جمع بندی معنای تسلط امام بر جهان خلقت

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معنای تسلط امام بر جهان خلقت

در تشیع، ما معتقدیم امام بر کون و مکان به اذن الله مسلط است. و البته که ما نه امام را میپرستیم و نه استقلالی برای او در این تسلط قائلیم.

سوالی دارم که با یک مثال بیان میکنم:
فرض کنید خداوند تقدیر فرموده است که رزق ایرانیان امروز یک میلیارد تومان باشد. حال دو حالت متصور است:
1- این یک میلیارد تومان را به امام میدهد میفرماید بر اساس تشخیص و صلاح دید خودت بین ایرانیان تقسیم کن. لازم به ذکر نیست که بگوییم تقسیم امام کاملا مورد تایید خداوند هم هست چرا که خداوند عزیز است.
2- خداوند رزق هر فرد را دقیق معین میکند ولی از مجرا و کانال امام تقدیر هر فرد را تکوینا تحقق میبخشد.
(آیا حالت سومی میشود تصور کرد؟)

سوال: اینکه میگوییم امام مسلط به کون و مکان است کدامیک از دو حالت بالا است؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

alirezaa;1019411 نوشت:
در تشیع، ما معتقدیم امام بر کون و مکان به اذن الله مسلط است. و البته که ما نه امام را میپرستیم و نه استقلالی برای او در این تسلط قائلیم.

سوالی دارم که با یک مثال بیان میکنم:
فرض کنید خداوند تقدیر فرموده است که رزق ایرانیان امروز یک میلیارد تومان باشد. حال دو حالت متصور است:
1- این یک میلیارد تومان را به امام میدهد میفرماید بر اساس تشخیص و صلاح دید خودت بین ایرانیان تقسیم کن. لازم به ذکر نیست که بگوییم تقسیم امام کاملا مورد تایید خداوند هم هست چرا که خداوند عزیز است.
2- خداوند رزق هر فرد را دقیق معین میکند ولی از مجرا و کانال امام تقدیر هر فرد را تکوینا تحقق میبخشد.
(آیا حالت سومی میشود تصور کرد؟)

سوال: اینکه میگوییم امام مسلط به کون و مکان است کدامیک از دو حالت بالا است؟


سلام و تشکر از سؤال خوبتان

در پاسخ گفتنی است؛ امامان معصوم (علیهم السلام) دارای شئون و مقاماتی هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع می باشند. بنابراین امامان معصوم دارای دو نوع ولایت هستند:

1. ولایت تکوینی: امام در عالم تکوین به اذن خدا، قدرت بر ایجاد و یا عدم ایجاد و تصرّف همه گونه در همه جای عالم را دارد که از آن به ولایت تکوینی یاد می­شود. از دیدگاه مکتب شیعه، ولایت تکوینی برای معصومین (علیهم السلام) که شامل چهارده معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) و انبیاء اولواالعزم (علیهم السلام) میشود، اثبات شده است و مُراد از ولایت تکوینی این است که زمام عالم باذن الله در دست آنها است و آن حضرات، حکومت عام و سیطره تامّ بر تمامی عالم هستی دارند و قوام و پایداری تمامی مخلوقات بستگی به وجود مُبـارک ایشان دارد، به یُمن وجود ایشان است که به مخلوقات، رزق و روزی مناسب رسانده میشود و میتوانند هرجور که بخواهند تصرّف در عالم نمایند یعنی برای مثال چیزی را از بین ببرند و یا چیزی را بوجود بیاورند. و الزامـاً همه هستی، تحت سیطره ی ولایت آن بزرگواران قرار دارد، چه حاضر باشند و چه غائب، چه رؤیت شوند و یا نشوند. البتّه لازم به ذکر است که اراده ی معصومین در طول اراده و خواست خداوند است و مُطابق با آن. بطور مُشخص یعنی قدرت تصرّف در عالم تکوین یا همان ولایت تکوینی اهلبیت عصمت (علیهم السلام) برای آن حضرات در طول ولایت عامّه و تامّه ی خداوند مُتعال و به امر و اقتدار خداوند است. چنانکه در روایتی مُفضّل از امام صادق علیه السلام نقل میکند که حضرت(علیه السلام) فرمودند: «اگر به مـا اجازه داده شود که مردم را از مقام و منزلت خود نزد خُـداوند آگاه سازیم، تاب و توان آن را نخواهند داشت. مُفضّل میگوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیـا نظر شما در مورد علم و دانش است؟ حضرت(علیه السلام) فرمودند: علم کمترین مرتبه ی آن است. همانا امــام آشیانه ی اراده ی خُـدای مُتعـال است. نمی خواهد به غیر آن را که خُـدا بخواهد.»(1)

2. ولایت تشریعی: «تشریع از کلمه ی شرع آمده و به معنای راه اندازی و به عبارت ساده تر قانون گذاری است که از سوی خـداوند انجام میشود و شارع دین کسی است که راه های خُـدائی را به افراد می نمایاند و آنهـا را آشکارتر میسازد.»(2) منظور از ولایت تشریعی این است که خُـدای سُبحـان با جعل و وضع قوانین نورانی، انسانها را از ظلمت گنـاه به نور اطاعت، هـدایت می کند و آن همان جعل و ابلاغ احکام تکلیفی مانند نمـاز و روزه و یا احکام وضعی مانند طهارت در عبـادات و غیرو ... است. ولایت تشریعی، در حقیقت، خـاص واجب الوجود است امّـا ولایت تشریعی پیـامبر (صلّی الله علیه و آله) بدین معناست که حضرت رسول، در مقام تصمیم گیری نسبت به اختیـار، اراده و انتخاب بنـدگان خُـدا، مُقـدّم بر آنان است. بعـد از پیـامبر (صلوات الله علیه) هر آنچه برای پیـامبر اکرم لازم بود تا بر مردُم حکومت کند و به اداره ی اُمـور مُسلمین بپردازد و جـامعه ای دین دار تشکیل دهد، همـان ویژگی ها برای امیرالمؤمنین حضرت علی و امامان معصوم (علیهم السلام )بعد از ایشان هم لازم است. در عالم تشریع نیز امام شئوناتی دارد از جمله: الف. حکومت. ب. مرجعیّت. ج. هدایت باطنی.(3) و ... که در توضیح مطلب به همین مقدار بسنده کرده و از تفصیل شئون مربوطه اجتناب می کنیم.

بنابراین، ولایتی که امامان معصوم (علیهم السلام) دارند و بیانش گذشت (ولایت تکوینی و تشریعی) فراتر و اعم از آن شأن و مقامی است که در بحث رابط و واسطه فیض رسانی و واسطه رزق و روزی رساندن به بندگان مطرح می شود به عبارتی امام به خاطر مصاحب بودن با ملکوت عالم، نوعی ولایت تکوینی بر باطن عالم دارد و وجودش واسطه فیض الهی است اعم از واسطه بودن در فیض تشریعی؛ واسطه شفاعت خواهی؛ واسطه در دعا؛ واسطه در غایت آفرینش؛ واسطه در ایجاد قابلیت در نفوس و واسطه رزق و روزی و ... .

و اما در خصوص نقش فاعلی امام در جهان آفرینش بین متکلمان اختلاف نظر وجود دارد، که از ورود به نظرات اختلافی پرهیز می کنیم. بر اساس دیدگاه مختار از روایات به دست می‌آید که امام در جهان، دو نقش فاعلی عام و خاص دارد؛ نقش فاعلی خاص؛ مربوط به تصرفات ویژه‌ای است که در مواقع و مواردی خاص در عالم طبیعت اعمال می‌کند و کارهای خارق‌العاده‌ای را برای اثبات مقام الهی خود یا مقاصد و مصالح الهی دیگری انجام می‌دهد، مانند معجزات و کرامات. نقش فاعلی عام؛ نیز به نظام کلی جهان مربوط است؛ بدین صورت که او مظهر و مجرای مشیت و قدرت خداوند در نظام عالم است. چنانکه در فقره‌ای از زیارت جامعه کبیره درباره اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: «خداوند به سبب شما (بواسطه شما) باران نازل می‌کند و آسمان را از این که بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد و غم و اندوه و مشکلات را بر طرف می‌سازد.» (4) و نیز در دعای عدیله در وصف حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) این گونه آمده است:«کسی که بقای دنیا به سبب بقای او است و به یُمن وجود او، خلایق روزی داده می‌شوند و زمین و آسمان، به واسطه وجود او ثابت و پا برجا است.» (5) البته به گفته محققان، دعای عدیله، از دعاهای مأثوره نیست؛ بلکه از انشائات برخی از عالمان شیعه است؛ ولی مضمون آن برگرفته از روایات و ادعیه مأثوره است و این که از مقبولیتی برخوردار شده که مورد توجه عالمان و محدثان برجسته شیعه قرار گرفته است، می‌تواند مؤیدی بر مطالب پیشین باشد.(6)

ان شاء الله، توضیحات بیشتر در باره نقش فاعلی امامان معصوم (علیهم السلام) را در پست های بعدی پی خواهیم گرفت.

پی نوشت ها:
1. بحارألانوار، مجلسی مُحمّدباقر، ج25، ص385 – ألمحتضر، حسن بن سُلیمان حلّی، ص128.
2. روحانی، هادی، نگاهی به مسئله ولایت، نشر شفق، چاپ اول، 1366، ص 101 - 106.
3. رجوع کنید به: مقاله بررسی قدرتی که خداوند به معصومین برای تصرف در عالم هستی داده، علی لاجوری.
4. صدوق، عیون اخبار الرضا، بی‌تا: ص272 ـ 277؛ مجلسی، بحارالانوار، تهران، بی‌تا: ج102، ص127ـ133.
5. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
6. برگرفته از مقاله نقش فاعلی امام در نظام آفرینش، علی ربانی گلپایگانی، ماهنامه موعود، شماره 29،

