جمع بندی تقابل اسلام و مسیحیت (اصالت نسل)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تقابل اسلام و مسیحیت (اصالت نسل)

سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

سوالی برام پیش اومده که گفتم بدین صورت ازتون بپرسم .

1. "ابرام" ناراحت بود که صاحب فرزند نمیشود و در آن زمان با "سارای" زندگی میکرد .
2. خداوند در رویا بر "ابرام" ظاهر میشود و به ایشان وعده فرزند میدهد .
3. ده سال از زمانی که "ابرام" در سرزمین کنعان سکنی گذشت میگذرد و همچمنان "ابرام" صاحب فرزند نمی شود .
4. "سارای" همسر " ابرام" برای وی فرزندی نمیاورد و ناراحت بوده است .
5. "سارای" به "ابرام" میگوید که با "هاجر" کنیز من درآی ؛ شاید به واسطه او صاحب فرزند گردم .
6. "ابرام" با "هاجر" در آمد و ایشان صاحب فرزندی شد که " اسماعیل " نام گرفت .
7. "هاجر" به دیده تحقیر به "سارای" مینگرد و "ابرام" به "سارای" میگوید که اختیار کنیزت در دست توست . هر آنچه در نظرت پسند آید بکن .
8. "سارای" با "هاجر" بد رفتاری میکند و "هاجر" از نزد او میگریزد .
9. در این زمان "ابرام" هشتاد و شش ساله بود .
10. از این ماجرا تقریبا 13 سال میگذرد .
11. خداوند بار دیگر بر "ابرام" ظاهر میشود و باز به او میگوید ...
- اینکه ابرام صاحب قومهای بسیار میشود
- اینکه او را بسیار بسیار بارور خواهد ساخت
- هر فرزند ذکوری را باید ختنه کنی
- اینکه پسری از "سارای" به او خواهد داد .
- و اینکه از این به بعد ؛ همسرت را دیگر ساری نخوان ؛ بلکه سارا بخوان
- و اینکه از این به بعد ؛ نامت به ابراهیم تغییر پیدا کرده است .
- خداوند نام فرزندش را اسحاق نامید و عهد خود را با او استوار میکند .
- و خداوند به ابراهیم تاریخ دقیق تولد اسحاق را میگوید .
- و در همان تاریخ ابراهیم ؛ فرمان ختنه اسماعیل و تمام ذکور خانواده را می دهد .

سوال :
دو مسیر وجود دارد که ابراهیم صاحب فرزند میشود . راهی که اراده خداوند در آن مشهود هست و راهی که " سارای " و " ابراهیم " به نوعی مایوس از رحمت خدا میشن و تصمیم میگیرند که از کنیزشون صاحب فرزند بشن .

مسیری که اراده خدا در اون دیده میشه ... باعث تولد اسحاق میشه .... که عیسی مسیح از نوادگان اسحاق هست .
مسیری که اراده خدا در اون دیده نمیشه ... باعث تولد اسماعیل میشه .... که حضرت محمد (ص) از نوادگان اسماعیل هست .

چرا حضرت محمد (ص) نسلشون به جایی میرسه که ابراهیم به اراده خداوند اطمینان نمیکنه .

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1018979 نوشت:
سوال :
دو مسیر وجود دارد که ابراهیم صاحب فرزند میشود . راهی که اراده خداوند در آن مشهود هست و راهی که " سارای " و " ابراهیم " به نوعی مایوس از رحمت خدا میشن و تصمیم میگیرند که از کنیزشون صاحب فرزند بشن .

مسیری که اراده خدا در اون دیده میشه ... باعث تولد اسحاق میشه .... که عیسی مسیح از نوادگان اسحاق هست .
مسیری که اراده خدا در اون دیده نمیشه ... باعث تولد اسماعیل میشه .... که حضرت محمد (ص) از نوادگان اسماعیل هست .

چرا حضرت محمد (ص) نسلشون به جایی میرسه که ابراهیم به اراده خداوند اطمینان نمیکنه

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
همه چیز به اراده خداوند محقق میشود، چه آن چیز معجزه باشد و چه طبیعی؛ هرگز این طور نیست که افعالی که طبیعی اتفاق می افتند به اراده خدا نباشد
اینکه کسی اراده خداوند را در تولد اسماعیل نبیند مشکل از گیرنده است، نه فرستنده، وگرنه انسان اگر خوب نگاه کند اراده خداوند را در پس افتادن هر برگی می بیند.

