پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک

تب‌های اولیه

170 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک

اگر کسی دارای پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک باشد اما دینی هم نداشته یاشد برای او کفایت میکند؟

سلام بر شما ....

چنین چیزی اماکن ندارد چون پندار نیک ثمره دین داری است

کردار نیم یعنی عمل به دستوران دین

و گفتار نیک یعنی اخلاقیات که باز هم ثمره دین می باشد

گمنام;1751 نوشت:
سلام بر شما ....

چنین چیزی اماکن ندارد چون پندار نیک ثمره دین داری است

کردار نیم یعنی عمل به دستوران دین

و گفتار نیک یعنی اخلاقیات که باز هم ثمره دین می باشد


گمنام گرامی
درود
نیک در گاتها کتاب آسمانی ما زرتشتیان آن چیزی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند. بد آن چیزی است که انسان را از خدا دور میکند.

موبدیار مهران;79331 نوشت:
گمنام گرامی
درود
نیک در گاتها کتاب آسمانی ما زرتشتیان آن چیزی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند. بد آن چیزی است که انسان را از خدا دور میکند.

با سلام
جناب
موبدیار مهران بنده یاد آور میشوم
اصول یک دین بیانگر بخشهای اصلی و مهم آن دین است و در یک کلام اگر کسی به آنها معتقد نباشد پیرو آن دین محسوب نمیشود.:Sham:
اصول دین زرتشت گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک است و زرتشتیان تأکید دارند که اگر کسی به آنها عمل نکند زرتشتی نیست.
باید پرسید که کجای این اصول به یک دین آسمانی انحصار دارد؟
آیا یک فرد غیرمذهبی نمیتواند گفتار، کردار و پندار نیک داشته باشد؟
شاید باور نکنید که برخی از بیخداها در بخش نظرات وبهایشان مخاطبین را به گفتار نیک فرامیخوانند!

پس اینجا هم میبینیم که اصول این دین به اصول سایر مکاتب آسمانی شباهت ندارد و چیزهایی را اصول مینامد که در مکاتب ابراهیمی جزء واجبات هستند!:Sham:

کتاب آسمانی یک دین معمولا باید به بیان اصول ایدئولوژِی مکتب خویش بپردازد حال آنکه بیشتر اوستا به مناجات یا بیان احکام مبارزه با دیو پرداخته است.
حتی مناجاتهای این کتاب با مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری قابل مقایسه نیست!:Sham:
بخش احکام را هم که زرتشتیان امروزی سعی دارند بگویند از آن زرتشت نیست و از احکام مغهاست! جالب است که دین را مغها به اینها نشان میدادند پس اگر وندیداد را خودشان نوشته اند از کجا معلوم میشود که گاتها را تحریف نکرده اند؟
البته زرتشتیان، ادعا میکنند که زبان گاتها زبان کهنی است و با زبان بخشهای دیگر اوستا فرق دارد پس سراینده اش فرد دیگری و در اصل زرتشت است ولی این شانس تحریف گاتها را به صفر نمیرساند زیرا اگر میشود زبان گاتها را خواند پس میتوان به زبان آن هم نوشت!:Sham:

یا علی ع

رضا;79369 نوشت:
با سلام

اصول دین زرتشت گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک است و زرتشتیان تأکید دارند که اگر کسی به آنها عمل نکند زرتشتی نیست.
باید پرسید که کجای این اصول به یک دین آسمانی انحصار دارد؟
آیا یک فرد غیرمذهبی نمیتواند گفتار، کردار و پندار نیک داشته باشد؟
شاید باور نکنید که برخی از بیخداها در بخش نظرات وبهایشان مخاطبین را به گفتار نیک فرامیخوانند!
پس اینجا هم میبینیم که اصول این دین به اصول سایر مکاتب آسمانی شباهت ندارد و چیزهایی را اصول مینامد که در مکاتب ابراهیمی جزء واجبات هستند!:sham:

کتاب آسمانی یک دین معمولا باید به بیان اصول ایدئولوژِی مکتب خویش بپردازد حال آنکه بیشتر اوستا به مناجات یا بیان احکام مبارزه با دیو پرداخته است.
حتی مناجاتهای این کتاب با مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری قابل مقایسه نیست!:sham:
بخش احکام را هم که زرتشتیان امروزی سعی دارند بگویند از آن زرتشت نیست و از احکام مغهاست! جالب است که دین را مغها به اینها نشان میدادند پس اگر وندیداد را خودشان نوشته اند از کجا معلوم میشود که گاتها را تحریف نکرده اند؟
البته زرتشتیان، ادعا میکنند که زبان گاتها زبان کهنی است و با زبان بخشهای دیگر اوستا فرق دارد پس سراینده اش فرد دیگری و در اصل زرتشت است ولی این شانس تحریف گاتها را به صفر نمیرساند زیرا اگر میشود زبان گاتها را خواند پس میتوان به زبان آن هم نوشت!:sham:

یا علی ع


رضا گرامی
درود
پیش از آغاز سخن از لحن بی ادبانه شما رنجیدم. برای نمونه خواندن زرتشتیان با واژه اینها در بخش مغان.
دیگر آنکه با دادن آگاهی های (اطلاعات) نادرست به سیاه نمایی پرداختید. از این هم رنجیدم. این حق الناس از من به گردن شما تا سر پل چینوت.
پاسخ نوشته های شما
1- اگر اوستا را خوانده باشید از جمله وندیداد، همگی بخش آسمانی و درمان بخش روان را گاتها میدانند. از این رو خود اوستا هم بر آسمانی بودن گاتها و نوشته موبدان بودن اوستا اعتراف دارند.
دیو در واقع صفتهای ناپسند انسان مانند خشم، تنگچشمی، بدچشمی، حسرت، آز، حسادت و ... است. برای زدودن این صفهات خواندن گاتها توصیه شده است. شما مگر چنین نمیکنید؟ پس از چه روی اینکار برای شما مسخره به دید می آید؟ مگه در همین آسکدین نوشته اید که برای افزایش روشنی دیدگاه این دعا را بخوانید؟
2- پندار نادرست است این واژه منش و یا اندیشه است
3- سه نیک یکی از بنیادهای باور ماست نه همه آن
باور به یگانگی خداوند، باور به پیامبری اَشوزرتشت، باور به بهشت و دوزخ هم از دیگر باورهای بنیادین (اصول) دین ماست.
4- ما زرتشتیان کاری برای بررسی و شناخت کتاب خودمان نکرده ایم. هرچیز هم که میدانیم دستاورد پژوهش دیگران است. برای نمونه دکتر محمد معین پایان نامه اش را در باره شعر در زبان فارسی نوشته است. او گاتها را به عنوان یک دیوان شعر بررسی کرده است....
5- یک ترازوی خردپسندانه برای سنجیدن اندازه وحی ارایه کنید تا وحی بودن و دست نخورده بودن گاتها را به شما نشان دهم.
6- توصیفی که از گاتها در اوستا و دیگر منابع از جمله توصیف یونانی هایی که در دوران هخامنشی برای سواد آموزی به ایران آمدند،گواه آنست که گاتها دست نخورده مانده است. ما نیز باور بر آن داریم که خداوند خودش از آموزشهای خودش پاسداری میکند.
7- زبان، آیین نگارش، سبک نگارش و ...... گواه یکدستی و دست نخوردگی و جدا بودن آن از دیگر بخشهای گاتهاست.
8- واژه مغ(مغان) یک صفت به معنای بزرگوار، پرهیزکار، توانا و... است. این واژه در دگرگونی زبانی به مجوس، موبد، مگه، مصمغان و ... دگرگون شده است مانند واژه خندق و کندک، وناه و گناه، وهرک و گرگ و ......

رضا;79369 نوشت:
با سلام
کتاب آسمانی یک دین معمولا باید به بیان اصول ایدئولوژِی مکتب خویش بپردازد حال آنکه بیشتر اوستا به مناجات یا بیان احکام مبارزه با دیو پرداخته است.
حتی مناجاتهای این کتاب با مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری قابل مقایسه نیست!:sham:

رضای گرامی
درود
میدانید که خفته را با تلنگری میتوان بیدار کرد، اما نمیتوان کسی را که خودش را به خواب زده بیدار کرد.
در باره دین زرتشتی شما خودتان را به خواب زده اید. این حق الناس هم باشد تا پل چینوت

رضا;79369 نوشت:
با سلام
البته زرتشتیان، ادعا میکنند که زبان گاتها زبان کهنی است و با زبان بخشهای دیگر اوستا فرق دارد پس سراینده اش فرد دیگری و در اصل زرتشت است ولی این شانس تحریف گاتها را به صفر نمیرساند زیرا اگر میشود زبان گاتها را خواند پس میتوان به زبان آن هم نوشت!:sham:

یا علی ع

رضای گرامی از اینکه تهمت ادعا به ما میزنید بسیار رنجیدم. این حق الناس هم باشد تا پل چینوت.
کهن بودن زبان گاتها را دانشمندان زبان شناس میگویند و نه ما.
قرآن هم عربی است، پس بر پایه استدلال شما هر عرب زبانی باید بتواند قرآن بنویسد و یا در آن تحریف کند و ...
دامن شما نیز از این آلودگی پاک نیست. تفاوت ترجمه و تفسیر از قرآن امروزه آن اندازه است که من بیسواد هم فهمیده ام.

رضا;79369 نوشت:
با سلام
باید پرسید که کجای این اصول به یک دین آسمانی انحصار دارد؟
آیا یک فرد غیرمذهبی نمیتواند گفتار، کردار و پندار نیک داشته باشد؟
شاید باور نکنید که برخی از بیخداها در بخش نظرات وبهایشان مخاطبین را به گفتار نیک فرامیخوانند!

رضای گرامی درود
نه دین انحصاری نیست. اعتراض من به شما هم همین است که دین را انحصاری کرده اید. شما آیه 4 از سوره ابراهیم را برای نمونه خوانده اید؟
آیا اینکه کسی به زبان خودش را پیرو یک پیامبر بداند مهم است یا آنکه حق الناس را رعایت کند؟
شما که میگویید خداوند ارحم الراحمین است و حق الله را میبخشد. حق النفس هم مال خود انسان است. حق الناس را نه خداوند مبخشد و نه شفاعت میپذیرد.......
اگر اسکناس تقلبی هست، نشان از ارزش اسکناس اصل دارد یا نشان از بی ارزشی اسکناس اصل؟

با سلام

جناب موبديار مهران

موبدیار مهران;79331 نوشت:
نیک در گاتها کتاب آسمانی ما زرتشتیان آن چیزی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند. بد آن چیزی است که انسان را از خدا دور میکند.

بنده سوالي در مورد اين مطلب داشتم

-- مرجع تشخيص اين كه كدام فعل نيك است چيست؟؟

-- با چه معياري بايد تشخيص دهيم كه اين پندار نيك است و ان پندار غير نيك؟؟

-- چگونه گفتار نيك از گفتار بد جدا مي شوند؟؟


-- يا در مورد اين جمله شما:

-- چگونه فردي بداند كه به خداوند نزديك شده است و چگونه فردي تشخيص دهد كه از خداوند دور شده است؟؟؟

به طور خلاصه معيار و ميزان و شاخص تشخيص گفتار و پندار و كردار نيك از غير نيك چيست؟؟؟

موبدیار مهران;79733 نوشت:

دیگر آنکه با دادن آگاهی های (اطلاعات) نادرست به سیاه نمایی پرداختید.

موبدیار مهران;79735 نوشت:

میدانید که خفته را با تلنگری میتوان بیدار کرد، اما نمیتوان کسی را که خودش را به خواب زده بیدار کرد.
در باره دین زرتشتی شما خودتان را به خواب زده اید.