سلام مجدد@};-

در ادامه مطالب قبلی و در توضیح نقش فاعلی و سببی امامان معصوم (علیهم السلام) گفتنی است: در فقره یاد شده از زیارت جامعه کبیره در پست قبل، از سببیت تکوینی اهل بیت (علیهم السلام) سخن به میان آمده و چهار نمونه بیان شده است که دو نمونه مربوط به عالم طبیعت (نگهداری آسمان از این که بر زمین فرو افتد: بقای نظام طبیعت و نزول باران) و دو نمونه مربوط به بشر و مانند او است (رفع ناملایمات روحی و جسمی). اما عبارت «بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض»(1) بیانگر نقش سببی و فاعلی اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) در مورد عالم طبیعت است. و عبارت «الا باذنه»(2) به فروپاشی نظام طبیعت به هنگام پایان یافتن عمر دنیا اشاره دارد؛ بنابراین، این جمله از زیارت بر نقش سببی و فاعلی گسترده امام در جهان طبیعت دلالت می‌کند. اکنون اگر اسباب و عوامل فراطبیعی دیگری نیز در برپایی نظام طبیعت مؤثر باشند، وجود اهل بیت (علیهم السلام) در مورد آن‌ها نیز تأثیر سببی و فاعلی دارد و در نتیجه تأثیر سببی و فاعلی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) کل عالم آفرینش را فرا گرفته است. البته شکی نیست که فاعل و مدبر بالذات، خداوند متعال است و وجود اهل بیت (علیهم السلام) مظهر واسطه مدیریت و فاعلیت الهی است. بر این اساس، جمله «بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض إلا بإذنه» بیانگر نقش فاعلی و سببی اهل بیت (علیهم السلام) در کلیت نظام خلقت است، و جمله‌های «و بکم ینزل الغیث، و بکم ینفّس الهم و بکم یکشف الضر»(3) بیانگر نقش سببی و فاعلی اهل بیت علیه السلام در حوادث جزئی عالم طبیعت است.

روشن است که موارد یاد شده، از باب ذکر نمونه است و خصوصیتی ندارند؛ بنابراین، حوادث و رخدادهایی مانند وزش باد، پیدایش ابر، نزول برف، گرمابخشی آتش، رویش گیاه، میوه دادن درختان و دیگر رخدادهای طبیعی نیز در عین این که اسباب و علل مادی و طبیعی دارند، در سطحی بالاتر، اسباب و علل ماورای طبیعی نیز دارند؛ چنان‌که به نص قرآن کریم و روایات، فرشتگان در حوادث طبیعی نقش سببی و فاعلی دارند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً» (4) و چون سببیت آن‌ها در سطحی بالاتر از اسباب طبیعی و در طول آنها است، هیچ‌گونه منافاتی با نظام سببی و مسببی عالم طبیعت ندارند. بر این اساس، اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در سطحی بالاتر بر کل اسباب طبیعی و فرا طبیعی تأثیر می‌گذارند و البته، همه این اسباب و علل، به خداوند متعال که مسبب الاسباب است منتهی می‌شود: «قُلْ کُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ» (5) و همه این اسباب و علل سپاهیان حق به شمار می‌روند: «وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ» (6) بعلاوه روشن است که چنین نقش و جایگاهی که اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نظام آفرینش دارند، مسأله‌ای قراردادی و اعتباری نیست؛ بلکه ناشی از مقام و مرتبه وجودی و ولایت تکوینی آنان در عالم وجود است. آنان، به دلیل قرب وجودی بیشتری که به خداوند متعال دارند، از چنین نقش و جایگاهی در عالم آفرینش برخوردارند. بر این اساس، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که از نظر مقام و مرتبه وجودی بر آنان برتری دارد، در سطحی بالاتر از اهل بیت (علیهم السلام) دارای نقش سببی و فاعلی در جهان آفرینش می‌باشد.(7)

پی نوشت ها:
1. مفاتیح الجنان، زیارت شریف جامعه کبیره.
2. همان.
3. همان
4. نازعات/آیه 5.
5. نساء/آیه 78.
6. مدثر/آیه 31.
7. برگرفته از مقاله نقش فاعلی امام در نظام آفرینش، علی ربانی گلپایگانی، ماهنامه موعود، شماره 29، با کمی تغییر.

سلام و ممنون از توضیحات خوبتون
فرمودید که امام صادق (ع) فرموده اند

مشکور;1019561 نوشت:
همانا امــام آشیانه ی اراده ی خُـدای مُتعـال است. نمی خواهد به غیر آن را که خُـدا بخواهد.»(1)

خوب پس با این حساب من چه بگویم یا الله، چه بگویم یا مهدی فلان حاجت را دارم هردو یکی ست. به عنوان یک تشبیه برای خودم اینطور گفتم که مثل وقتی ست که با دوربین، کوهی در دور دست را مشاهده میکنم. درواقع هم به دوربین نگاه میکنم هم به کوه. تفکیکی بین این دو نمیتوان داد با اینکه دو موجود کامل مستقل و جدا هستند. (اگر اشتباه میگویم اصلاح بفرمایید).
اگر درک من درست بوده باشد، یکی از معضلات فکری من حل شد.

اما چیزی که تا حدی ذهن من را اذیت میکند این است که وثنی مسلکان آلهه هایی که تدبیر عالم را به آنها نسبت میدادند را میپرستیدند. ما همین شان تدبیر را برای امام قائلیم با این فرق که او را نمیپرستیم و او را مستقل از خداوند نمیدانیم. این شباهت کمی من را اذیت میکند.

alirezaa;1019763 نوشت:
خوب پس با این حساب من چه بگویم یا الله، چه بگویم یا مهدی فلان حاجت را دارم هردو یکی ست. به عنوان یک تشبیه برای خودم اینطور گفتم که مثل وقتی ست که با دوربین، کوهی در دور دست را مشاهده میکنم. درواقع هم به دوربین نگاه میکنم هم به کوه. تفکیکی بین این دو نمیتوان داد با اینکه دو موجود کامل مستقل و جدا هستند. (اگر اشتباه میگویم اصلاح بفرمایید).
اگر درک من درست بوده باشد، یکی از معضلات فکری من حل شد.
اما چیزی که تا حدی ذهن من را اذیت میکند این است که وثنی مسلکان آلهه هایی که تدبیر عالم را به آنها نسبت میدادند را میپرستیدند. ما همین شان تدبیر را برای امام قائلیم با این فرق که او را نمیپرستیم و او را مستقل از خداوند نمیدانیم. این شباهت کمی من را اذیت میکند.

