جمع بندی رفتن به خانه ی مادر شوهر

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفتن به خانه ی مادر شوهر

سلام وخسته نباشید
خونه ی ما چسبیده به خونه ی مادر شوهر مه در پشتی خونشون تو حیاط ما باز میشه مادر شوهرم تقریبا احترام مو نگه می داره ولی کمی زبونش تلخه مادر شوهرم جوونه والبته زبونشونم کلا با دختر ای خودشم همینطوره من تصمیم گرفتم به جای هر روز رفتن مثلا هفته ای یک بار برم با همسرم کار ندارم اون هر موقع که میخواد میتونه بره میخواستم بدونم این تصمیم درست یه با توجه به اینکه خانواده ی شوهرم انتظار دارن من هر روز بهشون سر بزنم یا نه من با بچه ی کوچیک به سختی به کارهای خونم میرسم و وقتی برام نمی مونه که به مادر شوهرم کمک بدم شوهرم هفته ای یک بار منو میبره خونه ی مادرم با اینکه خودش هر روز خونه ی مادر شه آیا واجبه من هم هر روز برم خونه ی مادرش

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد همدل

[TD][/TD]

شکی در این نیست که با ازدواج و اجرای صیغه عقد میان زن و مرد، تكالیف و حقوق تازه ای متوجه آنها می شود، اما اگرچه زن و مردی که با هم ازدواج می کنند نسبت به یکدیگر تكالیف و حقوق جدیدی پیدا می کنند، ولی در قبال پدر و مادر یکدیگر، شرعاً تكالیف و حقوق جدیدی مثل واجب بودن اطاعت از آنها، لزوم مراقبت و پرستاری، پرداخت نفقه و تأمین هزینه های زندگی، لزوم صلۀ رحم و رفت و آمد و معاشرت با آنها و... پیدا نمی کنند؛ از این روی والدین همسر تفاوت خاصی نسبت به سایر مردم از این جهت ندارند.


همان طور که حفظ حرمت و احترام یک فرد مسلمان و مؤمن اخلاقاً لازم است بر زن و شوهر نیز لازم است نسبت به والدین یکدیگر با کمال ادب و احترام رفتار کنند و حُسن معاشرت را با آنها داشته باشند.


همان طور که عرض شد شما شرعاً وظیفه ای نسبت به خانواده شوهرتان ندارید، اما این نکته را بدانید اخلاقاً هر چقدر شما به خانواده شوهرتان نیکی کنید و ارتباط تان را همچنان با آنها ادامه دهید، مأجور خواهید بود.


در حقیقت نیکی به خانواده همسر نوعی نیکی به خود شوهرتان تلقی می شود که در افزایش صفا و صمیمیت بین شما نقش دارد؛ منتها اگر می خواهید آسیبی متوجه شما نشود؛ بهتر است رفت و آمد و معاشرت خویش را با خانواده شوهرتان مدیریت کنید و اعتدال را رعایت نمایید.

از آنجا که شما در همسایگی نزدیک خانواده شوهرتان زندگی می کنید و تقریباً هر روز همدیگر را می بینید؛ شاید این انتظار وجود دارد که شما هر روز به دیدار آنها بروید؛ اما می توانید هوشمندانه به تدریج دیدارهای روزانه را کمتر کنید.

البته بهتر است از قبل چندین برنامۀ مفید علمی، درسی، مطالعاتی، شغلی، هنری، ورزشی، ذوقی، فرهنگی و... برای خودتان طرح ریزی کنید تا بهانۀ خوبی برای کم کردن روابط و حفظ استقلال زندگی خودتان پیدا کنید.

سلام ممنون از پاسخ دهی تون
من احترام شونونگه می دارم با اینکه اوایل زندگی مادر شوهرم خیلی نیش وکنایه بهم میزد من توروشون در نیومدم و کم کم اون هم نیش وکنایشو کم کرد و الان بیشتر بهم احترام میذاره ولی کلا می خوام کمتر برم شاید فقط موقعی که همه خواهر شوهر ام دور هم جمع میشن برم یا مواقعی که فهمیدم کمک ضروری می خوان

اینکه پیشنهاد دادن برنامتو با تفریح و کلاس و ورزش پرکن تا بهونه خوبی داشته باشی خیلی عالیه...منم با رفت و آمد محدود موافقم.

حلیما;1021116 نوشت:
فقط موقعی که همه خواهر شوهر ام دور هم جمع میشن برم یا مواقعی که فهمیدم کمک ضروری می خوان

این ایده خوبیه؛ یعنی شما باید رفت و آمد و معاشرت خودتون رو با خانوادۀ شوهر هدفمند و ضابطه مند کنید و از حالت بی برنامگی و (باری به هر جهت) خارجش کنید.
به عبارت دیگر، برای خودتون حد و مرزی تعریف کنید؛ این گونه نباشد که هر موقع خواستید یا آنها خواستند به خونه همدیگر بروید؛ بر فرض مثال می تونید برای خودتون مشخص کنید که هفته ای دو بار یا یه بار رسماً خانوادۀ شوهرتون رو به خانۀ خودتون به صرف شام و نهار و... دعوت کنید و خودتون رو هم ملزم کنید مواقعی که آنها رسماً دعوت کردند به خانه شان بروید و شام و نهار بمانید. البته خودتون هم سعی کنید هفته ای بیش از
یکی دو بار قبول نکنید. این طوری آنها هم در رفت و آمد به خانه شما ضابطه مند خواهند شد.

