جمع بندی جمهوری اسلامی واقعی یا ظاهری؟

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جمهوری اسلامی واقعی یا ظاهری؟

[="Tahoma"][="Blue"]

شروحیل;1019540 نوشت:
هم اسلام و هم جمهوری را !

شروحیل;1019540 نوشت:
اینجا جمهوری با اسلام در تضاد است

تعریفی که من از جمهوری اسلامی دارم:
جمهوری مربوط میشه به شکل حکومت و تعیین حاکم اینکه مردم خودشون سرنوشت خودشون رو تعیین کنند. (تعیین حاکم به صورت موقت)!
خب حالا این حکومتی که توسط مردم انتخاب شده باید محتواش در چارچوب احکام اسلام باشه.

حالا اینکه چرا وزارت ارشاد موسیقی مطربی را مجوز میدهد مشکل عدم اجرای احکام اسلامی هست، (بود یا نبود) جمهوری فرقی ندارد. به نظر شما دارد؟؟؟

اما یک مساله:
در جمهوری اسلامی، دموکراسی هم مطرح میشه یعنی جمهوری اسلامی دارای دموکراسی هست.
در واقع مردم یک زمانی با دموکراسی انتخاب کردند که حکومتی اسلامی داشته باشند.
سوال من اینجاست، بعد از گذشت 40 سال از انتخاب جمهوری اسلامی ایا همچنان انتخاب مردم این نوع از حکومت است؟
ایا واقعا جمهوری واقعی اجرایی میشود؟

به نظرم من در حال حاظر جمهوری در یک قالب خاص (انتخاب ریاست جمهوری - انتخاب نمایندگان مجلس) اجرایی میشود و نسبت به کل نظام انجام نمیگیرد.
هرچند بگذریم از اینکه خود همین منتخبین ریاست جمهوری و نمایندگان از فیلتر رد میشوند و ما به ردشدگان از فیلتر رای میدهیم.[/][/]

فروردین;1019538 نوشت:
براندازی به نفع کشور نیست

اگر به معنای واقعی، جمهوری اسلامی رعایت شود چه نیازی به براندازی هست؟
به نظر من جمهوری اسلامی هنوز پیاده سازی نشده در کشور.
از اسلام هر انچه که به نفع بوده انتخاب شده و اونچه که به ضرر بوده اجرایی نشده.

درباره "جمهوري" هم در ظاهر انتخاب مردم است اما در باطن همه از جانب رهبر انتخاب ميشود

رييس قوه قضاييه توسط رهبر انتخاب ميشود.
شوراي نگهبان توسط چه كسي انتخاب ميشود؟ 12 نفر هستند كه 6 نفر فقيه توسط رهبر و 6 نفر حقوقدان توسط رييس قوه قضايي معرفي ميشه در نهايت نمايندگان مجلس راي ميدن به ليست معرفي شده!
پس انتخاب ها همه از قبل شده فقط از ميان منتخبين نمايندگان مجلس انتخاب ميكنند (در نتيجه هر فردي از اون ليست انتخاب شود مورد تاييد رهبري هستند)
خود كانديد هاي نمايندگان مجلس و رياست جمهوري هم كه توسط شوراي نگهباني كه رهبري انتخاب كردند تاييد صلاحيت ميشوند.
در نهايت مردم به ليستي كه توسط رهبري انتخاب شده براي رياست جمهوري راي ميدهند.

خب جمهوريش چي شد اين وسط؟

پاسخ اين مطالب من رو بديد اگر اشتباه ميكنم بفرماييد.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

نورالزهراء;1019554 نوشت:
سوال من اینجاست، بعد از گذشت 40 سال از انتخاب جمهوری اسلامی ایا همچنان انتخاب مردم این نوع از حکومت است؟

نورالزهراء;1019556 نوشت:
درباره "جمهوري" هم در ظاهر انتخاب مردم است اما در باطن همه از جانب رهبر انتخاب ميشود
رييس قوه قضاييه توسط رهبر انتخاب ميشود.
شوراي نگهبان توسط چه كسي انتخاب ميشود؟ 12 نفر هستند كه 6 نفر فقيه توسط رهبر و 6 نفر حقوقدان توسط رييس قوه قضايي معرفي ميشه در نهايت نمايندگان مجلس راي ميدن به ليست معرفي شده!
پس انتخاب ها همه از قبل شده فقط از ميان منتخبين نمايندگان مجلس انتخاب ميكنند (در نتيجه هر فردي از اون ليست انتخاب شود مورد تاييد رهبري هستند)
خود كانديد هاي نمايندگان مجلس و رياست جمهوري هم كه توسط شوراي نگهباني كه رهبري انتخاب كردند تاييد صلاحيت ميشوند.
در نهايت مردم به ليستي كه توسط رهبري انتخاب شده براي رياست جمهوري راي ميدهند.
خب جمهوريش چي شد اين وسط؟

پیش از پاسخ باید نکته ای را عرض کنم و ان این است که ورود به برخی مباحث چون بحث عدل الهی، یا بحث های مرتبط با سیاست و حکومت که معمولا احساسات انسان درگیر است دقت مضاعفی می طلبد.احساسات در این مباحث به شدت رهزن است، بالاخره همه ما درگیر مشکلات اقتصادی و معیشتی هستیم، اما برای تشخیص حق و قضاوت درست در این مباحث نباید بگذاریم احساسات روی قضاوت ما تأثیر بگذارند. لذا خواهش می کنم برای ورود به بحث احساساتتان را کاملا کنترل کنید، یا اصلا فکر کنید در خصوص نظام یک کشور دیگری داریم بحث می کنیم.

بنده الان میدانم که بسیاری از دوستان با یک روحیه خاص و مملو از عصبانیت وارد بحث میشوند و گرد و خاکی که از این بابت بلند می شود مانع تشخیص حق میشود! پس گمان کنید از یک کشور دیگر سخن می گوییم تا احساساتمان برافروخته نشود.
با این پیش فرض برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

قانون اساسی هر کشوری محور ثبات و استقرار آن کشور است، کسی آن را در هر دوره به رأی نمی گذارد، کشور ما جوان ترین قانون اساسی را دارد، به عنوان مثال قانون اساسی آمریکا که بیش از دویست سال از عمرش می گذرد هرگز به رأی گذارده نمیشود، اما دائما رسانه هایشان این نسخه را برای ما می پیچند!! دلیل آن هم روشن است چرا که:
اولا: به رأی گذاشتن قانون اساسی در دوره های مختلف نه تنها موجب ثبات و آرامش و رفع اختلافات نخواهد شد، بلکه قطعا بی ثباتی را به دنبال خواهد داشت، همانطور که شما در پایان انتخاباتی که فقط برای 4 سال سرنوشت کشور را تعیین می کند می بینید چه بلوایی به پا میشود و مخالفین به راحتی زیر بار پذیرش نمیروند چطور برای قانون اساسی نتیجه به راحتی پذیرفته شود!
ثانیا: ارائه آمار موافقین ومخالفین قانون اساسی هر چند سال یک بار، یک کمک بزرگ به دشمنان کشور است که میزان تأثیرگذاری فعالیت های ضد انقلابی خود را بدون کوچکترین هزینه و با بالاترین دقت به دست آورند!! آمار دقیقی که هرگز از طریق دیگری به دست نمی آید!

علاوه بر این که انقلاب اسلامی با ریخته شدن خون ده ها هزار شهید و یتیم شدن بسیاری از کودکان و از دست دادن فرزندان و عزیزان بسیاری از خانواده ها پدید آمده است، به راحتی به دست نیامده که هر سال به رأی گذاشته شود! کسی که می خواهد حکومت را تغییر دهد باید بهای آن را بپردازد، همانطور که ملت ایران بهای آن را پرداختند، نه اینکه از کسانی که خون دل برای تأسیس یک حکومت خورده اند بخواهد هر چند سال آن را به رأی بگذارد تا ببیند نظر دیگران در رابطه با آن چیست.

نکته دیگر این که، این نسخه یعنی به رفراندوم گذاشتن های قانون اساسی در هر دوره ای در ادبیات سیاسی جهان برای تعیین مقبولیت مردمی به رسمیت شناخته نشده، و توصه نشده است، بلکه آنچه که به عنوان علامت مقبولیت یک نظام تعریف شده است میزان مشارکت مردم در انتخابات و مانند آن است، که ایران حتی از بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی که مدعی دموکراسی هستند بالاتر است.

هنوز هم اکثریت مطلق مردم ایران پای این انقلاب هستند، نباید فریب بزرگنمایی برخی اعتراضات را خورد، اگر بنای بر مقایسه هم هست باید اجتماعات طرفداران نظام در نهم دی و بیست و دوم بهمن و مانند آن هم دیده شود. براستی بدون تعصبات و پیش فرض ها اگر کشور دیگری چنین قانون اساسی جوانی داشت، چنین آمار مشارکت بالا در انتخابات داشت، هنوز مردمش بعد از 40 سال هر سال در روز انقلابشان به خیابان ها می آمدند، و یا در حماسه ای نهم دی را خلق می کردند و مانند آن، آیا اینچنین قضاوت می کردیم که چرا قانون اساسی اش را به رفراندوم نمی گذارد؟ پس چرا از میان این همه گشور در دنیا، این جور نسخه ها فقط برای ایران پیچیده میشود؟ نباید کمی شک کرد؟

نکته دوم:

«جمهوری» و شرایط آن وحی مُنزَل نیست که معصومانه باشد، طبیعتا در مقولات بشری اینچنینی دیدگاه ها و تعریف های متعددی وجود دارد و از آنجا که همه این دیدگاه ها بشری هستند هیچ کدام به خودی خود بر دیگری ترجیحی ندارد، یعنی اینطور نیست که اگر تعریف ما از جمهوری با تعبیر رایج غربی تفاوتی داشت به اشتباه متهم شویم!! چون هیچ تعریفی بر دیگری مقدم نیست. ما اتفاقا اگر «جمهوریت» را پذیرفته ایم نه از سر تقلید از غرب و جامعه بین الملل، بلکه به خاطر وجود مبانی آن در اسلام است.
در جمهوری اسلامی تمامی مسئولین با واسطه یا بی واسطه توسط مردم انتخاب میشوند، و این امر هم با اسلام از باب اهمیت مقبولیت مردمی سازگار است، و هم با تعریف جمهوری، بنابراین از این جهت اطلاق جمهوری و دموکراسی بر نظام ما صحیح است.

نکته سوم:
تأیید صلاحیت کاندیدها به صورت غیر مستقیم از سوی رهبری خیلی تفاوت دارد با این که بگوییم مسئولین توسط رهبری انتخاب میشوند!! سخن از تأیید حداقل ملاک هاست، نه انتخاب! و این در همه حکومت ها وجود دارد و اختصاصی به ایران ندارد. حالا ممکن است یک نهاد خاص مانند شورای نگهبان باشد، یا در قالب یک ساختار دیگر؛ اما بالاخره هر نظام و حکومتی چارچوبی دارد که اجازه نمیدهد هر کسی به مسئولیت های کلان دست پیدا کند، قطعا کسی که مثلا لیبرالیسم را از اساس قبول ندارد، نمی تواند و نمی گذارند در کشورهای لیبرالیستی به قدرت برسد، این از بدیهیات است. بنابراین طبیعی است کسی که می خواهد در جمهوری اسلامی یک مسئولیت کلانی را در دست بگیرد لازم است معتقد به اسلام و مبانی آن، و قانون اساسی و ولایت فقیه باشد.

اما این مانع آزادی و ابراز نظر و دخالت مردم نمیشود، تاریخ جمهوری اسلامی و روی کار آمدن دولت های مختلف با سلایق گوناگون و سیاست های حتی در برخی موارد متضاد نشان میدهد که انتخاب با رهبری نیست، وگرنه طبیعتا همواره باید یک دولت با رویکرد خاص روی کار می آمد، چون رهبری یک نظر که بیشتر ندارد! اما مثلا در همین مسئله هسته ای شما عملکرد متفاوت سه دولت گذشته را ببینید. خب این تفاوت عمیق نشان از این چارچوب گسترده و بسیار باز برای فعالیت منتخبین مردم دارد.

نکته چهارم:
اسلامی بودن یک حکومت اقتضاء می کند که در رأس آن یک امام معصوم و یا یک فقیه جامع الشرائط باشد، و بدیهی ترین وظیفه این امام یا فقیه این است که از نابودی حکومت اسلامی یا به انحراف کشیده شدن آن جلوگیری کند؛ از آن طرف یکی از مهمترین عوامل نابودی یا به انحراف کشیده شدن یک حکومت به قدرت رسیدن افرادی است که اسلام را قبول نداشته، یا نسبت به نظام اسلامی و و لایت معصوم یا فقیه معتقد نیستند یا مسائلی مانند آن.

بنابراین وظیفه اصلی حاکمیت اسلامی اقتضاء می کند که رهبر جامعه بر انتخاب مسئولین نظارت کند، و این هرگز نقطه ضعف به حساب نمی آید، بلکه نبودِ آن نقطه ضعف به حساب می آید، که حاکمی در رأس حکومت باشد اما عرصه را برای نابودی حکومت اسلامی باز بگذارد.
بنابراین اگر حتی در هیچ کجای جهان فیلتری برای ورود به انتخابات وجود نداشته باشد، اما باز از آنجا که به حکم عقل و دین این فیلتر ضرورت دارد، رهبر جامعه اسلامی باید به آن اقدام کند.

اما همانطور که عرض شد این به معنای انتخاب نیست، رهبری یک رأی بیشتر ندارد، او فقط اعضای یک نهاد را برای نظارت بر احراز صلاحیت کاندیداها منصوب می کند، نه اینکه انتخاب کند.

یا حق

مسلم;1019804 نوشت:
به عنوان مثال قانون اساسی آمریکا که بیش از دویست سال از عمرش می گذرد هرگز به رأی گذارده نمیشود

طبق چیزی که در ویکیپدیا درج شده، قانون اساسی آمریکا تا به حال 27 بار اصلاحیه خورده. شیوه تصویب اصلاحیه ها هم از طریق رای سه چهارم اعضای مجلسه:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7#%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1_%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C

مسلم;1019804 نوشت:
کسی که می خواهد حکومت را تغییر دهد باید بهای آن را بپردازد، همانطور که ملت ایران بهای آن را پرداختند، ...

انتخابات اصلا برای این ایجاد شده که ساز و کار مسالمت آمیز برای تغییر وجود داشته باشه. انتخابات برای این ایجاد شده که تغییر حکومت لازم نباشه. در نظام سلطنتی، مردم برای ایجاد تغییر مجبور بودند که به قول شما هزینه بدن، چون ساز و کار قانونی برای مشارکت مردم ایجاد نشده بود.

مسلم;1019804 نوشت:
... نه اینکه از کسانی که خون دل برای تأسیس یک حکومت خورده اند بخواهد هر چند سال آن را به رأی بگذارد تا ببیند نظر دیگران در رابطه با آن چیست.

در اینجا، مردم به دو بخش تقسیم شده اند: کسانی که برای تاسیس حکومت خون دل خورده اند و "دیگران". معیار این تقسیم بندی چیه؟ و آیا در جمهوری که حکومت مردم هست، می تونیم مردم رو به دو گروه تقسیم کنیم؟

نورالزهراء;1019554 نوشت:

تعریفی که من از جمهوری اسلامی دارم:
جمهوری مربوط میشه به شکل حکومت و تعیین حاکم اینکه مردم خودشون سرنوشت خودشون رو تعیین کنند. (تعیین حاکم به صورت موقت)!
خب حالا این حکومتی که توسط مردم انتخاب شده باید محتواش در چارچوب احکام اسلام باشه.