سلام مجدد@};-

بله اگر از یکسو وقتی می گویید "یاالله" توجه به استقلال ذاتی و توحید افعالی خدای متعال داشته باشید، به این معنا که هرچه هست فعل و اثر حضرت اوست.(1) و جز او احدی از خودش نه چیزی و نه استقلالی دارد، او غنی بالذات و دیگران عین فقر و نیازند.(2) و از سوی دیگر وقتی می گویید "یامهدی" توجه داشته باشید که آن حضرت، هیچ قدرت و اراده استقلالی و ذاتی از خود نداشته و هر چه دارد به اذن و اراده حقتعالی است، با این توضیح، این نوع بیان، کاملاً توحیدی بوده و هیچ تفاوتی بین گفتن یاالله و یامهدی نیست، به عبارتی اگر با چنین معرفتی حضرات معصومین (علیهم السلام) را صدا می زنید و به آنها توسل می کنید گو اینکه دارید مع الواسطه و با تمسک به وسایل و وسایط فیض الهی خدای متعال را صدا می زنید.

استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در توضیح و تبیین مرز دقیق توحید و شرك؛ اینکه توحید و شرك نظری و عملی چیست؟ چه نوع اندیشه ای، اندیشه ی توحیدی و چه نوع اندیشه ای اندیشه ی شركی است؟ چنین می فرماید: همچنانكه اعتقاد به وجود مخلوق، مساوی با شرك ذاتی و اعتقاد به خدای دوّم و وجود قطبی در مقابل خدا نیست بلكه مكمّل و متمّم اعتقاد به وجود خدای یگانه است، اعتقاد به تأثیر و سببیّت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان نیز- با توجّه به اینكه همان طور كه موجودات استقلال در ذات ندارند استقلال در تأثیر هم ندارند، موجودند به وجود او و مؤثّرند به تأثیر او- شرك در خالقیّت نیست بلكه متمّم و مكمّل اعتقاد به خالقیّت خداوند است. آری، اگر برای مخلوقات از نظر تأثیر، استقلال و تفویض قائل بشویم و چنین بیندیشیم كه نسبت خداوند به جهان، نسبت صنعتگر است به صنعت (مثلا سازنده ی اتومبیل و اتومبیل) كه صنعت در پیدایش خود نیازمند به صنعتگر است ولی پس از آنكه ساخته شد كار خود را طبق مكانیسم خود ادامه می دهد، صنعتگر در ساختن صنعت نقش دارد نه در كاركرد مصنوع پس از ساخته شدن، اگر سازنده ی اتومبیل هم بمیرد اتومبیل به كار خود ادامه می دهد، اگر چنین بیندیشیم كه عوامل جهان- آب، باران، برق، حرارت، خاك، گیاه، حیوان، انسان و غیره- نسبتشان با خداوند چنین نسبتی است (چنانكه معتزله احیانا چنین نظری داده اند) قطعا شرك است.(3)

بنابراین تفاوت عمل بت پرستان و مشرکان و وثنی مسلکان که به الهه ها متوسل می شوند با توسل ما شیعیان به امامان معصوم (علیهم السلام) در این معناست که بت پرستان و وثنی مسلکان برای الهه ها قدرت و شأن مستقل خدایی قائلند و به همین دلیل الهه ها را می پرستند اما شیعیان نه تنها برای امامان معصوم (علیهم السلام) قائل به قدرت استقلالی و شأن و منزلت خدایی نبوده بلکه اعتقاد دارند که افعال و تأثیراتی که حضرات معصومین (علیهم السلام) در قالب معجزات و کرامات و تأثیر در عالم هستی دارند همه در طول اراده حقتعالی و به اذن الله است و بر همین اساس، بر خلاف اتهاماتی که وهابیون به شیعیان نسبت می دهند، توسل و تبرک جستن شیعیان کاملاً توحیدی بوده و از هرگونه شائبه شرک بدور است.

موفق باشید ...@};-

پی نوشت ها:
1. «لا مُؤثّرَ في الوجود الا الله» يکي از قاعده­ هاي فلسفي است، به اين معنا که در جهان، هيچ علتِ فاعليِ حقيقي به­ جز خداوند (واجب الوجود) نيست و تنها خداوند است که حقيقتاً به ديگر موجوداتْ هستي و وجود مي­دهد ... .
2. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ، اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بى ‏نياز ستوده است.»، فاطر/ آیه 15.
3. مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم، بی تا، ج 2، ص 128.

