جمع بندی چند سوال در مورد «خسف بیدا» از نشانه های حتمی ظهور

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند سوال در مورد «خسف بیدا» از نشانه های حتمی ظهور

با سلام و احترام
بنده یک مقاله ای در مورد خسف بیدا میخوندم که به نظرم بسیار کامل بود و بیشتر مسائل مربوط به خسف رو توضیح داد منتهی چند سوال برای بنده پیش اومده( نام مقاله خسف بیدا نوشته نصرت الله آیتی)
طبق نقل ها هدف سپاه سفیانی به شهادت رساندن امام زمان عج هست اما گفته میشه خسف بیدا قبل از قیام هست این دو مطلب چطور با هم قابل جمع شدنه؟ گفته شده امام از مدینه به مکه میروند و سپاه سفیانی به دنبال ایشان هست! اصلا آن زمان امام در مدینه چکار میکنند مگر قیام امام از مکه شروع نمیشود؟
سوال دومم در مورد منطقه بیدا هست آیا دقیقا میدانیم این منطقه کجاست؟ و اینکه با اطمینان از این مطلب که دشمنان میدانند خسف بیدا قرار هست اتفاق بیفته آیا امکان بدا در مکان رخدادن این پدیده وجود دارد؟ یعنی میدانند خسف قرار هست اتفاق بیفتد خوب از مسیر دیگری میان!
نکته بعد اینکه وقتی دشمن میداند امام از مکه ظهور وقیام میکنند و مسئله خسف حتمیست نیرو های خود رو از قبل آنجا مستقر میکند برای این احتمالات چه پاسخی وجود دارد؟
سوال بعد اینکه گفته شده سه نفر از این حادثه نجات پیدا میکنند آیا این مسئله صحت داره و این سه نفر چه کسانی هستند؟

با تشکر از زحمات شما@};-@};-@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

جوجه اردک زشت;1020725 نوشت:
الف- طبق نقل ها هدف سپاه سفیانی به شهادت رساندن امام زمان عج هست اما گفته میشه خسف بیدا قبل از قیام هست این دو مطلب چطور با هم قابل جمع شدنه؟ گفته شده امام از مدینه به مکه میروند و سپاه سفیانی به دنبال ایشان هست! اصلا آن زمان امام در مدینه چکار میکنند مگر قیام امام از مکه شروع نمیشود؟
ب- سوال دومم در مورد منطقه بیدا هست آیا دقیقا میدانیم این منطقه کجاست؟ و اینکه با اطمینان از این مطلب که دشمنان میدانند خسف بیدا قرار هست اتفاق بیفته آیا امکان بدا در مکان رخدادن این پدیده وجود دارد؟ یعنی میدانند خسف قرار هست اتفاق بیفتد خوب از مسیر دیگری میان!
ج- نکته بعد اینکه وقتی دشمن میداند امام از مکه ظهور وقیام میکنند و مسئله خسف حتمیست نیرو های خود رو از قبل آنجا مستقر میکند برای این احتمالات چه پاسخی وجود دارد؟
د- سوال بعد اینکه گفته شده سه نفر از این حادثه نجات پیدا میکنند آیا این مسئله صحت داره و این سه نفر چه کسانی هستند؟

سلام و ادب و تشگر از سؤال خوبتان@};-

پاسخ سؤالاتتان را در چند بخش بطور جداگانه بیان می کنیم:

الف- زمان خسف بیداء: اولاً «خسف بیداء» یکی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی(عجل الله فرجه) است که در بسیاری از روایات از آن سخن گفته شده است.(1) مقصود از این واژه در این‌جا و بلکه کاربرد اکثری آن در روایات، منطقه‌ای میان مکه و مدینه است. (2) ثانیاً برای حضرت مهدی (عجل الله فرجه) یک ظهور است و یک قیام که ابتدا ظهور اتفاق می‌افتد و پس از سه ماه و هفده روز بعد از ظهور، قیام جهانی حضرت اتفاق می‌افتد. در این سه ماه و هفده روز حضرت اطلاع رسانی می‌کنند و دین اسلام را به معنای واقعی همانگونه که نازل شده به تمام جهانیان می‌شناسانند. تا مقدمات قیام جهانی اش فراهم شود. ثالثاً طبق روایات، سفیانی پس از ظهور حضرت در مکه، و قبل از قیام، لشگری را گسیل می‌دارد که حضرت را به قتل برساند. از طرف دیگر حضرت به همراه وزیرشان به مدینه تشریف برده بودند. حضرت وقتی از حرکت لشگر سفیانی خبردار می‌شوند مثل حضرت موسی (علیه السلام) "خائفا یترقب" (در حالی‌ که ترسان بود)(3) از مدینه به سمت مکه حرکت می‌کند و در بین راه، با جبرئیل (علیه السلام) روبرو می شود و جبرئیل با امداد الهی، اسبی را برای ایشان آماده می‌کند که آن را براق می‌گویند و بر او سوار می‌شوند تا این که به کوه رضوی می‌آید.(4) از این رو بنا بر آنچه بیان شد هیچ تعارضی در مطلب مشاهده نمی شود.

ب- محل دقیق رخداد خسف بیداء و احتمال بداء: چنانکه قبلا گفتیم در روایات از منطقه بیداء فقط با عنوان بیابانی بین مکه و مدینه یاد شده، منطقه ای که اکنون نیز به همین اسم وجود دارد. بی شک اگر قرار باشد آن حادثه اتفاق بیفتد به اراده خدا همه عوامل تحقق آن اتفاق، دست به دست هم خواهند داد تا لشکر سفیانی گرفتار آن حادثه بشوند، بسا لشکر سفیانی به اراده خدا دچار فراموشی و غفلت از تدبیر شوند، یا اساساً بدلیل تاریکی باطن شان، به نشانه های ظهور مانند خسف بیداء معتقد نبوده، انکار کنند و یا به گمان خودشان تصور کنند از مسیر دیگری به سمت مکه حرکت کنند تا منطقه بیداء را دور بزنند! از آنجاییکه طبق روایات، امکان بداء در نشانه های ظهور منتفی نیست(5) چه بسا اگر لشگر سفیانی تغییر موقعیت و مسیر دهند چنانکه برای اصل تحقق خسف بیداء امکان بداء وجود دارد، بعید نیست به اراده خدا در مکان «خسف» هم بدا حاصل شود.

