جمع بندی مبتلا شدن به عجب

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مبتلا شدن به عجب

سلام من دچار عجب شدم و هرکار نیکی انجام میدم (تمام کار ها) مسرور میشم و مغرور ...طبق فرمایش امام صادق (ع) که فرمودند:هرکس عجب را اختیار کرد بذر کفر را افشانده و کشتزار نفاق را کاشته ، پس به ناچار باید منتظره ثمره ان باشد. با توجه به حدیث الان بنده باید منتظر ثمره این عجب باشم؟راه فرار ازش وجود داره ؟ بعضی وقتا در دلم ایجاد میشه که به معصومین و خدا توهین ایجاد میشه ولی خودم نمیخوام لطفا راهنماییم کنید مرسی

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد حافظ

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد نیمه شعبان؛

enayatkamizi;1020446 نوشت:
با توجه به حدیث الان بنده باید منتظر ثمره این عجب باشم؟راه فرار ازش وجود داره ؟

اینکه «عجب»‌ یکی از خطرناک‌ترین بیماری‌های روحی معنوی است شکی درش نیست زیرا، پس از آن که انسان از شائبه ریا و شرک جدا شد تازه نوبت به آفتابی شدن عجب است؛

اما راه علاجِ‌ آسانِ «عجب» در کنار خطیر بودن افتادن در ورطه آن، نوید‌بخش و مایه‌ی دلگرمی انسان است

کافی ست انسان هر آنچه از کمالات را یا در خود احساس می‌کند و یا حتی واجد آن است را از خدا بداند و این دانستنش را صادقانه ابراز کند

همیشه ورد زبانش این ذکر باشد که «هذا (این نمازی که خواندم؛ زیارتی که رفتم؛ فرزند خوبی که دارم؛ تحصیلات عالیه‌ای که دارم و ... ) من فضل ربی»

این که خداوند سر سوزنی نمی‌تواند با «عُجب» بنده‌اش کنار بیاید به اعتبار سرمنشأیی است که در نوع نگاه و تلقی بنده به آن نعمت یا کمال تولید شده است؛

می‌توان این نوع نگاه را در «تصور استقلال» خلاصه کرد

کسی که گرفتار «عجب»‌ است، گویا خود را از خدا بریده و جدا می‌بیند. این احساس استقلال با یک احساس پُری توأم است با یک احساس استغناء همراه است

احساس استغنا هم که حال و روزش معلوم است: «إن الانسان لیطغی أن رآه استغنی»

برای درمان «عجب» کافی است هر چند وقت یک بار انسان باد خودش را تنظیم کند؛

به خود بگوید که هر فضیلتی که داری از آن خودت نیست بلکه از «اوست».

عبدالملک بن مروان به امام سجاد علیه السلام عرض کرد این شما اهل ریاضتی و نیز به وجود پیامبر صلی‌الله علیه و آله منسوب هستی؛ امام علیه‌السلام فرمود همه اینها تأیید خدا و توفیق اوست.

ما باید بدانیم که تمام نعمت‌های خدا به ما، نعمت امتنانی و از سر تفضل است نه استحقاقی و در ازای یک تلاشی از جانب ما؛

نعمت امتنانی، یعنی نعمت ابتدایی؛

یعنی این نعمت‌ها به خاطر فلان زحمت و تلاش و عبادت من به من داده نشده بلکه بدون این که کاری کنم این نعمت جلو جلو به من داده شده

در پایان به شما بابت این دغدغه‌ی بجا و تلاشتان برای رهایی از این بیماری تبریک می‌گویم

برای مطالعه‌ی بیشتر در این موضوع، به تاپیک‌های زیر (به ترتیب اهمیت) مراجعه فرمایید و پس از مطالعه، در صورت باقی‌ ماندن هرگونه ابهامی آن را مطرح کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=28183
http://www.askdin.com/showthread.php?t=17536
http://www.askdin.com/showthread.php?t=18104

حافظ;1020759 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد نیمه شعبان؛

اینکه «عجب»‌ یکی از خطرناک‌ترین بیماری‌های روحی معنوی است شکی درش نیست زیرا، پس از آن که انسان از شائبه ریا و شرک جدا شد تازه نوبت به آفتابی شدن عجب است؛

اما راه علاجِ‌ آسانِ «عجب» در کنار خطیر بودن افتادن در ورطه آن، نوید‌بخش و مایه‌ی دلگرمی انسان است

کافی ست انسان هر آنچه از کمالات را یا در خود احساس می‌کند و یا حتی واجد آن است را از خدا بداند و این دانستنش را صادقانه ابراز کند

همیشه ورد زبانش این ذکر باشد که «هذا (این نمازی که خواندم؛ زیارتی که رفتم؛ فرزند خوبی که دارم؛ تحصیلات عالیه‌ای که دارم و ... ) من فضل ربی»

این که خداوند سر سوزنی نمی‌تواند با «عُجب» بنده‌اش کنار بیاید به اعتبار سرمنشأیی است که در نوع نگاه و تلقی بنده به آن نعمت یا کمال تولید شده است؛

می‌توان این نوع نگاه را در «تصور استقلال» خلاصه کرد

کسی که گرفتار «عجب»‌ است، گویا خود را از خدا بریده و جدا می‌بیند. این احساس استقلال با یک احساس پُری توأم است با یک احساس استغناء همراه است

احساس استغنا هم که حال و روزش معلوم است: «إن الانسان لیطغی أن رآه استغنی»

برای درمان «عجب» کافی است هر چند وقت یک بار انسان باد خودش را تنظیم کند؛

به خود بگوید که هر فضیلتی که داری از آن خودت نیست بلکه از «اوست».

