جمع بندی باز کردن چشم سوم و چاکراها

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
باز کردن چشم سوم و چاکراها

با سلام
آیا ما مجاز هستیم نسبت به باز کردن چشم سوم همان چاکرای ششم اقدام کنیم ؟
اگه جواب مثبت باشه راه اقدام به آن چیست و در غیر اینصورت چرا مجاز نیستیم را توضیح فرمایید
ممنون میشم

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد حافظ

[TD][/TD]

با سلام و تحیت خدمت جناب رسانه؛

رسانه;1023312 نوشت:
آیا ما مجاز هستیم نسبت به باز کردن چشم سوم همان چاکرای ششم اقدام کنیم ؟
اگه جواب مثبت باشه راه اقدام به آن چیست و در غیر اینصورت چرا مجاز نیستیم را توضیح فرمایید

اگر چشم سوم و چاکرای ششم همان چشم برزخی و چشم باطن‌بین در عرفان اسلامی باشد -که ظاهرا همان است-؛

قابلیتی است که در اثر ریاضت‌های شرعی -در عرفان اسلامی- و در اثر مطلق ریاضت -در غیر عرفان اسلامی- خود به خود حاصل می‌شود.

به عبارت دیگر، اختیار انسان در حاصل شدنش نقش و سهمی ندارد -ولو اینکه اختیار انسان در مقدمات آن بی‌تأثیر نیست-

اما چون معلوم نیست وجود این قابلیت واقعا به خیر و صلاح و سعادت ما ختم می‌شود یا خیر؛ اولیاء الهی هیچگاه آن را به صورت استقلالی و اصلی تمنا نکرده‌اند.

بالاخره این یک ابزاری است که ممکن است موجب اضرار و افساد ما شود.

از همین رو، اولیائی که صاحب این قابلیت‌ها می‌شوند نگرانی‌شان از خودشان بیشتر از پیش خواهد شد زیرا می‌تواند موجب نابودی‌شان شود.

گاهی اوقات بی‌خبری از عوالم فوق مادی به صلاح ماست لذا اگر چه نمی‌توان گفت ما مجاز به تحصیل آن نیستیم ولی نمی‌توان هم گفت تحصیل آن کار حکیمانه و معقولی است.

عمل به شریعت با همه دقائق و ظرائفش،‌ یکی از ساده‌ترین راه‌های تحقق این قابلیت است.

البته چون همه افراد دارای ظرفیت یکسانی نمی‌باشند و اساسا ممکن است چنین امری به نفع شخص نباشد لذا به خواست خداوند، موانعی بر سر راه قرار گیرد و این مسئله به تعویق بیفتد.

نتیجه آن که بهتر است انسان، داشتن یا نداشتن این قابلیت را به خواست و مشیت خداوند واگذارد و اصراری به داشتن آن نکند.

رسانه;1023312 نوشت:
با سلام
آیا ما مجاز هستیم نسبت به باز کردن چشم سوم همان چاکرای ششم اقدام کنیم ؟
اگه جواب مثبت باشه راه اقدام به آن چیست و در غیر اینصورت چرا مجاز نیستیم را توضیح فرمایید
ممنون میشم

باسلام

انسان چندین چشم باطنی دارد: چشم سوم، چشم برزخی،چشم روح،چشم دل و...

تا جایی که بنده اطلاع دارم تو عرفانهای هند و چین بیشتر دنبال باز کردن این چشم یا سایر چاکراها هستند و حدشان همین است!

در حالیکه در عرفان اسلامی چشم برزخی، چشم دل و... طی ریاضات و تهذیب نفس و اخلاص باز میشود


چشم سوم ممکن است باعث دیدن ارواح،شیاطین جنّی و... شود ولی عوارضی هم خواهد داشت. چه بسا باز کردنش به روش غلط باعث آسیب به چاکرا یا سایر چاکراها شده و بیماریها را بروز دهد

کلا کار کردن با چاکراها (مخازن انرژی) خطر دارد. باز کردن این چاکرا یعنی چشم سوم هم خطرات خاص خودش دارد

یکی اینکه اگر باز کنید جن را میتوانید ببینید که بعضی از آن میترسند

دوم اینکه ممکن است بیش از حد باز شود و عوارضی بدنبال داشته باشد

سوم ممکن است در بعضی افراد در اثر فشار زیاد به خود و... باعث سردرد دائمی شود که حتی با دارو درد تسکین نمی یابد

افزایش خروج انرژی بیش از حد از چاکرای مذکور و در نتیجه گرم شدن همیشگی سر و زود چرب شدن موی سر و..

خطر کور شدن و آسیب به بینایی و... هم وجود دارد!

متاسفانه کمتر کسی از این مسائل اطلاع دارد و اکثرا در نت این مطالب را در وبلاگها و سایتها کپی میکنند بدون اینکه خودشان تجربه اش کرده باشند یا به آن علم کامل داشته باشند و چیزی از متافیزیک بدانند!

یکی از دوستانم میگفت دوستش استاد علوم متافیزیک و.. هست و خیلی کارش درسته و راحت چاکراهاش رو باز میکنه و...