حالا اینکه چرا وزارت ارشاد موسیقی مطربی را مجوز میدهد مشکل عدم اجرای احکام اسلامی هست، (بود یا نبود) جمهوری فرقی ندارد. به نظر شما دارد؟؟؟

اما یک مساله:
در جمهوری اسلامی، دموکراسی هم مطرح میشه یعنی جمهوری اسلامی دارای دموکراسی هست.
در واقع مردم یک زمانی با دموکراسی انتخاب کردند که حکومتی اسلامی داشته باشند.
سوال من اینجاست، بعد از گذشت 40 سال از انتخاب جمهوری اسلامی ایا همچنان انتخاب مردم این نوع از حکومت است؟
ایا واقعا جمهوری واقعی اجرایی میشود؟

به نظرم من در حال حاظر جمهوری در یک قالب خاص (انتخاب ریاست جمهوری - انتخاب نمایندگان مجلس) اجرایی میشود و نسبت به کل نظام انجام نمیگیرد.
هرچند بگذریم از اینکه خود همین منتخبین ریاست جمهوری و نمایندگان از فیلتر رد میشوند و ما به ردشدگان از فیلتر رای میدهیم.


سلام
دو تا بحث داریم: ولایت فقیه و جمهوری اسلامی
ولایت فقیه در تمام دوران غیبت کبریٰ بوده و برای اینکه باشد نیازی به وجود حکومت دینی نیست ... جمهوری اسلامی یک مدل حکومت مبتنی بر دین یا با ملاحظات دینی است برای وقتی که اداره‌ی جامعه بر عهده‌ی متدینین قرار بگیرد، حتیٰ لزومی هم ندارد که اکثریت جامعه را متدینین تشکیل بدهند

در مورد ولایت فقیه:
در زمان غیبت امور متدینین بر عهده‌ی علمای عالم به کتاب و حدیث قرار داده شد، به نوعی هدایت معنوی مردم، اینکه باید کسانی باشند که فقط سرشان در درست و کتاب نباشد و در حوادث واقعه برای امت راهنما باشد و با شناختی که از قرآن و حدیث دارد بگوید که مثلاً در چنین شرایطی پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چه توصیه‌ای داشتند و در نتیجه ما هم بهتر است چه کار کنیم و امثال آن ... از بین تمام علمایی که چنین هستند، برخی دید جامع‌تر و بازتری دارند، تحلیل‌های قوی‌تری دارند، شرایط را بهتر درک می‌کنند، اشرافشان به قرآن و حدیث بهتر است، شجاع و نترس هستند و اهل سازش از روی ذلت نیستند و سر منافع خودشان که بشود پایشان نمی‌لرزد و سست نمی‌شوند و ایشان جامع‌الشرایط محسوب می‌شوند ... از میان ایشان هم در مسائلی که پیش می‌اید به هر حال برای هر گروهی از مردم باید بزرگی باشد که حرفش فصل‌الخطاب باشد تا از دو دستگی و اختلافات علمایی جلوگیری شود ... این می‌شود ولی فقیه ... حالا یک نظریه هم این است که ولی فقیه می‌تواند شورایی از فقهای جامع‌الشرایط باشد و نیازی ندارد که یک نفر باشد ... میرزای شیرازی که حکم تحریم تنباکو را دادند و به این ترتیب با استعمار انگلیس جنگیدند و شاه را وادار به پس گرفتن آن قرارداد کردند بدون آنکه نفوذ سیاسی رسمی داشته باشند بر اساس ولی فقیه بودنشان چنان کاری را انجام دادند و مردم هم پشت ایشان ایستادند و کشور از یک بحران گذر کرد ...

در مورد جمهوری اسلام:
اگر به جای ولی فقیه که معصوم از اشتباه نیست شخص امام معصوم علیه‌السلام حاضر بودند کار به جمهوریت نمی‌کشید و حکومت اسلامی تشکیل می‌شد ... اما وقتی که ولی فقیه چنان جایگاهی ندارد (اگرچه شاید بخصوص اگر مشاوران مناسبی داشته باشند هنوز مناسب باشد که جمهوریت را دخیل نکنند، و خودشان امور را به عهده بگیرند، اما بنا بر مصالحی) جمهوریت در قالب اسلامیت ترجیح داده شد ... جمهوریت در قالب اسلامیت یعنی اینکه در این جمهوریت هیچ وقت نسبت به واجب یا حرام خدا رأی‌گیری نمی‌شود، حرام خدا حرام است و واجب خدا هم واجب است (شکل کلی نظام باید طوری باشد که مسلمان بودن یا شدن در آن راحت‌تر از وقتی باشد که حکومت دست غیرمسلمین است و دشمن دین بودن هم باید در آن دشوارتر از وقتی باشد که باز حکومت دست غیرمسلمین است، اگرچه همه‌ی مردم کشور هم مسلمان نباشند و اجباری هم نیست که اگر نیستند بیایند و مسلمان بشوند)، اما راجع به مسائلی که در این دو دسته جای نمی‌گیرند دیگر به جای آنکه یک نفر یا یک شورای کوچک متشکل از اعضای یک صنف و احتمالاً ساکن یک شهر از کشور در مورد تمام مردم از اصناف متفاوت و در تمام روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ کشور تصمیم بگیرند، می‌توان از خود مردم کمک گرفت و جمهوریت در اینجا تعریف می‌شود ... اگر تصمیم اشتباهی گرفته شود، از ماست که بر ماست، مردم خودشان انتخاب کرده‌اند و باید به آن تن بدهند و مشکلات عارض شده را هم تحمل کنند ... اگر هم به مرور پخته شدند و تجربه‌های گذشته را فراموش نکردند می‌توانند انتخاب‌های بهتری بکنند که با بحران‌های کمتری مواجه شوند ...
جمهوریت در جمهوری اسلامی یک جمهوری بدون قید نیست ... اینجا نمی‌شود مثلاً نمایندگان بنشینند در مجلس و بگویند که سقط جنین (یا مثلاً قتل نفس، یا دزدی، یا تجاوز به عنف و امثال آن‌ها) را مجاز بشمریم یا نه، یا نمی‌شود در مواردی اختلافی مانند آن در مجلس بگوییم که اصلاً بگذارید از خود مردم بپرسیم و بعد هم دور از جان مردم ما مردم بیایند و رأی بدهند که بله موافقیم که آزاد باشد و بعد هم تصویب بشود ...

حالا بحث دیگری اینجا مطرح می‌شود و آن بحث قانون اساسی است ... قوانین همه در یک سطح نیستند ... در اصل این قوانین اساسی کشور هستند که بار تعریف شکل نظام را بر عهده دارند ... اینکه ایران جمهوری اسلامی است به این معنی نیست که اسلام در آن جاری شده باشد، و به این معنا هم نیست که تمام قوانین ریز و درشت آن اسلامی باشد، بلکه قانون اساسی آن است که باید شاکله‌ی اسلامی بودن را به آن بدهد ... هم اسلامی بودن را و هم در چهارچوب اسلامی بودن جمهوریت را ...
قانون اساسی هم قابل تغییر است، به هر حال آن‌ها را هم یک عده انسان جایزالخطا نوشته‌اند، شاید با گذر زمان و کسب تجربیات جدید، کارآمدی برخی قوانین تغییر کند و حتیٰ قانونی از قوانین اساسی که زمانی بسیار قابل دفاع بود الآن دیگر در شرایط جدید داخلی و بین‌المللی آنطور قابل دفاع نباشد ... ولی اولویت در تغییر و اصلاح قوانین با قانون اساسی نیست، این رعایت اولویت‌ها همه جا محترم شمرده می‌شود، در علوم تجربی هم حتیٰ محترم شمرده می‌شود و اگر کسی یک نظریه‌ای بدهد که ۱۰۰۰ جا کار می‌کند، اگر در یک تجربه‌ی جدید کار نکرد نمی‌گویند که پس کلاً بیاندازیمش دور یا تغییر اساسی درش بدهیم، بلکه اول بررسی می‌کنند که شاید مشکل از جای دیگری باشد، اگر هر کاری کردند آن مشکل باقی ماند آن وقت سراغ اصلاحات زیربنایی‌تر می‌روند ...

تغییر نظام دیگر یعنی تغییر اساسی در آن قوانین اساسی ... این اگر جزء گزینه‌ها باشد آخرین گزینه خواهد بود ...

اما در مورد تغییر نظام علاوه بر این بحث کلی، یک نگاه دینی هم وجود دارد ... و آن اینکه آیا اصلاً لزومی دارد که اکثریت بر اقلیت حکومت کنند؟ نمی‌خواهم مصداقی بحث کنم و فکرتان را هم به مثال خاصی گسیل ندهید، ولی فقط فکر کنید که آیا اگر اکثریت یک کشور فاسد بودند و اقلیت آن با تقوا بودند، و حکومت دست گروه با تقوا بود، آیا این گروه با تقوا اصولاً عقلاً و شرعاً مجاز هستند که حکومت را تحویل اکثریت فاسد بدهند؟
اینکه حضرت امیر علیه‌السلام و بعد حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرمودند که اگر به تعداد چند نفر یار وفادار داشتم حکومت را از غاصبان آن پس می‌گرفتم، ظاهراً نشان می‌دهد که معیار برای ما نمی‌تواند اکثریت و اقلیت باشد ... بحث مقبولیت بحث درستی است، ولی هر چیزی حدّی دارد، حضرت علی علیه‌آلسلام وقتی تنها رها شدند، یعنی خودشان ماندند و ۳ یا ۵ یا ۷ نفر، آنجا بود که افسار شتر خلافت را بر پشت آن گذاشتند و خانه‌نشین شدند ...
و تازه ایران امروز هیچ شباهتی به آن مثال مبالغه‌آمیز که گفتم ندارد که مثلاً اکثریت مردم آن مخالف اصل نظام موجود (و نه شاید صورت نظام موجود) و اقلبت آن موافق اصل نظام باشند که چنان بحث‌هایی مطرح شود ... این بحث را فقط از این منظر نگاه کنید که حتیٰ اگر آن اکثریت و اقلیت ادعایی مطرح بود هم باز دلیل بر تکرار همه‌پرسی نسبت به اصل نظام نمی‌شد ... مشابه این مطلب را اگر اشتباه نکنم حضرت علی علیه‌آلسلام به معاویه توضیح دادند وقتی معاویه برای حضرت نوشت که تو باید یک بار دیگر از مردم بیعت بگیری و خواهی دید که دیگر مانند چند سال قبل برای بیعت با تو هجوم نخواهند آورد، و حضرت هم فرمودند که بیعت را تکرار نمی‌کنند، که این بک بحث عقلی دیگر هم در پشت خودش دارد ... با این وجود اگچه نیازی به تکرار همه‌پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ نباشد، اما نیاز به تلاش جدّی و مصرانه بر اصلاح شرایط و همسو شدن با قوانین اساسی (که بهترین تعریف از چیستی نظام فعلی ماست) و در صورت نیاز به‌روزرسانی آن‌ها به شدت احساس می‌شود ...

به نام خدا:

داستان جمهوریت و اسلامیت همان داستان شتر مرغ است

به شتر مرغ گفتند بپر، گفت من شترم، گفتند بار ببر گفت من مرغم.

وقتی می گوییم در اسلام 2 سال سربازی اجباری نیست، می گویند جمهوریت و وقتی می گوییم در جمهوریت همه حق ریاست دارند می گویند اسلامیت.

»»» تعداد احادیث شیعه درباره حق انتخاب داشتن مردم برای تعیین "ولی امر" برابر است با تعداد موهای سر حسن کچل.

فروردین;1019807 نوشت:
طبق چیزی که در ویکیپدیا درج شده، قانون اساسی آمریکا تا به حال 27 بار اصلاحیه خورده. شیوه تصویب اصلاحیه ها هم از طریق رای سه چهارم اعضای مجلسه:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82...A7%D8%B3%DB%8C

فروردین;1019807 نوشت:
انتخابات اصلا برای این ایجاد شده که ساز و کار مسالمت آمیز برای تغییر وجود داشته باشه. انتخابات برای این ایجاد شده که تغییر حکومت لازم نباشه. در نظام سلطنتی، مردم برای ایجاد تغییر مجبور بودند که به قول شما هزینه بدن، چون ساز و کار قانونی برای مشارکت مردم ایجاد نشده بود.

فروردین;1019807 نوشت:
در اینجا، مردم به دو بخش تقسیم شده اند: کسانی که برای تاسیس حکومت خون دل خورده اند و "دیگران". معیار این تقسیم بندی چیه؟ و آیا در جمهوری که حکومت مردم هست، می تونیم مردم رو به دو گروه تقسیم کنیم؟

منشأ سه اشکال شما این است که بین اصلاح قانون اساسی و تغییر قانون اساسی خلط کرده اید. در حالی که بحث بر سر اصلاح قانون نیست، خب قانون اساسی جمهوری اسلامی هم اصلاحیه خورده و امکان اصلاحات بعدی هم برای آن تعریف شده است. بحث بر سر رفراندوم گذاشتن قانون اساسی برای اجرا و یا لغو و تغییر آن در دوره های متعدد است، تمام سخنان حول این محور است

اشکال دوم شما هم از همین خلط نشأت گرفته است، چرا که انتخابات در هیچ کجای دنیا برای تغییر رژیم نیست که بگویید قبلا ساز و کاری قانونی برای تغییر رژیم نبوده و الان با انتخابات میشود نظام را تغییر داد!! انتخابات در چارچوب یک نظام و قانون اساسی آن است، برای انتخاب اجرا کنندگان قانون اساسی است، نه برای کنار گذاشتن قانون اساسی! انتخابات برای دخالت و ابراز نظر مردم در یک چارچوب مشخص است، وگرنه چرا در فرانسه به عنوان مهد دموکراسی با این همه زد و خورد چیزی به رفراندوم گذاشته نمیشود؟

در مورد تقسیم مردم هم در همین راستا تقسیم میشوند، آن هم یک تقسیم فرضی. مردم ایران خودشان با تحمل سختی ها انقلاب کردند، 98 درصد به آن رأی مثبت دادند و هشت سال برای آن جنگیدند و شهید دادند، امروز هم در ایام مختلف وفاداری خود را به آرمان های امام و شهدایشان اعلام میدارند، اینها برای این انقلاب هزینه داده اند و عزیزانشان را برای این حکومت از دست داده اند، طبیعتا نمی آیند خون عزیزشان را پایمال کنند و رأی منفی بدهند.
پس بحث بر سر کسانی است که اگر فرضا رفراندوم برگزار شود رأی آنها به این نظام منفی است، یعنی هیچ اعتقادی به این نظام و خون هایی که به پای آن ریخته شده ندارند. خب نمی توان توقع داشت هر بار این حکومت به رأی گذاشته شود که شاید اکثریت مردم مخالف باشند!! تغییر نظام از طریق انتخابات نیست، هر کسی برای تغییر نظام باید بها بپردازد.

با سلام و احترام

قدیما;1019812 نوشت:
وقتی می گوییم در اسلام 2 سال سربازی اجباری نیست، می گویند جمهوریت و وقتی می گوییم در جمهوریت همه حق ریاست دارند می گویند اسلامیت.


جناب قدیمای عزیز برادر گلم در پست ابتدای خودم تأکید کردم که با پیش فرض و احساسات برافروخته وارد بحث نشویم تا بتوانیم نتیجه گیری منطقی داشته باشیم، خواهش می کنم منطقی تر به مسئله نگاه کنید:
نه 2 سال سربازی با اسلام تعارض دارد، و نه جمهوریت به معنای ریاست همگانی است!
نه اسلام تک تک جزئیات را در امر حکومت داری بازگو کرده، و نه جمهوریت به این معناست که همه حق ریاست دارند!!

قدیما;1019812 نوشت:
»»» تعداد احادیث شیعه درباره حق انتخاب داشتن مردم برای تعیین "ولی امر" برابر است با تعداد موهای سر حسن کچل.

بحث بر سر تعیین ولی امر نیست، بحث بر سر مقبولیت است، همان طور که امام علی(ع) اگرچه حکومتش مشروعیت الهی داشت اما به خاطر نداشتن مقبولیت حکومت و خلافت را واگذار کرد و وقتی 25 سال بعد خلافت را پذیرفت فرمود امروز هجوم مردم حجت را بر من تمام کرد. ما هم قبول داریم چه مردم علی(ع) را بخواهند و چه نخواهند تنها اوست که حکومتش مشروع است، اما اگر بخواهند این حکومت فعلیت پیدا می کند، و اگر نخواهند خیر!