همدل;1021244 نوشت:
برای خودتون حد و مرزی تعریف کنید


اشتباهی که برخی نوعروسان به خاطر بی تجربگی و یا به خاطر افزایش صفا و صمیمیت انجام می دهند این است از همان ابتدا حد و مرزی برای روابط خودشون با خانوادۀ شوهر تعیین نمی کنند و این در ادامه باعث رفت و آمد بی ضابطه و بی برنامه خانوادۀ شوهر شده و آرامش را از زندگی شان می رباید.
این گونه رفت و آمدها قطعاً تنش زا بوده و به جای افزایش صفا و صمیمیت، زمینه بروز کینه و کدورت و دخالت خانوادۀ شوهر را فراهم می آورد.


اگرچه همسایگی و نزدیک بودن خانه ها به یکدیگر بهانۀ خوبی برای رفت و آمد، معاشرت و باهم بودن زیاد می باشد و معمولاً خانواده ها از جزئیات زندگی هم باخبر می شوند و حتی گاهی از جای وسایل هم اطلاع دارند؛ اما حتی اگر شما به وسیله ای احتیاج دارید هرگز بدون اجازه به خونه مادرشوهرتان نروید و یا اگر اونها درخواست وسیله ای داشتند، به اونها نگویید:
«خودت برو بردار»؛ «اینکه مهم نیست، پرسیدن نداره» خودتون بروید و وسیله رو در اختیارشان قرار دهید.

رعایت این گونه مسائل به ظاهر پیش پا افتاده و جزئی باعث میشه که حریم ها حفظ بشه، روابط و رفت و آمدها هدفمند و ضابطه مند بشه و خانواده ها به حد و مرزهای هم احترام بگذارند.


پرسش:

خونۀ ما چسبیده به خونۀ مادرشوهر هست، در پشتی خونشون در حیاط ما باز میشه؛ مادرشوهرم تقریباً احترام من رو نگه می داره، ولی کمی زبونش تلخه کلاً با دختران خودش هم همین طوره.
خانوادۀ شوهرم انتظار دارند من هر روز به آنها سر بزنم، اما من تصمیم گرفتم به جای هر روز رفتن مثلاً هفته ای یک بار برم. می خواستم بدونم این تصمیم درسته یا نه با توجه به اینکه من بچۀ کوچک دارم و به سختی به کارهای خونه می رسم و وقتی برام نمی مونه که به مادرشوهرم کمک کنم.
شوهرم هفته ای یک بار منو می بره خونۀ مادرم با اینکه خودش هر روز خونۀ مادرشه آیا بر من واجبه هم هر روز برم خونۀ مادرشوهرم؟

پاسخ:
شکی در این نیست که با ازدواج و اجرای صیغه عقد میان زن و مرد، تكالیف و حقوق تازه ای متوجه آنها می شود، اما اگرچه زن و مردی که با هم ازدواج می کنند نسبت به یکدیگر تكالیف و حقوق جدیدی پیدا می کنند، ولی در قبال پدر و مادر یکدیگر، شرعاً و قانوناً تكالیف و حقوق جدیدی مثل واجب بودن اطاعت از آنها، لزوم مراقبت و پرستاری و رسیدگی به آنها، پرداخت نفقه و تأمین هزینه های زندگی، لزوم صلۀ رحم و رفت و آمد و معاشرت با آنها و... پیدا نمی کنند؛ از این روی والدین همسر تفاوت خاصی نسبت به سایر مردم از این جهت ندارند.

البته همان طور که حفظ حرمت و احترام یک فرد مسلمان و مؤمن اخلاقاً لازم است بر زن و شوهر نیز لازم است نسبت به والدین یکدیگر با کمال ادب و احترام رفتار کنند و حُسن معاشرت را با آنها داشته باشند.

با این اوصاف، همان طور که عرض شد شما شرعاً وظیفه ای نسبت به خانواده شوهرتان ندارید، اما این نکته را بدانید اخلاقاً هر چقدر شما به خانواده شوهرتان نیکی کنید و ارتباط تان را همچنان با آنها ادامه دهید و به اندازۀ وسع و توانایی تان به آنها کمک نمایید، نیاز های شان را برطرف کنید مأجور خواهید بود و اجر و ثواب خواهید برد.