بعد چند ماه پیش شنیدم همین دوستش شیراز رفته برای درمان مشکل بینایی و قند و...

گفتم آقا جان کار کردن روی چاکراها شوخی نیست حتی اگر از تمام کتب و کلاسهای این علوم در دنیا کسب علم کرده باشی!!!
این مشکلات دوستت هم مثل قند، بینایی و... به اختلالات چاکراهایش برمیگردد!

وقتی روی چاکراهای خود کار میکند ممکن است چاکرایش باز شود اما مشکل دیگری کم کم برایش پیش می آید که خودش به آن آگاهی ندارد.

حافظ;1023629 نوشت:
اگر چشم سوم و چاکرای ششم همان چشم برزخی و چشم باطن‌بین در عرفان اسلامی باشد -که ظاهرا همان است-؛

سلام

چاکرا واقعا توی بدن وجود داره؟ تا حالا علم اینقدر بدن انسان را موشکافی کرده چطور حرفی از چاکرا نزده؟

بی ادعا;1023668 نوشت:
سلام

چاکرا واقعا توی بدن وجود داره؟ تا حالا علم اینقدر بدن انسان را موشکافی کرده چطور حرفی از چاکرا نزده؟

با سلام

خیر در بدن نیست اینها همراه بدن هستند . اینها مخازن انرژی بدن هستند. هر کسی توانایی دیدن آنها را ندارد.

بی ادعا;1023668 نوشت:
چاکرا واقعا توی بدن وجود داره؟ تا حالا علم اینقدر بدن انسان را موشکافی کرده چطور حرفی از چاکرا نزده؟

سلام
در این زمینه تخصص ندارم

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

حافظ;1023629 نوشت:
اگر چشم سوم و چاکرای ششم همان چشم برزخی و چشم باطن‌بین در عرفان اسلامی باشد -که ظاهرا همان است-؛

تحقیقا همان نیست استاد گرامی،چرا که نه در مبدأ یکی هستند و نه در آثار و نه در روش

مبدأ چشم سوم را غده ای مخروطی شکل در مغز به نام(پینه آل) می دانند.

اثر داشتن چشم سوم حس یگانگی با کیهان است.

روش آن هم ریاضتها و مراقبه های شرعی موحدان نیست،بلکه به روش مراقبه در ادیان غیر الهی مثل

بودائیان و هندوهاست.

یحبّونه;1023644 نوشت:
چشم دل

یاهو

سلام

چشم دل باز بشه باهاش از چه چیزهایی میشه اگاهی پیدا کرد؟
چجور باز میشه؟

رسانه;1023312 نوشت:
با سلام
آیا ما مجاز هستیم نسبت به باز کردن چشم سوم همان چاکرای ششم اقدام کنیم ؟
اگه جواب مثبت باشه راه اقدام به آن چیست و در غیر اینصورت چرا مجاز نیستیم را توضیح فرمایید
ممنون میشم

سلام
چش سوم یا چاکرای آجنا برای هیچ کسی بسته نیست، یک چاکرا بخواهد بسته باشد و به معنای واقعی بسته باشد یعنی شخص باید حسابی از نظر جسمانی هم وضعش خراب باشد و بلکه چه بسا بمیرد ... منظور از باز و بسته بودن در اینجا قوی و ضعیف بودن است، مثلاً اینکه دهانه‌ی چاکرا بیشتر باز باشد یا کمتر باز باشد ...
تقویتش هم نیازی به ریاضت‌های چنین و چنان ندارد و هر کسی که تخیلش قوی‌تر باشد خودبخود چاکرای آجنایش قوی‌تر است، فالگیرها و امثال آن‌ها هم همینطور ... حالا ممکنه برخی تغذیه‌ها هم بهش کمک کنند و راهکارهای دیگر ... ولی چیز عجیب و غریبی نیست که فکر کنید برای باز کردنش باید کار خاصی انجام داد که حالا آیا شریعت اجازه‌اش را می‌دهد یا نمی‌دهد ...
در ضمن اینکه بصیرت که در قرآن هم آمده که لا یدرکه الأبصار اشاره به همین چشم سوم است که در متون دینی تحت عنوان بصیرت و قوه‌ی واهمه از آن یاد شده است ...
بحث هاله و اینها در روایات خود ما هم هست، فقط علمای ما زیاد سراغ یاد گرفتنش نرفته‌اند و ما فکر می‌کنیم اینها جزء علوم بودایی‌ها و هندوها و ایشان است ...

باء;1023946 نوشت:

سلام
چش سوم یا چاکرای آجنا برای هیچ کسی بسته نیست، یک چاکرا بخواهد بسته باشد و به معنای واقعی بسته باشد یعنی شخص باید حسابی از نظر جسمانی هم وضعش خراب باشد و بلکه چه بسا بمیرد ... منظور از باز و بسته بودن در اینجا قوی و ضعیف بودن است، مثلاً اینکه دهانه‌ی چاکرا بیشتر باز باشد یا کمتر باز باشد ...

