جمع بندی حکمای اربعه
تبهای اولیه
سلام سلام
حکمای اربعه دوره ناصری چه کسانی هستن؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد عماد | |
[TD][/TD] | |
حکمای اربعه دوره ناصری چه کسانی هستن؟
چهار عالم از فلاسفه زمان ناصرالدین شاه قاجار را حکمای اربعه می گفتند این علمای بزرگوار عبارتند از:
یک: میرزا ابوالحسن طباطبائی مشهور به جلوه
دو: آقا علی مدرس مشهور به حکیم موسس
سه: آقا محمد رضا قمشه ای متخلص به صهبا
چهار: آقا میرزا حسین سبزواری از شاگردان ملا هادی سبزواری
میشه در مورد هر کدوم یکم توضیح بدین
آقا علی مدرس مشهور به حکیم موسس
اولین حکیم از حکمای اربعه، علیبن عبدالله زنوزی مشهور به آقا علیمدرّس طهرانی و ملقب به حکیم مؤسس، فرزند و شاگرد ملاعبدالله زنوزی، در ۱۲۳۴ در اصفهان تولد یافت. در سه سالگی با پدرش به تهران مهاجرت کرد. در آنجا تحصیلات مقدماتی را به پایان رساند و در محضر پدر سطوح فلسفه و کلام شیعی
را فرا گرفت. سپس به عتبات عالیات سفر کرد و به فراگرفتن علوم منقول پرداخت. پس از آن به ایران بازگشت و در اصفهان به تکمیل علوم معقول، مخصوصاً در محضر میزا حسن نوری(متوفی بعد از ۱۲۶۷) و سیدرضی لاریجانی، پرداخت. چندی نیز در قزوین محضر ملاآقا قزوینی (متوفی ۱۲۸۲) را درک کرد. در ۱۲۷۰، پس از اتمام تحصیلاتش در علوم عقلی، به تدریس در تهران پرداخت و هفت سال در مدرسه قاسمخان، مدتی در منزل خویش و متجاوز از بیست سال در مدرسه سپهسالار، مدرّس رسمی علوم معقول و منقول بود،(1) اگر چه تخصص و شهرتش در فلسفه بود.(2) او نه تنها کتب ملاصدرا، از قبیل اسفار، شرح الهدایه الاثیریه، المبدأ و المعاد و الشواهد الربوبیه را تدریس میکرد، بلکه شواهدی در دست است که متن شفا و حمکه الاشراق را نیز تعلیم میداده است.(3) آقاعلی پس از عمری بسیار پربار، چه از لحاظ تألیف و چه از لحاظ تربیت شاگردان برجسته، در ۱۳۰۷ در تهران درگذشت.(4)
1. علیبن عبدالله زنوزی، مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقاعلی مدرس طهرانی، چاپ محسن کدیور، ج ۳، تهران ۱۳۷۸ ش، ج1، ص31-32؛ ج3، 147-148
2. همان، ج1، ص33
3. همان، ص35
4. همان، ص52
آقا محمد رضا قمشه ای متخلص به صهبا
آقامحمدرضا فرزند شیخ ابوالقاسم قمشهای، متخلص به صهبا یکی دیگر از حکمای اربعه دوران ناصری است، او در واقع مکمل آقاعلی در حوزه تهران بود و میتوان او و آقاعلی و حاجی سبزواری را بزرگترین فلاسفه اسلامی قرن سیزدهم دانست.