با سلام
میشود در جواب تمامی مغلطه شما اینطور بیان کرد و یادآور نقدهاي كلي بر آيين زرتشت شد
تا واقعا کسی را خواب فرا نگیرد؟!!
ايرانيان قبل از زرتشت پيرو ديني بودند كه از آن تعبير به آيين مجوس مي‌شد. بعدها شخصي به نام «زرتشت» در ميان مجوس قيام كرده و به اصلاح آيين مجوس پرداخت.
مؤلف تاج العروس مي‌گويد: «مجوس بر وزن صبور مردي بود با گوش‌هاي كوچك كه براي ملت مجوس ديني وضع كرد و مردم را به آن فرا خواند. به طوري كه بعضي‌ها گمان كرده‌‌اند، او «زردشت» فارسي نيست؛ زيرا زردشت بعد از ابراهيم بوده در صورتي كه مجوس دين قديم است و زردشت بعدها آن را تجديد كرده و تغييراتي داده است»[1]
طبق بيان فوق زردشت مصلحي بوده كه در ميان مجوس ظهور كرده و آيين زردشت در ادامه و طول آيين مجوس و از شاخه‌هاي آن است كه با گذشت زمان گسترش يافته و جايگزين و تنها قرائت از دين مجوس شده است و امروزه از آن تعبير به دين زردشتي مي‌شود.
اين دين سرنوشتي پر فراز و نشيب دارد و چون زماني به شدت مورد حمايت حكومت ساساني بود، گسترش فراواني يافت، اما بعد از سقوط اين دولت و ورود اسلام به ايران، ناگهان فرو ريخت و آثار كتبي و ماندگار چنداني از خود به جا نگذاشت و آنچه از اين آيين به جا مانده، بسيار پراكنده و مبهم و گاهي نامفهوم است با اين همه مي‌توان انتقادهاي كلي بر اين آيين را در موارد زير خلاصه كرد.
1 . انحراف از توحيد:
هر چند آيين زرتشت را مي‌توان اصالتاً ديني توحيدي ناميد، اما گويا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستي بر اين آيين غلبه كرد و «انديشة توحيد كه زردشت تعليم مي‌داد نيز دست‌خوش تغييراتي گرديد».[2] و دو عنصر اهورامزدا و اهريمن، در اين آيين نمايان شد كه هر كدام به نوعي دعوي خالقيت داشتند. با استقلالي كه اهريمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه‌پرستي، شايسته مؤمنين زرتشت مي‌شد. زرتشتيان گمان مي‌كردند با استناد بدي‌ها و شرور به اهريمن به تنزيه و تقديس اهورامزدا پرداخته‌اند، ولي نمي‌دانستند كه اين اعتقاد آنان را به شرك نزديك مي‌كند. گذشته از انتقادها و ايرادات فلسفي بر وجود دو خالق مستقل، تفكيك بين مخلوقات اين دو خالق نيز چندان ممكن نيست و شروري را كه عدم مطلق يا عدم نسبي هستند، نمي‌توان مخلوق دانست در واقع آيين زردشت با اين ثنويت كه دچار آن شده در تبيين و توضيح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمي‌تواند تبييني روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از كجا آمده‌ايم، پاسخ روشن و مستدل بدهد.
2 . تقديس آتش
يكي از نشانه‌هاي زرتشتيان، تقديس آتش است و در ايران قبل از اسلام آتشكده‌هاي فراواني وجود داشت كه آثار برخي از آنان تاكنون نيز باقي مانده است، هر چند زرتشتيان وجوهي را براي تقديس آتش ذكر مي‌كنند ولي دليلي عقلي و فلسفي براي اين تقديس وجود ندارد و اين افراط غيرعقلاني در تقديس آتش، باعث شده كه عده‌اي آنان را آتش‌پرست بنامند.[3]
3 . ازدواج با محارم
يكي ديگر از خصوصياتي كه در بيشتر كتابها به زرتشتيان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (يعني خواهر، مادر و دختر) است و در تاريخ نيز به اين امر اشاره شده است كه برخي از پادشاهان و بزرگان زرتشتي با محارم خود ازدواج كرده‌اند.
«در كتابي كه آن را به «نيك شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول نوشين‌روان نسبت داده‌اند و شرحي از معراج روح است، چنين آمده است كه در آسمان دوم روان‌هاي كساني را ديده است كه «خويتك دس» (ازدواج با محارم) كرده بودند و تا جاويدان آمرزيده شده بودند و در دورترين جاهاي دوزخ، روان زني را گرفتار عذاب جاوداني ديده، زيرا كه «خويتك دس» را بهم زده است...».[4]
هرچند اين عمل يعني ازدواج با محارم در اصل دين مجوس و آيين اصلاحي زرتشت، وجود نداشت، ولي بعدها به اسم دين چنان شهرت يافته كه آن را جزو اركان آيين زرتشت به حساب آورده‌اند، چنان كه يعقوبي مي‌گويد: «ايرانيان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج مي‌كردند و اين كار را نوعي صله رحم و عبادت مي‌دانستند».[5]
4 . دفن نكردن مردگان
زرتشتيان به جاودانگي روح عقيده دارند آنان مي‌گويند: روان پس از ترك جسم تا روز رستاخيز در عالم برزخ مي‌ماند، هم‌چنين آنان به صراط، ميزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند.[6] با اين همه مانند مؤمنين به ساير اديان الهي مردگان خود را دفن نمي‌كنند، بلكه اجساد مردگان خويش را در درون دخمه يا برج خاموشان، قرار مي‌دهند، تا خوراك پرندگان گوشت‌خوار شوند.[7] اين عمل كه يكي از نشانه‌هاي بارز زرتشتيان است به دليل افراط در تقديس خاك و آب و آتش، به وجود آمده است آنان به گمان اين كه دفن مردگان موجب آلودگي خاك مي‌شود از دفن آنها خودداري مي‌كنند و بر ناكارآمدي دين خود در ارايه برنامه صحيح زندگاني، صحّه مي‌گذارند.
5 . حمايت از نظام طبقاتي:
يكي ديگر از مشخصات آيين زرتشتي حمايت از نظام طبقاتي مي‌باشد. در دوره ساسانيان كه دين زرتشتي دين رسمي و مورد حمايت دولت بود، مردم به طبقات مختلفي تقسيم شده بودند كه هيچ يك نمي‌توانست از طبقه خود به طبقه بالاتر برود. و اصول و نظامات طبقاتي به شديدترين وجهي در آن اجرا مي‌شد. مسعودي در مروج‌الذهب مي‌نويسد: «اردشير بن بابك سرسلسلة ساسانيان مردم را هفت طبقه قرار داد».[8] و البته اين قانون اجتماعي از سوي متوليان دين زرتشت يعني موبدان به شدت حمايت مي‌شد و حتي در مورد آتشكده‌ها هم مورد اجرا قراري گرفت و آتشكده‌اي به شاهان و شاهزادگان اختصاص داده مي‌شد و آتشكده ديگر براي موبدان تعيين مي‌گشت و آن ديگري به مردم عادي اختصاص مي‌يافت و بدين ترتيب نظام طبقاتي حتي در مسائل مذهبي هم رعايت مي‌شد. و همه اينها ريشه در نژادپرستي و به تعبيري خون‌پرستي داشت، زيرا زرتشتيان دوره ساساني اهميت زيادي به پاكي خون خاندان‌ها مي‌دادند.[9]
6 . غيرعقلايي بودن احكام عملي آيين زرتشت:
دركتاب اوستا كه كتاب ديني زرتشتيان به شمار مي‌آيد، احكامي بيان شده كه نه تنها غيرعقلايي است، بلكه گاهي انجام دادن آنها محال است و امكان وقوعي ندارد. به طور مثال درباره زني كه بچه مرده‌ به دنيا بياورد، چنين حكم داده شده كه آن زن بايد به نقطه‌اي دوردست برده شده و دور از آب و آتش نگهداري شود و تنها بعد از خوردن چندين جام «گُميز» (پيشاب گاو نر) آميخته با خاكستر، مي‌تواند شير بنوشد، ولي باز حق نوشيدن آب را تا چندين روز ندارد.[10]
هم‌چنين در ونديداد آمده است اگر كسي سگ آبي را بكشد بايد «ده هزار تازيانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازيانه با سرو شوچرن بدو بزنند و بايد اَشَوَنانه و پرهيزگارانه ده هزار بسته هيزم سخت و خشك و پاك را چون تاواني به روان سگ آبي به آتش اهورامزادا بياورد...» و البته حكم به اين جا ختم نمي‌شود بلكه بايد ده ‌هزار مار، ده‌ هزار سنگ پشت، ده‌ هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار كرم خاكي، ده هزار مگس و... را بكشد و خانه و زميني را به روان سگ آبي داده هيجده استبل ويران شده را بازسازي و هيجده سگ را از ناپاكي‌ها پاك كرده، هيجده مرد را طعام دهد و ...[11] تا گناه او بخشيده شود. :Sham:
با توجه به مطالبي كه در بخش اعتقادي در مورد دوگانه‌پرستي دين زرتشت گفته شد و هم‌چنين احكام عملي از قبيل ازدواج با محارم و كفاره‌هاي سنگين غير عقلايي، مي‌توان با جزم گفت كه دين زرتشت نمي‌تواند مؤمنين به خود را از حيث اعتقادي و رفتاري سعادتمند سازد و برنامه زندگاني‌آنها باشد و انسان را به سعادت دنيوي و اخروي برساند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . خدمات متقابل اسلام و ايران، شهيد مطهري (مجموعه آثار، ج 14).
2 . تاريخ جامع اديان، جان بي ناس.
3 . آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.

[1] . حسيني، سيد محمد مرتضي، تاج‌العروس، تحقيق محمد الطناحي، دارالهدايه، 1339ق، ج16، ص 495.
[2] . بي‌ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1370، ص 468.
[3] . مطهري، مرتضي، مجموعه‌آثار، (خدمات متقابل اسلام و ايران)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 219.
[4] . همان، ص 260.
[5] . تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 152، به نقل از مجموعه آثار، ج 14، ص 262.
[6] . توفيقي، حسين، آشنايي با اديان، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص 66.
[7] . تاريخ جامع اديان، ص 482.
[8] . مروج الذهب، ج 1، ص 152، به نقل از مجموعه آثار، ج 14، ص 249.
[9] . ر.ك: مجموعه آثار، ج 14، ص 251.
[10] . ر.ك: دستخواه، جليل، اوستا، ج 2، ص 715 و 716، فرگرد پنجم ص 46 و 57، انتشارات مرواريد، چاپ اول، 1370.
[11] . اوستا، ج 2، ص 822 ونديداد فرگرد چهارم.

موبدیار مهران;79331 نوشت:
گمنام گرامی
درود
نیک در گاتها کتاب آسمانی ما زرتشتیان آن چیزی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند. بد آن چیزی است که انسان را از خدا دور میکند.

سلام، خیلی جالبه ، همان گناه و ثواب مسلمان می باشد.
ولی سوالات استاد طاها همچنان نیازمند پاسخ می باشد.

طاها;79848 نوشت:
بنده سوالي در مورد اين مطلب داشتم

-- مرجع تشخيص اين كه كدام فعل نيك است چيست؟؟

-- با چه معياري بايد تشخيص دهيم كه اين پندار نيك است و ان پندار غير نيك؟؟
-- چگونه گفتار نيك از گفتار بد جدا مي شوند؟؟

-- يا در مورد اين جمله شما:
-- چگونه فردي بداند كه به خداوند نزديك شده است و چگونه فردي تشخيص دهد كه از خداوند دور شده است؟؟؟
به طور خلاصه معيار و ميزان و شاخص تشخيص گفتار و پندار و كردار نيك از غير نيك چيست ؟؟؟

طاهای گرامی
درود
خداوند بهترین سودرسان است، نیکی هم نزدیک شدن به خداوند است.
بنابراین یک نشانه نیک بودن، هر چه بیشتر سودرسان بودن است. شناخت سود از زیان نیز یک کار دانشی (علمی) است. چرا؟ چون اشا وهیشتا/اردیبهشت هنجار هستی است و شناخت هنجار هستی دانش نام دارد.
نکته دیگر داشتن وهومنه/بهمن است. من یعنی منش و اندیشه. وهو یعنی دوستدار که امروزه نیک معنا شده است. بنابراین کسی که منش دوستدار داشته باشد، خود در پی سود دیگران است.
نکته سوم و با ارزشترین بخش آن است که خداوند خود در نهاد انسان این توانایی شناسایی نیک و بد را نهاده است. اگر این انسان در خانواده درست پرورش یابد، سپس شرایط جامعه آنگونه که در گاتها آموزش داده شده، باشد و هر کس خود نیز در پرورش شش صفت: بهمن؛ اردیبهشت؛ شهریور؛ اسفند؛ خرداد؛ امرداد در خود بکوشد، این توانایی در او هرچه بیشتر تقویت پیدا میکند.
دست آخر آنکه رهبری که رتو=رد= راست و درست نام دارد، از دانش، اندیشه روشن و ...... برخوردار است (شاید بتوان با ولی فقیه همانند دانست) هست که مرز باریک نیک و بد را شناسایی کرده، خط کشی میکند. رهبری هم به نام اهو= هستی بخش= جان ( شاه یا رییس جمهور و مانند آن) از این خط پاسداری میکند و راستکاران را در برابر دروغکاران به صف در می آورد و جلوی آسیب رسانی دروغکار را میگیرد. هر کس به همه توان و حتی با جان خود باید از آسیب رسانی دروغکار پیشگیری کند.
در این راه نخست باید مانتره (برانگیختن اندیشه) را بکار برد. اگر سودمند نبود باید از سنه ایتیش (=آهنین) سازدوم (=ساز=ابزار جنگ) بهره گرفت.