در ضمن اینکه بصیرت که در قرآن هم آمده که لا یدرکه الأبصار اشاره به همین چشم سوم است که در متون دینی تحت عنوان بصیرت و قوه‌ی واهمه از آن یاد شده است ...
بحث هاله و اینها در روایات خود ما هم هست، فقط علمای ما زیاد سراغ یاد گرفتنش نرفته‌اند و ما فکر می‌کنیم اینها جزء علوم بودایی‌ها و هندوها و ایشان است ...

با سلام

بله این چاکرا نمیتواند بسته باشد و منظور از باز کردن چشم سوم، گشودن و فعالسازی چشم باطنی که از قدرتهای این چاکراست میباشد!

چشم سوم با چشم بصیرت و چشم دل کاملا متفاوت و در مراتب پایین میباشد! چشم بصیرت مرتبه بالاتری از چشم سوم دارد

به یک معنا میتوان گفت چشم سوم چشم یکی از ارواح انسان و به احتمال زیاد چشم روح بخاری است!

یحبّونه;1023948 نوشت:
با سلام

بله این چاکرا نمیتواند بسته باشد و منظور از باز کردن چشم سوم، گشودن و فعالسازی چشم باطنی که از قدرتهای این چاکراست میباشد!

چشم سوم با چشم بصیرت و چشم دل کاملا متفاوت و در مراتب پایین میباشد! چشم بصیرت مرتبه بالاتری از چشم سوم دارد

به یک معنا میتوان گفت چشم سوم چشم یکی از ارواح انسان و به احتمال زیاد چشم روح بخاری است!


سلام،
بله چاکراها کلاً فقط در بدن هاله‌ای اول هستند، که به احتمال زیاد همان روح بخاری است
ولی در روایات مثلاً در حدیث معراج آمده که جبرئیل علیه‌السلام از جایی به بعد به حضرت ختمی‌مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله هم فرمود که حضرت چشمانشان را ببندند، بعد حضرت چشمانشان را بستند و فرمودند که همانطور که چشمانشان باز بود همچنان داشتند می‌دیدند ... در کرامات انبیاء علیهم‌السلام هم آمده که هر وقت اراده می‌کردند می‌توانستند پشت سرشان را ببینند همانطور که مقابلشان را می‌دیدند، در کرامات مرحوم آیت‌الله‌بهجت هم این کرامت ذکر شده است ... و تمامی اینها ظاهراً همین دیدن با چاکرای آجنا است که جزء چاکراهای دوطرفه هست که هم پایین پیشانی است و هم پشت سر مقابل آن ...
بهترین راه برای اینکه چاکراها قوی بشوند آنطور که استاد ما می‌فرمودند این بود که سالم زندگی کنیم، واجب و حرام را رعایت کنیم و امثال آن، تغذیه‌ی سالم داشته باشیم، و عبادت کنیم ... ریاضت و امثال آن‌ها نمی‌خواهد ... البته مطمئن نیستم ولی ممکن است در اثر عبادت کندالینی از چاکرای ریشه بالا بیاید و از نادین‌ها تا به چاکرای آجنا که رسید این کرامت‌ها برای شخص عابد ظاهر شود و خودش هم متوجه نشود که چطور این وضعیت برایش پیش آمده است ...
مراتب بالاتر «دیدن» می‌تواند با بدن‌های فراتر از بدن هاله‌ای باشد، مثل آنجا که فرمودند المؤمن ینظر بنور الله که این نیست مگر با روح ایمان و روح ایمان فراتر از این هاله‌های مشترک میان مؤمن و کافر است ...
و الله العالم

باء;1024006 نوشت:

سلام،
بله چاکراها کلاً فقط در بدن هاله‌ای اول هستند، که به احتمال زیاد همان روح بخاری است
ولی در روایات مثلاً در حدیث معراج آمده که جبرئیل علیه‌السلام از جایی به بعد به حضرت ختمی‌مرتبت صلی‌الله‌علیه‌وآله هم فرمود که حضرت چشمانشان را ببندند، بعد حضرت چشمانشان را بستند و فرمودند که همانطور که چشمانشان باز بود همچنان داشتند می‌دیدند ...
در کرامات انبیاء علیهم‌السلام هم آمده که هر وقت اراده می‌کردند می‌توانستند پشت سرشان را ببینند همانطور که مقابلشان را می‌دیدند، در کرامات مرحوم آیت‌الله‌بهجت هم این کرامت ذکر شده است ... و تمامی اینها ظاهراً همین دیدن با چاکرای آجنا است که جزء چاکراهای دوطرفه هست که هم پایین پیشانی است و هم پشت سر مقابل آن ...

بهترین راه برای اینکه چاکراها قوی بشوند آنطور که استاد ما می‌فرمودند این بود که سالم زندگی کنیم، واجب و حرام را رعایت کنیم و امثال آن، تغذیه‌ی سالم داشته باشیم، و عبادت کنیم ... ریاضت و امثال آن‌ها نمی‌خواهد ... البته مطمئن نیستم ولی ممکن است در اثر عبادت کندالینی از چاکرای ریشه بالا بیاید و از نادین‌ها تا به چاکرای آجنا که رسید این کرامت‌ها برای شخص عابد ظاهر شود و خودش هم متوجه نشود که چطور این وضعیت برایش پیش آمده است ...

