شفاعت کنندگان وحشت زده، در قیامت

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شفاعت کنندگان وحشت زده، در قیامت

آیه 23 سوره سباء می فرماید: و لا تنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له حتی اذا فزع عن قلوبکم . در این آیه خداوند می گوید شفاعت از کسانی پذیرفته می شود که افراد خاص و ویژه برای خداوند محسوب می شوند، خب اینها که خاص خداوند هستند چرا فزع قلوبهم می شوند و قلبهایشان پر از وحشت و ترس است. مگر خداوند در جای دیگر نفرموده در قیامت کسانی که خاص او هستند لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. این دو گانگی در سخن باریتعالی را چگونه جمع می کنید؟ چرا یکجا می فرماید هرگز ترس و وحشتی ندارند و اینجا می فرماید دلشان پر فزع است؟

«فزع عن قلوبکم» درباره شفاعت کنندگان نیست درباره مخاطبان آیه است.

ابتدا آیه شریفه را ترجمه می کنیم
و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمى‏بخشد، مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد. تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود، مى‏گويند: «پروردگارتان چه فرمود؟» مى گويند: «حقيقت و هموست بلندمرتبه و بزرگ.» (23)
(تفسير آيه:" حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ ..." كه خاشع بودن ملائكه در مقابل خداوند را بیان میکند )
" حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ" كلمه" فزع" از تفزيع است، و تفزيع به معناى از بين بردن فزع، و وحشت از دلهاست، و ضميرهاى جمع كه در آيه است به شفعاء، يعنى ملائكه بر مى‏گردد.
و لازمه جمله" حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ"- با در نظر داشتن اينكه نتيجه است- اين است كه: چيزى در بين باشد كه غايت و آخرش تفزيع قلوب و راحت شدن دلها باشد، و آن اين است كه دلها دچار فزع و اضطرابى طولانی ، در انتظار امر خداى سبحان باشد، تا وقتى كه با صدور امر خداترس دلها تمام شود.
بنا بر اين آيه مورد بحث در معناى آيه" وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ... وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ" «3» خواهد بود، چون هم آيه مورد بحث و هم آيه سوره نحل هر دو براى ملائكه اثبات ترس و فزع مى‏كنند.
و فزع به معناى تاثر و انقباض دل از ترس است، و مراد از سجده شان، سجده تذلل و ترسى است كه از پروردگار و ما فوق خود دارند.
از همين جا روشن مى‏شود، كه مراد از فزع ملائكه، و برطرف شدن آن از ايشان، تذلل و احساس حقارتى است كه دلهايشان را پر كرده، چون كه خود را اسباب و شفعاء، و وسيله اجراى امر الهى مى‏دانند، و همواره دل واپسى اين را دارند كه اوامر الهى بر طبق آنچه صادر شده، و خواسته، عملى بشود، و بر طرف شدن فزع ملائكه به اين است كه اوامر الهى را تحويل گرفته، و مشغول انجام آن بشوند، به طورى كه از سراپاى وجودشان چيزى جز انجام امر خدا ظهور نكند، و بين خدا و انجام خواسته‏هايش، چيزى جز امرش واسطه نشده باشدو اگر فزع و تفزيع را به دلهاى آنان نسبت داده، براى اين است كه دلالت كند بر اينكه آن چنان از خود بى خود، و از هر چيز ديگرى منصرف هستند، كه غير از پروردگارشان به هيچ چيز ديگر توجه ندارند، و اين بى توجهى هم چنان ادامه دارد، تا وقتى كه فزع دلشان به امر الهى برطرف شود، كه البته بدون درنگ و بلافاصله برطرف مى‏شود، و تخلف‏پذير هم نيست، چون امر الهى تعطيل و تاخير نمى‏پذيرد، هم چنان كه فرموده:" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" «1» پس نظر به اين معنا از آيه شريفه استفاده مى‏شود، كه ملائكه هم چنان در فزع هستند، تا با صدور امر الهى فزعشان زايل شود.( تفسیر المیزان ج16 ص 559)

باسمه تعالی
با سلام

در مورد مرجع ضمیر «هم» در آیه شریفه «حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِم» احتمالاتی وجود دارد که با وجود این احتمالات، تناقضی با آیاتی همچون « الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» وجود ندارد چون آیه منحصر در یک احتمال نیست نمی شود حکم به تناقض کرد. ( اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال)
احتمال اول:مرجع ضمیر ملائکه هستند. زیرا به طورى كه از سياق بر مى‏آيد ضمیر به شفعاء، يعنى ملائكه بر مى‏گردد.كه تذلل و خشيت ملائكه در مقابل خداوند را حكايت مى‏كند(تفسیر المیزان)
احتمال دوم:به مشركين كه ذكر ايشان در آیه پيش گذشت برميگردد، پس معنا این می شود که هر گاه فزع از دلهای مشرکان بيرون رود... (مجمع البیان)
احتمال سوم:مرجع ضمیر شفعاء هستند اما خوف در اینجا خوف حسن است و این خوف در واقع، اضطراب از مقام کبریایی است که آیا خداوند متعال اذن می دهد یا نه؟ ولی خوف در آیه« الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» خوف از رسیدن ضرر و زیان در دنیا و آخرت است و این دو خوف با هم متفاوتند بنابراین تناقضی وجود ندارد.
تشکر


موضوع قفل شده است