ج- امکان تدبیرهای سفیانی قبل از ظهور: با دقت در روایات به نظر می‌رسد که مسئله خسف حدوداً یکماه بعد از ظهور واقع می‌شود. زیرا در روایت داریم که وقتی سفیانی بر پنج شهر (فلسطین، اردن، دمشق، حلب و حمص) مسلط می‌شود، نُه ماه حکومت می‌کند.(6) و از طرفی روایت داریم که هشت ماه پس از حکومت سفیانی، حضرت در مکه ظهور خواهد کرد. پس باقی می‌ماند یک ماه از عمر حکومت سفیانی که مطلوب ما ثابت می‌شود. فلذا اینکه گمان شود که سفیانی بر اساس روایات وارده، قبل از ظهور تدبیر کند و قبل از حضرت در مکه حاضر شود فقط در حد ظن و گمان است، زیرا اولاً چنانکه گفتیم امکان عدم اعتقاد سفیانی و یارانش به روایات علائم حتمی ظهور منتفی نیست ثانیاً امکان فراموشی و غفلت از تدبیر و برنامه ریزی قبلی هم وجود دارد، ثالثاً تدبیر و برنامه ریزی و اراده امور و رعایت همه جوانب مسأله، تحت اختیار سفیانی نیست که گمان شود سفیانی از قبل، حضورش در مکه را تدبیر کند بلکه بی شک اراده و تدبیر مطلق امور تحت اراده خداوند است و سفیانی و سپاهش مقهور اراده خداوند هستند و رابعاً موقعیت هایی که سفیانی از ابتدای خروجش بدست می آورد چندان آسان نیست که گمان شود سفیانی بتواند به راحتی بر شهر مکه مسلط شود و انتظار ظهور حضرت حجت (عجل الله فرجه) را بکشد!

د- نجات یافتگان از خسف بیداء: طبق روایات وقتی سپاه سفیانی به منطقه بیداء می رسند، در این هنگام جبرئیل به اذن خدا چنان ضربه‌ای به زمین می‌زند که هیچ کس از آنها نجات پیدا نمی‌کند و زمین دهان باز کرده و تمام آنها را با همه ابزار و ادوات جنگی اشان می‌بلعد. طبق برخی روایات فقط دو نفر(7) طبق برخی دیگر فقط یک نفر زنده می‌ماند و آن همان چوپانی است که از حوالی محل توقف سپاه سفیانی عبور می کرده، برخی دیگر از روایات یک نفر از آن لشکر را بیان می‌کند و برخی دیگر از روایات بیانگر این است که دو نفر باقی می‌مانند به نام بشیر و نذیر(8) که صورتهایشان به پشت سرشان برمی‌گردد.

پی نوشت ها:
1. روایات مربوط به این حادثه در بسیاری از منابع کهن شیعه و اهل‌سنت ذکر شده است. ر.ک: از میان منابع شیعه می‌توان به اثبات الرجعه فضل بن شاذان، الکافی کلینی، کمال‌الدین و الاختصاص شیخ صدوق، الغیبه نعمانی، الغیبه شیخ طوسی، الارشاد شیخ مفید، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی و کتاب سلیم بن قیس اشاره کرد و از میان منابع اهل‌سنت می‌توان از صحاح سته و صحیح ابن‌حبان و مسند احمد بن حنبل نام برد.
2. ابن اثیر جزری، الکامل، 1364: ج1، 171.
3. محمد بن ابراهیم نعمانی؛ الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397 هجری قمری؛ 279.
4. همان منبع؛ ابن طاووس، سید علی بن موسی؛ الملاحم والفتن، قم، ناشر الرضی، 1978، چاپ پنجم، ص136.
5. امام جواد (علیه السلام): نزد امام جواد علیه السلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در حتمی­ ها هم بدا روا می ­دارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: می­ ترسیم در ظهور قائم نیز بدا روا دارد! فرمود: قیام قائم علیه السلام از میعاد و وعده­ های الهی است و خداوند خلف وعده نمی­ کند. نعمانی، الغیبۀ، ص ۳۰۳؛ همچنین رجوع کنید به: کورانی، الیمانیون قادمون، ص ۱۲۸-۱۲۹.
6. الغیبه، همان؛ ص300، بحارالأنوار، همان؛ ج52، ص140، لباف، علی؛ یاد مهدی، تهران، بدر، 1374هـ.ش، چاپ دوم، ص152.
7. بحارالأنوار، همان، ج52؛ ص186.
8. امیرالمومنان علیه السلام، گفتار امیرمؤمنان در شناخت امام و حوادث آخرالزمان (ترجمه خطبه البیان)، تهران، جلی، 1996م، چاپ اول، ص103.