وی در ۱۲۴۱ق در قمشه اصفهان متولد شد و در همان شهر مقدّمات علوم دینی را فرا گرفت. سپس به اصفهان رفت و در محضر استادانی همچون ملامحمدجعفر لاهیجی (متوفی بعد از ۱۲۵۵) شارح مشاعر ملاصدرا، میرزاحسن نوری فرزند ملاعلی نوری، و آقا سیدرضی مازندرانی که استاد اصلی او در عرفان بود، به تحصیل پرداخت(1) وی در اصفهان زندگی سادهای داشت و بیشتر اموال خود را صرف فقرا میکرد و از اصحاب قدرت گلهمند بود. بعد از ۱۲۸۸، اصفهان را ترک کرد و در تهران اقامت گزید.(2) آقامحمدرضا تا پایان عمر در تهران به تدریس عرفان و متونی مانند فصوص الحکم و فتوحات مکیه ومصباح الانس پرداخت، گرچه حکمت متعالیه را نیز تدریس میکرد و به حکمت اشراق هم علاقه داشت. در عرفان آنچنان بود که برخی او را ابنعربی دوران جدید نامیدهاند. گویا به عرفان عملی نیز توجه داشت و مرید یکی از پیران طریقه ذهبیه بود. خود نیز درویشانه میزیست و گاهی با طالبان درک محضرش، در خرابههای اطراف شهر ملاقات میکرد. به حسن اخلاق و تخلق به صفات نیک اشتهار داشت.(3)
این عارف بزرگ در ۱۳۰۶ در تهران درگذشت و در ابنبابویه دفن شد.(4)
1.عبرت نائینی، محمد علی، تذکره مدینهالادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۶۷۵؛
2. صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش، ص صد و بیست و هفت؛
3.صدوقیسها، منهوچهر، تاریخ حکماء و عرفاء متأخر بر صدرالمتألهین، تهران ۱۳۵۹ ش، ص۵۸
4. همان، ص ۱۰۷
سومین حکیم حوزه تهران، میرزا ابوالحسن جلوه، در ۱۲۳۸ در احمدآباد گجرات هند به دنیا آمد. در اصفهان به تحصیل پرداخت و از شاگردان میرزاحسن نوری و آقامیرزاحسن چینی بود.(1) سپس به تهران مهاجرت کرد و از ۱۲۷۳ تا ۱۳۱۴، که سال رحلت اوست، بیشتر در مدرسه دارالشفاء به تدریس آثار ابن سینا، مخصوصاً شفا، الاشارات و التنبیهات، اشتغال و در این امر شهرت داشت و آثار ملاصدرا را هم تدریس میکرد.(2) جلوه با اعیان و فضلای دیوانی وقت رفت و آمد داشت و هم بین طلاب و هم بین دیوانیان محترم بود.(3) او در واقع فیلسوفی مشائی و احیاکننده نحله ابنسینا بود و به حکمت متعالیه چندان عنایتی نداشت،(4) حتی به ملاصدرا تعرض میکرد که چرا آنقدر در اسفار و سایر آثارش بدون ذکر منبع از گذشتگان نقل قول کرده است.(5)
آثارش عبارتاند از: حواشی بر شفای ابنسینا که سالها آن را تدریس میکرد،(6) حواشی بر شرحالهدایه الاثیریه و مشاعر و المبدأ و المعاد و اسفار ملاصدرا.(7) او تعلیقاتی نیز بر شرح فصوصالحکم قیصری(8) و چند رساله مستقل در موضوعاتی همچون حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم دارد.(9)
جلوه در بررسی متون فلسفی دقتنظر فراوان داشت و آنچه را که تدریس میکرد بدقت تصحیح مینمود. بیشتر کتابهای فلسفی که در دوران قاجار به صورت سنگی چاپ شدهاند، از نسخ چاپ سربی بعدی در ایران و سایر کشورهای اسلامی صحیحترند، چنانکه از مقابله چاپ سنگی و سربی شفا برمیآید. دقت و توجه جلوه به متن فلسفی در تصحیح آن، میراث مهم آن عصر برای دوران بعدی است.