رضا;79954 نوشت:
با سلام
میشود در جواب تمامی مغلطه شما اینطور بیان کرد و یادآور نقدهاي كلي بر آيين زرتشت شد
تا واقعا کسی را خواب فرا نگیرد؟!!

این باشد تا پل چینوت

رضا;79954 نوشت:
با سلام
ايرانيان قبل از زرتشت پيرو ديني بودند كه از آن تعبير به آيين مجوس مي‌شد. بعدها شخصي به نام «زرتشت» در ميان مجوس قيام كرده و به اصلاح آيين مجوس پرداخت.
مؤلف تاج العروس مي‌گويد: ... طبق بيان فوق زردشت مصلحي بوده كه در ميان مجوس ظهور كرده و آيين زردشت در ادامه و طول آيين مجوس و از شاخه‌هاي آن است كه با گذشت زمان گسترش يافته و جايگزين و تنها قرائت از دين مجوس شده است و امروزه از آن تعبير به دين زردشتي مي‌شود.
ا

رضای گرامی
درود
ببینید دوست گرامی سند این ادعا چیست؟
اگر من از کلام وهابیان و یا طالبان یا سلمان رشدی سندی برای رد شیعه و اسلام بیاورم درست است؟
توی همین آسکدین استادی از احادیث و ... آورد که زرتشتیان اهل کتاب هستند. خب به چه دلیل از این گونه سندها برای سیاهنمایی می آورید؟
اگر به تحریف است، کم در اسلام امروزین تحریف شده، از وهابیون و طالبان بگیر تا سنی ها و اسماعیلیه و شیخیه و .....
من برای شما یا دوستان شما نشان دادم که واژه مجوس چگونه از واژه مگه در گاتها ساخته شده است.

رضا;79954 نوشت:
با سلام
1 . انحراف از توحيد:
هر چند آيين زرتشت را مي‌توان اصالتاً ديني توحيدي ناميد، اما گويا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستي بر اين آيين غلبه كرد و «انديشة توحيد كه زردشت تعليم مي‌داد نيز دست‌خوش تغييراتي گرديد».[2] و دو عنصر اهورامزدا و اهريمن، در اين آيين نمايان شد كه هر كدام به نوعي دعوي خالقيت داشتند. با استقلالي كه اهريمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه‌پرستي، شايسته مؤمنين زرتشت مي‌شد. زرتشتيان گمان مي‌كردند با استناد بدي‌ها و شرور به اهريمن به تنزيه و تقديس اهورامزدا پرداخته‌اند، ولي نمي‌دانستند كه اين اعتقاد آنان را به شرك نزديك مي‌كند.

رضای گرامی
درود
ثنویت مربوط به دین مهرپرستی و زروان پرستی است. هیچ ربطی به زرتشت ندارد. اگر کسانی چون مانی و مزدک و یا مغان ماد از این دوگانه پرستی گفته اند ربطی به ما ندارد.
در فرهنگ زرتشتیان، دوگانگی تنها در اندیشه انسان است. خداوند به من انسان دو مینو (نیروی وابسته به من) داده است. سپنتا مینو و انگرهه مینو
انسان با سپنتا مینو بهمن و با اهرمینو/اهرمن دشمن میشود. این باور زرتشتیان است.
در پتت (توبه نامه)، و ... و پیمان زناشویی از دو همسر خواسته میشود که به یگانگی خدا، بودن رستاخیز تن پسین، بودن بهشت و دوزخ و نیستی اهرمن اویگمان (بدون شک) باشند....
اگر بخواهیم به روش شما سیاه نمایی کنیم، شما هم از کفر آشکار و پنهان پالوده نیستید. چون نمیخواهم وارد این گفت و شنود شوم از نوشتن نمونه خودداری میکنم.

رضا;79954 نوشت:
با سلام
گذشته از انتقادها و ايرادات فلسفي بر وجود دو خالق مستقل، تفكيك بين مخلوقات اين دو خالق نيز چندان ممكن نيست و شروري را كه عدم مطلق يا عدم نسبي هستند، نمي‌توان مخلوق دانست در واقع آيين زردشت با اين ثنويت كه دچار آن شده در تبيين و توضيح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمي‌تواند تبييني روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از كجا آمده‌ايم، پاسخ روشن و مستدل بدهد.
2

رضای گرامی
درود
من نمیخواهم از این دوگانگی دفاع کنم. تنها فلسفه آن را از دیدگاه نوشته های ساسانی چون مینوی خرد بیان میکنم.
این دو خالق نیستند. اورمزد هستی است و اهرمن نیستی. در برابر هرچیزی که هست یک نیستی هم هست. برای نمونه آرامش هست، نبود آرامش میشود ترومتی (اضطراب). نبود آشتی میشود نه آشتی. نبود نور میشود تاریکی، نبود گرما میشود سرما.
در این فرهنگ جهان مادی کامل نیست و بایستی در فرآیندی پیوسته کامل گردد. با افزایش هستی از نیستی کاست. با افزایش آرامش از ناآرامی کاست با افزایش نور از تاریکی کاست با افزایش خیر از شر کاست.....
در فرهنگ مردمی این فلسفه به گونه ای که دوگانگی به نظر میرسد بیان شده است. در فرهنگ مردمی گفتگوی شمع با پروانه هم است و ....

موبدیار مهران;80020 نوشت:
خداوند بهترین سودرسان است، نیکی هم نزدیک شدن به خداوند است.

با سلام

شكي در اين نيست كه خداوند سود رسان است و منشا خير و نيكي

موبدیار مهران;80020 نوشت:
بنابراین یک نشانه نیک بودن، هر چه بیشتر سودرسان بودن است.

بزرگوار تمام سوالات بنده هم همين است

شما عزيز چه چيز را سود مي دانيد ؟؟؟
الان در جوامع بشري هزاران خلاف مي كنند ولي نام سود بدان مي نهند !!!

سوال بنده اين است كه از كجا بفهميم سود اين فرد؛ ما را به خدا مي رساند وسود ان ما را از خدا دور مي كند؟؟؟

موبدیار مهران;80020 نوشت:
شناخت سود از زیان نیز یک کار دانشی (علمی) است. چرا؟ چون اشا وهیشتا/اردیبهشت هنجار هستی است و شناخت هنجار هستی دانش نام دارد.

اين بحث را خودتان هر چه بيشتر و بهتر توضيح فرماييد

يعني چه كه شناخت سود و زيان كار دانشي است؟؟؟؟

موبدیار مهران;80020 نوشت:
نکته سوم و با ارزشترین بخش آن است که خداوند خود در نهاد انسان این توانایی شناسایی نیک و بد را نهاده است.

اگر منظورتان از اين همان بحث فطرت باشد كه ما هم بدان معتقديم

ولي بحث اساسي اين است كه همه چيز با فطرت تمام نمي شود

شما الان در جوامع با مسايل مختلفي روبرو هستيد مثل حجاب و همجنس بازي و ........كه مدعيان بحث فطرت را كنار مي گذارند

حال چه جوابي داريد؟؟؟


با چه معيار و شاخصي مي فرماييد اين عمل خلاف است و با چه معياري مي فرماييد ان خلاف نيست ؟؟؟

و البته هزاران مساله ديگر

با سلام

به نظر بنده ی حقیر پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک بسیار خوب و عالی است همان طور که الفبای اول دبستان نیز بسیار خوب است ولی الفبا کی کافی بوده که این جمله کافی باشد؟

با تشکر

با عرض سلام و درود

ایران از قوم های متعددی تشکیل شده که به لطف خدای بزرگ( همه ایرانیان این خداوند یکتا را قبول دارند )تا به حال جنگی داخلی بین این افوام اتفاق نیفتاده و تا به حال همه با هم متحد و هم دل بوده اند

دوستان فراموش نکنند اگه ایین ما ایرانی یکی نیست ولی همه ایرانیان نقاط مشترک زیادی با هم داریم و برای ارج نهادن به این مشترکات این بحثها را تعطیل کنید

به نظر من صحیح نیست که به نقد ایین و افکار یکدیگر بپردازید این کار هیچ سودی ندارد و از دوستان خواهشمندم که دیگر ادامه ندهند که عایدش چیزی جز دوری و دلخوری پیروان دو دین از هم نیست

اگه کسی سوالی در مورد ایین زرتشت پرسید فقط دوست گرامی جناب مهران پاسخ گو باشند و اگه جناب مهران سوالی را در مورد دین و مذهب ما پیگیری میکنند دوستان پاسخ صحیح و کامل را به ایشان عرضه کنند

شادان;80101 نوشت:
دوستان فراموش نکنند اگه ایین ما ایرانی یکی نیست ولی همه ایرانیان نقاط مشترک زیادی با هم داریم و برای ارج نهادن به این مشترکات این بحثها را تعطیل کنید

سلام علیکم جمیعا

سلام بر رضا بر مهران بر شادان و طاها و همگان

شادان عزیز فرمایش شما متین است ولی این بیانات و رد و بدل کردن اطلاعات سودمند است برای هردو.

منظور جبهه خصمانه گرفتن نیست منظور این است که ما با بیان این نقاط مطالبی را از هم می آموززیم.

اگر رضای گرامی به وجود اهریمن و اهورامزدا بعنوان دو قدرت خالق اشاره میکنند و مهران گرامی اهریمن را نیستی معرفی مینمایند و من می پرسم مهران گرامی نیستی چگونه میتواند خالق باشد
در حالیکه آنرا خالق خواده اید که بد نیست.

وما شیطان و ابلیس را معرفی میکنیم که او نیز انسان را بواسطه انجام عمل پلید اهرمن شاخته به نیستی میکشاند ولی تمام توانائی او منحصر به انحراف کشیدن و تقویت نیستی در انسان است و خالق نیست و نمیتواند باشد.

یا اینکه من بپرسم مهران گرامی چرا ازدواج با محارم مورد تائید بوده و ایشان نقطه نظرات آئین زردشت را بیان میکنند.

اینها هم بدرد ما میخورد مثلا فردا یکی آمد یکتا پرستی ایرانیان را زیر سوال برد بموقعش ما از او دفاع میکنیم.

حالا خیالتان فکر کنم راحت تر شد.

بسم الله
یاحق

موبدیار مهران;80054 نوشت:
رضای گرامی
درود
ثنویت مربوط به دین مهرپرستی و زروان پرستی است. هیچ ربطی به زرتشت ندارد. اگر کسانی چون مانی و مزدک و یا مغان ماد از این دوگانه پرستی گفته اند ربطی به ما ندارد.
در فرهنگ زرتشتیان، دوگانگی تنها در اندیشه انسان است. خداوند به من انسان دو مینو (نیروی وابسته به من) داده است. سپنتا مینو و انگرهه مینو
انسان با سپنتا مینو بهمن و با اهرمینو/اهرمن دشمن میشود. این باور زرتشتیان است.
در پتت (توبه نامه)، و ... و پیمان زناشویی از دو همسر خواسته میشود که به یگانگی خدا، بودن رستاخیز تن پسین، بودن بهشت و دوزخ و نیستی اهرمن اویگمان (بدون شک) باشند....
اگر بخواهیم به روش شما سیاه نمایی کنیم، شما هم از کفر آشکار و پنهان پالوده نیستید. چون نمیخواهم وارد این گفت و شنود شوم از نوشتن نمونه خودداری میکنم.