نکته دوم:
هیچ دلیلی وجود ندارد که آن افعالی که به صورت معجزه و غیر طبیعی اتفاق می افتند برای خداوند عزیزتر باشند؛ وگرنه بدون شک حضرت آدم(ع) می بایست عزیزترین شخص در نزد خداوند باشد. معجزه مقدمه چینی برای اثبات نبوت است نه اینکه آن فعل را نزد خداوند ارجحیتی بخشد، چرا که همه افعال برای خداوند یکسان است و افعال برای او به سختی و آسانی، و مانند آن تقسیم نمیشوند.

نکته سوم:
آنچه میتواند شاهدی بر برتری فرزندان تلقی گردد مقام پدر و مادر است، و طبق شواهد روایی مقام هاجر بالاتر از مقام سارا بوده همانطور که خودتان فرمودید ساره به هاجر حسادت کرده و با او رفتار خوبی نداشت، اما هرگز عملکرد متقابلی از سوی هاجر گزارش نشده، همچنین خداوند ابراهیم(ع) را با ذبح اسماعیل ازمود و این نشان دهنده محبت عمیق ابراهیم(ع) به اسماعیل(ع) است.
هرگز در نگاه اسلام و مسیحیت و سایر ادیان آسمانی، کنیز بودن موجب پاین تر بودن مقام و منزلت معنوی انسان نمیشود، کنیزی فقط یک بار حقوقی دارد.

نکته چهارم:
نکته پایانی در مورد جمله آخر شماست که فرمودید ابراهیم(ع) به اراده خداوند اطمینان نمی کند!
اول اینکه منظورتان دقیق چیست؟ کجا ابراهیم(ع) به وعده ی خدا اطمینان نمی کند؟
و ثانیا: اطمینان پیدا نکردن ابراهیم(ع) به وعده الهی چه دخلی در فرزند او دارد؟
ثالثا: اگر دخالت داشته باشد در تمام فرزندان او دخالت خواهد داشت، چون حالت های گذرای انسان که به نسل بعد منتقل نمیشود! بلکه آن شخصیت کلی انسان است که در پیداش و تربیت فرزندانش نقش دارد.

مسلم;1019038 نوشت:
همچنین خداوند ابراهیم(ع) را با ذبح اسماعیل ازمود و این نشان دهنده محبت عمیق ابراهیم(ع) به اسماعیل(ع) است.

البته مسیحیان میگن اسحاق بود که داشت ذبح میشد.

البته با تمامی نکاتی که نوشتین موافقم بجز

سلام ...
همونطور که اشاره کردند مسیحیان و یهودیان اعتقاد دارند که اسحاق بود که داشت قربانی می شد .
اما چون نهایت این کلام میخواست به اینجا برسه که ...

مسیحیان میگن ... الا و بالله اسحاق بود
مسلمانان میگن ... الا و بالله اسماعیل بود

خوب از درون این مساله چیزی بیرون نمیاد .

در مورد اینکه اراده خداوند میتونه به هر چیزی تعلق بگیره هیچ دخلی وارد نیست ...

تعجب من از اینجاست

1. که وقتی حضرت اسماعیل به دنیا میاد هیچ اتفاق خاصی نمیوفته ... ولی زمانی که اسحاق به دنیا میاد ... خوابهای ابراهیم تکرار میشن ...
2. عهد ختنه بین خداوند و نسل ابراهیم برقرار میشه و هر فرزند پسری باید در 8 روزگی ختنه بشه ( تقریبا 13 سال از زمان ختنه شدن اسماعیل میگذشته و خداوند بی تفاوت بوده )
3. نسل ابراهیم توسط ختنه شدن از سایر اقوام ممتاز میشن .
4. نام ابرام به ابراهیم تغییر پیدا میکنه
5. نام سارای به سارا تغییر پیدا میکنه
6. زمان دقیق تولد اسحاق توسط خداوند پیش بینی میشود

چرا تولد اسحاق این مقدار از نظر خداوند مهم و با ارزش بوده

همچنین یک سوال برای من پیش میاد ...
فرض کنین که من با مردی ازدواج میکنم ... و سالها میگذره و صاحب فرزند نمیشم ...
در نهایت من شبی خوابی میبینم که خدا به من وعده فرزند و قومی بسیار نیکو را میدهد ...
من از خواب بیدار میشوم و خیلی خیلی شاد میشوم .
ده سال میگدره باز صاحب فرزند نمیشم .
بیست سال میگذره باز صاحب فرزند نمیشم .