مراتب بالاتر «دیدن» می‌تواند با بدن‌های فراتر از بدن هاله‌ای باشد، مثل آنجا که فرمودند المؤمن ینظر بنور الله که این نیست مگر با روح ایمان و روح ایمان فراتر از این هاله‌های مشترک میان مؤمن و کافر است ...
و الله العالم

اولیای الهی چشم دلشان باز است و صاحب فراست اند. حجابی و مانعی در برابر چشم اولیای الهی نیست. باز شدن چشم بصیرت در مراتب اولیه سلوک زیر نظر استاد واصل میباشد تا برسد چشمهای دیگر و اصلا به چشم سوم کار ندارند و این چشم رو بیشتر هندوها و چینیها دنبالشند!

ینظر بنور الله به مرتبه بالاتری از روح ایمان یعنی روح القدس (نور الهی) مرتبط است و اولیای الهی با چشم این روح قدسی نظر الهی دارند! که البته باز همین هم دارای مراتبی است که مرتبه کامل برای معصومین بزرگوار علیهم السلام میباشد!

وَ کَذلِکَ أَوْحَيْنا إِلَيْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْري مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدي إِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ* وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في قوله تعالى : «و السابقون و السابقون * اُولئك المقَرَّبون» ـ : السابِقُونَ هُم رُسُلُ اللّه ِ عليهم السلام ، و خاصَّةُ اللّه ِ مِن خَلقِهِ ، جَعَلَ فيهِم خَمسَةَ أرواحٍ : أيَّدَهُم بِرُوحِ القُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الأشياءَ ، و أيَّدَهُم بِرُوحِ الإيمانِ فَبِهِ خافُوا اللّه َ عزّ و جلّ ، و أيَّدَهُم بِرُوحِ القُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا على طاعَةِ اللّه ِ ، و أيَّدَهُم بِرُوحِ الشَّهوَةِ،فبِهِ اشتَهَوا طاعَةَ اللّه ِ عزّ و جلّ و كَرِهُوا مَعصِيَتَهُ ، و جَعَلَ فيهِم رُوحَ المَدْرَجِ الذي بهِ يَذهَبُ الناسُ و يَجِيئُونَ .
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «و پيشتازان سبقت گيرنده مقرّبند» ـ فرمود : پيشتازان، همان فرستادگانِ خدا عليهم السلام و بندگان خاصّ اويند . خداوند در آنان پنج روح قرار داده است : ايشان را با روح القدس تأييد كرد ، كه به وسيله آن اشيا را مى شناسند ؛ ايشان را با روحِ ايمان مؤيّد ساخت، كه به سبب آن از خداوند عزّ و جلّ مى ترسند ؛ آنان را با روحِ قدرت كمك كرد، كه به وسيله آن بر طاعت خدا توانايى دارند، و آنان را با روحِ شهوت تأييد كرد، كه بدان وسيله ميل به طاعت خداوند عزّ و جلّ دارند و از معصيت او گريزانند، و روحِ حركت را در ايشان نهاد كه به سبب آن ميان مردم رفت و آمد مى كنند .

حسن بن جهم از حضرت رضا عليه السّلام پرسيد از چه راه شما خبر ميدهيد چه در دل مردم هست فرمود مگر اين فرمايش پيامبر را نشنيده‌اى: اتقوا فراسة المؤمن فإنه ينظر بنور اللّٰه. عرضكرد: چرا.
فرمود هر مؤمنى داراى فراست و هوشيارى مخصوصى است كه بنور خدا مى‌بيند باندازه ايمان و مقدار بينش و دانش خود مي بيند.
خداوند آنچه بين تمام مؤمنين منتشر نموده براى ائمه عليهم السّلام همه‌ى آنها را داده و در قرآن فرموده است:« إِنَّ‌ فِي ذٰلِكَ‌ لَآيٰاتٍ‌ لِلْمُتَوَسِّمِينَ‌ »اولين متوسم پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم بود. سپس علي بن ابي طالب بعد از او آنگاه حسن و حسين عليهما السّلام و بعد ائمه از نژاد حسين عليه السّلام تا روز قيامت.

در ضمن کرامات الهی به چاکراها ربطی ندارد. فعالسازی چاکراها حتی اگر زیر نظر استاد واقعی هم باشد قدرتهای فعال شده مثل کرامات الهی نیست! مثلا چشم سوم باز شود جنیان را میتوان دید، در حالیکه اولیای الهی ارواح و ملائکه،عوالم مختلف،کروبیان،.... را میتوانند ببینند!

در مورد چشمهای باطنی در لینک زیر قبلا مطالبی قرار داده ام

مکاشفه،الهام و وحی
http://www.askdin.com/showthread.php?t=21728

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لَو أنَّ شيعَتَنا استَقامُوا لَصافَحَتهُمُ الملائكةُ ، و لأظَلَّهُمُ الغَمامُ ، و لأَشرَقُوا نَهارا ،
و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ أرجُلِهِم، و لَما سَألُوا اللّه َ شيئا إلاّ أعطاهُم .