1. صدوقی سها، ص۷۳
2.؛ امین، سیدمحسن، اعیانالشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۲، ص۳۳۷
3. بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ ش، ج۱، ص۴۱
4. شهید مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران ۱۳۷۰ ش، ص۶۰۹
5. امین، ج۲، ص۳۳۷
6. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۱۴، ص۲۰۱
7. امین، ج ۲، ص۳۳۷ - ۳۳۸؛ آقابزرگ طهرانی، ج۶، ص۱۹
8. آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص ۱۲۶
9.آقابزرگ طهرانی، ج۱، ص۸۹؛ ج۱۰، ص۷۵
چهارمین حکیم پایهگذار حوزه تهران، آقا میرزاحسین سبزواری، از شاگردان جاج ملاهادی سبزواری است. (1) میرزاحسین از سبزوار راهی تهران شد و در مدرسه عبدالله خان در بازار بزازها، مدرّس رسمی علوم عقلی و نقلی بود و شاگردان بسیاری داشت، ولی تخصص او در ریاضیات بود و در این رشته آثار مهمی همچون حواشی بر شرح چغمینی و مفتاحالحساب دارد. در طب نیز چیرگی کامل داشت.(2) حضور وی در تهران، در کنار آقاعلی و آقامحمدرضا و جلوه، نشانه گستردگی حوزه فکری آن زمان است.
1. صدوقی سها، ص ۴۰
2 همان .ص۱۲۱؛ صدرالدین شیرازی، مقدمه آشتیانی، ص صدوبیستو هشت
آثار آقای علی مدرس عبارتند از:
- بدایع الحکم
- تعلیقات بسیار مهمی بر اسفار و الشواهدالربوبیه و شرح الهدایه الاثیریه؛
- مقدمه بر مفاتیح الغیب ملاصدرا؛
- تعلیقات بر شوارق الالهام لاهیجی و لمعات الهیه ملاعبدالله زنوزی و تعدادی رساله مستقل در مسائل گوناگون حکمت(1)
1.زنوزی، ج ۳، ص۱۴ - ۱۵
آثار آقای قمشه ای نیز زیاد است.
بسیاری از آثار قمشهای، از جمله اکثر غزلیاتی که با تخلص صهبا به سبک عراقی سروده بود، در دست نیست.
چند رسالهای که از او باقیمانده، تقریباً همگی مضامین عرفانی دارند،
از جمله رساله ولایت که ذیل شرح او بر فصّ شیثی از فصوصالحکم ابنعربی است، الخلافهالکبری، رساله فی وحده الوجود بلالموجود، رساله فی موضوع العلم و رساله فی تحقیقالاسفار الاربعه و همه آثار عرفانی او از شاهکارهای ادبیات عرفانیاند(1)
1. صدوقی سها، ص۱۰۵ - ۱۰۷
در مورد آقای جلوه نیز آثارش بیان شد
در مورد آثار آقای سبزواری نیز فعلا چیزی یافت نشد به محضی که پیدا کردم خدمتتان عرض می کنم
پرسش
حکمای اربعه دوره ناصری چه کسانی هستند؟ و چه آثاری دارند؟
پاسخ:
در زمان ناصرالدین شاه چهار نفر از فلاسفه بر دیگر فلاسفه زمان خود برتری داشتند که به حکمای اربعه معروف بودند.
اولین حکیم از حکمای اربعه، علیبن عبدالله زنوزی مشهور به آقا علیمدرّس طهرانی و ملقب به حکیم مؤسس، فرزند و شاگرد ملاعبدالله زنوزی، در ۱۲۳۴ در اصفهان تولد یافت. در سه سالگی با پدرش به تهران مهاجرت کرد. در آنجا تحصیلات مقدماتی را به پایان رساند و در محضر پدر سطوح فلسفه و کلام شیعی را فرا گرفت. سپس به عتبات عالیات سفر کرد و به فراگرفتن علوم منقول پرداخت. پس از آن به ایران بازگشت و در اصفهان به تکمیل علوم معقول، مخصوصاً در محضر میزا حسن نوری(متوفی بعد از ۱۲۶۷) و سیدرضی لاریجانی، پرداخت. چندی نیز در قزوین محضر ملاآقا قزوینی (متوفی ۱۲۸۲) را درک کرد. در ۱۲۷۰، پس از اتمام تحصیلاتش در علوم عقلی، به تدریس در تهران پرداخت و هفت سال در مدرسه قاسمخان، مدتی در منزل خویش و متجاوز از بیست سال در مدرسه سپهسالار، مدرّس رسمی علوم معقول و منقول بود، اگر چه تخصص و شهرتش در فلسفه بود. او نه تنها کتب ملاصدرا، از قبیل اسفار، شرح الهدایه الاثیریه، المبدأ و المعاد و الشواهد الربوبیه را تدریس میکرد، بلکه شواهدی در دست است که متن شفا و حمکه الاشراق را نیز تعلیم میداده است.(۱) آقاعلی پس از عمری بسیار پربار، چه از لحاظ تألیف و چه از لحاظ تربیت شاگردان برجسته، در ۱۳۰۷ در تهران درگذشت.(۲)
آثار وی عباتند از:
بدایع الحکم؛ تعلیقات بسیار مهمی بر اسفار و الشواهدالربوبیه و شرح الهدایه الاثیریه؛مقدمه بر مفاتیح الغیب ملاصدرا؛ تعلیقات بر شوارق الالهام لاهیجی و لمعات الهیه ملاعبدالله زنوزی و تعدادی رساله مستقل در مسائل گوناگون حکمت(۳)
آقامحمدرضا فرزند شیخ ابوالقاسم قمشهای، متخلص به «صهبا» یکی دیگر از حکمای اربعه دوران ناصری است، او در واقع مکمل آقاعلی در حوزه تهران بود و میتوان او و آقاعلی و حاجی سبزواری را بزرگترین فلاسفه اسلامی قرن سیزدهم دانست.
وی در ۱۲۴۱ق در قمشه اصفهان متولد شد و در همان شهر مقدّمات علوم دینی را فرا گرفت. سپس به اصفهان رفت و در محضر استادانی همچون ملامحمدجعفر لاهیجی (متوفی بعد از ۱۲۵۵) شارح مشاعر ملاصدرا، میرزاحسن نوری فرزند ملاعلی نوری، و آقا سیدرضی مازندرانی که استاد اصلی او در عرفان بود، به تحصیل پرداخت(۴) وی در اصفهان زندگی سادهای داشت و بیشتر اموال خود را صرف فقرا میکرد و از اصحاب قدرت گلهمند بود. بعد از ۱۲۸۸، اصفهان را ترک کرد و در تهران اقامت گزید.(۵) آقامحمدرضا تا پایان عمر در تهران به تدریس عرفان و متونی مانند فصوص الحکم و فتوحات مکیه ومصباح الانس پرداخت، گرچه حکمت متعالیه را نیز تدریس میکرد و به حکمت اشراق هم علاقه داشت. در عرفان آنچنان بود که برخی او را ابنعربی دوران جدید نامیدهاند. گویا به عرفان عملی نیز توجه داشت و مرید یکی از پیران طریقه ذهبیه بود. خود نیز درویشانه میزیست و گاهی با طالبان درک محضرش، در خرابههای اطراف شهر ملاقات میکرد. به حسن اخلاق و تخلق به صفات نیک اشتهار داشت.(۶) این عارف بزرگ در ۱۳۰۶ در تهران درگذشت و در ابنبابویه دفن شد. آثار آقای قمشه ای نیز زیاد است.
بسیاری از آثار قمشهای، از جمله اکثر غزلیاتی که با تخلص صهبا به سبک عراقی سروده بود، در دست نیست.