عبدالملک بن مروان به امام سجاد علیه السلام عرض کرد این شما اهل ریاضتی و نیز به وجود پیامبر صلی‌الله علیه و آله منسوب هستی؛ امام علیه‌السلام فرمود همه اینها تأیید خدا و توفیق اوست.

ما باید بدانیم که تمام نعمت‌های خدا به ما، نعمت امتنانی و از سر تفضل است نه استحقاقی و در ازای یک تلاشی از جانب ما؛

نعمت امتنانی، یعنی نعمت ابتدایی؛

یعنی این نعمت‌ها به خاطر فلان زحمت و تلاش و عبادت من به من داده نشده بلکه بدون این که کاری کنم این نعمت جلو جلو به من داده شده

در پایان به شما بابت این دغدغه‌ی بجا و تلاشتان برای رهایی از این بیماری تبریک می‌گویم

برای مطالعه‌ی بیشتر در این موضوع، به تاپیک‌های زیر (به ترتیب اهمیت) مراجعه فرمایید و پس از مطالعه، در صورت باقی‌ ماندن هرگونه ابهامی آن را مطرح کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=28183
http://www.askdin.com/showthread.php?t=17536
http://www.askdin.com/showthread.php?t=18104

با تشکر از شما استاد عزیز درسی یاد گرفتم که خیلی مفید هست برام و فکر میکنم انسان با این معرفت خدارو ببینه جایی برای عجب باقی نمیمونه مرسی از شما

سؤال: راه علاج و مقابله با عُجْب و آثار سوء آن چگونه است؟ پاسخ: عُجب از قبیل یکی از خطرناکترین بیماری‌های روحی و معنوی‌ایی است که پس از رهایی انسان از ریا و شرک، عارض بر انسان می‌شود ولی راه علاجِ‌ آسانِ آن در کنار خطیر بودن افتادن در ورطه آن، نوید‌بخش و مایه‌ی دلگرمی انسان خواهد بود. کافی است انسان هر آنچه از کمالات را که در خود احساس می‌کند از خدا بداند و این تلقی را صادقانه ابراز کند. همیشه ورد زبان انسان این ذکر باشد که «هذا (این نمازی که خواندم؛ زیارتی که رفتم؛ فرزند خوبی که دارم؛ تحصیلات عالیه‌ای که دارم و ...) من فضل ربی» (۱) این که خداوند سر سوزنی نمی‌تواند با «عُجب» بنده‌اش کنار بیاید به اعتبار سرمنشأیی است که در نوع نگاه و تلقی بنده به آن نعمت یا کمال محقق در او تولید شده است؛ می‌توان این نوع نگاه را در «تصور یا خیال استقلال» خلاصه کرد. کسی که گرفتار «عجب»‌ است، گویا خود را از خدا بریده و جدا و مستقل دیده است. این احساس استقلال با یک احساس پُری و استغناء همراه است. و به فرموده قرآن، احساس استغناء مقدمه‌ی طغیان انسان خواهد شد: «کلا إن الانسان لیطغی/ أن رآه استغنی» (۲) از این رو، برای درمان عُجب کافی است انسان در مواجهه با هر فضیلت منتسب به خودش، مدام به خود گوشزد کند که از آنِ‌ خودت نیست بلکه از «اوست». باید دانست که تمام نعمت‌های خدا به ما، نعمت امتنانی و از سر تفضّل است نه استحقاقی و در ازای یک تلاشی از جانب ما. نعمت امتنانی، به معنای نعمت ابتدایی؛ یعنی این نعمت‌ها به خاطر فلان زحمت و تلاش و عبادت انسان به وی داده نشده بلکه انجام کاری که مستوجب این نعمت باشد پیشاپیش به وی عطا شده است. برای مطالعه‌ی بیشتر در این موضوع، به تاپیک‌های زیر (به ترتیب اهمیت) مراجعه فرمایید و پس از مطالعه، در صورت باقی‌ ماندن هرگونه ابهامی آن را مطرح کنید: http://www.askdin.com/showthread.php?t=28183 http://www.askdin.com/showthread.php?t=17536 http://www.askdin.com/showthread.php?t=18104 نتیجه: تکرار این ذکر که همه نعمتها و فضائلِ انسان از آن خداست، درمانی برای آفت عجب خواهد بود. پی‌نوشت‌ها:۱. نمل: ۴۰. ۲. علق:‌ ۶ و ۷.