در نهایت از شوهرم جدا میشم و با مردی دیگر ازدواج میکنم .
و چند ماه بعد صاحب فرزند میشم .

خالا بیام و بگم وعده خدا در مورد من تحقق پیدا کرد !!!!

ابراهیم باید منتظر وعده خداوند میموند ... تا اسحاق به دنیا بیاد .
به هر حال ایشون منتظر نموند ... و اسماعیل به دنیا اومد .

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1019152 نوشت:
1. که وقتی حضرت اسماعیل به دنیا میاد هیچ اتفاق خاصی نمیوفته ... ولی زمانی که اسحاق به دنیا میاد ... خوابهای ابراهیم تکرار میشن ...
2. عهد ختنه بین خداوند و نسل ابراهیم برقرار میشه و هر فرزند پسری باید در 8 روزگی ختنه بشه ( تقریبا 13 سال از زمان ختنه شدن اسماعیل میگذشته و خداوند بی تفاوت بوده )
3. نسل ابراهیم توسط ختنه شدن از سایر اقوام ممتاز میشن .
4. نام ابرام به ابراهیم تغییر پیدا میکنه
5. نام سارای به سارا تغییر پیدا میکنه
6. زمان دقیق تولد اسحاق توسط خداوند پیش بینی میشود

چرا تولد اسحاق این مقدار از نظر خداوند مهم و با ارزش بوده

ببینید من به اقتضاء رشته تحصیلی ام یاد گرفته ام که دنبال دلیل علمی و بحث علمی باشم، در این سوال شما هم نمیدانم شما چه نتیجه ای میخواهید بگیرید اما بنده هر چقدر فکر می کنم می بینم از چیده شدن این مقدمات به یکدیگر چیزی از آن در نمی آید، اما در هر صورت اگر کسی مثلا بخواهد افضلیت اسحاق و نسل او را نتیجه بگیرد باید
اولا: به طور قطعی ثابت شود که این وقایع بعد از تولد اسحاق اتفاق افتاده است
ثانیا: وقایع مهم دیگری قبل از آن یعنی بین تولد اسماعیل تا تولد اسحاق روی نداده است.
ثالثا: باید به صورت قطعی اثبات شود که این وقایع به تولد اسحاق مربوط بوده و به خاطر تولد او بوده است
رابعا: باید با یک تحلیل عقلی و یقینی اثبات کند که تقارن این پدیده ها با تولد اسحاق دلیل بر برتری اسحاق دارد، در حالی که با نگرش عقلی اثبات چنین امری آسان نیست.
خامسا: بر فرض که با چشم پوشی از تمام این امور افضلیت اسحاق را بپذیریم، باید به صورت یقینی اثبات کنیم که این افضلیت در نسل او هم ادامه یافته است.

فرشته برمیگردد;1019152 نوشت:
یک سوال برای من پیش میاد ...
فرض کنین که من با مردی ازدواج میکنم ... و سالها میگذره و صاحب فرزند نمیشم ...
در نهایت من شبی خوابی میبینم که خدا به من وعده فرزند و قومی بسیار نیکو را میدهد ...
من از خواب بیدار میشوم و خیلی خیلی شاد میشوم .
ده سال میگدره باز صاحب فرزند نمیشم .
بیست سال میگذره باز صاحب فرزند نمیشم .

در نهایت از شوهرم جدا میشم و با مردی دیگر ازدواج میکنم .
و چند ماه بعد صاحب فرزند میشم .

خالا بیام و بگم وعده خدا در مورد من تحقق پیدا کرد !!!!

ابراهیم باید منتظر وعده خداوند میموند ... تا اسحاق به دنیا بیاد .
به هر حال ایشون منتظر نموند ... و اسماعیل به دنیا اومد

وعده بچه دار شدن ابراهیم(ع) بعد از تولد اسماعیل بوده است، زمانی که ابراهیم و ساره در سن کهنسالی بوده اند فرشتگان الهی به ابراهیم و ساره بشارت فرزندی دادند به همین خاطر موجب تعجب ساره شده و با تعجب سوال کرد که آیا من با اینکه پیرزن هستم بچه دار میشوم؟ اگر این وعده در جوانی داده شده بود که جای تعجب نداشت!

