نیمه شعبان رسید ، واسه امامتون چیکار کردید؟؟؟
تبهای اولیه
سلام
راسته میگن مهدی غریبه ؟؟؟
راسته میگن مهدی مظلومه ؟؟؟
راسته میگن مهدی گرفتاره ؟؟؟
راسته میگن مشکلاتش الان از هر کسی بیشتره ؟؟؟
راسته که میگن تو این دوران غیبت و غربت چشمش به ما بچه شیعه هاست تا کمکش کنیم ؟؟؟
اینا واقعیت داره ؟؟؟
وای وای وای ، میترسم ، میترسم اینا واقعیت داشته باشه !!!!
اگه اینایی که گفتم درست باشه ما چطور میخوایم جواب خدا رو بدیم ؟؟؟
کی میتونه مسئولیت یک لحظه غربت مهدی رو در پیشگاه خداوند به عهده بگیره ؟؟؟
میدونی چرا اینو میگم ؟ شاید اگه من و شما یکم ، فقط یکم بیشتر به فکر مهدی بودیم اونوقت مهدی
تنها یک لحظه ، فقط و فقط یک لحظه زودتر ظهور میکرد !!!!
این نیمه شعبان موقعیت خوبیه ، دوستان من مهدی میخواد که من و شما اونو به بقیه شیعیان معرفی کنیم ، اونطوری که هست ، اونطوری که شیعیان باید بشناسنش ، تازه هنوز این اول راهه !
تو تلویزیون یه حدیثی از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شد که وقتی شنیدم پشتم لرزید !!!!
میگفت :
. . . روزی عده ای از اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام نزدش بودند ، ایشان به اصحاب فرمود ند : هیچ میدانید فرزندم مهدی چه زمانی ظهور خواهد کرد ؟
اصحاب گفتند خیر ،
امام در پاسخ فرمودند : آن زمان که شما شیعیان جهان را برای ظهورش آماده کنید !
ما کجاییم ؟
چه کار میکنیم ؟
هنوز خیلی از شیعیان ما تو شناختشون از مهدی مشکل دارن ! چه برسه به . . .
دوستان من این وظیفه من و شماست ، اگه امروز اونهایی که از واقعیت مهدی اطلاع دارن ، اونهایی که سینه هاشون مخزن معرفت و محبت مهدیه ، اسم اونو اینطرف و اونطرف داد نزنن در پیشگاه خدا مسئولن ، باید جواب بدن ، جواب اون علمی رو که داشتن و نشرش ندادن !
باید این نیمه شعبان برای خودمون چشم انداز تعریف کنیم ، که مثلاً تا نیمه شعبان بعدی تمام فامیل ، در و همسایه ، دوستامون ، آشناها و . . . ( این یه حداقله ) مهدی رو بشناسن و نسبت بهش احساس مسئولیت کنن !
باید شروع کنیم ، فکر میکنید با این وضع کارکردن ما ها مولای ما باید چقدر دیگه تو غربت بمونه ؟
دیگه هیچی نمی گم ، همین داستان و تموم :
«سُدَیر صیرفی» میگوید: به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدیم و دیدیم كه آن حضرت بر روی خاكها نشسته جامهای خیبری، بییقه و آستین كوتاه بر تن كرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود؛ رنگ چهرة او به كلّی دگرگون شده بود، سیل اشك از دل پر خون و قلب پر التهاب او برخاسته بود و بر گونههایش فرو میریخت و در این حال این گونه زمزمه میكرد:
سیّدی غیبتك نفت رقادی و ضیّقت علیّ مهادی، و ابتزّت منّی راحة فؤادی...
ای آقا و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده و آسایش و آرامش را از قلبم گرفته است.
سدیر میگوید: هنگامی كه امام صادق(علیه السلام) را این چنین پریشان دیدیم، دلهایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید كه چه مصیبت جانكاهی برای حجّت خدا روی داده و چه فاجعة اسفباری بر او وارد شده است.
عرض كردیم:
ای فرزند بهترین خلایق! چه حادثهای بر شما روی آورده كه این چنین سیل اشك از دیدگانتان فرو میریزد و اشك چون باران بهاری بر چهرهتان سرازیر میشود؟ چه فاجعهای شما را این چنین بر سوك نشانده است؟
امام صادق(علیه السلام) چون بید لرزید و نفسهای مباركش به شماره افتاد، آنگاه آهی عمیق به پهنای قفسة سینه از اعماق دل بركشید و به ما روی كرد و فرمود: صبح امروز كتاب «جَفر» را نگاه میكردم و آن كتابی است كه همة مسائل مربوط به مرگ و میرها، بلاها و حوادث را تا پایان جهان در بر دارد. این كتاب را خداوند به پیامبر خویش و پیشوایان معصوم از تبار او اختصاص داده است. در این كتاب، تولد، غیبت، درازی غیبت و دیرزیستی قائم ما و گرفتاری باورداران در آن زمان، راه یافتن شكّ و تردید در دل مردم در اثر طول غیبت و مرتد شدن مردم از آیین مقدّس اسلام را خواندم و دیدم كه چگونه رشتة ولایت را كه خداوند در گردن هر انسانی قرار داده است، میگسلند و از زمرة اسلام بیرون میروند، دلم به حال مردم آن زمان سوخت و امواج غم و اندوه بر پیكرم فرو ریخت.( كتاب الغیبة، ص 167.)
به نظر شما الان مهدی ما کجاست ؟ چه میکنه ؟ از ما راضیه ؟ ؟ ؟
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش