جمع بندی سقوط معنوی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سقوط معنوی

با عرض سلام

بنده 7 سال پیش تقریبا در سن 14 سالگی متحول شدم
وجودم سرشار از عشق و یقین بود
و عشق محرکم بود
اما بعد از 2 سال عشق و اشک در وجودم شروع به کمرنگ شدن کرد
و راهنمایی های اشتباه من رو به انزوا و افسردگی کشید
و بعد مدتی من موندم و یک سری اعمال بی عشق و بی انگیزگی

الانم هر بلند میشم و شروع میکنم به خود سازی
بعد از چند روز انگیزم از دست میدم،
عشق و محبت در وجودم خشک شده،
و تنها موارد مادی میتونه برآم انگیزه ایجاد کنه

که اونم با تجربه معنویتی که داشتم
وابستگی و دلبستگی به دنیاست...

و متاسفانه الان هم میتونم خداشناسی رو تدریس کنم
و هم کفر رو....! از بس اندیشه های مختلف رو مطالعه کردم.

واقعا نفهمیدم چی شد که اینجور شد،
اما الان هر چی نگاه میکنم
صفت گمراهان و منافقان و... توی قرآن ‌‌شامل میشه.
ایا با موارد مادی انگیزه مو بر گردونم؟
یا چجوری میتونم عشق و احساس نسبت به خدا و...
رو در دلم زنده کنم؟

زندگی برام پوچ شده...

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد کافی

[TD][/TD]

abbas2020;1017724 نوشت:
با عرض سلام

بنده 7 سال پیش تقریبا در سن 14 سالگی متحول شدم
وجودم سرشار از عشق و یقین بود
و عشق محرکم بود
اما بعد از 2 سال عشق و اشک در وجودم شروع به کمرنگ شدن کرد
و راهنمایی های اشتباه من رو به انزوا و افسردگی کشید
و بعد مدتی من موندم و یک سری اعمال بی عشق و بی انگیزگی

الانم هر بلند میشم و شروع میکنم به خود سازی
بعد از چند روز انگیزم از دست میدم،
عشق و محبت در وجودم خشک شده،
و تنها موارد مادی میتونه برآم انگیزه ایجاد کنه

که اونم با تجربه معنویتی که داشتم
وابستگی و دلبستگی به دنیاست...

و متاسفانه الان هم میتونم خداشناسی رو تدریس کنم
و هم کفر رو....! از بس اندیشه های مختلف رو مطالعه کردم.

واقعا نفهمیدم چی شد که اینجور شد،
اما الان هر چی نگاه میکنم
صفت گمراهان و منافقان و... توی قرآن ‌‌شامل میشه.
ایا با موارد مادی انگیزه مو بر گردونم؟
یا چجوری میتونم عشق و احساس نسبت به خدا و...
رو در دلم زنده کنم؟

زندگی برام پوچ شده...

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
برای راهنمایی بهتر، لطفا به این سوالات پاسخ دهید:
1- منظورتان از راهنمایی اشتباه چه می باشد؟
2-در ابتدا انگیزه تان چه بود که الان آن انگیزه را از دست داده اید؟
3- منظورتان از این جمله چه می باشد: «اما الان هر چی نگاه میکنم صفت گمراهان و منافقان و... توی قرآن ‌‌شامل میشه.»؟
4- منظورتان از انگیزه مادی چیست؟
با تشکر

با عرض سلام و تشکر از توجه شما

1.راهنمایی اشتباه این بود که برای باز گشت معنویت و عشق از دست رفته دوستان مرا به دوری از موسیقی، دوری از رفت و آمد با اعضای خانواده که شل حجاب و... بودند دعوت کردند و من روز به روز منزوی تر شدم.
یا شاید هم یک پیروی کورکورانه بود،
اما اون موقع فکر میکردم یه اتمام حجت از طرف خداست.

2.در بازه ای از زندگی دچار بحران هویت شدم و تحقیقاتم راه به جایی نمی‌برد اما نمی‌دونم چی شد که در ماه محرم متحول شدم و عشق کمک کرد که تغییر کنم و احساس دستیابی به حقیقت عالم و ارتباط عمیق با خدا، یقین و... داشتم و جهت زندگیم به سمت خدا شده بود و سرشار از عشق، بعضی از دوستان میگویند عنایتی از طرف امام حسین ع بوده است.

3.این که تقریبا منفعل شدم، گاهی اوقات مذهبیون چیزی می‌گویند بنا بر تجربه معنوی میدونم درسته و تایید میکنم و غیر مذهبیون هم چیزی می‌گویند با استدلال خلاف که برایم منطقیست و تایید میکنم، یک جور حس منفعل بودن دارم.
و زیاد اندیشه های مختلف فلسفی رو مطالعه کردم برای پیدا کردن راه ، به همین علت درست و غلط برام گنگ شده.

4. ماشین لوکس و سفر خارجی و...
اما ته دلم میدونم اینا نباید هدف اصلی باشه.

و اینکه احساس خلا معنویات
و کم شدن انگیزه و پشتکار
و گمراهی دارم و گم کردن جهت زندگی،
حسی نسبت به خدا و... ندارم،
که محرکم به سمت عمل باشد.