سلام
ماشاءالله هزار ماشاءالله در اتهام احساساتی شدن پرسشگران پیشرفت داشتین، تاپیکی نیست که به این موضوع درش اشاره نکنین.
از مغالطه هایی که در پاسخ هاتون داشتین هم میشه ده بیستا بحث جدید بیرون کشید که اعصاب پولادین میخواد.
حالا یه سوال جزیی میپرسم ببینم تا کجا اعصابم میکشه:

مسلم;1019804 نوشت:
آنچه که به عنوان علامت مقبولیت یک نظام تعریف شده است میزان مشارکت مردم در انتخابات و مانند آن است

یعنی اگه فردی به نظام حاکم اعتقادی نداشته باشه و معترض باشه، راه اعلام اعتراضش شرکت نکردن در انتخاباته؟
مسلم;1019834 نوشت:
نه 2 سال سربازی با اسلام تعارض دارد،

کلا بحث در این رابطه با سربازی نرفته آب در هاون کوبیدنه.

با سلام و عرض ادب

momi14;1019837 نوشت:
ماشاءالله هزار ماشاءالله در اتهام احساساتی شدن پرسگران پیشرفت داشتین، تاپیکی نیست که به این موضوع درش اشاره نکنین.


بعد از سال ها سابقه پاسخگویی احساس می کنم بیشترین عاملی که در رسیدن به نتیجه در بحث های علمی رهزنی می کند دخالت دادن احساسات است، مطلقا قصد این را ندارم که تمام مخاطبین را اینچنین توصیف کنم، فقط این را به عنوان یک عامل رهزن بزرگ میدانم و لازم میدانم نسبت به آن هشدار بدهم، خصوصا با پیش آمدن مشکلات اقتصادی و ناراحتی هایی که همه با آنها دست به گریبان هستیم.

momi14;1019837 نوشت:
یعنی اگه فردی به نظام حاکم اعتقادی نداشته باشه و معترض باشه، راه اعلام اعتراضش شرکت نکردن در انتخاباته؟

این را بنده به عنوان راهکاری برای اصلاح امور معرفی نمیکنم، و معتقد هم هستم تحریم انتخابات تأثیری ر بهبود عملکرد مسئولین نخواهد داشت، چرا که مسئولینی که دغدغه کار برای مردم و وجدان کاری دارند که به مسئولیت خودشان عمل می کنند چه مردم رأی بدهند و چه ندهند، و کسانی که دل در گرو خدمت ندارند خب طبیعتا دلسوزی برای این نظام و انقلاب و خون شهدا ندارند که پایین آدمدن میزان مشارکت مردم بر آنها تأثیر بگذارد، پاسپورتشان آماده است وضع مالی خوبی هم دارند و...

momi14;1019837 نوشت:
کلا بحث در این رابطه با سربازی نرفته آب در هاون کوبیدنه.


ببینید من مدافع خدمت سربازی نیستم، باور کنید خودم هم با این مسئله درگیر هستم و این به عنوان مانعی در برابر بنده هم هست، جون معافیت ما هم بالاخره معافیت تحصیلی است، اما در مقام ابراز نظر نباید شخصی نگاه کرد، من به شخصه اگر مانع سربازی از پیش رویم برداشته میشد راحت تر بودم، اما آیا شرایط کشور چنین اجازه ای میدهد یا خیر را من نمیدانم. قضاوت به این سادگی نیست، و این تصمیم هم تصمیم یک شخص نیست.
البته نمیخواهم بحث بدین سمت و سو برود فقط خواستم عرض کنم فکر نکنید ما در دفاع از چیزی نفسمان از جای گرم در می آید. ما هم با مشکلات اقتصادی روبرو هستیم، هم با مشکلات خدمت، هم با بی تدبیری ها و ...، اما قضاوت واقعا دشوار است.
@};-

مسلم;1019839 نوشت:
بعد از سال ها سابقه پاسخگویی احساس می کنم بیشترین عاملی که در رسیدن به نتیجه در بحث های علمی رهزنی می کند دخالت دادن احساسات است، مطلقا قصد این را ندارم که تمام مخاطبین را اینچنین توصیف کنم، فقط این را به عنوان یک عامل رهزن بزرگ میدانم و لازم میدانم نسبت به آن هشدار بدهم، خصوصا با پیش آمدن مشکلات اقتصادی و ناراحتی هایی که همه با آنها دست به گریبان هستیم.

این که معلومه. به نظر من تمام کنش های انسانی بالای 90 درصد تحت تاثیر احساسات و اندک باقی مانده ش تخت تاثیر عقله. خودم توی بحث ها و صحبت های خصوصی به این موضوع اشاره میکنم، اما فقط در صحبت های خصوصی و خیلی خیلی با احتیاط و نه دم به دقیقه. چون اگه حس بدی از شنیدن این حرف ها به شنونده دست بده، احساساتی تر میشه. هشدار خوبه، اما هشداری که باعث به هم خوردن بیشتر تمرکز بشه چی؟
توضیحات کامل ترش رو قبلا خدمتتون ارائه دادم که فکر نمیکنم مهم باشه، به شیوه ی خودتون ادامه بدید.
مسلم;1019839 نوشت:
این را بنده به عنوان راهکاری برای اصلاح امور معرفی نمیکنم، و معتقد هم هستم تحریم انتخابات تأثیری ر بهبود عملکرد مسئولین نخواهد داشت، چرا که مسئولینی که دغدغه کار برای مردم و وجدان کاری دارند که به مسئولیت خودشان عمل می کنند چه مردم رأی بدهند و چه ندهند، و کسانی که دل در گرو خدمت ندارند خب طبیعتا دلسوزی برای این نظام و انقلاب و خون شهدا ندارند که پایین آدمدن میزان مشارکت مردم بر آنها تأثیر بگذارد، پاسپورتشان آماده است وضع مالی خوبی هم دارند و...

من به عملکرد مسئولین کاری ندارم، شما میگید شرکت در انتخابات نشانه مقبولیت نظامه. میپرسم اگه من نظام رو از بیخ و بن قبول نداشته باشم، راه صحیح نشان دادن این عدم مقبولیت و حرکت به سمت سیستم جکومتی مقبول خودم باید چطوری باشه که به عنوان یک شهروند که حق داره افکار و عقاید خودش رو داشته باشه حق و حقوق من به طور کامل رعایت بشه؟
مسلم;1019839 نوشت:
قضاوت به این سادگی نیست، و این تصمیم هم تصمیم یک شخص نیست.

من هم نمیخوام بحث به این سمت برود، اما شما گفتید بین دو سال سربازی و اسلام تعارض نیست.
اول اینکه بین تصمیم گیری یک شخص و تصمیم گیری یه عده محدود که حق تصمیم گیری ندارند فرق خاصی نیست.
دوم اینکه ساختاری به نام خدمت وظیفه اجباری که به اسم دفاع از حریم کشور، به جز درصدی محدود، بقیه رو به عنوان حمال و نیروی کار مفت به زور به کار (شما بخونید بردگی) میگیره و حقوق مصوب در قانون رو بهشون پرداخت نمیکنه (الان رو نمیدونم، اما خودم یک دهم حقوق قانونیم رو میگرفتم) و انواع و اقسام بی عدالتی ها و پایمال شدن حقوق و ارزش و کرامت های انسانی توش اتفاق میفته و به علت فشار شدید روانی مسائلی مثل افسردگی، بی احساس شدن، اعتیاد، گرایش به همجنس بازی (تو آسایشگاه با چشم های خودم میدیدم) خودکشی و انواع آسیب های جسمی و روحی، نهادینه شدن ویژگی های منفی مثل آدم فروشی، حق خوری و خودبینی در سربازان و یادگیری انواع روش های دور زدن قانون و سواستفاده از دیگران از اثرات جانبیشه قطعا با اسلام در تعارضه. بحث هم به شیوه ی اجرا مربوط نمیشه.

ممنون میشم به عنوان پاسخگو، از چیزی که از نزدیک لمسش نکردید صحبت نکنید.

momi14;1019841 نوشت:
شما میگید شرکت در انتخابات نشانه مقبولیت نظامه. میپرسم اگه من نظام رو از بیخ و بن قبول نداشته باشم، راه صحیح نشان دادن این عدم مقبولیت و حرکت به سمت سیستم جکومتی مقبول خودم باید چطوری باشه که به عنوان یک شهروند که حق داره افکار و عقاید خودش رو داشته باشه حق و حقوق من به طور کامل رعایت بشه؟

راه اصلاح نظام همانطور که عرض کردم شرکت در انتخابات هست
اما اگر کسی حکومتی را از بیخ و بن قبول نداشته باشد طبیعتا نباید این توقع را داشته باشد که حکومت دیدگاه او را در برابر سرنگونی خودش بپذیرد و تیشه به ریشه خودش بزند، لذا هیچ حکومتی چنین حق اعتراضی به چنین شخصی نمیدهد، حتی حکومت اسلامی
منتهی این شخص اگر می خواهد کشی علمی و نقد عالمانه را در پیش بگیرد حکومت اسلامی این اجازه را میدهد و شخص میتواند با حضور در محافل علمی مبانی حکومت دینی را به نقد بگذارد، اما اگر این اعتراضات را به خیابان آورد طبیعتا حکومت اسلامی مانند هر حکومت دیگری با او برخورد خواهد کرد، و اگر قصد تغییر نظام را دارد باید بهای آن را هم بپردازد.

فارغ از آنچه گذشت مطلب مهم تر این است که شخصی که چنین تفکری دارد قطعا در جهل مرکب است، چون هرگز با تغییر نظام هم مشکلات حل نمیشود، بالاخره این شخص اگر این حکومت را هم توانست بر فرض تغییر دهد و حکومت دیگری بنا کند باز هم جمهوری خواهد بنا خواهد کرد، دیکتاتوری که بنا نمیکنند!! و جمهوری باز هم این مشکلات را به دنبال خواهد داشت.
مشکل امروز حکومت ما که ولایت فقیه نیست، ولایت فقیه اتفاقا جلوی خیلی از مشکلات را گرفته است و نقطه قوت ما محسوب میشود، اگر کسی بر فرض بخواهد بری رفع مشکلات، حکومت جمهوری سکولار تشکیل دهد در حقیقت برای رفع نقاط ضعفش، نقطه قوتش را کنار گذاشته است!!

خب اینکه با تغییر حکومت، حکومت بهتری جایگزین میشود یا نه یه نظر شخصیست و به جای خودش قابلیت بحث بالایی دارد.
اما من نه از صحیح بودن یا نبودن همچین افکار و عقاید صحبت کردم، و نه از به خیابان کشیدن اعتراضات و نه مدل برخورد حکومت با معترضین.

سوال من صرفا به اصل اعتراض محدود میشه، نه شیوه ی اعتراض و تبعاتش.

البته هنوز هم جوابم رو نگرفتم.
من در حد علم خودم، در محافل علمی هم سطح خودم شرکت میکنم و دلایل خودم رو برای نقد حکومت مطرح میکنم و با توجه به بهره برداری حکومت از میزان شرکت کنندگان در انتخاب جهت مشروعیت بخشی به خود، اعلام میکنم تنها راه زیر سوال بردن اصل حکومت بدون زد و خورد و شیوه های غیر اخلاقی، شرکت نکردن در انتخابات است.

الان این شیوه ی من درسته یا نه و اگه نه، شکل درستش چیه؟

[="Tahoma"][="Blue"]

مسلم;1019804 نوشت:
نباید فریب بزرگنمایی برخی اعتراضات را خورد

من چرا باید پای انقلاب بایستم؟ اینو میخوام کامل شرح بدید.
اصلا چرا مردم ایران انقلاب کردند؟ اگر امکان داره مقایسه ای بین دوران پهلوی و حال رو بررسی کنید و بفرمایید دلایل انقلاب رو.

و اینکه بفرمایید دست اورد های دولت ها از زمان انقلاب تا به الان چی بوده چه کار کردن که دیگر کشور ها انجام ندادن؟
چه چیز ارزشمندی داره که میشه ازش دفاع کرد؟[/]

momi14;1019846 نوشت:
اعلام میکنم تنها راه زیر سوال بردن اصل حکومت بدون زد و خورد و شیوه های غیر اخلاقی، شرکت نکردن در انتخابات است.
الان این شیوه ی من درسته یا نه و اگه نه، شکل درستش چیه؟

قطعا شیوه اشتباهی است، چون تحریم انتخابات هیچ تاثیری نه در اصلاح نظام، و نه در تغییر آن ندارد، اگر دارد با تحلیل بفرمایید.
همانطور که عرض کردم مشارکت بالا و پایین انتخابات فقط یک وجهه بین المللی و همچنین یک پشتوانه مردمی برای منتخب ایجاد می کند، وگرنه ما الان بسیاری از حکومت های دیکتاتوری را می بینیم که اصلا بدون رأی مردم پابرجا هستند. رأی ندادن مردم یک حکومت را سست نمی کند، البته ممکن است برای دشمنان یک محاسباتی در مقبولیت مردمی یک حکومت و سنجش برای ورود نظامی و مانند آن به حساب بیاید، اما به خودی خود نه تنها موجب تغییر، بلکه موجب اصلاح هم نخواهد شد.

نورالزهراء;1019847 نوشت:
من چرا باید پای انقلاب بایستم؟ اینو میخوام کامل شرح بدید.
اصلا چرا مردم ایران انقلاب کردند؟ اگر امکان داره مقایسه ای بین دوران پهلوی و حال رو بررسی کنید و بفرمایید دلایل انقلاب رو.

و اینکه بفرمایید دست اورد های دولت ها از زمان انقلاب تا به الان چی بوده چه کار کردن که دیگر کشور ها انجام ندادن؟
چه چیز ارزشمندی داره که میشه ازش دفاع کرد؟

با سلام و احترام
ببینید تاپیکی که ایجاد کردید در خصوص جمهوریت و واقعی بودن اون هست، اما این سوالتون در این پست یک سوال عمیق تر هست، نمیشه در یک تاپیک به هر دو سوال جواب داد، چون این دوتا، خصوصا سوال دوم، سوال های مهمی هستند که بحث مفصلی هم می طلبد.
اتفاقا بحث تفاوت های جمهوری اسلامی و حکومت پهلوی خیلی بحث خوبی هست و بنده هم استقبال می کنم، اما اگر اجازه میدید در یک تاپیک مستقل با همین عنوان "مقایسه جمهوری اسلامی و حکومت پهلوی" بهش بپردازیم تا حیف و میل نشه.
از همین گزینه "ارسال پرسش" که در امضاء بنده هست میتونید این سوال جدید رو ارسال کنید
ممنونم

[="Tahoma"][="Blue"]

مسلم;1019804 نوشت:
وگرنه طبیعتا همواره باید یک دولت با رویکرد خاص روی کار می آمد، چون رهبری یک نظر که بیشتر ندارد! اما مثلا در همین مسئله هسته ای شما عملکرد متفاوت سه دولت گذشته را ببینید. خب این تفاوت عمیق نشان از این چارچوب گسترده و بسیار باز برای فعالیت منتخبین مردم دارد.

خیلی از مسایلی که پیش میاد بازی های کثیف سیاسی هست.
مسلم;1019804 نوشت:
نهم دی

میخوام یک سوال داشته باشم.
چرا من نباید فکر کنم فتنه 88 یا 6 دی یک بازی سیاسی بوده، برای جریحه دار کردن احساسات مردم و کشوندن مردم به صحنه؟[/]

مسلم;1019832 نوشت:
منشأ سه اشکال شما این است که بین اصلاح قانون اساسی و تغییر قانون اساسی خلط کرده اید. در حالی که بحث بر سر اصلاح قانون نیست، خب قانون اساسی جمهوری اسلامی هم اصلاحیه خورده و امکان اصلاحات بعدی هم برای آن تعریف شده است. بحث بر سر رفراندوم گذاشتن قانون اساسی برای اجرا و یا لغو و تغییر آن در دوره های متعدد است، تمام سخنان حول این محور است

خیلی از کسانی که خواستار رفراندوم اند، درخواستشون با چند تا اصلاح جزئی قابل برآورده سازی است. مثلاً:
- شفاف سازی روند تایید صلاحیت کاندیداها
- تغییر و کم و زیاد کردن وظایف و اختیارات نهادها
- نهادهای نظارتی صرفاً دینی باشند یا ترکیب دینی و تخصصی؟
- تغییر ساز و کار انتخاب یا انتصاب مسئولین
و ...