[=times new roman]

یحبّونه;1021061 نوشت:
یا در روایتی گفته شده امام زمان از ترس سفیانی فرار میکند و... خب کدوم امام ما از ظالم میترسید که امام زمان دومین امام ترسوی ما باشد؟! تازه آن هم امامی که فرشتگان مقرب همراه وی هستند و یارانش میتوانند کوهها را از جا بکنند! یا چطور امام حسین با هفتاد و نفر، از لشکر شمر نترسید؟! أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یسْعَى قَالَ یا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یأْتَمِرُونَ بِكَ لِیقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَكَ مِنَ النَّاصِحِینَ
و از دورافتاده‏ترین [نقطه] شهر مردی دوان دوان آمد [و] گفت ای موسی سران قوم در باره تو مشورت می‏کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام

«القصص/20»

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که می]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش

«القصص/21»

ایا موسی هم ترسو بود

شاکی;1021075 نوشت:
[=times new roman]وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یسْعَى قَالَ یا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یأْتَمِرُونَ بِكَ لِیقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَكَ مِنَ النَّاصِحِینَ
و از دورافتاده‏ترین [نقطه] شهر مردی دوان دوان آمد [و] گفت ای موسی سران قوم در باره تو مشورت می‏کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام
«القصص/20»

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که می]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش
«القصص/21»

ایا موسی هم ترسو بود

بنده همین الان یک روایتی پیدا کردم که حرف بنده رو در مورد حضور نداشتن حضرت در مدینه رد میکنه. بنده سالهای قبل روایت دیگری دیده بودم که سخن از فرار حضرت و... بود :

أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ الْكُوفَةِ وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‌عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ(ع) قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ‌

چون در این روایت آمده:
خائِفاً يَتَرَقَّبُ‌عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ خود این دلیل بر صحت این قضیه هست که بنده اینو تا الان ندیده بودم یعنی ایشان در مدینه بودند و بعد به قصد مکه خروج کردند

مشکور;1021053 نوشت:
الف- زمان خسف بیداء: اولاً «خسف بیداء» یکی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی(عجل الله فرجه) است که در بسیاری از روایات از آن سخن گفته شده است.(1) مقصود از این واژه در این‌جا و بلکه کاربرد اکثری آن در روایات، منطقه‌ای میان مکه و مدینه است. (2) ثانیاً برای حضرت مهدی (عجل الله فرجه) یک ظهور است و یک قیام که ابتدا ظهور اتفاق می‌افتد و پس از سه ماه و هفده روز بعد از ظهور، قیام جهانی حضرت اتفاق می‌افتد. در این سه ماه و هفده روز حضرت اطلاع رسانی می‌کنند و دین اسلام را به معنای واقعی همانگونه که نازل شده به تمام جهانیان می‌شناسانند. تا مقدمات قیام جهانی اش فراهم شود. ثالثاً طبق روایات، سفیانی پس از ظهور حضرت در مکه، و قبل از قیام، لشگری را گسیل می‌دارد که حضرت را به قتل برساند. از طرف دیگر حضرت به همراه وزیرشان به مدینه تشریف برده بودند. حضرت وقتی از حرکت لشگر سفیانی خبردار می‌شوند مثل حضرت موسی (علیه السلام) "خائفا یترقب" (در حالی‌ که ترسان بود)(3) از مدینه به سمت مکه حرکت می‌کند و در بین راه، با جبرئیل (علیه السلام) روبرو می شود و جبرئیل با امداد الهی، اسبی را برای ایشان آماده می‌کند که آن را براق می‌گویند و بر او سوار می‌شوند تا این که به کوه رضوی می‌آید.(4) از این رو بنا بر آنچه بیان شد هیچ تعارضی در مطلب مشاهده نمی شود.

با سلام خدمت استاد گرامی@};-
حقیقتش پاسختون یکم منو متعجب کرد چون پیش فرض های ذهنی من رو به هم زد
مثلا من فکر می کردم نشانه های ظهور قبل از ظهور و برای شناخت منجی اتفاق میفتند ولی خب شما فرمویدن خسف بیدا برای بعد از ظهور و قبل از قیام امام هست
همینطور فکر میکردم امام بلا فاصله بعد از ظهور و با جمع شدن شیعیان در کنارشون ( 313 نفر + 10000 نفر دیگر) قیام رو شروع میکنند
حتما در یک تاپیک جداگانه کل برنامه امام از ظهور تا پیروزی در قیام رو سوال خواهم کرد تا این بی اطلاعی خودمو اصلاح کنم.
پس تا اینجا مسئله این شد که خسف بعد از ظهور و قبل از قیام هست و امام تا مدتی بعد از ظهور اسلام واقعی را معرفی می کنند.
اما چند سوال
اول اینکه امام همراه چه کسانی به مدینه میروند و برای چه کاری؟
دوم در این زمان لشکر یمانی یا سایرین مثل خراسانی چرا هنوز خودشان را به امام نرسانده اند تا ایشان را همراهی کنند؟
سوم بر فرض امام در مدینه باشند و لشکر سفیانی به دنبال ایشان خوب چرا خسف قبل از مدینه اتفاق نمی افند؟ حتما امام باید فرار کنند و در بیدا خسف اتفاق بیفتد؟

مشکور;1021053 نوشت:
ب- محل دقیق رخداد خسف بیداء و احتمال بداء: چنانکه قبلا گفتیم در روایات از منطقه بیداء فقط با عنوان بیابانی بین مکه و مدینه یاد شده، منطقه ای که اکنون نیز به همین اسم وجود دارد. بی شک اگر قرار باشد آن حادثه اتفاق بیفتد به اراده خدا همه عوامل تحقق آن اتفاق، دست به دست هم خواهند داد تا لشکر سفیانی گرفتار آن حادثه بشوند، بسا لشکر سفیانی به اراده خدا دچار فراموشی و غفلت از تدبیر شوند، یا اساساً بدلیل تاریکی باطن شان، به نشانه های ظهور مانند خسف بیداء معتقد نبوده، انکار کنند و یا به گمان خودشان تصور کنند از مسیر دیگری به سمت مکه حرکت کنند تا منطقه بیداء را دور بزنند! از آنجاییکه طبق روایات، امکان بداء در نشانه های ظهور منتفی نیست(5) چه بسا اگر لشگر سفیانی تغییر موقعیت و مسیر دهند چنانکه برای اصل تحقق خسف بیداء امکان بداء وجود دارد، بعید نیست به اراده خدا در مکان «خسف» هم بدا حاصل شود.