امام صادق عليه السلام : اگر شيعيان ما در راه خدا تقوا و استقامت می ورزیدند فرشتگان با آنان دست مى دادند
و ابرها بر سرشان سايه مى انداختند و در روز مى درخشيدند
و از بالاى سر و زير پاى خود ، روزى مى خوردند (بركت از آسمان و زمين بر آنان مى باريد) و هر چه از خدا مى خواستند به آنها مى داد .

یحبّونه;1024050 نوشت:
اولیای الهی چشم دلشان باز است و صاحب فراست اند. حجابی و مانعی در برابر چشم اولیای الهی نیست. باز شدن چشم بصیرت در مراتب اولیه سلوک زیر نظر استاد واصل میباشد تا برسد چشمهای دیگر و اصلا به چشم سوم کار ندارند و این چشم رو بیشتر هندوها و چینیها دنبالشند!

ینظر بنور الله به مرتبه بالاتری از روح ایمان یعنی روح القدس (نور الهی) مرتبط است و اولیای الهی با چشم این روح قدسی نظر الهی دارند! که البته باز همین هم دارای مراتبی است که مرتبه کامل برای معصومین بزرگوار علیهم السلام میباشد!

وَ کَذلِکَ أَوْحَيْنا إِلَيْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْري مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدي إِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ* وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في قوله تعالى : «و السابقون و السابقون * اُولئك المقَرَّبون» ـ : السابِقُونَ هُم رُسُلُ اللّه ِ عليهم السلام ، و خاصَّةُ اللّه ِ مِن خَلقِهِ ، جَعَلَ فيهِم خَمسَةَ أرواحٍ : أيَّدَهُم بِرُوحِ القُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الأشياءَ ، و أيَّدَهُم بِرُوحِ الإيمانِ فَبِهِ خافُوا اللّه َ عزّ و جلّ ، و أيَّدَهُم بِرُوحِ القُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا على طاعَةِ اللّه ِ ، و أيَّدَهُم بِرُوحِ الشَّهوَةِ،فبِهِ اشتَهَوا طاعَةَ اللّه ِ عزّ و جلّ و كَرِهُوا مَعصِيَتَهُ ، و جَعَلَ فيهِم رُوحَ المَدْرَجِ الذي بهِ يَذهَبُ الناسُ و يَجِيئُونَ .
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «و پيشتازان سبقت گيرنده مقرّبند» ـ فرمود : پيشتازان، همان فرستادگانِ خدا عليهم السلام و بندگان خاصّ اويند . خداوند در آنان پنج روح قرار داده است : ايشان را با روح القدس تأييد كرد ، كه به وسيله آن اشيا را مى شناسند ؛ ايشان را با روحِ ايمان مؤيّد ساخت، كه به سبب آن از خداوند عزّ و جلّ مى ترسند ؛ آنان را با روحِ قدرت كمك كرد، كه به وسيله آن بر طاعت خدا توانايى دارند، و آنان را با روحِ شهوت تأييد كرد، كه بدان وسيله ميل به طاعت خداوند عزّ و جلّ دارند و از معصيت او گريزانند، و روحِ حركت را در ايشان نهاد كه به سبب آن ميان مردم رفت و آمد مى كنند .

حسن بن جهم از حضرت رضا عليه السّلام پرسيد از چه راه شما خبر ميدهيد چه در دل مردم هست فرمود مگر اين فرمايش پيامبر را نشنيده‌اى: اتقوا فراسة المؤمن فإنه ينظر بنور اللّٰه. عرضكرد: چرا.
فرمود هر مؤمنى داراى فراست و هوشيارى مخصوصى است كه بنور خدا مى‌بيند باندازه ايمان و مقدار بينش و دانش خود مي بيند.
خداوند آنچه بين تمام مؤمنين منتشر نموده براى ائمه عليهم السّلام همه‌ى آنها را داده و در قرآن فرموده است:« إِنَّ‌ فِي ذٰلِكَ‌ لَآيٰاتٍ‌ لِلْمُتَوَسِّمِينَ‌ »اولين متوسم پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم بود. سپس علي بن ابي طالب بعد از او آنگاه حسن و حسين عليهما السّلام و بعد ائمه از نژاد حسين عليه السّلام تا روز قيامت.

در ضمن کرامات به چاکراها ربط خاصی ندارد. فعالسازی چاکراها حتی اگر زیر نظر استاد واقعی هم باشد قدرتهای فعال شده مثل کرامات الهی نیست! مثلا چشم سوم باز شود جنیان را میتوان دید، در حالیکه اولیای الهی ارواح و ملائکه،عوالم مختلف،کروبیان،.... را میتوانند ببینند! شاید منظور استاد شما کرامات نفسانی بوده!

در مورد چشمهای باطنی در لینک زیر قبلا مطالبی قرار داده ام

مکاشفه،الهام و وحی
http://www.askdin.com/showthread.php?t=21728

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لَو أنَّ شيعَتَنا استَقامُوا لَصافَحَتهُمُ الملائكةُ ، و لأظَلَّهُمُ الغَمامُ ، و لأَشرَقُوا نَهارا ،
و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ أرجُلِهِم، و لَما سَألُوا اللّه َ شيئا إلاّ أعطاهُم .