مسلم;1019832 نوشت:
پس بحث بر سر کسانی است که اگر فرضا رفراندوم برگزار شود رأی آنها به این نظام منفی است

پس فرمایش شما اینه که باید فقط موافقین حق رای داشته باشند نه مخالفین. مثل اینه که در انتخابات آینده ریاست جمهوری، بگیم که فقط نظر طرفداران رئیس جمهور فعلی اهمیت داره. در حالی که جمهوری، نظر همه مردم رو در نظر میگیره.

و بایستی دقت داشته باشیم که راهپیمایی ها روش دقیقی برای اطلاع از نظر مردم نیست. اگر در یک کلانشهر چند میلیون نفری، 40 درصد مردم به راهپیمایی بروند تصور کنید که چه راهپیمایی پرشوری برگزار میشه. اما این 40 درصد از نظر رفراندوم رای اکثریت محسوب نمیشه. مشکل روشهایی مثل راهپیمایی و طومار نویسی اینه که آماری از درصد موافقین و مخالفین به ما نمیدن.

[="Tahoma"][="Blue"]

مسلم;1019804 نوشت:
تاریخ جمهوری اسلامی و روی کار آمدن دولت های مختلف با سلایق گوناگون و سیاست های حتی در برخی موارد متضاد نشان میدهد که انتخاب با رهبری نیست

من از زمانی که یادم میاد بیشتر کاندید های ریاست جمهوری روی ازادی زنان تمرکز داشتند،
چه طور میشه که بیشترین ازادی ها هم در زمان دو روحانی کاندید بوده؟ ایا این عزیزان به خاطر کشوندن مردم به پای صندوق این صحبت ها رو کردند؟ یا احکام اسلام رو قبول ندارند؟

اصلا یک سوال مهم تر:
سخت گیری هایی که در زمان انقلاب صورتگرفته ایا بر حقبوده؟ نسبت به روابط یا پوشش بانوان؟ (سخت گیری های زمان انقلاب تا اواخر ریاست جمهوری اقای رفسنجانی)
اگر بر حق بوده چرا؟ الگر نبوده به نظر نمیاد که افرادی که این مسئولیت ها رو داشتند ناشی بودند و بویی از اسلام نبرده برده بودند؟ (از نظر فرهنگی)
چرا ما نتونستیم بین احکام اسلامی نسبت به پوشش و تفکران مردم هماهنگی ایجاد کنیم؟
چرادر بقیه موارد مثل احکام خوردنی ها و اشامیدنی ها موفق بودیم ولی پوشش نه؟

هر یک از جملات شما منو میبره در یک زمینه دیگه![/]

مسلم;1019848 نوشت:
مشارکت بالا و پایین انتخابات فقط یک وجهه بین المللی

یعنی شما میخوای بگی بهره برداری نظام از میزان مشارکت مردم در انتخابات صرفا به وجهه بین اللملی (که البته همینش هم کم چیزی نیست) محدود میشه؟ یعنی الان انتظار دارید قبول کنم این حرف شما رو؟

مسلم;1019848 نوشت:
قطعا شیوه اشتباهی است

اما شما شکل درستش رو پیش پای من نذاشتید، شرکت من در انتخابات یعنی مشروعیت بخشی به نظام، قاعدتا نمیشه از کسی که نظام حاکم رو از بیخ قبول نداشته باشه، بخواهیم خودش در ساختار مشروعیت بخشی نقشی رو به عهده بگیره.
مسلم;1019848 نوشت:
البته ممکن است برای دشمنان یک محاسباتی در مقبولیت مردمی یک حکومت و سنجش برای ورود نظامی و مانند آن به حساب بیاید

ایجاد ترس برای رد صحبت هام، گاهی لابلای صحبت هاتون، گریزی هم به این شیوه ها میزنید. در رابطه با عوامل درونی بگید لطفا. الان من که نخواستم نظام رو عوض کنم که تهدیدات رو واسم مثال میزنید.
مسلم;1019848 نوشت:
به خودی خود نه تنها موجب تغییر، بلکه موجب اصلاح هم نخواهد شد.

همونطور که گفتم، الان کاری به صحیح بودن یا نبودن تغییر نظام و اینکه نظام بعدی خوب میشه یا نه ندارم. اصلا راجع به یک نظام فرضی صحبت میکنم.
من اعتقادی به یک نظام فرضی ندارم و با استفاده از حقوق خودم به عنوان یکی از اعضای جامعه، افکار و عقاید خودم رو بدون درگیری و رفتارهای مخرب، با سایر افراد جامعه در میون میذارم و ازشون میخوام که با من همفکر بشن.
حالا ما جمع همفکران، برای تغییر نظام حاکم که قبولش نداریم، چه روش صلح آمیزی در پیش بگیریم که به هدفمون برسیم؟ بدون اینکه خودمون در مشروعیت بخشی به نظامی که قبولش نداریم شرکت کنیم.

[="Tahoma"][="Blue"]

مسلم;1019804 نوشت:
بدیهی ترین وظیفه این امام یا فقیه این است که از نابودی حکومت اسلامی یا به انحراف کشیده شدن آن جلوگیری کند

تونستند جلوگیری کنند؟ انحراف منظور چیه دقیقا؟

مسلم;1019804 نوشت:
مهمترین عوامل نابودی یا به انحراف کشیده شدن یک حکومت به قدرت رسیدن افرادی است که اسلام را قبول نداشته

مگه افرادی که الان در حکومت هستند اسلام رو قبول دارند؟
البته احتمالا فقط قبول دارند، فعلا به عمل کردن نرسیده.

خب این افرادی که در حکومت هستند کدام یک از کارشون مصداقی از اسلام است؟
من نهاد های کوچک تر بگم مثلا شهرداری اون قسمتیش که اسلامی رو بگید
مثلا مجلس قسمتی که از اسلام پیروی کردند روبگیید.

من کاری با خود جمهوری اسلامی ندارم که اگر محقق بشه عالیه ولی افرادی که دارند این جمهوری اسلامی رو به اجرا در میارن ایا خودشون بویی از اسلام بردند؟ ایا بچه هایی که از نسل این افراد است بویی از اسلام بردند؟[/]

مسلم;1019844 نوشت:
راه اصلاح نظام همانطور که عرض کردم شرکت در انتخابات هست
سلام به همه
استاد "مسلم" عزیز، شما کم و بیش مرا می‌شناسید و می‌دانید حتی در اوج انتقادم به برخی احکام اسلامی، هرگز ذره‌ای به سمت غرب گرایش نداشته، ندارم و انشاالله نخواهم داشت
چرا که بی‌ارزشی اهداف و آرمان‌های غربی (اکثراً، نه تمام آن اهداف) از خورشید هم برایم واضح‌تر است. این را گفتم که کامل مشخص باشد موضع من چیست

اما بزرگوار به نظرم کمی نگاه 0 و 100 به موضوع دارید
وقتی کسی می‌گوید من دیگر مثل سابق به نظام اقبال ندارم، معنایش این نیست که حتماً فرضاً طرفدار غرب است!
حتی ممکن است عده‌ای به اسلام هم علاقه‌ای نداشته باشند ولی در عین حال احترام به قانون را محترم شمرده و از طرفی به مستکبر بودن غرب نیز آگاهی داشته باشند
در کنار این افراد، مسلمانانی هم هستند که با برخی کج رفتاری‌ها در نظام مخالفند. و البته برخی هم هستند که کلاً با این نظام مخالف بوده و کاملاً طرفدار غذب هستند

پس نه می‌توانیم بگوئیم اگر کسی در انتخابات شرکت کرد صددرصد طرفدار نظام است و نه حتی می‌توانیم بگوئیم اگر کسی در انتخابات شرکت نکرد قطعاً مخالف نظام است
نتیجه اینکه درست نیست که شما برادر عزیز (یا هر شخص دیگری) شرکت این افراد در انتخابات را مصادره به مطلوب کنید. و صرف شرکت کردن در انتخابات را برابر با مقبولیت نظام درنظر بگیرید
البته صحبت من خطاب به بخشی از فرمایش شما بود که گفتید شرکت در انتخابات نشانه مقبولیت نظام است، وگرنه با این بخشی که از شما نقل کرده‌ام کاملاً موافقم

[="Tahoma"][="Blue"]

باء;1019809 نوشت:
اکثریت یک کشور فاسد بودند و اقلیت آن با تقوا بودند، و حکومت دست گروه با تقوا بود، آیا این گروه با تقوا اصولاً عقلاً و شرعاً مجاز هستند که حکومت را تحویل اکثریت فاسد بدهند؟

متاسفانه الان حکومت دست افراد فاسد هست.

باء;1019809 نوشت:
حضرت امیر علیه‌السلام و بعد حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرمودند که اگر به تعداد چند نفر یار وفادار داشتم حکومت را از غاصبان آن پس می‌گرفتم

ما چه طور باید حکومت رو از دست این فاسدان پس بگیریم/؟

باء;1019809 نوشت:
حضرت علی علیه‌آلسلام وقتی تنها رها شدند، یعنی خودشان ماندند و ۳ یا ۵ یا ۷ نفر، آنجا بود که افسار شتر خلافت را بر پشت آن گذاشتند و خانه‌نشین شدند

ما هم تنهاییم و خانه نشین و فاسدان بر حکومت خود ادامه میدهند.

باء;1019809 نوشت:
با این وجود اگچه نیازی به تکرار همه‌پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ نباشد، اما نیاز به تلاش جدّی و مصرانه بر اصلاح شرایط و همسو شدن با قوانین اساسی (که بهترین تعریف از چیستی نظام فعلی ماست) و در صورت نیاز به‌روزرسانی آن‌ها به شدت احساس می‌شود

اینقدر که هیچ تلاشی نشده مردم راضی اند کلا نظام تغییر کنه.
اگر ذره ای تلاش میدیم مطمئنا خود من هیچ وقت چنین کلمات رو تایپ نمیکردم.
احتمالا همه تلاش رو گذاشتند کنار به امید ظهور![/]

نورالزهراء;1019858 نوشت:
ما چه طور باید حکومت رو از دست این فاسدان پس بگیریم/؟
با مطالبه گری

momi14;1019854 نوشت:
تغییر نظام حاکم
ما اجازه نخواهیم داد happy@};-

[="Tahoma"][="Blue"]

Reza-D;1019860 نوشت:
با مطالبه گری

خیلی از ماها مطالبه گری رو به صورت اصولی بلد نیستیم.
مطالبه گری از طریق درست طوری که صدا به گوش اون افرادی که باید برسه.

البته خیلی از ماها به این معتقدیم که هیچ کسی صدای ما رو نخواهد شنید!
به همین خاطر هیچ اقدامی نمیکنیم.

سر همین جریان سیل خیلیا گفتن مطالبه گری از دولت کنید به مردم کمک نکنید بگذارید دولت کار کند
حالا وظیفه ما واقعا در این مواقع چیه؟
راستی نقش دولت در بهبود این وضعیت تا به الان چی بوده؟[/]

من نیم ساعت رفتم و برگشتم دیدم تاپیک سه صفحه رفته جلو!!!
الان که باید چند ساعت برم و برگردم خدا رحم کنه! اجازه بدید تو این چند ساعتی که نیستم و تا این پست های گذشته پاسخ داده نشده تاپیک مدت کوتاهی بسته بماند
از شما ممنون و سپاسگزارم
@};-

با سلام و احترام
خواهر گرامی مباحث سیاسی و حکومتی مباحث بسیار گسترده ای است، و سابقه بحث ها هم نشان داده است که احتمال به حاشیه رفتن آن در تاپیک های مختلف هم بسیار است، لذا خواهش می کنم در این تاپیک بر همان موضوعی که ایجاد کرده اید متمرکز شوید چون واقعا بحث از دست می رود. شما در خصوص هر کدام ز موضوعات می توانید یک تاپیک جدید ایجاد کنید اما در بحث جمهوریت نظام اگر من وارد این حواشی شوم و سپس پاسخ و جواب هایی که در حاشیه این حوشی مطرح میشود کاملا موضوع اصلی تاپیک گم میشود.

نورالزهراء;1019851 نوشت:
چرا من نباید فکر کنم فتنه 88 یا 6 دی یک بازی سیاسی بوده، برای جریحه دار کردن احساسات مردم و کشوندن مردم به صحنه؟

نورالزهراء;1019853 نوشت:
من از زمانی که یادم میاد بیشتر کاندید های ریاست جمهوری روی ازادی زنان تمرکز داشتند،
چه طور میشه که بیشترین ازادی ها هم در زمان دو روحانی کاندید بوده؟ ایا این عزیزان به خاطر کشوندن مردم به پای صندوق این صحبت ها رو کردند؟ یا احکام اسلام رو قبول ندارند؟

نورالزهراء;1019853 نوشت:
سخت گیری هایی که در زمان انقلاب صورتگرفته ایا بر حقبوده؟ نسبت به روابط یا پوشش بانوان؟ (سخت گیری های زمان انقلاب تا اواخر ریاست جمهوری اقای رفسنجانی)

همچنین برخی بد گمانی ها هم باید کنار گذاشته شود:

نورالزهراء;1019851 نوشت:
خیلی از مسایلی که پیش میاد بازی های کثیف سیاسی هست.

نورالزهراء;1019856 نوشت:
افرادی که دارند این جمهوری اسلامی رو به اجرا در میارن ایا خودشون بویی از اسلام بردند؟ ایا بچه هایی که از نسل این افراد است بویی از اسلام بردند؟

نورالزهراء;1019856 نوشت:
مگه افرادی که الان در حکومت هستند اسلام رو قبول دارند؟

در اینکه مسئولین نالایق، ناکارآمد، کسانی که هرگز به اسلام عمل نمی کنند، و حتی منافق، داریم بنده حرفی ندارم، اما با کلیّت مسئله مخالف هستم، ناراحتی ما از دست برخی مسئولین و آقازاده ها نباید موجب یک موضع گیری غیر منطقی و هیجانی در ما شود. هر شخصی که ناکارآمدی او برای ما محرز شده خب حکم به بی لیاقتی او می کنیم،اما نمیتوانیم شخناختمان از برخی مسئولین و آقازاده های راحت طلب آنها را به همه مسئولین سرایت دهیم.

نورالزهراء;1019858 نوشت:
ما چه طور باید حکومت رو از دست این فاسدان پس بگیریم/؟

راه اصلاح در تمامی حکومت های جمهوری انتخابات است، تمام این مسئولین چه خوب و چه بد را ما انتخاب کرده ایم، این که بگویید تقصیر شورای نگهبان است که فقط اینها را تأیید صلاحیت کرده است هم صحیح نیست، چون نتیجه انتخابات در شوراهای شهر هم چنگی به دل نمی زند، در حالی که کاندیداهای شورای شهر از فیلتر شورای نگهبان رد نمیشوند، و اتفاقا وضعیت آنجا به مراتب خراب تر است! شما خبرهای مختلف از بازداشت اعضای شورای شهرهای مختلف را ببینید!!

