جمع بندی چرا فکر می کنیم برتر از دیگرانیم؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا فکر می کنیم برتر از دیگرانیم؟


سلام@};-
ما روحی داریم که مجرد است، و جسم همه ما از خاک است، چرا برخی زنان فکر می کنند از مردان برترند؟ و برخی مردان فکر می کنند از زنان برترند؟ در حالی که برتری فقط به تقواست و همین که کسی خود را برتر از دیگری بداند دچار کبر و غرور گشته و تنزل می کند. همان طور که ابلیس خود را برتر از انسان دانست و تنزل کرد.

یک نمونه بیان می کنم:
با وجود این همه امتیاز و در نظر گرفتن شرایط روحی و روانی و جسمی در زنان برای وضع قوانین ، و با وجود اینکه خدا را عادل میدانیم چرا باز برخی ها معتقدند که زن در اسلام حق انچنانی ندارد؟
چرا هر چه امتیازات زنان در اسلام را برای انان بازگو می کنیم باز هم ناراضی اند و مایلند حقوق مردان را هم دارا بودند؟ در حالی که اگر بدون تعصب به حق و حقوق و وظایفمان نگاه کنیم هر چه جلوتر رویم عدالت خدا را بیشتر می بینیم

حقوق زن بی شمار است( همان طور که حقوق مرد متناسب با شرایطش بی شمار است) و ظلم ظالمان ربطی به عدل خدا ندارد و خدشه ای در ان وارد نمی کند

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

یا ودود;1020344 نوشت:
ما روحی داریم که مجرد است، و جسم همه ما از خاک است، چرا برخی زنان فکر می کنند از مردان برترند؟ و برخی مردان فکر می کنند از زنان برترند؟ در حالی که برتری فقط به تقواست و همین که کسی خود را برتر از دیگری بداند دچار کبر و غرور گشته و تنزل می کند. همان طور که ابلیس خود را برتر از انسان دانست و تنزل کرد.

یک نمونه بیان می کنم:
با وجود این همه امتیاز و در نظر گرفتن شرایط روحی و روانی و جسمی در زنان برای وضع قوانین ، و با وجود اینکه خدا را عادل میدانیم چرا باز برخی ها معتقدند که زن در اسلام حق انچنانی ندارد؟
چرا هر چه امتیازات زنان در اسلام را برای انان بازگو می کنیم باز هم ناراضی اند و مایلند حقوق مردان را هم دارا بودند؟ در حالی که اگر بدون تعصب به حق و حقوق و وظایفمان نگاه کنیم هر چه جلوتر رویم عدالت خدا را بیشتر می بینیم

ممنونم از شما به خاطر سخنانی که نشان از روح بندگی و ایمان شما در برابر خداوند متعال دارد.
بله فرمایش شما کاملا درست و متین است، انسانیت انسان، و اشرف مخلوقات بودن انسان به روح اوست، و در این بُعد روحانی میان زن و مرد اختلافی نیست، پس مقایسه و برتری جنسیتی بین زن و مرد بر یکدیگر اساسا در چارچوب اسلام قابل طرح نیست، همانطور که قرآن کریم ضمن مساوی دانستن زن و مرد و نژادهای مختلف در انسانیت، برتری انسان ها بر یکدیگر را در تقوا که بروز و نمود و شدت یافتن انسانیت است می داند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، (و بدانید) بى‏ترديد گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست‏ (حجرات:13)

به عبارت دیگر اسلام می فرماید از آنجا که ملاک برتری انسان، انسان بودن است، پس هر کسی انسان تر و آدم تر باشد برتر است. بنابراین تمام تفاوت های حقوقی و و ظائف میان زن و مرد در دنیا را باید در تفاوت های جسمی و روانی جستجو کرد، اگر ما مردان و زنان این تفاوت ها را بپذیریم حقوق و و ظلیفمان را عادلانه خواهیم یافت.

مشکل اول: اما متاسفانه گاهی به ریشه تفاوت ها توجه نداشته، و این حقوق ملاک برتری میدانیم و این منشأ خطا خواهد شد، مثلا زن نصفه بودن دیه خودش را علامت کم ارزش بودن خویش میداند در حالی که اگر دیه ملاک ارزش گذاری بود نمی بایست دیه امیرالمومنین(ع) به اندازه دیه سایر مردها باشد، چون هیچ مردی به مرتبه علی(ع) نمی رسد.
یا در مورد حقوق جنسی مرد، خب زنان بدون شناخت مردان به این حکم اعتراض می کنند، چون آنها را همچون خویش می پندارند، در حالی که زن و مرد به لحاظ نیازهای جنسی بسیار متفاوت هستند، ما هرگز در روزنامه ها نمیخوانیم که یک زن، مردی را به خاطر تجاوز کشته باشد، اما برعکسش را زیاد می شنویم، پس باید تفاوت ها را بپذیریم.