و علیکم السلام. خیلی ممنون.
ابهام آخری که مانده اینست که چرا حضرت حق تدبیر عالم را به ذوات مقدسه ای سپرده که طبق فرمایش امام صادق (ع) همان را میخواهند که خدا میخواهد؟ تفاوت نقش امامان با ملائکه مدبرات الامبر در شان تدبیر عالم چیست؟

البته شاید پرسش از اینکه چرا خداوند چنین یا چنان مقدر کرده پرسش به جایی نباشد.

alirezaa;1019806 نوشت:
و علیکم السلام. خیلی ممنون.
ابهام آخری که مانده اینست که چرا حضرت حق تدبیر عالم را به ذوات مقدسه ای سپرده که طبق فرمایش امام صادق (ع) همان را میخواهند که خدا میخواهد؟ تفاوت نقش امامان با ملائکه مدبرات الامبر در شان تدبیر عالم چیست؟

سلام و ادب@};-

به همان دلیلی که در روایت بیان شده، یعنی ذوب و مطیع محض حضرت حق بودن و واجدیت مقام عصمت الهی، حق هم همان است که خداوند مقام ولایت تکوینی و واسطه بودن در فیض و تدبیر امور عالم را به دست آن ذوات مقدسه و برگزیدگان و شایستگان عالم بسپارد تا چرخه امور عالم چنان بچرخد که خواست و مشیت حقتعالی بر آن قرار است. چنانکه ملائکه الهی نیز بدلیل آنکه دارای مقام عصمت الهی اند.(1) تدبیر امور عالم به ایشان واگذار شده است.(2)

بی شک، تفاوت های بسیاری بین نقش ملائکه الهی با انبیاء و اوصیاء الهی در تدبیر امور عالم وجود دارد که به چند مورد اشاره می کنیم:
1. ملائکه الهی در تدبیر امور عالم مأمور و مقهور به اجرای دقیق فرامین الهی هستند و از خودشان اختیاری در تدبیر امور عالم ندارند، بعبارتی فرامین حقتعالی «جل اسمه» را عیناً اجرایی می کنند. اما امامان معصوم (علیهم السلام) که دارای مقام ولایت تکوینی و جانشینی و خلیفة اللهی خدای متعال هستند، با اختیار و اراده خود که در طول اراده خداوند است چنان ذوب در خدای متعال هستند که با اختیار در تدبیر امور عالم چنان می کنند که بدون هیچ کم و کاستی، همان اراده حضرت حق محقق می شود. (چنانکه در بیان امام صادق (علیه السلام) اشاره شد.)
2. بعلاوه اینکه ملائکه الهی مأموران و خدمتگذاران غیبی خدای متعال در تدبیر امور عالمند و اما انبیاء و اوصیاء الهی مأموران و جانشینان و مدبرات امر در عالم شهودند.
3. همچنین ملائکه الهی اگر چه موجوداتی پاک و قدسی هستند، لکن در برابر انبیاء الهی به خصوص رسول خدا و ائمه معصومین (علیهم صلوات الله) و اولیای الهی سر تعظیم فرو می آورند. چنانکه در روایت آمده: «جمیع فرشتگان خدمتگزاران اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و شیعیان آنها هستند.»(3) و اما شأن و منزلت پیامبر اکرم و اوصیاء الهی (علیهم السلام) نه تنها از ملائکة الله افضل است بلکه نسبت به جمیع خلایق و بندگان خدا فضیلت و برتری دارند.

پی نوشت ها:
1. قوله کریم: «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ؛ آنها سر بر فرمان خدا دارند و هرگز معصیت او نمی‌کنند»، انبیاء/ آیه 26.
2. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً؛ قسم به فرشتگانی که (به فرمان حق) به تدبیر نظام خلق می‌کوشند.»، نازعات/آیه 5.
3. وقتی امیر المؤمنین - علیه السلام - از حضرت رسول سؤال کرد: شما برترید یا جبرئیل؟ حضرت بعد از این که برتری خویش را از جمیع ملائکه اعلام کرد، فرمود: «و ان الملائکه لخدامنا و خدام محبینا... ؛ و تحقیقا فرشتگان خدمتگزاران ما و دوستان ما هستند.» ر.ک: فرشتگان و تحقیقی قرآنی، روایی و عقلی، علیرضا رجالی تهرانی

خداخیرتون بده. من تا الان عالم به مقام اهل بیت نبودم. فکر میکردم در صورت توسل، معصوم دعا میکند و خداوند ممکن است دعا را مستجاب کند یا نکند.
فکر کنم لازمه یکبار کل عقایدم رو کلنگی کنم و از نو بسازم.

علاوه بر مقالاتی که ارجاع دادید، چه کتابهایی بخوانم در این زمینه؟

alirezaa;1020013 نوشت:
خداخیرتون بده. من تا الان عالم به مقام اهل بیت نبودم. فکر میکردم در صورت توسل، معصوم دعا میکند و خداوند ممکن است دعا را مستجاب کند یا نکند.
فکر کنم لازمه یکبار کل عقایدم رو کلنگی کنم و از نو بسازم.