نورالزهراء;1019856 نوشت:
تونستند جلوگیری کنند؟ انحراف منظور چیه دقیقا؟


قطعا نتوانسته اند حرکت کلان حکومت را منحرف کنند، شما مشکلات اقتصادی و معیشتی و مانند آن را نبینید، رهبری نه وظیفه اش دخالت در همه امور است، و نه در همه علوم که متخصص است! در پزشکی و اقتصاد و دیپلماسی و صنعت و بازرگانی و...! اینها همه متولیان خودش را دارد و در وزارت خانه های مختلف در خصوص این امور تصمیم گیری میشود، رهبری مجموعه این حرکت کلان را رهبری می کند، و بالاخره باید اجازه بدهد در امور اجرایی و قانونگذاری منتخبین مردم هم آزادی عمل داشته باشند تا فلسفه انتخابات زیر سوال نرود.
اگر رهبری نبود می دیدید که کلا ماهیت انقلاب عوض شده بود، دوباره ما به زمان حکومت پهلوی برگشته بودیم که بزرگترین متحد آمریکا و اسرائیل بوده و اورشلیم را به پایتختی اسرائیل می پذیرفتیم، کم کم تربیت دینی ما رنگ و بوی غربی به خود گرفته بود و از اسلام جز نامی باقی نمانده بود! نه از جبهه مقاومت اسلامی خبری بود، و نه از ممانعت از دیکتاتوری برخی مسئولین داخلی! اما آنچه که همچنان انقلاب اسلامی را در حرکت کلان خودش حفظ نموده ولایت فقیه است.
چه کسی در برابر سند 2030 افشاگری کرد ؟ چه کسی مسئولین را از مذاکرات نهی کرده و آن را بی فایده دانست؟ چه کسی بود که دائما از پی گیری حقوق های نجومی سخن گفت؟ چه کسی بود که در برابر مذاکرات موشکی و مانند آن ایستاده است؟

momi14;1019854 نوشت:
یعنی شما میخوای بگی بهره برداری نظام از میزان مشارکت مردم در انتخابات صرفا به وجهه بین اللملی (که البته همینش هم کم چیزی نیست) محدود میشه؟ یعنی الان انتظار دارید قبول کنم این حرف شما رو؟

خیر، بنده از نگاه ادبیات سیاسی و دموکراسی عرض کردم، وگرنه در نگاه اسلام هم مقبولیت مردمی شرط جواز فعلیت یافتن یک حکومت است. اما وقتی در ابتدا این مشروعیت احراز شد دیگر با کاهش رأی و مشارکت مردم چون یک دلالت یقینی نیست حکومت کنار گذاشته نمیشود.
شما می توانید از مشارکت مردم مقبولیت یک حکومت را نتیجه بگیرید چون یک رأی مثبت است، اما از سکوت مردم نمیتوانید رأی منفی نتیجه بگیرید.

علاوه بر اینکه آثار دیگری هم دارد که اگر مثال بزنم دوباره حمل بر نیت های بنده می کنید، به عنوان مثال میزان مشارکت مردم ارتباط مستقیمی با انگیزه برای تحریم ها و مخالفت های سیاسی جامعه بین الملل دارد، طبیعتا کاهش رأی را حمل بر تأثیرگذاری فشارها و پایین آمدن مقبولیت حکومت می پندارند.

momi14;1019854 نوشت:
اما شما شکل درستش رو پیش پای من نذاشتید، شرکت من در انتخابات یعنی مشروعیت بخشی به نظام، قاعدتا نمیشه از کسی که نظام حاکم رو از بیخ قبول نداشته باشه، بخواهیم خودش در ساختار مشروعیت بخشی نقشی رو به عهده بگیره.

momi14;1019854 نوشت:
برای تغییر نظام حاکم که قبولش نداریم، چه روش صلح آمیزی در پیش بگیریم که به هدفمون برسیم؟ بدون اینکه خودمون در مشروعیت بخشی به نظامی که قبولش نداریم شرکت کنیم.

شما از من چه میخواهید؟ اگر حکومت بر حق نبود طبیعتا مخالفت را پیشنهاد می کردم اما در برابر یک حکومت حق توقع دارید بنده چه راهکاری برای مخالفت با آن پیشنهاد بدهم؟
من می گویم موافق و مخالف باید در انتخابات شرکت کنند، چون قطعا موجب رشد خواهد شد

اما اگر یک نظامی را که بر باطل است فرض کنیم، برای اینکه به هدفمان برسیم باید تفکر حق را ابتدا میان نخبگان و سپس میان توده مردم ترویج کرد، اگر آن اعتقاد به حق باشد طبیعتا موجب استقبال مردم واقع خواهد شد و کم کم مقبولیت مردمی پیدا خواهد کرد و مردم همگی برای تحقق آن تلاش خواهند کرد همانطور که انقلاب ما اینچنین شکل گرفت.

momi14;1019854 نوشت:
ایجاد ترس برای رد صحبت هام، گاهی لابلای صحبت هاتون، گریزی هم به این شیوه ها میزنید. در رابطه با عوامل درونی بگید لطفا. الان من که نخواستم نظام رو عوض کنم که تهدیدات رو واسم مثال میزنید.

من هرگز چنین قصدی نداشتم!الان که شما گفتید توجه کردم میشود چنین برداشتی هم از سخنانم داشت!
بحث من بر سر تاثیرات عدم مشارکت مردم در انتخابات بر روی حکومت بود، عرض کردم مستقیما تاثیر ندارد، مگر آنکه غیر مستقیم تأثیر بگذارد، جنگ نظامی را به عنوان مثالی برای تأثیر غیر مستقیم عرض کردم.
افکارتان را با بنده صاف کنید.

با سلام و احترام

Reza-D;1019857 نوشت:
استاد "مسلم" عزیز، شما کم و بیش مرا می‌شناسید و می‌دانید حتی در اوج انتقادم به برخی احکام اسلامی، هرگز ذره‌ای به سمت غرب گرایش نداشته، ندارم و انشاالله نخواهم داشت

شکی در این ندارم@};-

Reza-D;1019857 نوشت:
وقتی کسی می‌گوید من دیگر مثل سابق به نظام اقبال ندارم، معنایش این نیست که حتماً فرضاً طرفدار غرب است!
حتی ممکن است عده‌ای به اسلام هم علاقه‌ای نداشته باشند ولی در عین حال احترام به قانون را محترم شمرده و از طرفی به مستکبر بودن غرب نیز آگاهی داشته باشند
در کنار این افراد، مسلمانانی هم هستند که با برخی کج رفتاری‌ها در نظام مخالفند. و البته برخی هم هستند که کلاً با این نظام مخالف بوده و کاملاً طرفدار غذب هستند

در این مسئله هم شکی وجود ندارد و کاملا درست است

Reza-D;1019857 نوشت:
پس نه می‌توانیم بگوئیم اگر کسی در انتخابات شرکت کرد صددرصد طرفدار نظام است و نه حتی می‌توانیم بگوئیم اگر کسی در انتخابات شرکت نکرد قطعاً مخالف نظام است
نتیجه اینکه درست نیست که شما برادر عزیز (یا هر شخص دیگری) شرکت این افراد در انتخابات را مصادره به مطلوب کنید. و صرف شرکت کردن در انتخابات را برابر با مقبولیت نظام درنظر بگیرید

به لحاظ منطقی حرف شما درست است، رأی هیچ دلالت برهانی بر مقبولیت نظام، و عدم رأی دادن هیچ دلالتی بر عدم مقبولیت نظام ندارد.
اما این در ادبیات سیاسی جهان پذیرفته شده است که میزان مشارکت بالای مردم نشان از مقبولیت آن نظام در نگاه مردم است، درست است که ممکن است برخی از مردم چنین نگاهی نداشته باشند اما طبیعتا رأی در یک چارچوب در وهله اول رأی به اصل آن چارچوب تلقی میشود.
این را زمانی بهتر متوجه میشویم که رسانه های بیگانه در آستانه انتخابات را می بینیم که با تمام تلاش تحریم انتخابات را فریاد می زنند، و در برابر رهبر معظم انقلاب و مراجع توصیه به حضور گسترده می کنند، این به نظرتان برای چیست؟

براستی هدف رسانه های دشمن از تحریم انتخابات چیست؟ آیا می خواهند مسئولین به خود بیایند و کمی به فکر مردم باشند؟ یا اینکه میخواهند از وجهه بین المللی ایران بکاهند؟
قبول دارم شاید این در دلالت منطقی یا فهم عرفی مردم دلالت بر مقبولیت یا عدم مقبولیت نداشته باشد و واقعا کسی که رأی می دهد در این فکر نباشد، اما این در نگاه ادبیات سیاسی جهان خیلی نقش دارد، شما ببینید مثلا بعد از واقعه آشوب های فتنه 88 حتی چین و روسیه هم در سازمان ملل بر علیه ایران رأی دادند.

از آنجایی که طرف مقابلم را دارای جنبهء بالا و درک مناسب می‌بینم
پاسخ‌هایم را صریح عرض می‌کنم. می‌دانم عمق حرف را خواهید گرفت نه ظاهرش را

نورالزهراء;1019863 نوشت:
خیلی از ماها مطالبه گری رو به صورت اصولی بلد نیستیم
خب برویم یاد بگیریم

چند شاگرد پای درس استادی نشسته بودند. استاد خیلی سطح بالا سخن می‌گفت
شاگردها هر چند دقیقه یک بار می‌گفتند استاد یکم بیا پایین‌تر
(یعنی سطح درس را تقلیل بده)
تا اینکه در یکی از این دفعات استاد پاسخ داد: خب کمی هم شما بیایید بالاتر!

نورالزهراء;1019863 نوشت:
البته خیلی از ماها به این معتقدیم که هیچ کسی صدای ما رو نخواهد شنید!
وقتی هنوز امتحان نکرده‌ایم و حتی معتقدیم راه اصولیش را بلد نیستیم، از کجا کشف کرده‌ایم که کسی صدایمان را نخواهد شنید؟
اگر استاد "مسلم" اجازه بدهند یکی از راه‌های مهمش را خدمت شما عرض خواهم کرد
(اجازه از این بابت گرفتم که نیاز به دادن لینک است. مربوط به سخنان استاد رائفی‌پور)

نورالزهراء;1019858 نوشت:
متاسفانه الان حکومت دست افراد فاسد هست.

سلام،
حضرت آقا را که مطلقاً خیلی قبول دارم، چه از نگاه دینی، چه شجاعت، چه نگاه باز و بصیرت و تحلیل قوی داشتن از شرایط، و چه مسائل دیگری که شاید مهم باشند ... اما از ایشان که بگذریم با شما تا یک مقداری نه خیلی زیادی موافقم، یعنی در واقع احتیاطاً موافق نیستم چون مطمئن نیستم فساد چقدر بتواند درست معنا را برساند ... ولی حداقلش این است که دیگر به هیچ کدامشان آنطور که باید اعتماد ندارم ... برای ذکر مصیبت ما نسبت به ایشان شاید نشود از لفظ فاسد استفاده کرد، ایشان شاید شخصیت حقیقی خوبی هم داشته باشند و فقط بی‌عرضه و در نتیجه کم‌تقوا باشند که با وجود بی‌عرضگی باز چنان مسؤولیت‌هایی را پذیرفته‌اند ... خیانت کردن هم به عنوان توصیفی از کم‌کاری‌های ایشان در امانتی که به دستشان سپرده شده است شاید واژه‌ی بدی نباشد ...
نورالزهراء;1019858 نوشت:
ما چه طور باید حکومت رو از دست این فاسدان پس بگیریم/؟

یک تاپیک دیگر همین چند هفته‌ی پیش باز بود که در آنجا نسبتاً مفصل بحث داشتیم ... آنجا کلیت نظرم این بود که باید مطالبه‌گری کنیم، باید آنقدر مطالبه‌گری بکنیم که از رو بروند، باید شجاعانه ولی منصفانه نقدشان کنیم، منصفانه ولی شجاعانه، توهین نکنیم ولی کم‌کاری‌هایشان را آینه‌ی دغشان کنیم، کم‌کاری‌هایشان را لیست کنیم و همه جا مقابل چشمشان نگاه داریم، آنقدر بکنیم که خودشان را جمع‌وجور کنند، که بلند نشوند بروند بگویند که سیل زدگان ما را به خانه‌ی خودشان دعوت می‌کردند و چقدر ایشان قدرشناس ما هستند ... اینها فکر می‌کنند که ما مدیونشان هستیم و به بودنشان افتخار می‌کنیم، باید از این توهم بیرونشان بیاوریم ...
باید همین کار را برای تمام کسانی که فکر می‌کنند این انقلاب و این کشور ارث پدرش هست و خودش موهبت الهی برای این مردم و این انقلاب هست انجام داد ...
مسؤولین باید بترسند از اینکه کارشان را درست انجام ندهند ... امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنیم ...
نورالزهراء;1019858 نوشت:
اینقدر که هیچ تلاشی نشده مردم راضی اند کلا نظام تغییر کنه.

ناامیدی کور مثل خودکشی می‌ماند، می‌گوید خودم را بکشم راحت بشوم، ولی سؤال این است که به چه دلیلی فکر می‌کند که راحت خواهد شد؟
نمی‌دانم از نظر اعتقادی چه باورهایی دارید، ولی قاعدتاً اگر دین‌دار باشید باید در یک نظام دین‌مدار بیشتر انتظار راحتی داشته باشید، اصلاح امور برای متدینین شاید بهترین راه باشد، مگرآنکه نظریه‌پردازی قوی داشته باشید و پیشنهادی بهتر از جمهوری اسلامی را در ذهن داشته باشید ... مثلاً بر اساس این تجربیات ۴۰ ساله من فکر می‌کنم جمهوریت را حذف کنیم بهتر است، این جمهوریت بوده که امثال بنی‌صدر و بعد هم مسؤولین یکی بهتر از دیگری را در کاسه‌ی ما گذاشته است ... خیلی‌وقت‌ها جمهوریت این نظام در عمل مقابل اسلامیت آن موضع‌گیری کرده است، شاید دیگر لازم نباشد اینقدر روی آن اصرار داشته باشیم ...
نورالزهراء;1019858 نوشت:
اگر ذره ای تلاش میدیم مطمئنا خود من هیچ وقت چنین کلمات رو تایپ نمیکردم.
احتمالا همه تلاش رو گذاشتند کنار به امید ظهور!

اینکه بیشتر مردم امر به معروف و نهی از منکر را کنار گذاشته‌اند را قبول دارم، ولی فکر می‌کنم بیشتر بخاطر این باشد که نمی‌دانند (و خودم هم خیلی نمی‌دانم، یک کمی شاید بدانم) چطور این کار را بکنند ... اینجا بیشترین گلایه از خواصّ بی‌لیاقت است ... شاید اولین کاری که بشود کرد کمک کردن به برگزاری کرسی‌های آزاد‌اندیشی باشد، آگاه کردن مردم، مطالبه‌گر کردن مردم، درخواست شفافیت کردن نظارت‌ها و شفافیت‌های مالی و ...

[="Tahoma"][="Blue"]من جزء اون دسته از افرادی نیستم که اعتقادات کور کورانه دارند و از روی هیجان یک سری مطالب بنویسه.
من انچه که ممکنه به ذهن برسه رو بیان میکنم. اگر اشتباه کنم میپذیرم.

مسلم;1019886 نوشت:
راه اصلاح در تمامی حکومت های جمهوری انتخابات است

تا به الان که انتخابات صورت گرفته ایا اصلاحی هم صورت گرفته/؟ چندین ساله دیگه باید صبیر کرد تا یک فرد متناسب پیدا شود؟
اصلا راه شناختی که برای مردم وجود داره چیه؟ برای ریاست جمهوری همین مناظره هاست که اکثرا حرف های قشنگی میزنند و به هیچ کدام عمل نمیکنند.
خود شما به شکلی شناخت پیدا میکنید نسبت به افرادی که قرار است بهشان رای دهید؟

مسلم;1019886 نوشت:
شما خبرهای مختلف از بازداشت اعضای شورای شهرهای مختلف را ببینید!!

بله الی ماشاءالله از دست موارد هست.
امکاناتی که مردم نشدنی هست برای اعضای شورای شهر در سه سوت فراهم است!
و اخر سر هم گندش بالا میاد و حتی برخی فرار کرده اند و به بازداشت هم نرسیده!!
وقتی همه با هم بخورند چه کسی میتواند بازداشت کند؟ (این چیزی که بیان کردم از سر احساسات نیست، التفاق افتاده و مساله کاملا رو شده!)