ممنون این قسمت در مکان را متوجه شدم
فقط اینکه میفرمایید بیدا مکانی مشخص هست من نتونستم در نقشه عربستان چیزی پیدا کنم در ویکی پدیا هم نام همچین بیابانی در عربستان نیامده

مشکور;1021053 نوشت:
ج- امکان تدبیرهای سفیانی قبل از ظهور: با دقت در روایات به نظر می‌رسد که مسئله خسف حدوداً یکماه بعد از ظهور واقع می‌شود. زیرا در روایت داریم که وقتی سفیانی بر پنج شهر (فلسطین، اردن، دمشق، حلب و حمص) مسلط می‌شود، نُه ماه حکومت می‌کند.(6) و از طرفی روایت داریم که هشت ماه پس از حکومت سفیانی، حضرت در مکه ظهور خواهد کرد. پس باقی می‌ماند یک ماه از عمر حکومت سفیانی که مطلوب ما ثابت می‌شود. فلذا اینکه گمان شود که سفیانی بر اساس روایات وارده، قبل از ظهور تدبیر کند و قبل از حضرت در مکه حاضر شود فقط در حد ظن و گمان است، زیرا اولاً چنانکه گفتیم امکان عدم اعتقاد سفیانی و یارانش به روایات علائم حتمی ظهور منتفی نیست ثانیاً امکان فراموشی و غفلت از تدبیر و برنامه ریزی قبلی هم وجود دارد، ثالثاً تدبیر و برنامه ریزی و اراده امور و رعایت همه جوانب مسأله، تحت اختیار سفیانی نیست که گمان شود سفیانی از قبل، حضورش در مکه را تدبیر کند بلکه بی شک اراده و تدبیر مطلق امور تحت اراده خداوند است و سفیانی و سپاهش مقهور اراده خداوند هستند و رابعاً موقعیت هایی که سفیانی از ابتدای خروجش بدست می آورد چندان آسان نیست که گمان شود سفیانی بتواند به راحتی بر شهر مکه مسلط شود و انتظار ظهور حضرت حجت (عجل الله فرجه) را بکشد!

خیلی ممنون این قسمت را متوجه شدم@};-
مشکور;1021053 نوشت:
د- نجات یافتگان از خسف بیداء: طبق روایات وقتی سپاه سفیانی به منطقه بیداء می رسند، در این هنگام جبرئیل به اذن خدا چنان ضربه‌ای به زمین می‌زند که هیچ کس از آنها نجات پیدا نمی‌کند و زمین دهان باز کرده و تمام آنها را با همه ابزار و ادوات جنگی اشان می‌بلعد. طبق برخی روایات فقط دو نفر(7) طبق برخی دیگر فقط یک نفر زنده می‌ماند و آن همان چوپانی است که از حوالی محل توقف سپاه سفیانی عبور می کرده، برخی دیگر از روایات یک نفر از آن لشکر را بیان می‌کند و برخی دیگر از روایات بیانگر این است که دو نفر باقی می‌مانند به نام بشیر و نذیر(8) که صورتهایشان به پشت سرشان برمی‌گردد.

سوال بند هم در باره این دو نفر هست
بشیرو نذیر چه کسانی هستند؟ برای چی زنده می مانند و منظورتون از اینکه صورتشان پشت سرشان بر میگردد چیست؟ یعنی گردنشان 180 چرخیده؟
کلا منطق این مسئله رو متوجه نمیشم چرا باید همچنین اتفاقی برای دو نفر بیفتد؟:-/

سپاس@};-@};-@};-

شاکی;1021075 نوشت:
وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یسْعَى قَالَ یا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یأْتَمِرُونَ بِكَ لِیقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَكَ مِنَ النَّاصِحِینَ
و از دورافتاده‏ترین [نقطه] شهر مردی دوان دوان آمد [و] گفت ای موسی سران قوم در باره تو مشورت می‏کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام

«القصص/20»

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که می]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش

«القصص/21»

ایا موسی هم ترسو بود

یحبّونه;1021108 نوشت:
بنده همین الان یک روایتی پیدا کردم که حرف بنده رو رد میکنه. بنده سالهای قبل روایت دیگری دیده بودم که سخن از فرار حضرت و... بود :

أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ الْكُوفَةِ وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‌عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ(ع) قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ‌

چون در این روایت آمده: خائِفاً يَتَرَقَّبُ‌عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ خود این دلیل بر صحت این قضیه هست که بنده اینو تا الان ندیده بودم!


با سلام و تشکر@};-

در مقام تأیید و همراهی چند نکته را تقدیم می کنم:در مورد حضرت موسی نیز این تعبیر در قرآن آمده است «فَخَرَجَ‏ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏»(1) اینكه «حضرت موسى با حالت خوف از ميان قوم بيرون رفت و سالها انتظار مي­كشيد، تا خدا اراده كند و او را براى نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان، بازگرداند»(2) در اینکه مورد انتظار حضرت موسی چه چیزی بوده است اختلاف است. برخی از مفسرین می­گویند: «یترقب لحوق الطالب»(3) یعنی مترصد بود مبادا کسانی که در پی انتقام بودند به او برسند. در تفسیر قمی نیز اینگونه آمده است: «كَمَا حَكَى اللَّهُ‏ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏ قَالَ يَلْتَفِتُ عَنْ يَمْنَةٍ وَ يَسْرَةٍ وَ يَقُولُ‏ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين‏»(4) یعنی مواظب چپ و راستش بود. در تفسیر صافی در ذیل آیه­ ی هجدهم سوره مبارکه قصص« فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ» که شرح حال قبل از خروج حضرت موسی است، آمده:‏ «يترصد الاستفادة» یعنی در کمین استفاده از فرصت بود. حضرت سيد الشهداء (علیه السلام) در هنگام خروج از مدينه آيه شريفه‏ فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‏ را قرائت كردند، و در روز سوم شعبان وارد مكه شدند.(5) جابر جعفی هم از امام باقر در ضمن حوادث زمان ظهور نقل می­کند که: «و يخرج المهدي منها على سنة موسى‏ خائِفاً يَتَرَقَّبُ حتى يقدم مكة» یعنی حضرت مهدی همانند حضرت موسی با حالت «خائفا یترقب» خارج می­شود تا وارد مکه می­شود.