امام صادق عليه السلام : اگر شيعيان ما در راه خدا تقوا و استقامت می ورزیدند فرشتگان با آنان دست مى دادند
و ابرها بر سرشان سايه مى انداختند و در روز مى درخشيدند
و از بالاى سر و زير پاى خود ، روزى مى خوردند (بركت از آسمان و زمين بر آنان مى باريد) و هر چه از خدا مى خواستند به آنها مى داد .


سلام،
اگر اجازه بدهید بگذریم ... و از لینکی که دادید متشکرم گل

با سلام و تحیت؛

باء;1023946 نوشت:
در ضمن اینکه بصیرت که در قرآن هم آمده که لا یدرکه الأبصار اشاره به همین چشم سوم است که در متون دینی تحت عنوان بصیرت و قوه‌ی واهمه از آن یاد شده است ...

حبیبه;1023839 نوشت:
مبدأ چشم سوم را غده ای مخروطی شکل در مغز به نام(پینه آل) می دانند.

اثر داشتن چشم سوم حس یگانگی با کیهان است.


آیا نمی‌توان بین فرمایش هر دو بزرگوار وفاق حاصل کرد؟‌

باسمه الحق

عرض سلام و ادب

حافظ;1024144 نوشت:
آیا نمی‌توان بین فرمایش هر دو بزرگوار وفاق حاصل کرد؟‌

اگر بتوان بین مدیتیشن و ریاضات مرتاضان با اذکار مأثور و تقوا و ریاضات شرعی و پرهیز از لقمه ی شبهه ناک

و خلوص نیت وفاق حاصل کرد،شاید بتوان بصیرتی که حاصل آن فرقان و خرق حجب است را با آثار باز نمودن چاکراها

و چشم سوم معهود،موافق دانست.

حافظ;1024144 نوشت:
با سلام و تحیت؛
آیا نمی‌توان بین فرمایش هر دو بزرگوار وفاق حاصل کرد؟‌

سلام استاد بزرگوار.
همانطور گه سرکار حبیبه هم گفتند ریاضات مرتاضها و عمل به شرع و توسل مشروع را نمیتوان یکسان در نظر گرفت
راستی استاد یک سؤال شرعی هم دارم که اگر اشکالی ندارد همینجا ازتون بپرسم. درسته که از مستحبات بعد از نماز یا سجده اینه که انسان محل سجده اش را با دست لمس کند و بعد به صورت و سینه اش بمالد؟ نمیدانم شایعه هست یا راسته که مرحوم آیت الله العظمی بهجت بعد از نماز که سجده گاهشان را لمس میکردند و به سر و سینه میمالیدند بعد دوباره دستشان را به سجده گاهشان می زدند و دستشان را مشت میکردند تا از مسجد ببرند خانه به صورت نوه هایشان هم بمالند. این راسته شایعه نیست؟ شاید مثل سیبی باشه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از معراج برای حضرت علی علیه السلام آوردند؟ یا همان که سعدی گفت در آن بوستان که بودی ما را تحفه چه آوردی؟ ببخشید اگر سؤالم خیلب بی ربط بود

سلام جناب باء؛

باء;1024255 نوشت:
نمیدانم شایعه هست یا راسته که مرحوم آیت الله العظمی بهجت بعد از نماز که سجده گاهشان را لمس میکردند و به سر و سینه میمالیدند بعد دوباره دستشان را به سجده گاهشان می زدند و دستشان را مشت میکردند تا از مسجد ببرند خانه به صورت نوه هایشان هم بمالند. این راسته شایعه نیست؟

این مطلب را در مورد متبرک ساختن دستشان با ضریح حرم حضرت معصومه سلام الله علیها شنیده‌ام.

باء;1024255 نوشت:
همانطور گه سرکار حبیبه هم گفتند ریاضات مرتاضها و عمل به شرع و توسل مشروع را نمیتوان یکسان در نظر گرفت

ولی شما این دو را در جمله زیر یکسان تلقی کرده‌اید:

باء;1023946 نوشت:
در ضمن اینکه بصیرت که در قرآن هم آمده که لا یدرکه الأبصار اشاره به همین چشم سوم است که در متون دینی تحت عنوان بصیرت و قوه‌ی واهمه از آن یاد شده است

پس جمله فوق نادرست است و باید اصلاح شود.

بعلاوه بصیرت قرآنی با قوه‌ی واهمه نیز یکسان نیست

حافظ;1024353 نوشت:
این مطلب را در مورد متبرک ساختن دستشان با ضریح حرم حضرت معصومه سلام الله علیها شنیده‌ام.

سلام علیکم استاد بزرگوار،
آن چیزی که بعد از لمس روی سجده‌گاه به دست می‌ماند که بعد آن را بر روی صورت و سینه می‌مالند چیست؟
اگر ایشان دستشان را به ضریح می‌زدند و بعد مشت می‌کردند و می‌بردند خانه که به صورت یک نفر دیگر هم بمالند فرقی نمی‌کند، چه چیزی به دستشان مانده بود که با این کار حمل شد و آن چیز آیا اثرات معنوی داشت یا جسمانی؟
بحث زیاد است، من باب تبرک این یک مثال را آوردم ...
حافظ;1024353 نوشت:
ولی شما این دو را در جمله زیر یکسان تلقی کرده‌اید
...
پس جمله فوق نادرست است و باید اصلاح شود.