با سلام
جناب
موبدیار مهران اینها را چگونه توجیه میکنید!!؟
آیا سخنی مستند و خرد گرا دارید؟
«در بین یاوران مزدا با شش ایزد برخورد میکنیم، که بعد از زردشت بر آنها نام مشترک "امشاسپند" نهاده اند.
و آنها از این قرارند: وهومنه(بهمن،اندیشۀ نیک)،
اشه(نظم نیکو یا حقیقت)،
خشثره(تسلط)،
آرمیتی(تقریبا":پاکی روح)،
هوروتات(خرداد،کمال یا صحت)
و امرتات(امرداد،بی مرگی)،
در رأس این شش امشاسپند باید سپنتامینو(گوهر یا خرد توانا،که نوعی تجلی ذات مزدا میباشد)
را قرار داد و بدین ترتیب تعداد امشاسپندان هفت است.
در گاتاها هنوز این شش یا هفت امشاسپند دستۀ بخصوصی نیستند و همچنین در آنجا دو ایزد،سروش و اشی، را باز میابیم که سابقا" در گرد مهر بودند(یعنی جزء ایزدهای میترا پرستان محسوب میشدند!!)
در گاتاها هنوز تا اندازه ای روابط بین ایزدان و قوای طبیعت و عناصر دیده میشود،مثلا" آرمیتی الهۀ زمین است»(ایران در زمان ساسانیان،ص 15)

دوستان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این ایزدها(!) میتوانند به بخش پیوست کتاب اوستا(به گردآوری جلیل دوستخواه) مراجعه کنند.

با توجه به این تفصیلات، راهی نداریم جز اینکه که یا بگوییم که دین زرتشت هم مثل بسیاری از مذاهب ساختگی مکتبی کفرآلود بوده است یا اینکه بگوییم دین زرتشتدچار تحریف شده است.
چنانکه آرتور کریستینسن میگوید:

« دین زردشت،یکتاپرستی ناقص است:در این دین ایزدان بسیار وجود دارند، ولی میتوان گفت که آنها تجلیات ذات مزدا و در عین حال مجریان ارادۀ اویند، که یگانه خواست خداییست. »(ایران در زمان ساسانیان،ص16)

اگر این توجیه را نیز بپذیریم مشخص میشود که از نظر آئین زرتشت توحید مثل توحید مسیحیون مخدوش شده است.:Sham:
در واقع این مکتب نیز چون دین مسیح دستخوش تحریفاتی شده است.:Sham:

با سلام
به نظر من حق با طاها است.
1- کردار، گفتار و پندار نیک در هر دینی ملاک خاص خود را دارد که در دین دیگر متفاوت است. به طور مثال در دین یهودیت معیار کردار نیک کمک به قوم یهود است و بس. زیرا آنها قوم مدار هستند. طبق سخن دینکرد (دایره المعارف مغان) یکی از بزرگترین مصادیق کردار نیک، ازدواج با محارم است. پس ابتدا باید ملاک و معیار را مشخص کرد.

راستی می دانستید که سخن معروف پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک از سخنان زردشت نیست!
یعنی هومت، هوخت و هورشت از سخنان خود زردشت نیست بلکه منسوب به سنت مغان است. یعنی در گاهان نیامده است.

رضا;80178 نوشت:
با سلام
جناب موبدیار مهران اینها را چگونه توجیه میکنید!!؟
آیا سخنی مستند و خرد گرا دارید؟
«در بین یاوران مزدا با شش ایزد برخورد میکنیم، که بعد از زردشت بر آنها نام مشترک "امشاسپند" نهاده اند.
...
در گاتاها هنوز این شش یا هفت امشاسپند دستۀ بخصوصی نیستند و همچنین در آنجا دو ایزد،سروش و اشی، را باز میابیم که سابقا" در گرد مهر بودند(یعنی جزء ایزدهای میترا پرستان محسوب میشدند!!)
در گاتاها هنوز تا اندازه ای روابط بین ایزدان و قوای طبیعت و عناصر دیده میشود،مثلا" آرمیتی الهۀ زمین است»(ایران در زمان ساسانیان،ص 15)

دوستان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این ایزدها(!) میتوانند به بخش پیوست کتاب اوستا(به گردآوری جلیل دوستخواه) مراجعه کنند.


رضای گرامی
درود
یکم- واژه ایزد یعنی ستودنی: آیا این که یک گل را برای زیباییش میستایند، کفر یا شرک است؟
دوم- امشاسپند به معنای جاودانان افزاینده در آغاز صفت انسان بود که با صفت دانای نیک و شهریار نیک ستوده میشد. در زمان ساسانیان شش آفریده خداوند هستند که هرکدام بخشی از آفرینش را نگهبانی میکنند. در اورمزدیشت همه امشاسپندان و ایزدان آفریده اهورامزدا دانسته شده اند. بنابراین شائبه چند خدایی نیست. شما هم میگویید که فرشته ای برای نگهبانی این یا آن چیز گمارده شده است. اینها همسان نیستند؟
سوم- در فرهنگ زرتشتی چون همه چیز آفریده خداوند دانسته شده اند، بنابراین همه چیز از زمین تا آسمان از گیاه و جانور و انسان و .... ستوده میشوند. ستایش یک گل زیبا، ستودن آفریننده آن است. از همین روست که سعدی میگوید: به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست*** عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست.
چهارم- سروش و اشی دو واژه به معنای نیوشایی و پاداش هستند. گرچه نام دو فرشته هم دانسته شده اند ولی این چه ربطی دارد که به جای واژه و معنای واژه آنها را فرشته بگیریم. تازه اگر هم فرشته بگیریم، چه ربطی به یگانگی خداوند دارد. مگر شما اینهمه فرشته و امامزاده و ... دارید، نقصی در یگانگی خداوند میدانید؟

رضا;80178 نوشت:
با سلام
«در بین یاوران مزدا با شش ایزد برخورد میکنیم، که بعد از زردشت بر آنها نام مشترک "امشاسپند" نهاده اند.
چنانکه آرتور کریستینسن میگوید:
« دین زردشت،یکتاپرستی ناقص است:در این دین ایزدان بسیار وجود دارند، ولی میتوان گفت که آنها تجلیات ذات مزدا و در عین حال مجریان ارادۀ اویند، که یگانه خواست خداییست. »(ایران در زمان ساسانیان،ص16)

اگر این توجیه را نیز بپذیریم مشخص میشود که از نظر آئین زرتشت توحید مثل توحید مسیحیون مخدوش شده است.:sham:


رضای گرامی
درود
یکم- دین زرتشت آنچیزی است که در کتاب آسمانی ما گاتها آمده است.
اوستا و باور موبدان ساسانی خیلی هم که باشد باور زرتشتیان است. زرتشتیانی که میتواند مانند 72 فرقه اسلامی دچار تحریف و خود پرستی شده باشند.
دوم- مگر شما فرشته ها موکل فلان و بهمان چیز نمیدانید. این را هم نقصی در یگانگی خدا نمیبینید. خداوکیلی چرا مو را در ماست ما میبینید ولی خار را در چشم خودتان نمیبینید. شما که خدا را در رگ گردن خود نمیبینید و به ضریح فلان امامزاده متوسل میشوید؟

بزرگمهر;80334 نوشت:
با سلام
به نظر من حق با طاها است.
1- کردار، گفتار و پندار نیک در هر دینی ملاک خاص خود را دارد که در دین دیگر متفاوت است. به طور مثال در دین یهودیت معیار کردار نیک کمک به قوم یهود است و بس. زیرا آنها قوم مدار هستند. طبق سخن دینکرد (دایره المعارف مغان) یکی از بزرگترین مصادیق کردار نیک، ازدواج با محارم است. پس ابتدا باید ملاک و معیار را مشخص کرد.

آقای بزرگمهر
از شما که کارشناس پاسخگو هستید و نام کسی چون بزرگمهر را یدک میکشید، بعید است که برای اثبات ادعای نادرست خود از هر ابزاری برای سیاه نمایی و ترور شخصیت بهره ببرید.
دینکرد سده سوم هجری نوشته شده است. این چه ربطی به دین زرتشتی که نزدیک به چهار هزارسال پیش بوده دارد.
راستی چرا ولایت فقیه که از اصول همین دینکرد است را بیان نمیکنید؟
چرا وحدت کلمه در نتیجه ولایت فقیه که از اصول همین دینکرد است را بیان نمیکنید؟
ازدواج با محارم را برگردان واژه خئوث ودثام به معنی خودمانی نامی است که اشو زرتشت به گروه پیروانی که خود آموزگارشان بوده داده است. گروه دوم دوستان و گروه سوم یاران نام دارند.
آیا اطمینان داری که منظور نویسنده دینکرد از خئوث ودثام همین ازدواج به معنای امروزین است؟ خداوکیلی سندی هست این ادعا را در عمل نشان دهد یا تنها یک بحث کلامی است؟

بزرگمهر;80335 نوشت:
راستی می دانستید که سخن معروف پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک از سخنان زردشت نیست!
یعنی هومت، هوخت و هورشت از سخنان خود زردشت نیست بلکه منسوب به سنت مغان است. یعنی در گاهان نیامده است.

بزرگمهر گرامی
درود
آنچنان با عناد در پی سیاه نمایی هستی که سندها را سرسری بررسی میکنی و آنچه که برای اثبات ادعایت سودمند نیست یا خواسته و یا ناخواسته نادیده میگیری.
دو نمونه
یک- گاتها هات48 بند4: ای هستی بخش دانا (اهورامزدا) او که با اندیشه خود به بهتر یا که به بدتر میگراید(میپردازد) هرکدام گفتار و کردار خود و دین (وجدان) خود را همانگونه میسازد. و از آنچه که به میل خود برگزیده پیروی میکند. اما نزد تو سرانجام هرکدام جدا خواهد بود.
دو - هفت هات هات 35 بند یک: ای هستی بخش دانا، امشاسپندا شهریاران نیک و دانایان نیک را گرامی میداریم {این واژه را گروهی به میستاییم برگردان کرده اند}. همه هستی راستکار را چه مینوی و چه استومند {معنوی و مادی} را گرامی میداریم. افزون باد راستی خوب، افزون باد دین بهی و پرستندگان مزدا
هات 35 بند 2: ما از آن ادیشه، گفتار و کردار نیکی که هم اکنون میشود، پس از این خواهد شد، میباشیم. پس ما ستایندگان و خواستاران آنچه نیکو است، میباشیم.

طاها;80060 نوشت:

شما عزيز چه چيز را سود مي دانيد ؟؟؟
الان در جوامع بشري هزاران خلاف مي كنند ولي نام سود بدان مي نهند !!!

سوال بنده اين است كه از كجا بفهميم سود اين فرد؛ ما را به خدا مي رساند وسود ان ما را از خدا دور مي كند؟؟؟
اين بحث را خودتان هر چه بيشتر و بهتر توضيح فرماييد
يعني چه كه شناخت سود و زيان كار دانشي است؟؟؟؟
اگر منظورتان از اين همان بحث فطرت باشد كه ما هم بدان معتقديم

ولي بحث اساسي اين است كه همه چيز با فطرت تمام نمي شود
شما الان در جوامع با مسايل مختلفي روبرو هستيد مثل حجاب و همجنس بازي و ........كه مدعيان بحث فطرت را كنار مي گذارند
حال چه جوابي داريد؟؟؟
با چه معيار و شاخصي مي فرماييد اين عمل خلاف است و با چه معياري مي فرماييد ان خلاف نيست ؟؟؟

طاهای گرامی
درود
آیا آنکسی که همجنس بازی را درست میداند، از دانش، فطرت و اندیشه روشن و منش دوستار برخوردار است؟ یا خودخواهی است که چشم بر روی دانش روانشناسی و جامعه شناسی بسته است؟
از سوی دیگر مگر هرچه که شما از خودتان در آورده اید، درست است که باید از آن دفاع کرد؟
یک نکته را هم فراموش کردید. آنهم درست پرورش یافتن انسان است. مگر خود شما مسلمانان با یک کتاب و یک پیامبر اینهمه فرقه و ... نیستید؟ چرا؟ چون پرورش که درست نباشد، برداشت و ... هم درست نمیشود. اگر پرورش انسان درست باشد، خب یافتن راه درست هم شدنی خواهد بود.
نکته دوم آن است که عمل خلاف چیست و پیامد آن چیست؟ خب آسیب آن به چه کسی میخورد؟
این نکات را چه کسی جز دانشمند میداند؟
آیا سیگار، تریاک، هرویین، کراک و ... حلال است یا حرام؟ شکر چی؟ نمک چی؟ اکسیژن حلال است یا حرام؟
میدانیم که اگر اکسیژن از آن اندازه که در هوا هست بیشتر شود، سبب مرگ میگردد.
اگر شریعت و طریقت و ... آنگونه که شما تعریف میکنید، بس است پس در مجلس شورای اسلامی را ببندید.

bina88;80175 نوشت:
سلام علیکم جمیعا

سلام بر رضا بر مهران بر شادان و طاها و همگان

شادان عزیز فرمایش شما متین است ولی این بیانات و رد و بدل کردن اطلاعات سودمند است برای هردو.

