى كسى كه ذكر [ قرآن ] بر او نازل شده است , بي شك تو مجنونى)شـبهه ديگرى هم در اطراف اين آيه هست داير بر اينكه له لحافظون را راجع به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مى داند. ولى با وجود مرجع حاضر , ارجاع ضمير به مرجع غائب دليل و قرينه مى خواهد.(17)آيه عدم اتيان باطل: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ؛(18) كسانى كه به اين قرآن چون بديشان رسيد كفر ورزيدند [به كيفر خود مى‏رسند] و به راستى كه آن كتابى ارجمند است«از پيش روى آن و از پشت ‏سرش باطل به سويش نمی ‏آيد وحى [نامه]اى است از حكيمى ستوده[صفات] إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ؛چرا كه جمع‏ كردن و خواندن آن بر عهده ماست » (19)

7.احاديث (دلایل روایی)

حـديـث مـشـهور ثقلين كه از طرق خاصه و عامه در حد استفاضه است«انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى اهل بيتى و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض؛من در ميان شما دو يادگار گرانبها باقى مى گذارم , كتاب الهى و عترتم كه اهل بيت من است و آن دو از همديگر جدايى ناپذيرند تا در آخرت در كنار حوض كوثر به نزد من بازآيند»این حدیث جزو اخبار متواتر در منابع شیعه و اهل سنت است.(20)

احاديث عرض ( عرضه داشتن ) حديث بر قرآن:احـاديـث صحيحه اى داريم كه قائل به وجوب عرض خبرهاى متعارض، بلكه مطلق احاديث، بر قرآن كريم اند. آنـگاه بايد آنچه موافق قرآن است اخذ كرد و مخالف با قرآن را رها كرد، و در صورتى كه سوره ها و آيـات قـرآن مصون از تحريف و محفوظ از نقصان نبود، اين قاعده از سوى ائمه اهل بيت طاهرين (علیهم السلام) مقرر نمى گشت. (21) و... .

8. اجماع فريقين،

اجماع علماى شيعه  و اهل سنت از عصر ائمه تا امروز است.بـزرگـان شـيعه از شيخ صدوق (قرن چهارم) تا آيت اللّه خويى و امام خمينى (رحمت الله علیهما) و ساير مجتهدان و مراجع بزرگ شيعه قائل به تحريف ناپذيرفتن قرآن بوده اند

9.عدم اعتراض امام علی (علیه السلام)

بـه ايـن شـرح كه اگر قرآن امام (مصحف عثمانى) كه در دوران خلافت عثمان فراهم آمده، و هـمين است كه در دست ماست، محرف بود، هر آينه بر على (علیه السلام) واجب بود كه (اعتراض كند ) و تصحيح آن را در صدر برنامه حكومت خويش قرار دهد. همچنانكه تغييراتى را كه عثمان در سنت پيغمبر داده بود، و زيان آنها كمتر از تحريف قرآن بود، در وقت اولين اعلام برنامه حكومت خويش يادآورى كرد؛ چنانكه فرمود پولهايى را كه عثمان از بـيـت المال مسلمانان بخشيده است، پس خواهم گرفت، هر چند به مهريه زنان و خريد غلامان داده باشيد. (22)

 

پی نوشت ها:

1.لسان العرب، ابن منظور، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع ،ج‌9، ص42-432. 2.

2. . ....كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ؛ ترجمه و شرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، شرکت چاپ و انتشارات فقیه سید مهدی فیض الاسلام،ج 6 ص 1176 و 1177،

3.بقره / 24.

4.مالک بن انس، تفسیر غریب القرآن ، دارالغرب الاسلامی، ، بیروت، ج‌2، ص‌608.

5.الاتقان، جلال الدین سیوطی، بیروت، ج‌1، ص‌12.

6.الاحتجاج، مرحوم طبرسی،نشر اسوه، قم، ج1، ص25.

7. ....كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ؛ ترجمه و شرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، شرکت چاپ و انتشارات فقیه سید مهدی فیض الاسلام،ج 6 ص 1176 و 1177.

8.بحارالأنوار ، علامه محمد تقی مجلسی، دارالاعلام للمطبوعات،بیروت، ج24 ص195.

9.اختیار معرفة الرجال، ابو عمرو، محمد بن عمر بن عبد العزیز کَشّی، با مقدمه، حسن مصطفوی، ۱۳۴۸.ش ، دانشگاه مشهد ، ص‌4.

10.الكافی، شیخ یعقوب کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران .. 1407 ق. ج1، ص424 .

11.صیانه القرآن من التحریف، محمدهادی معرفت، قم، نشر اسلام، 1418.ق، ص100.

12.بحرالفواید، ميرزا محمّد حسن بن جعفر الآشتياني، بیروت، لبنان،.1429 ق ج‌1، ص‌98 ـ 99.

13.نهايةالوصول الى علم الاصول , به نقل بروجردى، البرهان، ص 111

14.صيانة القرآن، همان، 37 ـ 41.

15.الحجر/15.

16.حجر / 6.

17.صيانة القرآن، همان، ص 31.

18.فصلت /42.

19.قیامة/75.

20. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۲۹۴، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

21. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب لاسلامیه،  ج۱، ص۶۹ .

 22. ر.ک:صيانة القرآن، همان، ص 41 ـ 42

 

 

 

موضوع قفل شده است