علاوه بر مقالاتی که ارجاع دادید، چه کتابهایی بخوانم در این زمینه؟


سلام مجدد@};-

رضایت و بهره مندی شما آرزوی قلبی ما و بهترین پاداش است، از دعای خیرتان بنده ناچیز را فراموش نکنید. در باب امام شناسی کتابهای بسیاری به اقتضاء مقطع سنی و تحصیلی به رشته تحریر در آمده، در صورت امکان، میزان سن و سطح تحصیلاتتان را بفرمایید تا به نسبت آن، منابع را معرفی کنیم.@};-

مشکور;1020119 نوشت:

سلام مجدد@};-

رضایت و بهره مندی شما آرزوی قلبی ما و بهترین پاداش است، از دعای خیرتان بنده ناچیز را فراموش نکنید. در باب امام شناسی کتابهای بسیاری به اقتضاء مقطع سنی و تحصیلی به رشته تحریر در آمده، در صورت امکان، میزان سن و سطح تحصیلاتتان را بفرمایید تا به نسبت آن، منابع را معرفی کنیم.@};-


سلامت باشید، چشم به شما هم التماس دعا.
در ده سی زندگی هستم و مدرک کارشناسی دارم.

alirezaa;1020217 نوشت:
سلامت باشید، چشم به شما هم التماس دعا.
در ده سی زندگی هستم و مدرک کارشناسی دارم.

سلام و ادب@};-

در این مجال، چند نمونه از منابع و آثار و کتب تألیف شده در باب امام شناسی را به حضورتان معرفی می کنم امید آنکه که مورد استفاده شما و دیگر عزیزان واقع شود:

- حق الیقین، علامه مجلسی، مبحث امامت، انتشارات سُرور، قم، 1389.
- پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی با جمعی از فضلا و دانشمندان، جلد نهم، امامت و ولایت، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1389.
- عقاید استدلالی، علی ربانی گلپایگانی، ج دوم، مبحث امامت، مرکز نشر هاجر(وابسته به مرکز مدیریت حوزه خواهران)، قم، 1387.
- سیمای عقاید شیعه، مبحث امامت، آیت الله جعفر سبحانی، نشر مشعر، تهران، 1386.
- بحثی مبسوط در آموزش عقائد، محسن غرویان- سیدحسین میرباقری-محمد رضا غلامی، جلد 2، مبحث امامت، انتشارات دارالعلم.
- سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی، محمد امین صادقی ارزگانی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره)، تهران، 1387.
- امامت و امامان، مجموعه جوان و باورها 4، آیت الله ابراهیم امینی، بوستان کتاب قم.
- مجموعه پرسش های دانشجویی (پرسشها و پاسخها)، جلد 6، راهنماشناسی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، قم، 83.
- امام شناسی، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، 18 جلدی، انتشارات علامه طباطبایی، تهران.
- امام شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، مسجد مقدس جمكران، قم.
- نفسِ نفیس خاتمیت، اندر فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی وحید خراسانی (حفظه الله)، مدرسه امام باقر العلوم قم، 1392.

پرسش:
الف- اینکه گفته می شود؛ امامان معصوم (علیهم السلام) بر جهان خلقت و بر کون و مکان تسلط دارند به چه معناست؟
ب- آیا اینکه در طلب حاجت بگوییم «یا الله» یا بگوییم «یا مهدی» تفاوتی می کند، آیا تقاضای مستقیم از اهل بیت (علیهم السلام) همچون دوگانه پرستان شرک نیست؟
ج- چرا حضرت حق، تدبیر عالم را به ذوات مقدسه ای سپرده که طبق فرمایش امام صادق (علیه السلام) همان را میخواهند که خدا میخواهد؟
د- تفاوت نقش امامان با ملائکه الهی که مدبرات امر در تدبیر عالم هستند چیست؟

پاسخ:
پاسخ سؤالات مطروحه را در چند بخش بیان می کنیم:

الف- چیستی و چگونگی ولایت و سیطره امامان معصوم بر عالم هستی: امامان معصوم (علیهم السلام) دارای شئون و مقاماتی هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع می باشند. بنابراین امامان معصوم دارای دو نوع ولایت هستند:
1. ولایت تکوینی: امام در عالم تکوین به اذن خدا، قدرت بر ایجاد و یا عدم ایجاد و تصرّف همه گونه در همه جای عالم را دارد که از آن به ولایت تکوینی یاد می­شود. از دیدگاه مکتب شیعه، ولایت تکوینی برای معصومین (علیهم السلام) که شامل چهارده معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) و انبیاء اولوالعزم (علیهم السلام) میشود، اثبات شده است و مُراد از ولایت تکوینی این است که زمام عالم باذن الله در دست آنها است و آن حضرات، حکومت عام و سیطره تامّ بر تمامی عالم هستی دارند و قوام و پایداری تمامی مخلوقات بستگی به وجود مُبـارک ایشان دارد، به یُمن وجود ایشان است که به مخلوقات، رزق و روزی مناسب رسانده میشود و میتوانند هرجور که بخواهند تصرّف در عالم نمایند. (1)
2. ولایت تشریعی: «تشریع از کلمه ی شرع آمده و به معنای راه اندازی و به عبارت ساده تر قانون گذاری است که از سوی خـداوند انجام میشود و شارع دین کسی است که راه های خُـدائی را به افراد می نمایاند و آنهـا را آشکارتر میسازد.»(2) ولایت تشریعی، در حقیقت، خـاص واجب الوجود است امّـا ولایت تشریعی پیـامبر (صلّی الله علیه و آله) بدین معناست که حضرت رسول، در مقام تصمیم گیری نسبت به اختیـار، اراده و انتخاب بنـدگان خُـدا، مُقـدّم بر آنان است. بعـد از پیـامبر (صلوات الله علیه) همـان ویژگی ها برای امیرالمؤمنین حضرت علی و امامان معصوم (علیهم السلام) بعد از ایشان هم لازم است. در عالم تشریع نیز امام شئوناتی دارد از جمله: الف. حکومت. ب. مرجعیّت. ج. هدایت باطنی.(3) بنابراین، ولایتی که امامان معصوم (علیهم السلام) دارند فراتر و اعم از آن شأن و مقامی است که در بحث رابط و واسطه فیض رسانی و واسطه رزق و روزی رساندن به بندگان مطرح می شود به عبارتی امام به خاطر مصاحب بودن با ملکوت عالم، نوعی ولایت تکوینی بر باطن عالم دارد و وجودش واسطه فیض الهی است اعم از واسطه بودن در فیض تشریعی؛ واسطه شفاعت خواهی؛ واسطه در دعا؛ واسطه در غایت آفرینش؛ واسطه در ایجاد قابلیت در نفوس و واسطه رزق و روزی و ... .
3. نقش فاعلی امام در جهان آفرینش: در خصوص نقش فاعلی امام در جهان آفرینش، بین متکلمان اختلاف نظر وجود دارد، که از ورود به نظرات اختلافی پرهیز می کنیم. بر اساس دیدگاه مختار از روایات به دست می‌آید که امام در جهان، دو نقش فاعلی عام و خاص دارد؛ نقش فاعلی خاص؛ مربوط به تصرفات ویژه‌ای است که در مواقع و مواردی خاص در عالم طبیعت اعمال می‌کند و کارهای خارق‌العاده‌ای را برای اثبات مقام الهی خود یا مقاصد و مصالح الهی دیگری انجام می‌دهد، مانند معجزات و کرامات. نقش فاعلی عام؛ نیز به نظام کلی جهان مربوط است؛ بدین صورت که او مظهر و مجرای مشیت و قدرت خداوند در نظام عالم است. چنانکه در فقره‌ای از زیارت جامعه کبیره درباره اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: «خداوند به سبب شما (بواسطه شما) باران نازل می‌کند و آسمان را از این که بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد و غم و اندوه و مشکلات را بر طرف می‌سازد.» (4) و نیز در دعای عدیله در وصف حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) این گونه آمده است:«کسی که بقای دنیا به سبب بقای او است و به یُمن وجود او، خلایق روزی داده می‌شوند و زمین و آسمان، به واسطه وجود او ثابت و پا برجا است.» (5) در توضیح نقش فاعلی و سببی امامان معصوم (علیهم السلام) گفتنی است: در فقره یاد شده از زیارت جامعه کبیره، از سببیت تکوینی اهل بیت (علیهم السلام) سخن به میان آمده و چهار نمونه بیان شده است که دو نمونه مربوط به عالم طبیعت (نگهداری آسمان از این که بر زمین فرو افتد: بقای نظام طبیعت و نزول باران) و دو نمونه مربوط به بشر و مانند او است (رفع ناملایمات روحی و جسمی). اما عبارت «بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض»(6) بیانگر نقش سببی و فاعلی اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) در مورد عالم طبیعت است. و عبارت «الا باذنه»(7) به فروپاشی نظام طبیعت به هنگام پایان یافتن عمر دنیا اشاره دارد؛ بنابراین، این جمله از زیارت بر نقش سببی و فاعلی گسترده امام در جهان طبیعت دلالت می‌کند.

ب- مرز توحید و شرک در توسل و تفاوت توسل شیعیان با توسل دوگانه پرستان:
اگر از یکسو وقتی می گویید "یاالله" توجه به استقلال ذاتی و توحید افعالی خدای متعال داشته باشید، به این معنا که هرچه هست فعل و اثر حضرت اوست.(8) و جز او احدی از خودش نه چیزی و نه استقلالی دارد، او غنی بالذات و دیگران عین فقر و نیازند.(9) و از سوی دیگر وقتی می گویید "یامهدی" توجه داشته باشید که آن حضرت، هیچ قدرت و اراده استقلالی و ذاتی از خود نداشته و هر چه دارد به اذن و اراده حقتعالی است، با این توضیح، این نوع بیان، کاملاً توحیدی بوده و هیچ تفاوتی بین گفتن یاالله و یامهدی نیست، به عبارتی اگر با چنین معرفتی حضرات معصومین (علیهم السلام) را صدا می زنید و به آنها توسل می کنید گو اینکه دارید مع الواسطه و با تمسک به وسایل و وسایط فیض الهی خدای متعال را صدا می زنید.(10) بنابراین تفاوت عمل بت پرستان و مشرکان و وثنی مسلکان که به الهه ها متوسل می شوند با توسل ما شیعیان به امامان معصوم (علیهم السلام) در این معناست که بت پرستان و وثنی مسلکان برای الهه ها قدرت و شأن مستقل خدایی قائلند و به همین دلیل الهه ها را می پرستند اما شیعیان نه تنها برای امامان معصوم (علیهم السلام) قائل به قدرت استقلالی و شأن و منزلت خدایی نبوده بلکه اعتقاد دارند که افعال و تأثیراتی که حضرات معصومین (علیهم السلام) در قالب معجزات و کرامات و تأثیر در عالم هستی دارند همه در طول اراده حقتعالی و به اذن الله است.