منظور جبهه خصمانه گرفتن نیست منظور این است که ما با بیان این نقاط مطالبی را از هم می آموززیم.

اگر رضای گرامی به وجود اهریمن و اهورامزدا بعنوان دو قدرت خالق اشاره میکنند و مهران گرامی اهریمن را نیستی معرفی مینمایند و من می پرسم مهران گرامی نیستی چگونه میتواند خالق باشد
در حالیکه آنرا خالق خواده اید که بد نیست.


بینا 88 گرامی
درود
سپاسگزارم. من نیز جبهه خصمانه را رد میکنم. اگر بخواهیم در گفتگو تعارف کنیم، بجایی نمیرسیم. رک گویی هم شوربختانه در فرهنگ امروزین ما با دشمنی (تخاصم) اشتباه گرفته میشود.
راستی ما کجا اهریمن را خالق دانستیم؟ سندش کجاست؟

farzadd123;80065 نوشت:
با سلام

به نظر بنده ی حقیر پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک بسیار خوب و عالی است همان طور که الفبای اول دبستان نیز بسیار خوب است ولی الفبا کی کافی بوده که این جمله کافی باشد؟

با تشکر


فرزاد 123 گرامی
درود
کارکرد چنین جمله هایی مانند قانون اساسی یک کشور است. مگر در اسلام چنین نیست؟
چرا در کنار حوزه علمیه، مجلس شورای اسلامی، دانشگاه و بیمارستان هم ساخته شده است؟

موبدیار مهران;80423 نوشت:
رضای گرامی
درود
یکم- واژه ایزد یعنی ستودنی: آیا این که یک گل را برای زیباییش میستایند، کفر یا شرک است؟
دوم- امشاسپند به معنای جاودانان افزاینده در آغاز صفت انسان بود که با صفت دانای نیک و شهریار نیک ستوده میشد. در زمان ساسانیان شش آفریده خداوند هستند که هرکدام بخشی از آفرینش را نگهبانی میکنند. در اورمزدیشت همه امشاسپندان و ایزدان آفریده اهورامزدا دانسته شده اند. بنابراین شائبه چند خدایی نیست. شما هم میگویید که فرشته ای برای نگهبانی این یا آن چیز گمارده شده است. اینها همسان نیستند؟
سوم- در فرهنگ زرتشتی چون همه چیز آفریده خداوند دانسته شده اند، بنابراین همه چیز از زمین تا آسمان از گیاه و جانور و انسان و .... ستوده میشوند. ستایش یک گل زیبا، ستودن آفریننده آن است. از همین روست که سعدی میگوید: به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست*** عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست.
چهارم- سروش و اشی دو واژه به معنای نیوشایی و پاداش هستند. گرچه نام دو فرشته هم دانسته شده اند ولی این چه ربطی دارد که به جای واژه و معنای واژه آنها را فرشته بگیریم. تازه اگر هم فرشته بگیریم، چه ربطی به یگانگی خداوند دارد. مگر شما اینهمه فرشته و امامزاده و ... دارید، نقصی در یگانگی خداوند میدانید؟

با سلام
جن
اب موبدیار مهران باید متذکر شد که از مساله اصلی دور نشویم و در همان راستا سخن بگویم!
بنده سخن نابجایی نگفتم !که این جواب بنده باشد!!
انتظاری بیش از این دارم در جواب برادر!:Sham:
اما برای یاداوری بیشتر باید به عرضتان برسانم که:کسانى که زردشت را یگانه پرست مى دانند مى کوشند اهورا مزدا را با الله تطبیق کنند ولى از این نکته غافلند که به هیچ وجه نمى توان اهورا مزدا را مساوى با الله دانست؛ زیرا خدایى که اسلام معرفى مى کند و مردم را به سوى او فرا مى خواند «رب العالمین» یعنى پروردگار و آفریننده و صاحب اختیار همه جهانیان است خداى اسلام، واحد، ابدى و براى همه ملتها و جهانیان است و تنها خداى آسمانى و یا زمینى متعلق به ملت سامى، یا مردم آریایى و یا نژادهاى دیگر نیست در صورتى که زردشتیان غیر از اهورا مزدا به خدایان متعدد معتقدند و براى هر کارى خدایى و براى هر مقامى ربى قایلند و اهورا مزدا و خدایان دیگر اوستایى که سمت یاورى آن را دارند، مخصوص مردم آریاست و لذا وقتى ایران با یونان مى جنگید «زئوس» خداى خدایان یونان با اهورا مزدا با هم در آسمان جنگ مى کردند و علاوه بر این، ثنویت و دوگانه پرستى زردشتیان از همه معروفتر است.:Sham:
اهورا مزدا را خداى خیر و اهریمن را خداى شر مى دانند:Gig:
در صورتى که از نظر اسلام خدا یکى است و شریکى ندارد یعنى چیزى یا کسى درکارها با او همکارى ندارد.:Sham::Sham:

از نظر اسلام خدا به همه چیز تسلط و حاکمیت و احاطه دارد و فوق همه است و محکوم و محدود موجودات عالم نیست.:Sham:

ولى به عقیده زردشتیان اهورا مزدا سالها با دشمن خود اهریمن زد وخورد داشت و بالاخره اهورا مزدا نتوانست دشمن را از خود دفع کند و جنگ همچنان شعله ور بود و چون جنگ طولانى شد فرشتگان میانجیگرى کردند و اعلان آتش دادند و پیمان متارکه جنگ بستند به این ترتیب که اهورامزدا، عالم را مدت هفت هزار سال به شیطان واگذار کند و به او حکومت مطلقه بدهد تا بر حسب میل و اراده خود آنچه مى خواهد بکند وپس از این مدت اهریمن را بکشد و چون این قرارداد به امضا رسید و طرفین تعهد کردند که نسبت به عهد خود وفادار باشند، فرشتگان شمشیرهاى هر دو را گرفتند و در ذیل عهدنامه اضافه کردند که هر کدام از طرفین خلاف عهد عمل کند با شمشیر خودش کشته خواهد شد؛ بدین ترتیب اهورا مزدا محکوم موجودات دیگر است. :Sokhan:

خدایى که اسلام معرفى مى کند مادى نیست و جسم ندارد و هیچ گاه نه در این جهان و نه در آخرت به صورت انسان یا موجود دیگرى در نمى آید و نیز نمى توان خدا را با چشم دید و نه او را مجسم ساخت.:Sham:
ولى اهورا مزدا مادى است و شکل و شمایل دارد و لذا مجسمه اش همه جا دیده مى شود.
:Sokhan:
در نقشهایى که از دوره ساسانى در نقش رجب و نقش رستم و طاق بستان مانده، اهورا مزدا تاج سلطنت را به اردشیر یا شاهپور یا خسرو عطا مى کند و این نشان مى دهد که مؤبدان زردشتى از اهورامزدا بتى ساخته اند.:Cheshmak:

یا علی (ع)

کریستن سن، نقش رستم را این چنین شرح مى دهد: «اهورمزدا تاجى کنگره دار بر سر نهاده است و گیسوان مجعدش از بالاى سر و میان تاج پیداست.:Gig:
حلقه هاى گیسو و ریش دراز و مربع او هیئتى بسیار عتیق دارد لکن از حیث لباس چندان با شاه متفاوت نیست او نیز نوارهاى چین خورده دارد که از تاجش آویخته است، زین و برگ اسبان (اسباهورامزدا و اسب شاه) یکسان است فقط لوحى که در قسمت مقدس زین شاه نهاده اند، منقش به سر شیران برجسته است اما زین اسب اهورامزدا داراى نقش گل است».
در زمان ما روى تابلو بسیارى از مؤسسات زردشتى نقش اهورامزدا با همان ریش و عصا ویال و کوپال به عنوان یک آرم ملى به چشم مى خورد و این خیلى عجیب است زردشتیان از یک طرف خود را موحد قلمداد مى کنند و اهورا مزدا را همان الله مسلمانان که به تعبیر قرآن «لا تدرکه الابصار وهو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر» (انعام/103)
ترجمه :«او را هیچ چشمى درک نمى کند و حال این که او بینندگان را مشاهده مى کند و او نامرئى و به همه آگاه است» معرفى مى کند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش مى کشند و تاج و ریش و عصا برایش مى سازند و او را به صورت یک بت نمایش مى دهند.
به قول استاد شهید مطهرى: «حقیقتا مایه شرمسارى ایران و ایرانیان است که با این که چهارده قرن است به عالى ترین مفاهیم توحیدى نایل شده اند و نغزترین گفتارها را به نثر و نظم در این زمینه انشا کرده اند، خداى مجسم و شاخ و بالدار برایش بکشند و بعد هم اصرار کنند که این را به عنوان یک آرم ملى بپذیر.:Sham:
اگر این بت پرستى نیست پس بت پرستى در دنیا معنى ندارد».:Ealam:
دلیل دیگر بر این که اهورا مزدا با «الله» قابل تطبیق نیست، این است که ایرانیان زردشتى که مسلمان شدند و خواستند تعبیرات اسلامى را به فارسى برگردانند هرگز کلمه «الله» را به کلمه «اهورا مزدا» ترجمه نکردند و چون اهورا مزدا در میان زردشتیان مفهوم پستى داشت آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را معادل کلمه «الله» قرار دهند بلکه کلمه «الله» را به کلمه «خدا» ترجمه کردند که مخفف «خود آى» است یعنى «ناآفریده» هر چند این کلمه نیز از حیث لغت نمى تواند مفهوم لفظ «الله» را دربرداشته باشد ولى به مرور زمان طورى شده است که مردم از لفظ «خدا» همان مفهوم «الله» را مى فهمند یعنى همان مفهومى را که عربى زبانان از لفظ جلاله «الله» استفاده مى کنند همان مفهوم را فارسى زبانان از لفظ خدا مى فهمند. این تذکر نیز قابل توجه است که بعضیها در ترجمه هاى فارسى قرآن و احادیث لفظ جلاله «الله» را به کلمات «ایزد» و «یزدان» ترجمه کرده اند ولى به طور مسلم این ترجمه ترجمه دقیقى نیست؛ زیرا این دو لفظ مغایر مفهوم لفظ «الله» است ایزد و یزدان همان خدایان کوچک اوستایى هستند که حتى پورداود آنها را در ترجمه اوستا، به فرشته ترجمه کرده است.
:Sham:

استاد مطهری می فرماید:
آنچه در این مکتوب (اوستا) وجود دارد، بر توحید در خالقیت «زمین، آسمان، انسان و شادی» دلالت میکند و به معنای توحید کامل نیست. بنابراین نسبت به توحید تام ساکت است.
از این رو میتوان گفت: چیزی برخلاف عقاید اسلامی در آن وجود ندارد؛ زیرا اسلام نیز در این مورد، قائل به توحید است؛ اما توحید در اسلام، معنای کامل تری دارد که دراین کتیبه یافت نمیشود.
آنچه در اسلام است، توحید ذاتی و توحید کامل در خالقیت است.
اسلام با هرگونه ثنویتی در ذات و خالقیت مخالفت دارد؛ لیکن در اندیشه زرتشتی، برخی قائل به تعدد ذات واجب بود، و برخی نیز معتقد به توحید ذاتی و ثنویت در خالقیت خیر و شر میباشند.
البته چنان که گفته شد، کتیبه فوق نسبت به ثنویت ذاتی یاثنویت در خالقیت خیر و شر ساکت است و نمیتوان آن را آینه تمام نمای عقاید زرتشتی در باب توحید دانست. البته این که خدا را «خالق شادی» معرفی کرده است، تاحدی بوی ثنویت میدهد؛ ولی دلالت تام بر این مسأله ندارد. از نظراسلام شادی و ناخرسندی، هر دو به خداوند استناد دارد. :Sham:
البته نحوه این انتساب و تحلیل مسأله خیر و شر و شادی وناشادی، مباحث فلسفی عمیقی را میطلبد.