در حقیقت نیکی به خانواده همسر نوعی نیکی به خود شوهرتان تلقی می شود که در افزایش صفا و صمیمیت بین شما و شوهرتان نقش دارد؛ منتها اگر می خواهید آسیبی متوجه شما نشود؛ بهتر است رفت و آمد و معاشرت خویش را با خانواده شوهرتان مدیریت کنید و اعتدال را رعایت نمایید.

از آنجا که شما در همسایگی نزدیک خانواده شوهرتان زندگی می کنید و تقریباً هر روز همدیگر را می بینید؛ شاید این انتظار وجود دارد که شما هر روز به دیدار آنها بروید و به آنها در انجام کارها کمک کنید؛ اما می توانید هوشمندانه در عین رسیدگی به آنها به تدریج دیدارهای روزانه را کمتر کنید و انتظارات آنها را کاهش دهید.
تمام احادیثی که در مورد رعایت حق همسایگی در منابع دینی وارد شده است، در اینجا هم صادق می باشد.

البته بهتر است از قبل چندین برنامۀ مفید علمی، درسی، مطالعاتی، شغلی، هنری، ورزشی، ذوقی، فرهنگی و... برای خودتان طرح ریزی کنید تا بهانۀ خوبی برای کم کردن روابط و حفظ استقلال زندگی خودتان پیدا کنید.
در حقیقت، شما با این راهکار رفت و آمد و معاشرت خودتان را با خانوادۀ شوهر هدفمند و ضابطه مند می کنید و از حالت بی برنامگی و بی ضابطه خارج می شوید و مهمتر از همه به آنها می فهمانید که وقت و عمر شما ارزشمند بوده و برای آن برنامه ریزی کرده اید.

به عبارت دیگر، شما برای خودتان حد و مرزی تعریف کنید؛ این گونه نباشد که هر موقع خواستید یا آنها خواستند به خانه همدیگر بروید؛ بر فرض مثال می توانید برای خودتان مشخص کنید که هفته ای یک یا دو بار رسماً خانوادۀ شوهرتان را به خانۀ خودتان به صرف شام و نهار، دورهمی و... دعوت کنید و خودتان رو هم ملزم کنید مواقعی که آنها رسماً دعوت کردند به خانه شان بروید و شام و نهار بمانید. البته خودتان هم سعی کنید هفته ای بیش از یکی دو بار قبول نکنید. این طوری آنها هم در رفت و آمد به خانۀ شما ضابطه مند خواهند شد.

اگرچه همسایگی و نزدیک بودن خانه ها به یکدیگر بهانۀ خوبی برای رفت و آمد، معاشرت و باهم بودن زیاد می باشد و معمولاً خانواده ها از جزئیات زندگی هم باخبر می شوند و حتی گاهی از جای وسایل هم اطلاع دارند؛ اما حتی اگر شما به وسیله ای احتیاج دارید هرگز بدون اجازه به خانه مادرشوهرتان نروید و یا اگر آنها درخواست وسیله ای داشتند، به آنها نگویید: «خودت برو بردار»؛ «اینکه مهم نیست، پرسیدن نداره» خودتان بروید و وسیله رو در اختیارشان قرار دهید.

رعایت این گونه مسائل به ظاهر پیش پا افتاده و جزئی باعث می شود که حریم ها حفظ بشود، روابط و رفت و آمدها هدفمند و ضابطه مند گردد و خانواده ها به حد و مرزهای هم احترام بگذارند.

اشتباهی که برخی نوعروسان به خاطر بی تجربگی و یا به غلط و به زعم خودشان برای افزایش صفا و صمیمیت انجام می دهند این است از همان ابتدا حد و مرزی برای روابط خودشان با خانوادۀ شوهر تعیین نمی کنند و این در ادامه باعث رفت و آمد و معاشرت بی ضابطه و بی برنامه خانوادۀ شوهر شده و آرامش را از زندگی شان می رباید و نیز زمینۀ دخالت آنها را فراهم می کند.

این گونه رفت و آمدها قطعاً تنش زا بوده و به جای افزایش صفا و صمیمیت، زمینۀ بروز کینه و کدورت و دخالت خانوادۀ شوهر را فراهم می آورد.

معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:

  1. اسکندری، علی اکبر، عروس یا مادرشوهر، مشهد: مناجات، 1395.
  2. باترا، پرومود، اقوام همسر دوست یا دشمن، ترجمۀ ناهید پورمحمد لاهرودی و ویدا اعتصام، کرج: دقایق، 1389.
  3. باترا، پرومود، فامیل شوهرت را سرافراز کن، ترجمۀ میمنت رحمتی، تهران: به آوران، 1389.
  4. پدرام ، احمد، نقرۀ موی مادربزرگ: روابط مادرزن و مادرشوهر در خانواده ی ایرانی اصفهان: بصائر، 1391.
  5. روسو، کامایل، مادرشوهر خوب، مادرزن خوب، ترجمۀ نفیسه معتکف، تهران: هو، 1394.
  6. سفیدچیان، علیرضا، مادر شوهر و عروس "جنگ یا صلح"، تهران: اندیشه رفیع، 1388.

موضوع قفل شده است