چند رسالهای که از او باقیمانده، تقریباً همگی مضامین عرفانی دارند،
از جمله رساله ولایت که ذیل شرح او بر فصّ شیثی از فصوصالحکم ابنعربی است، الخلافهالکبری، رساله فی وحده الوجود بلالموجود، رساله فی موضوع العلم و رساله فی تحقیقالاسفار الاربعه و همه آثار عرفانی او از شاهکارهای ادبیات عرفانیاند(۷)
سومین حکیم حوزه تهران، میرزا ابوالحسن جلوه، در ۱۲۳۸ در احمدآباد گجرات هند به دنیا آمد. در اصفهان به تحصیل پرداخت و از شاگردان میرزاحسن نوری و آقامیرزاحسن چینی بود.(۸) سپس به تهران مهاجرت کرد و از ۱۲۷۳ تا ۱۳۱۴، که سال رحلت اوست، بیشتر در مدرسه دارالشفاء به تدریس آثار ابن سینا، مخصوصاً شفا، الاشارات و التنبیهات، اشتغال و در این امر شهرت داشت و آثار ملاصدرا را هم تدریس میکرد.(۹) جلوه با اعیان و فضلای دیوانی وقت رفت و آمد داشت و هم بین طلاب و هم بین دیوانیان محترم بود.(۱۰) او در واقع فیلسوفی مشائی و احیاکننده نحله ابنسینا بود و به حکمت متعالیه چندان عنایتی نداشت،(۱۱) حتی به ملاصدرا تعرض میکرد که چرا آنقدر در اسفار و سایر آثارش بدون ذکر منبع از گذشتگان نقل قول کرده است.(۱۲)
آثارش عبارتاند از: حواشی بر شفای ابنسینا که سالها آن را تدریس میکرد،(۱۳) حواشی بر شرحالهدایه الاثیریه و مشاعر و المبدأ و المعاد و اسفار ملاصدرا.(۱۴) او تعلیقاتی نیز بر شرح فصوصالحکم قیصری(۱۵) و چند رساله مستقل در موضوعاتی همچون حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم دارد.(۱۶)
جلوه در بررسی متون فلسفی دقتنظر فراوان داشت و آنچه را که تدریس میکرد بدقت تصحیح مینمود. بیشتر کتابهای فلسفی که در دوران قاجار به صورت سنگی چاپ شدهاند، از نسخ چاپ سربی بعدی در ایران و سایر کشورهای اسلامی صحیحترند، چنانکه از مقابله چاپ سنگی و سربی شفا برمیآید. دقت و توجه جلوه به متن فلسفی در تصحیح آن، میراث مهم آن عصر برای دوران بعدی است.
چهارمین حکیم پایهگذار حوزه تهران، آقا میرزاحسین سبزواری، از شاگردان جاج ملاهادی سبزواری است. (۱۷) میرزاحسین از سبزوار راهی تهران شد و در مدرسه عبدالله خان در بازار بزازها، مدرّس رسمی علوم عقلی و نقلی بود و شاگردان بسیاری داشت، ولی تخصص او در ریاضیات بود و در این رشته آثار مهمی همچون حواشی بر شرح چغمینی و مفتاحالحساب دارد. در طب نیز چیرگی کامل داشت.(۱۸) حضور وی در تهران، در کنار آقاعلی و آقامحمدرضا و جلوه، نشانه گستردگی حوزه فکری آن زمان است.
این چهار حکیم که در علوم عقلی بر دیگر افراد غلبه داشتند به عنوان حکمای اربعه زمان ناصری معروف هستند.
منابع:
۱. علیبن عبدالله زنوزی، مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقاعلی مدرس طهرانی، چاپ محسن کدیور، ج ۳، تهران ۱۳۷۸ ش، ج1، ص۳۱-۳؛
۲. همان، ص۵۲
۳.زنوزی، ج ۳، ص۱۴ - ۱۵
۴.عبرت نائینی، محمد علی، تذکره مدینهالادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ ش، ج۲، ص۶۷۵؛
۵.صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش، ص صد و بیست و هفت؛
۶.صدوقیسها، منهوچهر، تاریخ حکماء و عرفاء متأخر بر صدرالمتألهین، تهران ۱۳۵۹ ش، ص۵۸
۷. همان، ص۱۰۵ - ۱۰۷
۸ .همان، ص۷۳
۹. امین، سیدمحسن، اعیانالشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۲، ص۳۳۷
۱۰. بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ ش، ج۱، ص۴۱
۱۱. شهید مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران ۱۳۷۰ ش، ص۶۰۹
۱۲. امین، ج۲، ص۳۳۷
۱۳. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، ج۱۴، ص۲۰۱
۱۴. امین، ج ۲، ص۳۳۷ - ۳۳۸؛ آقابزرگ طهرانی، ج۶، ص۱۹
۱۵. آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص ۱۲۶
۱۶.همان، ج۱، ص۸۹؛ ج۱۰، ص۷۵
۱۷. صدوقی سها، ص ۴۰
۱۸. همان .ص۱۲۱