مشکل دوم: مشکل دوم تاثیر پذیری زن از مباحث جنسیتی و فمنیستی در جوامع غرب است، چون آنها معترض هستند، زن مسلمان هم گمان می کند همین کاستی ها را او هم دارد، لذا آنچه در حقوق اصالت ندارد را اصیل تلقی می کند. و مثلا حکم دیه را نابرابری دانسته و به آن اعتراض می کند، در حالی که مثلا اتفاقا این دیه به نفع زن است، چون برای مُرده که فرقی نمی کند قاتل او چقدر پول پرداخته، اما برای زنده خیلی فرق می کند مقدار این پول چقدر باشد؛ پس در حقیقت حکم این است که دیه ای که زن از فوت شوهرش دریافت می کند دو برابر دیه ای است که مرد از با فوت زنش دریافت می کند، پس اگر اعتراضی هم باشد مردها باید اعتراض کنند!

یا سایر مسائل حاشیه ای چون ورود به ورزشگاه و آزادی در پوشش و مانند آن را حقوق اصلی زن القاء کرده و زن را متقاضی آن قرار می دهند، این ها همه انحرافاتی است که نشأت گرفته از نگاه به جرین های فمنیستی است.

مشکل سوم گاهی هم این نارضایت ها نشأت گرفته از نگرش جزیره ای و گزینشی به حقوق است، مثلا مرد فقط حقوق زن را می بیند، و زن فقط حقوق مرد را، و این موجب نارضایتی از حقوقشان میشود. در حالی که باید نظام مند و کل نگر به بحث حقوق نگریسته شود، به عنوان مثال اگر ارث زن به تنهایی دیده شود عادلانه به نظر نخواهد آمد، اما اگر با نفقه دیده شود مسئله حل میشود.

من که خدا میداند هرچه در این زمینه بیشتر مطالعه می کنم، و بیشتر به شخصیت های زن و مرد، و معضلات اجتماعی از باب رفتارهای زن و مرد می نگرم، بیشتر حکمت و اتقان احکام الهی را درک می کنم.

مسلم;1021294 نوشت:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏

سلام ...
خسته نباشید ...

خیلی پیشترها من یک موضوع در درون این سایت درست کرده بودم با این عنوان که آیا مقام برتری داشتن در نزد خداوند با مقام گرامی تر بودن در نزد خداوند متفاوت هست ...

و در نهایت فهمیدم که بله ... متفاوت است .... کسی ممکن هست که برتر باشد ولی گرامی تر نباشد و بالعکس ...

اینجا

آیه بالا به این اشاره کرده که کسانی که تقوی بیشتری میورزند در نهایت در نزد خداوند گرامی تر هستند ولی برتری داشتند یک مهفوم دیگری هستش که در آیات دیگری میتوان اون رو پیدا کرد

[=BNazanin]
1. الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اللّهُ فی أَرْحامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآْخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ


2. [=pasokhgoo]لرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏

فرشته برمیگردد;1021299 نوشت:
در نهایت فهمیدم که بله ... متفاوت است .... کسی ممکن هست که برتر باشد ولی گرامی تر نباشد و بالعکس ...
اینجا
آیه بالا به این اشاره کرده که کسانی که تقوی بیشتری میورزند در نهایت در نزد خداوند گرامی تر هستند ولی برتری داشتند یک مهفوم دیگری هستش که در آیات دیگری میتوان اون رو پیدا کرد

1. الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اللّهُ فی أَرْحامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآْخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ

2. لرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏

سلام خانم مهندس
مطلب را درست فهمیده اید اما از نکته ای غفلت ورزیده اید، نه خدا، نه قرآن کریم و نه ما به تبعیت از ایشان نمیخواهیم برتری های انسان ها بر یکدیگر را نفی کند، اصلا انکار برتری ها نه ممکن است و نه منطقی! بالاخره یکی در قدرت بازو بر دیگری برتر است و یکی در زیبایی، حتی میان انسان و حیوانات هم برتری های متقابلی وجود دارد، مثلا خرس قطبی بوی طعمه اش را از فاصله بیش از 30 کیلومتری احساس می کند، خب بویایی انسان قابل مقایسه نیست، و از این لحاظ خرس قطبی خیلی برتر از انسان است؛ یا یک نوع پروانه که قدرت چشایی اش 1200 برابر انسان است، طبیعتا از این جهت بر انسان برتر است، یا عقاب و جغد که می گویند قدرت بینایی آنها بیش از 70 برابر انسان است، بنابراین انکار برتری های بین انسانها اصلا منطقی نیست.
بنابراین این که کسی بگوید خرس قطبی در بویایی، پروانه در چشایی، و عقاب و جغد در بینایی از انسان برتر هستند کسی بهش بر نمیخورد! مهم این است که آیا این برتری ها موجب بزرگواری خرس و عقاب و پروانه میشود؟

زن و مرد هم همینطور است، قرآن کریم در آیه ای که اشاره فرمودید تأیید می فرماید که مرد براب اداره زندگی به خاطر توان جسمی و کنترل بیشتر بر احساسات برتر است، و البته در جای خود زن هم برتری هایی بر مرد دارد، اما خداوند در مقام قضاوت که کدامیک از این برتری ها موجب بزرگواری و گرامی بودن انسان میشود، بر همه برتری های جسمی و جنسیتی و زیبایی مهر باطل میزند مگر تقوا.
بنابراین خداوند می فرماید آن برتری ای که ارزش دارد و انسان را در نزد من گرامی و بزرگوارتر میسازد تقواست.