مسلم;1019886 نوشت:
چه کسی در برابر سند 2030 افشاگری کرد ؟ چه کسی مسئولین را از مذاکرات نهی کرده و آن را بی فایده دانست؟ چه کسی بود که دائما از پی گیری حقوق های نجومی سخن گفت؟ چه کسی بود که در برابر مذاکرات موشکی و مانند آن ایستاده است؟

من یک سوال برام پیش میاد:
اگر الان هم امام خمینی یا شخصی مشابه ایشون رهبری میکردند وضعیت کشور به چه شکلی بود؟(شکل رهبری و اخلاق و تصمیمات مد نظر هست)[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

Reza-D;1019893 نوشت:
خب برویم یاد بگیریم

یکی از اساتید سر یکی از کلاس ها درباره همین مطالبه گری صحبت میکردند و بسیار هم حرفشون حق بود و درست.
هرچند من همیشه در حد توان خودم و در حیطه خودم مطالبه گری از راه درستش رو انجام دادم و به نتیجه رسیده ام.
اما در مسایل کلان تر انجام ندادم و بهتر است به قول جناب باء کرسی های آزاد اندیشی برگزار شود و درباره چنین مسایلی صحبت شود.
باید جا بیفته برای همه مردم و باید فرهنگ سازی بشه که از چه طریقی میشود با مسئولین کشور صحبت کرد و حق رو طلب کرد.
باید اساتید صحبت کنند و در فضای مجازی پخش شود.
نباید فقط به نیش و کنایه گذاشته بشه کم کاری های دولت مساله ای که الان به وفور میبنیم در فضای مجازی و حتی تلویزیون
نتیجه که من میبینم بی خیال تر شدند و پرده های احترام هم برداشته شده و عادی شده همه چی براشون.[/]

Reza-D;1019893 نوشت:
خب برویم یاد بگیریم

مسئله فقط یادگیری نیست، مسئله نبود ساز و کار هم هست.
مثلاً در خیلی از کشورهای پیشرفته، سایتهایی ایجاد شده که اگر طرحی در اونها مطرح بشه و یک میلیون رای از مردم جمع کنه، مجلس موظف میشه بررسیش کنه.

باء;1019894 نوشت:
منصفانه ولی شجاعانه، توهین نکنیم ولی کم‌کاری‌هایشان را آینه‌ی دغشان کنیم

ویدئویی که از صبح پخش شده در فضای مجازی دیده اید؟ استاندار خوزستان؟
هرچند این مطالبه گری از راه درستش نبوده اما مسئول هم سریع انگ ضد نظام رومیزنند به ایشون!
به نظر من این مسئول اصلا قدرت صحبت و ارام کردم مردم هم ندارد و تماما این رفتار نشانه ضعف ایشان است

مردی که میگوید شما فقط برای عرب های سوریه کار میکنید و مسئول هم میگوید ما جانمون رو بهشون میدیم.
مسئولین مملکت ما همیشخ نگاهشون از بالا بوده به مردم هیچ وقت نیومدند مردم رو اروم کنند و صداشون رو بشنوند
موقع انتخابات که میشه مردم عزیز میشن، این مواقع بهشون انگ ضد نظام میزنند.

===
خانم دیگری به یک مسئول دیگه، میگه ما همه چیزمون رو از دست دادیم و مسئول میگه همین که زنده ای برو خداروشکر کن
این جملات بیشتر باعث اتش گرفتن جا مردم مامیشود چرا همدلی نیست؟ چرا مردم درک نمیشوند؟ چرا خودشان در بهترین وضعیت زندگی میکنند اما وقتی به مردم میرسه میگن همین زنده ای خداروشکر کن؟

================

باء;1019894 نوشت:
گویند که سیل زدگان ما را به خانه‌ی خودشان دعوت می‌کردند و چقدر ایشان قدرشناس ما هستند

وقتی واقعیت ها چیز دیگری است اما از رسانه ملی این موارد رو مشاهده میکنم فقط به خدا پناه میبرم...
فقط سیاه نمایی میکنند و انتظار دارند مردم هم باور کنند.

باء;1019894 نوشت:
ناامیدی کور مثل خودکشی می‌ماند، می‌گوید خودم را بکشم راحت بشوم، ولی سؤال این است که به چه دلیلی فکر می‌کند که راحت خواهد شد؟
نمی‌دانم از نظر اعتقادی چه باورهایی دارید، ولی قاعدتاً اگر دین‌دار باشید باید در یک نظام دین‌مدار بیشتر انتظار راحتی داشته باشید، اصلاح امور برای متدینین شاید بهترین راه باشد، مگرآنکه نظریه‌پردازی قوی داشته باشید و پیشنهادی بهتر از جمهوری اسلامی را در ذهن داشته باشید ... مثلاً بر اساس این تجربیات ۴۰ ساله من فکر می‌کنم جمهوریت را حذف کنیم بهتر است، این جمهوریت بوده که امثال بنی‌صدر و بعد هم مسؤولین یکی بهتر از دیگری را در کاسه‌ی ما گذاشته است ... خیلی‌وقت‌ها جمهوریت این نظام در عمل مقابل اسلامیت آن موضع‌گیری کرده است، شاید دیگر لازم نباشد اینقدر روی آن اصرار داشته باشیم ...

بار ها گفته ام باز هم میگم
اگر جمهوری اسلامی اجرا شود چه کسی اینقدر مخالفت میکند؟
وقتی حرف از اسلام میشود و ذره ای عمل نمیبنیم

وقتی طرف نماز شبشم میخونه و همیشه در منزلی که از مال دیگران بدست اورده روضه و عزا میگیرد
وقتی همه چی شده از روی تظاهر
وقتی برای مصاحبه کاری میری باید حتما ظاهر منطبق باشه با اونچه که اینا میگن معلومه همه روی تظاهر بنا میشه
وقتی طرف هر غلطی رو در پوشش اسلام میکنه
چرا باید وضعیت به اینجا برسه؟
اینا تازه 1 درصد از کل ماجرا هم نمیشه!

استاد میگن در انتخابات شرکت کنید تا فرد اصلح رو انتخاب کنیم مشکل از ریشه خرابه
مردم و مسئولین با این باور های نادرست بزرگ شدند.
تو همین انتخابات شورای شهر طرف قبلش چه قدر پول هزینه میکنه برای شام و ناهار و بقیه موارد و حتی پول میدادن به مردم تا رای بگیرن چرا اینکارو میکنند؟
چون میدونن اگر وارد شورا بشن چندین برابرش رو بدست میارن

آب خیلی وقته گل آلوده..
مطالبه گری هم یک درمان موقت هست وگرنه اگر بخوایم به درمان دایمی فکر کنیم از ریشه باید تفکرات عوض بشه

سره رشوه دادن تو ادارات دولتی:
یکی از دوستانم کار اداری داشت یارو علنا گفت تا شیرینی ندی کارتو راه نمیدازم دوست منم نداد و الان چندین ماهه کارش عقب افتاده با اینکه مطالبه گری هم شد از مقام بالا تر
و حتی مقام بالاتر هم اقدام کرد ولی زورش نرسید به این کارمند چرا؟ چون نیرو کم دارن و ایشون بار ها توسط مقامات بالاتر و رسمی تر احضار شده ولی هیچ تاثیری نداشته در روند کاری ایشون.
اینا ها روبنده خودم به عینه دیدم مساله ای هم نیست که شنیده باشم!

سلام

Reza-D;1019861 نوشت:
ما اجازه نخواهیم داد

اجازه ی تغییر نظام "فرضی" رو نخواهید داد؟؟!!
مسلم;1019887 نوشت:
شما می توانید از مشارکت مردم مقبولیت یک حکومت را نتیجه بگیرید چون یک رأی مثبت است، اما از سکوت مردم نمیتوانید رأی منفی نتیجه بگیرید.

چه اتفاقی باید بیفته تا بتونیم رای منفی رو نتیجه بگیریم؟
مسلم;1019887 نوشت:
میزان مشارکت مردم ارتباط مستقیمی با انگیزه برای تحریم ها و مخالفت های سیاسی جامعه بین الملل دارد

جامعه بین الملل نقش خودش رو ایفا میکنه و دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلوده. ولی از اونجا که یک عامل بیرونیه، نباید روی عوامل درونی طوری اثر بذاره که به نوعی عامل درونی رو کلا محوش کنه. اون چیزی که در اولویته، حل مسائل درونی کشور حالا با بهترین روش موجود و نباید ترس از عامل خارجی، اعضای یه مملکت رو بی تحرک کنه.
مسلم;1019887 نوشت:
شما از من چه میخواهید؟ اگر حکومت بر حق نبود طبیعتا مخالفت را پیشنهاد می کردم اما در برابر یک حکومت حق توقع دارید بنده چه راهکاری برای مخالفت با آن پیشنهاد بدهم؟

بر حق بودن یا نبودن حکومت فرضی که من ازش صحبت کردم مشخص نیست، من دنبال اینم که بدونم در حالت کلی، شیوه ی صحیح این مخالف چه شکلیه که بشه چشم اندازی از دستاورد ها رو واسش در نظر گرفت؟
البته به شما هم حق میدم که نتونید پاسخ صریح و روشنی به این سوال بدید، چون خوب میدونید بعدش مسیر بحث به کجاها کشیده خواهد شد ...
مسلم;1019887 نوشت:
اگر یک نظامی را که بر باطل است فرض کنیم، برای اینکه به هدفمان برسیم باید تفکر حق را ابتدا میان نخبگان و سپس میان توده مردم ترویج کرد، اگر آن اعتقاد به حق باشد طبیعتا موجب استقبال مردم واقع خواهد شد و کم کم مقبولیت مردمی پیدا خواهد کرد و مردم همگی برای تحقق آن تلاش خواهند کرد همانطور که انقلاب ما اینچنین شکل گرفت.

خب تشکیل این انقلاب خیلی صلح آمیز نبود البته. من از این پاسخ شما اینطور برداشت میکنم که برای تغییر یک نظام، راهی بجز برخورد های شدید بین حامیان و مخالفان نظام صرف نظر از اینکه حق با کدومشونه وجود نداره و هر صورت راه صلح آمیزی رو نمیشه تصور کرد. درست برداشت کردم؟
مسلم;1019887 نوشت:
عرض کردم مستقیما تاثیر ندارد

شما یک راه تاثیر گذارش رو به من معرفی کنید که منجر به اثرات غیر مستقیم مخرب نشه. بالاخره از اونجایی که هدف من برای تغییر این نظام (از نظر من فرضی اما شما نمیتونید فرضش کنید!) هدف بر حقی نیست، موفق نخواهم شد دیگه. درسته؟
اما اگه راه درستش رو بدونم، حداقل هزینه زایی هم نخواهم کرد.
و در کل این دیدگاه شما (یعنی بی تاثیری عدم شرکت در انتخابات) با تعریف متفاوتی که نظام از مشارکت عمومی، قبل و بعد از هر انتخابات ارائه میده، همخوانی نداره.
قبل از انتخابات: مشارکت بالا یعنی حس مسئولیت پذیری در قبال سرنوشت کشور
بعد از انتخابات: مشارکت بالا یعنی مقبولیت نظام

نورالزهراء;1019903 نوشت:
ویدئویی که از صبح پخش شده در فضای مجازی دیده اید؟ استاندار خوزستان؟
هرچند این مطالبه گری از راه درستش نبوده اما مسئول هم سریع انگ ضد نظام رومیزنند به ایشون!
به نظر من این مسئول اصلا قدرت صحبت و ارام کردم مردم هم ندارد و تماما این رفتار نشانه ضعف ایشان است

مردی که میگوید به شما فقط برای عرب های سوریه کار میکنید و مرد هم میگوید ما جانمون رو بهشون میدیم.
مسئولین مملکت ما همیشخ نگاهشون از بالا بوده به مردم هیچ وقت نیومدند مردم رو اروم کنند و صداشون رو بشنوند
موقع انتخابات که میشه مردم عزیز میشن، این مواقع بهشون انگ ضد نظام میزنند.
===
خانم دیگری به یک مسئول دیگه، میگه ما همه چیزمون رو از دست دادیم و مسئول میگه همین که زنده ای برو خداروشکر کن
این جملات بیشتر باعث اتش گرفتن جا مردم مامیشود چرا همدلی نیست؟ چرا مردم درک نمیشوند؟ چرا خودشان در بهترین وضعیت زندگی میکنند اما وقتی به مردم میرسه میگن همین زنده ای خداروشکر کن؟


ندیدم ولی برایم قابل تصور است ... ایشان را نمی‌شناسم و جوانب مختلف احتمالی مسأله را هم نمی‌دانم اما شاید ایشان هم از ذخایر انقلاب هستند
نورالزهراء;1019903 نوشت:
وقتی واقعیت ها چیز دیگری است اما از رسانه ملی این موارد رو مشاهده میکنم فقط به خدا پناه میبرم...

من هم فکر می‌کنم این حرف‌های مسؤولین را تلویزیون باید سانسور کند، چون موجب تشویش اذهان عمومی می‌شود
نورالزهراء;1019903 نوشت:
وقتی حرف از اسلام میشود و ذره ای عمل نمیبنیم

قدرت داشتن و سوء استفاده نکردن خیلی مرد می‌خواهد (وقتی نظارت درستی هم انجام نمی‌شود و همه برای حفظ آبروی نظام از نظر خودشان و چون نمی‌دانند وظیفه‌اشان چیست یا چون خودشان هم هم‌دست ایشان هستند فقط لاپوشانی می‌کنند ... گاهی تازه توجیهش هم می‌کنند) ... اما انتظار هم این است که چنان مردهایی بر سر کار باشند ...
نورالزهراء;1019903 نوشت:
وقتی طرف نماز شبشم میخونه و همیشه در منزلی که از مال دیگران بدست اورده روضه و عزا میگیرد
وقتی همه چی شده از روی تظاهر
وقتی برای مصاحبه کاری میری باید حتما ظاهر منطبق باشه با اونچه که اینا میگن معلومه همه روی تظاهر بنا میشه
وقتی طرف هر غلطی رو در پوشش اسلام میکنه
چرا باید وضعیت به اینجا برسه؟
اینا تازه 1 درصد از کل ماجرا هم نمیشه!

می‌بینید که مسؤولین عموماً کسانی هستند که در انقلاب یا جنگ نقش داشتند، آدم جدید زیاد در خودشان راه نمی‌دهند یا آدم جدید زیاد فرصت بالا آمدن نمی‌یابد ... یک مقدارش قابل دفاع است ولی بیشتر از آن قابل اعتراض است ...
قابل دفاع است چون مثلاً می‌گویند که ما فلانی را خوب می‌شناسیم و سابقه‌ی خدماتش را می‌دانیم و دیده‌ایم که در جنگ چه جان‌فشانی‌هایی را کرد، اما از طرف دیگر وقتی می‌گوییم ملاک حال فعلی افراد است و این همه سال هم دیدید که این آدم‌های جان‌فشان نتوانسته‌اند بحران‌ها را آنطور که انتظار می‌رود رفع کنند، اصلاً خودشان بحران درست نکنند حل بحران بماند ... این فساد می‌کند، دیگری می‌گوید که باید دوباره بهش فرصت داد، فقط من می‌دانم که او چه جواهری است و چطور خانواده‌اش را رها کرد و رفت که برای دینش و کشورش بجنگند، دوباره خراب می‌کند می‌گوید که نه من باور نمی‌کنم، حتماً دیگران برایش زده‌اند یا از دستش در رفته ... ای بابا ... دیگر چه کار کند؟ ...
برخی از مسؤولین هم سرنوشتشان مثل زبیر بن عوام است که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند زبیر از ما بود تا فرزند نحسش به دنیا آمد ... خیلی‌های اینها سر آقازاده‌هایشان از دربدر شدند ...

بحث بود بر روی اینکه چرا اینها که خودشان در مناظره‌های انتخاباتی دارند رانت‌های یکدیگر را لو می‌دهند و گندکاری‌های یکدیگر را بیان می‌کنند را زندانی نمی‌کنند؟ چرا ما را در دو راهی انتخاب بین چند تا متهم به چنان اتهام‌هایی قرار می‌دهند؟ طرف جواب داد که تا کسی مسؤولیت داشته باشد کاریش نمی‌کنند و وقتی مسؤولیتش تمام شد محاکمه‌اش می‌کنند، مثل معاون احمدی‌نژاد و امثال او که بعداً محاکمه شدند ... ولی سؤال اینجاست که آیا یعنی بدانیم که طرف چه کاره است و باز اجازه بدهیم سر مسؤولیتش باقی بماند؟ ... الآن که دارم فکر می‌کنم شاید کمی بهتر می‌فهمم که چرا تا یکی از این افراد مسؤولیتش تمام می‌شود بدون وقفه به مسؤولیت جدیدی گمارده می‌شود، همه‌اشان نه ولی بعضی‌هایشان شاید به این خاطر باشد :Gig:

چند وقت پیش چالشی به راه افتاده بود که ببینیم فرزندان کدام یک از مسؤولین در همان آمریکا و اروپا ساکن هستند، شاید باید این کار را در ابعاد گسترده‌تری در زمینه‌های متفاوت انجام بدهیم ... اسمش را هم بگذاریم پویش مردمی نظارت بر مسؤولین برای حمایت از اصل نظام ... یک پویش نظارتی وقتی خود ناظران یا خواب هستند و یا این کاره نیستند ...