مگر چه چیزی گفتم استاد بزرگوار که گمان کردید حرف قبلی‌ام را نقض کرده‌ام؟
حافظ;1024353 نوشت:
بعلاوه بصیرت قرآنی با قوه‌ی واهمه نیز یکسان نیست

در حدیثی از امام جواد علیه‌السلام آمده کهمُحَمّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عَمّنْ ذَكَرَهُ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ فَقَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ أَوْهَامُ الْقُلُوبِ أَدَقّ مِنْ أَبْصَارِ الْعُيُونِ أَنْتَ قَدْ تُدْرِكُ بِوَهْمِكَ السّنْدَ وَ الْهِنْدَ وَ الْبُلْدَانَ الّتِي لَمْ تَدْخُلْهَا وَ لَا تُدْرِكُهَا بِبَصَرِكَ وَ أَوْهَامُ الْقُلُوبِ لَا تُدْرِكُهُ فَكَيْفَ أَبْصَارُ الْعُيُونِ‏ [اصول كافى جلد ۱ ص :۱۳۳ رواية: ۱۱]

احادیث دیگری هم در ذیل این آیه در این صفحه آورده شده است که تا جایی که دیدم کم‌وبیش مؤید این حدیث هستند
که حالا من چون سواد درستی ندارم اوهام قلوب را تحت عنوان قوه‌ی واهمه معرفی کردم، حالا دلایلی هم دارم که بگذریم ... مثال کاربردی هم که در همین حدیث برای این ابصار و قوه‌ی واهمه مطرح شده است به نوعی مؤید دید مستقیم (Direct Vision) به نظر می‌رسد که امروز آن را به چشم سوم نسبت می‌دهند ...
در باره‌ی چاکراها و بدن هاله‌ای و امثال آن و ارتباطشان با منابع دینی ما از آیات و روایات مطالب زیاد است که اگر اجازه بدهید بگذریم @};-

با سلام؛

باء;1024355 نوشت:
أَوْهَامُ الْقُلُوبِ أَدَقّ مِنْ أَبْصَارِ الْعُيُونِ أَنْتَ قَدْ تُدْرِكُ بِوَهْمِكَ السّنْدَ وَ الْهِنْدَ وَ الْبُلْدَانَ الّتِي لَمْ تَدْخُلْهَا وَ لَا تُدْرِكُهَا بِبَصَرِكَ وَ أَوْهَامُ الْقُلُوبِ لَا تُدْرِكُهُ فَكَيْفَ أَبْصَارُ الْعُيُونِ‏

تصورات قلبی از مشاهده چشم‌ها تواناتر و دقیق‌تر است چرا که با قلب و نیروهای خیال سرزمین سند و هند و شهرهایی را که هرگز در آن وارد نشده‌ای می‌توانی ادراک کنی در حالی که هرگز آنها را با چشم ندیده‌ای در حالی که خداوند هرگز با تصورات قلبی و نیروی خیال -که تواناتر است- درک نمی‌شود چه رسد به دیدن با چشم.

اگر دقت بفرمایید آنجا که درک امور، میسر و ممکن است مربوط به امور مجسم و دارای ابعاد مادی است حالا یا با چشم سر یا با نیروی خلاقه‌ی قوه متخیله؛ شاهدش هم نام بردن سرزمین سند و هند و ... که همگی از جنس امور مجسم و دارای ابعاد است. قوه متخیله با توصیف سند و هند، می‌تواند آن را تصور کند که البته تطبیق این تصور بر واقعیت عینیِ‌ این شهرها،‌ وابسته به دقت توصیف‌گری از این شهرهاست.

در حالی که متعلق بصیرت امور مجسم و دارای ابعاد نیست.

اتفاقا با بصیرت می‌توان خدا را دید

امیر‌المؤمنین علیه السلام فرمود خدایی را که نبینم عبادت نمی‌کند منتهی این دیدن با چشم دل است نه با چشم سر.

و روشن است که این نوع دیدن از نوع دیدن وهمانی هم نیست

چون نهایت فعالیت متخیله، تصویرسازی امور در قالبی مادی است.

در حالی که برخی حقایق در قالب مادی نمی‌گنجند.

حافظ;1024360 نوشت:
با سلام؛

تصورات قلبی از مشاهده چشم‌ها تواناتر و دقیق‌تر است چرا که با قلب و نیروهای خیال سرزمین سند و هند و شهرهایی را که هرگز در آن وارد نشده‌ای می‌توانی ادراک کنی در حالی که هرگز آنها را با چشم ندیده‌ای در حالی که خداوند هرگز با تصورات قلبی و نیروی خیال -که تواناتر است- درک نمی‌شود چه رسد به دیدن با چشم.