پرسش:
ابراهیم(علیه السلام) از دو مسیر صاحب فرزند می شود، یک مسیری که اراده خدا در آن دیده نمیشود، که ابراهیم(علیه السلام) از هاجر بچه دار میشود و اسماعیل به دنیا می آید، و مسیر دیگر که اراده خداوند در آن دیده میشود که ابراهیم(علیه السلام) از طریق وعده ای ناباورانه از ساره بچه دار میشود و اسحاق متولد میشود، چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) نسلشان به جایی میرسد که ابراهیم به وعده خداوند اطمینان نمیکند و منتظر نمی ماند تا اسحاق به دنیا بیاید، و اسماعیل متولد میشود.


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:
نکته اول:
همه چیز به اراده خداوند محقق میشود، چه آن چیز معجزه باشد و چه طبیعی؛ هرگز این طور نیست که افعالی که طبیعی اتفاق می افتند به اراده خدا نباشد، انسان اگر خوب نگاه کند اراده خداوند را در پس افتادن هر برگی می بیند. بنابراین هم اسماعیل و هم اسحاق به اراده خداوند به دنیا آمده اند.

نکته دوم
:
هیچ دلیلی وجود ندارد که آن افعالی که به صورت معجزه و غیر طبیعی اتفاق می افتند برای خداوند عزیزتر باشند؛ وگرنه بدون شک حضرت آدم(علیه السلام) می بایست عزیزترین شخص در نزد خداوند باشد. معجزه مقدمه چینی برای اثبات نبوت است نه اینکه آن فعل را نزد خداوند ارجحیتی بخشد، چرا که همه افعال برای خداوند یکسان است و افعال برای او به سختی و آسانی، و مانند آن تقسیم نمیشوند.

نکته سوم
:
آنچه میتواند صرف شاهدی بر برتری فرزندان تلقی گردد(نه دلیل) مقام پدر و مادر است، که در این خصوص هم شاهدی بر ارجحیت ساره وجود ندارد، همانطور که در روایات آمده است که به خاطر فرزندآوری هاجر نسبت به او احساس خوبی نداشته است و ابراهیم(علیه السلام) را در این خصوص آزار می داده است،(1) اما هرگز عملکرد متقابلی از سوی هاجر گزارش نشده؛ همچنین طبق دیدگاه اسلامی خداوند ابراهیم(علیه السلام) را با ذبح اسماعیل آزمود و خانه کعبه را با او ساخت(2) که این نشان دهنده محبت عمیق ابراهیم(علیه السلام) به اسماعیل(علیه السلام) و جایگاه او بوده است.

همچنین روشن است که در نگاه ادیان الهی هرگز کنیز بودن موجب پایین تر بودن مقام و منزلت معنوی انسان نمیشود، کنیز بودن فقط یک بار حقوقی متفاوت دارد.

نکته چهارم
:
وعده بچه دار شدن ابراهیم(علیه السلام) بعد از تولد اسماعیل بوده است، زمانی که ابراهیم و ساره در سن کهنسالی بوده اند فرشتگان الهی به ابراهیم و ساره بشارت فرزندی دادند به همین خاطر موجب تعجب ساره شده و با تعجب سوال کرد که آیا من با اینکه پیرزن هستم بچه دار میشوم؟(3) روشن است که اگر این وعده در جوانی داده شده بود که جای تعجب نداشت!

پی نوشت ها:
1. «فَلَمَّا وُلِدَ لَهُ مِنْ هَاجَرَ إِسْمَاعِيلُ اغْتَمَّتْ سَارَةُ مِنْ ذَلِكَ غَمّاً شَدِيداً- لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْهَا وَلَدٌ- كَانَتْ تُؤْذِي إِبْرَاهِيمَ فِي هَاجَرَ وَ تَغُمُّهُ فَشَكَا إِبْرَاهِيمُ ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَل...‏»؛ پس هنگامی که از هاجر فرزندی متولد شد، ساره را غم شدیدی برگرفت و در مورد هاجر، ابراهیم(علیه السلام) را آزار داده و غمگین میساخت، پس ابراهیم(علیه السلام) به خداوند عزوجل شکایت نمود...»(مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403، ج96، ص36)
2. بقره:127/2.
3. هود:72/11.

موضوع قفل شده است