موبدیار مهران;80438 نوشت:
طاهای گرامی درود

با سلام بر موبد يار مهران عزيز

موبدیار مهران;80438 نوشت:
آیا آنکسی که همجنس بازی را درست میداند، از دانش، فطرت و اندیشه روشن و منش دوستار برخوردار است؟

كساني كه اين عمل را مرتكب مي شوند بله فطرت كه حتما دارند
كساني كه اين نظريات را داده اند و همان اعمال را مرتكب شده اند از علم و انديشه هم برخوردارند
منش دوستار را نمي دانم توضيح بفرماييد منظورتان چيست؟؟؟

موبدیار مهران;80438 نوشت:
یا خودخواهی است که چشم بر روی دانش روانشناسی و جامعه شناسی بسته است؟

خودخواه و هم شايد بين انها پيدا شود و شايد هم نه
شايد در بين كساني كه چنين اعمالي را مرتكب مي شوند انديشمند هم باشد و جاهل هم
از طرفي روانش شناس و جامعه شناس را نمي دانم

و بيشتر از همه انچه را كه نمي دانم اين است كه اين سوالات چه ربطي به بحث ما داشت و سوالات بنده ؟!!؟!؟!؟:Gig:

عزيز دل

منظور شما از علم روان شناسي و جامعه شناسي چيست ؟؟
اين ها را مي خواهيم چه كار؟؟
اين علم ها را چه ربطي به دين زرتشت دارد و سوالات بنده ؟؟
سوالات بنده خيلي پيچيده بود؟؟؟

عرض كردم شاخص و معيار براي اين كه بفهميم
اين كردار نيك است چيست؟؟
اين گفتار نيك است چيست؟؟؟
اين پندار نيك است چيست؟؟؟

فكر نكنم سوالات پيچيده و مبهم باشد !!!!

مثلا همين سوال را از دين اسلام مي پرسيم

اسلام عزيز
شاخص شما براي اعمال نيك كدام است؟؟؟

اسلام عزيز:
شاخص ما براي اعمال نيك

-- شرع مقدس ( كه همان قران و احاديث معصومين)
-- عقل ( پيامبر دروني)

چون من (اسلام عزيز) از طرف خداوند امده ام و ما دلايل كافي بر اثبات عدالت و حكمت و علم و.......خداوند داريم هر چه را كه من (اسلام عزيز) بگويم همان است
اين عمل را انجام ندهيد مي گوييم چشم هرچند دليل هم بر حرمت ان نداشته باشيد به دلايل مختلف كه احتمالا به شما نرسيده يا.......

يا اين عمل را انجام بدهيد مثلا 17 ركعت نماز
مي پرسيد: دليل
مي گويم (اسلام عزيز): اسلام كه همان فرموده هاي خداوند و ايمه هدي است

البته در ريزه كاري هاي ان بحث است -- كه اگر بخواهيد و سوالي داشته باشيد كه حتما داريد چون بنده خيلي خلاصه توضيح دادم -- در تايپك هاي جداگانه اي در خدمتيم

ملاحظه فرموديد جناب

موبد يار مهران عزيز

نه مغلك كاري بود و نه پيچيده

حال شما بفرماييد
ملاك و شاخص اعمال و كردار و پندار نيك در دين زرتشت چيست؟؟

منتظريم

موبدیار مهران;80438 نوشت:
از سوی دیگر مگر هرچه که شما از خودتان در آورده اید، درست است که باید از آن دفاع کرد؟

با سلام

ما چه مطلبي از خودمان در اورده ايم و از ان دفاع مي كنيم ؟؟؟

نمي دانم اين جمله باز چه ربطي به پرسش بنده داشت؟؟؟

موبدیار مهران;80438 نوشت:
یک نکته را هم فراموش کردید. آنهم درست پرورش یافتن انسان است. اگر پرورش انسان درست باشد، خب یافتن راه درست هم شدنی خواهد بود.

اين مطلب شما كاملا صحيح است و اگر انسان درست پرورش يابد راه درست را خواهد يافت

ولي عزيز برادر

درست مطلبي را كه ما روي ان بحث مي كنيم شما آن را اصل مسلم گرفته ايد

بنده هم همين را مطرح مي نمايم كه انسان با چه فاكتورهايي و شاخص هايي بايد پرورش يابد و به عبارت ديكر انسان چه شاخص هايي را بايد در نظر داشته باشد كه بتواند تشخيص دهد اين عمل نيك است و با ان پرورش يابد و يا ان عمل غير نيك است و از ان پرهيز نمايد

اين گفتار نيك است و بايد با گفتن انها به سعادت برسد و اين پندار نيك است و بايد با تفكر ان راه خود را يابد

بنده كماكان منتظرم تا شاخص ها و ميزان هاي اين سه نيك را بفرماييد همچنان كه بنده در تايپك قبلي مثالي از دين سلام اورده ام برايتان

موبدیار مهران;80438 نوشت:
مگر خود شما مسلمانان با یک کتاب و یک پیامبر اینهمه فرقه و ... نیستید؟ چرا؟ چون پرورش که درست نباشد، برداشت و ... هم درست نمیشود.

و اما در مورد اين مطلب شما

بله صحيح مي فرماييد و اسلام با اين كه يك دين و يك ايين است و يك پيامبر و قران دارد داراي فرقه هاي متعددي است ولي هيچ وقت تعدد فرقه اي در يك دين دليل ناحق بودن ان نيست

هرچند برخي از فرقه هاي به خاطر تحريف برخي روايات و وقايع تاريخي و گاها به خاطر برداشت هاي خلاف واقع از دين به وجود امده اند

پيشنهاد مي كنم اگر تمايل داريد در اين زمينه تايپكي جدا بزنيم و به بحث بنشينيم

جناب موبدیار مهربان
درود
ابتدا یادآور می شوم که قصد توهین و جسارت به شما را ندارم. من شما هموطنان زردشتی را یکتاپرست و اهل دانش و فرهنگ می دانم. اما انصاف دهید که اگر شما به یک عالم مسلمان حدیثی را نشان دهید که جزو سنت اسلام است اما با قرآن سازگاری ندارد، انتظار دارید که او این حدیث را کنار نهد. اما شما در مورد برخی متون اصلی تان رفتاری دوگانه دارید. با احترام می گویم و سیاه نمایی نمیکنم شما هنگامی که می خواهیم از یشت ها سخن بگوییم می فرمایید که از اشو زردشت نیست. در این مورد سوال نفرمایید. اما هنگامی که به آتشکده می روید و یا در مجلس ختم شرکت می کنید بهمن یشت می خوانید! اگر همه را قبول دارید اجازه دهید از همه سوال کنیم. اگر قبول ندارید پس چرا خرده اوستا و یشت می خوانید؟ هموطن گرامی بیایید من و شما مانند اجداد ایرانیمان هرکجا حکمت و دانش خوب یافتیم آن را قبول کنیم.

بزرگمهر;80985 نوشت:

شما در مورد برخی متون اصلی تان رفتاری دوگانه دارید. با احترام می گویم و سیاه نمایی نمیکنم شما هنگامی که می خواهیم از یشت ها سخن بگوییم می فرمایید که از اشو زردشت نیست. در این مورد سوال نفرمایید. اما هنگامی که به آتشکده می روید و یا در مجلس ختم شرکت می کنید بهمن یشت می خوانید! پس چرا خرده اوستا و یشت می خوانید؟ هموطن گرامی بیایید من و شما مانند اجداد ایرانیمان هرکجا حکمت و دانش خوب یافتیم آن را قبول کنیم.

بزرگمهر گرامی
درود
یکم- ببینید کتاب آسمانی ما گاتهاست. اوستا را موبدان سرودند. در هر کاری که انسان بیرون از دایره وحی انجام میدهد، نقص و عیبی هست. کمترینش اینست که با زبان کوچک انسانی نمیتوان بزرگی خداوند را بیان کرد.
دوم- از محبت خارها گل میشود *** وز محبت سرکه ها مل میشود
شما متن یشتها، یسنا و ... با این دید بازخوانی کنید که آفریننده یگانه خداوند است، همه چیز را او آفریده است. از اینرو ستودن هر چیز از خاک تا افلاک، همگی ستودن آفریننده آن و یادآوری کردن به مردم برای بخشایش خداوندی و خویشکاری (وظیفه مسولیت) انسان است. اگر میخواهید با دیدگاه سختگیرانه بدور از محبت کار کنید، رفتارهای خودتان از جمله امامزاده پرستی را همینگونه بررسی کنید.
سوم- ما در پرسه (ختم) اهنود گات از گاتها را میخوانیم تا آنجا که من آموزش دیده ام در هیچ جایی بهمن یشت خوانده نمیشود.

طاها;80931 نوشت:

ما چه مطلبي از خودمان در اورده ايم و از ان دفاع مي كنيم ؟؟؟

نمي دانم اين جمله باز چه ربطي به پرسش بنده داشت؟؟؟

طاهای گرامی
درود
من تخصصی در باره اسلام ندارم. تنها به عنوان یک خواننده بیرونی میبینم آنچه که شما به نام شریعت و طریقت بیان میکنید، ده ها برابر آموزشی است که پیامبر اسلام (ص) آورده است. در جاهایی هم میبینم که برای اثبات خودتان، تفسیر به رای هم کرده اید. منظور من اینهاییست که خودتان از خودتان در آورده اید و سند قرآنی برایشان ندارید. خب اگر کسی با این گونه باورها مخالفتی کند، دلیل بر بی اعتقادی و بدی و .... او نیست.

طاها;80931 نوشت:


اين مطلب شما كاملا صحيح است و اگر انسان درست پرورش يابد راه درست را خواهد يافت

ولي عزيز برادر

درست مطلبي را كه ما روي ان بحث مي كنيم شما آن را اصل مسلم گرفته ايد

بنده هم همين را مطرح مي نمايم كه انسان با چه فاكتورهايي و شاخص هايي بايد پرورش يابد و به عبارت ديكر انسان چه شاخص هايي را بايد در نظر داشته باشد كه بتواند تشخيص دهد اين عمل نيك است و با ان پرورش يابد و يا ان عمل غير نيك است و از ان پرهيز نمايد

طاهای گرامی
درود
در این زمینه در این آسک دین بسیار نوشتم، شاید در انجمن دیگری که شما نخوانده اید.
1- انسان در خانواده ساخته میشود. خانواده از دختر و پسری که خواستار همسری هستند آغاز میشود؟ ایندو باید با آزادی، با بهترین منش، با بهترین آرامش همپرسگی کنند. سپس یکدیگر را برگزینند. پس از پیمان همسری باید در راستی از هم پیشی بیگرند. دانش مدار باشند و در تنگی و فراخی والاترین دلدادگی را به هم داشته باشند.
2- انسان در جامعه پرورش مییابد
در جامعه بایستی، آزادی بیان، آزادی گزینش، امنیت کامل و دانشمداری باشد. هر کس آزاد است هر کاری که بخواهد بکند به شرط آن که به کسی آسیب نرساند. ملاک شناسایی مرز آزادی و آسیب دانش است.
کشیدن سیگار آزاد است، ولی چون هوای آلوده به دود سیگار برای دیگران هم زیان دارد، نباید در جای همگانی سیگار کشید. ...
دو گونه رهبر اهو (شاه، رییس جمهور) و رتو (دانای روشن بین، ولی فقیه) از این چهار ویژگی جامعه پاسداری میکنند.
3- خود پروری
هر انسان باید بکوشد که شش صفت خداوند را در خود پرورش دهد تا به سوی خداوند نزدیک شود. خودشناسی، اندیشیدن در سکوت، برهان نظم، برهان علیت، بررسی خویشکاری انسان و .....
نمونه:
شکر حرام نیست، ولی برای کسی که بیماری قند دارد، زیان دارد. او اگر شکر/شیرینی بخورد زندگیش بد میشود. این بدی را که چه کسی شناسایی کرده است؟دانشمند. خودش بر میگزیند که شیرینی بخورد و دشواری/رنج ببیند/بکشد یا نخورد و زندگی آسوده داشته باشد.