با تشکر از شما

پرسش:
بنده 7 سال پیش تقریبا در سن 14 سالگی متحول شدم، وجودم سرشار از عشق و یقین بود و عشق محرکم بود. اما بعد از 2 سال عشق و اشک در وجودم شروع به کمرنگ شدن کرد و راهنمایی های اشتباه من را به انزوا و افسردگی کشید. الانم هم شروع می کنم به خود سازی، ولی بعد از چند روز انگیزه، از دست می دهم، عشق و محبت در وجودم خشک شده، و تنها موارد مادی می تواند برایم انگیزه ایجاد کند
چگونه می توانم عشق و احساس نسبت به خدا و... را در دلم زنده کنم؟

پاسخ:
شما در سنی هستید که اصطلاحا سن گذر از بی هویتی به یک هویت مشخص است و لذا به این نکات توجه بفرمایید
الف: سعی کنید همیشه حالت اعتدال را سرلوحه برنامه زندگی خود قرار دهید، تا نفس دچار خستگی نشود. از افراط و تفریط خود داری نمایید. در کنار برنامه عبادت، خودسازی، بندگی و مراقبه در انجام واجبات و ترک گناه، حتما تفریحات سالم، ورزش، مسافرت را قرار دهید. اگر از دوستان و همنشینان بد فاصله می گیرید؛ حتما دوستان مناسب و با ایمان را جایگزین نمایید.
اسلام با انزوا طلبی و گوشه گیری مخالف است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرمایند: « لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي‏ الْإِسْلَام‏ (1) در اسلام رهبانیت نیست»
دنیا و مظاهر آن مذموم نیست. حتی دوست داشتن دنیا و مظاهر آن نیز مذموم نیست. بلکه آنچه که مذمت شده هدف واقع شدن دنیاست.
ورزش کردن برای یک بچه بد نیست. حتی دوست داشتن ورزش هم بد نیست. زمانی ورزش مذموم است که تمام فکر و ذهن او را درگیر کند. تا جایی که از درس خواندن غافل شود.
«چیست دنیا از خدا غافل شدن
نی قماش و نقره و فرزند و زن
مال را کز بحر دین باشی حمول
نعم مال صالح خواند آن رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب در بیرون کشتی پشتی است
چون که مال و ملک را از دل براند
زان سلیمان خویش جز مسکین خواند».(2)
پس نوع نگاه انسان به تفریح و لذات دنیوی موضوعیت دارد. گاهی اوقات همین لباس خشن و غذای اندک و گوشه نشینی هم حجاب انسان می گردد، و باعث فراموشی خدا و آخرت و ایجاد حالت عجب و ریا و... می گردد. گاهی هم داشتن مال فراوان، تفریح و ... چون هدف نیست و وسیله است برای رسیدن به کارهای اخرتی، هیچ مانعیتی ایجاد نمی کند.
آن دنيايى بد و مذموم است كه هدف و غايت انسان قرار گيرد و انسان به آن «نگاه استقلالى» داشته باشد؛ اما دنيايى كه در جهت كسب آخرت و مقامات معنوى مورد استفاده واقع شود و با«نگاه ابزارى» به آن، وسيله‌اى براى رسيدن به قرب الى الله قرار گيرد نه تنها مذموم نيست كه توصيه هم مى‌شود.
حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: « مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْه (3) كسى كه (به ديده عبرت) به آن نگريست دنيا او را آگاه كرد، و كسى كه به سوى (زينت‌هاى آن) خيره شد دنيا او را نابينا گردانيد.»
اگر با ديده عبرت بين به دنيا نگاه كرديم، دنيا پندها و درس‌هاى فراوانى به ما خواهد داد، اما اگر در خود آن خيره شديم و غرق در لذت‌ها و شهوات آن گشتيم ما را كور خواهد كرد.
عينك براى آن است كه انسان بهتر ببيند. راه بهتر ديدن با عينك هم آن است كه از پشت شيشه‌هاى آن به اشيا و دنياى اطرافمان نگاه كنيم. اگر كسى به جاى نگاه از پشت عينك، به خود عينك و شيشه‌هاى آن خيره شود چه خواهد شد؟ آيا چيزى و كسى و جايى را خواهد ديد؟ هرگز.
بنابراین لذات دنيا و تفریح و... به خودى خود بد نيست، آنچه این امور را بد جلوه می دهد، استفاده ناصحيح ما از آن است.

ب: در مطالعه کتاب، باید مراقب باشید. مطالعه کتاب های سنگین و یا اندیشه های مختلف، بدون اینکه ظرفیت تحلیل چنین افکاری وجود داشته باشد، باعث زدگی و سردرگمی می گردد. و لذا گاها انسان نمی تواند بین حق و باطل فرق بگذارد و دچار تشویش می شود. با مشورت متخصصین در یک رشته علمی، مطالعه کتاب را آغاز نمایید. از کتاب های سبک شروع نمایید و گام به گام به پیش روید.
دقت نمایید که غذای واقعی انسان، علوم و معارفی است که از آن ها بهره می برد. چنانچه خوردن غذای سنگین، به معده فشار می آورد. مطالعه کتب سنگین بدون این که انسان مقدماتی را طی ننموده باشد، نیز آسب زاست.
ج:سعی نمایید همیشه سرتان به چیزی مشغعول باشد، و بیکار نباشید. اگر مشغول درس هستید، در درس خواندن و تحصیل علم، متمرکز باشید. بیکار بودن زمینه ساز افکار منفی است.
این موارد را که رعایت نمایید، انشاء الله این حالت پوچی به مرور از بین می رود. عشق خدا جایگزین می گردد.
نهایتا اگر مشکل افسردگی حل نشد، حتما با بخش مشاوره مرتبط شوید تا شما را راهنمایی نمایند.

پی نوشت:
1. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام‏، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، قم‏، 1385 ق‏،ج2،ص193.:
2. مولوی.
[=Traditional Arabic]3.شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت، قم‏[=Traditional Arabic]، 1414 ق‏،ص106.


موضوع قفل شده است