از بررسی کلمه خائف نتیجه می شود که ترجمه­ ی خائف به ترسو صحیح نیست و بهتر آن است که به معنای«برحذر بودن» و نیز «پروا داشتن» ترجمه شود چون معادل واژه ترس کلمه جبن است و ترسو به کسی گفته می­شود که دارای ضعف و نقصان است. فلذا از شجاعت حضرت موسی (علیه السلام) که قرآن گویای آن است و نیز شجاعت امام حسین و بخصوص حضرت مهدی (علیهماالسلام) که سیره و عملکرد ایشان فریاد می­زند و در روایات به تصویر کشیده شده، بدست می­آید که خائف به معنای جبان نیست.

پی نوشت ها:
1. القصص/ 21
2. ترجمه علی دوانی از جلد 51 بحار الانوار با نام مهدی موعود ، ص 479
3. تفسير الصافي، ج‏4، ص: 85
4. تفسير القمي، ج‏2، ص: 137
5. زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام / ترجمه إعلام الورى، متن، ص: 317.

مشکور;1021149 نوشت:
از بررسی کلمه خائف نتیجه می شود که ترجمه­ ی خائف به ترسو صحیح نیست و بهتر آن است که به معنای«برحذر بودن» و نیز «پروا داشتن» ترجمه شود چون معادل واژه ترس کلمه جبن است و ترسو به کسی گفته می­شود که دارای ضعف و نقصان است. فلذا از شجاعت حضرت موسی (علیه السلام) که قرآن گویای آن است و نیز شجاعت امام حسین و بخصوص حضرت مهدی (علیهماالسلام) که سیره و عملکرد ایشان فریاد می­زند و در روایات به تصویر کشیده شده، بدست می­آید که خائف به معنای جبان نیست.

.

ممنون از توضیحات شما. منظور بنده هم همین بود که این ترس از دشمن نیست بلکه نوع خاصی از خوف است به همین دلیل آیه حضرت موسی در حدیث آمده تا متفاوت بودن این خوف را نشان دهد

و نیز اینکه میفرماید: فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ و خوف(خائِفاً) را در کنار رصد و مواظب بودن(يَتَرَقَّبُ) آمده که دلیل بر اینست که این ترس نیست بلکه جمع این دو حالت میشود : مراقب بودن و احتیاط کردن! یعنی امام زمان طوری خارج میشوند که کسی ایشان را نبیند و...

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ

جوجه اردک زشت;1021110 نوشت:
با سلام خدمت استاد گرامی
حقیقتش پاسختون یکم منو متعجب کرد چون پیش فرض های ذهنی من رو به هم زد
مثلا من فکر می کردم نشانه های ظهور قبل از ظهور و برای شناخت منجی اتفاق میفتند ولی خب شما فرمویدن خسف بیدا برای بعد از ظهور و قبل از قیام امام هست
همینطور فکر میکردم امام بلا فاصله بعد از ظهور و با جمع شدن شیعیان در کنارشون ( 313 نفر + 10000 نفر دیگر) قیام رو شروع میکنند
حتما در یک تاپیک جداگانه کل برنامه امام از ظهور تا پیروزی در قیام رو سوال خواهم کرد تا این بی اطلاعی خودمو اصلاح کنم.

سلام و تشکر@};-

توصیه می کنم سؤالاتی که در تایپیک ها مطرح می کنید حتی الامکان جزئی باشد و از طرح سؤالات خیلی کلی بپرهیزید.

جوجه اردک زشت;1021110 نوشت:
اما چند سوال
اول اینکه امام همراه چه کسانی به مدینه میروند و برای چه کاری؟
دوم در این زمان لشکر یمانی یا سایرین مثل خراسانی چرا هنوز خودشان را به امام نرسانده اند تا ایشان را همراهی کنند؟

در پاسخ قبلی بیان کردیم که امام (علیه السلام) به همراه وزیرشان به مدینه رفته بودند و قطعاً قصد ایشان، فراهم آوردن مقدمات همان برنامه هایی بوده که بعنوان اطلاع رسانی و شناساندن اسلام واقعی لازم بوده انجام بدهند. البته در اینجا نامی از وزیر حضرت برده نشده اما در برخی روایات دیگر حضرت عیسی (علیه السلام) خود را بعنوان وزیر حضرت معرفی می کند. چنانکه در تشکیل دولت مهدوی و انتخاب کارگزاران حضرت عیسى(علیه السلام) به امام زمان(عجل الله فرجه) مى‏ گوید: «من به عنوان وزیر فرستاده شده ‏ام؛ نه امیر و فرمانروا.»(1)

در پاسخ به سؤال دوم؛ امام باقر (علیه السلام) در ضمن يك حديث طولاني مي فرمايد: «خروج سفياني و يماني و خراساني در يك سال و يك ماه و يك روز واقع خواهد شد، با نظام و ترتيبي همچون نظام يك رشته كه به بند كشيده شده، هر يك از پي ديگري...، در ميان پرچمها، راهنماتر از پرچم يماني نيست، كه آن پرچم هدايت است، زيرا دعوت به صاحب شما مي كند ...»(2) و بر اساس روایات در زمانیکه سفیانی مشغول قتل و غارت اهل کوفه است، به ناگاه پرچم‌هایی از سوی خراسان روی می‌آورند که به سرعت و شتابان منازل را می‌پیمایند. در میان آنان تعدادی از اصحاب امام مهدی نیز حضور دارند. ایرانیان، اولین شکست سفیانی را در عراق، به سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده میشود. چنانکه از امام باقر علیه السلام نقل شده است: «... فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ؛ ... وقتی حضرت مهدی ظهور فرمودند (لشکر خراسانی) برای بیعت،نزد ایشان می روند.»(3)