واقعا روح که مجرد است و به قل استاد ما مجرد یعنی رنگ نداره, بو نداره, مزه نداره , مکان نداره, جنسیت نداره و ....
جسم هم که خاک میشه و از بین میره
پس همون روح میمونه که با تقوا میشه برتر باشه

پرسش:
منشأ این که برخی از زنان و مردان به جایگاه و حقوق خویش در اسلام معترض هستند چیست؟


پاسخ:

انسانیت انسان، و اشرف مخلوقات بودن انسان به روح اوست، و در این بُعد روحانی میان زن و مرد اختلافی نیست، پس مقایسه و برتری جنسیتی بین زن و مرد بر یکدیگر اساسا در چارچوب اسلام قابل طرح نیست، همانطور که قرآن کریم ضمن مساوی دانستن زن و مرد و نژادهای مختلف در انسانیت، برتری انسان ها بر یکدیگر را در تقوا که بروز و نمود و شدت یافتن انسانیت است می داند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، (و بدانید) بى‏ترديد گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست‏.(1)

به عبارت دیگر اسلام می فرماید از آنجا که ملاک برتری انسان، انسان بودن است، پس هر کسی انسان تر و آدم تر باشد برتر است. بنابراین تمام تفاوت های حقوقی و و ظائف میان زن و مرد در دنیا را باید در تفاوت های جسمی و روانی جستجو کرد، اگر ما مردان و زنان این تفاوت ها را بپذیریم حقوق و و ظایفمان را عادلانه خواهیم یافت.
اما در این خصوص چند مشکل وجود دارد که در رسیدن به نتیجه درست رهزنی می کند:

مشکل اول: متاسفانه برخی به ریشه تفاوت ها توجه نداشته، و این حقوق را ملاک برتری میدانند و این منشأ خطا خواهد شد، مثلا زن نصفه بودن دیه خودش را علامت کم ارزش بودن خویش میداند در حالی که اگر دیه ملاک ارزش گذاری بود نمی بایست دیه امیرالمومنین(علیه السلام) به اندازه دیه سایر مردها باشد، چون هیچ مردی به مرتبه علی(علیه السلام) نمی رسد.
یا در مورد حقوق جنسی مرد، خب زنان بدون شناخت مردان به این حکم اعتراض می کنند، چون آنها را همچون خویش می پندارند، در حالی که زن و مرد به لحاظ نیازهای جنسی بسیار متفاوت هستند، ما هرگز در روزنامه ها نمیخوانیم که یک زن، مردی را به خاطر تجاوز کشته باشد، اما برعکسش را زیاد می شنویم، پس باید تفاوت ها را بپذیریم.

مشکل دوم: مشکل دوم تاثیر پذیری زن از مباحث جنسیتی و فمنیستی در جوامع غرب است، چون آنها معترض هستند، زن مسلمان هم گمان می کند همین کاستی ها را او هم دارد، لذا آنچه در حقوق اصالت ندارد را اصیل تلقی می کند. و مثلا حکم دیه را نابرابری دانسته و به آن اعتراض می کند، در حالی که مثلا اتفاقا این دیه به نفع زن است، چون برای مُرده که فرقی نمی کند قاتل او چقدر پول پرداخته، اما برای زنده خیلی فرق می کند مقدار این پول چقدر باشد؛ پس در حقیقت حکم این است که دیه ای که زن از فوت شوهرش دریافت می کند دو برابر دیه ای است که مرد با فوت زنش دریافت می کند، پس اگر اعتراضی هم باشد مردها باید اعتراض کنند!

یا سایر مسائل حاشیه ای چون ورود به ورزشگاه و آزادی در پوشش و مانند آن را حقوق اصلی زن القاء کرده و زن را متقاضی آن قرار می دهند، این ها همه انحرافاتی است که نشأت گرفته از نگاه به جریان های فمنیستی است.

مشکل سوم: گاهی هم این نارضایتی ها نشأت گرفته از نگرش جزیره ای و گزینشی به حقوق است، مثلا مرد فقط حقوق زن را می بیند، و زن فقط حقوق مرد را، و این موجب نارضایتی از حقوقشان میشود. در حالی که باید نظام مند و کل نگر به بحث حقوق نگریسته شود، به عنوان مثال اگر ارث زن به تنهایی دیده شود عادلانه به نظر نخواهد آمد، اما اگر با نفقه دیده شود مسئله حل میشود.

پی نوشت ها:
1. حجرات:13/49.

موضوع قفل شده است