طاها;80931 نوشت:

بنده كماكان منتظرم تا شاخص ها و ميزان هاي اين سه نيك را بفرماييد همچنان كه بنده در تايپك قبلي مثالي از دين سلام اورده ام برايتان


و اما در مورد اين مطلب شما

بله صحيح مي فرماييد و اسلام با اين كه يك دين و يك ايين است و يك پيامبر و قران دارد داراي فرقه هاي متعددي است ولي هيچ وقت تعدد فرقه اي در يك دين دليل ناحق بودن ان نيست

پيشنهاد مي كنم اگر تمايل داريد در اين زمينه تايپكي جدا بزنيم و به بحث بنشينيم

طاهای گرامی
درود
ببینید، خداوند جهان را بر پایه یک هنجار/قانون/نظم ساخته که ما میگوییم اشاوهیشتا/اردیبهشت و شما برای نمونه میگوید سنت الهی. دانشمندان میکوشند که این هنجار را بشناسند و خودشان را با آن هماهنگ کنند. آنها به این کار میگویند، پژوهش، دانش و دانشمندانه زندگی کردن. ما میگوییم راست و درست زندگی کردن.
نیک آن چیزی است که بر این هنجار استوار باشد و انسان را به خداوند نزدیک کند. راستش ملاک تشخیص خود انسان است. چون در فرهنگ گاتهایی مسوولیت با خود انسان است. فرار هم نمیتواند بکند. بایستی پیامد این گزینشش را تحمل کند.
امروزه شما برای درمان به حوزه علمیه نمیروید، به دانشگاه و پرورش یافته آن یعنی پزشک مراجعه میکنید. حلال و حرام آن پزشک را هم انجام میدهید.
برای قانون هم میروید مجلس شورا و ایشان با همان خرد و دانشی که دارند قانونگذاری میکنند. تنها یک نکته هست و آن اینکه این پزشک و آن مجلس برای منافع شخصی و یا گروهی کار میکنند، یا برای منافع همه بشریت.
در پایان بازهم یادآوری میکنم که دو گونه رهبری و انجمن موبدان هم هستند که باید از اینهایی که گفتم پاسداری کنند.

طاها;80931 نوشت:

بله صحيح مي فرماييد و اسلام با اين كه يك دين و يك ايين است و يك پيامبر و قران دارد داراي فرقه هاي متعددي است ولي هيچ وقت تعدد فرقه اي در يك دين دليل ناحق بودن ان نيست

هرچند برخي از فرقه هاي به خاطر تحريف برخي روايات و وقايع تاريخي و گاها به خاطر برداشت هاي خلاف واقع از دين به وجود امده اند

پيشنهاد مي كنم اگر تمايل داريد در اين زمينه تايپكي جدا بزنيم و به بحث بنشينيم

طاهای گرامی
درود
من این نکته را برای ناحق نشان دادن اسلام ننوشتم. پاسخی دادم به آنچه که شما در باره تحریف در دین زرتشتی نوشته بودید. شما دلیل تحریف در دین زرتشتی را به دین و نقص آن ربط دادید، منهم نشان دادم که با آنکه قرآن تحریف نشده، باز هم این مشکل تحریف هست.

طاها;80849 نوشت:

كساني كه اين عمل را مرتكب مي شوند بله فطرت كه حتما دارند
كساني كه اين نظريات را داده اند و همان اعمال را مرتكب شده اند از علم و انديشه هم برخوردارند
منش دوستار را نمي دانم توضيح بفرماييد منظورتان چيست؟؟؟

خودخواه و هم شايد بين انها پيدا شود و شايد هم نه
شايد در بين كساني كه چنين اعمالي را مرتكب مي شوند انديشمند هم باشد و جاهل هم
از طرفي روانش شناس و جامعه شناس را نمي دانم

طاهای گرامی
درود
من به حکم رشته دانشگاهی شش واحد جامعه شناسی خواندم. برای نخواندن درسهای اسلامی نیز هشت واحد (چهار درس دو واحدی) روانشناسی کودک و نوجوان، اصول مشاوره و راهنمایی و اصول تربیتی و روانشناسی آموزش و پرورش خواندم.
در همه اینها که در واقع ترجمه از کتابهای خارجی بودند، برای نمونه همنجس بازی یک بیماری روانی دانسته شده است. آنها خودشان هم میدانند که اشتباه میکنند. ولی ادامه میدهند. سندش هم جنجالی که خودشان در باره زشتی این عمل نشان داده اند.....
منش دوستار یعنی آن شخصیتی که دیگران را دوست دارد و میخواهد به آنها سود برساند یعنی شخصیتی که برای نمونه آن دکتر دارد و نمیگوید اول پول به حساب بریز سپس برای عمل بیا. آن دکتر نخست عمل میکند، بیمارش را نجات میدهد و آنگاه میگوید هزینه اش این اندازه است. سپور هم خیابان را جوری جارو میکند که هم بیشترین پاکی و زیبایی باشد و هم کمترین گرد و خاک به هوا بلند شود ....

موبدیار مهران;81089 نوشت:
من تخصصی در باره اسلام ندارم. تنها به عنوان یک خواننده بیرونی میبینم آنچه که شما به نام شریعت و طریقت بیان میکنید، ده ها برابر آموزشی است که پیامبر اسلام (ص) آورده است.


با سلام

برادر عزيز

واقعا اين مطالب را مي دانيد و بدان اذعان مي كنيد ولي باز به مناظره و مباحثه مي پردازيد و اشكال به دين اسلام مي كنيد ؟؟

بزرگوار
دين اسلام يك مجموعه است و يك تفكر است ، حلقلاتي به هم پيوسته است كه اگر يك حلقه از ان را نداني وبرايت حل نشود در ديگر موضوعات دين هم لنگ خواهي زد

چه برسد به كسي كه خود اذعان دارد كه اشنايي با اسلام ندارد و تنها به عنوان خواننده از بيرون نگاه مي كند

خب عزيز برادر
شما از كجا مي دانيد كه اموزش هاي دين اسلام ده ها برابر اموزه هاي پيامبر است ؟؟

اين مطلب را كسي مي تواند ادعا كند كه اشنا به مباني دين اسلام باشد

بنده براي اشنايي با تفكرات شما فقط يك سوال پرسيده ام و هنوز هم شما در جواب ان مانده ايد

بنده ميزان و شاخص براي پندار و كردار و گفتار نيك خواسته ام و شما از همه چيز گفته ايد غير از جواب اصلي.
چرا؟؟؟

شما بزرگوار
از هر كجاي دين اسلام عزيز سوال بپرسيد عالمان دين در جوابگويي در خدمت اند ولي شما!!!!!!

واقعا در تعجب ام كه شما كه خود اذعان مي كنيد اشنايي با اسلام نداريد و اين گونه در مورد اسلام قضاوت مي كنيد
كاش و هزاران افسوس كه اندكي هم براي اشنايي با دين اسلام صرف عمر مي كرديد

درود
اسلام چه دینی است؟ دین خداوندی که از آن در کتابش یاد می کند؟ آیا قرآن گفته های خداوند است؟ مگر به گفته قرآن خداوند مهربان نیست؟ پس چرا جمله بندی ها و لحن قرآن همانند یک ظالم است؟ آیا این صحت ندارد که اکثر جملات قرآن از عذاب و تهدید و... ساخته شده است؟ ایا این کلام خدایی است که بخشنده و مهربان است؟
اینجانب همگی کسانی که گاتها و خرده اوستا را نخوانده اند پیشنهاد میکنم حتما یک بار امتحان کنند... اگر جمله ای جز مهربانی عطوفت و آرامش و... یافتند زرتشت را زیر سئوال ببرند. تمامی متون این کتاب های مقدس از نیکی پوشیده شده است.
شما بدون هیچ ترسی به اولین یگانه پرستان زمین برچسب های نچسب! میزنید بدون کوچکترین دلیل و مدرکی جز چند چرندیاتی که علمای دین خودتان نوشتند.
در صورتی که سند های خون و خونریزی های مسلمان , تجاوز و سایر کارهای غیر انسانانه آنها در طول تاریخ از جنگ عربستان به ایران تا کنون به وفور یافت می شود.
شما برای ثابت کردن و فهمانیدن این دین (اسلام) به سایرین از هر سلاحی و دروغی و برجسبی استفاده میکنید.
در حالی که زرتستیان از ابتدا با مهربانی عطوفت بدون کوچکترین توهینی سعی در گسترانیدن دین خود داشتند.
تمامی دین ها را تمامی ادیان را تصرف شده و ناقص می دانید جز اسلام در حالی که اسلام یکی از واضح ترین عدم وحدت و هماهنگی بین مسلمانان به وضوح مشخص است.
در پایان اینجانب به هیچ چیز جز یگانه خالقم اعتقاد ندارم و دین من وجدانم است, اما با این حال از اسلام متنفرم و به زرتشت عشق می ورزم چون سعی در یاد دادن دین وجدان به انسانها دارد.
با سپاس که برای عرایض بنده ارزش قائل شدید و آن را خواندید.
در ضمن بنده اصلا برایم مهم نیست که چه جوابی نقل قول می شود و سعی در ادامه بحث ندارم. بدرود

erfan214;81275 نوشت:
درود

اینجانب همگی کسانی که گاتها و خرده اوستا را نخوانده اند پیشنهاد میکنم حتما یک بار امتحان کنند... اگر جمله ای جز مهربانی عطوفت و آرامش و... یافتند زرتشت را زیر سئوال ببرند. تمامی متون این کتاب های مقدس از نیکی پوشیده شده است.

با سلام
دوست گرامی خوش آمدید !!
چرا اینقدر ناراحت ؟و عجله برای رفتن دارید؟
دوست گرامی اینجا کسی سخنی به ناحق نمیگوید !!
اگر منظورتان از عاطفه و محبت ازدواج با محارم است که این گونه از ان یاد میکنید که با شما و هم کیشانتان حرفی نیست!!؟
و اگر برادر کشیها ,گردن زندها
را در به قدرت رسیدن بیشتر شاهان راعاطفه و محبت میگوید که باز حرفی نیست!؟
و اگر در مورد ا متیاز طبقاتی و محروم بودن عده کثیر از مردم ایران از حق مالکیت و طبقه بندی مردم را نشانه عاطفه و محبت میدانید که سخنی نیست!!
اما اگر واژه محبت و عاطفه را در همان زمان طبقاتی گم نکردید و به دنبال حقیقت هستید بمانید تا به کمک کارشناسان عزیز برسی کنیم تا حقی را ناحق جلوه ندهیم.:Sham:
یا علی ع

مقلته کردن... بدون اطلاعات, کاری که تو 4 تا صفحه پیش انجام دادین
فقط بلدین جبهه گیری کنید بر حسب تعصب جملات شنیده شده را باز گو کنید.
دلیلی برای بحث بی مورد نمی بینم , بدرود

با سلام.

بحث های این تاپیک و عنوان "

پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک" مرا به این فکر انداخت که ازکجا معلوم, شاید هم دین زرتشتی بر حق هست, با اینکه اطلاعاتی از بعضی کتب و مقالات داشتم ولی تصمیم گرفتم مجازا زرتشتی شدن رابدون تعصب تجربه کنم.


اینها دید بنده هست و تنها برای به اشتراک گذاشتن نوشتم و ربط خاصی به بحث بزرگواران ندارد.

در سایتی نوشته بود برای زرتشتی شدن بهتر است اول کتاب هایی را بخوانم تا قبل از پذیرفته شدن با آگاهی هایش آشنا شوم, برای همین گات ها و بخش هایی از اوستا و خرده اوستا و کتاب "زرتشت و آموزش های او" از موبد رستم شهرزادی را خواندم.