نورالزهراء;1019903 نوشت:
تو همین انتخابات شورای شهر طرف قبلش چه قدر پول هزینه میکنه برای شام و ناهار و بقیه موارد و حتی پول میدادن به مردم تا رای بگیرن چرا اینکارو میکنند؟
چون میدونن اگر وارد شورا بشن چندین برابرش رو بدست میارن

خیلی عجیبه که این کارشان جرم نیست ... که این کارشان باعث سلب صلاحیت از ایشان نمی‌شود ... کسی که اینطوری بیاید به مسؤولیتی، فردا باید به جرم رشوه دادن‌های کلان و اختلاس‌ها و امثال آن محکوم شود، وقتی که مال خیلی‌ها را خورده و حقوق زیادی را ضایع کرده است ... البته اگر گیر بیفتد، بالأخره یک بار ایشان شام می‌دهند، فردا یکی دیگر از خودشان شام می‌دهد، گاهی کلاً ایشان در رستوران جلسه می‌گذارند (شوخی) ...
نورالزهراء;1019903 نوشت:
مطالبه گری هم یک درمان موقت هست وگرنه اگر بخوایم به درمان دایمی فکر کنیم از ریشه باید تفکرات عوض بشه

مطالبه‌گری فکر نکنم درمان موقت باشه، ولی یک راه حل ایده‌آل هم نیست، چون یک تیغ دو لبه است ... کسانی که شمشیر زیر گلوی حضرت علی علیه‌السلام گذاشتند که به مالک اشتر دستور بدهند که برگردد و ما بر روی مسلمان شمشیر نمی‌کشیم، اینها هم مطالبه‌گر بودند ... بخاطر همین ما خیلی نمی‌دانیم که با چه ساز و کاری باید مطالبه‌گر بود که مزایای آن را داشته باشیم و به معایب آن مبتلا نشویم ... مطالبه‌گری بدون قید فقط می‌تواند جمهوریت بدون قید را حمایت کند، جمهوری اسلامی را نمی‌تواند تضمین کند که حمایت کند، و اگر برای ما اسلامیت نظام مهم‌تر از جمهوریت آن باشد (چنانکه جمهوریت نظام در چهارچوب اسلامیت آن مطلوب است) باید برای این مسأله فکر اساسی کنیم ... تحریم که آمریکا به عنوان سلاح بر علیه ما استفاده می‌کند ساز و کار تأثیرگذاری‌اش بر نظام عمدتاً از همین طریق تحت فشار قرار دادن مردم برای فشار آوردن مردم به نظام هست، مردم اگر بدون قد مطالبه‌گر باشند عملاً کار دشمن هم ساده‌تر می‌شود ... قدیم‌ها هم اب را می‌بستند تا مردم از فرط تشنگی به رؤسای خود اعتراض کنند که درب‌های شهر را باز کنند تا ایشان زنده بمانند ...
نورالزهراء;1019903 نوشت:
سره رشوه دادن تو ادارات دولتی:
یکی از دوستانم کار اداری داشت یارو علنا گفت تا شیرینی ندی کارتو راه نمیدازم دوست منم نداد و الان چندین ماهه کارش عقب افتاده با اینکه مطالبه گری هم شد از مقام بالا تر
و حتی مقام بالاتر هم اقدام کرد ولی زورش نرسید به این کارمند چرا؟ چون نیرو کم دارن و ایشون بار ها توسط مقامات بالاتر و رسمی تر احضار شده ولی هیچ تاثیری نداشته در روند کاری ایشون.
اینا ها روبنده خودم به عینه دیدم مساله ای هم نیست که شنیده باشم!

برای خودم هم پیش آمده است، اول فکر کردم دارد از نادانی مردم سوء استفاده می‌کند و قیمت یک چیزی را بیش از آنچه که باید می‌گوید، بهشان گفتم که من نرخ‌های اعلام شده را می‌دانم و شما دارید از مردم پول زور می‌گیرید، کلی با من دعوا کرد و من را متهم کرد که از خودت عدد درمی‌آوری و باید از صبح تا شب با آدم‌های دروغگویی مثل من سر و کله بزنند که از خودشان حرف می‌زنند ... کار بالا گرفت تا آخر گفت اصلاً کارت را انجام نمی‌دهم، بعد مدیرشان آمد ما را برد در دفتر خودش و برایمان چای آورد و کلی تحویلمان گرفت و گفت این جوان است و آن‌ها که آن عددها را اعلام کرده‌اند حواسشان نبوده که ما باید حقوق این کارمندانمان را هم بدهیم و خلاصه من مجاب شدم که شاید قانون‌گذار کوتاهی کرده است و آرام شدم، بعد هم دستور دادند که آن جوان کار من را با همان هزینه‌ای که خودشان گفتند انجام بدهد ... وقتی داشتم از آنجا بیرون می‌آمدم دیدم که چیزی که در آن نوشته شده است همان عددی است که من گفتم و او به من گفته بود از خودت عدد درآورده‌ای، و پولی که اضافه گرفته‌اند را هم ننوشته‌اند ... بعد هم فهمیدم این جوان طفلک پسر آن مدیر مهربان و خوش‌زبان بوده است که آمده است زیر دست پدر حلال‌خورش حلال‌خوری یاد بگیرد ... اگر دیگران هم با من هم‌صدا می‌شدند آن روز این کارشان پیش نمی‌رفت، ولی مردم هم ولو اینکه دلشان خون باشد و غرغر کنند آخر می‌خواهند کارشان راه بیفتد، بعد هم خدا می‌داند شاید آن‌ها هم به نوبه‌ی خودشان جای دیگری از این اجحاف‌ها به دیگران کردند، مثلاً شاید همین آقازاده هم جای دیگر خودش مجبور شد پول زور بدهد که کارش راه بیفتد ... هر کسی به نوبه‌ی خودش ...

۴۰ سالگی سن بدی است برای اینکه یک صفت رذیله در برخی افراد نهادینه و ملکه بشود، الناس علی دین ملوکهم (حالا روایت باشد یا فقط یک ضرب‌المثل شاید در اینجا چندان فرقی نداشته باشد)، اگر بخواهیم اصلاً صرفنظر از اصل نجات نظام فقط مردم را از اینکه اینقدر به جان هم بیفتند نجات بدهیم باید سریع دست به کار شویم ... نظام باید زودتر اصلاح شود، قبل از اینکه خیلی زود خیلی دیر بشود ...

[="Tahoma"][="Blue"]

باء;1019910 نوشت:
اگر دیگران هم با من هم‌صدا می‌شدند آن روز این کارشان پیش نمی‌رفت، ولی مردم هم ولو اینکه دلشان خون باشد و غرغر کنند آخر می‌خواهند کارشان راه بیفتد

دلم خونه از این دست موارد...[/]

مسلم;1019834 نوشت:
بحث بر سر تعیین ولی امر نیست، بحث بر سر مقبولیت است، همان طور که امام علی(ع) اگرچه حکومتش مشروعیت الهی داشت اما به خاطر نداشتن مقبولیت حکومت و خلافت را واگذار کرد و وقتی 25 سال بعد خلافت را پذیرفت فرمود امروز هجوم مردم حجت را بر من تمام کرد. ما هم قبول داریم چه مردم علی(ع) را بخواهند و چه نخواهند تنها اوست که حکومتش مشروع است، اما اگر بخواهند این حکومت فعلیت پیدا می کند، و اگر نخواهند خیر!

سلام

دوست عزیز کلام امیرالمومنین(ع) درباره تمام شدن حجت بر ایشان همانطور که شارحین نهج البلاغه فرمودند یعنی تمام شدن حجت خداوند بر ایشان نه حجت مردم بر ایشان.با وجود افرادی که دم خانه حضرت علی (ع) جمع شده بودند ایشان می توانستند حکومتی که حقشان بود را به دست بیاورند.

مقبولیت جدا از اینکه مشروعیت نمی اورد، بلکه مقبولیت در مبحث جمهوریت یک [=impact]جوک مسخره است. برای مثال اقای روحانی با کمتر از 37 درصد از مجموع کل واجدین شرایط رای دادن و ترامپ با حدود 25 درصد رئیس جمهور شدند. به نظر شما این مقبولیت است!!!

مشروعیت هم بر طبق قانون برتری فاضل بر مفضول باید سنجیده شود، که تکلیف روحانی و ترامپ در ان مشخص است. و هم اینکه به قول دوستان بسیجی و انقلابی فعلا مصلحت بر این است که اقای روحانی رئیس جمهور باشد( یعنی رهبری هم تو رودربایستی برکنارش نمی کند) یا مشروعیت ایشان بدتر از مقبولیتش نباشد بهتر نیست.

مسلم;1019834 نوشت:
نه 2 سال سربازی با اسلام تعارض دارد

قانون سربازی اجباری توسط نازی های آلمان ایجاد شده. آیا آیه یا حدیثی دارید؟

در جمهوری اسلامی یک شخص را 2 سال به اجبار به سربازی می برند و حقوق او را هم که طبق قانون 60 تا 90 درصد یک پرسنل کادر است را هم نمی دهند( یعنی باید ماهی 2 میلیون بدهند، نه 180 هزار تومان که الان می دهند). در ولایت فقیه امده اختیار رسول خدا(ص). اینکه کسی را مجبور به کار کنی و حقوقش را ندهی حتی در اختیار خود خدا هم نیست.

یا علی

[SPOILER][SPOILER]

قدیما;1019936 نوشت:
فعلا مصلحت بر این است که اقای روحانی رئیس جمهور باشد( یعنی رهبری هم تو رودربایستی برکنارش نمی کند)

سلام برادر،
خیلی مطلب دیگرتان را متوجه نشدم، ولی جسارتاً به نظرم رسید که عزل نشدن ایشان بخاطر سوء‌مدیریت‌هایشان این باشد که ایشان انتخاب مردم هستند و مردم باید مسؤولیت انتخابشان را بپذیرند ... و حداقلش این است که یاد می‌گیرند که برای انتخابشان معیارهای واقعی‌تری را انتخاب کنند و با شعارها و موج‌به‌راه‌افتادن‌های تبلیغاتی و امثال آن بازی داده نشوند ... گرچه حتماً این تحمل هم حدّی دارد و اگر بخواهد از حدّش بگذرد می‌شود مثل بنی‌صدر که عزل شد ... هرچه باشد بحث رودربایستی نیست ... این دیگر مثل انقلاب نیست که بگویند انتخاب پدران ما بوده و انتخاب خودمان نبوده، این را دیگر خود همین معترضین انتخاب کرده‌اند، بالأخره پای انتخاب خودشان هم وای نایستند؟
قدیما;1019936 نوشت:
اینکه کسی را مجبور به کار کنی و حقوقش را ندهی حتی در اختیار خود خدا هم نیست.

فرمایشی می‌کنید برادر ...
[/SPOILER][/SPOILER]

باء;1019939 نوشت:
سلام برادر،
خیلی مطلب دیگرتان را متوجه نشدم، ولی جسارتاً به نظرم رسید که عزل نشدن ایشان بخاطر سوء‌مدیریت‌هایشان این باشد که ایشان انتخاب مردم هستند و مردم باید مسؤولیت انتخابشان را بپذیرند ... و حداقلش این است که یاد می‌گیرند که برای انتخابشان معیارهای واقعی‌تری را انتخاب کنند و با شعارها و موج‌به‌راه‌افتادن‌های تبلیغاتی و امثال آن بازی داده نشوند ... گرچه حتماً این تحمل هم حدّی دارد و اگر بخواهد از حدّش بگذرد می‌شود مثل بنی‌صدر که عزل شد ... هرچه باشد بحث رودربایستی نیست ... این دیگر مثل انقلاب نیست که بگویند انتخاب پدران ما بوده و انتخاب خودمان نبوده، این را دیگر خود همین معترضین انتخاب کرده‌اند، بالأخره پای انتخاب خودشان هم وای نایستند؟

سلام علیکم برادر عزیز

دوست عزیز شما این مطلب را برای کسانی که به ایشان رای دادند و آقایانی که در شورای نگهبان ایشان را تایید صلاحیت کردند بفرماید، بنده به ایشان رای ندادم.

مطلب پایین را با دقت بخوانید تا متوجه تضاد جمهوریت با اسلامیت بشوید

مبنا انتخاب ریاست جمهوری در ایران:

شورای نگهبان(فیلتر) »»» مردمی که به این شخص رای دادن (اسمش را گذاشتن مقبولیت) »»» تنفیذ رهبر (اسمش را گذاشتن مشروعیت)

شخص نمی تواند بیش از دو دوره 4 ساله متوالی رئیس جمهور شود

در اسلام:

در اسلام قانونی داریم مبنی بر برتری افضل بر مفضول ( یعنی شخصی که مقامی را قبول می کند باید بهترین فرد برای آن مقام باشد و اگر نباشد مشروعیتی ندارد)

http://saafi.com/book/6975

طبق این مبنا: اگر تمام مردم جهان حتی خود رهبر به کسی رای بدهند (یعنی مقبولیت صد در صد) ولی فرد مفضول باشد او هیچ مشروعیتی ندارد.

شخص تا زمانی که افضل است رئیس جمهور می باشد حتی اگر 10 دور متوالی باشد.

باء;1019939 نوشت:
فرمایشی می‌کنید برادر ...

دوست عزیز، شما کجا دیدید خدا کسی را مجبور به کاری کند و بعد پاداش آن را ندهد!؟

فکر نمی کنم شما درباره مسئله ظلم و عدل پیرو مکتب اشعری باشید.

موفق و سلامت باشید

نورالزهراء;1019899 نوشت:
من جزء اون دسته از افرادی نیستم که اعتقادات کور کورانه دارند و از روی هیجان یک سری مطالب بنویسه.
من انچه که ممکنه به ذهن برسه رو بیان میکنم. اگر اشتباه کنم میپذیرم.

من رویکرد و روحیه شما را تحسین می کنم

نورالزهراء;1019899 نوشت:
تا به الان که انتخابات صورت گرفته ایا اصلاحی هم صورت گرفته/؟ چندین ساله دیگه باید صبیر کرد تا یک فرد متناسب پیدا شود؟
اصلا راه شناختی که برای مردم وجود داره چیه؟ برای ریاست جمهوری همین مناظره هاست که اکثرا حرف های قشنگی میزنند و به هیچ کدام عمل نمیکنند.
خود شما به شکلی شناخت پیدا میکنید نسبت به افرادی که قرار است بهشان رای دهید؟

من معتقد نیستم که اصلاحی صورت نگرفته است، اساسا جامعه ما رو به رشد است، برای تشخیص حرکت یک حکومت نباید حرکت ها و احوال مقطعی را در نظر گرفت، ممکن اس یک حکومت در مسیر رو به رشد خودش با بدترین شرایطش روبرو شود، این به منزله سیر نزولی نیست، مثل کودکی که دارد رشد می کند اما کمی که بزرگتر شد به یک بیماری سخت مبتلا شود که البته پس از مدتی رفع خواهد شد.
تمام دولت هایی که روی کار آمده اند هر کدام نقاط ضعف و قوتی داشته اند، انتخاب مردم برای این است که نقاط ضعف و قوت را ببینند و برای انتخاب رشد کنند.

راه شناخت هم منحصر در مناظره ها نیست، اتفاقا به نظر من مناظره ها کمترین بازدهی را در تشخیص اصلح دارد، حتی یکی از اشکالات و آفت هایی که در خصوص دموکراسی و جمهوری مطرح میشود این است که اگرچه مردم انتخاب می کنند، اما معمولا مردم کسی را انتخاب می کنند که قدرت سخنوری بهتری داشته باشد، و قدرت رسانه ای و اقتصادی بیشتری در اختیار داشته باشد. بنابراین مردم نباید از روی ظواهر انتخاب کنند، چون هر کسی که قدرت بیشتری دارد ظهور و بروز بیشتری نیز خواهند داشت.
مردم باید سوابق رفتارهای کاندیداها را ببینند، آن هم نه از طریق تلگرام و واتس و آپ و مانند آن که قابل اعتماد نیست! یا باید طرف خودش اهل تحقیق میدانی و دقیق و علمی باشد، یا اینکه از انسان های معتمد و آگاه کمک بگیرد.