ج- چرایی واگذاری تدبیر عالم به امامان معصوم: به همان دلیلی که در روایت بیان شده، یعنی ذوب و مطیع محض حضرت حق بودن و واجدیت مقام عصمت الهی، حق هم همان است که خداوند مقام ولایت تکوینی و واسطه بودن در فیض و تدبیر امور عالم را به دست آن ذوات مقدسه و برگزیدگان و شایستگان عالم بسپارد تا چرخه امور عالم چنان بچرخد که خواست و مشیت حقتعالی بر آن قرار است. چنانکه ملائکه الهی نیز بدلیل آنکه دارای مقام عصمت الهی اند.(11) تدبیر امور عالم به ایشان واگذار شده است.(12)

د- تفاوت نقش امامان معصوم با ملائکه الهی در تدبیر عالم: بی شک، تفاوت های بسیاری بین نقش ملائکه الهی با انبیاء و اوصیاء الهی در تدبیر امور عالم وجود دارد که به چند مورد اشاره می کنیم: 1. ملائکه الهی در تدبیر امور عالم مأمور و مقهور به اجرای دقیق فرامین الهی هستند و از خودشان اختیاری در تدبیر امور عالم ندارند، اما امامان معصوم (علیهم السلام) چنان ذوب در خدای متعال هستند که با اختیار در تدبیر امور عالم چنان می کنند که بدون هیچ کم و کاستی، همان اراده حضرت حق محقق می شود. (چنانکه در بیان امام صادق (علیه السلام) اشاره شد.) 2. بعلاوه اینکه ملائکه الهی مأموران و خدمتگذاران غیبی خدای متعال در تدبیر امور عالمند و اما انبیاء و اوصیاء الهی مأموران و جانشینان و مدبرات امر در عالم شاهد و مشهودند. 3. همچنین ملائکه الهی اگر چه موجوداتی پاک و قدسی هستند، لکن در برابر انبیاء الهی به خصوص رسول خدا و ائمه معصومین (علیهم صلوات الله) و اولیای الهی سر تعظیم فرو می آورند. چنانکه در روایت آمده: «جمیع فرشتگان خدمتگزاران اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و شیعیان آنها هستند.»(13)

پی نوشت ها:
1. در روایتی مُفضّل از امام صادق علیه السلام نقل میکند که حضرت(علیه السلام) فرمودند: «اگر به مـا اجازه داده شود که مردم را از مقام و منزلت خود نزد خُـداوند آگاه سازیم، تاب و توان آن را نخواهند داشت. مُفضّل میگوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیـا نظر شما در مورد علم و دانش است؟ حضرت(علیه السلام) فرمودند: علم کمترین مرتبه ی آن است. همانا امــام آشیانه ی اراده ی خُـدای مُتعـال است. نمی خواهد به غیر آن را که خُـدا بخواهد.»، بحارألانوار، مجلسی مُحمّدباقر، دار احیاء التراث العربی، بیروت - لبنان- بی تا، ج25، ص385 – ألمحتضر، حسن بن سُلیمان حلّی، مطبعة الحیدریة، نجف - عراق، بی تا، ص128.
2. روحانی، هادی، نگاهی به مسئله ولایت، نشر شفق، چاپ اول، 1366، ص 101 - 106.
3. رجوع کنید به: مقاله بررسی قدرتی که خداوند به معصومین برای تصرف در عالم هستی داده، علی لاجوری، برگرفته از صفحه فرهنگ و هنر پایگاه خبری مشرق، 4 شهریور 96.
4. صدوق، عیون اخبار الرضا، مسجد مقدس جمکران، قم، 1389: ص272 ـ 277؛ مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج102، ص127ـ133.
5. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای عدیله، برگرفته از مقاله نقش فاعلی امام در نظام آفرینش، علی ربانی گلپایگانی، ماهنامه موعود، شماره 29.
6
. مفاتیح الجنان، زیارت شریف جامعه کبیره.
7. همان.
8. «لا مُؤثّرَ في الوجود الا الله» يکي از قاعده­ هاي فلسفي است، به اين معنا که در جهان، هيچ علتِ فاعليِ حقيقي به­ جز خداوند (واجب الوجود) نيست و تنها خداوند است که حقيقتاً به ديگر موجوداتْ هستي و وجود مي­دهد ... .
9. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ، اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بى ‏نياز ستوده است.»، فاطر/ آیه 15.
10. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم، بی تا، ج 2، ص 128.

11. قوله کریم: «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ؛ آنها سر بر فرمان خدا دارند و هرگز معصیت او نمی‌کنند»، انبیاء/ آیه 26.
12. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً؛ قسم به فرشتگانی که (به فرمان حق) به تدبیر نظام خلق می‌کوشند.»، نازعات/آیه 5.
13. وقتی امیر المؤمنین - علیه السلام - از حضرت رسول سؤال کرد: شما برترید یا جبرئیل؟ حضرت بعد از این که برتری خویش را از جمیع ملائکه اعلام کرد، فرمود: «و ان الملائکه لخدامنا و خدام محبینا... ؛ و تحقیقا فرشتگان خدمتگزاران ما و دوستان ما هستند.» ر.ک: فرشتگان و تحقیقی قرآنی، روایی و عقلی، علیرضا رجالی تهرانی، بوستان کتاب قم، 1390، ص 13.



موضوع قفل شده است