از طرف دیگر خروج و قیام یمانی، نشانه ای دال بر بسیار نزدیک بودن ظهور امام مهدی (عجل الله فرجه) است و پرچمی راهنماتر از آن بسوی مهدی نیست بی شک، همزمان با خروج سفیانی، پرچمها و رایات سید خراسانی و یمانی بعنوان دو نشانه و علامت هدایت به سوی خیمه امام مهدی (علیه السلام) بر سر راه حق جویان و منتظران قرار داده شده تا طالبان حقیقت و منتظران، تحت تأثیر دجال ها و سفیانی ها راه را گم نکنند و این دو لشکر در حرکت به سوی کعبه برای بیعت با امام عصر هستند چنانکه سفیانی در حرکت برای مقاتله و جنگ با حضرت مهدی است. اما اینکه لشکر یمانی و خراسانی قبل از حادثه خسف بیداء به مکه می رسند یا بعد از آن، چیزی مشخصاً بیان نشده اما آنچه مسلم است اینکه در همان مقطع ظهور تا قیام که در روایات، حدود 3 ماه و اندی ذکر شده، بیعت یمانی و خراسانی با امام (علیه السلام) صورت می گیرد.

جوجه اردک زشت;1021111 نوشت:
سوال بند هم در باره این دو نفر هست
بشیرو نذیر چه کسانی هستند؟ برای چی زنده می مانند و منظورتون از اینکه صورتشان پشت سرشان بر میگردد چیست؟ یعنی گردنشان 180 چرخیده؟
کلا منطق این مسئله رو متوجه نمیشم چرا باید همچنین اتفاقی برای دو نفر بیفتد؟

طبق روایات آن دو نفر بشیر و نذیر از قبیله جهینه هستند (4) در حدیث دیگری نام آن دو نفر "وتر" و "وُتَیره" از قبیله مراد آمده است، که صورت آن‌ها به عقب برگردانده شده، عقب عقب راه می‌روند تا آن‌چه به قوم‌شان آمده، به مردم خبر دهند.(5)

جوجه اردک زشت;1021110 نوشت:
ممنون این قسمت در مکان را متوجه شدم
فقط اینکه میفرمایید بیدا مکانی مشخص هست من نتونستم در نقشه عربستان چیزی پیدا کنم در ویکی پدیا هم نام همچین بیابانی در عربستان نیامده

بَیداء به معنای بیابان بی‌آب و گیاه و در اصطلاح نام بیابانی پهناور در نُه کیلومتری جنوب غربی مدینه و پس از ذوالحلیفه است. این بیابان با راه مدینه به جده و مکه، به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شده است. گزارش‌های تفسیری از نزول آیه ۶۴ انفال/۸ پیش از نبرد بدر (۲ق.) و نیز آیه ۴۳ نساء/۴ (آیه تیمم) در بیداء حکایت دارند. گزارش‌ها درباره محل احرام بستن پیامبر در حجة الوداع به سال دهم ق. متفاوتند. برخی از آن‌ها بر احرام پیامبر از ذوالحلیفه (مسجد شجره) تأکید دارند. اما بر پایه دسته‌ای دیگر از گزارش‌ها، او در بیداء احرام بست، نماز خواند و لبیک گفت. گروه دوم از گزارش‌ها، مبنای حکم به جواز احرام و تلبیه از بیداء شد. نمونه‌هایی از احرام امیران و حاکمان از بیداء در منابع آمده است. که به همین مقدار بسنده می کنیم. بر پایه روایتی از امام صادق (علیه السلام) بیداء همان ذات الجیش است. امام باقر (علیه السلام) هنگام حج در گذر از این مکان شتاب می‌کرد. در روایت‌هایی از امامان معصوم (علیهم السلام) نماز خواندن در بیداء نهی شده است. گروهی دیگر از روایت‌ها نماز در بیداء را هنگام کمبود وقت جایز شمرده‌اند و شماری از فقیهان شیعی نماز خواندن در بیداء را مکروه دانسته‌اند.(6)

پی نوشت ها:

1. ابن طاووس، ملاحم، ص 83.
2. غيبت نعماني، باب 14، ص 369.
3. شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452. این حماد، الفتن، ص 216.
4. منتخب الاثر، ص ۴۵۶؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۶۶؛ الزام الناصب، ص ۱۹۰.
5. کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۵؛ الزام الناصب، ص ۲۸ و ۱۷۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: موعودنامه، مجتبی تونه ای، انتشارات مشهور، قم، بی تا، ص 258.
6. ر.ک: پایگاه اینترنتی روضه نیوز.