سروده های منتسب به زرتشت را که خواندم:


  • حرفی از اینکه زرتشت بگوید من پیامبرم, ندیدم.
  • اکثر این ۱۷ سروده به صورت سوالی از اهورامزدا هست.
  • حاکی از اعتقاد به یک خدا به نام اهورامزدا.
  • مضمون اش نیکی و خیر و خوبی و مهربانی بود.
  • حرف های خوب رو فعلا همه دنیا می گویند, ولی نحوه اجرا هست که...
  • گات ها مثل قرآن و اوستا مثل سنت برای مسلمانان هست.
  • سخنی از ازدواج با محارم ندیدم البته حرمتش را نیز هم.

نکات وسوال هایی که در مطالب و کتب زرتشتیان برایم پیش آمد.

اولین نکته برای بنده خرد بود. خرد و خردگرایی پایه ایست بس مهم در زرتشت, انسان به کمک دانش و آگاهی و وجدان و خرد خویش, انتخاب می کند. مثلا برای اینکه بفهمیم فلان کارمضر هست یا نه از متخصص اش می پرسیم.

  • [سوال] پزشکان و دانشمندانی هستند که مشروبات الکلی, خودارضایی یا همجنس بازی را مجاز یا لازم می دانند و بالعکس کسانی که مخلاف این ها هستند. این وسط تکلیف و راهکارارائه شده زرتشت چیست؟ (برای مثال همجنس بازی که فطرت اش فکر اش عقل اش( + دکترها ) می گوید که به همجنس خودش علاقه دارد.)

  • فهم و تجزیه تحلیل مسايل کنونی با دستورات کلی زرتشت بر دوش بشرهست, پس زمانی که تلاش ام را کردم تا راه صحیح را بفهمم و انجام اش دادم بعد از آن اهورامزدا حقی بابت بازخواست از من ندارد. چون دانش زمان و مکان فعلی همین اعمال را ایجاب می کرد.

  • [سوال] آیا خرد و خود بشر جواب گوی نیاز هایش هست؟

دومین نکته, توجه به زبان پارسی و ایران و آریایی بودن زرتشت و کوروش و ... هست, این نکته برای من که زبان مادریم فارسی نیست بیشتر نمایان هست تا بقیه. شاید دلیل زیاد بودن زرتشتیان ایرانی وهندی از دیگر زرتشتیان نیز همین باشد که بوی نژادپرستی می دهد.


  • در کتاب زرتشت و آموزه های او به نوشته موبد موبدان رستم شهرزادی همان اول بحث نژاد اصلی زرتشتیان رو می آورد, پیراهن عثمان نیست, زیاد به میهن پرستی و ایران و نژاد آریایی و ... پرداخته شده.

  • جو کلی مطالب سایت های زرتشتی درباره اسلام شامل اعراب وحشیست و اسلام نژاد پرست و ...

  • عجیب است مسلمانان پیامبرعربی نمی گویند و همه میگن پیامبر اسلام ولی زرتشتیان چه؟! انصافا برچسب نژاد پرستی (اگر باشد) اصلا مناسب اسلام نیست.


سومین نکته کم و زیاد شدن اوستا هست, در سایت ها و کتاب ها آمده که اوستا به ناچار به مرور زمان دستخوش تحریف و کم و زیادی شده است.


  • خود موبدان اذعان به در تضاد بودن بخش هایی از اوستا با گاتها(با فرض اینکه گات ها اصلا تحریف نشده) هستند(برای مثال زرتشت و آموزش های او ص۶۰)

  • [سوال] برای مثال در همین تاپیک وقتی در مورد کتاب اوستا سوال میشه, گفته میشه که نه اون ملاک نیست,آخر چطور هم ملاک هست و هم نیست؟

  • [سوال] اگر کتابی داشته باشیم که مهمترین کتاب بعد از کتاب آسمانی مان هست و کم و زیاد وعوض شده(در یک کلام تحریف شده) آیا تکیه به این کتاب و آموزه هایش صحیح هست؟چطور می توان به نوشته هایش اعتماد کرد؟یا چون زرتشتی هستیم چاره دیگری نداریم؟

چهارمین نکته عدم تحریف گات ها و تغییر نیافتن آن در طول زمان هست. (حال بماند تغییر مفاهیم در ترجمه اش)


  • [سوال] دلایل عدم تحریف گات ها چیست؟ خوش حال می شوم علت عدم تحریف کتاب آسمانی زرتشتیان یعنی گات ها و آسمانی بودنش را بدانم.

  • [سوال] اگر گات ها منتسب به زرتشت هست از کجا معلوم این زرتشت همان فرد مورد نظر هست که می گویند؟ به عبارت دیگر پیامبری می آید, بعد از او فردی به همین نام ۱۷سروده را منتشر می کند, حال از کجا می توان فهمید فرق این دو زرتشت را؟

پنجمین نکته ریز نکردن مسائل و کلی گویی هست مثل دادن سرنخ و به دوش بشر گذاشتن بقیه مسائل, یعنی کلام زرتشت سخنی هست که برانگیزنده ی فکر هست پس خود دستورات کافیست, شاید بتوان گفت یک تفاوت نمایان دین زرتشت با اسلام و مسیحیت و یهود همین باشد.


  • در یسنای ۲۸ بند ۴ و یسنای ۳۱ بند ۳ از آمدن زرتشت برای داوری و نشان دادن راه راست در صورت عجز مردم از یافتنش سخن گفته شده هست.

  • [سوال] چرا بشر آن زمان, نیاز به مبین ای مثل زرتشت داشتند ولی الان دیگر نیست, با توجه به دستورات کلی و حضور نداشتن خود زرتشت الان که خیلی بیشتر نیاز هست به یک چنین مبین ای.

  • [سوال] چطور با این آموزه ها , فلسفه و ... زرتشتیان وجود اهورامزدا را اثبات می کنند؟ ( نه برای یک مسلمان موحد, برای یک بی خدا برای کسی که قدرت برتر را قبول ندارد)

نتیجه :
به عقیده بنده دستورات اسلام بسیار عمیق تر, کامل تر و جامع تر از دین زرتشت به صورت فعلی هست. اینکه انسان قبول کنه گات ها بر حق هستند با اینکه دین کاملتری از آن هم وجود دارد تعارضی ندارد.مقایسه مفاهیم و معارف دین با ادیان دیگر دید انسان از دین خودش را خیلی بهتر می کند.

فعلا که ارادت ما بیشتر شد.:Gol:

باز زیاد نوشتم.
التماس دعا.

sysysy;81346 نوشت:
با سلام.

بحث های این تاپیک و عنوان " پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک" مرا به این فکر انداخت که ازکجا معلوم, شاید هم دین زرتشتی بر حق هست, با اینکه اطلاعاتی از بعضی کتب و مقالات داشتم ولی تصمیم گرفتم مجازا زرتشتی شدن رابدون تعصب تجربه کنم.

اینها دید بنده هست و تنها برای به اشتراک گذاشتن نوشتم و ربط خاصی به بحث بزرگواران ندارد.

در سایتی نوشته بود برای زرتشتی شدن بهتر است اول کتاب هایی را بخوانم تا قبل از پذیرفته شدن با آگاهی هایش آشنا شوم, برای همین گات ها و بخش هایی از اوستا و خرده اوستا و کتاب "زرتشت و آموزش های او" از موبد رستم شهرزادی را خواندم.


سی سی سی گرامی
درود
این یک دروغ بزرگ است. زرتشتیان نه در ایران و نه در هند، هیچ کس را به دین زرتشتی نمیپذیرند مگر آنکه زرتشتی زاده باشد. کاری با درست یا نادرستش ندارم. پس اینکه خواسته شده برای زرتشتی شدن اینکار یا آنکار را انجام بده این دروغ بزرگ است.

آقا كسي به اين موبد يار مهربان من چيزي نگه ها .
اين موبد يار مهران مهربان غيبي است كه من خيلي دوسش دارم. خيلي. ولي حيف كه كمي زود رنجه
:Cheshmak:

sysysy;81346 نوشت:

سروده های منتسب به زرتشت را که خواندم:

حرفی از اینکه زرتشت بگوید من پیامبرم, ندیدم.
  • اکثر این ۱۷ سروده به صورت سوالی از اهورامزدا هست.
  • حاکی از اعتقاد به یک خدا به نام اهورامزدا.
  • مضمون اش نیکی و خیر و خوبی و مهربانی بود.
  • حرف های خوب رو فعلا همه دنیا می گویند, ولی نحوه اجرا هست که...
  • گات ها مثل قرآن و اوستا مثل سنت برای مسلمانان هست.
  • سخنی از ازدواج با محارم ندیدم البته حرمتش را نیز هم.
سی سی سی گرامی درود
یکم- گرچه حرفهای خوب را همه دنیا میگویند ولی یک حق تقدم هم هست.
دوم- سخنواره هایی چون من از سوی خدای دانا آمده ام یا با زبان خود بگو تا با گوش بشنوم،... همچنین چند بند آخر هات 29 نیست؟ حتما باید واژه پیامبر، پیغامبر و رسول باشد، اگر رتو=رد باشد نمیشود؟
مگه نحوه اجرای شما مسلمانان امروزه خوب است؟ کدام کشور اسلامی خوب است و با انسان به اندازه کرامت و شرافت انسانی اش رفتار میشود؟
سوم- در هات 53 راهکار پاک شدن دروغ (نه دروغگفتن، بلکه دروغکرداری) پیمان زناشویی با گزینش آزادانه و .... است.

sysysy;81346 نوشت:

اولین نکته برای بنده خرد بود. خرد و خردگرایی پایه ایست بس مهم در زرتشت, انسان به کمک دانش و آگاهی و وجدان و خرد خویش, انتخاب می کند. مثلا برای اینکه بفهمیم فلان کارمضر هست یا نه از متخصص اش می پرسیم.

  • [سوال] پزشکان و دانشمندانی هستند که مشروبات الکلی, خودارضایی یا همجنس بازی را مجاز یا لازم می دانند و بالعکس کسانی که مخلاف این ها هستند. این وسط تکلیف و راهکارارائه شده زرتشت چیست؟ (برای مثال همجنس بازی که فطرت اش فکر اش عقل اش( + دکترها ) می گوید که به همجنس خودش علاقه دارد.)
  • فهم و تجزیه تحلیل مسايل کنونی با دستورات کلی زرتشت بر دوش بشرهست, پس زمانی که تلاش ام را کردم تا راه صحیح را بفهمم و انجام اش دادم بعد از آن اهورامزدا حقی بابت بازخواست از من ندارد. چون دانش زمان و مکان فعلی همین اعمال را ایجاب می کرد.
  • [سوال] آیا خرد و خود بشر جواب گوی نیاز هایش هست؟

سی سی سی گرامی
درود
شما یک نکته را نادیده گرفته اید.
آنهم شرایط گزینش و بکار گیری خرد است. اندیشه روشن، منش دوستدار، دانش نیک و ..... اینها را نادیده گرفته اید.
مگر مرجعی که شما از او تقلید میکنید، یک انسان نیست که با خرد خودش به پرسشها پاسخ میدهد؟ مگه شما از میان همین مرجعان تقلید، گروهی را بی دین نشناختید و رد صلاحیتشان نکردید؟ مگر امروزه شما به خرد پزشکان برای درمان و تعیین حلال و حرام خوراکی یا مهندسان برای ساخت و تعین حلال و حرام ساختمانی و مجلسیان برای قانونگذاری وابسته نیستید؟ این چه انتقادی است که میکنید؟
پس این مشکل که به ما ایراد گرفتید، برای شما هم هست.
در پایان خداوکیلی کدام دانشمند است که هم جنس بازی را درست میداند؟
شما که مواد مخدر را حرام نمیدانید، چرا این همه از مشروبات الکلی می گویید؟ مگر اکسیژن بیش از اندازه ای که خداوند مقرر کرده باشد، زیان آور و سبب مرگ نیست؟
یعنی برای اثبات یک ادعا این اندازه باید پا روی حق و راستی بگذارید؟
موضوع قفل شده است