اگر دقت بفرمایید آنجا که درک امور، میسر و ممکن است مربوط به امور مجسم و دارای ابعاد مادی است حالا یا با چشم سر یا با نیروی خلاقه‌ی قوه متخیله؛ شاهدش هم نام بردن سرزمین سند و هند و ... که همگی از جنس امور مجسم و دارای ابعاد است. قوه متخیله با توصیف سند و هند، می‌تواند آن را تصور کند که البته تطبیق این تصور بر واقعیت عینیِ‌ این شهرها،‌ وابسته به دقت توصیف‌گری از این شهرهاست.

در حالی که متعلق بصیرت امور مجسم و دارای ابعاد نیست.

اتفاقا با بصیرت می‌توان خدا را دید

امیر‌المؤمنین علیه السلام فرمود خدایی را که نبینم عبادت نمی‌کند منتهی این دیدن با چشم دل است نه با چشم سر.

و روشن است که این نوع دیدن از نوع دیدن وهمانی هم نیست

چون نهایت فعالیت متخیله، تصویرسازی امور در قالبی مادی است.

در حالی که برخی حقایق در قالب مادی نمی‌گنجند.


سلام علیکم استاد گرامی،
آنچه در آیه آمده است دقیقاً لفظ ابصار است، و در روایاتی که در آن لینک هست از بصائر هم یاد شده است ...
با این وجود غرض از این مباحث چیز دیگری بود

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال:
آیا ما مجاز هستیم نسبت به باز کردن چشم سوم یا همان چاکرای ششم اقدام کنیم؟ چرا؟

پاسخ:
تئوری چاکراها یک تئوری اثبات نشده است که تاکنون هیچ منبع علمی معتبری وجود این چاکراها را اثبات نکرده است. این ایده ها مربوط به مذهب «تانترا» در بین آیین های هندویی است. آنها این نقاط را به عنوان جایگاه خدایان می‌دانستند. «لیدبیتر»(۱) نام کسی است که اصطلاح انرژی را در این باره به کار برده‌ است. گفتنی است مطالعاتِ‌ دقیق و مفصلِ انجام گرفته در حوزه «بایوانرژی» وجود این چاکراها را اثبات نمی‌کند و نتایج نشان می‌دهد که چنین کانون‌هایی وجود ندارد.
اما بازکردن چشم سوم در حقیقت تمریناتی برای ارتباط با جن ها یا به تعبیری ارواح ارضی است؛(۲) که با کاهش فعالیت قشر مغز و افزایش هرمون های توهم‌زا نظیر سروتونین همراه است.
آنچه افراد در حالت خلسه و حالتی که گمان می‌کنند چشم سوم‌شان باز شده، می بینند در واقع، در اثر القائاتی است که در اثر آن القائات هورمونی، به ذهن آنها خطور می‌کند.
اگر در این بین گاهی چیزهایی می بینند که با واقعیت تطابق دارد که غالبا این طور نیست، به علت این است که جن ها از اموری آگاهی دارند و می توانند از راه تله پاتی آن را به دیگران منتقل کنند.
برای روشن شدن موضوع و اینکه چاکراها در حقیقت نماد چه چیزی هستند، لازم است که اطلاعات کاملی درباره «کندالینی» داشته باشید و نشانه های بیداری آن را بدانید.
گفته شده «کندالینی» نیرویی است که در چاکرای اول یعنی چاکرای ریشه در پایین ستون مهره‌ها و نزدیک غدد جنسی نهفته است. نماد این نیرو مار، اژدها و یا مار آتشین است. این نیرو را «شاکتی» می‌نامند و شاکتی نام یکی از الهه های هندویی است.
وقتی شاکتی کندالینی بیدار می شود، اختلال در رفتارهای جنسی، سراسیمگی ، اضطراب، دیدن نورها و رنگ ها و شکل‌های هندسی، افسردگی شدید، درگیری با خود، زندگی و دیگران و اختلالات دوقطبی بروز پیدا می‌کنند.
از این رو اساتید یوگا تأکید می کنند که تمرینات یوگا و هر تمرینی برای بیداری کندالینی بسیار خطرناک است. و باید زیر نظر استاد انجام باشد.
گفتنی است این زیر نظر استاد بودن به معنای کاهش این آسیب ها نیست بلکه استاد کمک می‌کند که در این شرایط شخص دست به کار خطرناکی نزند. ولی آسیب ها و اختلالات در جای خود باقی است. (۳)

نتیجه:
«چاکرا»ها یک تئوری اثبات نشده و غیرعلمی است. چشم سوم نیز به دلیل داشتن پیامدهای مضر و خطرناک برای روح و روان، مورد تجویز نمی‌باشد.


پی‌نوشت
۱. یکی از اعضای با نفوذ انجمن تئوسوفی، نویسنده در زمینه‌ موضوعات اسرار‌آمیز و همراه با جی آی ویجوود از پیشقدمان کلیسای لیبرال کاتولیک بود.

۲. ر.ک: شیخ بهائی، السر المستتر فی العلوم الغریبة و الجفر و تعبیر الرؤیا، تحقیق محمد رضا سقازاده، قم: ذوی‌القربی، ۱۴۲۸ق، ص ۳۰.

۳. برگرفته از، مظاهری سیف، حمیدرضا، حقیقت یوگا، وبسایت شخصی: hrmazaheri.ir.


موضوع قفل شده است