یحبّونه;1021155 نوشت:
ممنون از توضیحات شما. منظور بنده هم همین بود

دقیقا به همان دلیلی که در فراز اول سخن عرض شد ...@};-

مشکور;1021149 نوشت:
در مقام تأیید و همراهی چند نکته را تقدیم می کنم

سلام مجدد
خیلی ممنون از شما استاد عزیز بنده پاسخ سوال هامو بدست آوردم دیگه عرضی ندارم
سپاس@};-@};-@};-

پرسش: چند سوال در مورد «خسف بیدا» از نشانه های حتمی ظهور :
الف- طبق نقل ها هدف سپاه سفیانی به شهادت رساندن امام زمان (عجل الله فرجه) است، اما گفته شده خسف بیداء قبل از قیام هست این دو مطلب چطور با هم قابل جمع است؟ بعلاوه گفته شده امام از مدینه به مکه میروند و سپاه سفیانی به دنبال ایشان هست! اصلا آن زمان امام در مدینه چکار میکنند مگر قیام امام از مکه شروع نمیشود؟
ب- منطقه بیداء دقیقا کجا واقع می شود؟ و اینکه با اطمینان از این مطلب که دشمنان میدانند خسف بیدا قرار است اتفاق بیفتد آیا امکان بدا در مکان رخدادن این پدیده وجود دارد؟
ج- وقتی دشمن میداند امام از مکه ظهور و قیام میکنند و مسئله خسف، حتمی است، بعید نیست، نیروهایش را از قبل، آنجا مستقر کند! برای این احتمالات چه پاسخی وجود دارد؟
د- گفته شده سه نفر از این حادثه نجات پیدا میکنند آیا این مسئله صحت داشته و این سه نفر چه کسانی هستند؟

پاسخ:
پاسخ سؤالاتتان را در چند بخش بطور جداگانه بیان می کنیم:
الف- زمان خسف بیداء و علت حضور امام در مدینه: اولاً «خسف بیداء» یکی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی(عجل الله فرجه) است که در بسیاری از روایات از آن سخن گفته شده است.(1) مقصود از این واژه در این‌جا و بلکه کاربرد اکثری آن در روایات، منطقه‌ای میان مکه و مدینه است. (2) ثانیاً برای حضرت مهدی یک ظهور است و یک قیام که ابتدا ظهور اتفاق می‌افتد و پس از سه ماه و هفده روز بعد از ظهور، قیام جهانی حضرت اتفاق می‌افتد. در این سه ماه و هفده روز حضرت اطلاع رسانی می‌کنند و دین اسلام را به معنای واقعی همانگونه که نازل شده به تمام جهانیان می‌شناسانند. تا مقدمات قیام جهانی اش فراهم شود. ثالثاً طبق روایات، سفیانی پس از ظهور حضرت در مکه، و قبل از قیام، لشگری را گسیل می‌دارد که حضرت را به قتل برساند که البته ناکام می ماند. از طرف دیگر حضرت به همراه وزیرشان بمنظور پیگیری رسالت های قبل از قیام(اطلاع رسانی و شناساندن اسلام واقعی) به مدینه تشریف برده بودند. حضرت وقتی از حرکت لشگر سفیانی خبردار می‌شوند مثل حضرت موسی (علیه السلام) "خائفا یترقب" (در حالی‌ که ترسان بود)(3) از مدینه به سمت مکه حرکت می‌کند و در بین راه، با جبرئیل (علیه السلام) روبرو می شود و جبرئیل با امداد الهی، اسبی را برای ایشان آماده می‌کند که آن را براق می‌گویند و بر او سوار می‌شوند تا این که به کوه رضوی می‌آید.(4) ناگفته نماند از بررسی کلمه خائف نتیجه می شود که ترجمه­ ی خائف به ترسو صحیح نیست و بهتر آن است که به معنای«برحذر بودن» و نیز «پروا داشتن» ترجمه شود چون معادل واژه ترس کلمه جبن است و ترسو به کسی گفته می­شود که دارای ضعف و نقصان است. فلذا از شجاعت حضرت موسی (علیه السلام) که قرآن گویای آن است و بویژه شجاعت امام حسین و حضرت مهدی (علیهماالسلام) که سیره و عملکرد ایشان گواه روشنی است و در روایات به تصویر کشیده شده، بدست می­ آید که خائف به معنای جبان و ترسو نیست.(5)

ب- محل دقیق رخداد خسف بیداء و احتمال بداء: چنانکه قبلا گفتیم در روایات از منطقه بیداء فقط با عنوان بیابانی بین مکه و مدینه یاد شده، منطقه ای که اکنون نیز به همین اسم وجود دارد. بَیداء به معنای بیابان بی‌آب و گیاه و در اصطلاح نام بیابانی پهناور در نُه کیلومتری جنوب غربی مدینه و پس از ذوالحلیفه است. این بیابان با راه مدینه به جده و مکه، به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شده است. گزارش‌های تفسیری از نزول آیه ۶۴ انفال/۸ پیش از نبرد بدر (۲ق.) و نیز آیه ۴۳ نساء/۴ (آیه تیمم) در بیداء حکایت دارند. گزارش‌ها درباره محل احرام بستن پیامبر در حجة الوداع به سال دهم ق. متفاوتند. برخی از آن‌ها بر احرام پیامبر از ذوالحلیفه (مسجد شجره) تأکید دارند. اما بر پایه دسته‌ای دیگر از گزارش‌ها، او در بیداء احرام بست، نماز خواند و لبیک گفت.(6) بی شک اگر قرار باشد آن حادثه اتفاق بیفتد به اراده خدا همه عوامل تحقق آن اتفاق، دست به دست هم خواهند داد تا لشکر سفیانی گرفتار آن حادثه بشوند، بسا لشکر سفیانی به اراده خدا دچار فراموشی و غفلت از تدبیر شوند، یا اساساً بدلیل تاریکی باطن شان، به نشانه های ظهور مانند خسف بیداء معتقد نبوده، انکار کنند و یا به گمان خودشان تصور کنند از مسیر دیگری به سمت مکه حرکت کنند تا منطقه بیداء را دور بزنند! از آنجاییکه طبق روایات، امکان بداء در نشانه های ظهور منتفی نیست.(7) چه بسا اگر لشگر سفیانی تغییر موقعیت و مسیر دهند چنانکه برای اصل تحقق خسف بیداء امکان بداء وجود دارد، بعید نیست به اراده خدا در مکان «خسف» هم بدا حاصل شود.