نورالزهراء;1019899 نوشت:
اگر الان هم امام خمینی یا شخصی مشابه ایشون رهبری میکردند وضعیت کشور به چه شکلی بود؟(شکل رهبری و اخلاق و تصمیمات مد نظر هست)

اگر امام می بود به نظرم شرایط بهتر میبود، اما نه از این بابت که مقام معظم رهبری صلاحیتشان مشکل داشته باشد، از این بابت که تاثیر موسس یک مکتب و حرف شنوی مسئولین از آن موسس، همیشه بیشتر از جایگزین او بوده است، ولو آنکه شخص جایگزین هم صلاحیت لازم را داشته باشد، نمونه های متعددی می توانم مثال بزنم:
وقتی موسی، هارون را به جای خود گمارد و به طور رفت، برگشت دید که مردم گوساله پرست شده اند، در حالی که هارون مقصر نبود.
وقتی پیامبر(ص) امیرالمومنین(ع) را جایگزین خویش ساخت هرگز مردم تبعیت نکردند و بعدها هم که امام(ع) به حکومت رسید هرگز مانند پیامبر(ص) اطاعت نشد، اما علی(ع) هرگز مقصر نبود.
امروز هم بسیاری علنی یا مخفیانه با رهبری مخالفت می کنند، اما زمان امام(ره) این دو دستگی ها و این مخالفت های پنهان و آشکار در برخی عرصه ها وجود نداشته و در برخی عرصه ها بسیار کمتر بود.

نورالزهراء;1019903 نوشت:
خانم دیگری به یک مسئول دیگه، میگه ما همه چیزمون رو از دست دادیم و مسئول میگه همین که زنده ای برو خداروشکر کن
این جملات بیشتر باعث اتش گرفتن جا مردم مامیشود چرا همدلی نیست؟ چرا مردم درک نمیشوند؟ چرا خودشان در بهترین وضعیت زندگی میکنند اما وقتی به مردم میرسه میگن همین زنده ای خداروشکر کن؟

بله قطعا این نحوه سخن گفتن در حکومت اسلامی جایگاهی ندارد، و قابل دفاع نیست؛ مسئولین در حکومت اسلامی باید به خدمت به مردم افتخار کنند، نه اینکه خود را بالاتر از مردم بپندارند، در حقانیت توقع شما شکی نیست، اما از آن طرف نمیشود مسئولی که با واسطه یا بی واسطه از سوی مردم انتخاب شده را به صرف این کلمات کنار گذاشت!
ادب کردن مسئولین در ساختار جمهوری، در پای صندوق های رأی است.
مسئولینی که نگاهشان به مردم به جای خدمتگزاری، نگاهی از بالا به پایین است، مسئولینی که تراز مالی آنها بسیار بالاتر از مردم است و درد مردم را درک نمی کنند، مسئولینی که جدیّت در کار ندارند، مسئولینی که جوان گرا نیستند، و... خب مردم خودشان نبایند این مسئولین را انتخاب کنند، در انتخابشان باید این شاخصه های مهم را در نظر بگیرند.

نورالزهراء;1019920 نوشت:
دلم خونه از این دست موارد...


باور کنید دل ما هم...
و دل رهبری و مراجع هم...

momi14;1019909 نوشت:
چه اتفاقی باید بیفته تا بتونیم رای منفی رو نتیجه بگیریم؟

حتی راهپیمایی هم به منزله رأی منفی به نظام نیست، چون ممکن است اعتراض به یک مسئله خاص باشد
کسی که میخواهد رأی منفی بدهد باید تصریح بر قبول نداشتن نظام بکند، یا با انتقاد های گفتاری، یا ضدیت های رفتاری

momi14;1019909 نوشت:
جامعه بین الملل نقش خودش رو ایفا میکنه و دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلوده. ولی از اونجا که یک عامل بیرونیه، نباید روی عوامل درونی طوری اثر بذاره که به نوعی عامل درونی رو کلا محوش کنه. اون چیزی که در اولویته، حل مسائل درونی کشور حالا با بهترین روش موجود و نباید ترس از عامل خارجی، اعضای یه مملکت رو بی تحرک کنه.

بله کاملا درسته

momi14;1019909 نوشت:
البته به شما هم حق میدم که نتونید پاسخ صریح و روشنی به این سوال بدید، چون خوب میدونید بعدش مسیر بحث به کجاها کشیده خواهد شد ...

momi14;1019909 نوشت:
خب تشکیل این انقلاب خیلی صلح آمیز نبود البته. من از این پاسخ شما اینطور برداشت میکنم که برای تغییر یک نظام، راهی بجز برخورد های شدید بین حامیان و مخالفان نظام صرف نظر از اینکه حق با کدومشونه وجود نداره و هر صورت راه صلح آمیزی رو نمیشه تصور کرد. درست برداشت کردم؟

بله برداشتتون صحیح است، اینکه مرتب عرض می کنم باید هزینه آن را پرداخت منظورم همین است، بالاخره هیچ حکومتی ضد خودش را نمی پذیرد، اما طبیعتا هرچه که افکار ملت را به خودمان نزدیک تر کرده باشیم هزینه کمتری باید بپردازیم! همانطور که در انقلاب ما، ملت تقریبا یک صدا شده بودند.
در غیر این صورت، اگر که یک تفکر اکثریت مطلقی را در اختیار نداشته باشد تلاش برای تغییر نظام آن کشور بیشتر به جنگ داخلی منتهی خواهد شد تا تغییر حکومت

momi14;1019909 نوشت:
در کل این دیدگاه شما (یعنی بی تاثیری عدم شرکت در انتخابات) با تعریف متفاوتی که نظام از مشارکت عمومی، قبل و بعد از هر انتخابات ارائه میده، همخوانی نداره.
قبل از انتخابات: مشارکت بالا یعنی حس مسئولیت پذیری در قبال سرنوشت کشور
بعد از انتخابات: مشارکت بالا یعنی مقبولیت نظام

من کی گفتم عدم شرکت در انتخابات بی تاثیر هست؟ گفتم ترک شرکت در انتخابات گام موثری برای تغییر یا اصلاح نظام به شمار نمیرود.
بگذارید یک مثالی بزنم، حمایت اعضاء خانواده از پدر موجب تقویت جایگاه او، انگیزه برای کار، بالارفتن موقعیت اجتماعی او در نگاه دیگران و مانند آن خواهد شد، در مقابل سکوت اعضاء خانواده موجب سلب مدیریت از او نمیشود، اما طبیعتا آثار مثبت را هم به دنبال نخواهد داشت؛ اما اعتراض آنها و رفتارهای مخالف و ضد خانوادگی آنها میتواند جایگاه پدر را متزلزل کند.

سلام.
خب پس طبق چیزی که قبلا هم خدمتتون عرض کردم، من به این نتیجه رسیدم که بجز خشونت راه دیگه ای پیش پای ما (ما که میگم، منظورم هم فکرای خودمه) برای رسیدن به خواسته هامون وجود نداره که با پاسخ های شما متوجه شدم درست نتیجه گیری کردم، اینجوری حداقل بابت اتفاق های پیش رو خیالم راحت تره.

البته منظور من تغییر نظام نیست، اما نظام ما نیاز به یه آچار کشی اساسی داره که کم از تغییر نیست و برخورد هم تنها راهشه پس.

اگه پدر من در انجام وظایف پدریش کوتاهی کنه و در برابر اصلاح رفتارش هم لجبازی کنه، دیگه با جایگاهش کاری ندارم، به زور از خونه میندازمش بیرون.

ممنون. سوال دیگه ای ندارم.

فروردین;1019902 نوشت:
مسئله فقط یادگیری نیست، مسئله نبود ساز و کار هم هست.
مثلاً در خیلی از کشورهای پیشرفته، سایتهایی ایجاد شده که اگر طرحی در اونها مطرح بشه و یک میلیون رای از مردم جمع کنه، مجلس موظف میشه بررسیش کنه

با شما موافق هستم،چنین رویکردهایی خیلی خوب است، اساسا هر رویکردی که به شنیدن حرف مردم و ارتباط بیش از پیش مردم و مسئولین باشد به صورت تمام قد قابل دفاع است.
اما یک مسئله هم در این بین هست، کشورهای غربی دشمن ندارند، مردمشان در ان خصوص خودشان و با دغدغه های اصلی شان تصمیم می گیرند، اما ما هنوز با دنیا در حال جنگ هستیم، شما اگر کمی در فضای مجازی باشید متوجه این جنگ تمام عیار خواهید شد، یعنی آنها دارند جریان های داخلی کشور را تا حد زیادی رهبری می کنند متاسفانه
اگر چنین سایتی در اروپا باشد خب مردم خودشان هستند که در این خصوص تصمیم می گیرند، واقعا آن چیزی که دغدغه باشد مطرح میشود، اما اگر چنین سایتی در ایران راه بیفتد سریع رسانه های سازماندهی شده دشمن شروع می کنند و اولین موضوعاتی که مطرح خواهد شد موضوعاتی چون حجاب است و ورود زنان به ورزشگاه و... که حقیقتت دغدغه اصلی مردم نیست، بلکه جریان سازی شده اند.

ما با این مشکل اساسی دست به گریبان هستیم که جریان های سلبریتی ما که بیشترین آمار پیگیری را در فضای مجازی دارند، متاسفانه کمترین تحلیل سیاسی را دارند، و نسبت به مبانی اسلامی و دینی پایبندی چندانی از خود نشان نمیدهند!!

قدیما;1019943 نوشت:
در اسلام قانونی داریم مبنی بر برتری افضل بر مفضول ( یعنی شخصی که مقامی را قبول می کند باید بهترین فرد برای آن مقام باشد و اگر نباشد مشروعیتی ندارد)

برادر عزیز من، ما در نظام اسلامی هم همین را داریم، به همین خاطر رهبری که همواره باید افضل باشد پیوسته تحت نظر خبرگان است.
در مورد رئیس جمهور و نمایندگان مجلس هم افضل را باید چه کسی تشخیص دهد؟ خدا که در قرآن نام افضل هر قوم در هر زمان را نفرموده،
اگر امام جامعه باید تعیین کند خب او می تواند در این خصوص نظر مردم را بخواهد، این اگر موجب بقای بیشتر حکومت باشد چه اشکالی دارد؟ چرا امام علی(ع) حکمیت ابوموسی را پذیرفت؟

رهبری امروز تشخیص افضل را بر عهده مردم گذاشته است، البته با عبور از فیلتری که احراز شود که حداقل ها را دارد، امروز اکثریتی که در انتخابات شرکت کرده اند آقای روحانی را افضل دانسته اند، درست یا غلط بالاخره اکثریت این تشحص را داده اند، آنها هرگز نگفته اند آقای روحانی افضل نیست اما ما فقط او را میخواهیم، رأی یعنی انتخاب به عنوان افضل؛ البته مردم موظف هستند که به شخص افضل رأی دهند.

momi14;1019966 نوشت:
خب پس طبق چیزی که قبلا هم خدمتتون عرض کردم، من به این نتیجه رسیدم که بجز خشونت راه دیگه ای پیش پای ما (ما که میگم، منظورم هم فکرای خودمه) برای رسیدن به خواسته هامون وجود نداره که با پاسخ های شما متوجه شدم درست نتیجه گیری کردم، اینجوری حداقل بابت اتفاق های پیش رو خیالم راحت تره.

البته منظور من تغییر نظام نیست، اما نظام ما نیاز به یه آچار کشی اساسی داره که کم از تغییر نیست و برخورد هم تنها راهشه پس.

اگه پدر من در انجام وظایف پدریش کوتاهی کنه و در برابر اصلاح رفتارش هم لجبازی کنه، دیگه با جایگاهش کاری ندارم، به زور از خونه میندازمش بیرون.

ممنون. سوال دیگه ای ندارم.

سلام
در کبرای قضیه(اصل قاعده) با شما موافق هستم، اما در صغرای قضیه(تشخص مصداق) با هم اختلاف نظر داریم.

مسلم;1019968 نوشت:
چرا امام علی(ع) حکمیت ابوموسی را پذیرفت؟

خوارج حضرت علی(ع) را تهدید به مرگ کرده بودند

کسی اقای جنتی و اعضا شورای نگهبان را برای تایید صلاحیت روحانی و غیره تهدید به مرگ کرده بود!؟

بزرگتر از روحانی ها مثل رفسنجانی و احمدی نژاد و مشایی را رد صلاحیت کردند.

اصولاً کارشان در این چند دوره اخیر این بوده که چندتا اصلاح طلب و چندتا اصولگرا و یک خنثی که نقش نخودی را ایفا می کند تایید می کنند، از هرکسی هم خوششون نیاد مثل رفسنجانی و احمدی نژاد رد صلاحیت می کنند.یعنی دقیقا مشخص نیست بر چه اساسی تصمیم می گیرند و آیا مزاج و اخلاط چهارگانه در کارشان تاثیر دارد یا نه.

مسلم;1019968 نوشت:
آنها هرگز نگفته اند آقای روحانی افضل نیست اما ما فقط او را میخواهیم، رأی یعنی انتخاب به عنوان افضل؛ البته مردم موظف هستند که به شخص افضل رأی دهند.

آن طور که من می دانم بعضی از این افراد برای رای نیاوردن اقای رئیسی به روحانی رای دادن و فکر نمی کنم اصلا بدانند افضل و مفضول چی هست. در هر صورت این کار کسانی که به روحانی رای دادند را توجیه نمی کند.

[="#FF0000"]افضلیت باید در عمل محقق شود و با نوشتن قانون به دست نمی آید.ممکن است در سیستم پادشاهی به افضل برسیم مثل شخص امیر کبیر و در سیستم جمهوریت نرسیم مثل بنی صدر.[/]

مسلم;1019967 نوشت:
با شما موافق هستم،چنین رویکردهایی خیلی خوب است، اساسا هر رویکردی که به شنیدن حرف مردم و ارتباط بیش از پیش مردم و مسئولین باشد به صورت تمام قد قابل دفاع است.
اما یک مسئله هم در این بین هست، کشورهای غربی دشمن ندارند، مردمشان در ان خصوص خودشان و با دغدغه های اصلی شان تصمیم می گیرند، اما ما هنوز با دنیا در حال جنگ هستیم، شما اگر کمی در فضای مجازی باشید متوجه این جنگ تمام عیار خواهید شد، یعنی آنها دارند جریان های داخلی کشور را تا حد زیادی رهبری می کنند متاسفانه
اگر چنین سایتی در اروپا باشد خب مردم خودشان هستند که در این خصوص تصمیم می گیرند، واقعا آن چیزی که دغدغه باشد مطرح میشود، اما اگر چنین سایتی در ایران راه بیفتد سریع رسانه های سازماندهی شده دشمن شروع می کنند و اولین موضوعاتی که مطرح خواهد شد موضوعاتی چون حجاب است و ورود زنان به ورزشگاه و... که حقیقتت دغدغه اصلی مردم نیست، بلکه جریان سازی شده اند.

ما با این مشکل اساسی دست به گریبان هستیم که جریان های سلبریتی ما که بیشترین آمار پیگیری را در فضای مجازی دارند، متاسفانه کمترین تحلیل سیاسی را دارند، و نسبت به مبانی اسلامی و دینی پایبندی چندانی از خود نشان نمیدهند!!

سلام.

خنثی کردن همچین مسئله ای خیلی پیچیده نیست. شاید کمی زمان ببره، ولی مسئله ی لاینحلی نیست.
فقط کافیه قبل از هر اقدامی، به تبیین اهداف اصلی اون اقدام و تبیین چگونگی سوءاستفاده دشمنان و بدخواهان و مرزبندی و برائت از دشمن پرداخته بشه.
چیز خاصی نیست. سخت هم نیست.

انجام نشدن اقداماتی اینچنینی دلایل دیگه ای داره. به دلیل خطر دشمن نیست.

موضوع قفل شده است