ج- امکان تدبیرهای سفیانی قبل از ظهور: با دقت در روایات به نظر می‌رسد که مسئله خسف حدوداً یکماه بعد از ظهور واقع می‌شود. زیرا در روایت داریم که وقتی سفیانی بر پنج شهر (فلسطین، اردن، دمشق، حلب و حمص) مسلط می‌شود، نُه ماه حکومت می‌کند.(8) و از طرفی روایت داریم که هشت ماه پس از حکومت سفیانی، حضرت در مکه ظهور خواهد کرد. پس باقی می‌ماند یک ماه از عمر حکومت سفیانی که مطلوب ما ثابت می‌شود. فلذا اینکه گمان شود که سفیانی بر اساس روایات وارده، قبل از ظهور تدبیر کند و قبل از حضرت در مکه حاضر شود فقط در حد ظن و گمان است، زیرا اولاً چنانکه گفتیم امکان عدم اعتقاد سفیانی و یارانش به روایات علائم حتمی ظهور منتفی نیست ثانیاً امکان فراموشی و غفلت از تدبیر و برنامه ریزی قبلی هم وجود دارد، ثالثاً تدبیر و برنامه ریزی و اراده امور و رعایت همه جوانب مسأله، تحت اختیار سفیانی نیست که گمان شود سفیانی از قبل، حضورش در مکه را تدبیر کند بلکه بی شک اراده و تدبیر مطلق امور تحت اراده خداوند است و سفیانی و سپاهش مقهور اراده خداوند هستند و رابعاً موقعیت هایی که سفیانی از ابتدای خروجش بدست می آورد چندان آسان نیست که گمان شود سفیانی بتواند به راحتی بر شهر مکه مسلط شود و انتظار ظهور حضرت حجت (عجل الله فرجه) را بکشد!

د- نجات یافتگان از خسف بیداء: طبق روایات وقتی سپاه سفیانی به منطقه بیداء می رسند، در این هنگام جبرئیل به اذن خدا چنان ضربه‌ای به زمین می‌زند که هیچ کس از آنها نجات پیدا نمی‌کند و زمین دهان باز کرده و تمام آنها را با همه ابزار و ادوات جنگی اشان می‌بلعد. طبق برخی روایات فقط دو نفر(9) طبق برخی دیگر فقط یک نفر زنده می‌ماند و آن همان چوپانی است که از حوالی محل توقف سپاه سفیانی عبور می کرده، برخی دیگر از روایات یک نفر از آن لشکر را بیان می‌کند و برخی دیگر از روایات بیانگر این است که دو نفر باقی می‌مانند به نام بشیر و نذیر(10) در حدیث دیگری نام آن دو نفر "وتر" و "وُتَیره" از قبیله مراد آمده است، که صورت آن‌ها به عقب برگردانده شده، عقب عقب راه می‌روند تا آن‌چه به قوم‌شان آمده، به مردم خبر دهند.(11)

پی نوشت ها:
1. روایات مربوط به این حادثه در بسیاری از منابع کهن شیعه و اهل‌سنت ذکر شده است. ر.ک: از میان منابع شیعه می‌توان به اثبات الرجعه فضل بن شاذان، الکافی کلینی، کمال‌الدین و الاختصاص شیخ صدوق، الغیبه نعمانی، الغیبه شیخ طوسی، الارشاد شیخ مفید، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی و کتاب سلیم بن قیس اشاره کرد و از میان منابع اهل‌سنت می‌توان از صحاح سته و صحیح ابن‌حبان و مسند احمد بن حنبل نام برد.
2. ابن اثیر جزری، الکامل، دار صادر، بیروت-لبنان، بی تا، ج1، 171.
3. محمد بن ابراهیم نعمانی؛ الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397 هجری قمری؛ 279.
4. همان منبع؛ ابن طاووس، سید علی بن موسی؛ الملاحم والفتن، قم، ناشر الرضی، 1978، چاپ پنجم، ص136.
5. برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسير الصافي، فیض کاشانی، مکتبةالصدر، تهران، 1373، ج‏4، ص: 85؛ تفسير القمي، قمی، علی بن ابراهیم، دارالکتاب، قم، 1404 ق، ج‏2، ص: 137؛ زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام / ترجمه إعلام الورى، مترجم: مرحوم عزیزالله عطاردی قوچانی، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1376، ص: 317.
6. ر.ک: پایگاه اینترنتی روضه نیوز.
7. طبق نقل راوی: نزد امام جواد علیه السلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در حتمی­ ها هم بدا روا می ­دارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: می­ ترسیم در ظهور قائم نیز بدا روا دارد! فرمود: قیام قائم علیه السلام از میعاد و وعده­ های الهی است و خداوند خلف وعده نمی­ کند. نعمانی، الغیبة، پیشین، ص ۳۰۳؛ همچنین رجوع کنید به: کورانی، علی، الیمانیون قادمون، نشر معروف، قم، 1394، ص ۱۲۸-۱۲۹.
8. الغیبه، پیشین، ص300، بحارالأنوار، علامه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت-لبنان، بی تا، ج52، ص140، کتاب یاد مهدی، لباف، علی، بدر، تهران، 1374هـ.ش، چاپ دوم، ص152.
9. بحارالأنوار، همان، ج52؛ ص186.
10. گفتار امیرمؤمنان در شناخت امام و حوادث آخرالزمان (ترجمه خطبه البیان)، موسسه تحقیقاتی فرهنگی جلیل، تهران، بی تا، چاپ اول، ص103.
11. کشف الغمه، اربلی، علی بن عیسی، نشر شریف رضی، قم، بی تا، ج ۳، ص ۳۲۵؛ الزام الناصب، یزدی حائری، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت- لبنان، بی تا، ص ۲۸ و ۱۷۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۶؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: موعودنامه، مجتبی تونه ای، انتشارات مشهور، قم، بی تا، ص 258.

موضوع قفل شده است